یکشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۱

پست 3455 الی 3470 وبلاگ آرشیو نظرات ناصر پورپیرار

 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

خیانت و جاسوسی سید جمال الدین اسد آبادی برای انگلیس - آخوندزاده  (افراد و شخصیت ها)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 12:26 PM

حسین

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 10:58 AM
درمورد میرزا کرمانی و اخوند زاده که ادعا میشود روشن فکر !!! بودن توضیح میخواستم.واسنادی که میگویند که نشان میدهد اسد ابادی خائن و مزور انگلیس بوده است.با تشکر
پاسخ:
صبر کنید.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

مصاحبه با تنها بازمانده دوران قاجار و نوه دختری امیرکبیر صدراعظم  (قاجار،خاندان قجر و حکومت قاجاریه)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 02:52 AM

khalil

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 00:17 AM
آقای محمد نیسی

باید پرسید چرا نوه امیر را بعد از یادداشتهای استاد پیدا کردند.مگر قبل از یادداشت به فکر ثبت خبر نبودند!!!!!
خدا به حالشان رحم کند وای ی ی ی . . .
پاسخ:
آن هم نوه ای که حق حرف زدن نداشته وگرنه می پرسید تقی دیگه کیه؟!

 

 

 

 

 

 

آمون : از :  

 

http://purpirar.blogsky.com/1391/10/28/post-3466/

 

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

نمایش کشف آثار حضور و قدمت یهودیان در سرزمین افغانستان؛اسرائیل  (نظرات جالب دیگران)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 02:50 AM

محمد نیسی

چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 11:41 PM
از دلالان آثار باستانی به قیمت اعلام نشده خریداری شد

کشف آثار مربوط به یهودیان در شمال افغانستان

روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرد کتابخانه ملی اسرائیل در صدد است متون دست نوشته مربوط به زندگی یهودیان در شمال افغانستان را که مربوط به هزار سال پیش است، در دسترس عموم قرار دهد.

بر اساس این گزارش این مجموعه شامل متون دست نوشته ای است که از مناطق کوهستانی شمال افغانستان به دست آمده، و مربوط به قرن یازدهم میلادی است.

قرار است در ماه جاری از این متون پرده براری شود.

متون نامبرده توسط کتابخانه ملی اسرائیل طی سالیان اخیر از دلالان آثار تاریخی خریداری شده است. اما مبلغ پرداخت شده برای این متون اعلام نشده است.

متون پس از تجزیه و تحلیل توسط کارشناسان ، ماه جاری پرده بردای و در معرض عموم قرار خواهند گرفت.

در این متون به زندگی روزمره یهودیان از جمله تجارت و وضعیت حقوقی آنان اشاره شده است و حتی نامه های خصوصی و خانوادگی را شامل می شود.

در یکی از این قطعه ها ، دست نوشته هایی از تفسیر کتاب "اشعیا" نوشته سعدیا جائون دانشمند یهودی ، وجود دارد. سعدیا جائون در دوران بابلی ها می زیست.

موسسه علوم وایزمن اسرائیل زمان نگارش آثار کشف شده را به کمک سیستم اتمی – کربن ، تعیین کرده است.

این اسناد از منطقه ای کوهستانی نزدیک به مرزهای ازبکستان و تاجیکستان در داخل افغانستان فعلی به دست آمده است.

یهودیان، قبل از قرون وسطی برای تجارت در کنار جاده ابریشم که شریان حیاتی تجارت چین به اروپا بود به مناطق اطراف آن مهاجرت کرده بودند.

منطقه مورد نظر در حال حاضر بخشی از افغانستان است و زمانی که یهودیان در آن زندگی می کردند، تحت سلطه ایرانیان بود.

پروفسور هاگای بن شامای مدیر آکادمیک کتابخانه ملی اسرائیل می گوید:" این اولین بار است که مدارک فیزیکی به دست آمده وجود و زندگی یهودیان را در محدوده فرهنگی و جغرافیایی ایران قدیم ثابت می کند."

پژوهشگران می گویند اغلب این متون به دلالان مختلفی در سراسر جهان فروخته شده است.

آثاری که در اختیار کتابخانه ملی اسرائیل قرار گرفته است از یک دلال یهودی به مبلغ نامعلومی خریداری شده است.

این کتابخانه اعلام کرده است که اسناد کشف شده افغانی را روی اینترنت بارگذاری خواهد کرد و در اختیار عموم قرار خواهد داد.

http://www.alarabiya.net/articles/2013/01/16/260752.html
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

کپی برداری شاهنامه از مهاباراتا هندیان و اشعار ایلیاد هومر یونان  (نظرات جالب دیگران)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 02:48 AM

محمد نیسی

چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 10:43 PM
مطلب ذیل را در پاسخ به خزعبلات اخیر آنتی‌پورپیرار نوشتم که مسئول تهیدست این وبلاگ از نصب آن خودداری کرد :

" بر اساس جعلیات تاریخی که بدانها معتقد هستید"

آنگونه که ادعا شده، حماسه به نوعی از متون اطلاق می‌شود که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات قومی یا فردی می‌پردازد. همه کتب حماسی (که جعل جدید در زمانی متصل به زمان ما است) منتسب به کشورها و ملت‌های مختلف از تشابه شخصیت‌ها، مکان‌ها، تا حد زیادی روابط سببی و نسبی شخصیت‌ها و از همه مهمتر یکی بودن داستان توصیف شده حتی در جزییات، برخوردار هستند.

    در مقایسه کتاب حماسی " مهاباراتا " هندیان با " شاهنامه " ایرانیان بیش از 99% اشتراک مشاهده می‌شود با این تفاوت که جاعلان تاریخ، زمان سروده شدن حماسه هندی را حدود 2500 سال پیش معرفی می‌کنند و شاهنامه را 1000 سال پیش. تا همینجا اگر شاهنامه و دیگر کتب مشابه حماسی را کار جاعلان تاریخ ندانیم، این حکیم!!! دو گیتی ابوالقاسم فردوسی را باید شیادی بی‌تدبیر دانست که حتی به خود زحمت تغییراتی را در کتاب خود نداده که کسی او را به جرم تقلب و عدم‌رعایت قانون "کپی‌رایت" مجرم معرفی کند!! حکیم! دو گیتی اگر خبر داشت در هزار سال بعد چنین قانونی تصویب می‌شود حتما کمی به مغز خود فشار وارد می‌کرد و برای ردگم‌کنی هم که شده، تغییراتی ایجاد می‌کرد.

    این کپی‌برداری شاهنامه نیز با کتاب حماسی "ایلیاد" منسوب به "هومر" شاعر و داستان‌سرای یونانی، نیز دیده می‌شود که باز این کتاب نیز حدود 2000 سال قبل از شاهنامه نوشته شده و فقط پاره‌ای تفاوت‌های جزئی در روابط سببی و نسبی شخصیت‌های داستان و تبدیل شدن چشم به پاشنه، با شاهنامه مشاهده می‌شود.

    ادعاهای مضحکی درباره این کپی‌برداری شاهنامه از روی کتاب حماسی "مهاباراتا" شده که به مانند دمیدن در شیپور از دم گشاد آن می‌ماند؛ برخی خیال‌بافان باستان‌پرست همانگونه که کشورهای دنیا را استان‌های ایران باستان معرفی می‌کنند، می‌گویند که این حماسه هندی در واقع ایرانی بوده چون هند جزئی از ایران بوده و... واقعا که چه استدلال و منطق محکمی! به مانند استدلال شباهت پدر به پسر می‌ماند.

    هند به عنوان مرکز تدارک جعلیات تاریخ همواره مورد توجه ویژه محافل آکادمیک غربی بوده است و سرمنشاء بخش عمده‌ای از کتب ادبی تاریخی را باید در جعلی که طی 2-3 قرن اخیر انجام شده، در هند یافت. یک نمونه قابل بررسی دیگر کتاب "کلیله و دمنه" است که با مقایسه مشابه عربی و هندی آن می‌توان به نتایج جالبی دست یافت.

اکنون به بررسی بخشی از کپی‌برداری شاهنامه از "مهاباراتا" می‌پردازیم:

    گرشاسب با کریشنا، رستم با ارجونا، افراسیاب با پرسورام، سیاوش با رام چندر، کیخسرو با کشیپه، اسفندیار رویین‌تن با کرنای رویین‌تن، سهراب با ببهیروواهن، زال با پاندو و کیکاوس با کوی‌اوشان یکی بوده و وقایع منتسب به آنها نیز کاملا یکی است.

    ارجون نیز چون رستم یک پهلوان شکست‌ناپذیر بود. نبرد رستم با  اسفندیار در شاهنامه فردوسی گزارش مهابارتا از داستان نبرد ارجون با کرنا را به نمایش می‌گذارد. نکته مهمتر اینکه رستم همانند ارجون با فرزند 14 ساله خود در دیار غربت که او را نمی‌شناخته، مبارزه‌ای مرگ‌بار داشته که نهایتا منجر به طلب نوشدارو می‌کند.

    کشته‌شدن پسران اسفندیار به دست خویشان رستم شباهت کاملی به داستان به دفتر هشتم مهابهارتا دارد که در نبردی در هفدهمین روز از نبرد هجده روزه در ناحیه کوروکشترا ( واقع در شمال دهلی) بین این دو پهلوان شکست‌ناپذیر در ‌می‌گیرد، ابتدا پسران کرنا توسط خویشان ارجون کشته می‌شوند.

    از تشابهات دیگر این دو داستان، روایت پند دادن کتایون، مادر اسفندیار، برای پرهیز از نبرد با رستم است که کاملا با روایت هندی منطبق است: پند دادن کونتی به کرنا برای پرهیز از نبرد با ارجون. با وجود نصایح مادر، کرنا به نبرد می‌رود و در نبرد اول، ارجون زخمهای فراوان برداشته از پیش کرنا می‌گریزد (مانند زخم برداشتن رستم در نبرد اول و فرار از پیش اسفندیار) ولی پس از نکوهش برادر و نیز نصایح کریشنا دوباره به نبرد با کرنای رویین‌تن می‌رود و در نبرد دوم نیز شکست ارجون قطعی به نظر می‌رسید اما ناگهان چرخ ارابه کرنا در گل فرو می‌رود و او برای بیرون آوردن آن از گل از ارجون امان می‌خواهد ولی ارجون بر خلاف رسم جنگاوری با تیری افسون شده به شکل دو پیکانه، آن پهلوان رویین‌تن را از پای در می‌آورد و اسفندیار رویین‌تن نیز به سرنوشت کاملا مشایهی دچار می‌گردد و طبق داستان ایرانی رستم نیز در نبرد دوم در حال شکست بود اما تیر افسون شده‌ای را که سیمرغ در اختیار او گذاشته بود به سوی چشم اسفندیار رویین‌تن هدایت می‌کند و این تیر افسون شده نیز دو پیکانه بود.

    داستان نبرد رستم و پسر 14 ساله‌اش سهراب در دیار غربت (در شهر سمنگان) نیز با داستان نبرد ارجون با پسر 14 ساله‌اش به نام ببهیروواهن (babhiruvahana) در ولایت منیپور سرزمینی واقع در دیار غربت کاملا شبیه است. دختر شاه سمنگان، تهمینه، با دیدن رستم دلباخته او می‌شود و رستم نیز او را از پدرش خواستگاری می‌کند. پس از مدتی اقامت رستم در سمنگان همسرش تهمینه باردار می‌گردد و رستم ناگزیر به بازگشت به ایران بود ...

    این داستان مشابه وقایع مهابهارتای می‌باشد. چنانکه در دفتر 14 مهابهارتا مذکور است ارجون به ولایتی بیگانه بنام منیپور رفته و آنجا دختر راجه آن ولایت را خواستگاری نمود و حاصل این ازدواج فرزند پسری بنام ببهیروواهن بود و مدتی بعد ارجون از آن ولایت رفته و همسر و فرزندش را تنها گذاشت …

در زبان سانسکریت واژه ببهیرو Babhiru به معنای قهوه‌ای متمایل به سرخ است که این نام در روایات شاهنامه به سهراب (سوخرا = سرخ) تبدیل شده است.

این تشابهات و اشتراکات فراوان در کتب حماسی ملت‌ها از شرق تا غرب جهان که هر کدام از این ملت‌ها دارای آداب و سنن و عادات و دین و اعتقادات و زبان و فرهنگ و ارزش‌های متفاوتی هستند، حاکی از منشأ مشترک تولید این جعلیات است که هدف اصلی آن تزریق قوم‌پرستی و در رگ و ذهن جهانیان و خلق یک پیشینه مبنتی بر جنگ‌آوری است که به واسطه آن اهداف جاعلان در جهان امروز به پیش رود. البته با عنایت به مدخل عظیم قلم و مبحث کاغذ اثبات گردید که همه این کتب حماسی و سایر قصه‌های تاریخی، همگی جعل زمان متصل به حاضر بوده و فاقد اصالت و انتساب تاریخی به این و آن است.

ضمناً به وجود پادشاهان و فرماندهان زن در ایران باستان معتقدید. پس چرا حکیم 2 گیتی این گونه زن را توصیف می‌کند:

چه آموزم اندر شبستان شاه؟               به دانش زنان کی نمایند راه؟!

کسـی کــه بــُوَد مهتــر انـجمــن          کفــن بهتــر او را زفــرمــان زن

سیاووش به گفتار زن شد به بـاد         خجستــه زنی کــو زمــادر نـزاد

زن و اژدهـا، هر دو در خـاک بـه            جهان پاک از این هر دو ناپاک به!  
 
 
 
 
 
آمون : این هم چند یادداشت مرتبط با موضوع. از   
 
 
 
 
آنگونه که ادعا شده، حماسه به نوعی از متون اطلاق می‌شود که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات قومی یا فردی می‌پردازد. همه کتب حماسی (که جعل جدید در زمانی متصل به زمان ما است) منتسب به کشورها و ملت‌های مختلف از تشابه شخصیت‌ها، مکان‌ها، تا حد زیادی روابط سببی و نسبی شخصیت‌ها و از همه مهمتر یکی بودن داستان توصیف شده حتی در جزییات، برخوردار هستند.
در مقایسه کتاب حماسی " مهاباراتا " هندیان با " شاهنامه " ایرانیان بیش از 99% اشتراک مشاهده می‌شود با این تفاوت که جاعلان تاریخ، زمان سروده شدن حماسه هندی را حدود 2500 سال پیش معرفی می‌کنند و شاهنامه را 1000 سال پیش. تا همینجا اگر شاهنامه و دیگر کتب مشابه حماسی را کار جاعلان تاریخ ندانیم، این حکیم!!! دو گیتی ابوالقاسم فردوسی را باید شیادی بی‌تدبیر دانست که حتی به خود زحمت تغییراتی را در کتاب خود نداده که کسی او را به جرم تقلب و عدم‌رعایت قانون "کپی‌رایت" مجرم معرفی کند!! حکیم! دو گیتی اگر خبر داشت در هزار سال بعد چنین قانونی تصویب می‌شود حتما کمی به مغز خود فشار وارد می‌کرد و برای ردگم‌کنی هم که شده، تغییراتی ایجاد می‌کرد.
این کپی‌برداری شاهنامه نیز با کتاب حماسی "ایلیاد" منسوب به "هومر" شاعر و داستان‌سرای یونانی، نیز دیده می‌شود که باز این کتاب نیز حدود 2000 سال قبل از شاهنامه نوشته شده و فقط پاره‌ای تفاوت‌های جزئی در روابط سببی و نسبی شخصیت‌های داستان و تبدیل شدن چشم به پاشنه، با شاهنامه مشاهده می‌شود.
ادعاهای مضحکی درباره این کپی‌برداری شاهنامه از روی کتاب حماسی "مهاباراتا" شده که به مانند دمیدن در شیپور از دم گشاد آن می‌ماند؛ برخی خیال‌بافان باستان‌پرست همانگونه که کشورهای دنیا را استان‌های ایران باستان معرفی می‌کنند، می‌گویند که این حماسه هندی در واقع ایرانی بوده چون هند جزئی از ایران بوده و... واقعا که چه استدلال و منطق محکمی! به مانند استدلال شباهت پدر به پسر می‌ماند.
هند به عنوان مرکز تدارک جعلیات تاریخ همواره مورد توجه ویژه محافل آکادمیک غربی بوده است و سرمنشاء بخش عمده‌ای از کتب ادبی تاریخی را باید در جعلی که طی 2-3 قرن اخیر انجام شده، در هند یافت. یک نمونه قابل بررسی دیگر کتاب "کلیله و دمنه" است که با مقایسه مشابه عربی و هندی آن می‌توان به نتایج جالبی دست یافت.
اکنون به بررسی بخشی از کپی‌برداری شاهنامه از "مهاباراتا" می‌پردازیم:
گرشاسب با کریشنا، رستم با ارجونا، افراسیاب با پرسورام، سیاوش با رام چندر، کیخسرو با کشیپه، اسفندیار رویین‌تن با کرنای رویین‌تن، سهراب با ببهیروواهن، زال با پاندو و کیکاوس با کوی‌اوشان یکی بوده و وقایع منتسب به آنها نیز کاملا یکی است.
ارجون نیز چون رستم یک پهلوان شکست‌ناپذیر بود. نبرد رستم با اسفندیار در شاهنامه فردوسی گزارش مهابارتا از داستان نبرد ارجون با کرنا را به نمایش می‌گذارد. نکته مهمتر اینکه رستم همانند ارجون با فرزند 14 ساله خود در دیار غربت که او را نمی‌شناخته، مبارزه‌ای مرگ‌بار داشته که نهایتا منجر به طلب نوشدارو می‌کند.
کشته‌شدن پسران اسفندیار به دست خویشان رستم شباهت کاملی به داستان به دفتر هشتم مهابهارتا دارد که در نبردی در هفدهمین روز از نبرد هجده روزه در ناحیه کوروکشترا ( واقع در شمال دهلی) بین این دو پهلوان شکست‌ناپذیر در ‌می‌گیرد، ابتدا پسران کرنا توسط خویشان ارجون کشته می‌شوند.
از تشابهات دیگر این دو داستان، روایت پند دادن کتایون، مادر اسفندیار، برای پرهیز از نبرد با رستم است که کاملا با روایت هندی منطبق است: پند دادن کونتی به کرنا برای پرهیز از نبرد با ارجون. با وجود نصایح مادر، کرنا به نبرد می‌رود و در نبرد اول، ارجون زخمهای فراوان برداشته از پیش کرنا می‌گریزد (مانند زخم برداشتن رستم در نبرد اول و فرار از پیش اسفندیار) ولی پس از نکوهش برادر و نیز نصایح کریشنا دوباره به نبرد با کرنای رویین‌تن می‌رود و در نبرد دوم نیز شکست ارجون قطعی به نظر می‌رسید اما ناگهان چرخ ارابه کرنا در گل فرو می‌رود و او برای بیرون آوردن آن از گل از ارجون امان می‌خواهد ولی ارجون بر خلاف رسم جنگاوری با تیری افسون شده به شکل دو پیکانه، آن پهلوان رویین‌تن را از پای در می‌آورد و اسفندیار رویین‌تن نیز به سرنوشت کاملا مشایهی دچار می‌گردد و طبق داستان ایرانی رستم نیز در نبرد دوم در حال شکست بود اما تیر افسون شده‌ای را که سیمرغ در اختیار او گذاشته بود به سوی چشم اسفندیار رویین‌تن هدایت می‌کند و این تیر افسون شده نیز دو پیکانه بود.
داستان نبرد رستم و پسر 14 ساله‌اش سهراب در دیار غربت (در شهر سمنگان) نیز با داستان نبرد ارجون با پسر 14 ساله‌اش به نام ببهیروواهن (babhiruvahana) در ولایت منیپور سرزمینی واقع در دیار غربت کاملا شبیه است. دختر شاه سمنگان، تهمینه، با دیدن رستم دلباخته او می‌شود و رستم نیز او را از پدرش خواستگاری می‌کند. پس از مدتی اقامت رستم در سمنگان همسرش تهمینه باردار می‌گردد و رستم ناگزیر به بازگشت به ایران بود ...
این داستان مشابه وقایع مهابهارتای می‌باشد. چنانکه در دفتر 14 مهابهارتا مذکور است ارجون به ولایتی بیگانه بنام منیپور رفته و آنجا دختر راجه آن ولایت را خواستگاری نمود و حاصل این ازدواج فرزند پسری بنام ببهیروواهن بود و مدتی بعد ارجون از آن ولایت رفته و همسر و فرزندش را تنها گذاشت …
در زبان سانسکریت واژه ببهیرو Babhiru به معنای قهوه‌ای متمایل به سرخ است که این نام در روایات شاهنامه به سهراب (سوخرا = سرخ) تبدیل شده است.
این تشابهات و اشتراکات فراوان در کتب حماسی ملت‌ها از شرق تا غرب جهان که هر کدام از این ملت‌ها دارای آداب و سنن و عادات و دین و اعتقادات و زبان و فرهنگ و ارزش‌های متفاوتی هستند، حاکی از منشأ مشترک تولید این جعلیات است که هدف اصلی آن تزریق قوم‌پرستی و در رگ و ذهن جهانیان و خلق یک پیشینه مبنتی بر جنگ‌آوری است که به واسطه آن اهداف جاعلان در جهان امروز به پیش رود. البته با عنایت به مدخل عظیم قلم و مبحث کاغذ اثبات گردید که همه این کتب حماسی و سایر قصه‌های تاریخی، همگی جعل زمان متصل به حاضر بوده و فاقد اصالت و انتساب تاریخی به این و آن است.
در پایان به برخی از گاف‌های عمده شیادان جاعل کم‌عقل و عجولی که شاهنامه را دست‌وپا کرده‌اند، می‌پردازیم. البته باستان‌پرستان تلاش بسیار زیادی کرده‌اند که این هجویات را در قالب افسانه توجیه کنند که این توجیه فاقد مبنای منطقی باز هم حکایت از تهیدستی و بی‌منطقی اینان است.
تشبیه زن به اژدها و ناپاک دانستن جنس زن؛ سیاووش یک جوان آزاده، پهلوان، فهمیده، صاحب غیرت، روشنفکر و دارای همه خصلت‌های عالیه‌ انسانی بوده و حالا همین جوان روشنفکر و دارای شعور اجتماعی، در مورد «زنان» می‌گوید:
چه آموزم اندر شبستان شاه؟ به دانش زنان کی نمایند راه؟!
حکیم نامدار توس در صفحه 288 می‌فرماید:
کسـی کــه بــُوَد مهتــر انـجمــن کفــن بهتــر او را زفــرمــان زن
سیاووش به گفتار زن شد به بـاد خجستــه زنی کــو زمــادر نـزاد
زن و اژدهـا، هر دو در خـاک بـه جهان پاک از این هر دو ناپاک به!
به جناب حکیم فرزانه و فرهیخته ابوالقاسم فردوسی ایراد نمی‌گیریم که چرا نیمی از بشریت را «ناپاک» می‌شمارد و آرزو می‌کند که ای کاش زن‌ها اصولاً به دنیا نمی‌آمدند!! لابد در آن صورت خود فردوسی برای خودش راهی برای به دنیا آمدن پیدا می‌کرد که احتیاج به زن ـ مادرـ نداشته باشد. مثلاً از پدرش متولد می‌شد!! کجایند خیال‌بافان سینه‌چاک حقوق زن در باستان که ببینند حکیم‌شان چه می‌گوید؟!!
سیاووش تا در ایران بود، حاضر نمی‌شد زن بگیرد. اما زمانی که پایش به توران می‌رسد، در عرض فقط یک ماه، دو بار داماد می‌شود. بنا به گواهی صحفه 255 او اول دختر «پیران» را به همسری می‌گیرد و یک ماه بعد با همسر دوم، یعنی «فرنگیس» ـ دختر افراسیاب ـ ازدواج می‌کند. این کار سیاووش چه دلیلی داشته که دختران هم میهن خودش را پسند نمی‌کرده؟ اتفاقاً دیگران هم همین طور بوده‌اند. در میان آدم حسابی‌های کتاب شاهنامه یعنی مردانی مانند سام، زال، رستم، بیژن، کاووس، سیاووش، داراب و... حتی یک نفرشان هم حاضر نشده است زن ایرانی بگیرد. اتفاقاً وفادارترین و بهترین زن‌های شاهنامه هم، همان دختران تورانی هستند. چون زن‌های دیگر یا مثل سودابه «شبستان شاهی» را تبدیل به «خانه فساد» کرد و یا مثل دختر «فیلفوس» یا «فیلیپ» رومی که رفت و پسری مثل اسکندر زایید که آمد و ایرانی‌ها را خانه‌خراب کرد!!
در صفحه‌ 957 از یزدگرشاه خواهش می‌کنند که پسرش «بهرام گور» را به آنها بسپارد که درست تربیت کنند که درس بخواند و «آدم» بشود ولی در این میان «نعمان‌بن منذر» هم می‌دود وسط حرف بزرگترها و می‌گوید که: ما «سواریم و اسب افکنیم، کسی را که دانا بُوَد، بشکنیم و بکشیم!!» آن وقت موبدان به یزدگرد پیشنهاد می‌کنند که پسرش را به این عرب بسپارد که او را بزرگ کند.
به فردوسی بهتان می‌زنند و به دروغ ادعا می‌کنند که این آدم «ضدعرب» بوده، همه‌اش تقصیر این پان‌ایرانیست‌هاست. وگنه جناب فردوسی آن اندازه به عرب‌ها عشق می‌ورزیده و چنان مفتون تمدن عرب بوده که واحد پول همه کشورهای جهان در 7000 سال پیش را «درم» و «دینار» می‌داند و هیچ واحد پول دیگری را به رسمیت نمی‌شناسد و علاوه بر اینها، حتی واحد وزن رایج در ایران و روم باستان را «مثقال» می‌داند و می‌گوید که مثلاً فلان مقدار مثقال طلا میان داراب و «فیلقوس» رد و بدل شده است! (صفحه 109)
حکیم نامدار در صفحه 1202 می‌نویسد که در زمان «هرمز» ـ شاه ساسانی ـ لشکری از خزر آمده بود. تعداد این لشکر به اندازه‌ای زیاد بوده که از «ارمینیه» تا اردبیل، پر از لشکر شده بود و نام فرماندهان این لشکر هم «عباس» و «حمزه» بود! لشکر از قوم «خزر» است، قومی که در آن روزگار بت‌پرست بودند. در ضمن، فاصله‌شان با عربستان به اندازه‌ای زیاد بود که در همه عمرشان نمی‌توانستند نام‌هایی مانند «عباس» و «حمزه» را ـ که نام‌هایی عربی بودند ـ بشنوند.
صفحه 55 نوشته شده که فریدون به نوه‌اش منوچهر ـ پسر ایرج ـ چیزهای ارزشمندی از قبیل: اسب تازی، خنجر کابلی، شمشیر هندی، جوشن رومی، سپر چینی و... می‌دهد. واقعاً دست مریزاد حکیم 2 گیتی را! هر سال چندین مراسم بزرگداشت، نکوداشت، تجلیل و غیره برگزار می‌کنیم که عجم را زنده کرد، شاخ غول را شکست، ملت را از نابودی کامل نجات دادی و… ما که الآن چیزی نداریم، لااقل خودمان را گول می‌زدیم که در زمان‌های گذشته همه چیز داشتیم و دیگران آمدند و داروندارمان را به غارت بردند. حالا جناب فردوسی همه چیز را لو می‌دهد که حتی شاهان افتخارآفرین ما نیز همه چیزشان را از شرق و غرب وارد می‌کردند؟! این جوری با آبروی یک ملت گذشته‌گرا بازی می‌کنند؟! ا
شاهنامه فردوسی یک سند و در واقع یک مشت محکم و پاسخ دندان‌شکن در برابر ادعاهای علیه باستان است. با دقت در این اثر معروف حکیم توس، می‌بینیم که پدربزرگ مادری رستم ـ مهراب ـ از نژاد «ضحاک» و در واقع عرب است. مادربزرگ مادری‌اش هم که «ترک» می‌باشد. از طرف دیگر مادران سهراب و سیاووش هم ترک و از قوم و خویش‌های افراسیاب هستند. سیاووش و بیژن هم که از توران، زن ترک می‌گیرند. با این حساب، بهترین و پهلوان‌ترین مردان شاهنامه کسانی هستند که مادر غیرایرانی دارند. بیچاره آنهایی که دلشان را به این حکیم‌ها خوش کرده‌اند!
در صفحه 91 ادعا می‌شود که سام به مازندران لشکرکشی کرد که با گرگساران بجنگد، در همین حال منوچهر ـ شاه ایران ـ در آمل و ساری است. ولی منوچهر در همانجا به سام می‌گوید که چون من نمی‌توانم به مازندران سرکشی بکنم، بهتر است تو شاه مازندران باشی!! حالا معلوم نیست بی‌سوادی از منوچهر بوده یا خود فردوسی. که نمی‌دانستند آمل و ساری از شهرهای مازندران‌اند. ولی این وسط تکلیف اهل مطالعه روشن نیست که کدامیک از اینها را متهم به بی‌سوادی کنند، چون در هر حال شیفتگان تیفوسی ایران‌باستان، آنها را متهم به انکار آن همه عظمت و شکوه خواهند کرد!
(ادامه دارد)
 
 
و این هم از این آدرس :  
 
 
 
 
 
در مورد شاهنامه
چه آموزم اندر شبستان شاه؟          به دانش زنان کی نمایند راه؟!
کسـی کــه بــُوَد مهتــر انـجمــن        کفــن بهتــر او را زفــرمــان زن
سیاووش به گفتار زن شد به بـاد       خجستــه زنی کــو زمــادر نـزاد
 زن و اژدهـا، هر دو در خـاک بـه         جهان پاک از این هر دو ناپاک به!
آنگونه که ادعا شده، حماسه به نوعی از متون اطلاق می‌شود که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات قومی یا فردی می‌پردازد. همه کتب حماسی (که جعل جدید در زمانی متصل به زمان ما است) منتسب به کشورها و ملت‌های مختلف از تشابه شخصیت‌ها، مکان‌ها، تا حد زیادی روابط سببی و نسبی شخصیت‌ها و از همه مهمتر یکی بودن داستان توصیف شده حتی در جزییات، برخوردار هستند. در مقایسه کتاب حماسی " مهاباراتا " هندیان با " شاهنامه " ایرانیان بیش از 99% اشتراک مشاهده می‌شود با این تفاوت که جاعلان تاریخ، زمان سروده شدن حماسه هندی را حدود 2500 سال پیش معرفی می‌کنند و شاهنامه را 1000 سال پیش. تا همینجا اگر شاهنامه و دیگر کتب مشابه حماسی را کار جاعلان تاریخ ندانیم، این حکیم!!! دو گیتی ابوالقاسم فردوسی را باید شیادی بی‌تدبیر دانست که حتی به خود زحمت تغییراتی را در کتاب خود نداده که کسی او را به جرم تقلب و عدم‌رعایت قانون "کپی‌رایت" مجرم معرفی کند!! حکیم! دو گیتی اگر خبر داشت در هزار سال بعد چنین قانونی تصویب می‌شود حتما کمی به مغز خود فشار وارد می‌کرد و برای ردگم‌کنی هم که شده، تغییراتی ایجاد می‌کرد. این کپی‌برداری شاهنامه نیز با کتاب حماسی "ایلیاد" منسوب به "هومر" شاعر و داستان‌سرای یونانی، نیز دیده می‌شود که باز این کتاب نیز حدود 2000 سال قبل از شاهنامه نوشته شده و فقط پاره‌ای تفاوت‌های جزئی در روابط سببی و نسبی شخصیت‌های داستان و تبدیل شدن چشم به پاشنه، با شاهنامه مشاهده می‌شود. ادعاهای مضحکی درباره این کپی‌برداری شاهنامه از روی کتاب حماسی "مهاباراتا" شده که به مانند دمیدن در شیپور از دم گشاد آن می‌ماند؛ برخی خیال‌بافان باستان‌پرست همانگونه که کشورهای دنیا را استان‌های ایران باستان معرفی می‌کنند، می‌گویند که این حماسه هندی در واقع ایرانی بوده چون هند جزئی از ایران بوده و... واقعا که چه استدلال و منطق محکمی! به مانند استدلال شباهت پدر به پسر می‌ماند. هند به عنوان مرکز تدارک جعلیات تاریخ همواره مورد توجه ویژه محافل آکادمیک غربی بوده است و سرمنشاء بخش عمده‌ای از کتب ادبی تاریخی را باید در جعلی که طی 2-3 قرن اخیر انجام شده، در هند یافت. یک نمونه قابل بررسی دیگر کتاب "کلیله و دمنه" است که با مقایسه مشابه عربی و هندی آن می‌توان به نتایج جالبی دست یافت. اکنون به بررسی بخشی از کپی‌برداری شاهنامه از "مهاباراتا" می‌پردازیم: گرشاسب با کریشنا، رستم با ارجونا، افراسیاب با پرسورام، سیاوش با رام چندر، کیخسرو با کشیپه، اسفندیار رویین‌تن با کرنای رویین‌تن، سهراب با ببهیروواهن، زال با پاندو و کیکاوس با کوی‌اوشان یکی بوده و وقایع منتسب به آنها نیز کاملا یکی است. ارجون نیز چون رستم یک پهلوان شکست‌ناپذیر بود. نبرد رستم با اسفندیار در شاهنامه فردوسی گزارش مهابارتا از داستان نبرد ارجون با کرنا را به نمایش می‌گذارد. نکته مهمتر اینکه رستم همانند ارجون با فرزند 14 ساله خود در دیار غربت که او را نمی‌شناخته، مبارزه‌ای مرگ‌بار داشته که نهایتا منجر به طلب نوشدارو می‌کند. کشته‌شدن پسران اسفندیار به دست خویشان رستم شباهت کاملی به داستان به دفتر هشتم مهابهارتا دارد که در نبردی در هفدهمین روز از نبرد هجده روزه در ناحیه کوروکشترا ( واقع در شمال دهلی) بین این دو پهلوان شکست‌ناپذیر در ‌می‌گیرد، ابتدا پسران کرنا توسط خویشان ارجون کشته می‌شوند. از تشابهات دیگر این دو داستان، روایت پند دادن کتایون، مادر اسفندیار، برای پرهیز از نبرد با رستم است که کاملا با روایت هندی منطبق است: پند دادن کونتی به کرنا برای پرهیز از نبرد با ارجون. با وجود نصایح مادر، کرنا به نبرد می‌رود و در نبرد اول، ارجون زخمهای فراوان برداشته از پیش کرنا می‌گریزد (مانند زخم برداشتن رستم در نبرد اول و فرار از پیش اسفندیار) ولی پس از نکوهش برادر و نیز نصایح کریشنا دوباره به نبرد با کرنای رویین‌تن می‌رود و در نبرد دوم نیز شکست ارجون قطعی به نظر می‌رسید اما ناگهان چرخ ارابه کرنا در گل فرو می‌رود و او برای بیرون آوردن آن از گل از ارجون امان می‌خواهد ولی ارجون بر خلاف رسم جنگاوری با تیری افسون شده به شکل دو پیکانه، آن پهلوان رویین‌تن را از پای در می‌آورد و اسفندیار رویین‌تن نیز به سرنوشت کاملا مشایهی دچار می‌گردد و طبق داستان ایرانی رستم نیز در نبرد دوم در حال شکست بود اما تیر افسون شده‌ای را که سیمرغ در اختیار او گذاشته بود به سوی چشم اسفندیار رویین‌تن هدایت می‌کند و این تیر افسون شده نیز دو پیکانه بود. داستان نبرد رستم و پسر 14 ساله‌اش سهراب در دیار غربت (در شهر سمنگان) نیز با داستان نبرد ارجون با پسر 14 ساله‌اش به نام ببهیروواهن (babhiruvahana) در ولایت منیپور سرزمینی واقع در دیار غربت کاملا شبیه است. دختر شاه سمنگان، تهمینه، با دیدن رستم دلباخته او می‌شود و رستم نیز او را از پدرش خواستگاری می‌کند. پس از مدتی اقامت رستم در سمنگان همسرش تهمینه باردار می‌گردد و رستم ناگزیر به بازگشت به ایران بود ... این داستان مشابه وقایع مهابهارتای می‌باشد. چنانکه در دفتر 14 مهابهارتا مذکور است ارجون به ولایتی بیگانه بنام منیپور رفته و آنجا دختر راجه آن ولایت را خواستگاری نمود و حاصل این ازدواج فرزند پسری بنام ببهیروواهن بود و مدتی بعد ارجون از آن ولایت رفته و همسر و فرزندش را تنها گذاشت � در زبان سانسکریت واژه ببهیرو Babhiru به معنای قهوه‌ای متمایل به سرخ است که این نام در روایات شاهنامه به سهراب (سوخرا = سرخ) تبدیل شده است. این تشابهات و اشتراکات فراوان در کتب حماسی ملت‌ها از شرق تا غرب جهان که هر کدام از این ملت‌ها دارای آداب و سنن و عادات و دین و اعتقادات و زبان و فرهنگ و ارزش‌های متفاوتی هستند، حاکی از منشأ مشترک تولید این جعلیات است که هدف اصلی آن تزریق قوم‌پرستی و در رگ و ذهن جهانیان و خلق یک پیشینه مبنتی بر جنگ‌آوری است که به واسطه آن اهداف جاعلان در جهان امروز به پیش رود. البته با عنایت به مدخل عظیم قلم و مبحث کاغذ اثبات گردید که همه این کتب حماسی و سایر قصه‌های تاریخی، همگی جعل زمان متصل به حاضر بوده و فاقد اصالت و انتساب تاریخی به این و آن است. در پایان به برخی از گاف‌های عمده شیادان جاعل کم‌عقل و عجولی که شاهنامه را دست‌وپا کرده‌اند، می‌پردازیم. البته باستان‌پرستان تلاش بسیار زیادی کرده‌اند که این هجویات را در قالب افسانه توجیه کنند که این توجیه فاقد مبنای منطقی باز هم حکایت از تهیدستی و بی‌منطقی اینان است. تشبیه زن به اژدها و ناپاک دانستن جنس زن؛ سیاووش یک جوان آزاده، پهلوان، فهمیده، صاحب غیرت، روشنفکر و دارای همه خصلت‌های عالیه‌ انسانی بوده و حالا همین جوان روشنفکر و دارای شعور اجتماعی، در مورد �زنان� می‌گوید: چه آموزم اندر شبستان شاه؟ به دانش زنان کی نمایند راه؟! حکیم نامدار توس در صفحه 288 می‌فرماید: کسـی کــه بــُوَد مهتــر انـجمــن کفــن بهتــر او را زفــرمــان زن سیاووش به گفتار زن شد به بـاد خجستــه زنی کــو زمــادر نـزاد زن و اژدهـا، هر دو در خـاک بـه جهان پاک از این هر دو ناپاک به! به جناب حکیم فرزانه و فرهیخته ابوالقاسم فردوسی ایراد نمی‌گیریم که چرا نیمی از بشریت را �ناپاک� می‌شمارد و آرزو می‌کند که ای کاش زن‌ها اصولاً به دنیا نمی‌آمدند!! لابد در آن صورت خود فردوسی برای خودش راهی برای به دنیا آمدن پیدا می‌کرد که احتیاج به زن ـ مادرـ نداشته باشد. مثلاً از پدرش متولد می‌شد!! کجایند خیال‌بافان سینه‌چاک حقوق زن در باستان که ببینند حکیم‌شان چه می‌گوید؟!! سیاووش تا در ایران بود، حاضر نمی‌شد زن بگیرد. اما زمانی که پایش به توران می‌رسد، در عرض فقط یک ماه، دو بار داماد می‌شود. بنا به گواهی صحفه 255 او اول دختر �پیران� را به همسری می‌گیرد و یک ماه بعد با همسر دوم، یعنی �فرنگیس� ـ دختر افراسیاب ـ ازدواج می‌کند. این کار سیاووش چه دلیلی داشته که دختران هم میهن خودش را پسند نمی‌کرده؟ اتفاقاً دیگران هم همین طور بوده‌اند. در میان آدم حسابی‌های کتاب شاهنامه یعنی مردانی مانند سام، زال، رستم، بیژن، کاووس، سیاووش، داراب و... حتی یک نفرشان هم حاضر نشده است زن ایرانی بگیرد. اتفاقاً وفادارترین و بهترین زن‌های شاهنامه هم، همان دختران تورانی هستند. چون زن‌های دیگر یا مثل سودابه �شبستان شاهی� را تبدیل به �خانه فساد� کرد و یا مثل دختر �فیلفوس� یا �فیلیپ� رومی که رفت و پسری مثل اسکندر زایید که آمد و ایرانی‌ها را خانه‌خراب کرد!! در صفحه‌ 957 از یزدگرشاه خواهش می‌کنند که پسرش �بهرام گور� را به آنها بسپارد که درست تربیت کنند که درس بخواند و �آدم� بشود ولی در این میان �نعمان‌بن منذر� هم می‌دود وسط حرف بزرگترها و می‌گوید که: ما �سواریم و اسب افکنیم، کسی را که دانا بُوَد، بشکنیم و بکشیم!!� آن وقت موبدان به یزدگرد پیشنهاد می‌کنند که پسرش را به این عرب بسپارد که او را بزرگ کند. به فردوسی بهتان می‌زنند و به دروغ ادعا می‌کنند که این آدم �ضدعرب� بوده، همه‌اش تقصیر این پان‌ایرانیست‌هاست. وگنه جناب فردوسی آن اندازه به عرب‌ها عشق می‌ورزیده و چنان مفتون تمدن عرب بوده که واحد پول همه کشورهای جهان در 7000 سال پیش را �درم� و �دینار� می‌داند و هیچ واحد پول دیگری را به رسمیت نمی‌شناسد و علاوه بر اینها، حتی واحد وزن رایج در ایران و روم باستان را �مثقال� می‌داند و می‌گوید که مثلاً فلان مقدار مثقال طلا میان داراب و �فیلقوس� رد و بدل شده است! (صفحه 109) حکیم نامدار در صفحه 1202 می‌نویسد که در زمان �هرمز� ـ شاه ساسانی ـ لشکری از خزر آمده بود. تعداد این لشکر به اندازه‌ای زیاد بوده که از �ارمینیه� تا اردبیل، پر از لشکر شده بود و نام فرماندهان این لشکر هم �عباس� و �حمزه� بود! لشکر از قوم �خزر� است، قومی که در آن روزگار بت‌پرست بودند. در ضمن، فاصله‌شان با عربستان به اندازه‌ای زیاد بود که در همه عمرشان نمی‌توانستند نام‌هایی مانند �عباس� و �حمزه� را ـ که نام‌هایی عربی بودند ـ بشنوند. صفحه 55 نوشته شده که فریدون به نوه‌اش منوچهر ـ پسر ایرج ـ چیزهای ارزشمندی از قبیل: اسب تازی، خنجر کابلی، شمشیر هندی، جوشن رومی، سپر چینی و... می‌دهد. واقعاً دست مریزاد حکیم 2 گیتی را! هر سال چندین مراسم بزرگداشت، نکوداشت، تجلیل و غیره برگزار می‌کنیم که عجم را زنده کرد، شاخ غول را شکست، ملت را از نابودی کامل نجات دادی و� ما که الآن چیزی نداریم، لااقل خودمان را گول می‌زدیم که در زمان‌های گذشته همه چیز داشتیم و دیگران آمدند و داروندارمان را به غارت بردند. حالا جناب فردوسی همه چیز را لو می‌دهد که حتی شاهان افتخارآفرین ما نیز همه چیزشان را از شرق و غرب وارد می‌کردند؟! این جوری با آبروی یک ملت گذشته‌گرا بازی می‌کنند؟! شاهنامه فردوسی یک سند و در واقع یک مشت محکم و پاسخ دندان‌شکن در برابر ادعاهای علیه باستان است. با دقت در این اثر معروف حکیم توس، می‌بینیم که پدربزرگ مادری رستم ـ مهراب ـ از نژاد �ضحاک� و در واقع عرب است. مادربزرگ مادری‌اش هم که �ترک� می‌باشد. از طرف دیگر مادران سهراب و سیاووش هم ترک و از قوم و خویش‌های افراسیاب هستند. سیاووش و بیژن هم که از توران، زن ترک می‌گیرند. با این حساب، بهترین و پهلوان‌ترین مردان شاهنامه کسانی هستند که مادر غیرایرانی دارند. بیچاره آنهایی که دلشان را به این حکیم‌ها خوش کرده‌اند! در صفحه 91 ادعا می‌شود که سام به مازندران لشکرکشی کرد که با گرگساران بجنگد، در همین حال منوچهر ـ شاه ایران ـ در آمل و ساری است. ولی منوچهر در همانجا به سام می‌گوید که چون من نمی‌توانم به مازندران سرکشی بکنم، بهتر است تو شاه مازندران باشی!! حالا معلوم نیست بی‌سوادی از منوچهر بوده یا خود فردوسی. که نمی‌دانستند آمل و ساری از شهرهای مازندران‌اند. ولی این وسط تکلیف اهل مطالعه روشن نیست که کدامیک از اینها را متهم به بی‌سوادی کنند، چون در هر حال شیفتگان تیفوسی ایران‌باستان، آنها را متهم به انکار آن همه عظمت و شکوه خواهند کرد!
نوشته شده توسط farzin در یکشنبه 4 بهمن 1389 ساعت 4:24:11 PM
 
ضمنا داشتن این چند لینک هم بدک نخواهد بود :  
  
 
 
  
  
  
 
    

 

 فردوسی بیرون از شاهنامه، اول تا 14 - نقدی بر هویت شخصی فردوسی

 

«گاف»‌های حکیم «فردوسی» در «شاهنامه»- سوتی های تاریخی حکیم طوسی

 

تو خود حدیث مفصل بخوان ... ( شاهنامه و وزیر ارشاد )، صفار هرندی

 

نامه ی سرگشاده به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بزرگداشت شاهنامه  

   

 
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

ملاقات با تنها بازمانده قاجار و نوه امیر کبیر، قمر الملوک اعتماد  (نظرات جالب دیگران)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 02:18 AM
چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 11:28 AM
http://www.tabnak.ir/fa/news/297836/%D9%82%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%88%DA%A9-%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D8%BA%DA%A9%D8%B3

 

   

 

 

 

 

 

 

محمد نیسی

چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 10:30 PM
سلام‌علیکم

نوه دختری امیرکبیر قلابی کشف شد!!!!!!!!!!!!!!

عجب ضرباتی مهلکی مباحث ناصرالدین شاه قلابی به این جماعت باستان‌پرست وارد کرده

کشف زیر خاکی جدید این بار توسط خبرگزاری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی

کشف تنها بازمانده خاندان امیرکبیر توسط خبرگزاری مهر، خانم  قمرالملوک!!!!!!!!!!!!!!!

این پیرزن بیچاره را متهم به هذیان‌گویی و فراموشی کرده‌اند و این موضوع را عامل عدم انجام مصاحبه با وی اعلام کرده‌اند

و این در حالی است که ضربات مهلک اثبات قلابی بودن سلسله مزعوم قاجاریه آنان را به هذیان‌گویی وا داشته است.

http://www.mehrnews.com/Fa/newsdetail.aspx?NewsID=1791213

http://www.mehrnews.com/Fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1792256

 

 

  

 

 

 

 

آمون : این هم دو نمونه از کامنتهای زیر مطلب که بد جوری گند داستان را در می آورد در مورد قمرالملوک اعتماد قاجار دختر تاج الملوک و نوه دختری امیرکبیر تنها بازمانده این خاندان! 

 

 

ناشناس| | ۱۱:۰۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷ 3128پاسخ 
اگه متولد 1285 هجری قمری باشه که میشه 150 سال سن نه صد سال
اطلاعاتتون قطعا" غلطه ! اصلا" به قیافه این بانو حتی 100 سال هم نمیاد .
مطلب دیگر اینکه اگر این خانم 100 سال داشته باشد باید متولد سال 1334 هجری قمری باشد وبا توجه به اینکه امیرکبیر در سال 1268 ه ق به شهادت رسیده پس حداقل 66 سال از پدر بزرگش کوچکتر است . اصلا" چنین چیزی امکان دارد؟ یعنی مادر این خانم در 67 سالگی صاحب ایشان شده است. 

دکتر زارع| | ۱۱:۰۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷ 1232پاسخ 
این نوه امیر کبیر نیست.اگر مادر ایشان در 66 سال پیش حامله شده باشد (که زنی در این سن حامله نمیشود)و مادر امیر کبیر در زمان اخر عمر امیر ایشان را زاییده باشد وایشان 100 سال داشته باشد100+66 =166. (166 زمان مرگ امیر کبیر است)ایشان شاید نتیجه امیر کبیر باشد .یا نوه دختر امیر کبیر.

 

ولی بین خودمان باشد! خبرگزاری های وطنی، یکی از بدبخت ترین و فلک زده ترین خبرگزاری ها هستند. همگی متن را کپی / پیست می کنند و همواره متن همه خبرهایشان عین هم است، مو به مو و واو به واو. تنها فرقشان این است که هر کس عکسها را در سایت خودش آپلود می کند احتمالا فقط به این دلیل که دفعات لود شدن و لینک مستقیم عکس را تفکیک کنند. جدا دلم به حال این مفلوکین می سوزد.

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

از قدیمی ترین عکسهای حجاری بیستون بدون وجود نقر کتیبه روی دیواره  (نظرات جالب دیگران)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 02:03 AM

abbas

چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 09:45 AM
http://s1.picofile.com/file/6179532192/%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%865.jpg

 

 

 

 

آمون : ذخیره شده آن:  

 

http://s1.picofile.com/file/7623140535/bistun.jpg

 

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

کشف مجسمه غار شاپور و مجسمه غول آسای شاه ساسانی در تاریکی مدخل  (مطالب متفرقهMiscellaneous Notes)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 02:00 AM

abbas

چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 06:30 AM
http://excerptsandextracts.blogspot.ca/2009_09_01_archive.html
پاسخ:
این یکی باز نشد.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

از قدیمیترین عکسهای نقش رستم و قبر داریوش و شاهان هخامنشی؛ شیراز  (نظرات جالب دیگران)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 01:59 AM

abbas

چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 06:08 AM
استاد سلام۰ استاد این عکس ها را ببینید ممنون
http://www.megalithic.co.uk/modules.php?op=modload&name=a312&file=index&do=showpic&gid=629&pid=101153&orderby=dateD

 

 

 

 

 

آمون : لینک جدید در اختیار خودمان: 

 

http://s1.picofile.com/file/7623138060/persialandofmagi00nweerich_0155.jpg

 

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

عکس کتیبه بیستون بدون متن حجاریهای سه زبانه دروغین و جعلی یهودی  (کتیبه ها و حجاریهای باستانی)

پنجشنبه 28 دی 1391 ساعت 01:53 AM

abbas

چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت 02:58 AM
استاد سلام  ۰استاد در آخر صحفه عکسی از بیستون وجود دارد که  هنوز کتیبه ندارد ممنون
http://shokohparseh.blogfa.com/
پاسخ:
متشکرم. اما وضوح کافی نداشت و از فایل خود جدا نمی شد. این هم یک شکرد جدید است.  
 
 
 
آمون : این قدر بدم میاد از این مسخره بازی ها! قفل گذاشتن و بستن رایت کلیک و از این قبیل لوس بازی های کودکانه. این هم عکسها با رمز وبلاگ استاد ناصر پور پیرار: 
 
 
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

ترور دانشمندان جهان توسط موساد اسرائیل،لباس زنانه پوشیدن یهودیان  (نظرات جالب دیگران)

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 2:39 PM
سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 10:44 AM
http://www.tabnak.ir/fa/news/297597/%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87

 

 

 

 

 

 

 آمون : این هم متن کامل خبر:  

 

افشاگری از جنایات موساد با"لب‌های بسته"!
کد خبر: ۲۹۷۵۹۷تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۶
فیلمی مستند از تلاش موساد برای ترور صدام و دانشمندان هسته‌ای عراق و رابطه با شورشیان کرد و دیگر رخدادها پرده برداشته است.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری النخیل عراق، شبکه یک رژیم صهیونیستی فیلم مستندی را با عنوان "لب‌های بسته" تولید کرده که در آن عملیات‌های سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در سال‌های 1974 تا 1982 به ریاست اسحاق حوفی به نمایش گذاشته می‌شود.
این فیلم مستند برای نخستین بار از "نقش دیپلماتیک" موساد در معاهده صلح میان مصر و رژیم صهیونیستی پرده برمی‌دارد.
در این فیلم نمایش داده می‌شود که اسحاق حوفی اصول این معاهده صلح را به صورت محرمانه با الحسن الثانی، پادشاه مراکش در سال 1977 تدوین کردند و حزب لیکود نیز این حکم را پذیرفت و حوفی به همراه اسحاق رابین، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی به مراکش رفت تا به صورت محرمانه با پادشاه این کشور دیدار کنند.
در این فیلم نشان داده می‌شود که حوفی توانست پادشاه مراکش را در خصوص امکان برگزاری دیداری میان مسئولان رژیم صهیونیستی و سیاستمداران کشورهای عربی قانع سازد که در آن شرایط انعقاد معاهده صلح با مصر مورد بررسی قرار گیرد.
در این فیلم نمایش داده می‌شود که رابین با تغییر شکل و با کلاه گیس به همراه رئیس موساد وارد کاخ پادشاه مراکش شد.
این فیلم نقش ماموران موساد در خارج کردن یهودیان از سودان، یمن، سوریه، لبنان و دیگر کشورها را نشان می‌دهد. در این فیلم موساد یک روستای گردشگری را در سودان در اواخر دهه 70 ایجاد کرد که این اقدام پوششی بر روی قاچاق هزاران تن از یهودیان اتیوپی بود که رژیم صهیونیستی نام "عملیات برادری" را بر روی آن گذاشته بود.
در این فیلم بیان می‌شود که منطقه کردستان عراق از جمله مناطقی بوده است که موساد در آن دوره به صورت محرمانه در آن فعالیت می‌کرده، چرا که شورشیان کرد در حال جنگ با نظام عراق بودند و موساد با سلاح و دارو آنها را مجهز می‌ساخت و به آنها آموزش می‌داد.
در این فیلم ادعا می‌شود که ماموران موساد نقش مستقیمی در این جنگ داشتند که در آن 12 هزار سرباز عراقی کشته شدند. ماموران موساد با جمع آوری اطلاعات مهم در کردستان عراق با سربازان و افسران عراقی رابطه‌های دوستی برقرار می‌کنند که این مساله باعث شد اطلاعات بسیار مهمی در خصوص رخدادهای عراق در اختیار تل آویو قرار گیرد. این اطلاعات به موساد در راستای تلاش برای ترور ناکام صدام کمک کرد، موساد نامه‌ای حاوی موادمنفجره برای صدام فرستاد اما نامه به دست یک مسئول عالی رتبه عراقی رسید و تلاش موساد برای ترور صدام ناکام ماند.
این اقدام آخرین عملیات موساد در عراق نبود، در سال 1979 و پیش از امضای معاهده صلح با مصر، اخباری در خصوص تاسیسات هسته‌ای عراق منتشر شد و موساد دست به جمع آوری اطلاعاتی در این خصوص زد و چندین بار تلاش کرد تا مانع از فعالیت تاسیسات هسته‌ای عراق شود، اما مناحیم بگین، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی دستور ترور چهار تن از دانشمندان هسته‌ای عراق را داد و ماموران موساد در مکان‌های مختلف و با کمک ابزارهای گوناگون و ناشناخته توانستند این چهار تن را ترور کنند که این مساله ارتقای سطح تاسیسات هسته‌ای عراق را به مدت یک یا سه سال متوقف ساخت.

 

 

 

   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

دستکاری و جعل عکسهای قدیمی تاریخی،هیتلر،استالین، موسولینی،لینکلن  (نظرات جالب دیگران)

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 2:25 PM

فرید

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 01:39 AM
http://tarn.mihanblog.com/extrapage/43
جالبه ببینید درمورد دستکاری عکس  
 
 
آمون : این هم لینک دانلود عکسها با رمز : 
به شرح: 
و این هم متن نوشتاری جهت استغنا از مراجعه به سایتی با زمان لود بالا:  
 
عکس های دستکاری شده تاریخی قدیمی!
در سال های اولیه عکاسان مثل الان راه هایی یافته بودند که تصاویر را تغییر داده و همان طوری که اکنون از فوتوشاپ برای این کار استفاده می کنند آن زمان نیز از تکنیک های مختلف تاریک خانه ای استفاده می کردند..
۱- عکسی از سر رئیس جمهور لینکلن که روی تصویر بدن جان کالهوم سیاستمدار اهل جنوب قرار داده شده است.
۲٫ ادولف هیتلر دستور داد عکس جوزف گوبلز (نفر دوم از سمت راست) بعد از مشاجره با او از عکس اصلی برداشته شود.
۳٫ نخست وزیر کانادایی ویلیام لاین مکنزی کینگ عکس پادشاه جورج ششم را از عکس خودش و ملکه الیزابت برداشت.
۴٫ نگهدارنده اسب از عکس پرتره دیکتاتور ایتالیایی بنیتو موسولینی برداشته شد تا ظاهر او قهرمانانه تر شود!
۵- مجله روسی Ogoniok ساعت سرباز جنگ جهانی دوم را از روی دستش برداشت تا این اتهام که سرباز ساعت را دزدیده است از بین ببرد. (درحالیکه او ساعت دیگری به مچ دست چپش بسته است)
۶- عکاس یونانی اس. گرانت در سمت چپ ترکیبی از سه عکس متفاوت را کنار هم قرار داد.
۷٫ ژنرال فرانسیس پی. بلیر (در انتهای سمت راست تصویر) به عکس متیو برادی اضافه شد
۸- دیکتاتور روسی ژوزف استالین مثل هیتلر بعد از مشاجره با یک کمیسر عکسش را از تصویر حذف کرد.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

شکایت اسفندیار رحیم مشایی از عباس سلیمی نمین در مورد تاریخ ایران  (نظرات جالب دیگران)

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 2:16 PM
سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 01:07 AM

شکایت مشایی از سلیمی نمین به دلیل اظهار نظر درباره تاریخ ۲۵۰۰ ساله ایران باستان

http://www.khabaronline.ir/detail/270728/society/judiciary
 
 
 
 
 
آمون : این هم متن کامل: 
 
شکایت مشایی از سلیمی نمین به دلیل اظهار نظر درباره تاریخ ۲۵۰۰ ساله ایران باستان 
قضایی - تسنیم نوشت:دادگاه رسیدگی به شکایت اسفندیار رحیم‌مشایی مشاور رئیس‌جمهور از عباس سلیمی‌نمین مدیر مطالعات و تدوین تاریخ ایران فردا برگزار می‌شود.
دادگاه عمومی تهران به ریاست قاضی حسینی فردا سه‌شنبه به شکایت اسفندیار رحیم‌مشایی مشاور رئیس‌جمهور از عباس سلیمی نمین مدیر مطالعات و تدوین تاریخ ایران رسیدگی می‌کند.
سلیمی‌نمین با تأیید این مطلب، گفت: دلیل این شکایت آنگونه که شاکی مطرح کرده است، مصاحبه بنده در تاریخ 20/3/91 با یکی از رسانه‌های خبری در مورد تاریخ باستان و سناریویی که انگلیسی‌ها در دوران رضاخان در این باره تدوین کردند، بوده است.
وی تصریح کرد: در این بحث بنده متعرض برخی مسئولان دولت کنونی شدم که با عملکرد خود این سناریوی تاریخی را احیا و تقویت می‌کنند که به دنبال آن مصاحبه، شکایتی از سوی معاونت حقوقی‌ ریاست‌جمهوری به نمایندگی از مشایی تسلیم دادسرای فرهنگ و رسانه شد.
به گفته سلیمی نمین،‌ در کیفرخواست نماینده دادستان تهران خطاب به ریاست دادگاه‌های عمومی و جزایی تهران آمده است: اقرار صریح و مقرون به صحت متهم نزد بازپرس محترم مبنی بر اینکه "اکنون اگر عملکرد مشایی را در مورد تاریخ باستان مورد مطالعه قرار دهیم، برای ما به خوبی روشن می‌شود که وی همان سناریوی تدوین شده توسط انگلیسی‌ها را در دوران رضاخان تقویت می‌کند." و نیز "تجلیل از تاریخ باستان 2500 ساله ربطی به تجلیل از ملت ایران ندارد بلکه تجلیل از یهودیت است" و نیز بر اساس تحقیقات بازپرس شعبه و سایر قرائن، نامبرده مرتکب بزه‌های فوق گردیده است و لذا به استناد ماده 698 از قانون مجازات اسلامی تقاضای تعیین کیفر می‌گردد.
سلیمی‌نمین در پایان خاطرنشان کرد: بر اساس این کیفرخواست شعبه 1059 مجتمع کارکنان دولت، فردا به شکایت مشایی علیه یک بحث تاریخی و کارشناسانه بنده رسیدگی خواهد کرد.
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

حذف نام هخامنشیان از تاریخ و فرهنگ خاورمیانه و بین النهرین و بشر  (هخامنشیان(هاخام / خاخام منشی ها))

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 00:25 AM

علیرضاـ۱

دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 9:49 PM
استاد عزیز

ایا در فرهنگ های باستانی دیگری چنین پدیده ای دیده میشود که مردم  باستان برای دیدن مهمترین رویداد حجاری شده و عظمت امپراطورشان مجبور به رفتن بالای کوه بلندی شوند که حتی جای ایستادن برای خواندن کتیبه ها را ندارد ؟ که هیچ ؟برای خواندن خطوط سخت و مشکل میخی احتیاج به تلسکوپ داشته باشند .؟
ایا اثار جاده و باقیمانده تجمعی در ان منطقه دیده میشود ؟
پس اگر در هیچ فرهنگی چنین چیزی یافت نمیشود بی شک هخامنشیان چنین حجاری هایی و نوشته ایی را به امید دانشگاه شیکاگو و ارنست هرتسفلدو بقیه نوشته اند و نه برای مردم هم عصر میهن عزیزشان !!!

قابل توجه مهران منتقد
پاسخ:
پس از یادداشت ۳۸ منطقی است که نام هخامنشیان را از تاریخ و فرهنگ  بشری حذف کنیم.
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

حفظ کل قرآن کریم با نگارش لت های مختلف قرآن بر روی چرم و تمرین  (کتابت قرآن و قرآن نویسی)

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 00:24 AM

نامی

دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 7:08 PM
استاد عزیز سلام.
فرمودید :دلیل کپی برداران از ایات با وجودیکه عربی نمیدانستند ،حفظ و از بر کردن ایات بود
شرمنده باز هم متوجه نشدم وقتی عربی نمیدانستند  چطور آیات را حفظ میکردند و از بر میشدند؟ منظورتان از حفظ کردن حفظ فیزیکی است؟
پاسخ:
همان طور که لغت انگلیسی را برای یاد گیری از بر می کنند.  
 
 
 
 
آمون : متناظر :  
 
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

مناظرات زنده تلویزیونی، مباحثات علمی و آکادمیک، جلسات پرسش/ پاسخ  (حرف های فعلا مبهم !)

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 00:22 AM

مهران

دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 3:20 PM
ناصر خان یه پیشنهاد
اگر موافق باشید هر ماه یک جلسه
چه پرسش پاسخ چه هم اندیشی و ...
بگزارید بنظرم مفید فایده خواهد بود
موفق باشید
پاسخ:
شما اول مطالب را بخوانید بعد تقاضای اجلاس داشته باشید.  
 
 
 
 
آمون : و نیز ایضا :  
 
 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
 
 

   این اولین بازدید من از این وبلاگ است 

 
 

دانلود فیلمها         خبرنامه و گروه اینترنتی         تاریخی         سیاسی         قومی و ملی         دینی  

 
 

نقد تناقضات ناصر پورپیرار توسط دانشگاهیان معتبر بین المللی تاریخ  (عجز و آوارگی مخالفان)

سه شنبه 26 دی 1391 ساعت 00:15 AM

مهران

دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 3:14 PM
سلام ناصر خان
یک طرفه به قضاوت رفتی
از کجا میدونی بویی از حقیقت نبردم
قضاوت عجولانه شما درمورد من قضاوتهای دیگرتون درباره تاریخ را نیز زیر سوال میبره در ضمن نظرات شما درمورد تاریخ قبل از اسلام را بسیار بسیار معتقدم و با بررسی های دیگر نظرات شما در مورد این برهه از تاریخ را تا حد بسیار زیادی قبول دارم  و معتقدم بزرگ کردن امثالی مثل کوروش و حافظ و ... برای تحت شعاع قرار دادن شخصیت بی نظیری همچون پیامبر و کتاب آسمانی ما قرآن است و هیچ تعصبی نیز به تاریخ این کشور یا هر کشور دیگری ندارم
برادر بزرگم
من خود شخصا برای موارد تاریخی ارزش کمی قائل هستم چون اعتقاد دارم برداشتهای ما با وقایع اتفاق افتاده زمین تا آسمان فرق دارد
لذا خواهشمندم با گفتن چند عبارت توسط من حکم قتل منو صادر نفرمائید
درمورد احمقها و یهودیان در صدا و سیما و جاهای دیگر ، من نیز معتقدبه حضورشان در بدنه مدیریتی کشور هستم
البته نه تنها حضور فیزیکی بلکه حضور فکری و عقیدتی آنها بسیار ملموس است .مطمئن باشید اگر شما در مصاحبهایتان با شبکه وصال تقیه پیشه نکنید همکاریتان زود به اتمام میرسد

مطالب شما تا کنون نقد گذشته بوده و زحماتتان قابل تقدیر
پیشنهاد میکنم علاوه بر حرکت در این مسیر به آینده هم اشاره شود اینکه حالا با دانستن این موضوعات چه اقداماتی باید انجام داد
مثلا اقتصاد و سیاست وزندگی و... ما باید چگونه باشد و....
چه موضع گیری هایی را باید در رویدادهای مختلف از خود نشان باید بدهیم و...

ناصر خان اینقدر زود از کوره در نرو ، ما دوست داریم


آقای ساده دل
با سلام
فیلم طوفان نوحو ندیدم اما موضوعشو تا حدودی میدونم
و هیچ مشکلی با نتیجه گیری فیلم ندارم
در مورد مطالب گفته شده در تاریخ توسط این سایت
و صحبتهای آقای پورپیرار نظرمو قبلا گفته ام موارد مطرح شده صحبتهای یک نظریه پرداز است که باید توسط کارشناسان و دانشگاهیان متخصص و متعهد (که متاسفانه کم پیدا میشن) مورد چلنج قرار بگیرد
چون عموم ما مخاطبان این مطالب تحصیلات تخصصی در خصوص این موضوعات نداریم لذا قبول یا رد 100 درصدی  کاری علمی نخواهد بود

پایان منبر
دوستدار و منتقد شما ،مهران
پاسخ:
فرهنگ بشری از اسیب مدیران دانشگاهی مجروح شده و نزدیک به موت است. اگر ماموران عالی رتبه دانشگاه های غرب برای ما با حک جاعلانه کتیبه در نقاط مختلف تاریخ دروغین تدارک دیده ولی  با بی رگی مراکز دانشگاهی مواجه بوده اند و اگر شما همز فی المثل مستند طوفان نوح را ندیده اید و به یقین مطلب چندانی از هزار یادداشت تاکنون ارائه شده را  نخوانده اید چه گونه به خود اجازه می دهید در باب این مباحث فوق کلان نظر دهید و به اظهار نظر اساتید دانشگاهی دل خوش کنید.  
 
 
 
آمون : مثل خیلی های دیگه، از دلقک هایی که پایان سیرک رو تشخیص نمی دن و همچنان مسخره بازی در میارن، بدم میاد. 
   
 
 

  شاهنامه ، فارسی ، زبانهای رایج در ایران         پوریم         آنوسی         قرآن         تماس با ما  

 

هیچ نظری موجود نیست: