یکشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۱

پست 3365 الی 3393 وبلاگ آرشیو نظرات ناصر پورپیرار

 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

واکنش به کتاب مگر این پنج روزه؛ سعدی آخر الزمان و حافظ شیرازی  (حرف های فعلا مبهم !)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:30 PM

khalil

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 11:52 AM
دکترای مملکت یا نادانند یا از کیسه کنیسه و کلیسا نان می خورند

"قبل از بسم الله سلام بکنید به حافظ که نه تنها شناسنامه و هویت فرهنگی ماست ، شناسنامه انسانیت و فهد الهی ماست.حافظ حافظ قرآن فقط نبوده حافظ خیلی چیزها هست.حافظ قرآن که بوده از نظر معانی حافظ معانی و لطائف بوده . . . (از سخنرانیهای الهی قمشه ای،حافظ شناسی)"

استاد آیا عکس العمل این فرد به کتاب مگر این 5 روزه شما و نقد فردوسی و حافظ و. . . چه بوده اطلاعی دارید؟؟؟؟
پاسخ:
مانند دیگر اعضای این گروه: هیچ.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

عکس کشیش مسیحی سامری با متن آرامی- آشوری انجیل در قاب کتاب دینی  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:28 PM

یکی

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 10:10 AM
آقای پورپیرار این عکس رزلوشن بالایی دارد:

http://www.photographium.com/sites/default/files/samaritan_high_priest_and_ancient_scroll._nablus_palestine._1900-1920.jpg
پاسخ:
قابل تشخیص نیست.  
 
 
 
 
 
آمون : منظور و راه حل :  
 
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

مهمترین عکسهای تاریخی باستان شناسی ایران و کاوشهای سایتهای بزرگ  (شهرهای ایران Iranian Old Cities)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:27 PM

abbas

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 09:23 AM
استاد سلام۰ استاد در این ای میل عکسهای خیلی قدیمی خیلی زیاد وجود دارد که فکر کنم دو تا سه  ساعت باید وقت خود را بگذارید و خواهش می کنم صحفه ۵۳ را اول نگاه کنید۰ عکسهای خیلی دیدنی ازپاسارگاد ممنون
http://collections.si.edu/search/results.htm?q=Iran&start=1040
پاسخ:
بسیار سپاس گزارم.  
 
 
 
 
 
آمون : چنین کلکسیونی ندیده بودم! همه رقم عکس تاریخی!
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

انتقال حرارت در سیستم های زیستی و بدن انسان و احساس گرما و سرما  (پزشکی،طبابت،Medicine ،دارو(جدید))

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:14 PM

یک نفر

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 07:54 AM
بسیار خوب، نتیجه؟

نتیجه اینکه اگر هوا گرم شد باید بروید زیر کولر. اگر چنین نکنید بدن از طریق تعریق گرمای تولید شده از فعل و انفعالات داخل بدن را به بیرون دفع می کند تا دمای بدن را در ۳۷ درجه نگه دارد. کار کولر اینه که این زحمت عرق کردن را کم کرده چیزی که به احتمال زیاد قبل از کولر بسیار پرکار بوده.
پاسخ:
,وقتی حرارت طبیعی بدن آدمی 37 درجه است، چه گونه شرایط بیرونی 30 درجه را به جای سرد، گرم تشخیص می دهد؟ به زبان ساده چرا بدن بر اثر حرارت داخلی 37 درجه تعریق نمی کند و در 30 درجه بیرونی عرق می ریزد؟ این گونه مراتب گفت و گوی بنیانی نیازمند ژرف اندیشی ویژه ای است.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

ترام گذاری و سایه اندازی با ترام و چاپ سایه و نقاشی در روزنامه  (قاجار،خاندان قجر و حکومت قاجاریه)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:12 PM

سینا

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 07:50 AM
آقای اوجال فرمایش شما کاملا صحیح و مورد تایید بنده نیز هست. همانطور که گفتم متاسفانه هر چه بگویم این سفرها به دلیل ساختگی بودن عکسهای مربوط مورد تایید بنده هم نیست، به خرج کسی نمی رود و دوستان همچنان اصرار دارند بگویند : « اما ظاهرا قضیه برای شما به این صورت است که اصل بر انجام شدن آن مسافرت هاست، مگر اینکه غیر آن اثبات شود! » خوب این هم لابد از ویژگیهای مباحثه در وبلاگ حق و صبر است!

بنده فقط نکته ای دارای تناقض بنظرم رسید که مطرح نمودم و تا اینجای کار استدلال استاد پورپیرار در حل این تناقض صحیح بنظر می رسد. ضمنا مطلب استاد پورپیرار را خود من هم مطرح کردم که تنها فرض ممکن مجعول دانستن اخبار مطروحه در روزنامه های اروپایی آن زمان می باشد. اما عدم چاپ عکس در روزنامه های اروپایی تا زمانی مشخص امری مسلم و عادی است، زیرا در هیچ کدام از آن روزنامه ها با هزاران هزار صفحه آرشیو حتی یک عکس هم چاپ نشده است چون امکان آن وجود نداشته !
پاسخ:
برطبق شواهد مقبول و مورد ادعا حتی هنگام سفر نخست قبله عالم به اروپا کاربرد ترام در چاپ عکس معمول بوده است. ترام گذاری شیوه ای برای نمایش سایه هایی است که در نقاشی وجود ندارد و گرنه هر عکسی را می توان به صورت کلیشه و بدون ترام و سایه چاپ کرد. کاری که هم امروز نیز در آتلیه ها رایج است.  
 
 
 
 
آمون : راجع :  
 
   
و 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

ارسال عکسها و تصاویر و فایلهای غیر قابل دانلود و فیلتر به ایمیل  (دوستانه)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:08 PM

محمد اوجال

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 04:18 AM
استاد، عکس مورد نظر آقای یکی را به ایمیلتان ارسال کردم.  
 
 
 
 
محمد اوجال
دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 04:28 AM
ضمنا، نسخه چاپی (با فرمت پی دی اف) مطلبتان در فصلنامه کتاب نقد را هم به ایمیلتان ارسال کردم.
پاسخ:
آقای اوجال. بسیار متشکرم.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

عکسها، تصاویر سفر ناصرالدین شاه قاجار به فرنگستان،انگلستان،اروپا  (قاجار،خاندان قجر و حکومت قاجاریه)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:07 PM

محمد اوجال

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 02:45 AM
آقای سینا، سلام

نکته اصلی ای که بنده در کامنت قبلی ام به آن تکیه کرده بودم، نه امکان یا عدم امکان چاپ عکس بر روی کاغذ یا روزنامه، بل این موضوع بود که چرا عکس های آن مسافرت های را در گالری های عکس موجود در اینترنت نمی بابیم؟!
نمی توان مدعی شد و حتما شما هم چنین ادعائی ندارید که لابد عکسی گرفته نشده است، بل و چنانکه شواهد امر نشان می دهد ـ از جمله این که می گویند ناصرالدین شاه به عکس و عکاسی علاقمند بوده، چنانکه عکسهای گرفته شده در همان زیرزمین نشان می دهد! ـ و به حکم عقل و منطق، بدون شک و بطور قطع باید که عکس هائی از آن مسافرت ها ـ اگر انجام شده باشد ـ موجود باشد. و کاملا منطقی و مورد انتظار است که در صورت وجود چنان عکس هائی، نسخه ای از آنها را هم به خود قبله عالم داده باشند، و نسخی نیز در اختیار عکاسان و در آرشیو آنها موجود باشد. اما چنانکه عرض شد، نه در سایت ها و مراکز اسناد داخلی و نه آرشیوهای عکس خارجی، چنان عکس هائی را نمی بینیم، در حالیکه که همان عکس های جعلی و غیر جعلی گرفته شده در آن زیرزمین یا بیرون از آن را در آن سایت ها می توان یافت. با این اوصاف و با توجه به نتیحه بررسی های جناب پورپیرار، که نشان می دهد در مورد ناصرالدین شاه و به طور کلی تاریخ قاجاریه هم با حقه بازی ها و شیادی ها روبروئیم، نمی توان سخن از مسافرت فرنگ ناصرالدین شاه  زد و باید آن مطالب و اخبار موجود در آن روزنامه ها را که شما می فرمائید، در زمره مطالب غیر واقعی گرفت، مگر اینکه عکس آن ثابت شود.
اما ظاهرا قضیه برای شما به این صورت است که اصل بر انجام شدن آن مسافرت هاست، مگر اینکه غیر آن اثبات شود!

موفق باشید           
پاسخ:
اقای اوجال. به زودی و بااذن الهی تصاویر و اسناد و مباحثی را عرضه خواهم کرد که به این بحث خاتمه خواهد داد.  
 
 
 
 
آمون : ناظر :  
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

عکسهای مستند ارنست هولستر و آنتونی سوروگین ارمنی از ایران قدیم  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:05 PM
دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 01:40 AM
سلام استاد. شما در جواب علیرضا-1 گفته اید که"بخشی از عکس های هولتسر و حتی سورگین ساخت دوران جدید و با مقاصد معین است که به اذن الهی نمونه ای از ان ها را برملا خواهم کرد." در حالی که قبلا در جواب یکی دیگر از سوال کنندگان گفتید که هولتسر یک عکاس سرشناس بوده و از آنجایی که آرشیو عکس هایش بصورت شخصی نگهداری میشده، پس امکان جعل در عکس هایش وجود ندارد، برای اینکه اجازه جعل در عکس ها را نمیدادن. آیا تناقضی در این دو مطلب شما وجود ندارد؟
پاسخ:
صحبت از عکس هایی است که به نام هولتسر و سوروگین ساخته اند. کمی حوصله کنید به امید خدا با مطالب تازه و شگفتی مواجه خواهید شد.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

مقاله ناصر پورپیرار در فصلنامه کتاب نقد؛ نقد تفسیر عتیق نیشابوری  (فرهنگ(جدید))

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 5:03 PM

محمد اوجال

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 01:05 AM
با سلام، جناب پورپیرار، آیا این را دیده بودید:

خرافه پردازی در تفسیر سورآبادی - ناصر پورپیرار

http://magazines.iict.ac.ir/index.aspx?siteid=5&siteid=5&pageid=1435

قسمتهای 35 تا 45 یادداشت های "اسلام و شمشیر" است که ظاهرا در نشریه فوق با نام "فصلنامه کتاب نقد" (شماره چهل) به چاپ رسیده بوده است.

لینک نسخه چاپ شده:

http://magazines.iict.ac.ir/uploads/5_53_40.06.pdf
پاسخ:
اقای اوجال. برای فصل نامه کتاب نقد چند مقاله ای نوشته ام که چاپ شدند ولی از این مطلب بی خبر بودم زیرا دو سالی می شود که همکاری با ان ها را قطع کرده ام. ضمنا لینک های ارسالی باز نشدند و به هر حال ممنونم.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

عکس و تصویر کشیش سامری در نابلس با لباس و متن انجیل آشوری باستان  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 4:53 PM

محمد اوجال

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 00:57 AM
جناب یکی، سلام

خواهش می کنم. به نظرم باید جناب پورپیرار یا دوستان دیگری که با خط موجود در عکس مورد اشاره تان آشنائی دارند، اظهار نظر کنند. البته اگر اصولا آن مجموع علائم را  یک متن بدانیم.

موفق باشید
پاسخ:
اگر ممکن است عکس را با کیفیت قابل قبول و حد اکثر با رزولیشن ۱۰۰ ترای من ای میل کنید چرا که در لینک ارسالی قبل خطوط چندان  واضح نبود.  
 
  
 
   
 
 
آمون : احتمالا این عکس باشد:  
 
 
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

بازتاب/انتشار اخبار سفر ناصرالدین شاه به فرنگستان و دیدار ملکه  (قاجار،خاندان قجر و حکومت قاجاریه)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 01:36 AM

سینا

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 11:06 PM
آقای سنجری. من از چاپ عکس در روزنامه های اروپا حرفی نزدم. اصلا هیچ عکسی از هیچ احدی در هیچ روزنامه اروپایی تا زمان مشخصی چاپ نشده است! حتی عکس ملکه انگلستان هم چاپ نشده است! و این یعنی امکان چاپ عکس در روزنامه ها و جود نداشته و برای همین همراه با اخبار نقاشی چاپ می کردند! احتراما به نظر نمی رسد فهم این مطلب کار خیلی سختی باشد! همانطور که گفتم بین مطلبی که استاد فرمودن و مطلبی که بنده نوشتم تناقضی وجود دارد که باید با تحقیق بیشتر حل شود.

ضمنا استاد عزیز شما به مطالبی که من نوشتم بی توجهی میکنید و فقط حرف خودتان را می زنید و از سوی دیگر از همه دعوت می کنید به نقد مطالبتان! همانطور که اشاره نمودم در این موضوع یک تناقض وجود دارد که باید با جستجو حل شود.
ضمنا من به بانک اطلاعاتی جی استور دسترسی کامل دارم ولی متاسفانه امکان لینک برای آن وجود ندارد و هر کس باید با پسورد خودش وارد سایت شود. برای همین نمی توانم لینک روزنامه های دارای اخبار سفر ناصرالدین شاه به اروپا را برای شما نمایش بدم. ولی ظاهرا بعضی دوستان مثل آقای عباس در سرچ اینترنتی خیلی استادن و خوب است این زحمت را این دوستان متبحر تقبل فرمایند.

به علاوه من در حوزه نشر تخصصی ندارم و ادعایی هم نداشتم. ولی عقلا معلوم است روی آوردن به نقاشی بجای عکس یعنی اینکه امکان استفاده از عکس وجود نداشته، وگرنه به جای نقاشی کشیدن از ملکه انگلستان و برج ایفل و کاخ باکینگهام و هزاران خبر دیگر از عکس آنها استفاده می کردند. در اینباره از بعضی دوستان متخصص در حوزه نشر سئوال کردم و آنها اینطور نظر دادن که با اختراع ترام از اواخر قرن نوزدهم امکان چاپ عکس پدید آمده و از اوایل قرن بیستم استفاده از این وسیله و چاپ عکس در روزنامه ها رواج یافته . صحت و سقم این مطلب با شما که در نشر متخصص هستید  


آقای محمد اوجال احتراما شما هم مثل اینکه مطالب را به شکل صحیح و با دقت کافی و معمول نمی خوانید. من نگفتم امکان چاپ عکس بر روی کاغذ نبوده ،‌گفتم امکان چاپ عکس در روزنامه ها وجود نداشته، به آن نشان که در تمام روزنامه ها که هزاران هزار صفحه آرشیو دارند، حتی یک عکس هم چاپ نشده و به جای عکس از نقاشی استفاده کردند! این مطلب بخودی خود گویاست و جای جدل و مباحثه ندارد. خوب حالا ما کلی عکس داریم از ناصرالدین شاه که طبق بررسی استاد همه مجعولند. از طرف دیگر روزنامه هایی را داریم که اخبار سفر ناصرالدین شاه را در اروپا منتشر کردند. خوب نتیجه این تناقض چیست؟ تنها فرض ممکن این است که آن روزنامه ها یا حداقل اخبارشان مجعول است. اما نمی توان عدم چاپ عکس ناصرالدین شاه در روزنامه ها و کشیدن نقاشی را دلیل نرفتن وی به این سفر دانست. این قعلا تنها فرض ممکن است.

متاسفانه هم استاد و هم بعضی از دوستان مثل آقای بنیان اندیش دچار این تصور غلط و باطل شدند که بنده می خواهم سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا را تایید کنم و هر چه بگویم از نظر من هم این سفرها به دلیل عکسهای مجعول باطلند، کسی به خرجش نمی رود! همه بجای توجه به یک مطلب روشن و بدیهی یقه آدم را می گیرند، متلک می اندازند و بعد هم دعوت می کنند به نقد و گفتگو! این دیگر چه جور گفتگویی است والا من نمی دانم!
پاسخ:
کاربرد ترام در عکس های چاپی مربوط به سال ۱۸۸۰ است که با ۱۳۰۰ هجری ق مری و چند سالی مقدم بر سفر اول خیالی ناصرالدین شاه است و نمی توان کاربردی شدن ترام را دلیل فقدان عکس ان سفرها ی تصوری در نشریات اروپا دانست. صورت مسئله و سابقه شیادی در تدارکات جاعلانه برای هر دوره از تاریخ ایران، خود به ترین راه نمای هر طالب حقیقتی است.: آرشیوها از ورود ناصرالدین شاهی به اروپا خبر می دهند که شخص او را در تهران و عکسی از سفرهای اش را در ارشیوهای  قاجار پیدا نمی کنیم؟! ایا برای انان که ۷۰ سال پیش در نقش رستم کتیبه ساسانی نقر می کنند تولید چند خبر نادرست دشوار است؟!
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

ازدواج ارنست هولستر عکاس با یک زن یهودی- آنوسی ایرانی در اصفهان  (یهود Jews یهودیت Jewish جهودان)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 01:29 AM

علیرضاـ۱

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 7:51 PM

این هم از نحوه لو رفتن عکسهای ارنست هولستر

http://anthropology.ir/node/10534

نوه دختری هولستر که پس از ازدواج با یک آلمانی ، به این کشور مهاجرت کرد، یادگار پدربزرگ را که شامل پنج صندوق چوبی بود در زیر زمین منزلش نگهداری می کرد. ترکیدن لوله آب و جاری شدن آن در زیر زمین ، گنجینه عکس های هولستر را به دنیا معرفی کرد
پاسخ:
حق نظر یکی از نام فامیل های معروف یهودی است، نه ارمنی. بخشی از عکس های هولتسر و حتی سورگین ساخت دوران جدید و با مقاصد معین است که به اذن الهی نمونه ای از ان ها را برملا خواهم کرد.  
 
  
 
 
 
 
آمون : برای لیست مفصل تر آنوسی های ایران، می توانید به کتاب فرزندان استر یا صفحات همین وبلاگ در مورد آنوسی ها مراجعه کنید. ضمن این که آخرش معلوم نشد این هولستر، آلمانی است یا انگلیسی؟! در اواخر عمر، چند سالی را برگشته یا از اولین ورودش به ایران، تا زمان مرگ از ایران خارج نشده ؟ ... ؟! 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

مصاحبه آقای ناصر پورپیرار با شبکه ماهواره ای وصال فارسی - یوتیوب  (نظرات جالب دیگران)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 01:13 AM
یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 2:50 PM
مصاحبه استاد با وصال فارسی درباره کتاب اسلام و شمشیر (سیر برخورد قرآن با اهل کتاب) - قسمت اول

https://www.youtube.com/watch?v=R9mKvE8PHY4&feature=youtu.be

قسمت دوم

https://www.youtube.com/watch?v=wHqgfUtDheY&feature=youtu.be

 

 

 

 

آمون : و نیز بنگرید به :  

 

http://purpirar.blogsky.com/1391/10/18/post-3378/

 

برای دریافت و مشاهده بخش بیشتری از فایلهای صوتی تصویری در این باب

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

تکنیک squeezing ورقهای فشرده قدیمی به شکل خمیر نمونه برداری کاغذ  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 01:10 AM

abbas

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 1:23 PM
http://repair-home-design.blogspot.ca/2010/10/3d-imaging-to-unlock-ancient-mysteries.html
پاسخ:
باز نشد.  
 
 
 
 
 
آمون : اشاره به تکنیک squeezing در باستان شناسی توسط ارنست هرتسفلد و عکسبرداری سه بعدی از آن جهت مطالعه بهتر کشفیات نابغه دهر یعنی هرتسفلد است! خیلی مفهوم نبود متنش.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

عکس و تصویر جنت البقیع،حرم امامان شیعه قبل از تخریب وهابیون عرب  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 00:44 AM

abbas

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 10:11 AM
http://alef.ir/vdcaemn6a49niw1.k5k4.html?165038
پاسخ:
قلابی بودن تصویر اول تکلیف بقیه را هم معلوم می کند.  
 
 
 
آمون : وضعیت طوریه که آدم وقتی میره عکاسی و عکس میندازه و عکس خودش رو می بینه، باید اول چک کنه ببینه فوتوشاپه که خودشه یا واقعا خودشه که خودشه؟!!
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

لینک دانلود تصویری مصاحبه آقای ناصر پورپیرار با شبکه وصال فارسی  (نظرات جالب دیگران)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 00:33 AM

سینا وند

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 06:24 AM
مصاحبه استاد ناصر پورپیرار با شبکه وصال فارسی درباره بنای ناتمام تخت جمشید در یوتیوب
قسمت اول

https://www.youtube.com/watch?v=Vh0spvArvRM&feature=youtu.be

قسمت دوم

https://www.youtube.com/watch?v=2MGuxMk_WtU&feature=youtu.be

 

 

 

 

 

آمون : البته مصاحبه ها به شکل صرفا صوتی (تبدیل شده صوتی - تصویری) نیز قابل دانلود است که لینک آنها از طریق گروه اینترنتی که لینک آن کنار صفحه است، قابل دریافت است.

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

دانش و تکنولوژی پزشکی مدرن امروزین و روشهای سنتی درمان بیماری ها  (پزشکی،طبابت،Medicine ،دارو(جدید))

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 00:20 AM

  کنجکاو

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 06:20 AM
استاد از آنجائیکه همه این دارو  و روش و ماشین و تکنولوژی ها ی پزشکی و درمانی توسط  دانشمندان یهودی  اختراع و تولید و توزیع و بفروش می رسند . ما نمیدانیم  که چقدر   دستکاری شده اند ایا به عقیده شما باز گشت به همان  درمان سنتی  گذشته گان بهتر  و مناسبتر  و کم هذینه نیست.؟ من جایی  خواندم که حتی در خود غرب نوعی درمان که  مبتی بر دعا است و از مسلمانان بعاریت کرفته شده است استفاده می شود. اگر این خبر صحت داشته باشد چرا مسلمانان خودشان  نباید استفاده کنند. با تشکر از صرف  وقت تان
پاسخ:
نخست و مهم تر از هرچیز یافتن پاسخ برای ان سه سئوال بنیانی است که تکلیف سلامت و بیماری را با تعریفی جدید معلوم می کند.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

راه های کنترل، تخفیف، بهبود، درمان لرزش و رعشه بیماری پارکینسون  (دوستانه)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 00:05 AM
یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 00:50 AM
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=233451
پاسخ:
ممنون. محمد علی کلی قهرمان مبارزه با عوارض پارکینسونی است که ۳۵ سال پیش بدان مبتلا شده است.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

حمله نظامی،اشغال و کشتار ایران در طول تاریخ تمدن،اسکندر،عرب،مغول  (فرهنگ و تمدن (جدید))

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 00:04 AM

شهاب

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 00:23 AM
"ایران 5 هجوم بزرگ را که هر کدام برای در هم شکستن ستون فقرات تمدنی کافی بود از سر گذرانده است.و امروز ما تقریبا در همان محدوده ای زندگی می کنیم که اتراقگاه نخستین مان بوده،همان آداب و سنتی را گرامی می داریم که پدر در پدر گرامی داشته ایم.همان خلق و خصلتی را ادامه می دهیم که خوی و خصلت ایرانی شناخته شده است و زبان و خط مان بیش و کم محصول تکامل طبیعی همان میراثی است که در شرایط بسیار دشوار و پیچیده ای دست یه دست شده اما از ریشه نخستین خود جدا نشده است:ما پارسی زبان ایرانی و مسلمانیم"  استاد منظورتون از این 5 حمله کدام 5 حمله بوده.در خطه ای که تا همین اواخر خالی از سکنه بوده مگر حمله اسکندر و عرب و مغول کذب نیست؟این با تئوری های عظیم امروز شما منافات ندارد؟!!
پاسخ:
مقدمه کتاب هخامنشیان را بادقت بخوانید.  
 
 
 
 
 
 
آمون : منظور این مطلب است: 
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

عکس دیده نشده عزت الدوله همسر امیرکبیر صدراعظم ناصرالدین شاه  (نظرات جالب دیگران)

دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 00:01 AM

ساده دل

شنبه 16 دی 1391 ساعت 11:14 PM
جنب و جوش بی حاصل و اخرین دست و پا زدنهای دشمنان حقیقت

نمیخواستم این کامنت را بگذارم ولی مشاهده این حجم تلاش و تغییر موضوعات عادی سایتها به محل معرفی عکسها و داستانهای قاجار و تاریخ معاصر باعث شد تا محض خنده دوستان باز هم لینکی که درباره این حرکت نخ نما شده دیدم اینجا قرار بدم

عکس دیده‌نشده از همسر امیرکبیر!!!!
http://vista.ir/news/6582109/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1

روزی نیست که صدا و سیما برنامه و میزگرد و .. با موضوع تاریخ معاصر و مشروطه و ..نمایش ندهد
این هم سایتها که هر روز خروار خروار اراجیف و عکس جعلی جدید در حمایت از تاریخ جعلی قاجار رو میکنند
چندشب پیش کانل چهار نمایش میزگردی مضحک نشان داد که عمیقا باعث شد دلم بحال این جماعت بسوزد
بدجوری خودشان را گم کرده اند
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

رسم و سنت کهن آئینه و شمعدان مراسم عروسی و سفره عقد عروس و داماد  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 11:59 PM
شنبه 16 دی 1391 ساعت 11:49 PM
سلام در عروسی ها آینه و شمعدانی حاضر می کنند. آیا ممکن است این شمعدان ارتباطی با شمعدان یهودی ها داشته باشد که در رسوم ایرانیان وجود دارد؟
پاسخ:
الله اعلم.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

مقاله ایران،سرزمین جاودانگی از کتاب چند بگو مگو درباره حزب توده  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 01:24 AM

شهاب

شنبه 16 دی 1391 ساعت 10:57 PM
با سلام خدمت استاد می خواستم جویا شوم آیا مقاله "ایران،سرزمین جاودانگی" چاپ شده در کتاب "چند بگو مگو" به قلم شماست؟!
پاسخ:
بله. نوشته من است.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

مهم ترین سوالات بدون جواب عالم پزشکی، علوم بهداشتی، سلامتی انسان  (پزشکی،طبابت،Medicine ،دارو(جدید))

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 01:15 AM

مهران

شنبه 16 دی 1391 ساعت 1:25 PM
سلام ناصر خان
ایام بکام
بنظرم اطلاعاتی که آقای دکتر روازاده درباره طب سنتی داده و سخنرانی هایی که کرده و اعلام اینکه اکثر پزشکای ما بیسوادن را جا انداخته میتونه برای دوستان مناسب باشه
امیدوارم دیگه به دکتر مراجعه نفرمائید
دوستدار منتقد شما مهران

مجتبی عزیز مطمئنا مستندی با موضوع بیسوادی دکترها مستندی جذاب خواهد بود اما پیشنهاد میکنم در مستندت دنبال جواب هم باشی
یعنی اینکه وقتی به مخاطب میگی دکترا بیسوادن و دردها را بیشتر میکنن بعدش یه راهکار هم ارائه بدی:مراجعه به طب سنتی یا ...
موفق باشی عزیز
پاسخ:
هر زمان که برای این سه سئوال بنیانی پاسخ عقل پذیر پیدا شود، پزشکی جدید هم وارد صحنه زندگانی انسان خواهد شد.  
 
 
 
 
 
آمون : سوالات مورد در این آدرس هستند که می توان خواند: 
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

سیستم انتقال حرارت طبیعی بدن انسان به محیط،نحوه احساس سرمای هوا  (پزشکی،طبابت،Medicine ،دارو(جدید))

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 01:11 AM

یک نفر

شنبه 16 دی 1391 ساعت 1:07 PM
3. چرا انسان که تمام سیستم حیاتی او نیازمند تامین حرارت 37 درجه است، در گرمای 30 درجه محیط به جای احساس خنکی به سرمای کولر پناه می برد؟

بدن ما به خاطر فعل وانفعالات داخل بدن تولید حرارت می کند و  همیشه با انتقال این حرارت به محیط دمای خودش را در ۳۷ درجه ثابت نگه می دارد. برای انتقال دما به محیط نیاز به اختلاف دما هست و هر چه دمای محیط به ۳۷ نزدیکتر شود مبادله دما سخت تر شده و اندام های بدن احساس ناراحتی می کنند.
با تشکر
پاسخ:
بسیار خوب، نتیجه؟
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

متن نامه میرزا ملکم خان ناظم الدوله،سفیر ناصرالدین شاه در انگلیس  (نظرات جالب دیگران)

یکشنبه 17 دی 1391 ساعت 01:02 AM

علیرضاـ۱

شنبه 16 دی 1391 ساعت 12:24 PM
حتی حقیقتی در یک سطر ان هم نمیتوان یافت .
...................................................................

نامه خواندنی میرزا ملکم خان به ناصرالدین شاه
این نامه به قلم میرزا ملکم‌خان ناظم الدله، به تاریخ چهاردهم ماه ذی‌الحجه‌الحرام 1294 در لندن تحریر یافته و به عنوان نامه‌ای رسمی به تهران ارسال شده است.در پشت آخرین صفحه آن ناصرالدین شاه به خط خود نوشته است:

«انشاءاله تعالی این پاکت را در حضور ملکم خان باز نمایید و خوانده شود. در ایران فهمیده نمی‌شود.»

متن نامه :

جناب رفیق فدایت شوم می‌خواهید بدون طول و تفصیل بنویسم که چه باید کرد جواب بنده از این قرار است: از خلق فرنگستان صد کرور پول بگیرید.از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و اقتصاددان و کارشناس امور اداری بخواهید. این صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزیر ایرانی مامور نمایید که وزارتخانه‌ها و کل شقوق اداره دولت را موافق علوم این عهد نظم بدهند.از ممالک فرنگستان بیست کمپانی بزرگ به ایران دعوت نمایید و به آنها امتیازات بدهید که صد کرور تومان دیگر به ایران بیاورند و مشغول شوند به آن احداثات معظم که در زبان فارسی اسم هم ندارند.به راهنمایی این اقتصاددانان و به توسط این کمپانی‌ها راه‌های آهنی ایران را از چندین جا شروع کنید.در هر یک از ممالک ایران بانک‌های تجارتی و بانک‌های ملکی و بانک‌های زراعت بسازید.معادن و آب‌ها و جنگل‌های ایران را موافق همان اصول که در جمیع دول معمول است، به کار بیندازید.دیوان خانه‌های تجارتی ما را موافق قواعدی که مقتضی تجارت این عهد است، نظم بدهید.رسوم و شرایط تقسیم و تحصیل مالیات ما که الان از جمله علوم عمیق دنیا شده است موافق این علوم تغییر و ترتیب تازه بدهید.گمرک‌های داخله ما را به کلی موقوف نمایید.از برای خالص‌جات ما به توسط این کارشناسان امور اداری یک اداره مخصوص ترتیب بدهید.مساله پول ایران که یکی از اسباب ناگزیر زندگی مفت و الان معایب آن علاوه بر خرابی تجارت ما به افتضاح دولت شده است، بدهید.هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستید نه اینکه مثل سابق هر کدام دو سه زن بگیرند. بلکه تا ده سال در مدرسه‌های اینجا محبوس بمانند؛ به طوری که ثلث آنها در زیر کار بمیرند و باقی دیگر آدم شوند.اصول کار اینها هستند.کارهای کردنی اینها هستند.تنظیماتی که فرنگستان از سفر همایون متوقع بود اینها هستند.شکی نیست که هیچ یک از این کارها به عقل ایران ما درست نمی‌آید. شکی نیست که اگر کسی جرات بکند و این مطالب را در مجلس وزرای ما به زبان بیاورد همه متفقا حکم بر سفاهت گوینده خواهند کرد؛ ولیکن جناب شما که در حق بنده هنوز فی‌الجمله حسن ظنی دارید باید در اینجا بعضی توضیحات را به دقت گوش بدهید:خیالات و کارهای فرنگستان عموما به نظر ما اغراق و عجیب و بی‌معنی می‌آید.چرا؟سببش این است که در ایران هوش و ذهن و فراست طبیعی خود را با عموم دنیا به کلی مشتبه کرده‌ایم جمیع آن مطالب علمی را که عقلای سایر ملل به جهت تحصیل آن عمرها صرف می‌کنند، ما می‌خواهیم در ایران بدون هیچ زحمت و به هوش و ذهن طبیعی خود در آن واحد درک کنیم این طرز تحقیق ما یک وقتی چندان عیب نداشت، اما حالا به کلی معیوب است.کارهای دنیا یک وقتی ساده بود و هر کس معنی آنها را به حکم هوش و ذهن طبیعی می‌توانست به سهولت درک کند. مهندسی عهد هوشنگ «حسابدانی حسن صباح» و وزارت کریم‌خان زند چندان عمق و امتیازی نداشت که فراست طبیعی نتواند معنی آنها را بفهمد، ولیکن در این عهد تازه به واسطه ترقیات علوم چنان اسباب و معانی عجیب بروز کرده که هوش طبیعی بدون علم کسی هرگز قادر به ادراک آنها نخواهد بود.
هوش ذهنی بی‌علم چگونه می‌تواند بفهمد که محالات تلغراف و تصویر عکس را چطور ممکن ساخته‌اند. هوش و ذهن مستوفی‌های کابل چطور می‌تواند قبول کند که در فرانسه دو سه نفر وزرای خود را در یک سال دو هزار کرور پول قرض کردند.اینها مطالبی هستند که به جهت فهمیدن دقایق آنها یک عمل سلیم باید اقلا سی سال مشغول چندین علوم مختلف باشد.ما در ایران از جمیع آن علوم تازه که قانون به کارهای فرنگستان دارد بی‌خبر هستیم «یعنی در هیچ مدرسه و در هیچ کتاب آن علوم را درس نخوانده‌ایم ولیکن این بی‌عملی ما هیچ تقصیر نیست. وزرای سایر دول نیز از اغلب این علوم بی‌خبر هستند. تکالیف وزرا به هیچ وجه این نیست که دارای جمیع علوم باشند، نکته واجب این است که هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنیا مشتبه نکنند.»
در انگلیس یک دستگاهی هست که قدرت و امنیت و جان ملت انگلیس بسته به آن است و این دستگاه عبارت است از وزارت بحریه. در این اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومی خواستند این دستگاه را محکم‌تر و معتبرتر بکنند. چه کردند؟ یک شخصی را آوردند وزیر بحری کردند که هرگز در خدمات بحریه و عسگریه نبوده و از اوضاع دریا و کشتی اصلا اطلاعی ندارد. به همین طور اغلب می‌بینیم بر سر دستگاه‌های بزرگ چنان آدم‌ها مامور می‌شوند که از علوم مخصوصه آن دستگاه به هیچ وجه بویی نشنیده‌اند.با وصف وزرای بی‌ربط چطور می‌شود که نظم امور اینها ساعت به ساعت در ترقی است؟ سببش همان است که عرض کردم:وزرای فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنیا مشتبه نمی‌کنند. هر علمی را که در مدرسه تحصیل نکرده‌اند بدون خجالت می‌گویند ما این علوم را نخوانده‌ایم و به حکم این اعتراف حکیمانه همیشه تحقیق مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص می‌نمایند.برخلاف این رسم فرنگستان، ما در ایران تحقق جمیع مسائل را منحصرا رجوع به هوش و ذهن شخصی خود می‌کنیم – در هر کار هوش و سلیقه شخصی خود را حکم مطلق قرار می‌دهیم علم و تحصیل از برای ما هیچ است. مسائل علمی از آن عمیق‌تر و مشکل‌تر نباشد حکم آن را در آن واحد جاری می‌کنیم. هیچ لازم نیست از وزرای ما بپرسند که این علوم و کمالات را در چه زمان و در چه کتاب تحصیل کرده‌اند. چون هوش و ذهن دارند کافی است. جمیع علوم را نخوانده می‌دانند «نمی‌دانم» و «نخوانده‌ام» در زبان ایشان کفر است. دانستن جزو منصب است. خیال می‌کنند که اگر احیانا در یک مساله بگویند نمی‌دانم شأن و منصب شخص آنها به کلی خواهد رفت.قسم می‌خورم که در میان این صد نفر فرنگی که در تهران هستند یک نفر نیست که جرات بکند بگوید من اکونومی پولتیک می‌دانم، اما جمیع اهل درب خانه ما کل این علوم را در سینه خود مضبوط دارند! اگر از سفرای انگلیس و فرانسه بپرسند بانک را چطور ترتیب می‌دهند. یقینا بلاتامل جواب خواهند داد که این مطلب علوم مخصوص لازم دارد و ما نخوانده‌ایم و نمی‌دانیم، اما اگر این مساله را رجوع به مجلس وزرا کنیم نه تنها جمیع وزرا بر کل دقایق آن احکام قطعی جاری خواهند کرد، بلکه فراش‌های خلوت ما نیز جمیع معایب آن را در آن واحد خواهند شکافت.ارسطو که یکی از اعظم عقول دنیا محسوب می‌شود هرگاه حالا زنده بشود با جمیع علوم و عقل خود نمی‌تواند بدون تحصیل علوم تازه بفهمد استقراض دولتی یعنی چه اما شهاب‌الملک مرحوم و امثال غیر مرحوم او با علم نخوانده همه نکات این عمل را کاملا می‌دانند...!دول فرنگستان به جهت ترقی علوم اکونومی پولتیک کرورها خرج می‌کنند و چندین هزار نفر عمر خود را در تحصیل این علوم تلف می‌نمایند تا اینکه چند نفر اکونومیست پیدا می‌‌شوند. در ایران هیچ احتیاج به این نقل‌ها نیست ما همه اکونومیست کامل هستیم بانک و راه‌آهن و علوم مالیه و علوم اداره همه در نظر ما مثل آب سهل و روشن است. مادامی که در ایران وضع تحقیق ما این است، مادامی که وزرای ما همه علوم را نخوانده می‌‌دانند، بدیهی است که در ایران هیچ کار تازه ممکن نخواهد بود.پس چه باید کرد؟اولا آن فضول‌های احمق که می‌گویند ما همه این کارها را فهمیده و همه این علوم را می‌دانیم باید آنها را از مجلس وزرا بیرون کرد.ثانیا آن اشخاص با‌شعور که می‌گویند ما از این علوم بی‌خبر هستیم؛ ولی اجرای این کارها را موافق عقل از برای ایران واجب و ناگزیر می‌دانیم باید دست این اشخاص را بوسید و ایشان را مامور کرد که این قبیل کارها را مجری بدارند.سرتان را به تاسف حرکت می‌دهید و آهی می‌کشید که این ناظم‌الملک ساده‌لوح چرا به این شدت از اوضاع ایران بی‌خبر است مضمونی که می‌خواهید به من جواب بنویسید این است که ای رفیق اینجا ایران است... «صد باد صبا اینجا بی‌سلسله می‌رقصند» مستوفی‌ها صد نوع مضمون خواهند گفت، علما پوست ما را خواهند کند.
این تعرضات کهنه حالا دیگر واقعا بدتر از فحش است. هرگاه این کارها که ذکر شد با دین اسلام به قدر ذره‌ای مخالفت داشته باشند یا به دستگاه علما سر مویی ضرر برسانند یا از مداخل و اعتبار مستوفی‌ها چیزی کم بکنند ایراد شما بجا می‌شود ولیکن در نیم ساعت می‌توان مثل آفتاب روشن کرد که مصلحت ملا و مستوفی و خیر دین و دولت در اجرای این کارها و مجبورا و منحصرا بسته به این کارهاست.با صد کرور سرمایه و با آن تدابیر معجزنما که سایر دول را غرق نعمت کرده در دو سال محصولات ایران سی‌چهل مقابل بیشتر خواهد شد یعنی حالا هر قدر غله و ابریشم و تریاک و تنباکو به عمل می‌آید، سی‌چهل مقابل بیشتر به عمل خواهد آمد و همین که محصولات ایران سی‌‌چهل مقابل زیادتر خواهد شد و آن وقت ملا و مستوفی، رعیت و لشکر، نوکر و پادشاه در جمیع امور خود، چنان وسعتی پیدا خواهند کرد که از تصور حالت امروزه خود وحشت نمایند.
مطالب را بیش از این شرح نمی‌دهم. به سلیقه بنده کارهای کردنی عبارت از همان فقرات است که ذکر شد.
 
 
 
 
 
آمون : در جعل بودن این نامه هم نمی توان شک داشت.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

قدیمی ترین نوشته ها و متون از گاتهای زرتشتی،جاده ابریشم ایران  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

شنبه 16 دی 1391 ساعت 12:45 PM

abbas

شنبه 16 دی 1391 ساعت 07:22 AM
http://oldgoths.blogspot.ca/
پاسخ:
باز نشد.  
 
 
 
آمون : لینک، محتوی عکسهای مربوطه است. اما بد نیست مصاحبه دخترکی را ببینیم که فرزاد جمشیدی، مجری مشهور تلویزیون ایران، او را اغفال کرده و مورد تجاوز جنسی قرارداده و رهایش کرده است؛ همان مجری که سحر ماه مبارک، هر مزخرفی را می گفت.  
این هم عکسی که جمله ای از همین مجری است: عاشق خانواده ات نباشی، مومن نیستی! چه کسانی از ایمان حرف می زنند.   
این هم خود دختر: 
این هم متن مصاحبه که معلوم نشد آخرش کدام خبرنگار از کدام خبرگزاری انجام داده است با این خانم زهرا ب. : 
 
وقتی به ایران آمد این موضوع را مطرح کرد.سه الی چهار روز بعد از آمدنش از حج بود که دو بلیط کیش گرفته بود و گفت که برای اجرای یک برنامه به کیش می‌روم. من به برگزارکنندگان مراسم گفته‌ام که با خواهرزاده‌ام می‌آیم و برایت یک اتاق جدا در هتل در نظر گرفته‌اند. تا اینکه ما به فرودگاه کیش رسیدیم و در آنجا بود که به من گفت خبری از اجرای من در کیش و همچنین هتل نیست.

اولین بار است که تصمیم گرفته مصاحبه کند. با هم قرار می‌گذاریم و سر ساعت مقرر به خبرگزاری می‌آید. یک مقنعه آبی روشن به سر کرده و مانتویی تیره به تن دارد. یک پاکت هم با خود به همراه دارد که پر از کپی مدارک و عکس‌هایی است که برای اثبات ماجرا آنها را به دادگاه ارائه کرده است.از پرینت پیامک و ایمیل گرفته تا کپی بلیط‌های هواپیما و گواهی هتل‌داران و ... همه آنها را با دقت نشان می دهد و درباره هرکدامشان توضیح مفصلی می‌دهد که همین موضوع حدود یک ساعت به طول می‌انجامد. آرامش در چهره‌اش موج می‌زند و آرام و با طمأنینه به سوالاتم پاسخ می‌دهد.

البته در همان ابتدا تاکید می‌کند که این اولین مصاحبه رسمی اوست و تا به حال هرچه از زبانش در برخی روزنامه‌ها و نشریات به چاپ رسیده، کذب محض است. تأکید دومش درباره صداوسیماست. از من می‌خواهد تا حتما در مصاحبه‌مان بیاورم که او هیچگونه وابستگی به سازمان صداوسیما ندارد و خود به طور مستقل کار می‌کند. او می‌گوید من کاری به این سازمان ندارم و فقط موضوعی که این میان باعث می‌شود تا برخی رسانه‌ها نام صداوسیما را ببرند، به این دلیل است که فردی که من از او شکایت کرده‌ام، یک مجری معروف است.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی خبرنگار یک خبرگزاری است با شاکی پرونده مجری معروفی است که این روزها مورد توجه قرار گرفته است، که بنا به دلایلی این مصاحبه منتشر نشده و اکنون توسط سایت عصر خبر منتشر خواهد شد.

در این گفت‌وگو اسامی هیچ‌یک از طرفین نیامده و عصرخبر نیز صرفا با توجه به رسالت اطلاع‌رسانی که بر عهده دارد و همچنین آگاهی‌دهی به خانواده‌ها و به ویژه جوانان این مصاحبه را انجام داده است.

**اول به عنوان یک مخاطب می‌خواهم بیشتر تو را بشناسم، لطفا کمی از شرایط خود و خانواده‌ات برایم بگو؟

-پدرم استاد دانشگاه است، یک برادر دارم که پزشک است و مادرم نیز در بخش مدیریتی یکی از ارگان‌های دولتی کار می‌کرده و الان بازنشسته شده است. خودم هم دارای تحصیلات عالیه می‌باشم.

**حوزه کاری شما به صداسیما مربوط می‌شود؟

-خیر. من هیچ‌گونه رابطه کاری اعم از استخدامی، قراردادی و ... با سازمان صداوسیما ندارم. برای خودم به طور آزاد کار می‌کنم. شکایت من هم هیچ ربطی به سازمان صداوسیما ندارد ولی اداره حقوقی سازمان فکر کرده بودند که ارتباط دارد و قصد دخالت داشتند که من مانع شدم. شکایت من کاملا شخصی است و هیچ ربطی به سازمان صداوسیما ندارد.

**اما در برخی نشریات و رسانه‌ها از شما به عنوان یکی از گویندگان و نویسندگان برنامه‌های رادیویی اسم برده شده بود؟

-به هیچ عنوان صحت ندارد. تا به حال هرکدام از روزنامه‌ها یا خبرگزاری‌ها مطلبی از من یا از قول من نوشته‌اند، صحت ندارد و این مصاحبه، اولین مصاحبه رسمی من به شمار می‌رود. تا به حال هم قصد انجام مصاحبه نداشتم، اما برخی روزنامه‌ها و سایت‌ها بدون مصاحبه با من این خبرهای دروغ را منتشر کردند و من را در انجام این مصاحبه مصمم کردند. مثلا در خبرها آماده بود که من با این فرد به حج رفته‌ام در حالی که این مطلب صحت ندارد و خود من در سال 83 با خانواده‌ام به حج مشرف شدیم.

**پس سابقه آشنایی شما با این فرد به کجا برمی‌گردد؟

- سال 88 بود که این مجری گزارشی زنده از صحرای عرفات در یکی از شبکه‌های تلویزیون داشت. در ارتباط زنده با تلویزیون اعلام کرد که شماره موبایلش را از طریق زیرنویس اعلام کنند تا هرکس التماس دعا دارد، نامش را بر صحرای عرفات بنویسد. من هم مانند این همه دیگه نفر دیگری که آن روز با او تماس گرفتند، تماس گرفتم و گفتم که نام مرا هم بر خاک صحرای عرفات بنویسید. اما چون اسم و فامیلم کمی سخت بود، گفت که برایش پیامک بزنم و من هم زدم و دیگر مساله برایم در آن مقطع تمام شد. منتها از سه روز بعد تلفن‌ها و پیام‌های او تمامی نداشت. مدام پیام می‌داد که گفته بودی دعایت کنم در فلان‌جا دعایت کردم. یا اینکه شب‌ها تماس می‌گرفت و می‌گفت فلان برنامه‌ام فلان ساعت روی آنتن می‌رود، نگاه کنید، شب سوم بعد از اینکه برنامه‌اش تمام شد تماس گرفت و گفت نمی‌دانم چرا با شما تماس گرفتم، من معمولا عادت ندارم با کسی تماس بگیرم. ولی به شما زنگ زدم.

**خوب در این فاصله شما تعجب نکردید که چرا این فرد مدام با شما تماس می‌گیرد؟ برایتان سوال برانگیز نبود؟

-بله. اتفاقا برایم خیلی تعجب‌آور بود. ولی او به قدری مودبانه حرف می‌زد که نمی‌توانستم با او صحبت جدی کنم. تا اینکه در نهایت یک شب به من گفت که با دختری به مدت هشت سال رابطه داشتم و بعد هم تومور مغزی گرفت و فوت کرد. شباهت صدای تو با آن خانم باعث شد که به سمتت گرایش پیدا کنم. زندگی مشترکم هم به خاطر آن خانم دوام نیاورد و بعد از گذشت یکسال و با داشتن یک فرزند از او جدا شدم و همسرم هم از ایران رفت.من هم تنها زندگی می‌کنم. صدای تو به آن دختر خانم بسیار شبیه است و می‌ترسم که چهره‌ات هم شبیه همان باشد.

**پس این رابطه بعد از گفتن این حرف‌ها همچنان ادامه پیدا کرد؟

-بله. تلفنی ادامه داشت تا زمانی که می‌خواست از مکه برگردد. آن موقع از من خواست که برای استقبال از او به فرودگاه مهرآباد بروم. به محض اینکه از گیت رد شد، کیف از دستش افتاد و گفت می‌ترسیدم که چهره‌ات هم شبیه باشد و اتفاقا شبیه هم هستید. از همین حرف‌های فریبنده‌ای که می‌زند.

**در فاصله‌ای که با تو تماس می‌گرفت، به او نگفتی که قصد و هدفش چیست و یا خودت اصلا با چه هدفی این ماجرا را ادامه دادی؟

-خوب او فرد مطرح و مشهوری در جامعه بود. من هم با توجه به خانواده‌ای که داشتم، فکر می‌کردم که صرف یک طلاق گرفتن درباره‌اش قضاوت نکنم. جدایی یک نفر از همسرش به معنای بد بودن آن فرد نیست. چهره مثبتی داشت که در من ایجاد اعتماد کرد. من هم با خود گفتم که خوب بالاخره این فرد از لحاظ تحصیلات و اهل مطالعه بودن به خانواده ما می‌خورد.

**پس ماجرای طلاق گرفتنش برایت خیلی مهم نبود؟

-من همیشه اعتقاد داشتم که طلاق نشانه بد بودن دو طرف ماجرا نیست. ممکن است عدم تفاهم منجر به جدایی بشود.

**پس در همان صحرای عرفات پیشنهاد ازدواج را با شما مطرح کرد؟

-نه. وقتی به ایران آمد این موضوع را مطرح کرد.سه الی چهار روز بعد از آمدنش از حج بود که دو بلیط کیش گرفته بود و گفت که برای اجرای یک برنامه به کیش می‌روم. من به برگزارکنندگان مراسم گفته‌ام که با خواهرزاده‌ام می‌آیم و برایت یک اتاق جدا در هتل در نظر گرفته‌اند. آن مقطع به او گفتم که اگر برای من جایی در نظر نگرفته‌اید، من کلید آپارتمان خودمان را از مادرم بگیرم و من به آنجا بروم. ولی او به من گفت که نه، برای تو اتاق مجزا گرفته‌اند.
تا اینکه ما به فرودگاه کیش رسیدیم و در آنجا بود که به من گفت خبری از اجرای من در کیش و همچنین هتل نیست.

**کمی برگردیم عقب. وقتی خواستی با این مجری به کیش بروی، به خانواده‌ات چه گفتی؟ آنها را چطور مجاب کردی که با این فرد به یک شهر دیگر سفر کنی؟

-من به واسطه رشته تحصیلی‌ام به شهرهای بسیاری سفر کرده‌ام و با دوستانم هم مسافرت زیاد می‌روم. راستش در این یک مورد به خانواده‌ام دروغ گفتم. به آنها گفتم با دوستانم به مسافرت می‌روم. هیچکدام از آنهایی که گفته بود در کار نبود. یک تاکسی گرفتیم و تا ساعت 12 و نیم شب دنبال جایی برای ماندن گشتیم.

**خوب همان موقع که فهمیدی این فرد تو را فریب داده، برای چه به تهران برنگشتی و یا نارضایتی خود را در این باره ابراز نکردی؟

-برای اینکه ساعت 9 و 10 شب بود و من هم واقعیت را به خانواده‌ام نگفته‌ بودم. ضمن اینکه پول زیادی به همراه نداشتم. در چنین شرایطی مجبور شدم که از او تبعیت کنم و در تنگا و معذوریت ماندم. آن موقع یک همایشی هم در کیش برگزار شده بود و همه هتل‌ها پر بودند. در نهایت از طریق همان راننده تاکسی یک سوئیت برای ماندن پیدا کردیم که یک هال و یک اتاق خواب داشت. قرار شد من در اتاق بخوابم و او هم در هال. شب خواب بودم که دیدم او بالای سرم است و اتفاقی که نباید، افتاد.

**یعنی شما هیچ امکان مقابله‌ای نداشتید؟
-متاسفانه شرایط به گونه‌ای پیش رفت که امکان مقابله را از من گرفت.

**بعد چه اتفاقی افتاد؟ شما اعتراضی نکردید و یا اینکه بلافاصله به پلیس خبر بدهید؟
-او باز هم همان جا با حرف‌هایش مرا فریب داد و گفت چه فرقی می‌کند. ما که قصد داریم ازدواج کنیم، چه تفاوتی دارد که حالا این اتفاق افتاده باشد یا سه ماه دیگر. من هم راضی کرد که می‌توانم صیغه محرمیت بخوانم.

**یعنی قبل از این جریان صیغه محرمیتی بین شما جاری نشده بود؟
-نه.

**گویا برای انجام صیغه محرمیت دختر، به اجازه پدر لازم است.

-من خیلی وارد به این جزئیات نیستم. فقط آن زمان از من پرسید که مرجع تقلید تو کیست و وقتی به او گفتم، گفت که صیغه محرمیت برایت می‌خوانم. ضمن اینکه در آن مقطع زمانی این اتفاق برای من پیش آمده بود و من هم فکر می‌کردم که این ازدواجی که او به من وعده می‌دهد، انجام می‌شود.

**وقتی این اتفاق با نارضایتی شما اتفاق افتاد، در شما ایجاد تنفر نکرد؟ باز هم به رابطه با او ادامه دادید؟

-آن موقع خیلی اذیت شدم. خیلی گریه کردم و اصلا باورم نمی‌شد که چنین اتفاقی برایم افتاده است. ولی همان‌طور که گفتم وعده و وعیدهای او مبنی بر ازدواج من را در آن مقطع وادار به سکوت کرد.

**و این سکوت منجر شد این رابط پنهانی ادامه پیدا کند؟

-بله. اتفاقا فردای همان روز که کیش بودیم، کنار ساحل قدم می‌زدیم که تلفن‌های مشکوکی به او آغاز شد. مدام تماس می‌گرفتند و می‌گفتند که چک‌هایت را به اجرا می‌گذاریم و اگر 200 میلیون تومان را پس ندهی بدبختت می‌کنیم و از این حرف‌ها. من از او پرسیدم که قضیه چیست. گفت برای تاسیس آموزشگاه گویندگی و فن بیان (که کاملا از بیخ و بن دروغ بود) به صورت قسطی لوازم و تجهیزات خریده‌ام و در ازاء آن چک داده‌ام. الان هم نمی‌توانم مبلغ چک‌ها را تامین کنم. الان هم قصد دارند چک‌هایم را به اجرا بگذارند. اگر این اتفاق بیافتد، من مجبورم به سرعت از ایران بروم. چون کشورهای عربی برای برنامه‌سازی به من دعوت‌نامه داده‌اند و من می‌توانم با پیش قسطی که از آنها می‌گیرم، قرض‌هایم را پس بدهم. الان که فکر می‌کنم، احساس می‌کنم همه این موارد از پیش طراحی شده بود. او به من گفت که اگر این اتفاق بیفتد، آن موقع تو باید دو سال دیگر صبر کنی تا ما بتوانیم با هم ازدواج کنیم. چون من باید این مبلغ را تهیه کنم و اگر موفق نشوم، آن وقت به زندان می‌افتم.

**در این فاصله متوجه نشدید که این فرد همسر و فرزندانی دارد؟

-به هیچ وجه. جالب اینجا بود که اگر من ساعت 12 و یا یک شب هم با او تماس می‌گرفتم راحت جواب می‌داد و تلفنی حرف می‌زد. هر موقع شب که بود، پیامک می‌داد. شما اگر بودید، شک می‌کردید؟

**در این مدت شما کنجکاو نشدید که درباره این فرد و یا خانواده‌اش، اطلاعات بیشتری به دست بیاورید؟ فکر می‌کنم با یک جستجوی کوچک در موتورهای جستجوی اینترنتی، پیشینه این فرد که از مشهوریت بالایی برخوردار است، مشخص می‌شد و شما هم می‌فهمیدید که او ازدواج کرده و همسر و فرزندانی دارد.

-اتفاقا من این کار را کردم. ولی در اینترنت هیچ اطلاعات شخصی و خانوادگی از این فرد تا همین چند ماه پیش وجود نداشت. تا مرداد امسال که من از او شکایت کردم. پس از آن بود که مصاحبه‌ای کرد و عکسش به همراه خانواده روی جلد یک مجله‌ای چاپ شد.

**حتی کسی هم در اطرافت نبود که از طریق او بتوانی اطلاعاتی از این فرد بدست بیاوری؟
-خیر. چون او مدام به من می‌گفت به خاطر آبروی من به کسی نگو که ما با هم رابطه داریم. من هم به خاطر تعهد بسیاری که به او داشتم، سکوت کرده بودم. ضمن اینکه او آدم قابل اعتماد جامعه بود و من در این فاصله برای مادر و خواهر او وقت دکتر گرفتم.

**خوب او شما را با چه عنوانی به مادر و خواهر خود معرفی کرده بود؟

-نمی‌دانم. اما هرچه بود آنها می‌دیدند که ما با هم خیلی صمیمی هستیم. ولی هیچ وقت اعتراضی نمی‌کردند و حتی نگفتند که او زن و بچه دارد.

**خوب ماجرای چک‌ها به کجا کشید؟

-او سر این چک‌ها من را حسابی به هول و ولا انداخت تا جای که از طریق یک موسسه مالی و اعتباری توانستم برایش 100 میلیون تومان وام بگیرم. سندی که او گذاشت ارزش 70 میلیون تومان داشت درحالی که باید سندی به مبلغ 110 میلیون تومان گرو می‌گذاشت. وثیقه بعدی را من 40 میلیون تومان سفته دادم تا او بتواند وام 100 میلیون تومانی‌ خود را بگیرد. مدیران آن موسسه هم فکر می‌کردند که ما زن و شوهر هستیم. تا اینکه 5 روز پس از دریافت وام، این مجری معروف به من اعلام کرد که همسر و فرزند دارد.

**شما دقیقا چه مدت نمی‌دانستید که متاهل است؟

-دقیقا چهار ماه.

**در این فاصله چند بار به مسافرت رفتید؟

-یک بار کیش، یک بار اصفهان و دو بار هم به مشهد رفتیم. بقیه اوقات هم به دفترش می‌رفتیم. دفتر او همیشه خالی بود و یک اتاقش را مبله کرده بود. البته من هم به عنوان همسرش معرفی می‌کرد و خیلی جاها من را به عنوان همسرش می‌شناسند.

**خودش به شما گفت متاهل است یا خودتان متوجه شدید؟

-درست 5 روز پس از دریافت وام 100 میلیون تومانی بود که گفت همسر دارد.

**خوب آن زمان چرا اقدامی نکردید؟

-با او برخورد بدی کردم. آن زمان تصمیم گرفتم که بی دردسر و بی‌سر و صدا ترکش کنم و بروم دنبال زندگی خودم. ولی نگذاشت. او باز هم مرا با چرب زبانی فریب داد. می‌گفت بمون برای من مثل بارون واسه جنگل یا موندنت خواسته تو نیست و نیاز منه و ... گفت که این کار را با تو کردم که با من بمانی. اگر من این مسائل را از همان ابتدا با تو درمیان می‌گذاشتم، تو تا لحظه طلاق من دست نگه نمی‌داشتی و می‌رفتی. نمی‌ماندی.

**پس بعد از اینکه متوجه شدی متاهل است، باز هم همان روال سابق را پیش گرفتی؟

-نه. خیلی تلاش کردم که تکلیف این ماجرا را روشن کند. تااینکه او تهدید کرد که از من سفته دارد.

**یعنی دیگر حاضر به سازش با او نشدی؟

-اول خیلی تلاش کردم. ولی اواسطش دیگر این ماجرا برای خود من هم عادی شده بود. در شرایطی بودم که می‌گفتم ایراد ندارد، حتی با زن و بچه فقط بیاید و من را عقد کند و اسمش در شناسنامه‌ام بیاید تا آبروی رفته‌ام را بخرم. فوقش بعدا می‌گفتم او زن داشته و من نمی‌دانستم و بعد از اینکه فهمیده‌ام، جدا شده‌ام. آخرهایش به این مرحله رسیده بودم.

**ضمانت وام چه شد؟

-با هزار بدبختی وام را تسویه کرد اما سفته‌های من را نگه داشت و آنها را پس نداد. هنوز هم که هنوز است دستش است. چهارشنبه سوری سال گذشته بود که او من را مجبور کرد به مادرم بگویم که زنگ بزند و برای شام او و خانواده‌اش را دعوت کند تا به خانه‌مان بیایند.

**پدر و مادرت از رابطه تو با این فرد خبر داشتند؟

-نه. فکر می‌کردند ارتباط دوستانه‌ و نوعی همکاری بین ما وجود دارد. چون من در یک جایی تدریس زبان می‌کردم که اتفاقا او هم همان‌جا کلاس‌های فن بیان داشت. مادرم هم با اکراه تماس گرفت و آنها را دعوت کرد. در حقیقت او می‌خواست من یک جورهایی مطمئن شوم که رابطه خوبی با همسرش ندارد و می‌خواهد طلاقش بدهد.

**خوب تو متوجه این نکته شدی؟

-آنها رابطه خیلی معمولی با هم داشتند و من هم متوجه اختلافی بین آنها نشدم. البته در ادامه من رابطه کج دار و مریزی داشتم تا فقط بتوانم سفته‌هایم را از او بگیرم.

**چون موفق به گرفتن سفته‌هایت نشدی، اقدام به طرح شکایت کردی؟

-نه. سال 89 برای اولین بار از او شکایت کردم. برای اینکه این آقا را با یک خانم دیگر در فرودگاه مهرآباد دیدم. مهر سال 89 که اصفهان بودم، تلفن‌های مشکوک یک خانم را احساس می‌کردم که وقتی از او می‌پرسیدم، می‌گفت خواهرم است. تا اینکه در بهمن سال 89 در فرودگاه مهرآباد وقت مسافرت رفتن با هم آنها را دیدم.

**وقتی آنها را دیدی چه عکس العملی نشان دادی؟

-با هم درگیر شدیم. کار به زد و خورد کشید. آن خانم فرار کرد و او هم به مسافرت نرفت.

**شما از کجا متوجه شدید که آنها با هم قصد دارند به سفر بروند؟

-برای اینکه او گواهینامه نداشت. هرجا می‌خواست برود، من او را می‌بردم. آن روز او به من پیامک داد که برای اجرای برنامه به مسافرت می‌روم. من تعجب کردم. چون هر وقت برای اجرای برنامه می‌رفت، من شب قبل برایش چمدانی پر از میوه، شیرینی و تنقلات می‌بستم تا با خود ببرد. از این کار او تعجب کردم و همین موضوع باعث شد تا به سرعت به فرودگاه بروم. وقتی رفتم او را دیدم که با این خانم گوشه‌ای نشسته‌اند و همان جا کار به کتک‌کاری کشید. به او گفتم تو همسرت بود، این بلا را هم سر من آوردی که با تو بمانم. پس این خانم دیگر کیست؟ او هم پاسخ داد که این زن دو سال قبل‌تر از تو بوده است.

**شما این ماجرا را در دادگاه هم عنوان کرده‌اید؟

-بله.

**این خانم هم به دادگاه احضار شده‌ تا رابطه‌اش با این فرد را تائید یا تکذیب کند؟

-متاسفانه خیر . اما بالاخره در روز رسیدگی به شکایت بی اساس این خانم از من به اتهام مزاحم تلفنی حتما ایشان را خواهم دید و مطالب را باز خواهیم کرد .

**خوب این رابطه چرا بعد از دعوا و کتک‌کاری باز هم ادامه پیدا کرد؟

-من ابتدا او را تهدید کردم که تمام وقایع را به همسرت می‌گویم. او از ترسش سریع به خانه رفته بود و به خانمش گفته بود که دختری هست که مدام مزاحم من می‌شود و عاشق من است و مدام برایم مزاحمت ایجاد می‌کند و وصله به من می‌چسباند. من خانه بودم. ساعت 6 بعد از ظهر بود که زنگ خانه‌مان را زدند. دیدم همسر این آقاست و جلوی همسایه‌ها داد و بی‌داد کرد و آبروریزی راه انداخت. او مدام به پدرم می‌گفت دختر تو مزاحم زندگی ما می‌شود. این خانم تا جایی که می‌توانست من را کتک زد. دندانم را شکست، انگشتم را هم شکست. همسایه‌ها با پلیس تماس گرفتند و ما شکایت کردیم و پرونده به دادسرا رفت. در آن مقطع این مجری به دست و پای ما افتاد و التماس می‌کرد که رضایت بدهیم. پدرم هم به خاطر فرزندان این آقا رضایت داد.

**خانواده‌ات آن موقع در جریان بودند؟

-آن موقع بود که تازه به بخش‌هایی از رابطه ما پی بردند.

**زمانی که رضایت دادی سفته‌هایت را پس نگرفتی؟ حداقل با این شرط جلو بروی و بعد از گرفتن آنها ماجرا را فیصله بدهی؟

-راستش آن موقع اصلا بحث سفته‌ها مطرح نشد. ولی باز هم به من وعده و وعید داد. گفت من تو را عقد می‌کنم و این آبروریزی را جمع می‌کنم. با این وعده‌ها دوباره من را معلق نگه داشت. این رابطه به امیدی که روزی او مرا عقد می‌کند، ادامه داشت و دائم هم مرا همسر خود می‌دانست. تا اینکه متوجه شدم این آقا همچنان با این خانم که نفر سوم به حساب می‌آمد، رابطه بسیار نزدیکی دارد.

**پس رابطه با نفر سوم منجر به شکایت شما شد؟

-دلایل متعددی دارد. یک اینکه این آقا شماره تلفن دختر عمه و همسر برادرم را از گوشی من برداشته و با او تماس گرفته و گفته که من برای این آقا مزاحمت ایجاد می‌کنم. همش سر کوچه‌شان ایستاده‌ام. دوم اینکه خانم سومی که با این مجری ارتباط دارد، برای من احضاریه فرستاده و از من به جرم مزاحمت تلفنی از طریق تلفن‌ عمومی‌های سطح شهر و تهدید با سلاح گرم شکایت کرده است. در حالی که این زن اصلا من را نمی‌شناخت و تنها کسی که می‌توانست از من اطلاعی به این زن داده باشد، همین مجری معروف بود. تلفن‌های پدر و برادران این زن نیز به خانواده ما یکی دیگر از دلایل است. همین موارد باعث شد تا به سیم آخر بزنم و فکر 40 میلیون سفته را از ذهنم بیرون کنم و از این آقا شکایت کنم. شکایت سال 89 را به زور پس گرفت ولی این شکایت دیگر رضایتی ندارد و تا آخر ایستاده‌ام. دلیلش هم شکایت این خانم از من بود. در حال حاضر هم وثیقه 50 میلیون تومانی برایش صادر شده است. او به جای اینکه از من عذرخواهی کند، مرا تهدید می‌کند و به عناوین مختلف از من شکایت می‌کند. من تا به حال سکوت کرده بودم و بعد از 5 ماه با توجه به انتشار اخبار دروغ در رسانه‌های مختلف اقدام به مصاحبه کردم. این فرد چون مدام از من شکایت می‌کرد، پدرم به عنوان ولی قانونی‌ام شکایت کرده است.

**پدر و مادرت چه زمانی از آنچه برای تو اتفاق افتاده آگاه شدند؟

-مادرم از ابعاد این پرونده و عمق آن اطلاعی ندارد ولی پدرم به طور کامل در جریان ماجرا است.

**واکنش پدرت پس از شنیدن حقیقت ماجرا چه بود؟

-خوشبختانه پدرم خیلی خوب با من رفتار کرد. او در تمام این مدت پشتوانه من بود.البته از لحاظ روحی و روانی تحت فشارهای بسیاری هستم. وقتی به آنچه که بر من گذشت فکر می‌کنم، عذاب می‌کشم اما این بار پای ماجرا ایستاده‌ام و با توجه به مدارکی که در دست دارم امیدوارم به زودی به نتیجه برسم.

**اما این مجری همچنان زنده برنامه دارد، با توجه به حساسیت‌های حراست سازمان صداوسیما به نظر می‌رسد که این مجری با توجه به چنین شرایطی ممنوع‌التصویر شود، کما اینکه داشته‌ایم مجریانی که به خاطر استفاده از کلمات و ادبیات خاصی در تلویزیون ممنوع‌التصویر شده‌اند، چه رسد به پرونده‌هایی نظیر این.

-من نمی‌دانم که تصمیمات تلویزیون بر چه اساسی گرفته می‌شود، شاید برخی مدیران تلویزیون قصد دارند از این طریق و به طور غیر مستقیم بر روند پرونده تاثیر بگذارند. اما حال که حکم دادگاخ صادر شده است ،انتظار داریم تصمیم قاطع تری در این رابطه گرفته شود .

**یعنی وقتی مطمئن شدید که دیگر ازدواجی صورت نخواهد گرفت، در شکایت و پیگیری آن مصمم شدید؟

-من امید به ازدواج داشتم، ولی وقتی متوجه شدم که این آقا با خانم سوم رابطه نزدیکی دارد و به همین زودی‌ها می‌خواهد با او ازدواج کند، ناامید شدم و پای شکایتم هم ایستاده‌ام.

**الان چه حسی داری؟

-فکر می‌کنم که تمام اقدامات این فرد از روی حساب و کتاب بود و از پیش می‌دانست که دارد چکار می‌کند.

**اگر زمان به عقب برگردد، چه میکنید؟

-قطعا دیگر این ماجرا تکرار نخواهد شد. آن موقع احساسی برخورد کردم.

**اما در بعضی از سایتها نوشته بودند که شما رضایت دادی و این مجری تبرئه شده است ؟!!

اصلا اینطور نیست . متاسفانه پرونده شکایت من از این مجری همزمان با شکایت رسانه ای دیگری از این مجری بود که در دادگاه فرهنگ و رسانه بررسی میشد که شنیده ام بسته شده است . این مجری هم که انگشت تردید زیادی را رو به خود دیده بود از این مطلب سو استفاده کرده و با یکی از خبرگزاریها مصاحبه کرده بود . در صورتیکه من هیچگاه از شکایت خود صرف نظر نکرده بودم . و بیشتر قصد جو سازی داشت این اقا.

**بر طبق رای صدره دادگاه کیفری استان این مجری به 80 ضربه شلاق محکوم شده. نظر شما چیست ؟ایا امکان رضایت از جانب شما هست ؟

خیر !تحت هیچ شرایط رضایت نخواهم داد . اول به خاطر توهین هایی که این فرز و همسرش به من و خانواده ام کردند و بعد به خاطر تهمتهای مختلفی که به من زده است و من نسبت به این حکم اعتراض دارم و احساس میکنم مماشاتی در این پرونده صورت گرفته است . چون با وجود مدارکی که من به دادگاه ارائه دادم حکم بسیار سبکی برای ایشان صادر شده است . البته هنوز به شکایت پدر من بر علیه این مجری رسیدگی نشده. من از حکم صادره دادگاه کیفری استان راضی نیستم و حتما اعتراض خواهم داد.

**حرف آخر؟

-برخی موارد با من برخوردهایی شد که از این فرد اسم برده‌ام، اما من هیچ حرفی نزده‌ام و نامی هم نبرده‌ام. اگر اخباری منتشر شده و در آن تاکید شده که مجری معروف تلویزیون است، به من ربطی ندارد. چون او شغلش این بود و من در این باره جایی اظهار نظر نکرده‌ام. قصد هم نداشته‌ام صداوسیما زیر سوال برود. خلاف این آدم ربطی به صداوسیما ندارد.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

دشمن افکنی شیطان در میان بندگان و بهداشت و سلامتی حیوانات وحشی  (پزشکی،طبابت،Medicine ،دارو(جدید))

شنبه 16 دی 1391 ساعت 11:38 AM

علی

شنبه 16 دی 1391 ساعت 06:33 AM
سلام
جناب پورپیرار، نظری سومی را که فرستادم را جواب دهید.
همچنین این طریقه جواب دادن برای کسی که خود را پیرو قران می داند، اگر شما به همین قران ایه 53سوره اسرا مراجعه کنی ، خداوند می فرماید که :(:( وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُوا الَّتى هِىَ أَحْسنُ إِنَّ الشیْطنَ یَنزَغُ بَیْنهُمْ إِنَّ الشیْطنَ کانَ لِلانسنِ عَدُوًّا مُّبِیناً=به بندگانم بگو سخنى بگویند که بهترین باشد چرا که شیطان (بوسیله سخنان ناموزون ) میان آنها فتنه و فساد مى کند، همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است ). و این  جواب هم عالمانه شما: بهداشت صابون شتر مرغ و گور خر و کرم حلزون!
پاسخ:
ناگزیرم اعلام کنم از مرحله پرتید و از مجموع 12 سال گفتار و نوشتار، مانند همان بهداشت صابون شتر مرغ و گور خر و کرم حلزون، مطلب چندانی دریافت نکرده اید. بد نیست ابتدا پرانتز گذاری بر معانی قرآن را ترک کنید.  

 

 

 

آمون : منظور از بهداشت مورد اشاره این است: 

  

http://purpirar.blogsky.com/1391/10/15/post-3361/

 

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

انرژی درمانی بیماری های لاعلاج و صعب العلاج به کمک امواج مغزی  (نظرات جالب دیگران)

شنبه 16 دی 1391 ساعت 11:33 AM

naina pagwan

جمعه 15 دی 1391 ساعت 1:20 PM
استاد مادر من سالهاست که کار انرژی درمانی انجام میده . و من بارها به چشم خود دیده ام که دردها را بدون نیاز به تجهیزات پزشکی حتی قبل از اینکه خود مریض حس کنه متوجه میشه.
اینکه خداوند میگه من از روح خودم در وجود انسان ها دمیدم معنی اش اینه که روح همه ما از یک جنسه و میتونه به هم وصل بشه.
در ضمن با انجام تمرینات یوگا و مدیتیشن وقتی که به سلول های بدنت اکسیژن کافی برسونی بسیاری از مشکلات فیزیکی خودت رو میتونی درمان کنی.
و اصلا احتیاجی به پزشک و دارو  نداری.
ولی متاسفانه اون چیزی که به عنوان علم در دانشگاه های ما تدریس میشه هدفش خارج کردن هر چه بیشتر بشر از مسیر زندگی طبیعیه.  
 
 
 
 
 
 
منصور
شنبه 16 دی 1391 ساعت 02:20 AM
جناب naina pagwan
جسارتا مادر بزرگ شما باید بنیه قوی ای داشته باشه که می تواند به دیگران انرژی بدهد و آنها را درمان کند.
من چند بار این انرژی درمان ها را آزموده ام و هر بار ناتوان تر از قبل دیده ام.
چنین سخنانی از دوستان بنیان اندیش یه کم بعید نیست؟

بازم منو ببخشید.
 
 
 
 
 
 
آمون : چی بگم والا!
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

دروغ سفر فرنگستان ناصرالدین شاه و اسنگ/متلک نان و ماست خود خوردن  (قاجار،خاندان قجر و حکومت قاجاریه)

شنبه 16 دی 1391 ساعت 11:30 AM

سینا

شنبه 16 دی 1391 ساعت 01:34 AM
استاد عزیز. مثل اینکه متوجه اصل مطلب نشدید. من سفر ناصرالدین شاه به فرنگ را تایید نکردم که بخواهم با این روش آنرا تایید کرده باشم! همانطور که گفتم عکسهای آن سفر طبق بررسی انتقادی شما  قلابی هستند،‌ فقط گفتم که آن استدلال شما در مورد عدم چاپ عکس ناصرالدین شاه در روزنامه های آندوره صحیح نمی باشد. چاپ عکس در روزنامه از نظر فنی یک تاریخ مشخص دارد که مطمئنا در زمان ناصرالدین شاه نبوده! یک سرچ ساده انیترنتی و مشاهده روزنامه های آن دوره اروپا فقدان چاپ عکس را در مورد هزاران واقعه نشان می دهد و برای همین تصاویر مربوط به اخبار را با نقاشی پر می کردند. ضمنا با همین جستجو می توانید روزنامه های اروپایی حاوی چاپ اخبار سفر ناصرالدین شاه را هم ببینید. اینجا یک تناقض پیش می آید که باید حل شود.
در مورد خاطرات همفر کافی است از هر مورخی که می خواهید بپرسید تا به شما بگوید این سفرنامه جعلی است. من این مطلب را اولین بار از زبان استاد تاریخ خودم در اوایل دهه هفتاد شنیدم. اگر کسی آنرا جایی نوشته یا نه من نمی داتم. اما می دانم اهل تاریخ تقریبا همگی بر این موضوع واقفند. هر کس قبول ندارد می تواند از هر استاد تاریخی که می شناسد بپرسد
پاسخ:
پس با دست خالی به میدان مباحث پایه وارد شده ای. معلوم شد نه چاپ می دانی و نه تاریخ و تحقیق. اقای عزیز از نشر فنی کم ترین تفاوتی میان چاپ یک نقاشی و عکس نیست. شما ادعا می کنید تولی می خواهید که دیگرن ادعای شما را با مراجعه به این و ان اثبات کنند. یک اسلنگ تهرانی در این گونه موارد می گوید: به تر است نان و ماست خودتان را بخورید.

 

 

 

 

 

 

 

 

آمون : مطلب قبلی از این قرار است: 

 

http://purpirar.blogsky.com/1391/10/16/post-3364/

 

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 

هیچ نظری موجود نیست: