دوشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۲

یادداشت 4101 الی 4130 وبلاگ آرشیو کامنتهای وبلاگ ناصر پورپیرار

شماره حساب/ شماره کارت برای واریز وجه به حساب آقای ناصر پورپیرار  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 00:49 AM

هیوا ایزدی

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 8:21 PM
استاد با سلام

مدتی قبل آدرس رابرای ارسال مستند ها به تعدا 4 نسخه به شماره تماس کارنگ اعلام کردم و شماره کارتی را گفتند که به علت مشکلات مربوط به شماره کارت نتوانسته ام مبلغ را واریز نمایم در صورت امکان به ادرس زیر ارسال نمایید و طریق دیگری را برای واریز مبلغ بفرمایید تا به خدمت ارسال شود:

کردستان ـ مریوان ـ اداره ثبت اسناد و املاک  ــ  هیوا ایزدی
پاسخ:
یک دوره سی دی ارسال شد.
شماره کارت: 9490 0087 9918 6037
شماره حساب: 0200364484006
لطفا رسید سی دی ها را اعلام کنید

متاسفانه برای ارسال محموله حتما باید کد پستی ارائه داد. لطفا کد پستی خودتان را بفرستید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

مرز جولان سوریه و اسرائیل و آرامش اسراییل و امنیت بشار اسد- یهود  (نظرات جالب دیگران)

سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 00:48 AM
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:48 AM
اسرائیل اسد را به افراطی های اسلامی ترجیح می دهد
روزنامه تایمز بریتانیا شنبه هجدهم مه، بیست و هشتم اردیبهشت، به نقل از بلندپایگان رسمی اسرائیل گزارش داده است که اسرائیل بقای بشار اسد را بر احتمال تسلط افراطی های اسلامی بر سوریه ترجیح می دهد.

مقامات رسمی اسرائیلی به تایمز گفته اند برای کشورشان کنار آمدن با «شیطانی که ما او را می شناسیم، بهتر از آغاز دورانی است که سوریه زیر تسلط عوامل افراطی قرار گیرد».

این مقامات اسرائیلی، از جمله عوامل اطلاعاتی ارتش اسرائیل در شمال این کشور به تایمز بریتانیا افزوده اند، «سقوط اسد سوریه را به کام هرج و مرج خواهد برد و این همسایه اسرائیل را به جولانگاهی برای حضور نیروهای افراطی از سراسر دنیای عرب مبدل خواهد کرد».

از آغاز جنگ داخلی سوریه در مارس ۲۰۱۱، اهود باراک وزیردفاع پیشین اسرائیل مرتب مدعی بود که سقوط بشار اسد نزدیک است.

اما اکنون مقامات اطلاعاتی اسرائیلی به تایمز گفته اند «ما در ارزیابی خود اشتباه می کردیم و توان بقای اسد و اثرات جنگ و شورش مخالفان را به درستی حدس نزده بودیم».

یک مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل این را نیز به تایمز گفته است که برای اسرائیل ترجیح دارد که «آنها مشغول جنگ با یکدیگر باشند تا اینکه علیه ما اقدام کنند».

ژنرال عاموس گیلعاد رییس اداره سیاسی- امنیتی وزارت دفاع اسرائیل نیز جمعه بیست و هفتم اردیبهشت به رادیوی اسرائیل گفت «ما علیه حکومت اسد اقدام نمی کنیم زیرا درمورد هرچه که مربوط به اسرائیل است، اسد و حکومت او به صورت مسئولانه عمل می کنند».

این سخنان کم سابقه مقامات اطلاعاتی و نظامی اسرائیل کمتر از یک هفته از سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به روسیه و گفت و گوهای او با ولادیمیرپوتین رییس جمهوری روسیه بیان شده است.

یک مقام ارشد روسی که از مذاکرات روز سه شنبه گذشته بنیامین نتانیاهو با ولادیمیر پوتین آگاه بوده است، به روزنامه های کشورش گفت، نتانیاهو نیز بودن بشار اسد در قدرت را بر عوامل افراطی که روسیه
سربرآورده اند، ترجیح می دهد و از سقوط اسد نگران است.

روزنامه معاریو اسرائیل نیز پنجشنبه بیست و ششم اردیبهشت نوشت «نظر به گزینه هایی که در صورت فروپاشی حکومت اسد در سوریه وجود دارد، مقامات اسرائیلی درمورد حمایت از اقداماتی که ساقط کردن رژیم او را تسریع کند، دچار اختلاف شده اند».

درهمین حال، نیویورک تایمز یک روز پس از بازگشت نتانیاهو به اسرائیل نوشت، یک مقام «کاملاً مطلع اسرائیلی» در تماس تلفنی با این روزنامه گفت اسرائیل حملات آتی به هدفهای نظامی در سوریه را ضروری می داند و اگر سوریه واکنش نشان دهد، «اسد خطر از دست دادن نظام خود را به جان خریده است».

اسرائیل دو بار در اوایل ماه جاری میلادی و نیز یک بار در ژانویه به سوریه حمله هوایی کرد و در هر سه مورد، در میان سکوت رسمی اسرائیل، مقامات آمریکا گفتند جنگ افزاری که در آستانه انتقال از سوریه برای حزب الله لبنان بوده است، منهدم شده است.

با وجود ۴۶ سال تسلط اسرائیل بر ارتفاعات جولان از جنگ «شش روزه» سال ۱۹۶۷، مرزهای سوریه و اسرائیل آرام ترین مرزها برای اسرائیل بوده است.
http://www.radiofarda.com/content/f3_israel_prefers_assad_to_rebels/24989789.html

 

 

 

  

 

 

 

 

 

مسعود سنجری

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 09:11 AM
همه کار برای اسقاط اسد انجام دادند  وقتی نتیجه نداد حالا چپ و راست مقاله می زنند که اسرائیل اسد را به فلان ترجیح می دهد و ... می خواهند القا کنند که همه حوادث را خودشان تحت کنترل دارند و آنچه می خواهند می شود. اینجا هم که ماشاالله کلی آدم هست که باور می کند این حرفها را .

 

  

 

 

 

 

 

 

 

منصور

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 02:26 AM
خطاب به آقای مسعود سنجری:

طبق گزارش: 1- با وجود ۴۶ سال اشغال اسرائیل بر ارتفاعات جولان از جنگ «شش روزه» سال ۱۹۶۷، مرزهای سوریه و اسرائیل آرام ترین مرزها برای اسرائیل بوده است
2- اسرائیل دو بار در اوایل ماه جاری میلادی و نیز یک بار در ژانویه به سوریه حمله هوایی کرد (حمله به نیروگاه دیرالزور سال 2007 فراموش نشه)
3- اسرائیل حملات آتی به هدفهای نظامی در سوریه را ضروری می داند و اگر سوریه واکنش نشان دهد، «اسد خطر از دست دادن نظام خود را به جان خریده است"
4- بگفته مقامات اسراییل: شیطانی که ما او را می شناسیم، بهتر از آغاز دورانی است که سوریه زیر تسلط عوامل افراطی قرار گیرد.

سوال: سوریه در مقابل صدمات و تحقیرهای صورت گرفته که تا الان کم نبوده، چه اقدام متقابلی در حد یک واقعیت  انجام داده؟ بغیر از شعارهای تکراری یا سیاستهای مخفیانه که بیشتر دولتهای غیرهمسو علیه همدیگه انجام میدن!
» این تحلیل های خام و تکراری بیشتر ناشی  از عدم درک یا قبول واقعیته! « مطمئنا میدونید عدم سقوط اسد بخاطر قدرت شخص اسد نیست بلکه بخاطر نفع و حمایت قدرتهای دیگه مثل روسیه و کشورهای دیگس! تنها کسایی که این وسط ضرر میکنن ملت سوریه هستن! اسد اگه واقعا به فکر ملت سوریه بود تا الان کاری انجام میداد که به نفع ملت باشه نه در جهت حفظ قدرتش! خودتون هم گفتین عدم سقوط اسد!!!
تو یه کشورهای دارای دمکراسی، کنار رفتن سیاستمدارا با انجام انتخابات صورت میگیره و  هیچ سیاستمدار عاقلی به جنگ داخلی نمیکشونه! !
یه کم واقع بین باشین و خودتون را بجای کل ملت سوریه بزارین! جنگ بیم مسلمونا و برادرکشی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.

 

 

 

 

 

 

  

 

 

ع. ذاکری

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 06:39 AM
 بعضی از دوستان چنان دگم هستند که اگر خود بشار اسد  صد بار هم اعتراف کنند که هیچ دشمنی با اسرائیل ندارند و همیشه به نفع اسرائیل عمل کرده  اند باز هم این دوستان خواهند گفت که این کلک یهود است که می خواهد بشار اسد را بد نام کند. تازه این دوستان تصور می کنند که " بهتر " از دیگران هستند.

 

 

 

 

منصور

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 06:55 AM
سلام
کامنت خطاب به آقای سنجری از من نیست.

 

 

 

 

 

 

ساسان

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 08:08 AM
جناب استاد منصور و ع. ذاکری نیکو نگار. برای بنده حقیر بسیار زیاد فراوان جای خوشبختی و خوشحالی و نیکویی می باشد که ملاحظه می گردانم دانشمندان عالی مقام و گران جایگاهی مثل جنابالی ها در میان فریب خوردگان ناصر پورپیران پیدا می گردند . البته جنابالیها هم یک کمی فریب خورده میباشید و از سرکرده دشمنان نزاد نیکوی آریایی و پارسی یعنی پورپیران همایت میگردانید، ولی شیرین بختانه جنابالیها با این نظرات نیکوی خویشتن نشان بدادید که خیلی دانشمند میباشید . چونکه براستی این بشار اسد ناآریایی و نانیکو تبار همدست حکومت نانیکوی ایران می باشد وفردی تازی تبار می باشد که با نزاد نیکوی اریایی دشمنی میدارد و هدفش این می باشد که با کمک حکومت ایران مردم و کشور آریایی سوریه را نابود بگرداند. اما کشورهای نیکوی اسرائیل و آمریکا و غربی تلاش می گردانند تا با فرستادن نیروهای نیکوی آزادی دهنده و آزدی بخشنده مردم سوریه را نجات دهند و دمکراسی ایجاد بگردانند. الان حکومت نانیکوی اسد صبح تا شب مردم بیچاره سوریه را می کشد و بعد تقصیرش را می اندازد گردن نیروهای ارتش نیکوی آزاد سوریه و به آنها می گوید وهابی و سلفی و تروریست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

در حالیکه این نیروها افرادی دارای دمکراسی و آزادی بیان و اندیشه می باشند و بسیار نیکو تبار و نیکور کردار و نیکو اندیشه می باشند و هدفشان این میباشد که در سوریه دمکراسی ایجاد بگردانند و دائما در حال کمک به مردم سوریه و نجات آنها می باشند.

حکومت نانیکوی بشار اسد چندی پیشینه یک ویدئوی دروغین و ناراستین منتشر نمود که در آن نشان می داد یکی از این سربازان آزادی دهنده و دارای دمکراسی بدن یک سرباز نانیکوی سوری را پاره نمود و قلب وی را به دندان بگرفت!!!!!!!! براستی آیا کسی باور میدارد که یک فرد دارای دمکراسی چنین کار نانیکو و زشتی را انجام دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حکومت اسد و ایران این فیلمهای دروغکی را درست می نمایند تا بگویند که افراد دارای دمکراسی آدمهای بدی می باشند ، در حالیکه افراد دارای دمکراسی مثل آمریکا و اسرائیل و قطر و ترکیه و دوستان سوریه آدمهای خوبی می باشند و برای تمام مردم دنیا مثل عراق و افغانستان و سودان ترکیه و قطر و سوریه دمکراسی به ارمغان می برند بطور دائمی . بدرود بر جنابالیها و اهورامزدا کشور ما را از دروغ محفوظ بداشتندی و بدرود بر داریوش بسیار زیاد فراوان که دارای دمکراسی بود و با تروریستها مبارزه می نمود و در کتیبه بیستون می نگارد که با دروغگوها و تروریستها دائما میجنگیده تا آنها را شکست بدهد

 

 

 

 

 

 

مسعود سنجری

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 1:13 PM
آقایی که با نام منصور کامنت گذاشته اید

این جا نماز آب کشیدن ها دیگر بکار امثال شماها نمی خورد. اگر حقیقتا قصد بحث منطقی می داشتید آن مثال مربوط به ویتنام را که ذکر کردم ملاحظه و فهم می کردید. خلاصه تکرار می کنم. هوشی مین مرزهای بین شمال و جنوب ویتنام را برسمیت شناخته بود و آرام نگاهداشته بود اما در عین حال جنبش ویت کنگ را برای آزادی قسمت جنوبی تاسیس کرده بود. حتی اسلحه و تدارکات را از طریق مرز بین شمال و جنوب ویتنام ارسال نمی کرد بلکه از طریق کامبوج و لائوس می فرستاد. البته آمریکایی ها می دانستند ولی کاری نمی توانستند انجام دهند تا اینکه مجبور شدند خارج از قوانین بین المللی و مخفیانه به هانوی حمله کنند که به افتضاح واتر گیت ختم شد. در موضوع سوریه هم وضع شبیه به همین است والا چه توضیحی برای حملات اسرائیل به سوریه دارید؟
شاید شما هم از جمله کسانی هستید که آرزو داشتید با سقوط بشار اسد در اینجا هم اتفاقاتی رخ بدهد؟ ولی بهرحال موضوع سوریه ارتباطی با دموکراسی و انقلاب و از این حرفها ندارد و اگر مردم سوریه استقامت نمی کردند هیچ فردی نمی توانست امروز در آن کشور در راس کار بماند و کمک روسیه و غیر از آن هم فایده ای نمی داشت. تا زمانیکه موضوعات این منطقه را در چهارچوب دموکراسی و از این قبیل ببینید نمی توان کلام شما را منطقی و جدی دانست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منصور2

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 4:13 PM
جناب آقای سنجری
متاسفم از اینکه تعصباتتون نمیذاره واقعیات رو ببینین و درک کنین.  مقاومت مردم سوریه به شوخی شبیهه چون یک طرف ارتش بشار اسده و طرف دیگه جنگجوهای القاعده و مردم سوریه این وسط آواره!!!
شما فقط ببینید این وضعیت از کجا شروع شد و چطور میتونست کنترل بشه !
از نظر شما طرف یا سیاهه یا سفید و برای مردمی که فقط میخوان یه زندگی عادی و معمولی داشته باشن حقی قایل نیستید!
در رابطه با انکار نفع و کمک قدرتهای دیگه، به هر دوطرف،  هم حقایق روشن خواهد شد "یوم تبلی السرائر"

نهایت کلام، فهم من از دمکراسی تنها و تنها مسئولیت حاکم در مقابل مردمه ! درحالیکه تنها تصور شما از دمکراسی انتخاباته در حالیکه انتخابات فقط مقدمه انتقال مسئولیته!
از اقای منصور هم پوزش میخوام اطلاع نداشتم، قصدم این نبود بنام ایشون کامنت زده بشه.

 

 

  

 

 

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 6:36 PM
مگر نه این که هر جنگی هزاران کشته میداده پس چرا از  جنگ جلولا که میگویند سراسر میدان نبرد از جنازه پوشیده بود تکه استخوانی نمانده؟

 

 

  

 

 

 

 

مسعود سنجری

سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 00:37 AM
آقای منصور2

اولا برای خودتان متاسف باشید که قادر نیستید خارج از خیالبافی به مسائل نگاه کنید. این شما هستید که متعصبانه و دور از منطق و واقع بینی بحث می کنید. آنچه شوخی است این است که شما برای مردم سوریه اشک تمساح بریزید. اگر استقامت مردم نباشد نه ارتشی باقی می ماند و نه حکومتی و نه کمک کسی بکار می آد. اما شما عمدا دوست دارید خودتان را گول بزنید و با یک مشت حرف و شعار خودتان را سرگرم می کنید.  ضمنا بنده چیزی در خصوص تصور از دموکراسی نگفتم که جنابعالی بخواهید قضاوت کنید. همین نشان می دهد که بحث با شما وقت تلف کردنه.

 

  

 

 

 

 

منصور2

سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 1:26 PM
جناب آقای سنجری
پایان کلام:
دو کامنت من به اندازه کافی گویا بود و قضاوت و سنجش اون با دوستان دیگر خواهد بود.
فقط جواب ندادید که این مقاومت مردمی به اصطلاح شما در طی این پنجاه سال اشغال منطقه جولان کجا بوده و تفنگی که هیچوقت نتونسته به سمت دشمن خارجی فقط یک تیر شلیک کنه الان خیلی راحت تو جنگ داخلی کار میکنه!!!
گذر زمان همه چیز رو روشن خواهد کرد./تمام/.

 

 

  

 

 

 

مسعود سنجری

سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 2:47 PM
آقای منصور2
بله کامنتهای شما کاملا گویا بودند و نشان دادند که کاملا از مرحله پرتید. اگر نظر شما درست می بود دیگر اسرائیل نمی بایست به سوریه هجوم کند /تمام/

 

 

 

 

 

 

آمون : بحث مفصلی است ...  

31 - 2 - 92 : یک کامنت اضافه شد. کامنت منصور2 نیز اضافه شد.  

1 - 3 - 92 : یک کامنت اضافه شد.  

 

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

اهداف تشکیل، مدیریت، نفوذ،جاسوسی،عضویت و رهبری فراماسونری ازBBC  (نظرات جالب دیگران)

سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 00:40 AM
شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 8:22 PM
مقاله ای در باب فراماسون در بی بی سی

*عرفان ثابتی، پژوهشگر جامعه شناسی دین در دانشگاه لنکستر است.

در باب خاستگاه، ماهیت و اهداف فراماسونری هیچ اجماعی وجود ندارد ولی می توان گفت فراماسونری یکی از کهن ترین انجمن های اخوت سکولار در جهان است که اعضایش به وجودی متعالی موسوم به معمار اعظم آفرینش عقیده دارند.

هر مرد بالغ نیکنامی فارغ از نژاد، دین و زبان می تواند به عضویت فراماسونری در آید مشروط به این که دلمشغول ارزش های اخلاقی جهانشمول باشد و در شعایر تمثیلی این انجمن شرکت جوید، شعایری متاثر از فرهنگ مصری-یهودی-مسیحی که حول داستان قتل هیرام ابیف، معمار معبد سلیمان شکل گرفته اند.

هر چند عضویت در لژهای فراماسونری منحصر به مردان است ولی تعداد اندکی از سازمان های فراماسونری مدرن، زنان را هم به عضویت می پذیرند.


گرچه فراماسون ها باید به خدا یا همان معمار اعظم آفرینش عقیده داشته باشند ولی فراماسونری نه دین است و نه جایگزینی برای دین بلکه انجمنی داوطلبانه مبتنی بر سه اصلِ اخوت، اعانت و صداقت است که از ابتدای پیدایش خود نقش اجتماعی فعالی داشته و به رغم مخالفت شدید بسیاری از رهبران ادیان، از جمله پاپ ها و مراجع تقلید، درهای خود را به روی پیروان ادیان گوناگون گشوده است.

هرچند پیشینۀ برخی از متون ماسونی به قرن چهاردهم میلادی می رسد و شواهدی مبنی بر تاسیس لژهای ماسونی در انگلستان و اسکاتلند در قرن شانزدهم میلادی وجود دارد ولی شکوفایی فراماسونری در قرن هجدهم میلادی رخ داد که یکی از علل آن رواج ایدۀ اخلاقیات جهانشمول در عصر روشنگری بود.

در نیمۀ نخست این قرن، چهار لژ موجود در لندن به هم پیوستند و لژ اعظم را تشکیل دادند که به هیئت حاکم فراماسونری انگلستان بدل شد.

در نیمۀ اول قرن هجدهم تعداد لژها در اکثر کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی و هند به سرعت افزایش یافت و اولین اساسنامه های فراماسونری منتشر شد.

قرن هجدهم شاهد تغییر ترکیب اجتماعی اعضای لژها بود. در ابتدای این قرن، اکثر فراماسون ها تاجر و صنعتگر بودند و تنها اقلیتی از آنها را اشراف تشکیل می دادند، در حالی که در اواخر این قرن اکثریت اعضا از اشراف به شمار می رفتند.

ترکیب نژادی اعضا نیز به تدریج تغییر یافت. در قرن نوزدهم در پی تحکیم اصل جهان وطنیِ اخوت همگانی، سفیدپوستان اروپایی و آمریکایی اعضای جدیدی از جمله زرتشتیان و مسلمانان هندی و ایرانی را در میان خود پذیرفتند، لژهای مختلط نژادی بیش از پیش رواج یافتند و در بعضی کشورها لژهایی مختص اهالی بومی تاسیس شدند.

گسترش فراماسونری و ماهیت جهانشمول آن کلیسای کاتولیک را چنان نگران ساخت که در سال ۱۷۳۸ میلادی پاپ کلمان دوازدهم، فراماسونری را تکفیر کرد.

به رغم این دشمنی ها فراماسونری به رشد خود ادامه داد و بر تعداد لژهای اعظم افزوده شد. تنوع و تکثر به جایی رسید که تا سال میلادی ۱۸۱۵ بیش از دو هزار مسلک فراماسونری تاسیس شده بود که البته اکثر آنها دیری نپاییدند و بسیاری از آنها فقط روی کاغذ وجود داشتند ولی برخی از آنها دوام آوردند و رشد کردند.

در انگلستان، نظام سلطنت مشروطه تا اوایل قرن نوزدهم به فراماسونری ظنین بود ولی پس از اتحاد لژهای اعظم لندن و تشکیل لژ اعظم متحد، روابط حسنه ای با این لژ برقرار کرد و حتی این لژ به انتصاب استادان اعظمِ سلطنتی پرداخت.

اما در بسیاری از دیگر کشورها بخت یار فراماسون ها نبود و جنگ ها، آشوب های سیاسی و استقرار رژیم های غیر دموکراتیک به تضعیف یا نابودی لژهای فراماسونری انجامیدند زیرا فراماسون ها عامل بسیاری از مصائب اجتماعی به شمار رفته و قربانی شدند.

برای مثال می توان به پیدایش جنبش ضد ماسونی در آمریکای دهۀ ۱۸۲۰ اشاره کرد که فراماسون ها را به قتل عدۀ بسیاری متهم ساخت، اتهام بی اساسی که افول سی ساله فراماسونری در این کشور را در پی داشت؛ در آلمان، فراماسونری مقصرِ شکست این کشور در جنگ جهانی اول شمرده شد؛ و در بسیاری از کشورهای مسیحی و مسلمان به عنوان سازمانی ضد مسیحی و ضد اسلامی تکفیر شد.

اکثر این حملات ناشی از سوتفاهم درباره شعایر ماسونی، حسادت به موفقیت لژهای فراماسونری یا یهود ستیزی بوده است.

انتصاب به سه رتبۀ اصلی لژهای فراماسونری یعنی مبتدی، همکار و ماسونِ استاد نه تنها با فراگیری تعالیم اخلاقی بلکه با اجرای شعایر تشرّفی پیوند یافته که مبتنی بر داستان بنای معبد سلیمان است.

افزون بر این، رتبه های دیگری هم با القاب وعناوینی پرطمطراق وجود دارد که نیل به هریک از آنها با آیین های رنگارنگی همراه است که هدفی جز فهم بهتر تعالیم فراماسونری ندارد.

فراماسونری در ابتدا انجمنی سرّی بود ولی امروز چنین نیست و فقط بعضی از شعایر آن در خفا انجام می شود که این امر ریشه در سنت رازورزانۀ غربی دارد و در ادیانی همچون آیین مورمون نیز به چشم می خورد.

فراماسونری مروّج وحدت جهان است ولی نه خواهان سلطه بر دنیا است و نه چنین توانی دارد زیرا نه تنها در نظر، وحدت را در عینِ کثرت می جوید بلکه در عمل هم فاقد یک هیات حاکمۀ جهانی واحد است.

هر یک از لژهای اعظم فقط بر لژهای ناحیۀ جغرافیایی محدودی نظارت دارند، روابط میان لژهای اعظم مبتنی بر سلسله مراتب نیست بلکه بر تصدیق و احترام متقابل استوار است.

با این حال، رواج توطئه پنداری در میان عامۀ مردم در کشورهای در حال توسعه فراماسونری را در مظان اتهامات بی اساس قرار داده است.

به رغم حملات گوناگون، فراماسونری در طول همه این سال ها دوام آورده و بیش از شش میلیون عضو در سراسر جهان دارد که از آموزه های اصلی آن یعنی باور به وجودی متعالی، محبت به هم مسلکان و خدمت به کل جامعه بشری حمایت می کنند.
 
 
 
 
 
 
 
آمون : نیز می توانید این مطلب را هم بنگرید :  
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

عدالت،امپریالیزم،انقلاب اسلامی ایران،جمهوری اسلامی و سرمایه داری  (اقتصاد، تجارت،بانکداری Economics)

دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 00:44 AM

خواننده همیشگی

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 9:36 PM
یکی دو سال قبل به راهنمایی شما فیلم «دزد دوچرخه» را دیدم که به نوعی هر سیستم مبتنی بر سرمایه را نشان میدهد که همه به فکر چاپیدن یکدیگر هستند. به این فکر می کردم که یکی از مهمترین خواسته های مردم در انقلاب 57 برابری و عدالت و گذر از سرمایه داری بود ولی در نهایت یک نظام کاملاً مشابه سرمایه داری در ایران حاکم شد. سئوال من این است که چه کسانی با چه اهدافی انقلاب را به سوی سرمایه داری سوق دادند؟
پاسخ:
نمایندگاه پنهان سرمایه داری جهانی.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

گوساله/بت پرستی،پرستش اصنام،صنم، اوثان،انصاب، ازلام، نصب،رجس شرک  (نظرات جالب دیگران)

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 10:15 PM

مهدی - مهدی

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 11:08 AM
جناب رضا،

اگر آیه 194 اعراف را ببینید که می فرماید: "...عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ..."، "...بندگانی چون شمایند..." و مقایسه کنید با بندگانی که در خاک خوابیده اند و نه پایی دارند که با آن راه بروند، نه چشمی و نه گوشی که بشنود ولی امروز بسیاری به آنها دعا می کنند، خواهید دانست که با انتخاب یک آیه و جدا کردن آن از زمینه اصلی اش به نتیجه دلخواه نمی رسید. توجه می دهم که این کار و عوارض آن بسیار دلخراش است: "وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ" ﴿الأنعام: ٢١﴾

موارد دیگری هم که اشاره کرده اید مانند آیات 19 تا 26 سوره نجم نیز مصادره بمطلوب بدون دلیل است. جز تواریخی که یهودیان ساخته اند دلیلی وجود ندارد که لات، عزی و منات نام بت باشد.

یهودیان به قصد اینکه اتهام شرک را که اتهامی سنگین است از خود بزدایند با ساختن ذهنیتی دروغین از بستر تاریخی زمان نزول، سعی کرده اند انگشت این اتهام را از خود دور کنند.

با احترام
مهدی  
 
 
 
 
 
 
 
 
رضا
شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 4:25 PM
سلام خدمت جناب مهدی
جناب مهدی، بتها، متناسب با جنس و نوع ساخت خود، اسامی خاصی داشتند؛ مانند انصاب: سنگهای صاف و بی‏شکل. اوثان: سنگهای تراشیده شده و منقوش. اصنام: بتهای ریخته شده از زر و سیم یا تراشیده شده از چوب. ( لطفاً به اسلام و شمشیر 51مراجعه کن که استاد پورپیرار ترجمه ایه 3سوره مائده اورده است و ملاحظه کنید که در ان (وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ ) را چه معنا نموده است؟).
از نظر تعداد و کثرت، بتهای شخصی و خانوادگی و قبیله‏ای به حدی بود که با شنیدن کلمه توحید و پرستش خدای یگانه تعجب می‏کردند که چگونه همه خدایان را وا نهند و جملگی یک خدا را عبادت کنند؛ ﴿أجعل الالهة إلهاً واحداً إنّ هذا لشی‏ء عجاب).
جناب مهدی از اینکه قرآن‏کریم در ایاتی می فرماید: مشرکان ملائکه را دختران خدا می‏دانستند، استفاده می شود که این بتها یعنی لات، عزی و منات نمادی از ملائکه بودند و چون فرشتگان را دختران خدا می‏دانستند از آنها با تأنیث یاد می‏کردند.(لطفاً ایات 18تا23سوره نجم را با هم بخوان نه اینکه فقط ایات18و 19 را بخوانی).
جناب مهدی،مطلبی که مورد ایه 194سوره اعراف اورده اید، اصلاً باورکردنی نیست؟در کجای قران امده است که مشرکین زمان پیامبر انسان مرده را پرستش کرده اند، ایه ای بیاورید؟ تا شما ان را با انسانهای در خاک مقایسه کنید.
مگرطبق ایه صریح قران گروهی از این مشرکین مکه جن را پرستش نمی کردند( یعبدون الجن اکثرهم بهم مومنون)؟ ایا جن های معبود مشرکین زنده بودند، یا مرده؟مگر خداوند در ایه179سوره اعراف در جن و انس نمی فرماید که ﴿لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها و لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها و لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها﴾ ، خب این جن های معبود کفار که زنده هم بودند و چشم و گوش هم داشتند ، ولی ایه 195در مورد چیز دیگری صحبت می کند و شما  ایه را با بندگان در خاک مقایسه می کنید!!!!
هر موجودی  بنده خداست از آن جهت که در پیشگاه فرمان الهی ذلیل است .قرآن کریم در آیات متعددی همه اشیای عالم را مسبح خدای سبحان می‏داند: ﴿وإن من شی‏ء إلا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم).
 
 
 
 
 
 
 
منصور
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 12:33 PM
با سلام
جناب رضا, نمی توان انصاب را بت یا بتها دانست. زیرا این کلمه همراه خمر و میسر و ازلام آمده و حکم تحریم در مورد آنها وجود ندارد. در حالیکه بت پرستی شرک است و شرک گناهی نابخشودنی است. آیه 3 سوره مائده درباره ی پرستش نصب نیست, درباره ی چیزی است که بر نصب ذبح می شود. نمی توان نصب را یک چیز پرستیدنی دانست. همچنانکه خوردن آنچه با ازلام تقسیم می شود را تحریم کرده نه خود ازلام را که در ردیف خمر ومیسر آورده و آن را رجس دانسته است. اگر بخواهیم سخت گیرانه معنا کنیم, باید بت های متعارف مادی را «هم» در زمره ی نصب بدانیم نه اینکه نصب را منحصر به بت کنیم. یک قاب عکس یک پرچم یک بنای یادبود و ... هم نصب محسوب می شود. حتی آنچه جلو پای عروس سرمی برند, ماشین نو می خری حیوان سر می بری و خونش را به چرخ ماشین می مالی یا ...  اگرهم نخواهیم سخت گیرانه معنا کنیم باید بگوییم نصب یک چیزی , موقعیتی یا جایگاهی هست که در آن حیوانی ذبح می کنند و خوردن گوشت آن حیوان حرام است. همین و بس. صحبتی از بت نیست.
اینها, سنگ صاف و سنگ گرانیت و ورق ریخته گری و ... تفاسیر یهود ساخته است برای تحمیل این فکر که مردم زمان پیامبر بت پرست بوده اند. ولی از آیات قرآن چنین چیزی قابل برداشت نیست.
 
 
 
 
 
 
 
 
رضا
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 5:56 PM
با سلام
جناب منصور ، خداوند متعال در ایه 33سوره اعراف می فرماید که :(قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبىَ الْفَوَحِش مَا ظهَرَ مِنهَا وَ مَا بَطنَ وَ الاثْمَ وَ الْبَغْىَ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ أَن تُشرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنزِّلْ بِهِ سلْطناً وَ أَن تَقُولُوا عَلى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ)، که طبق این ایه ، هر چه مصداق (اثم ) باشد، حرام است.
و در سوره بقره برخی مصادیق اثم چنین امده است:(یَسئَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ وَ مَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکبرُ مِن نَّفْعِهِمَا )، که در این ایه خمر و میسر مصداق (اثم کبیر) معرفی شده اند و معلوم است که خداوند هر چیزی را با عنوان کبیر یا عظیم وصف نمی کند، مگر ان چیز خطیر و مهم باشد؛ مانند مسئله شرک که درباره اش می فرماید:(وَ مَن یُشرِک بِاللَّهِ فَقَدِ افْترَى إِثْماً عَظِیماً).
به هر روی، از ترکیب ایه 33سوره اعراف که در جایگاه کبرای کلی قضیه است، به ایه 219سوره بقره که در حکم صغرای قضیه است، حرمت خمر ثابت می شود:(خمر اثم است و هر اثمی حرام است در نتیجه خمر حرام است). همانطور که می بینید تعبیرات در مورد شرک و خمر و میسر یکسان می باشد.
و  همچنین ایات 90تا 92سوره مائده خیلی جالب است: خمر و میسر از کار شیطان است:(مِّنْ عَمَلِ الشیْطنِ ) و شیطان دشمن اشکار انسان است و هرگز خیر خواه بشر نیست:( إِنَّ الشیْطنَ لِلانسنِ عَدُوُّ مُّبِینٌ)؛ ایا از این ویران کننده تر ایه 4سوره حج می باشد:(کُتِب عَلَیْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یهْدِیهِ إِلى عَذَابِ السعِیرِ) پس استفاده از ان ممنوع است.
و همچنین امر( فاجتبوه) در وجوب واضح است و دلالتش بر حرمت خمر و میسر و ...، بیش از دلالت نهی صریح است، زیرا خداوند گاهی مستقیم از کاری نهی می فرماید:(وَ لا تَأْکلُوا أَمْوَلَکُم بَیْنَکُم بِالْبَطِلِ ) و زمانی به جهت اهمیت موضوع، از نزدیک شدن به ان موضوع نهی می کند، نظیر(وَ لا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ ...)یا (وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فَحِشةً وَ ساءَ سبِیلاً) و هنگامی هم به اجتناب از ان فرمان می دهد:(فَاجْتَنِبُوا الرِّجْس مِنَ الاَوْثَنِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ). و اثر امر به اجتناب مانند نهی از نزدیک شدن است و این امر قوی تر از نهی مستقیم و نهی از نزدیک شدن است، چون هم بر نهی و هم بر دور شدن دلالت می کند.
و خداوند متعال در ایه 90سوره مائده، پس از بیان مفاسد خمر و میسر ...و تصریح به اجتناب از انها، با تعبیر(لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) که بیانی موثرتر در نفس است، بر حرمت خمر به شدت تاکید می کند، یعنی رستگاری را برای کسی دانسته است که از خمر و میسر و ... اجتناب ورزد و هر که با وجود این تعبیرها و تاکیدها بر حرمت، از ان دو دوری نکند، امیدی به رستگاری او نیست. و در ایه بعد یعنی ایه 91سوره مائده به اثار تلخ به ویژه اثر اجتماعی و اخلاقی ان دو در قالب اهداف شیطان می پردازد و می فرماید:( شیطان می خواهد با خمر و میسر و ... میان انسانها دشمنی و کینه ایجاد و رابطه مردمی و انسانی را قطع کند و همچنین می خواهد انان را از یاد خدا و نماز باز دارد و راه انسان به سوی خداوند را بنندد؛ و چیزی که خیلی جالب است خداوند در اخر ایه می فرماید:(فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ). و بالاخره در ایه 92 خداوند متعال با این ایه تاکید برای (فاجتنبوه) در ایه 90 و با واو عطف بر جمله(فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ) در ایه پیشین و در حکم تمام کننده ان است، زیرا اطاعت خداوند و رسولش ترک خمر ، میسر،انصاب و ازلام  و دیگر موارد امتثال امر و اجتناب از نهی را فرا می گیرد.
جناب منصور ، ایا به این استدلال در مورد حرمت موارد مذکور نقدی دارید، ذکر کنید. و همچنین در پست قبلی ذکر نمودم که استاد پورپیرار عبارت(وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ) را چنین معنا نموده اند:(نیز آن چه براى بتان ذبح شده باشد ). و خوب بود که اگر نقدی دارید همه مطلب را نقد کنید. و  مطلب اخر اینکه یادمه شما در نظرات قبل تر گفته بودید که (از نظر قرآن بت پرستی به معنی مورد نظر شما فقط تا زمان حضرت ابراهیم بوده است. (چه اجرام دست ساز زمینی چه اجرام سماوی) و پس از آن شعور بشر بالاتر از آن بود که به آن شکل غیر خدا را بپرستد. چنانچه وقتی بنی اسرائیل از موسی خواستند که به آنها اجازه دهد بت ها را بپرستند موسی جواب داد واقعا بی شعور هستید)؟ که بنده در ان موقع ارسال نمودم که با توجه به ایه مورد اشاره شما یعنی ایه138سوره اعراف می باشد . پس در زمان حضرت موسی(ع) نیز قومی بودند که بت را پرستش می کردند .(فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلى أَصنَامٍ لَّهُمْ ). ایا شعور این قوم نیز بالا نرفته بود؟ در نتیجه حرف شما که می گویید، از نظر قرآن بت پرستی به معنی مورد نظر شما فقط تا زمان حضرت ابراهیم بوده است، پوچ می باشد. فاصله بین حضرت ابرهیم و موسی فاصله طولانی می باشد.(البته ان موقع نظر علنی نشد)!!!
 
 
  
 
 
 
 
منصور
دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 08:48 AM
جناب رضا
منظورعدم بت پرستی بشر تحت هدایت بود, الآن هم بت و بت پرستی وجود دارد. حتی به پیامبر اسلام هم توصیه شده که بر دین حنیف ابراهیم باشد. دقت نکرده اید. استدلالتان در مورد خمر و میسر هم قوی نیست و اگر حواشی خودتان را بدور بریزیم, از آیاتی که آورده اید نتیجه دلخواه شما گرفته نمی شود. اجتناب از خمرومیسروازلام و انصاب یک توصیه است همین و بس. اینها «می توانند» منجر به گناه شوند. (فیها اثم). خداوند برعدم دوستی با یهود و نصاری هم توصیه کرده است یا موارد دیگر. حالا شما بفرمایید چطور متوجه شده اید در زمان پیامبر مردم بت های صیقلی یا ریخته گری یا... می پرستیده اند! اصلا چطور نصب را بت می دانید.
 
 
 
 
ساده دل
دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 4:40 PM
قصد تهمت ندارم ولی..

صحنه ای که هرچند وقت یک بار توسط کامنتگذار؛منصور؛ و حریفانی دیگر با اسامی جدید به نمایش گذاشته میشود و عمدتا حول محور تفسیر قرآن میچرخد ناخوداگاه من را یاد بحثها و شبه افکنی های یهود در قران میندازد که نمونه بسیار بارزش بقول استاد در تفسیر عتیق نیشابوری قابل مشاهده است.
گویی قصد تلقین عدم مبین بودن قران را دارند و هربار با مساله ای جدید...
 
 
  
 
 
 
 
 
رضا
دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 5:55 PM
با سلام
جناب منصور از تحریفتان در ترجمه ( قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ ) مشخص است که باید عقاید خودتان را بر قران تحمیل کنیدکه خیلی راحت کلمه (می توانند) را به ترجمه ایه اضافه می کنیم، بدون اینکه اندکی از خداوند ترس داشته باشیم. معنای لفظ (فیه) که مشخص است و معنای(هما ) که تثنیه هست یعنی ان دو(خمر و میسر) . حالا اینکه کلمه(می توانند) از کجا امد ، خدا می داند!!!!
جناب منصور ایا خداوند خمر و میسر را مصداق اثم دانسته است یا نه؟ اگر دانسته است حکم اثم را خداوند در ایه 33سوره اعراف اورده است.
ایات 90تا92سوره مائده، دربردارنده انواع تاکید و دلالت بر حرمت خمر و میسر و مانند ان اند: در ایه 90 خمر و میسر و مانند ان به رجس وصف شد-- خمر و میسر از کار شیطان شمرده شد-- به گونه صریح به اجتناب از این ها امر شد--رستگاری منوط به اجتناب از انها شد-- طیق ایه 91 خمر و میسر مفاسد عام دارد که سبب عداوت و بعضاء و مانع ذکر خدا و اقامه نماز می شود. در حالی که مومنان وظیفه دارند که طبق ایه(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ) با هم مهربان و دلسوز باشند، اما شیطان با خمر و میسر این برادری  و محبت را به قهر و عداوت و تجاوز به حریم یکدیگر و... می کشاند. مومنان باید به ذکر خدا و اقامه نماز بپردازند:(یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوَلُکُمْ وَ لا أَوْلَدُکمْ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک فَأُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ) و نماز نیز از مصادیق ذکر الله است(وَ أَقِمِ الصلَوةَ لِذِکرِى )است، اما شیطان با خمر و میسر انها را از یاد خدا منصرف می سازد:(وَ یَصدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ ). و در ایه 92 به اطاعت خدا و رسول او امر و از مخالفت نهی شدند و در صورت سرپیچی و مخالفت با نواهی به غذاب تهدید شدند(وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسولَ وَ احْذَرُوا فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلى رَسولِنَا الْبَلَغُ الْمُبِینُ).
جناب منصور از این قوی تر و صریح تر چه جوری باید خداوند نهی بفرماید.
جناب منصور ، گفتید که خداوند به به پیامبر اسلام هم توصیه نموده که بر دین حنیف ابراهیم باشد. و همچنین از یاد نبریم که در ایات دیگر نیز فرموده که هر که از ایین ابراهیم روی گردان باشد سفیه است.(وَ مَن یَرْغَب عَن مِّلَّةِ إِبْرَهِیمَ إِلا مَن سفِهَ نَفْسهُ وَ لَقَدِ اصطفَیْنَهُ فى الدُّنْیَا وَ إِنَّهُ فى الاَخِرَةِ لَمِنَ الصلِحِینَ).
خداوند  در ایه 51سوره مائده از  دوستی با یهود و نصاری نهی و در اخر ایه نیز فرموده که (وَ مَن یَتَوَلهَُّم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ) با توجه به این قسمت از ایه خداوند نتیجه دوستی گرفتن یهود و نصاری را بیان می کند که اگر هر مومنی دوستی یهود و نصاری را بپذیرد، از انان است:( فانه منهم) نه من الله: (لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَفِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک فَلَیْس مِنَ اللَّهِ فى شىْءٍ إِلا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَ یُحَذِّرُکمُ اللَّهُ نَفْسهُ وَ إِلى اللَّهِ الْمَصِیرُ=افراد با ایمان نباید به جاى مومنان ، کافران را دوست  خود انتخاب کنند، و هر کس چنین کند، هیچ رابطه اى با خدا ندارد ، مگر اینکه از آنها به پرهیزید . خداوند شما را از  خود، بر حذر مى دارد، و بازگشت به سوى خداست ). یعنی خدای سبحان درباره مسلمانانی که محبت یهود را در دل دارند و با انان هم پیمان اند، گاه با تاکید می فرماید که اینان در حقیقت از یهود و نصارایند، گرچه به ظاهر مسلمان اند:(وَ مَن یَتَوَلهَُّم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنهُمْ) و گاهی با تعبیر منفی(فَلَیْس مِنَ اللَّهِ فى شىْءٍ ) انتساب و اضافه چنین افرادی را به خود نفی می کند. و خداوند در اخر ایه 51سوره مائده چنین افرادی را ظالم دانسته است.
و در اخر اینکه گفتید که :(چطور متوجه شده اید در زمان پیامبر مردم بت های صیقلی یا ریخته گری یا... می پرستیده اند! اصلا چطور نصب را بت می دانید).
جواب واضح است همانطور که استاد پورپیرار، متوجه شدند که (وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ) یعنی (نیز آن چه براى بتان ذبح شده باشد ). همانطور که شما متوجه شدید که اگر سخت گیرانه بگیریم معنا چنین می شود و اگر سخت گیرانه نگیریم چنان می شود.
 
  
 
 
 
 
 
منصور
سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 01:17 AM
جناب رضا
آن «فیهما» سهوا «فیها» شده بود. اینهمه داد و هوار راه انداخته ای. نتوانستی بت پرستی قوم پیامبر را ثابت کنی حالا بحث خمر ومیسر را شلوغ می کنی که تهی دستی شما از اندیشه بنیانی را نشان می دهد.
جناب ساددل
هرچند پاسخ شما خاموشی است ولی مفسر آن است که چیدمانی از آیات قرآن فراهم می آورد تا نظر خود را قالب کند.
این هم نظر استاد در مورد خمر و میسر:
شنبه 4 تیر ماه سال 1390 ساعت 4:34 PM
نوشته اید: «زیرا در قرآن اگر چه شرب خمر حرام شمرده شده است». چنین حکمی در قرآن نیست و فقط توصیه به اجتناب شده است.
جناب ساده دل
  
 
 
 
 
 
رضا
سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 7:01 PM
با سلام
جناب منصور چرا حاشیه می روید. من در کجای متن ارسالی از شما غلط املایی گرفتم که شما ان را مطرح می کنید، بلکه گفتم که خداوند در ایه219سوره بقره فرموده که :( قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ ) و معنای ان می شود که :(بگو ان دو گناه بزرگ است) و شما از خودتان کلمه (می توانند ) را اضافه نمودید ، که معلوم نیست از کجا ان را به ترجمه اضافه نموده اید. مترجم های قبلی کلمه اضافه می کردند، حداقل پرانتز ان را می گذاشتند، شما ماشاالله پرانتز نمی گذارید و از خود معنی به ایه قران تحمیل می کنید.
درباره بت پرستی قوم پیامبر به شما در دو کامنت قبل گفتم که اگر نقد داری کل مطلب را نقد کن.
مطلبی که اوردم مشرکان ملائکه را دختران خدا می‏دانستند، استفاده می شود که این بتها یعنی لات، عزی و منات نمادی از ملائکه بودند و چون فرشتگان را دختران خدا می‏دانستند از آنها با تأنیث یاد می‏کردند. (ایات 19تا23سوره نجم)که جوابیهایی مثل بدون دلیل است و ...
بحث خمر ومیسر هم واضح است، نیازی به نوشتن مطلب دیگر نیست، مثل شما مانند یک بنده خدایی بود به ایه 74سوره انعام استدلال می کرد و فرق بین دو واژه اب و والد را بلد نبود، بعد می گفت ، ازر پدر حضرت ابراهیم می باشد و بت پرست است.
اگر در مسائی قرانی این بنیان اندیشی است ، خداوند به لطف خودش ان را برای شما روز افزون کند، ان شا الله.
 
 
 
 
آمون : امکان دارد ادامه آتی بحث ها در همین پست گنجانده شود.  
31 / 2 / 92 : سه پست جدید اضافه شد. و نیز یک پست دیگر.   
1 - 3 - 92 : یک پست اضافه شد و نیز بنگرید به :  
 
 
برای بخش دیگری از کامنت افزوده شده : رضا سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 7:01 PM
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

فهرست 50 یهودی/جهود تاثیر گذار، موثر، مهم، پرنفوذ و قدرتمند جهان  (نظرات جالب دیگران)

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 10:01 PM

سید مرتضی

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 09:44 AM
۵۰ یهودی پرنفوذ دنیا
در فهرست روزنامه اورشلیم پست نام شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و غیره دیده می‌شود. جایگاه اول این لیست به "یائیر لاپید"، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی اختصاص دارد. "جک لیو"، وزیر خزانه‌داری آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به ترتیب جایگاه دوم و سوم را به دست آورده‌اند.پس از شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی که جایگاه چهارم را به دست آورده است، خانم "آنات هافمن" از فعالان حقوق زنان، "سرگئی برین" موسس گوگل، "جان استوارت" یک مجری آمریکایی، "شریل ساندبرگ" مدیر اجرایی فیس‌بوک، "موشه یعالون" وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، "دبی وازرمن شولتز" رئیس کمیته ملی دموکرات آمریکا و "اریک کانتور" عضو مجلس نمایندگان آمریکا قرار دارند.همچنین در ادامه این فهرست نام "النا کاگان" قاضی آمریکایی، "استیون اسپیلبرگ" فیلمساز، "جیل آبرامسون" مدیر اجرایی روزنامه نیویورک تایمز، "نفتالی بنت" رهبر حزب راست افراطی خانه یهودی، "مارک زوکربرگ" موسس فیس بوک، "مایکل بلومبرگ" شهردار نیویورک، "لنا دونهام" بازیگر و فیلمساز، "موشه کانتور" رئیس کنگره یهودیان اروپا و "اد میلیبند" رهبر حزب کارگر انگلیس قرار دارند.
در ادامه نام یهودیانی که جایگاه ۲۱ تا ۵۰ را به دست آورده‌اند، عنوان می‌شود: سومر رداستون، اسکوتر بران، الی ویسل، هووارد کوهر، ناتان شارانسکی، دیوید ساپرستین، آهارون لیختنشتاین، بن اسمیت، مایکل گابون، سارا نتانیاهو (همسر نخست وزیر رژیم صهیونیستی)، دایان ون فرستنبرگ، متیو برونفمن، ایستر لوانون، شاری آریسون، راکفت روساک – آمینوآچ، دیوید گراسمن، رونالد لادر، بار رافائلی، یتییش آیناو، درور موره، راث وستیمر، مایکل دی. سیگال، نیر بارکات، یوسف آبراموویچ، یوتام اوتولنگی، ایو انسلر، آیدان ریشل، افرات لوی – لاهاد، افی استنزلر و کمیسیونرهای ان اچ ال، ان بی ای و ام ال بی.  
 
 
 
 
 
آمون : از اون حرفاست ها !!!  
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

عکس مصافحه/دست دادن اسفندیار رحیم مشایی و جک استراو وزیر خارجه  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 9:50 PM
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 00:27 AM
سلام نظر شما در مورد فتوشاپی بودن این عکس چیه؟

http://vista.ir/news/8450830/عکس_آقای-بگم-بگم-از-خودت-بگو
پاسخ:
به کلی و ناشیانه ساختگی است.    
 
 
 
 
 
 
آمون : دقیقا از صلات ظهر پریروز، اینترنت با خواهر مادر ایرانیان وصلت کرده و نمی کشه بیرون. بی ناموس های حرامزاده. همین طور لنگر کشتیه که به کابل می چسبه و ول کن هم نیستند. نشد عکس رو آپلود کنم کلا. لینک مستقیمش اینه :  
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

فلسفه و فواید شستن و مسح کردن پاها هنگام وضو گرفتن و غسل دست ها  (اسلام،دین اسلام Islam و مسلمانان)

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 03:06 AM

رضا

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 4:28 PM
سلام
استاد دانستن قواعد زبان عربی خیلی کمک به فهمیدن درست ایات قران می کند. بالاخره قران بر زبان عربی مبین نازل شده است و دارای قواعد و اصولی و بی در و پیکر نیست که از ان برداشتهای متفاوت شود. مثلاً در همین ایه6سوره مائده کلمه رئوس همراه(باء) است و نشانه تبعیض است و بر اساس ان مسح قسمتی از سر کفایت می کند. ولی واژه(وجوه) در (فاغسلوا وجوهکم ) بدون (باء) امده است، که همه صورت را باید در وضو بشوییم، چون با دقت در حکم تیمم که در انتهای ایه کلمه وجوه همراه (باء) امده است که برای تبعیض می باشد، پس در تیمم نیز مسح بعضی از صورت کافی می باشد:( فامسحوا بوجوهکم).
و باز با دقت در ایه قید (الی مرافق) که متعلق به (ایدیکم) و مبین غایت مغسول است، یعنی دستتان را تا ارنج بشویید؛ که متعلق فعل یعنی ایدی مقید است نه خود فعل؛ یعنی (الی المرافق) غایت مغسول است نه غسل. و دلیل هم این است که کلمه ایدیکم به الی المرافق نزدیک می باشد و همچنین درایه وضو از مغسول پرسیده اند نه غسل، زیرا غسل نزد مردم مشخص بود، ولی موضع شستن برایشان معلوم نبوده است. و شست و شوی دستها باید از بالا به پایین باشد، یا به عکس یا هر دو صورت جایز است از خود ایه استنباط نمی شود.
استاد با همه این، اگر اگر چنانچه ما این آیه را بر یک عربی که دور از محیط از محیط فقهی و اختلافات مسلمین هست عرضه کنیم، و از او سؤال کنیم که آیا خدای عالم چه حکمی از تو خواسته است؟ این عرب دور از هیاهوی فقهی می‌گوید: غسلتان و مسحتان. اصلا تردید نمی‌کند که فکر کند که آیا این آیه عاملش چی است، آیا ارجل عطف می‌شود به محل رؤوس یا به لفظ او و یا به اغسلو و... این کارها را یک عرب خالی الذهن تصور نمی‌کند.
حالا تکلیف اکثریت مسلمانان که پا را شسته چیست؟
استاد با فهمیدن قواعد زبان عربی می توان خیلی از شبهات مخالفان دین اسلام را به ایات قران استناد می کنند را جواب داد. در حال حاضر همین کسانی که به تعدد صراط های مستقیم هستند، به ایاتی از قران استناد می کنند که (صراط مستقیم) به صورت مطلق و نکره می باشد، مثل: (انک علی صراط مستقیم). که پلورالیستها معتقدند که ایه شریفه پیامبر اسلام را تنها بر گام گذاشتن او بر یک منهج و صراط مستقیم توصیف می کند و از چنین بر می اید که ما نه با یک صراط مستقیم خاص و معروف مانند ایین اسلام، بلکه با صراط های مستقیم و حقی مواجه هستیم. و دلیاشان نیز مطلق و نکره ذکر کردن صراط مستقیم و عدم ذکر ان با الف و لام معرفه و عهد است تا اختصاص ان به صراط مستقیم خاص و معلوم، یعنی شریعت حضرت محمد برداشت نمی شود. و با توجه به چنین ایاتی افراد معلوم الحالی مثل سروش می گویند که :( این نکته را باید به گوش جان شنید و تصویر و منظر را باید عوض کرد و به جای انکه جهان را واجد یک خط راست و صد خط کج و شکسته ببینیم، باید ان را مجموعه ای از خطوط راست دید که تقاطع ها و توازی ها و تطابق هایی با هم پیدا می کنند: بل حقیقت در حقیقت غرقه شد. و ایا اینکه قران پیامبران را بر صراطی مستقیم ( صراط مستقیم) یعنی یکی از راههای راست نه تنها صراط مستقیم(الصراط المستقیم) می داند، به همین معنا نیست؟( صراط های مستقیم ص27). استاد حالا اگر کسی اندکی با ایات دیگر قران و قواعد عربی اشنا باشد ، خیلی راحت می تواند جواب یاوه گویی های ایشان را بدهد. یا اگر کسی با فعل های منسلخ از زمان اشنا باشد ، دیگر تحت تاثیر شبهات کذایی بهائیت قرار نمی گیرد که به ایاتی مثل ایه 35سوره اعراف تمسک می کنند و می گویند که این ایه با فعل مضارع (یاتینکم) که به تحقق فعل در زمان حال و اینده دلالت می کند و از ظهور پیامبران بعدی در اینده خبر می دهد. در حالی فعل (یاتینکم ) منسلخ از زمان یعنی بر گذشته، حال و اینده دلالت ندارد، بلکه تحقق مطلق فعل سخن می گوید.
پاسخ:
اندک اندک و با موادی که جمع می کنید می توان رساله ای با عنوان "جایگاه فلسفه در وضو" تدارک دید.          
 
 
 
 
آمون : شاید مرتبط باشد با :  
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

مطالعات دوران قاجار و پوشش، شغل، حرفه و پیشه رایج افراد عصر قجری  (قاجار،خاندان قجر و حکومت قاجاریه)

یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 02:40 AM

abbas

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 11:32 AM
http://www.qajarstudies.org/IQSAEvents2page.html
پاسخ:
عکس دوم قاعدتا طبیعی نبود. به هر حال ممنم.          
 
 
 
 
 
آمون : و اگر فیلتر بود :  
 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ادامه انکار توطئه، جنایت و نسل کشی ایرانیان در عید پوریم یهودیان  (عید پوریم Purim/Pourim/Poorim)

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 11:55 AM
شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 06:23 AM
http://www.gomaneh.com/?p=1241
پاسخ:
کاش دو کلمه هم درباره مستندها می نوشتند!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

زندگینامه سردار اسعد بختیاری، سردار اسعد دوم، سردار علیقلی خان  (تاریخ معاصر (جدید))

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 11:53 AM

abbas

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 05:16 AM
http://matil.mihanblog.com/post/85
پاسخ:
حرف تازه ای ندارند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

اختلاف/ تفاوت شیعه/ سنی/وهابی/سلفی در رسانه های جمعی/گروهی ایران  (اسلام،دین اسلام Islam و مسلمانان)

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 01:59 AM

یه نفر

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 01:43 AM
با سلام خدمت استاد سوالی داشتم که شاید در اینجا مناسب نباشد :
بطور خلاصه چه فرقی بین یک سنی و یک وهابی هست ؟
یعنی یک سنی با یک وهابی چه فرقی دارد ؟

این سوال از آنجا برایم مهم است که رسانه های گروهی در ایران دائما از کلمه وهابی در جا های غیر مرتبط استفاده کرده و تقریبا آن را به یک فحش مذهبی تبدیل نموده اند .
پاسخ:
سئوال تان را از مسئولین رسانه های گروهی بپرسید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

گاف / سوتی/ خطاهای جاعلین تاریخ ایران در تولید عکس ناصرالدین شاه  (قاجار،خاندان قجر و حکومت قاجاریه)

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 01:57 AM
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 8:18 PM
سلام و ممنون از این یادداشت بی نظیر
می خواستم بفرمایید عکس رییس ایل بختیاری را از کدام کتاب برداشته اید؟
تاریخ عکس دوم ناصرالدینشاه را دهه 1270 قمری نوشته مگر نمیگویند در 1264 و 16 سالگی بر تخت نشسته پس چطور در یک دهه بعد چنین شمایلی یافته که کمتر از 45 سال نمی تواند داشته باشد!!
پاسخ:
گمانم از کتاب سیصد تصویر تاریخی. از قبیل این گاف ها در قاجار صدها و هزاران است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تحمیل مذهب شیعه به مردم ایران - لزوم شستن پا / مسح پا هنگام وضو  (احیاء وحدت مسلمین)

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 01:55 AM

رضا

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 7:32 PM
استاد در مقاله کتاب چهارم مقدمه 42 در همان ابتدا از ژنرال سرپرسی سایکس مطلبی اورده اید که بعد در توضیح اورده اید که مردم ایران از تحمیل مذهب شیعه متنفر بودند و به خواست و امر نادر شاه بوده است. و شما در این مقاله جدید فرمودید که مردمان کنونی ایران از 200سال پیش امده اند، و از طرفی شما از نادر شاه صحبت می کنید. و اگر نادرشاه وجود دارد ، در این صورت از 200سال فراتر می رود که؟حدود ۴۰۰سال می شود.
و مطلب اخر اینکه الان در حدود یک میلیارد و نیم جمعیت مسلمان، تقریباً حدود یک میلیارد و 300میلیون نفر در وضو پای خود را می شویند. و من نظراتشان را خواندم می گویند که در ایه 6سوره مائده أرجل به نصب آمده که عطف بر أیدی است نه عطف بر رئوس و اینکه عطف با فاصله هم در زبان عربی متداول است ،مانند: "إن الله برئ من المشرکین ورسوله" که رسول در این آیه عطف بر محل "إن الله" است نه بر مشرکین.
استاد پورپیرار در پاسخ به ایشان عرض نمودم که عطف با فاصله در زبان عربی متداول است ، اما مشکل در این آیه6سوره مائده عطف با فاصله نیست ؛ مشکل عطف کردن کلمه ای در پایان یک جمله ، به کلمه ای در وسط جمله قبل از آن است :
جمله اول :( فاغسلوا وجوهکم وایدکم الی المرافق )جمله دوم (وامسحوا برئوسکم..) که طبق ادعای انها کلمه وأرجلکم بعد ازتمام شدن جمله دوم عطف به ایدیکم در وسط جمله اول است . اما در شاهدی که از آیات قرآن ذکر کرده است ، تنها عطف با فاصله در یک جمله را تصحیح می کند.
اما اشکال اصلی ،مشکلی است که حتی در کلام انسان های معمول نیز دیده نمی شود ،‌چه برسددر قرآن که فصیح ترین لغت عرب است !!! برای واضح تر شدن ، ترجمه فارسی را می نویسیم :
ترجمه فارسی چنین می شود :
(بشویید صورت ها و دست هایتان را تا آرنج) جمله دوم (و مسح بکشید سرهایتان را و پاهایتان را تا مچ)که انهایی که پا را می شویند ادعا می کنند (و پاهایتان)که در پایان جمله دوم است ،‌عطف به دست هایتان در میان جمله اول است. و اگر ارجل عطف بر ایدی و حکم پا همانند حکم دست می بود، می بایست همان جا ذکر می شد که ( و اغسلوا ایدیکم الی مرافق و ارجلکم الی الکعبین) و بین معطوف و معطوف علیه جمله( و امسحوا..) فاصله نمی افتاد. و از طرفی منصوب بودن ارجل نیز واضح است و ان اینکه آن عطف بر محل است ؛ محل (برئوسکم) که جار و مجرور است ، نصب است ، و ارجل به محل برئوس عطف شده است . (حرف باء در برئوس حرف جر است و معنی آن بعضیه ، یعنی مقداری از سر را مسح بکشید – ونه کل آن را- و ارجل عطف به کل حرف جر و مجرور آن شده است که در محل نصب است) یعنی مقداری از سر را مسح بکشید ، و پا را تا مچ بشویید.
و با ارسال این جواب استدلال کردند که ظاهر ایه مسح پا را برداشت می شود، ولی پیامبر و اصحاب پا را می شستند و به روایتی از خلیفه سوم عثمان اسشتهاد می کنند.
استاد شما را به قران کریم قسمتان می دهم که کدام برداشت درست است، شستن پا یا مسح نمودن پا؟
ایا شما نیز پا را در وضو می شویید؟
پاسخ:
مطلب مجعول سرپرسی سایکس و بودن خود او من باب نقل است نه تایید. با این قید که اگر نقل و شخص او را بپذیریم پس تشیع به مردم ایران تحمیل شده است. در باب وضو نیز برداشت شیعه به نص آیه نزدیک تر است که قبلا به تفصیل علت آن را نوشته بودم. اصولا تفسیرهای گرامری بر آیات قرآن مدرسوی است و چندان اعتباری ندارد. مانند این که در جمله فاغسلوا وجوهکم وایدکم الی المرافق بپرسند مرفق وجوه کجا است و الی المرافق یعنی دست ها را معکوس بشوییم. از نوک انگشتان تا مرفق ساعد. در نهایت آیه به مسح پا و سر امر می کند با این توجه که اگر با نیت وضو به داخل رودخانه هم بپرید وضو صحیح است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

مناسک و مراسم عبادی و نحوه به جا آوردن آداب و نماز خواندن سنتی  (اسلام،دین اسلام Islam و مسلمانان)

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 01:50 AM
جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 7:10 PM
سلام
استاد خواهشا به قم حواله ندهید.
مهم است که بدانیم آیا اعمال عبادی مسلمانان آنچنان که امروز در جریان است درست می باشد!
لطفا مقالات اسلام و شمشیر خود را هر چند با فواصل زمانی طولانی هم که شده مابین مقالات ایران شناسی تان بگنجانید تا دید درست نسبت به مسائل اختلافی مسلمانان ایجاد شود. مثلا معنای صلوه و زمان های آن.
ممنون
پاسخ:
گزاردن نماز با عینیت و فورم امروز ادای یک سنت است و نیازی به این سرگردانی ها ندارد مانند ختنه که تکلیف قرآنی ندارد و بر سبیل سنت انجام می شود. سئوال شما در این باب مثل این است که دلاک هنگام ختنه از اطرافیان بپرسد چه قدر ببرم؟ چرا که مقیاس امر شده ندارد! گمانم به تر همان سفر به قم بود.  
 
 
 
 
 
 
 
آمون : اصلاح شد به :  
 
پاسخ:گزاردن نماز با عینیت و فورم امروز ادای یک سنت است و نیازی به این سرگردانی ها ندارد مانند ختنه که تکلیف قرآنی ندارد و بر سبیل سنت انجام می شود. سئوال شما در این باب مثل این است که دلاک هنگام ختنه از اطرافیان بپرسد چه مقدار ببرم؟ چرا که مقیاس امر شده ندارد! گمانم به تر همان سفر به قم بود. فراموش نکنید که خداوند در قرآن مقتدر چندان بر ذکر دائم خداوند در شب و روز تکلیف می کند که اگر در جای 17 رکعت 170 رکعت هم بخوانید کافی نباشد.  
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تبعیض نژادی در اسرائیل،فالاشه های یهودی، یهودیان چشم آبی و بلوند  (بنی اسرائیل/بنی اسراییل/قوم مصری)

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 01:48 AM

دومینو

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 12:26 PM
باسلام خدمت استاد و دوستان بنیان اندیش.
چندی پیش استاد در پاسخ به کامنتی فرمودند مردمی با شاخصه چشم رنگی و موی بور از نژاد اولیه بنی اسراییل خارج شده از مصر نیستند.آیا این به معنای نفوذ و آنوسی شدن بنی اسراییل و یهودیان امروز در سرزمین اشغالی فلسطین اجیر شدگانی مانند متجاوزین موسوم به هخامشیانند؟
پاسخ:
قابل بررسی است. مثلا یهودیان افریقایی و سیاه پوست ساکن اسراییل از وجود تبعیض نژادی بسیار معذب و معترض اند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

نحوه پوشش و کلاه مهاجران جدید به ایران پس از دوران پوریم یهودیان  (فرهنگ(جدید))

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 4:33 PM

Aydın

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 11:11 PM
با سلام

«حقیقت این که تاریخ ایران نویسان هنگام سفارش ساخت این گونه تصاویر کم ترین باوری به قدرت تشخیص بینندگان آن ها نداشته اند.»

آن تصویر همان دست بسته یهود است !

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿64﴾ مائده

و یهود گفتند دست‏خدا بسته است دستهاى خودشان بسته باد و به آنچه گفتند از رحمت‏ خدا دور شوند بلکه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مى‏بخشد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغیان و کفر بسیارى از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنى و کینه افکندیم هر بار که آتشى براى پیکار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمین براى فساد
مى‏کوشند و خدا مفسدان را دوست نمى‏دارد (64)

از دوستان آیا کسی توانسته است مستند «جستجو گران پارسه» را ببیند ؟ ظاهرا یک هفته پیش در شبکه یک نمایش داده شده و باز مطالبی مطرح شده که نشان از بالا بودن پرچم بنیان اندیشی می باشد .

اگر کسی سراغی از آن دارد یا لینکی از آن مستند در اختیار داشته باشد در اینجا درج کند . من که در اینترنت گشتم و چیزی نیافتم .

استاد آیا کلاه های پوست بره قجری موجود در تصاویر با کلاه های قرمز آناتولی و برخی کشورهای غربی عربی در ارتباط هستند ؟ از لحاظ شکل استوانه ای که خیلی شبیه به هم هستند !

با تشکر
پاسخ:
این کلاه ها هماننند دیگر نشانه های ظاهری در پوشش، مثلا عما و عبا و نعلین و بعذها کت و شلوار و کراوات علامت تعلق به گروه معینی تجاری و یا عقیدتی است.  
 
 
 
 
 
آمون :‌اصلاح شد به :  
 
 
پاسخ:این کلاه ها هماننند دیگر نشانه های ظاهری در پوشش، مثلا عمامه و عبا و نعلین و بعذها کت و شلوار و کراوات علامت تعلق به گروه معینی تجاری و یا عقیدتی است.  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تاسیس حوزه علمیه قم و تشکیل جامعه روحانی و آخوند در ایران معاصر  (روحانیت،روحانیون،ملا،آخوند(جدید))

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 4:28 PM

دومینو

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 7:25 PM
سلام بر یگانه استاد عالم تواریخ.
ضمن تشکر از مقاله اخیر میخواستم بدانم معمای تغییر لباس کارگزان اصناف مختلف بازار قابل حل است یا خیر؟مضافا" که هنوز ابهامات تشکیل حوزه علمیه مرتفع نگردیده که موضوع جدید مطرح شد.
استاد گرامی آیا این شیوه جهت به چالش کشیدن اذهان است یا موضوع چیز دیگریست؟!
پاسخ:
غرض سنجش میزان صبوری دوستان و دشمنان است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سرآغاز حضور روحانیت و جوامع روحانی ایران جدید پس از رکود پوریم  (روحانیت،روحانیون،ملا،آخوند(جدید))

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 4:26 PM

نصور

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 6:14 PM
سلام بی پایان بر استاد گرامی
بسیار زیبا و گویا بود. آنچه که خود لمس کرده ایم و با گوش خود از پدران خود شنیده ایم همین است. آنانی که اندکی بیش از ۱۰۰ سال پیش وارد این سرزمین شدند و جز آب و خاک و چوب درختان دم دست چیزی برای خانه ساختن نداشتند. حتی کشاورزی و دامداری چندانی هم نداشتند. نه دین و مذهبی و نه خاطره ای از عقبه ی خود.
اما همه ی آنها در یک چیز متفق القول بودند و آن اینکه ما مهاجریم. وقتی مردم سراسر سرزمینی مهاجرند پس چه علاقه و خاطره ای از گذشته خود می توانند داشته باشند. مسخره تر از این چه می تواند باشد که فرزندان قومی تاریخ قوم را برای پدران خود نقل کنند! پدرانی که جز افسانه هایی گنگ و متفاوت و متعارض با یکدیگر چیزی برای نقل گذشته ی خود نداشتند. وقتی که زمین خالی از عارضه ای خاطره انگیز باشد چه چیز می تواند یادآور خاطره ای باشد؟ در چنین خلائی است که هر قومی بدنبال ساخت پیشینه ای برای خود است و یهود حاضر برای ارائه ی هر گونه خدمات می باشد!
استاد مجددا متشکر از رنجی که در این راه می برید.
در ضمن عکس سوم و چهارم هم باز نمی شوند
پاسخ:
عمده ترین بخش این مباحثات اثبات آغاز حضور روخانیت در کسوت کنونی از سال 1300 هحری شمسی یعنی شروع فعالیت حوزه علمیه قم است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

هفتمین رئیس جمهور ایران، یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری  (سیاسی،حکومتی،Politics,Governing)

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 4:17 PM

مومن

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 2:33 PM
سلام استاد
ببخشید یه سوال شخصی
میدونم مشایی نه
حالا هاشمی یا جلیلی؟
پاسخ:
هاشیلی!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

درخواست ارسال نسخه CD مستند ابطال شناسنامه مجتبی غفوری مستندساز  (دوستانه)

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 4:06 PM

درویش

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 12:15 PM
سلام استاد . من متاسفانه نتوانستم به شماره عابر بانک شما پول واریز کنم . اگر ممکن است بفرمایید به آدرسی که تلفنی به مسئول فروش دادم سی دی ابطالها را بفرستند .به محض آمدنم به تهران از خجالت شما در می آیم . و مهمتر اینکه سری به جنابعالی زده دیداری تازه کنم .
پاسخ:
آدرس را به چه نامی فرستاده اید چون همکاران خبری از محل ارسال ندارند. لطفا آدرس دقیق از همین طریق بفرستید محفوظ خواهد ماند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

فروش نسخه PDF کتابهای تاملی در بنیان تاریخ ایران،ناصر پورپیرار  (در حاشیه و مسایل دوستان ( جدید))

جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 3:56 PM
پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 04:42 AM
بالاخره نسخه پی دی اف کتابها به فروش می رسد یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ما رو سر کار گذاشتید تو این وبلاگ؟؟؟

http://bonyanandish.blogsky.com/
پاسخ:
لطفا کمی دیگر حوصله کنید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، حمله اسکندر کبیر مقدونی به ایران  (فرهنگ و تمدن (جدید))

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 12:58 PM

نتاب

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 11:16 PM
استاد عزیز
با سلام،
بنا بە مجموع دادەھا آیا میتوان نتیجە گرفت کە ھخامنشی، کورش و داریوش مانند ساسانیان و اشکانیان ساختگی ھستند؟
پاسخ:
بدون کتیبه بیستون دم و دستگاه کورش و داریوش جمع می شود.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تاریخ ساخت قدیمی ترین دانشگاه انگلستان، دانشگاه آکسفورد OXFORD  (معماری،طراحی،آرشیتکت ابنیه(جدید))

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 12:53 PM

m.i

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 6:11 PM
با سلام کشور انگلستان از چه قرنی دارای دانشگاه بوده است مخصوصا اکسفورد
پاسخ:
در اینترنت جست و جو کنید.          
 
 
 
 
 
m.i
پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 10:37 AM
استاد عزیز
من دراینترنت گشتم تاریخ تاسیس اکسفورد 1096 اعلام میداشت ایا باورکردنی است یا یر
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

میدان حکیم ابوالقاسم فردوسی در میدا فردوسی رم، ایتالیا، ایطالیا  (نظرات جالب دیگران)

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 12:52 PM
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 5:04 PM
http://www.qudsonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=123158&Titr=%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%20%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7+%D8%B9%DA%A9%D8%B3
 
 
 
 
 
 
آمون : این صدیقی هم که همه جا داره موهومات ایران باستان رو مجسم می کنه! این هم خبر :  
 
میدان فردوسی در ایتالیا+عکس
در یکی از پارکهای زیبا و دیدنی شهر رم، پایتخت ایتالیا، میدانی به نام شاعر پرآوازه ایران، ابوالقاسم فردوسی نامگذاری شده است.

در وسط این میدان، مجسمه باشکوه حکیم توس خودنمایی می‌کند. این تندیس که185 سانتی‌متر ارتفاع دارد و از مرمر سفید ساخته شده، کار استاد ابوالحسن صدیقی است که در سال 1329 طی مراسمی در این میدان نصب شد.
شادروان علی اصغر حکمت (یکی از مسؤولان فرهنگی وقت)، در خاطرات خود می‌نویسد: «در سر راه یکی از میدانهای کوچک پارک «ویلا بورگز»، محل زیبایی به نام فردوسی موسوم به «پیاتزا فردوسی» را دیدم و تصمیم گرفتم اعتباری برای سفارت ایران بفرستم تا مجسمه فردوسی را در آن‌جا نصب کنند».
 استادصدیقی، در مراسم رونمایی از مجسمه فردوسی در شهر رم گفت: تعجب می‌کنم چرا به جای نشان شجاعت، نشان عالی هنر به من عطا شده، زیرا در سرزمین مجسمه سازان بزرگی مانند میکل آنژ و لئوناردو داوینچی، کسی که از ایران بیاید و مجسمه حکیم فردوسی را در پایتخت این کشور - رم - نصب کند شایسته نشان شجاعت است!
 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

عکس/تصویر ستاره داوود بر سقف مجلس شورای ملی/اسلامی ایران، تهران  (نظرات جالب دیگران)

پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 12:38 PM

یکی

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 10:41 AM
سلام.
از این لینک میتوانید تصویر 360 درجه از داخل لابی ساختمان قدیم مجلس شورا در بهارستان راببینید.
جالب توجه دو ستاره درشت داوود بر سقف مجلس کذایی است!!
http://www.360cities.net/image/parliament-old-building?utm_source=google_earth&utm_medium=all_images#433.79,90.00,110.0

 

 

 

 

 

 

آمون : فکر کنم دوم یا سوم ابتدائی، درسی داشتیم که پروین، کنار با انشا می نوشت و عنوانش این بود : چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم. پروین، همون بچگی هاش هم روسری داشت!  

 

 

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کشف خانواده ای در دل کوه های ایران بدون ارتباط مهم با جهان خارج  (فرهنگ و تمدن (جدید))

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 12:16 PM

درویش

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 09:45 AM
سلام استاد . آن مطلب در مورد پیدا شدن خانوده ای در کوهها ی شهرستان دشتستان از استان بوشهر در سایت سوک بد منعکس شد . اینها همچین بی ارتباط با مردم نبودند . بعضی افراد گذرارشان بخصوص در فصل بهار به آنجا می افتاد .
پاسخ:
این ماجرا قریب 15 سال پیش هم مدت کوتاهی روزنامه ای شد.

 

 

 

 

 

آمون : همچنین است از این قرار :  

 

http://purpirar.blogsky.com/1392/02/25/post-4097/

 

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

منبع هزینه پول های کلان صرف شده در باستان شناسی و تبلیغات قومی  (عجز و آوارگی مخالفان)

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 12:14 PM
علیرضاـ۱
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 08:31 AM
درس عبرتی برای باستان پرستان که چشمان خود ا مقابل حقیقت بسته اند.کافی است بپرسیم بودجه این خیمه شب بازی ها از کجا تامین میشود و پولهای ان به جیب چه کسانی سرازیر است ؟

..............................
http://behnamgolestani.blogspot.ca/2013/03/blog-post_9933.html#!/2013/03/blog-post_9933.html

نمایشگاه و تور "استوانۀ منشور کوروش و ایران باستان" در آمریکا استوانۀ کوروش به طور موقت مخزن خود را در موزه بریتانیا برای نخستین گشت در ایالات متحده که از واشنگتن آغاز می شود ترک کرده است.
نمایشگاه "استوانۀ منشور کوروش و ایران باستان" این گنجینۀ ۲۶۰۰ ساله را در بین دیگر آثار هنری به جا مانده از امپراتوری هخامنشی که توسط کوروش بزرگ، بنیانگذاری شد، به نمایش می گذارد.‬

مراسم افتتاحیه رسمی تور آمریکایی منشور کوروش بزرگ روز پنجم مارس در شهر واشنگتن با حضور تعداد زیادی از مهمانان برجسته ایرانی و آمریکایی دعوت شده از جمله جولیان رابی، مدیر نگارخانه سکلر و میل مک گرگور مدیر موزه بریتانیا آغاز شد. این مجموعه که با بودجه قابل توجهی از بنیاد میراث ایران پشتیبانی می شود، در شهرهای هوستون، نیویورک، سانفرانسیسکو و لس آنجلس نیز به نمایش گذاشته خواهد شد.‬
کریستین امانپور از شبکه سی ان ان نیز در این مراسم گفتگوی زنده ای با میل مک گرگور انجام داد، بنا به گفتۀ نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا، برخلاف چینی ها و مصری های باستان که از کرده های خود و حسن اجرای آن کرده ها بسیار می نوشتند، ، "ایرانیان بسادگی کار را انجام می دادند و درباره چگونگی انجام کار چیزی نمی نوشتند و خاطراتی دربارۀ زندگی و روزگار پرعظمت خود بر جای نگذاشتند." ما از طریق منابع یونانی و یهودی می دانیم در تاریخ ایرانیان چه گذشته است.

کریستین امانپور در این مصاحبه میگوید برای داشتن یک جامعه با باور‌ها و فرهنگهای مختلف، باید بردباری مذهبی‌ و شناخت کافی‌ از انسان‌ها داشت... باید به دنبال رضایت همگانی بود نه تحمیل یک نیرو و فکر بر همه...برای دیدن این ویدئو به لینک زیر مراجعه کنید: http://edition.cnn.com/video/?%2Fvideo%2Finternational%2F2013%2F03%2F20%2Fexp-ancient-cylinder-amanpour-cnn.cnn#/video/international/2013/03/20/exp-ancient-cylinder-amanpour-cnn.cnn

استوانه منشور کورش:
این متن به رسم آن دوران با انتقاد از فرمانروای پیشین که آیین های کهن را به انحراف کشاند و به مردم ستم روا داشت آغاز می شود. روی این لوح نوشته شده، که " او هر روز ستم بیشتری به شهر خود روا می داشت،" و ادامه می دهد که مردوک، خدای بزرگ بابلی ها، که در همه کشورها در جستجوی "فرمانروایی دادگر" بود "دست کوروش را گرفت" و او را به نام پادشاه فرمانروا "برهمه چیز" اعلام داشت.‬
سپس در دنباله پیام خود کوروش می آید، که برده داری را لغو می کند و به مردمی که به خاطر پرستش خدایان متفاوتی توسط پادشاهان پیشین تبعید شده بودند اجازه بازگشت می دهد. او معابد و خدایان آسیب دیده آنها را مرمت کرد و از آنان دعای خیرطلبید.‬

استوانۀ کوروش اهمیت ویژه ای برای یهودیان دارد، چون به بازگشت آنها به بیت المقدس که در کتاب عهد عتیق هم مورد تأیید قرار گرفته است اشاره می کند. در کتاب اشعیا (۲۸-۴۴)، خداوند در باب کوروش می گوید، "او شبان من است و هرچه را که خوشایند من باشد انجام خواهد داد، و تا آنچا پیش می رود که کوروش را "برگزیده" خدا می خواند. در گاه شمار ۲ و کتاب عزرا هم به کوروش اشاراتی شده است.‬

ارزش های اعلام شده توسط کوروش که اروپا و ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داد، توسط هرودوت و گزنوفون، دو نویسنده یونانی که ستایشگر شیوۀ حکمرانی کورش بودند به غرب منتقل شدند. کتاب کوروش نامه، یک روایت نیمه تخیلی از زندگی آن پادشاه دادگر، توسط بنیانگذاران آمریکا از جمله توماس جفرسون و بنجامین فرانکلین مورد مطالعه قرار گرفت. گفته می شود که جفرسون صاحب دو نسخه از آن کتاب بود که یکی از آنها هم اکنون در گالری ساکلر در معرض نمایش است. مک گرگور گفت، "فقط ایالات متحده است که الگوی ایران را پیگیری می کند. و هم اکنون نیز آمریکا مفتخر است که مثل کورش فکر ایمان مذهبی را قبول دارد اما دین خاصی را تأیید نمی کند."‬ و در عین حال به همه ادیان احترام میگذارد.
پاسخ:
هنگامی که نوکنده بودن کتیبه های بیستون و مقبره ثابت شد،چندین برابر این ضجه مویه ها هخامنشیان و کورش و داریوش رارا به صحنه تاریخ برنمی گرداند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

لینک فیلتر شده یوتیوب در مورد حاملین دموکراسی و عدالت اجتماعی  (سیاسی،حکومتی،Politics,Governing)

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 12:11 PM

abbas

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 07:38 AM
http://www.youtube.com/watch?v=8EL4fgguGZo
پاسخ:
حاملین دموکراسی!!!!          
 
 
 
 
آمون : با این وضع اینترنت که نمی شه صفحات سرورهای داخلی رو دید، من نمی دونم ناصر خان چطوری یوتیوب رو باز کرده!!  
یعنی خالی بسته؟!! 
یا یکی براش فرستاده؟!  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

آغاز نگارش و ابداع خط و نوشتن توسط بشر،خطوط نگارشی و لغات زبان  (مجموعه یادداشتهای عظیم قلم نگارش)

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 12:08 PM

abbas

چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 06:33 AM
http://rdehqani.blogfa.com/post-5.aspx
پاسخ:
رویای پریشانی بود در باب خط که همه چیز مدخل را درهم و برهم تر کرد.          
 
 
 
 
آمون : این هم متن کامل این به هم ریزنده مدخل! :  
 
 
درنگی باز بر مسأله حروف الفبا!
 
ایراس: ایجاد خط را به حق بزرگ ترین اختراع بشر شمرده اند. با اختراع خط بود که بشر توانست تجربیات و آگاهی های خود را محفوظ داشته و منتقل نماید و بشریت خود را از گردونه درجازدن های متوالی رهانیده و نقطه صفر را پشت سر نهد.
با جواز سفرِ خط،  وارد دوران تاریخی شود. به عبارتی دیگر می توان گفت زیربنای تمدن و فرهنگ بشری همانا اختراع خط بود. و شاید از همین روست که پروردگار در تبیین منزلت این دست آورد بزرگ بشری، به نگارش سوگند یاد می کند: « ن و القلم و ما یسطرون» [ قران کریم، القلم ( 68 )، آیه 1 ].
الفبا، ادوات معجزه ای همگانی است، شگفتی و جذبه سیمای کودک به هنگام تحریر اولین واژگان، یادآور استمرار اعجاز این خرق عادت مألوف است. حروف الفبا علیرغم خودمانی شدنش با بشر در طول هزاران سال، رازآلودگی و حریم خود را همواره حفظ داشته است. تا جائی که بینش هایی مسحور سحر نگارش، در میان اقوام مختلف، برای حروف، ابعادی مافوق طبیعی قائل شده اند، و تا مرز آداب و اطوار آیینی، حروف را تقدیس نموده اند.
الفبای عربی که به تعبیری مادر رسم الخط زبان های فارسی، ترکی، اردو، کردی، پشتو و غیره می باشد، قرن هاست است که در شمار مطرح ترین حروف الفبای جهان به شمار می رود. و گستره انبوه علوم و معارف بشری که با این حروف مقید و پایبند شده اند، تا پیش از اختراع چاپ، بی یا کم نظیر می باشد. و پس از اختراع چاپ نیز، در این زمینه، جز الفبای لاتین و با ملاحظاتی چند، الفبای چینی و سریلیک، رقیبی برای آن نمی توان یافت.
الفبای عربی، که مانند اغلب دیگر رسم الخط ها؛ از جمله الفبای پهلوی و الفبای لاتین، تباری سامی دارد، به ظاهر پیش از اسلام، عمری طولانی و رواج چندانی نداشته و ناپخته و نامرسوم بوده است. بیشتر عمر این الفبا، نهادینگی، پختگی، تطور، تنوع، آراستگی و رواج آن، در عصر اسلام بود، و به دست مسلمانانی که بسیاری از ایشان عرب نبودند. از همین رو به حق، الفبای عربی، الفبای اسلامی نیز خوانده شده است. در این نوشتار نیز، جا به جا از هر دو نام این الفبا استفاده گردیده است.
الفبای اسلامی یا عربی به دلیل آن که آخرین کلام وحی بدان نگارش یافته است، برای پیروان آخرین پیامبر(ص)، همواره بار معنوی ویژه ای داشته است. با توجه به نگاه حرمت، یا کراهت شریعت، به بسیاری از جنبه های هنر نقاشی، استعدادهای هنری فراوانی در تمدن و فرهنگ اسلامی، مصروف هنر خطاطی گردید. تا جایی که هنر خطاطی جایگاه ویژه ای درعرصه هنر اسلامی یافته است، به گونه ای که یک اثر برجسته هنری خطاطی؛ برآمده از الفبای اسلامی، می تواند مانند اثر نفیس نقاشی، بیننده صاحب ذوق را به خود جذب نموده و حس زیبایی طلبی او را ارضاء نماید.
شهرت زیبایی رسم الخط اسلامی تا به جایی بود، که یکی از قیصرهای روم شرقی گفته است به هیچ چیز مسلمانان مانند خطشان حسادت نمی ورزم. و سال های متمادی اسقف ها و بطریق ها در مراسم کلیسایی، از پارچه هایی منقوش به واژه های شهادتین استفاده می کردند؛ بی آنکه معنای آن را درک کنند، زیرا که به دلیل زیبایی بکار رفته در نقش واژه های مزبور، بر این گمان بودند که این واژگان صرف رسوم زیبای تزئینی می باشند و نه عباراتی از پیوند حروف الفبا.
الفبای عربی همان گونه که در طول تاریخ از لحاظ شکل و ظاهر در دست اقوام غیر عرب شیوه های نگارشی متفاوتی یافت (که از آن میان می توان به خط نستعلیق که عرب آن را خط فارسی می خواند و خط شکسته اشاره نمود)، از لحاظ ماهوی نیز با توجه به ضرورت های زبانی دیگر اقوام به تدریج تغییراتی مأنوس با ذات خود پیدا نمود. مانند پدید آمدن حروف "پ" ، "‌چ"، "ژ" و "گاف" در الفبای فارسی یا حروف "ای" و "او" درالفبای ترکی.
کی، چرا و چگونه، دیگر اقوام، الفبای عربی را به عنوان رسم الخط خود برگزیدند؟
شاید برای پرسش هایی از این دست پاسخ های دقیقی نتوان یافت، اما مسلّم آن است که عرب در آن دوران نسبتاً کوتاه از تاریخ اسلام که حاکمیت را از آن خود داشت، نه مجال داشت و نه علاقه و اصراری برای کتابت زبان های غیر عربی با الفبای عربی. و درست آن است که عرب چنانچه می خواست و می توانست، نقشی تاثیر گذار در این میانه داشته باشد، آن را برای زبان و خط عربی توأمان صرف می نمود، و نه خط منهای زبان. و می بایست پذیرفت که نگارش فارسی، ترکی و دیگر زبان ها، به الفبای عربی، انتخابی بود آزاد ، آگاهانه و تدریجی، از سوی فرهیختگان اقوام غیر عرب جهان اسلام.
به هر رو به اجمال می توان دلایل گزینش الفبای عربی توسط دیگر اقوام را چنین بیان داشت:
- کاستی ها و نارسایی های رسم الخط های پیشین.
- فراگیرنبودن گونه ای از حروف الفبا؛ تنوع رسم الخط ها.
- فقدان علقه عاطفی میان این اقوام و حروف الفبای پیشین.
- محدودیت های سواد آموزی در میان اقوام پیش از اسلام.
- تعلق سهم سنگین آثار مکتوب غالبا محدود پیش از اسلام در میان این اقوام، به ادبیات مذهبی ادیان منسوخ.
- تاثیر و نفوذ زبان وادبیات عربی در زبان های این اقوام.
- گستره آشنایی و تعلق خاطر این اقوام به الفبای عربی به عنوان الفبای زبان قرآن کریم، به دلیل باورهای دینی.
از سده 12 هجری (18 میلادی) به این سو، که جهان اسلام به تدریج بر واقعیت ناخوشایند پیشی گرفتن غرب و فرا دستی تمدن مادی آن واقف شد، در میان چاره جویی های مطرح شده، چاره ای نیز که به تدریج شور و شرّ می گرفت، شعار تقلید همه جانبه از غرب بود. پندارهایی که این شعار را شکل می داد، مقصر تمامی عقب ماندگی های جهان اسلام را، اسلام می دانست. به تلویح یا به تصریح.  و  ادعا می داشت، شرق اسلامی برای جبران عقب افتادگی خود از قافله تمدن به پیشوایی غرب، می بایست که حتی المقدور از هر آنچه رنگ تعلق به گذشته اسلامی خود دارد، پالایش شود. در این میان، حروف الفبای اسلامی، هدف پالایش قرار گرفت. زیرا که از برجسته ترین این تعلقات، و تقصیر کار ترینشان، به شمار آمد.
معادله بی مایه ای ترویج شد: قافله سالار تمدن بشری، غرب مسیحی است، عقب ماندن از این کاروان نتیجه بی دانشی شرق اسلامی است، و این بی دانشی از سر بی سوادی مسلمانان است، و این بی سوادی بر سر الفبای اسلامی است. بنابراین، شرق اسلامی برای رسیدن به کاروان تمدن بشری، به سالاری غرب مسیحی، بایستی کسب دانش نماید، و برای کسب دانش، بایستی باسواد شود، و برای باسواد شدن، بایستی الفبای اسلامی را به الفبای لاتین یا سیریلیک تغییر دهد.
این پندار بافی یا از سر غفلت، یا بر سر تغافل، ساده انگارانه دست یافتن یا نیافتن به دانش،کارشناسی و فن آوری جدید را در مساله حروف الفبا خلاصه می کرد. بی تردید شرق اسلامی چنانچه نه فقط الفبای اسلامی، که اگر زبان های مادری و رسمی، و معماری و خیاطی و طباخی و هم اندیشه، سلیقه، ذوق و ذائقه خود، و حتی خلقتش را، به مانندهایش در غرب مسیحی تغییر می داد؛ چنانچه پاره ای تا جایی که توانستند چنین کردند، و حتی غسل تعمید می کرد و یک سره مسیحی می شد، یا خدا را از زندگانی خود کنار می گذارد و کافر می شد، این همه هم داستانی با غرب، الزاماٌ به هم دستی با فرا دستان غربی منجر نمی شد. چنانچه نشد. این مدعی چنانچه در روزگار رونق دعوت غرب گرایی مطلق، صرف فرضیه ای تلقی می گشت، در روزگار ما، نطریه ای است تجربی. جای جای نه فقط شرق اسلامی، که شرق و غرب جهان، که با تحمیل یا تحمیق، این هم داستانی ها با غرب فرا دست را تجربه کردند، شواهد بی چونی است بر ابطال آن دعوی باطل.
به هر روی بدین ترتیب، در فرایندی که قریب به یک قرن به طول انجامید، تلاش مبلغان دعوی مذکور در منسوخ نمودن الفبای صدها ساله مسلمین، در پاره ای از جوامع اسلامی به بار نشست.
تغییر الفبای اسلامی در این جوامع، نه محصول رایزنی های مجامع علمی بود، و نه نتیجه همه پرسی عمومی (رفراندم)، بلکه به شیوه هایی غیرعلمی و غیرمردم سالارانه (غیردموکراتیک)، از طریق ارعاب و اغفال و سوء استفاده از ناتوانی ها و نادانی های عمومی، توسط غرب زدگان حکومت گر مستبد، و یا حاکمیت بیگانه؛ مانند اتحاد جماهیرشوروی در قفقاز و آسیای مرکزی، به اجرا درآمد. و این تغییر و تبدیل در الفبا، به استحاله زبان مردمان این سرزمین ها نیز بیانجامید.
جای اشارت دارد، کشور شوراها که برای خلق های مسلمان ترک و تاجیک اتحادیه خود، نسخه تبدیل حروف الفبای اسلامی به حروف الفبای سیریلیک را پیچید، الفبای ارامنه  و گرجی ها را حرمت گذارده، کریمانه از کنار آن  رد شد. و این در حالی است  که میراث مکتوب مسلمانان تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی از هر لحاظ؛ به ویژه ارزش علمی و فرهنگی، به مراتب عظیم تر از میراث مکتوب ارامنه و گرجیان بود. شهرهایی مانند بخارای شریف و سمرقند، برای روزگارانی مدید، در شمار کانون های تمدنی جهان اسلام می بودند. در آن روزگاران آفتابی و خوش، شاید تعداد تمامی سوادداران روس، به اندازه خدمتگزاران کتابخانه های این دو شهر نمی بود.
طرفه آنکه پس از حدود چند دهه از اولین تغییر و تبدیل های الفبایی در جهان اسلام، میهمانان ناخوانده صاحبخانه ستیز، که از گوشه و کنار جهان، در فلسطین به هم آمده بودند، با اینکه زبان عبری و خط آن، زبان مادری ایشان نبود، به دلایل سیاسی – عقیدتی، مبادرت به احیای زبان و خط عبری نمودند. زبان و خطی که قرن ها بود مصرفی جز تلاوت و کتابت تورات و تلمود نداشت. و جز خاخامهای باسواد، کمتر یهودیی بر آن احاطه داشت. و بسیاری از همین خاخام ها نیز، به دلیل مقدس انگاشتن زبان و خط عبری، و لزوم نیالودن آن به پلشتی های روزمره، با همگانی کردن آن مخالفت می ورزیدند. ولیکن نظریه پردازان صهونیسم، پس از دستیابی به حاکمیت، با پافشاری بر نظریه احیای زبان و خط عبری، این زبان و خط را پس از صدها سال، مجدداً در زمره زبان های زنده و متداول دنیا درآوردند.
این نوشتار نه در صدد پرداخت به تقویم تاریخچه تغییر و تبدیل حروف الفبا در جهان اسلام است؛ که تا زمان حاضر نیز همچنان ورق می خورد ( مانند تبدیل الفبای عربی به لاتین و الفبای لاتین  به سیریلیک و مجددا تبدیل الفبای سیریلیک به لاتین در جمهوری آذربایجان و و مانندهایی  دیگر در دیگر جای ها )، و نه درآمدن به مباحث زبان شناسی و تبیین میزان تناسب الفبای عربی یا الفبای لاتین، با آواهای زبان هایی چون فارسی، ترکی و مانند آن.
 بلکه دراینجا فقط به اختصار، عمده دلایل طرفداران تغییر وتبدیل رسم الخط زبان های ترکی، فارسی و ...، برآمده از حروف الفبای عربی را بیان داشته، و به اختصا،ر بدان پرداخته می شود.
و البته تاکید می گردد، انگیزه بنیادین حکایت تغییر و تبدیل الفبای اسلامی به دیگر انواع الفبا، بیش و پیش از آنکه به این دلایل باشد، همانا از سر خو باختگی، خود ستیزی و شیفتگی به مظاهر غربی بوده است.
استدلال های عمده طرح شده برای تغییر و تبدیل الفبای عربی (اسلامی) را می توان چنین برشمارد:
- نارسایی و عدم تناسب الفبای عربی.
- صعوبت الفبای عربی.
- بیگانگی الفبای عربی.
- پالایش زبان از واژگان بیگانه.
- تسهیل وتعمیم آموزش زبان های کارآمد.
- الفبای لاتین الفبای رایانه.
* نارسایی و عدم تناسب الفبای عربی
نارسایی و عدم تناسب الفبای عربی برای زبان های ترکی، فارسی و ...،  به دلایلی مانند وجود حروفی که در زبان های غیر عربی زائد می نماید چون ص، ض، ط، ظ، ع، غ و ... . یا کاربرد الف مقصوره در نگارش، یا وجود حروف مصوت در زبانهای ترکی، فارسی و... . یا وجود آواهایی در زبان های ترکی، فارسی و ...، که حرف حامل آن در الفبای عربی موجود نمی باشد و مانند آن .
- فارغ از پیچیدگی ها و ابهام ماهوی در تعریف رابطه ما بین زبان و خط، از جمله تناسب میان این دو، شاید بهترین دلیل بر مخدوش بودن ادعای مزبور، همانا بکارگیری الفبای عربی برای زبان های فارسی، ترکی و...، برای بیش از هزار سال است. بی آنکه اجباری در بکارگیری الفبای مذکور دخیل باشد. و با آنکه هر دو زبان مذکور، پیش از بکارگیری الفبای عربی، دارای رسم الخط و قرن ها میراث مکتوب به انواع حروف الفبا بوده اند. غرب زدگانی که بیش ازیک صد سال با تکیه بر این استدلال، تغییر حروف الفبای اسلامی را تبلیغ کرده اند، گویی عامدانه چشمان خود را بر ضعف مدیریت، فقر اقتصادی و فرهنگی، فقدان نظام مطلوب سیاسی و آموزشی و دیگر عوامل نکبت زای ناشی از هیمنه استبداد ، استعمار و استکبار گریبانگیر جهان اسلام بسته، و تشنه را به زور، نان در حلق می چپانند. حاکمیت های غربگرا در قفقاز و ترکیه، حدود هشتاد سال پیش، به جای آنکه علل بی سوادی را در نبود نظام مناسب آموزشی، کمبود نیرو انسانی ( کادر ) آموزشی، بودجه و امکانات آموزشی، فقدان مدارس و در نهایت شکم های گرسنه جستجو کند، همه تقصیرها را بر گردن نارسایی و عدم تناسب الفبای عربی و صعوبت این الفبا می اندازد. و لیکن تغییر الفبا، معجزه ای به بار نمی آورد. رشد کند میزان باسوادها، در کشورهایی که دست به تغییر حروف الفبای عربی زدند، در نتیجه بهبود نسبی نظام آموزشی، و ازدیاد نسبی نیرو انسانی ( کادر ) آموزشی ، بودجه و امکانات آموزشی و مدارس و تغییر در وضعیت معیشت مردم بوده است. و نه تغییر حروف الفبا. چنانچه کمابیش همین وضعیت در کشورهایی که الفبای عربی را تغییر ندادند، چهره بست.
هم اکنون در کشورهایی که الفبای عربی را به الفبای دیگری تغییر داده اند، همچنان میلیون ها نفر به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی، از نعمت سواد محروم می باشند. و طرفه آنکه بیشتر مردم این کشورها، اعم از باسواد و بی سواد، با حروف الفبای اسلامی به دلیل علاقه به تلاوت کتاب وحی آشنایی دارند. بی تردید حروف الفبای اسلامی در سیر تکامل طبیعی خود، چه برای زبان عربی و چه از برای دیگر زبان ها، مانند ترکی، فارسی، اردو و غیره، تغییر و تحولات متعددی به خود دیده است (همان گونه که رسم الخط لاتین و سیریلیک نیز در میان اقوام مختلف تغییرات فراوانی نموده است)، و قطعاٌ باز می بیند. . ناطقین هر زبان، با توجه به ضرورت های زبانی و از برای انسجام هر چه بیشتر میان زبان و خط، به تدریج اصلاحاتی در حروف مذکور اعمال نموده اند. تا جایی که به حق، الفبای عربی در میان فارسی زبانان الفبای فارسی و در میان ترکی زبانان، الفبای ترکی و در میان اردو زبان ها، الفبای اردو و ... ، خوانده می شود. بدیهی است که باب اصلاحات ضروری و خرد مدار،  هیچ گاه مسدود نگردیده است و اصلاح الفبا می تواند همواره تداوم داشته باشد. مجدداً یادآوری می شود تناسب ادعایی مابین زبان و خط، تعریف روشنی نمی تواند داشته باشد و مفهومی انتزاعی است و در واقع جوهر این ادعا بیشتر میزان سهولت و صعوبت نگارش است، تا تناسب مابین خط و زبان، که دلیل دیگر طرفداران تغییر خط می باشد، و به آن پرداخته می گردد.
صعوبت الفبای عربی 
صعوبت یادگیری الفبای عربی، دلیل عمده آمار بالای بی سوادی در برخی از کشورهای اسلامی بوده است.
-  صعوبت یادگیری الفبای فارسی و ترکی برآمده از الفبای عربی، درقبال حروف الفبای تصنعی، مانند الفبای ترکی برآمده از الفبای لاتین، شاید قابل پذیرش باشد، لیکن تاثیر آن در میزان باسوادی و بی سوادی مردم، ادعایی هوچی گرانه است. میزان بسیار پایین بی سوادی در کشورهایی مانند چین و ژاپن که صعوبت الفبا و هم زبان آن مشهور است، گواهی قاطع بر بی پایگی ادعای مذکور و تاثیر مدیریت توانمند و برنامه ریزی درست آموزشی و غنای اقتصادی و فرهنگی در رشد میزان باسوادی، و نه سهولت حروف الفبا، می باشد. به راستی برای مدعیان مزبور جای تامل ندارد که چرا کشورهایی مانند فرانسه، انگلستان و روسیه که دهه هاست سرمایه گذاری هنگفت معنوی و مادی در راه توسعه زبان های خود در سطح بین المللی می نمایند، هیچ گاه حاضر به تغییر بنیادین در شیوه نگارش زبان های خود با هدف تسهیل فراگیری آن نمی باشند. برای نمونه زبان فرانسه که زبان مناسبات بین المللی (دیپلماسی بین المللی) شناخته شده است و حتی صفحه ای از گذرنامه ما ایرانیان، حاوی مطالبی به این زبان می باشد، به صعوبت املاء مشهور است. در زبان فرانسه، واژه های فراوانی یافت می شود که هیچ گونه تناسبی میان تلفظ واژه و تلفظ تک تک حروف تشکیل دهنده آن واژه وجود ندارد. لیکن این کشور علیرغم رغبت فراوان به فراگیر نمودن زبان فرانسه، نه تنها جهت تسهیل نگارش آن اقدامی نمی نماید، بلکه با راه اندازی مسابقات بین المللی سالانه (املاء زبان فرانسه) توسط فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه، در واقع افتخار صعوبت آن را اعلام می دارد. از سوی دیگر، چنانچه منطق این استدلال یعنی قاعده ترجیح سهولت را بپذیریم، آیا حاضر خواهیم بود که این منطق علاوه بر رسم الخط، دردیگر وجوه معنوی و مادی زندگی نیز مانند زبان و ادبیات، موسیقی، نقاشی و یا خوراک، پوشاک و معماری تسری داده شود؟.  واضح است که با پذیرش چنین منطقی از زیبایی ها، ظرافت ها و جذابیت های زندگی، چیز زیادی باقی نمی ماند.

* بیگانگی الفبای عربی
الفبای عربی و الفبای لاتین، هر دو متعلق به فرهنگ هایی بیگانه می باشند و مادامی که مجبور به انتخاب یکی ازاین دو الفبای بیگانه باشیم، مناسب آن است که الفبای متعلق به فرهنگ و تمدن برتر، یعنی الفبای لاتین را برگزینیم.
- این استدلال آمیخته ای است از گزاره های مغلوط، مانند برتری تمدن و فرهنگ غرب و یا بیگانه شمردن حروف الفبای عربی، یا الفبای اسلامی. ترجمان درست مقصود اقامه کنندگان این استدلال از برتری تمدن و فرهنگ غرب، برتری پاره ای از وجوه مادی تمدن غرب می باشد. البته تردیدی در برتری دانش،کارشناسی و فن آوری تمدن غرب مسیحی، نسبت به دیگر تمدن ها در دو قرن پیش نیست. لیکن فاصله میان دیگر تمدن ها و تمدن غرب مسیحی، از دو قرن پیش به این سو، ثابت نمانده است. کشورهایی در شرق مانند ژاپن، چین و حتی هند، بی آنکه الفبای بومی خود را که در صعوبت نیز شهره می باشند، به الفبای لاتین تغییر دهند، سالیانی است که در بسیاری از حوزه های دانش، کارشناسی و فن آوری، فاصله خود را از غرب کم ساخته اند و در پاره ای موارد دوشادوش غرب قرار دارند و حتی در مواردی از غرب پیشی گرفته اند. روسیه نیز در دوران جدید؛ در عهد تزارهای سپید و سرخ، بی آنکه الفبای سیریلیک را به الفبای لاتین تبدیل تماید، عقب ماندگی خود را از قدرت های اروپای غربی و بعدها امریکا، جبران نمود، بی آنکه نیاز به تبدیل الفبای سیریلیک به لاتین داشته باشد. در جهان اسلام نیز، کشور هایی چون پاکستان، ایران، مصر و ... ، که الفبای لاتین یا سیریلیک را جانشین الفبای بومی خود نساختند، در حوزه دانش، کارشناسی و فن آوری جدید، از کشور هایی که چنین تبدیلی را اعمال نمودند، چون جمهوری آذربایجان، ترکیه، آلبانی و تاجیکستان، نه تنها عقب نیستند، بلکه در غالب موارد جلو نیز می باشند.
و نیز کشورهای متعددی از ابتدا دارای الفبای لاتین بودند، یا الفبای لاتین را برگزیدند، و حتی زبان بومی خود را به زبان هایی چون انگلیسی، فرانسه و اسپانیایی تبدیل نموده اند، بی آنکه سهم قابل ملاحظه ای از حوزه دانش، کارشناسی و فن آوری جدید داشته باشند، یا پیدا نمایند. مانند بسیاری از کشور های امریکای جنوبی و افریقای سیاه.
اما در باره ادعای بیگانگی الفبای عربی ( اسلامی)، می بایست پذیرفت که الفبای اسلامی یا عربی، به
همان اندازه واژگان عربی زبان های فارسی، ترکی و ... ، و حتی خود زبان هایی چون فارسی دری،
ترکی عثمانی، ترکی آذری، اردو، و ... ، با ما و از ماست و خودی و خودمانی است. و همان قدر می توان الفبای اسلامی را نسبت به فرهنگ ترک زبانان و فارس زبانان و ... ، بیگانه شمرد، که زبان های فارسی، ترکی، و ... ، و نیز دین اسلام را.
پالایش زبان از واژگان بیگانه
بکارگیری الفبای عربی، منجر به ورود صدها واژه عربی به زبان هایی که با این الفبا نگاشته می شود، شده است و با تغییر الفبای عربی، این زبان ها فرصت مناسبی برای پالایش خود از واژه های بیگانه پیدا می نمایند.
- به جرأت می توان گفت هیچ زبان توانگری؛ عاری از واژه های بیگانه نمی توان یافت. کمبود واژگان بیگانه در یک زبان، یا گویای جوشش واژه سازی و توان بالای معادل یابی آن زبان است؛ مانند زبان عربی. و یا گویای بدوی بودن آن زبان می باشد؛ مانند زبان های قبایل نیمه وحشی در امریکا، افریقا و اقیانوسیه.
اگرچه اشتراک دو یا چند زبان، دربک نوع حروف الفبا، به طور طبیعی انتقال واژه ها را مابین آن زبان ها تسهیل می نماید، لیکن پذیرش واژه از زبان دیگر، منوط به یکسان بودن حروف الفبا نمی باشد. چنانچه کلمات بسیاری از زبان عربی به زبان های اروپایی و یا از زبان های اروپایی به زبان فارسی وارد شده است. واژه های عربی  که وارد زبان های فارسی و ترکی شده اند بر دو گونه اند. گونه ای با نوجه به نیاز زبان میزبان؛ ناشی از فقدان واژه مشابه یا لزوم غنا و تنوع تعابیر، هویت زبان میزبان را به خود گرفته و ماندگار شدند. و گونه ای دیگر با توجه به عدم نیاز زبان میزبان، میهمان متونی چند گردیده و بازگشته اند. اما همانگونه که پیداست، دغدغه اقامه کنندگان این استدلال پاک ماندن زبان از واژه های بیگانه نیست. چنانچه از ورود سیل آسای واژه های زبان های اروپایی به زبان های ترکی، فارسی و... ، نگران نگردیده اند. بلکه پیرایش زبان های ترکی و فارسی و ... ، از کلمات عربی، مقصود است، که همانا از سر غرب شیفتگی و خودستیزی می باشد.
تسهیل و تعمیم آموزش زبان های کارآمد
آموزش الفبای لاتین به تسهیل و.تعمیم آموزش زبان های کارآمد کشورهای فرادست غربی، چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی که لازمه زندگی مدرن و آمیخته با  فن آوری ( تکنولوژی ) امروز است، مساعدت می نماید.
- امروزه فراگیری الفبای لاتین در غالب کشورهایی که الفبای زبان هایشان لاتین نمی باشد، تا بجایی است که در شمار مواد آموزشی مقطع آمادگی ( پیش دبستان ) این کشورهاست.
در بسیاری از این کشورها، حروف لاتین، به جا و بی جا، از تابلوهای راهنمایی رانندگی گرفته تا نقش پیراهن و تیر آهن و سر در غذا خوری و بیمارستان و قبرستان، منقوش است. گاه درشت تر از رسم الخط رسمی و معمول این کشورها، یعنی الفبای عربی. ولیکن یادگیری حروف مزبور، تقریباً هیچ تاثیری بر آموزش یکی از زبان های رایج غربی، چون انگلیسی، فرانسه یا آلمانی، که یادگیری آن فی حد ذاته، بسیار مفید و پسندیده است، نداشته و نمی تواند داشت باشد.
بماند که نطام نا کارآمد آموزش زبان انگلیسی یا دیگر زبان های اروپایی، که حجم انبوهی از وقت، نیرو و سرمایه ملی را مصروف خود می دارد؛ چه در کشورهایی که الفبای عربی را به لاتین تبدیل کرده و چه در کشورهایی که تبدیل نکرده اند، و یا حتی در کشور هایی که از ابتدا الفبای لاتین را به کار می بردند، به ناکامی در آموزش همگانی زبان انجامیده است، و نه حروف الفبا.
چنانچه اشتراک در الفبا میان دو زبان نیز، در صورت نا کارآمدی نظام آموزش زبان، تأثیری در یادگیری یکی از آن دو زبان نمی تواند داشته اشد. نمونه روشن این مدعی، وضعیت زبان عربی در ایران و یا وضعیت زبان انگلیسی در ترکیه است.
و جالب آنکه برخلاف ادعای مذکور، آمار انگلیسی و فرانسه دانان، در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی که الفبای زبان هایشان لاتین نمی باشد ( مانند پاکستان و الجزایر)، از بسیاری کشورها که الفبای عربی را به لاتین تغییر داده اند (مانند ترکیه و جمهوری آذربایجان )، بسیار بیشتر است.
الفبای لاتین الفبای رایانه
رایانه عنصر بنیادین دنیای امروز و فردا و دروازه دنیای دیگر بشر امروزین، یعنی دنیای مجازی است. الفبای لاتین، مناسب ترین الفبای رایانه ای و متداول ترین الفبای دنیای مجازی است. بنابراین، تغییر الفبای عربی به الفبای لاتین، امری است لازم و ناگریز.
-  گزاره های این استدلال قدری اغراق آلوده است. برای امروزه روز دنیایی که همچنان غالب آدمیان با رایانه نامأنوس بوده و همچنان زندگانی و معیشت بخش عظیمی از مردم جهان؛ یا به  اصطلاح دنیای جنوب، به طرز زندگانی و معیشت مردم چند سده پیش جهان  بیشر شبیه می ماند تا به بخش اقلیت مردم جهان امروز؛ یا به اصطلاح دنیای شمال. و از دیگر سو یادآور دعاوی بر چیده گردیدن رسانه مکتوب (روزنامه و نشریه)، پس از اختراع رسانه های شنیداری و دیداری (رادیو و تلویزیون )، و یا حذف کتاب، پس از ایجاد دنیای مجازی ( اینترنت )، از حیات بشر می باشد.
قطع نظر از این اغراق آلودگی، روشن است که دنیای رایانه ها و مجاز، دو گونه کاربر و شهروند دارد، اکثریتی ( شامل اشخاص حقیقی و حقوقی ) که با این دنیا امورات شخصی و اجتماعی خود را تمشیت می کنند، و اقلیتی که علاوه بر آن، این دنیا را می سازند و آباد می کنند، یعنی متخصصین رایانه ها و اینترنت.
ابزار کار اکثریت مزبور در این دنیا، چنانچه تا دیروز الفبای لاتین بود. امروز چنین نیست، و دیگر انواع الفباها، من جمله الفبای اسلامی نیز در دنیای رایانه و اینترنت، به صورتی وسیع کارکرد پیدا نموده است. لیکن چنانچه بپذیریم اقلبیت مزبور، ناگزیر از به کار گیری الفبای لاتین است. و الفبای اسلامی؛ حتی به صورت منفصل، حروف مناسبی برای این گروه نیست، بکار گیری الفبای لاتین برای زبان های عربی، فارسی، ترکی، و مانند آن، از سوی این گروه، در حوزه کارهای تخصصی، طبیعی است. همان گونه که عند اللزوم، چون پاره ای از دیگر حوزه های علوم، به کار گیری زبان های دیگر چون عربی یا انگلیسی،  معمول است. و لیکن این دست کاربردهای خط و یا زبان دیگر، موجبی برای تغییر و تبدیل خط و زبان خودی  نمی تواند بود. برای مثال معمول است که علما و فقها، پاره ای از آثار خود را به زبان عربی می نگارند. و یا پزشکان طب جدید، نسخه داروی بیمار را برای داروخانه، به زبان انگلیسی یا فرانسه و الفبای لاتین می نویسند. لیکن این دلیل نمی شود که فقها یا اطبا، در دیگر موارد نوشتاری، یا گفتاری نیز از زبان عربی یا انگلیسی و یا الفبای لاتین استفاده کنند.
حتی می توان برای سامان دهی به این رسم الخط، که به فینگیلیش مشهور است، از طرف مرجعی مسئول، مانند فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، اقداماتی صورت پذیرد. در ایران باستان نیز، هم زمان چند گونه الفبا به دلایل و مقاصد گوناگون، معمول بود است. برای مثال در عصر هخامنشی، خط میخی؛ مأخوذ از خط میخی آشوری ( و خط آشوری مأخوذ از خط میخی سومری )، برای نقر و نقش کتیبه ها به کار می رفته است و در کنار آن الفبای آرامی شرقی یا عراقی، که مادر حروف پهلوی به شمار می آید، به گونه ای وسیع تر رایج بوده است. در عصر ساسانی نیز چند نوع رسم الخط مرسوم بوده است، از آن جمله  الفبای تحریری پهلوی که رسم الخط رسمی و رایج بوده است، و خط اوستایی یا دین دپیری (دین دپیوریه یا زند ) برای کتابت متون دینی زرتشتیان، به ویژه اوستا. [ رجوع شود به بهار، محمدتقی بهار(ملک الشعرا)، سبک شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی تهران: چ8، موسسه انتشارات امیر کبیر،1381،ج1،ص 58 - 86].
در سده های نخست عصر اسلامی نیز، خط کوفی یا حیری؛ برآمده از حروف نبطی، برای کتابت قران کریم و مکتوبات رسمی به کار می رفت، و خط نسخ یا دارج، برآمده از رسم الخط نبطی، برای  نوشتارهای غیر رسمی معمول بود. [ رجوع شود به جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام، چ.11، تهران: انتشارات امیر کبیر، ص 452-455 ]. 
لیکن به هیچ روی کاربرد زبان و یا الفبای غیر، در این دست امور، انگیزه ای برای تغییر و تبدیل زبان و الفبا نبوده است. و نمی تواند باشد. همان گونه که به تن کردن لباس ایمنی در کارخانه، یا لباس شنا در استخر و دریا، نمی تواند دلیلی برای تبدیل لباس معمول، به لباس ایمنی و  شنا باشد. چنانچه اگر متخصص دنیای رایانه ای، در دنیای کاری خود، الفبای لاتین و یا حتی زبان انگلیسی را به کار گیرد، دلیلی نمی شود که دیوان مولانا یا یونس امره را به الفبای لاتین بخواند، و یا در بازار به انگلیسی چانه بزند.
به هر روی، بر فرض صحت و قوت تمامی استدلال های مذکور که برا ی دعوت تغییر و تبدیل الفبای اسلامی و جای گزینی الفبای لاتین یا سیریلیک اقامه گردیده است و می گردد، و بر فرض غلط و ضعیف بودن تمامی دلیل هایی که در پاسخ و ردّ  این مدعی، دراین نوشتار اقامه گردید و یا در دیگر جای ها می گردد، هزینه بی حساب، گسست فاجعه بار و آسیب بی ترمیمی که تغییر و تبدیل الفبای اسلامی، بر تمدن، فرهنگ، تاریخ و پیشینه، هویت، میراث مکتوب، زبان  و ادبیات و شخصیت مردمان سرزمین های اسلامی تحمیل می کند، این دعوت را زیان آور می نماید. همان گونه که این هزینه و آسیب بر کشورهای آسیای صغیر، قفقاز و آسیای مرکزی تحمیل گردید و این زیان چهره بست.
به تعبیری دیگر، بر فرض صحت و قوت استدلال های مذکور، این دعوت، به نسخه پزشکی بی تجربه می ماند که با تجویز دارو و یا عمل جراحی، مرض یا غده ای را از بدن بیمار بیرون می آورد، لیکن بیمار را گرفتار امراضی مهلک می نماید، یا او را به کشتن می دهد. تمامی استدلال های دعوت تغییر و تبدیل الفبای اسلامی و جای گزینی الفبای لاتین یا سیریلیک، بر فرض درستی مدعی، باز به هیچ روی پذیرفتنی نمی تواند بود. به همان گونه که فرتوتی، فقر یا بد گلی، نمی تواند دلیل موجهی برای تغییر پدر و مادر یا فرزند، و تبدیل آن با بیگانگان شود.
و البته به باور نگارنده، این فرض ها، محال هایی واهی بیش نیستند.
الفبای اسلامی به بخش جدایی ناپذیری از هویت و شخصیت مردمان سرزمین های اسلامی تبدیل شده است. و در هر جا از جهان اسلام که این بخش را با سرنیزه  جراحی نموده اند، هویت و شخصیت مردمان آن  صدمه  و آسیب دیده است. بی تردید آینده ای درخشان را نمی توان با هویتی مصدوم و شخصیتی معیوب بنا نهاد.
پایان این نوشتار، یاد و یاد داشت هایی است مرتبط با موضوع، از سه فرهیخته مسلمان، از چند نسل  مختلف، که دعوت تغییر و تبدیل الفبای اسلامی را درک کردند، و آخرین ایشان، اجرای آن را نیز.
1-  محمد نامق کمال (متوفای 1306 هجری قمری/ 1888 میلادی) شاعر،  ادیب، موّرخ و نظریه‏پرداز سیاسی - فرهنگی، بلندآوازه‏ترین اندیشمند عثمانی در سده سیزدهم- چهاردهم هجری / نوزدهم میلادی.
پاسخ محمد  نامق کمال، به ابراز نظر میرزا ملکم‏خان؛ سفیر وقت ایران در اسلامبول، در خصوص لزوم تغییر الفبا از عربی به لاتین، برای اصلاح آموزش در جهان اسلام است. نمونه جالبی از هوشیاری و سنجیدگی و اصالت دیدگاه‏های این اندیشمند و تکاپوگر بلند نام مسلمان، در تعامل با نظریه‏پردازی‏ها و تکاپوهای اصلاح‏طلبانه‏ی زمانه‏اش می باشد. 
نظرات ملکم در روزنامه‏ «حریت» که توسط پاره‏ای از تبعیدیان عثمانی در لندن به چاپ می‏رسید، منتشر گردید. ملکم با تأکید بر نارسایی آموزش نزد مسلمانان، « تقصیر اصلی آن را ناشی از خط عربی دانست که ادامه استفاده از آن، تحصیلات کافی را غیرممکن می ساخت، و از رسیدن مسلمانان به سطح تمدن اروپایی جلوگیری به عمل می‏آورد. ملکم خان، علت ریشه‏یابی تمامی ضعف، فقر، عدم امنیت، استبداد و عدم تساوی سرزمین‏های اسلامی را در نارسایی الفبا می‏دید.
در پاسخ به ملکم‏خان که در حریت انتشار یافت، نامق کمال ضمن قبول این مطلب که علت ناراحتی‏های ترکیه ‍[عثمانی ]‍  در فقدان علم و دانش است با این مطلب مخالف بودکه فقدان مزبور از نارسایی الفبا است. وی متذکر می‏شد که نوشته یا خط انگلیسی نیز همان قدر نامنظم و گنگ است ولی در انگلستان و آمریکا بی‏سوادی امری نادر است. از طرف دیگر، اسپانیولی‏ها که دارای خط فونتیک بودند سطح فرهنگشان بسیار پایین‏تر از انگلیسی‏ها و آمریکایی‏ها بود، به هر حال کمال اظهار عقیده می‏کرد که مشکلات عملی تغییر خط غیرقابل حل است.
در نامه‏ای که در سال 1878 نوشته شد، نامق کمال حتی امکان تغییر خط ترکی را به حروف لاتین مورد بررسی قرار می داد. وی، در میان اعتراضاتی که نسبت به پذیرفتن الفبای لاتین ایراد می‏داشت، به مشکل برگرداندن حروف عربی به لاتین و سختی نوشتن از چپ به راست (که برای ما چون پوشیدن شلوارهایی چنان تنگ است که زانو خم نمی‏شود) و همچنین بیهودگی اصلاح الفبا در رابطه با مشکلات اساسی آموزشی اشاره می‏کرد. البته بعضی اصلاحات به عنوان اقدامی عملی لازم بود ولی به صورت تعدیل الفبای عربی فعلی انجام می‏گرفت نه کنار گذاردن کامل آن. »
[ برنارد لوئیس ظهور ترکیه‏ نوین ، ص 592.].
2- سید طه افندی، رئیس هیأت افتائیه وزارت منحله شرعیه و اوقاف، در روزگاری که رهبری غرب گرای جمهوری ترکیه، آهنگ تبدیل الفبای اسلامی را به الفبای لاتین ساز کرده بود، چنین نالیده بود:
" بار خداا من نمی توانم ممنوعیت الفبای اسلامی را قبول کنم. به جای اینکه آن روزها راببینم، بهتر است که جان مرا بگیری" سید طه افندی که پیش از فسخ وزارت شرعیه و اوقاف، رئیس هیأت افتائیه بود چنین دعا کرده بود. وی درست شب همان روزی که قانون انقلاب الفبا به تصویب رسید درگذشت. او احساس کرده بود که با این انقلاب، فرهنگ اسلامی - عثمانی از بین خواهد رفت و در آینده ای نه چندان دور، قران نیز به بوته فراموشی سپرده خواهد شد. سید طه افندی از غم و محنت مرده بود.[ ویژه نامه لائیسم در ترکیه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مهر 1378].
3- دکتر علی شریعتی، اندیشمندی دردمند که  نقشی تاثیر گدار در نهضت بیداری اسلامی زمانه ما داشت:
" وجدان تاریخی ویژه یک روح متمدن است. حفظ، احیاء و شناخت این آثار که از گذشته ای مداوم و قرن ها و نسل های مدفون حکایت می کنند، تنها یک ارزش احساسی و هنری و کنجکاوانه ندارد، بلکه تداوم جریان تاریخی و پیوستگی فرهنگی و روح ملی را تحقق می بخشد. و اتصال تاریخی پیوند نسل حاضر را با گذشته اش که در آن شخصیت  گرفته است، انجام می دهد. استعمار کوشش های علمی و جامعه شناسی بسیار پیچیده و عمیقی انجام داده است، تا شبه متمدن هایش را در کشورهای متمدن اسلام و هند و چین به گونه ای بسازد که پیشرفت و تجدد را با سنت و تاریخ متناقض بدانند و به نام رآلیسم و ترقی، گذشته را نفی کنند و تاریخ خویش را  محو سازند و از آن با کینه و نفرت بسیاری که نشانه امروزی بودن و نو اندیش است! بگریزد.
... آن قدرت جهانی عظیم درهم می شکند و امپراطوری وسیع عثمانی تبدیل می شود به یک کشور شکست خورده تجزیه شده کوچک و از آن همه کشورهای غربی و آسیایی و افریقایی برایش می ماند اسلامبول و آنکارا! و بعد خطشان می شود لاتین و بعد نسل جدیدی که با این خط جدید تحصیل می کند معتقد می شود که: تاریخ ما از چهل سال پیش شروع می شود! یعنی از جنگ جهانی اول! یعنی درست از وقتی که شکست خورده اند و تجزیه شده اند و به نهایت ضعف و حقارت رسیده اند ... و دیدم عجب!
به کتابخانه اسلامبول رفتم و آن همه آوازه ای که در عالم فرهنگ و تاریخ و کتابت دارد. گنجینه ای که در طول قرن های پر شکوه و پر قدرت اسلامی فراهم آمده است. دیدم که تالار کتابخانه شکوه دیرینه را حکایت می کند اما بر روی صندلی های این تالار وسیع گوشه و کنار چند تا مستشرق، پشت نسخه های خطی نشسته اند و از مردم ترکیه فقط مرحوم احمد آتش را دیدم که فاسی دان مشهوری است و می تواند این خط های از یاد رفته را بخواند و دیگران به این کتاب ها که گنجینه فرهنگ و معنویت و گذشته و شخصیت آن ها است هم چنان نگاه می کنند، که ما به کتیبه های میخی ر دیواره های تخت جمشید! ... .
یعنی تو هیچی نیستی، هیچی نبوده ای، ماییم که تو را لباس پوشانده ایم، زندگی آموخته ایم، اندیشیدن و دانش و زبان و کتاب و دانشگاه و تمدن و ... هرچه اکنون داری عطیه ماست " [علی شریعتی، بازگشت، تهران: انتشارات الهام، 1384، ص 103-106].
نویسنده: دکتر محمد حسین امیر اردوش
 
+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم مهر 1389ساعت 14:41  توسط رضا دهقانی
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

هیچ نظری موجود نیست: