______________________________________________________________
______________________________________________________________
مجسمه قلابی و ساختگی شیردال ایرانی و تعیین آن به عنوان نماد اقتدار سیاسی و بین المللی سفر دکتر حسن روحانی به نیویورک آمریکا
اینها را هم ببینید
چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 02:16 ب.ظ
تقلبی بودن شیردال مهم نیست نمادین بودن آن مهم است!
http://rasadkhane.jamnews.ir/News/FullStory/?nwid=1100134
http://alef.ir/vdcez78wvjh87pi.b9bj.html?200618
http://www.yjc.ir/fa/news/4577714/%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D9%8A%D8%A7-%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A8%D9%8A-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B4%D9%8A%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%8A%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%B7%D8%B9-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D9%85%D9%87%D9%85-%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B4%D9%8A%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%85%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D8%AB-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D9%8A-%D8%A7%D9%87%D9%85%D9%8A%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF
پاسخ:
از آن جا که اهل فن بی درنگ بر تقلبی بودن این شیء حکم می کنند می توان ان را نماد شیادی دولت امریکا معرفی کرد.
آمون : نکته پیشین این مقوله :
دستور قرآنی ازدواج با فرزند خوانده و فرزندخواندگی در قرآن و روابط زناشویی مجاز و غیر مجاز قرآن و جواز ازدواج با زن فرزندخوانده
ازدواج با فرزند خوانده
چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 07:56 ق.ظ
استاد نظر شمار در باره تصویب طرح مجلس شواری اسلامی در رابطه با مجاز بودن ازدواج با فرزند خوانده چیست؟ آیا این طرح حکم قرانی دارد؟!
پاسخ:
با تاویل و تعبیر آیه ای که صراحت نداردچنین نتیجه ای گرفته اند.
سخنرانی دکتر حسن روحانی در اجلاس سران کشورهای جهان در سازمان ملل متحد و فعالیت های اقتصادی پنهان یهودیان جهان
محمد اوجال
چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 01:25 ق.ظ
نمی دانم چرا سخنان اخیر تنانیاهو در مورد روحانی مرا به یاد آن اجلاس مشهور داووس می اندازد!
پاسخ:
شاهکار شواب یهودی برای جمع اوری اطلاعات ان قسمت از فعالیت های اقتصادی جهان که پنهان مانده باشد.
اصطلاح جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران از دید سید ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران، پرزیدنت مخلوع و انتخاب و گزینش نام
چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 12:34 ق.ظ
اصطلاحی تحت نام «جنگ تحمیلی»: نگاهی دیگر به آن
http://enghelabe-eslami.com/component/content/article/19-didgagha/maghalat/4255-2013-09-24-16-53-32.html?Itemid=0
پاسخ:
فیلیتر است.
آمون : متن لینک :
اصطلاحی تحت نام «جنگ تحمیلی»: نگاهی دیگر به آن، به مناسبت سی و سومین سال شروع جنگ ایران و عراق، از حمید احمدی
١٣٩٢/٠٧/٠٢- جُستارهایی درباره جنگ ایران و عراق:
اصطلاحی تحت نام «جنگ تحمیلی» مدت 33 سال است که از سوی دستگاه تبلیغاتی و رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی به کار گرفته می شود. این اصطلاح از فرط تکرار و تلقین در بخشی از جامعه ایران، تا امروز به عنوان یک غلط مصطلح رایج است.
رژیم جمهوری اسلامی تاکنون دلیل قابل پذیرشی که چرا و چگونه این جنگ به او تحمیل شده، ارائه ننموده است. صرفاً ادعا می شود که: «به هیچوجه، راهی برای کسب دوستی با بغداد وجود نداشت؛ زیرا از همان ابتدا دشمنی و کینه خود را نسبت به انقلاب نشان داد» (1). بر پایه این ادعا تأکید می شود که: «جنگ از اول به ما تحمیل شده» (2 ).
جُستاری که در این نوشتار از نظر می گذرد، با این ادعا همخوانی ندارد و آن را تایید نمی کند. اینک به آن می پردازیم.
در 12 فوریه 1979 (23 بهمن 1357 یعنی یک روز بعد انقلاب) دولت عراق، جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت و با ارسال پیامی برای دولت ایران اظهار امیدواری کرد که از این پس روابط دو کشور خوب و شفاف باشد و صدام حسین، برقراری روابط حسنه با دولت ایران بعد از انقلاب را به مصلحت رژیم خود می دانست (3).
در هفته اول آبان 1358، کنفرانس کشورهای غیر متعهد در کوبا تشکیل شد و از ایران ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه وقت ایران و منصور فرهنگ به عنوان مشاور وزیر خارجه در این کنفرانس شرکت کردند. در ملاقاتشان با صدام حسین و گفتگو با سعدون حمادی وزیر امور خارجه عراق در کوبا، منصور فرهنگ درباره گفتگوهای آنروز، چنین می گوید: «در اینجا باید اشاره کنم که ملاقات دو ساعته ما با صدام حسین و گفت و گوهای بعدی با سعدون حمادی مرا متقاعد کرد که صدام حسین از مقبولیت انقلاب ایران در میان شیعیان عراق نگران و معتقد بود که برقراری رابطه با ایران به صلاح او و رژیم بعث است و آینده حکومت او را تأیید می کند.» (4)
در کتاب درس تجربه (خاطرات ابوالحسن بنی صدر در گفت و گو با حمید احمدی که در سال 1380 در آلمان چاپ شده) پرسش زیر با ایشان در میان گذاشته شد:
احمدی: آیا این موضوع واقعیت دارد که پس از پیروزی انقلاب حتی در فاصله زمانی کمتر از یک هفته بعد از انقلاب، صدام حسین کسانی را که گویا از خانواده روحانیون ایرانی مقیم عراق و از آشنایان آقای خمینی هم بودند به نزد آقای خمینی فرستاد و به نحوی از عملکرد خودش در اخراج ایشان از عراق عذرخواهی کرد و همچنین خواستار برقراری مناسبات سیاسی حسنه با دولت بعد از انقلاب و کشور ایران شد؟ آیا درست است که آقای خمینی با این خیال و تصور ذهنی چون اکثریت جمعیت عراق مسلمان شیعه هستند، لذا بعد از انقلاب ایران، در عراق هم جنبش اسلامی بپا می شود و رژیم صدام حسین رفتنی است و بر پایه این تصور، به درخواست صدام حسین و به فرستاده او پاسخ منفی داده بود؟
بنی صدر: بله، صحیح است. صدام حسین آقا موسی اصفهانی، نوه آقا سید ابوالحسن اصفهانی که از مراجع مشهور تاریخ شیعه بود، به نزد آقای خمینی فرستاد. آقا موسی یک زندگانی پرماجرایی داشت، آن زمان، در دانشگاه بغداد تدریس می کرد. او نزد این جانب آمد تا از طریق این جانب پیام صدام را به آقای خمینی برساند. صدام پیغام داده بود از رفتار خود پوزش می خواهد. آماده همه گونه جبران و همکاری با دولت جدید است. پیام صدام را به آقای خمینی گفتم. گفت: صدام شش ماه هم در عراق دوام نمی آورد، چون می داند که امواج مردم عراق بر می خیزد و او را هم می برد آن جا که شاه را برد، به التماس افتاده و می خواهد از ما مشروعیت بگیرد و رژیم خود را نجات بدهد. آقا موسی از طریق دیگر هم می کوشید، اما نتیجه نگرفت. این توضیح به موقع است که در یک دوره آقای خمینی می کوشید، حساب رژیم های کشورهای عرب را از مردم عرب جدا کند. قطع رابطه با رژیم سادات و ضدیت با اسرائیل و تعیین روز فلسطین و آمدن عرفات به ایران. اما از آن جا که رفتارش فرصت طلبانه و موقعیت طلبی شخصی بود، نتوانست مردم عرب را متقاعد کند که در رفتار خویش صادق است. جریان «ایران گیت» ها و روابط پنهانی با اسرائیل با تجویز آقای خمینی، کار را وارونه کرد.» (5)
آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود فضای آن ایام و موضع آیت الله خمینی را در این رابطه، چنین می نویسد:
«واقعیات تاریخ را اگر انسان نگوید به تاریخ و در حقیقت به نسل آینده خیانت کرده است، وقتی که انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوصی هم بیت امام و هم ما و هم دیگران را فرار گرفت. ما می گفتیم مسئله، مسئله اسلام است و ایران و عربستان و سایر کشورها ندارد، انقلاب اسلامی است و امام هم رهبر جهان اسلام است ... در بُعد سیاست خارجی، شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمی شناسد و این قبیل مسایل متمرکز بود. این شعارها کشورهای همجوار را به وحشت انداخت. و این فکر برای آن ها ایجاد شد که این ها به این شکل پیش می روند فردا نوبت ماست ... عربستان سعودی و امارات هم تقریباً یک چنین موضعی داشتند و رادیو و تلویزیون شان علیه ایران تبلیغات را شروع کرده بودند، من احساس می کردم که ما مورد تهاجم قرا می گیریم. البته شاید دیگران هم این احساس را داشتند ولی من به سهم خودم یک روز رفتم منزل آقا شیخ محمد یزدی در قم، آن وقت هنوز امام در قم بود و در منزل آقای یزدی سکونت داشتند. به امام عرض کردم: هر انقلابی که در دنیا به پیروزی می رسد، معمولاً هیأت های حسن نیت را برای کشورهای مجاور می فرستند و خط مشی خود را برای آن ها توضیح می دهند و با آن ها تفاهم می کنند، و این گونه که امروز عراق و دیگران تحریک شده اند و دائماً علیه ما تبلیغ می کنند خطرناک است. بجاست هیأت های حسن نیت به کشورهای مجاور فرستاده شود تا یک مقدار این تشنج ها کاهش پیدا کند. ایشان فرمودند: وِل کن، ما کاری به دولت ها نداریم. من عرض کردم: نمی توانیم دور کشورمان را دیوار بکشیم، بالاخره این ها دولت هایی هستند در مجاورت ما و وحشت این ها را گرفت. ایشان فرمودند: نخیر، ما می خواهیم دور کشورمان را دیوار بکشیم. اصلاً ایشان حاضر نبودند که اسم دولت ها به میان بیاید، همان که در نظر ما بود که ملت ها ملاک هستند، در نظر امام همین مسئله بود و می فرمودند، ملت ها با هم هستند. به نظر من اگر یک مقدار تفاهم می کردند، شاید بهانه به دست آن ها نمی آمد، بالاخره این زمینه برای آن ها فراهم شد. دولت های استعماری هم با توجه به همین احساس و وحشت به آن ها نزدیک تر شدند و آن ها را تحریک و تطمیع کردند تا بالاخره عراق به ما حمله کرد» (6).
آیت الله خمینی در 7 اسفند 1357 یعنی دو هفته بعد از انقلاب، هنگامی که هیأتی از شیعیان کویت به سخنگویی حجت الاسلام مُهری به دیدار او آمده بودند، به لزوم تشکیل یک دولت بزرگ اسلامی تأکید می ورزید و می گفت: « یک دولت بزرگ اسلامی باید بر همه جهان غلبه کند.» (7)
دولت کویت حرکات و اقدامات و اظهارات حجت الاسلام مُهری در کویت را مداخله در امور داخلی کشور و تحریک افراد به قیام علیه دولت خود تلقی کرد و مُهری را با گروهی از اطرافیانش شامل 19 نفر در 5 مهر 1358 از کویت اخراج کرد (8).
روزنامه رأی العام چاپ کویت در همان روزها که مصادف با اخراج حجت الاسلام مُهری از کویت بود، نوشت: « چنین معلوم است که تهران مایل است به نام اسلام یک امپراتوری را دوباره ایجاد نماید ... اعراب به هیچکس اجازه نمی دهند، در بین آن ها تفرقه افکنده و زیر لوای شعارهای دروغین در امور داخلی آنان دخالت کند.» (9)
سفیر کویت در ایران در همان زمان در رابطه با اخراج حجت الاسلام مُهری و گروهی از اطرافیانش از کویت در مصاحبه ای اظهار داشت: « ما همین قدر که مطمئن شویم هیچ مداخله ای در امور داخلی یکدیگر انجام نشود، ما حاضر به حمایت بدون قید و شرط از ایران هستیم. ما یک اقلیت ایرانی [شیعه] در کویت داریم که آن ها را جزء جامعه خود می دانیم. اما آنچه ما می خواهیم آن است که بگذارند ما مسئله را حل کنیم و مایل نیستیم کشور دیگری در این مسائل مداخله کند.» (10)
مشابه همین واکنش به شکل دیگری از سوی دولت بحرین دیده می شود که ماجرای آن از جمله در رابطه با شعارها و ماجراجویی های شیخ صادق خلخالی حاکم شرع منتخب آیت الله خمینی بود که در برابر واکنش دولت بحرین، تهدید کرد که ادعای اراضی خود را نسبت به بحرین دنبال خواهد کرد. این امر موجب تشنج در رابطه دو کشور ایران و بحرین گردید و دولت بحرین با توجه به وجود اکثریت شیعه در جمعیت بحرین، این مسائل را دخالت در امور داخلی و ایجاد ناآرامی در کشور خود دانست (11).
به دنبال مسائل و رخدادهای ذکر شده در کویت و بحرین، رژیم عراق در همان روزها بدون ذکر نامِ جمهوری اسلامی، اظهار داشت: قدرت عراق علیه هر کشوری که بخواهد به حاکمیت کویت یا بحرین تجاوز کند و یا به مردم و یا تمامیت ارضی آن کشورها آسیب رساند به کار می رود و در همین رابطه روزنامه الثوره ارگان حزب بعث تأکید کرد: «نیروهای حاکم در ایران که هنوز سه جزیره را در خلیج [فارس] در اختیار دارند، سعی دارند، بحرین را نیز مالک شوند ... عراق هرگونه بهانه ای را برای مداخله خارجی و یا هر کوششی را برای تحمیل یک فرمول غیر قابل اکثریت مردم در هر کشوری مفروض را مردود می داند» (12).
نمونه دیگر، در رابطه با عربستان سعودی، می توان به جریان تسخیر مسجد اعظم مکّه توسط مخالفان خاندان پادشاهی سعودی و شورش شیعیان عربستان به پاسگاه پلیس اشاره داشت. واقعه تسخیر مسجدالحرام چون ضعف دولت عربستان سعودی و آسیب پذیری آن را نشان می داد به همین جهت زمامداران آن سعی کردند که واقعه را ناچیز جلوه دهند. ملک فهد در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار مجله نیوزویک گفت: « گروهی که مسجد را تسخیر کردند، افراد کافری بودند که از اسلام تعبیر غلطی دارند» (13). ولی رادیو ایران در برنامه رادیویی خود که جریان مبارزه شیعیان در عربستان سعودی را پخش کرد، رژیم سعودی را مخالف اسلام و نمونه دیگری از تسلط شاهان و فساد آنان معرفی نمود که جرقه های انقلاب در آن مشاهده گردیده است و تسخیر کنندگان مسجدالحرام مکّه را نیز مسلمانان مترقی ستمدیده دانست و عمل آنان را تأیید کرد (14).
آیت الله خمینی در نخستین سالگرد انقلاب (در 22 بهمن 1358) صریحاً به مسئله صدور انقلاب اسلامی تأکید ورزید و گفت: «ما باید به هر قیمت شده انقلاب خود را به تمام ممالک اسلامی و تمام جهان صادر کنیم.» (15)
آیت الله خمینی در 31 اردیبهشت 1359 پس از آمدن از قم به تهران و اقامت در محله جماران تهران و در دیدار با مردم آن محله و خطاب به مردم ایران تصریح کرد که: « شما باید اسلام را به پیش ببرید و انشاءالله اسلام را به تمام دنیا صادر کنید و قدرت اسلام را به تمام ابرقدرت ها بفهمانید.» (16)
در نخستین سالگرد انقلاب ایران، اولین کنگره بین المللی اسلامی با شرکت «امامان جمعه و جماعت» در تهران تشکیل شد و در آن تعداد زیادی از امامان جمعه و افراد مذهبی کشورهای اسلامی حضور پیدا کردند. آیت الله خمینی در دیدار با نمایندگان این کنگره گفت: « امر اسلام، امر جهانی است. خداوند همه مسلمانان را موظف کرده که برای برقراری حکومت عدل الهی در سراسر جهان از جان و مال و ایثار فرزندان و جوانان بکوشند» (17).
حدود دو ماه بعد، در خرداد 1359 به دعوت رسمی فرمانده سپاه پاسداران، شورای انقلاب اسلامی جزیره العرب (عربستان سعودی، یمن، قطر، عمان، امارات متحده عربی) وارد تهران شدند و سخنگوی این شورا در سخنان خود در تهران گفت: « همانطور که می دانید انقلاب اسلامی ایران اکنون امید تمام ملل مسلمان و جنبش های آزادیبخش در جهان است. این انقلاب امید ماست و ما خود را جزئی از این انقلاب می دانیم و ایمان داریم که انقلاب، تنها با پیروی از مشی و رهبری انقلاب اسلامی به پیش می رود» (18).
آیت الله خمینی در میان کشورهای اسلامی منطقه بیش از همه جایگاه ویژه ای برای صدور انقلاب به عراق قائل بود. در 29 فروردین 1359 (5 ماه قبل از حمله ارتش عراق به ایران) رادیو تهران صحبت های آیت الله خمینی را که به شدت از رئیس جمهور صدام حسین انتقاد کرد و از ارتش عراق خواست که رژیم بعثی را سرنگون کند، پخش نمود. او گفت: دولت عراق دولت نیست. آن ها مجلس ندارند. تعدادی افراد نظامی هستند که می نشینند و کارهایی که دلشان می خواهد انجام می دهند ... آن ها عناصر پوسیده ای هستند. صدام خیلی چیزها گفته است. او گفته است که «ما عرب هستیم» تمام ملت های مسلمان باید معنی این عبارت را که «ما عرب هستیم» بدانند. معنای آن این است که آن ها اسلام را نمی خواهند. این مردم می خواهند دوباره بنی امیه را زنده کنند ... آیت الله محسن حکیم فتوا داد که حزب این جماعت خدانشناس است. آیت الله حکیم گفت که آن ها کافر هستند. اگر ملت عرب می خواهد در راه خدا و اسلام خدمت کند باید با این افراد ضدیت نماید. آیا ارتش عراق که افراد آن مسلمان شیعه و سُنتی هستند به خاطر اسلام ندای عربیسم می دهند؟ اسلام شامل عرب و غیر عرب است ... بعث عراق با اسلام می جنگند و ملت نجیب عراق باید خود را از چنگال آن نجات دهد. همانطور که ارتش عراق باید متوجه باشد که شاه مخلوع مخالف اسلام است و ارتش به ملت ملحق شد و در انقلاب اسلامی شرکت نمود، همانطور ارتش عراق باید قیام نماید ... تو ارتش عراق به ملت بپیوند همانطور که ایرانیان کردند. تو در مقابل خداوند مسئول هستی ... ایران، امروز کشور رسول خداست. انقلاب آن اسلامی است. حکومت آن و قوانین آن اسلامی است. ما می خواهیم یک کشور اسلامی درست کنیم. ما می خواهیم که اعراب، ایرانیان، ترک ها و سایر ملت ها را زیر پرچم اسلام داشته باشیم. چرا قبایل عراق ساکت نشسته اند وقتی که می بینند این دار و دسته بعثی دسته دسته جوانان عراق را در سیاه چال ها می کُشند. چرا ارتش عراق هنوز ساکت است و از کسانی که ضد اسلام و ضد قرآن هستند حمایت می کند ....»
روزنامه جمهوری اسلامی چاپ تهران، صحبت های آیت الله خمینی را که از رادیو پخش شده بود، تحت عنوان «ملت عراق باید خود را از چنگال دشمن آزاد کند. ملت عراق باید این حزب غیر اسلامی در عراق را از میان بردارد» چاپ کرد (19).
زمامداران جمهوری اسلامی در راستای سیاست «صدور انقلاب اسلامی» به ایجاد دانشگاهی برای آموزش و تربیت کادر «انقلابیون اسلامی» از طلبه های کشورهای اسلامی و بویژه از کشورهای عربی منطقه خلیج فارس دست یازیدند. «دانشگاه بین المللی اسلام» 500 طلبه خارجی در قم و 300 طلبه خارجی در تهران را زیر پوشش آموزشی خود قرار داد. برای تأسیس این دانشگاه و تأمین هزینه های این مرکز و نیز مخارج طلبه ها، لایحه ای برای این منظور در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید (20).
«دانشگاه بین المللی اسلام» آدمی را به یاد تأسیس «دانشگاه بین المللی کمونیستی شرق» (کوتو) در مسکو در سال 1920 میلادی می اندازد. حدود سه سال پس از انقلاب اکتبر، برای کادرسازی انقلابیون کمونیست از کشورهای شرق در 60 سال پیش از انقلاب ایران، چنین مرکز آموزشی که دوره آن دو سال بود، ایجاد کردند. بعدها، کمونیست هایی را از شرق می شناسیم که در سال های جوانی این دانشگاه را گذراندند و بعدها از مبارزین کمونیست کشورهایشان شدند. به عنوان مثال از ایران، اردشیر آوانسیان، عبدالحسین حسابی، ذره، حسین شرقی، رضا روستا و ... از آموزش دیدگان «کوتو» بودند. به هر روی، موضوع نوشتارمان را پی می گیریم.
آیت الله خمینی با پیروزی سریع انقلاب در ایران، می پنداشت که چون پیامبر اسلام رسالتی دارد برای گسترش اسلام و در مرحله نخست، گویا یک امپراتوری اسلامی به رهبری وی برپا خواهد شد. او در آن ایام، زمامداران ممالک اسلامی را مانعی در راه این هدف می دانست و با چنین لحنی می گفت «سران ممالک اسلامی هم به اسم اینکه ما مسلمان هستیم و به اسم اسلام، چه جنایاتی که نمی کنند» (21).
سیاست «صدور انقلاب اسلامی»، زمامداران کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را نگران امنیت داخلی و شورش احتمالی شیعیان در کشورشان را تهدید کننده می دانستند. شیعیان در برخی از این کشورها، اکثریت جمعیت را تشکیل می دادند: شیعیان عراق حدود 60 درصد، بحرین حدود 75 درصد، کویت 30 درصد، ابوظبی 20 درصد، دوبی 30 درصد، قطر 30 درصد و در عمان 50 درصد (22).
علاوه بر مشی سیاسی صدور انقلاب اسلامی، موضوع بسیار حساس و تحریک کننده دیگر، مسئله موضع گیری برخی مسئولین و غیر مسئولین درباره تنگه هرمز در خلیج فارس بود که به حفاظت انحصارطلبانه ایران بر این تنگه استراتژیک، تأکید می ورزیدند. این موضع گیری نگرانی هایی را نه تنها در میان کشورهای منطقه خلیج فارس بلکه در سطح بین المللی به وجود آورده بود. شاید گفتنی باشد، نگارنده این سطور در روز 28 مهرماه 1358 (دو هفته پیش از جریان گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا و 11 ماه پیش از شروع جنگ و حمله عراق به ایران) طی دعوتی در دفتر روزنامه اطلاعات در تهران در مصاحبه میز گرد در دفتر آن روزنامه، درباره اهمیت استراتژیک تنگه هرمز شرکت کردم و به نادرستی اظهار نظرهایی که از سوی برخی مقامات مسئول جمهوری اسلامی مطرح شده، اشاره نمودم که بخشی از آن صحبت ها در صفحه 9 روزنامه اطلاعات در مورخه 28 مهر 1358 چاپ شد: « در ارتباط با مسئله خلیج فارس و تنگه هرمز که این روزها نگرانی های زیادی بوجود آورده است، نظر ناخدا حمید احمدی کارشناس مسایل استراتژی نظامی – سیاسی را جویا شدیم. او در این باره می گوید، بر اساس اصل عبور بی ضرر در تنگه هرمز، هیچ دلیل توجیه کننده ای که مسئولیت حفاظت و امنیت این تنگه با کشور خاصی به تنهایی باشد وجود ندارد. بدین جهت مسئولیت حفاظت و امنیت این منطقه می بایستی بی تردید با همه کشورهای حوزه خلیج فارس به طور مشترک باشد. این تنگه برای همه کشورها یک راه آبی بسیار مهم و استراتژیک است، زیرا برابر بررسی ها و تحقیقات انجام شده تا سال 1995 (1374) یعنی تا حدود 15 سال آینده، پنجاه درصد انرژی دنیا از نفت می باشد و در حال حاضر 55 و نیم درصد ذخائر نفت شناخته شده جهان در خلیج فارس وجود دارد. از طرفی، 48 درصد تولید نفت سالانه جهان از این منطقه تأمین می شود. وارد کنندگان نفت از منطقه خلیج فارس عبارتند از: آمریکا 37 درصد، اروپای غربی 75 درصد، ژاپن 80 درصد. این ارقام می تواند نشان هایی بر این باشد که باور کنیم، تنگه هرمز نمی تواند در انحصار یک کشور از کشورهای منطقه خلیج فارس باشد ... بنابراین، این سخنان، درون تهی است و تحریک کننده زیرا سیاست همزیستی مسالمت آمیز ایجاب می کند که در این قسمت از جهان، مناقشات سیاسی به صحنه نبرد نظامی کشیده نشود.»
به هر روی، در طول 19 ماه بعد از انقلاب یعنی تا مقطع حمله ارتش عراق به ایران، تأکید بر مشی سیاسی «صدور انقلاب اسلامی» همواره از سوی آیت الله خمینی بیان و تأکید می شد که به نمونه هایی از آن اشاره کردیم. مشی سیاسی و برخی اقدامات عملی در رابطه با سیاست «صدور انقلاب اسلامی» در این دوره، جایگاه برجسته و نمایانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی داشت. این سیاست توام با اقدامات آشکار و پنهان موجب نزدیک شدن اغلب کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به عراق شد و آنرا به عنوان سپر دفاعی خود در برابر صدور انقلاب اسلامی و پیامدهای آن قرار دادند و از جمهوری اسلامی فاصله گرفتند. در حالیکه پیش از آن، کشورهای عربی همسایه عراق نه تنها با صدام حسین همدلی نداشتند بلکه با او مشکل و مسئله داشتند و حاضر نبودند از رژیم بعثی عراق حمایت کنند. اما، از میانه سال 1358، یعنی حدود 8 ماه بعد از انقلاب ایران، دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر نزدیک شدند.
در 29 شهریور 1358، یعنی یک سال پیش از شروع جنگ، پیمان امنیت متقابل بین دو کشور عراق و عربستان سعودی امضاء گردید (23). در دی ماه 1358، عزت ابراهیم الدوری عضو برجسته شورای رهبری انقلاب عراق به عربستان مسافرت کرد و مدت یک هفته در آن جا اقامت نمود و با سران عربستان سعودی به مذاکره پرداخت. در بهمن 1358، شاهزاده عبدالله معاون اول نخست وزیر عربستان سعودی به بغداد آمد و با صدام حسین ملاقات کرد. در تیر ماه 1359 سعدون حمادی وزیر خارجه عراق به جدّه رفت و پیام صدام حسین را به ملک فهد تسلیم کرد. در 13 مرداد 1359، هفت هفته قبل از حمله نظامی عراق به ایران، صدام حسین شخصاً به اتفاق طارق عزیز معاون نخست وزیر به دیدار پادشاه عربستان سعودی رفت و طی دو روز اقامت در ریاض، مذاکرات لازم را انجام داد. علت ظاهری ملاقات، گفتگو درباره تصمیم اسرائیل به الحاق تمام بیت المقدس به خاک اسرائیل بود ولی همه آگاهان سیاسی عقیده داشتند که صدام حسین در این ملاقات درباره روابط عراق با ایران گفتگو نموده است. در اعلامیه ای نیز که در آن زمان صادر شد، قید گردید که «وضع جدید در دنیای اسلام» که به روشنی نشان از رژیم جمهوری اسلامی ایران داشت، مورد مذاکره قرار گرفت (24).
می توان گفت که صدام حسین در مذاکرات خود با پادشاه و ولیعهد عربستان سعودی، موضع عراق در مبارزه با دولت جمهوری اسلامی ایران و نتایج آن را برای زمامداری عربستان سعودی روشن ساخت و تصمیم خود را برای مبادرت به جنگی تمام عیار با ایران به اطلاع آنان رسانید و از آنان اطمینان گرفت که عربستان سعودی و با همکاری و اِعمال نفوذ آن، کشورهای عربی خلیج فارس که آن ها نیز به نوبه خود از اقدامات و تبلیغات جمهوری اسلامی ایران درباره «صدور انقلاب اسلامی» نگران بودند و از عراق به عنوان سنگر مقدم مبارزه علیه حکومت شیعه ایران حمایت مؤثر نمایند و در روابط بین المللی، با جلب نظر مساعد دولت آمریکا، از عراق پشتیبانی کنند (25).
صدام حسین با جلب موافقت عربستان سعودی و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس برای جنگ با ایران توانست از امکانات مالی و نظامی و تدارکات عظیم این کشورها بهره برداری کند. رژیم عراق در آخرین سال قبل از جنگ حدود 38 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت و با این وجود، کشورهای نفتی منطقه خلیج فارس (عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی و قطر) حاضر به پرداخت 14 میلیارد دلار وام بدون بهره به عراق شدند (26).
بدین ترتیب، صدام حسین با انگیزه ای جاه طلبانه که گویا با پیروزی نظامی بر ایران، می تواند از یک سو مانع صدور انقلاب اسلامی به عراق گردد و از سوی دیگر، می تواند جایگاه خود را به عنوان قدرتمندترین کشور منطقه خلیج فارس ارتقاء دهد. او با سودای رهبری اعراب و یا لااقل رهبری کشورهای عربی منطقه خلیج فارس طرح ریزی حمله نظامی گسترده به ایران را آغاز کرد. از روی برخی فاکت ها می توان گفت که او از ماه های آخر سال 1358 یعنی 8-7 ماه قبل از حمله نظامی به ایران، نوع خرید برخی تسلیحات جدید توسط رژیم صدام حسین می تواند نشان دهد که زمینه تدارک برای اجرای حمله نظامی خود به ایران را از این مقطع زمانی طرح ریزی کرده باشد. به عنوان مثال، خرید دو هزار دستگاه تانک نفربر خاکی – آبی از برزیل در زمستان 1358 از نوع Type-ee-11-Amphiobious که از نقطه نظر نظامی به منظور عملیات عبور دادن نیروهای نظامی خود از رودخانه کارون به خاک ایران بوده است (27).
از فروردین – اردیبهشت 1359، شبح جنگ نمایان می شد. در 27 فروردین 1359، سعدون حمادی وزیر خارجه عراق طی مصاحبه ای در هلسینکی در پاسخ به این سئوال که آیا احتمال جنگ بین دو کشور وجود دارد، اظهار داشت: «هیچ چیز غیر ممکن نیست اما احتمال درگیری مسلحانه بین دو کشور وجود ندارد، اما تا زمانی که خمینی اصرار دارد انقلاب باید در سراسر جهان اسلام ادامه داشته باشد، مناقشه دو کشور ادامه خواهد یافت.» (28)
از اردیبهشت 1359 بر تعداد زد و خوردهای مرزی و دامنه آن افزوده شد و ارتش عراق با نبردهای پراکنده و تقریباً روزانه، ارتش ایران را در چند جبهه، مبارزه با کردها، با سران عشایر در مررزهای عراق، مشغول نگاه می داشت.
زمامداران عراق که به اهمیت نقش سازمان های بین المللی و افکار عمومی مردم جهان واقف بودند، می دانستند که در صورت جنگ با ایران به پشتیبانی آن ها نیازمند خواهند بود، به موازات اقدامات بالا، در سیاست خارجی روش تهاجمی در پیش گرفتند و به دبیر کل سازمان ملل متحد و رئیس ششمین کنفرانس جنبش غیر متعهدها نامه نوشتند و سعی کردند که با توجه به نظر مخالف دولت های جهان نسبت به جمهوری اسلامی پس از اشغال سفارت آمریکا در ایران و گروگانگیری، ذهن آن ها را نسبت به اعمال دولت ایران باز هم بیشتر معطوف نمایند.
زمینه دیگری که به تصمیم صدام حسین در حمله نظامی به خاک ایران قوت بخشید، جریان اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری بود. این عملی بود بر خلاف قواعد و عرف بین المللی که موجب محکومیت ایران در مجامع بین المللی و نیز بین دولت ها گردید. شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آراء این اقدام ایران را محکوم کرد و با تأکید به لزوم آزاد کردن فوری گروگان ها، دو قطعنامه صادر کرد. دیوان بین المللی دادگستری و جامعه مشترک اروپایی، گروگانگیری را محکوم کردند. آمریکا در 18 فروردین 1359 رابطه سیاسی خود را با ایران قطع کرد.
جریان گروگانگیری، رژیم جمهوری اسلامی را در صحنه سیاست جهانی منزوی ساخت. موضع گیری ها و مخالفت های وسیعی در سراسر جهان علیه گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا، جریان داشت. بنابراین، انزوای سیاسی بین المللی و همچنین ترسیم چهره نامطلوب از حکومت اسلامی ایران در مجامع بین المللی، زمینه دیگری بود که به نوبه خود در قطعیت بخشیدن به تصمیم رژیم عراق به حمله نظامی به ایران نقش داشت. ابعاد عمل گروگانگیری برای دولت و مردم آمریکا و صدمات روانی که به آن ها وارد آمده بود، بیش از آن بود که آیت الله خمینی و پیروان او تصور می کردند. آیت الله خمینی با تأیید عمل گروگانگیری و با بیان این مطلب که این یک عمل انقلابی است و انقلابی بالاتر از انقلاب اول، عملاً کشور را تا آستانه حمله نظامی آمریکا به ایران سوق داد، بدون اینکه متوجه ابعاد پیامد عملکردها و موضع گیری های سیاسی – ایدئولوژیک خویش باشد.
مردم آمریکا که از زمان جنگ ویتنام با یک نوع بدبینی به اعمال دولت خود نگاه می کردند، این بار یک صدا و متحد از دولت خود حمایت نمودند و دولت خود را به انجام اقدامات تلافی جویانه تشویق می کردند. عکس العمل دولت آمریکا برای جبران این وضعیت روانی و همچنین جریان گروگانگیری با مسئله موفقیت یا عدم موفقیت حزب دموکرات آمریکا در انتخابات دوره بعدی با کاندیداتوری ریاست جمهوری کارتر که چند ماه بعد در پیش بود، نیز ارتباط پیدا می کرد. ابعاد واکنش دولت آمریکا در رابطه با گروگانگیری و تقابل با ایران تا آنجا پیش رفت که طرح ریزی نظامی برای اجرای عملیات گسترده نظامی علیه ایران در دستور کار کاخ سفید آمریکا قرار گرفت.
اوایل دسامبر 1979، (تقریباً اواسط آذر 1358) برژینسکی مشاور امنیتی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا مأمور طرح ریزی عملیات نظامی گسترده برای مقابله با رژیم جمهوری اسلامی شده بود. آنچه که موجب توقف اجرای آن طرح شد، پیاده شدن بیش از 60 هزار نیروی نظامی شوروی سابق در 26 دسامبر 1979 (5 دی ماه 1358) در افغانستان بود.
برژینسکی در کتاب خاطرات خود، درباره مسائل مربوط به این طرح نظامی و علت انصراف دولت آمریکا از اجرای آن، چنین می نویسد: « مسایلی که ما در ایران و کل منطقه با آن روبرو بودیم در هفته چهارم ماه دسامبر 1979 به کلی دگرگون شد. تجاوز شوروی به افغانستان [5 دی ماه 1358] ما را وادار ساخت که در اقدامات بعدی خود در ایران مصالح کلی و هدف مهار کردن توسعه طلبی شوروی را در مدّ نظر داشته باشیم. به عبارت روشن تر، تجاوز شوروی به افغانستان به اهمیت تجهیز مقاومت کشورهای اسلامی در برابر شوروی، ما را از دست زدن به اقدام نظامی علیه ایران که موجب تجزیه و پراکندگی در جهان اسلام می شد، برحذر داشت. در چنین شرایطی می بایست حتی الامکان از یک رویارویی نظامی بین ایران و آمریکا پرهیز کرد. در حالیکه تا قبل از تهاجم شوروی به افغانستان، سیاست آمریکا به تدریج در جهت دست زدن به یک اقدام نظامی در ایران پیش می رفت. تجاوز شوروی به افغانستان، این روند را متوقف ساخت و استراتژی ما از این تاریخ به بعد به ادامه تلاش برای نجات گروگان ها ضمن حفظ منافع ملی خود در منطقه استوار شد که در مجموع ما را به خویشتن داری در بکار بردن نیروی نظامی خود علیه ایران وادار ساخت.» (29)
ناگفته نماند، برژینسکی از ذکر چگونگی پیگیری آن بخش از سیاست دولت آمریکا، یعنی تلاش برای نجات گروگان ها در آن زمان، طفره می رود. در واقع، سیاستی که برای تلاش جان گروگان ها در آن زمان برگزیده شد، همانا حمایت دولت آمریکا و دادن چراغ سبز به دولت عراق برای حمله نظامی به ایران بود (30). با شروع چنین جنگی، زمینه ای برای آزادی گروگان ها به طور غیر مستقیم فراهم می شد زیرا، حمله نظامی عراق به ایران، موجب نیاز تسلیحاتی دولت ایران به دولت آمریکا در این جنگ می شد و این امر می توانست حکومت ایران را وادار به آزاد کردن گروگان ها کند.
به هر روی، شبح جنگ و زد و خوردهای پراکنده مرزی، به جنگی فاجعه بار منجر شد یعنی: طولانی ترین جنگ کلاسیک قرن بیستم در جهان، جنگی که سرانجام دو بازنده داشت، جنگی که آثار فاجعه بار انسانی و پیامدهای آن تا امروز بر دوش خیل عظیمی از مردمان ایران و عراق سنگینی می کند، جنگی که ابعاد خسارات مادی آن به ایران حدود 1000 میلیارد دلار بوده است (31)، جنگی که پس از 25 سال از پایان آن هنوز امکان تحقیق همه جانبه مستقل درباره آن – به علت عدم امکان دسترسی به اسناد و مدارک در جمهوری اسلامی برای «غیر خودی» ها- وجود ندارد، زیرا این مسئله هنوز جزو خط قرمزهای جمهوری اسلامی و در واقع سرکوب عامدانه روشن شدن مسائل پرشماری درباره جنگ است.
پایان سخن، بی مناسبت نیست اشاره کنیم که اصطلاح جنگ تحمیلی در کجا ساخته شد. این واژه سازی مانند برخی واژه سازی های دیگر – به مناسبت دیگری درباره با مسائل جنگ به آن خواهیم پرداخت- از شگردهای ستاد تبلیغات جنگ جمهوری اسلامی در دوره جنگ بود. این موضوع را می توان از جمله از زبان کاظم خرازی مسئول ستاد تبلیغات جنگ (بعد از گذشت 22 سال از شروع جنگ) به عنوان «تبلیغات جنگ هم مردمی بود» چنین می گوید: کاری که ستاد تبلیغات جنگ می کرد برخی نامگذاری ها بود که خیلی خوب جا می افتاد که برخی از آن ها جاودانی شده است [؟!] اصطلاح جنگ تحمیلی را هم ستاد تبلیغات جنگ ساخت تا نشان دهد که جنگ به تحمیل شده است و در واقع این نوع نامگذاری را ستاد تبلیغات جنگ انجام می داد» (32).
ناگفته نماند، رژیم صدام حسین هم دست به اینگونه شگردها یعنی واژه سازی های عوام فریبانه می زد. به عنوان مثال رژیم صدام حسین عمل تجاوز و تهاجم نظامی به خاک ایران را در 31 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980) تحت عنوان «دفاع پیشگیرانه» در تبلیغات سیاست جنگی خود بکار می گرفت و تقلا می کرد تا از این طریق آنرا توجیه نماید.
حمید احمدی (انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران در برلین)
31 شهریور 1392، برلین
پی نوشت ها:
1- اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با مجله «الموقف العربی» مورخ 22 فروردین 1360 (این مصاحبه در صفحه 9 تا 15 کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبه ها، سال 1360» زیر نظر محسن هاشمی در تابستان سال 1378 در تهران توسط «دفتر نشر معارف انقلاب» تجدید چاپ شده است. از این پس به اختصار «هاشمی رفسنجانی، مصاحبه های سال 1360« می آید
2- همانجا، ص 181 (مصاحبه با مجله «پاسدار اسلام» مورخ 1 دی ماه 1360)
3- منصور فرهنگ (نماینده پیشین جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد)، «ملاقات با آیت الله خمینی و صدام حسین پیش از آغاز جنگ»، سایت فارسی BBC، مورخ 21 سپتامبر 2010، سیاست ایران، جنگ ایران و عراق 30 سال بعد.
4- همانجا
5- «درس تجربه» خاطرات ابوالحسن بنی صدر در گفتگو با حمید احمدی، 1380، چاپ آلمان، ص ص 266-265
6- خاطرات حسینعلی منتظری، ص ص 2-271، انتشارات انقلاب اسلامی، آلمان، 2001 میلادی
7- روزنامه جمهوری اسلامی، تهران، 31 فروردین 1359 و اول اردیبهشت 1359
8- روزنامه آیندگان، تهران، 7 اسفند 1358
9- روزنامه اطلاعات، تهران، 5 مهر 1358
10- روزنامه بامداد، تهران، 3 مهر 1358
11- روزنامه اطلاعات، تهران، 22 مهر 1358
12- روزنامه اطلاعات، اول مهر 1358
13- نقل از: دکتر منوچهر پارسادوست، «بررسی تاریخ سران و اندیشه حزب بعث» ص ص 201-200، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1369
14- همانجا
15- روزنامه اطلاعات، تهران، 22 بهمن 1358
16- روزنامه اطلاعات، تهران 31 اردیبهشت 1359
17- روزنامه کیهان، تهران، 10 اسفند 1358
18- مجله «پاسدار اسلام»، شماره 6، خرداد 1361
19- روزنامه جمهوری اسلامی، 30 فروردین 1359
20- هاشمی رفسنجانی، «آرامش و چالش»، ص 164، به اهتمام مهدی هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، 1381، تهران، ص 164
21- مجله «پاسدار اسلام»، تهران، شماره 32، مرداد 1362
22- دکتر منوچهر پارسادوست، همانجا، ص 202
23- همانجا، ص ص 3-202
24- همانجا
25- همانجا
26-Süddeutsche Zeitung, Nov. 3. 1981
27-Middle East Economic Digest, Feb. 1. 1980
28- روزنامه انقلاب اسلامی، 27 فروردین 1359
29- Brzeziński, Zbigniew, „Power and Principle", Memoirs of the National Security Adviser, 1977-1981, NY, Farrar, Straus, Giroun Press, 1988, p. 458
30- نوام چامسکی متفکر آمریکایی هفته گذشته در مصاحبه با پایگاه خبری Democracy Now (دموکراسی اکنونی) در رابطه با عملکرد سیاسی آمریکا در 60 سال اخیر در ایران و کودتای 28 مرداد 1332 از جمله به موضوع حمایت آمریکا از صدام حسین در حمله نظامی به ایران اشاره می کند. (ترجمه فارسی این گفتگو: سایت روشنگران، 22 شهریور 1392)
31- هاشمی رفسنجانی در زمان رئیس جمهوری خود در مذاکرات با دبیر کل سازمان ملل متحد در مورد خسارات وارده به ایران مربوط به دوره جنگ، گفت: « ما حدود 1000 میلیارد دلار خسارت دیده ایم» نقل از روزنامه کیهان هوایی، 12 مهر 1370.
شاید گفتنی باشد، این رقم 1000 میلیارد دلار تقریباً معادل حدود سه برابر درآمد 70 ساله ایران از نفت، یعنی از آغاز پیدایش و فروش نفت تا پایان جنگ ایران و عراق بوده است.
32- کمال خرازی، «تبلیغات جنگ هم مردمی بود»، گفتگو با کمال خرازی مندرج در سایت تابناک، در مورخه 2 شهریور 1389،
مقاله اسرائیل از نگاه شلومو ساند، مورخ اسرائیلی در نشریه لوموند دیپلماتیک و تلاش یهودیان برای ساخت تاریخ های متنوع و متفاوت یهود
چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 12:05 ق.ظ
-اسرائیل از نگاه شلومو ساند، مورخ اسرائیلی
در سال ۲۰۰۸، ساند با تالیف کتاب «چگونه خلق یهود اختراع شد»، ادعای تاریخ نگاری یهودی در قرن نوزدهم را در مورد چهار هزار سالگی این «خلق» به چالش می کشد. او از ورای تاریخ «دراز مدت» یهودیان ، نشان می دهد که نمی توان بر پایه کتاب مذهبی و اسطوره ای چون «کتاب مقدس»، ملتی مدرن ساخت. او در این کتاب، چهره تاریخ نگاری رسمی را افشا می کند که بهودیان را نه به عنوان پیروان دینی که با پویائی در دوره ای از تاریخ در پهنای جهان گسترده شدند، بلکه خلقی معرفی می کند که حتی ویژگی های ژنتیکی خاص خود را هم دارد. و با این نظریه ها، توجیهی تاریخی می آفرینند برای برنامه های استعماری دو قرن اخیر. متاسفانه این کتاب هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
http://enghelabe-eslami.com/component/content/article/19-didgagha/maghalat/4382-2013-09-30-21-03-56.html
آمون : این هم متن مصاحبه از لینک :
بهروز عارفی-اسرائیل از نگاه شلومو ساند، مورخ اسرائیلی- لوموند دیپلماتیکشلومو ساند یکی از «مورخان جدید اسرائیل» است که در زدودن نادرستی ها و پلیدی ها از تاریخ ساختهء «تاریخ نگاری صهیونیستی» نقش بسزائی ایفا کرده است. ساند استاد تاریخ معاصر در دانشگاه تل آویو است و کتاب های او نتیجه پژوهش های طولانی او در مورد سرزمینی است که تاریخ آن با اسطوره و افسانه، در هم آمیخته است.
. در سال ۲۰۰۸، ساند با تالیف کتاب «چگونه خلق یهود اختراع شد»، ادعای تاریخ نگاری یهودی در قرن نوزدهم را در مورد چهار هزار سالگی این «خلق» به چالش می کشد. او از ورای تاریخ «دراز مدت» یهودیان ، نشان می دهد که نمی توان بر پایه کتاب مذهبی و اسطوره ای چون «کتاب مقدس»، ملتی مدرن ساخت. او در این کتاب، چهره تاریخ نگاری رسمی را افشا می کند که بهودیان را نه به عنوان پیروان دینی که با پویائی در دوره ای از تاریخ در پهنای جهان گسترده شدند، بلکه خلقی معرفی می کند که حتی ویژگی های ژنتیکی خاص خود را هم دارد. و با این نظریه ها، توجیهی تاریخی می آفرینند برای برنامه های استعماری دو قرن اخیر. متاسفانه این کتاب هنوز به فارسی ترجمه نشده است.او که در سال های ۶۷،۶۶ و ۶۸ با محمود درویش ، شاعر بزرگ فلسطینی طرح دوستی ریخته است، در سال ۲۰۰۹، در مصاحبه با سایت «اکونومیا» با اشاره به این دوستی از شعر زیبای «سربازی که در رویای زنبق سفید بود» سخن می گوید که محمود درویش برای او سروده بود. او می گوید که بین این شعر و این کتاب، حتما ارتباطی وجود دارد. «محمود درویش این شعر را برای برملا کردن حقیقتی نوشته بود. و این درست نکته ای بود که من به عنوان مورخ در جستجویش بودم. حقیقت یا آن چه که فکر می کنم حقیقت است. به موازات آن، من احساس می کنم که دِینی اخلاقی دارم که حاصلش احساس عمیق بی عدالتی است.»شلومو ساند در سال ۲۰۱۲، کتاب «چگونه سرزمین اسرائیل اختراع شد» را نوشت که در آن فرایند تبدیل «سرزمین مقدس» به «مام وطن» را بررسی می کند. او که به جریان مورخان جدید اسرائیل تعلق دارد که خلاف جریان شنا می کنند، این تناقض را چنین توضیح می دهد: « جامعه اسرائیل عجیب و غریب است و غیر دموکراتیک. چرا که دیگری را نفی می کند. اما جامعه ای است بسیار لیبرال و تکثر گرا.»کلمات «سرزمین اسرائیل» بخشی از اسرار را در خود جای داده است. از راه کدام کیمیاگری، سرزمین مقدس کتاب مقدس ، توانست به قلمرو میهنی مدرن، دارای نهاد های سیاسی، شهروندان، مرز ها و ارتشی برای دفاع از آن ها تبدیل شود؟مورخ متعهد و اهل جدل، شلومو ساند در کتاب حاضر، کار ساختار شکنانه افسانه هائی که دولت اسرائیل را دچار خفقان میکند ، دنبال کرده، به سرزمین های اسرار آمیز و مقدسی می پردازد که دولت اسرائیل مدعی تصدی آن است: «سرزمین موعود»ی که بر روی آن «قوم برگزیده» گویا حق مالکیتی غیر قابل انتقال دارد.از زمان پیدایش یهودیت ، چه پیوندی بین یهودیان و «سرزمین اسرائیل» وجود دارد ؟ آیا مفهوم میهن در کتاب مقدس و تلمود آمده است؟ آیا پیروان دین موسی در همه دوران میخواستند به خاورمیانه مهاجرت کنند؟ چگونه می توان توضیح داد که اکثریت اخلاف آنان ، امروزه مایل نیستند در آن دیار زندگی کنند؟ و ساکنین غیر یهودی این سرزمین چگونه زندگی میکنند: آیا آنان حق زندگی در آنجا را دارند یا ندارند؟کتاب یاد شده، به زبان فارسی ترجمه شده و از این پس در اختیار خوانندگان قرار دارد. شلومو ساند در مقدمه ای که برای فارسی زبانان نوشته، می گوید:« ترجمهء کتاب حاضر به زبانی غنی چون زبان شما ، برای من افتخار بزرگی است. حتی با جرئت می گویم که به خاطر مناسبات دیپلماتیک بین اسرائیل و ایران در زمان انتشار این کتاب ، هیجان ویژه ای نیز دارم. باید دیوار بزرگ ترس و نفرت از دیگری و نیزغفلت را که نخبگان سیاسی اسرائیل و همچنین ایران برپا کرده اند، فرو ریخت! هر سهمی هر چند ناچیز، برای نزدیکی دو فرهنگ ما برای آینده مشترک مان اهمیت بسزائی دارد.»و می افزاید : «... من در کنار نوشتن آثاری نظیر این کتاب، در دانشگاه تل آویو ، تاریخ تدریس می کنم. این امر نشان می دهد که اسرائیل بیش ازآن که یک دموکراسی واقعی باشد، یک دولت قوم گرا (اسرائیل به خود می بالد که دولت یهودیان جهان است و نه دولتی متعلق به همهء شهروندانش چه یهودی و چه غیر یهودی)، و دولتی است لیبرال که در آن کثرت گرائی (پلورالیسم) سیاسی و فرهنگی امکان پذیر می باشد. کتابی که در دست دارید، ابتدا به زبان عبری منتشر شد و در اسرائیل با موفقیت روبرو شده در فهرست «کتاب های پر فروش» قرار گرفت. درست است که این کتاب با انتقاد شدید تاریخ نگاری صهیونیستی روبرو شد، اما این امر نه مانع از پخش آن شد و نه از بحث دربارهء آن و نیز ترجمه آن به زبان های دیگر جلوگیری کرد. [...]من فکر نمی کنم که یهودیان حقی تاریخی بر فلسطین داشته باشند، اما همچنین فکر نمی کنم که در روزگار ما، بتوان حق ملی اسرائیلیان را برای زندگی در این محل انکار کرد. به یقین و بدون تردید، فرایند مستعمره سازی که به راه افتاد، به اهالی بومی آسیب های وخیمی رساند؛ با این حال، امکان بازگشت به عقب و مطالبه نابودی دولت اسرائیل وجود ندارد.در این منطقه، صهیونیسم خلق جدیدی ایجاد کرده و حتی می توان گفت که دو خلق بوجود آورده است که باید برابری حقوق شان به رسمیت شناخته شود. نمی توان تراژدی کهن را با خلق تراژدی جدیدی جبران کرد. باید اسرائیل را وادار کرد که سراسر سرزمین های اشغالی را تخلیه کرده، دولت فلسطین کاملا مستقل را به رسمیت شناسد و به قربانیان غصب اموال و زمین های شان خسارت پرداخت کند. همچنین باید اسرائیلی ها را قانع کرد که کمتر نژاد پرست باشند. اما، هرگونه تهدید مستقیمِ زندگی یا استقلال آنان در چارچوب مرزهای سال ۱۹۶۷، نتیجه ای جز به آتش کشیده شدن شدید سراسر منطقه نخواهد داشت.»شلومو ساند، استاد تاریخ معاصر دانشگاه تل آویو، معتقد است که اسرائیل، شصت سال پس از تاسیس، هنوز حاضر نیست خود را به مثابهء یک جمهوری برای همهء شهروندانش تلقی کند. بر اساس تلقی ساند از قوانین اسرائیل، دولت اسرائیل، خود را متعلق به یک چهارم اسرائیلیان (که غیر یهودی هستند) نمی داند. به ویژه که اسرائیل خود را همواره دولت کلیه یهودیان جهان به حساب می آورد، یهودیانی که در کشورهای خود با آسودگی و با برخورداری از کلیه حقوق شهروندی زندگی می کنند و اغلب آنان، تمایلی نیز ندارند که به اسرائیل کوچ کنند.ساند این ایده را مورد نکوهش قرار می دهد که «قوم گرائی بدون مرز»، پس از تبدیل به نظریه حکومتی، موجب اِعمال تبعیضات سخت بر بخشی از شهروندان آن دیار شده است. علاوه بر این، موجب آوارگی صدها هزاران فلسطینی و دور شدن آنان از خانه و کاشانه شان گشته است. او با نگاهی تاریخی به گذشتهء این سرزمین و با نشان دادن راستی و کژی های تحلیل های تاریخ نگاران رسمی هوادار صهیونیسم، این نظریه را مطرح میسازد که نمی توان با تکیه به اسطوره «ملت ابدی» گرد هم آئی دوبارهء یهودیان در «سرزمین نیاکان»، دولتی ایجاد کرد که نه فقط ادامه زندگی اجتماعی و سیاسی این «ملت» را به مخاطره می اندازد، بلکه آرامش کل منطقه را نیز بر هم می زند.شلومو ساند، با نگاهی واقع گرایانه و دور از تنگ نظری های رایج در میان گروهی از مورخان، با استناد به متون مذهبی و منشاء پیدایش نظریه های صهیونیستی در مورد «سرزمین موعود»، سیر تاریخی رشد دیدگاه های نادرست در مورد «حق تاریخی» بر یک سرزمین را مورد بحث قرار داده و مسئله پیدایش «میهن» را در تاریخ بازنویسی می کند.شلومو ساند، چون دیگر روشنفکران اسرائیلی طرفدار صلح واقعی، همواره برای احقاق حقوق فلسطینیان تلاش کرده و یکی از هدف های او در تالیف آثارش، به رسمیت شناخته شدن حقوق سلب شده مردم فلسطین و جبران ستمی است که بر آنان رفته است.این نخستین کتابی است که از شلومو ساند به فارسی ترجمه شده و به رغم انتشار چند مقاله از او ، خوانندگان فارسی زبان، آشنائی کاملی با روایت های او و مبارزهء فرهنگی او در جامعه ای که «شنا بر خلاف جریان غالب» امر بسیار دشواری است، ندارند.کتاب «چگونه سرزمین اسرائیل اختراع شد» نوشته شلومو ساند، با ترجمه بهروز عارفی و ویراستاری تقی تام از اوایل ماه اکتبر جاری در دسترس خوانندگان قرار دارد.برای کسب اطلاع در مورد چگونگی پخش کتاب می توانید با مترجم تماس بگیرید.
مصاحبه کانال دو تلویزیون اسرائیل با سید ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران در مورد عید پوریم یهودیان، قبر استر و مردخای
سهشنبه 9 مهر 1392 ساعت 11:58 ب.ظ
گفتگوی کانال دو تلویزیون اسرائیل با بنی صدر"
ایهود یاری: امروز عده ای در ایران می گویند: «یهودی ها در زمان استر و مردخای عامل یک کشتار دسته جمعی(هلوکاست) بوده اند»، نظر شما چیست؟
بنی صدر: بعکس است، به جهت اینکه استر محبوب شاه بود و از این فرصت برای جلوگیری از کشتار یهودی ها استفاده کرد. تا جایی که خوانده ام، یادم نمی آید که آنها عامل کشتاری بوده باشند.
http://enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/4356-2013-09-29-20-22-39.html?Itemid=0
آمون : این هم متن مصاحبه :
گفتگوی کانال دو تلویزیون اسرائیل با بنی صدر
ایهود یاری: شما متولد همدان هستید، آیا تا به حال به مقبره استر و مردخای رفته اید؟
بنی صدر: بله، به مزار استر و مردخای که در اول محله یهودیان همدان قرار دارد، رفته ام.ایهود یاری: امروز عده ای در ایران می گویند: «یهودی ها در زمان استر و مردخای عامل یک کشتار دسته جمعی(هلوکاست) بوده اند»، نظر شما چیست؟بنی صدر: بعکس است، به جهت اینکه استر محبوب شاه بود و از این فرصت برای جلوگیری از کشتار یهودی ها استفاده کرد. تا جایی که خوانده ام، یادم نمی آید که آنها عامل کشتاری بوده باشند.ایهود یاری: این همه نفرت کورکورانه دولت و حکومت ایران نسبت به اسرائیل و یهودیت از کجا ریشه می گیرد؟بنی صدر: اسرائیل و یهودیت دو چیز است که نباید با هم قاطی کرد. با این وجود، نزد افکار عمومی مردم ایران نسبت به اسرائیل نگرانی وجود دارد که اولا به حقوق مردم فلسطین مربوط می شود، ثانیا به سیاست حکومت اسرائیل مربوط می شود که آشکارا سیاست تجزیه کشورهای منطقه است و ثالثا به تهدید دائم ایران به جنگ مربوط می شود، بطوری که یادم می آید در زمان نخست وزیر قبلی اسرائیل، روزنامه اسرائیلی نوشته بود: «اگر شما، احمدی نژاد را نمی داشتید تکلیفتان چه بود؟» و رژیم حاکم بر ایران از این زمینه عمومی برای پیشبرد سیاستهایش سوء استفاده می کند پس استبدادش توجیه می شود.ایهود یاری: نظرتان درباره اینکه احمدی نژاد و دیگران می گویند: «اسرائیل باید از روی نقشه پاک شود»، چیست؟بنی صدر: این رژیمها مثل ظروف مرتبطه هستند، همانقدر که آقای نتانیاهو تهدید به جنگ و ... می کند، آقای احمدی نژاد هم همین استفاده را برای سیاست داخلی اش می کرد. با رژیم ایران مخالفم ولی انسان باید حقیقت را بگوید و حقیقت این است که احمدی نژاد نگفته است که اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود. آنچه که او گفت به حکومت اسرائیل و سیاستش در منطقه مربوط می شد، خصوصا در آنچه که به فلسطینی ها مربوط می شود.ایهود یاری: نظرتان درباره سخنانی که پیرامون انکار هلوکاست می گویند، چیست؟بنی صدر: در اروپا هم خیلی ها هستند که نسبت به شمار کشته شدگان که آیا شش میلیون یا کمتر بوده، صحبت می کنند اما از دید من اگر رژیم هیتلر حتی یک یهودی را بیگناه به آن ترتیبی که معروف است در کوره های آتش سوزی می سوزاند، کافی بود تا انسان رژیم هیتلری را محکوم کند. ایرادی که به احمدی نژاد وارد است، اینستکه او نمی فهمد که وقتی که یک انسان مورد ستم قرار می گیرد، مثل این است که همه بشریت مورد ستم قرار گرفته اند.ایهود یاری: نظرتان درباره جنگی که ممکن است بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، چیست؟بنی صدر: امیدوارم مردم اسرائیل پیام مرا می شنوند و به حکومت خودشان می گویند: «شما اگر می خواهید که مردم ایران نسبت به اینکه چگونه رژیمی داشته باشند، تصمیم بگیرند و از این استبداد رها شوند، تهدید ایران، خصوصا تهدید به جنگ را رها کنید.»ایهود یاری: بنظر شما ایران به دنبال سلاح هسته ای است یا به دنبال نیروی مسالمت آمیز هسته ای است یا می خواهد نشان بدهد که به دنبال نیروی مسالمت آمیز هسته ای است؟بنی صدر: برنامه برای تولید بمب اتمی بوده و آنرا زیر فشار افکار عمومی خصوصا افکار عمومی مردم ایران رها کرده است، برای اینکه به افکار عمومی ایران دروغ گفته شده بود و افکار عمومی ایران متوجه شده است که کشورش در خطر بیهوده و بی دلیلی است از اینرو فشار از سوی جامعه زیاده شده است، در انتخابات ریاست جمهوری مهندسی شده اخیر هم این فشار جامعه ایرانی را می بینید.ایهود یاری: چه شانسی وجود دارد که آقای روحانی بتواند با 1+5 به توافق برسد؟بنی صدر: مردم ایران خواهان بمب اتمی نیستند اما اگر از بیرون فشار وارد شود و این فشار خیلی شدید شود، مردم آن فشار را از رژیم برمی دارند و رژیم می تواند به سمت ساخت بمب اتمی برود و غرب از این امر غافل است. فشار مردم ایران به رژیم خیلی شدید است و نباید این فشار را کم کرد.ایهود یاری: آیا تغییری که آرزویش را دارید، در افقی نزدیک می بینید؟بنی صدر: واقعیت را ببینیم؛ در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، آقای سعید جلیلی که معرف و سمبل آقای خامنه ای و ولایت فقیه بوده است، 7 درصد رای آورده است یعنی ولایت فقیه و خامنه ای در جامعه ایرانی در اقلیت محض هستند، از اول انقلاب هم همینجور بود و بیش از 4، 5 درصد رای نداشتند و هر بار که مردم ایران خواستند اظهار نظر کنند، به سود دموکراسی اظهار نظر کرده اند و این بسیار مهم است. اینکه آقای روحانی رئیس جمهور شده، اهمیتی ندارد بلکه میزان رای آقای خامنه ای در انتخابات اخیر اهمیت دارد که تنها 7 درصد بوده است!ایهود یاری: آیا این آرزوی من حقیقت می یابد که روزی بتوانم قبر استر و مردخای را در همدان ببینم؟بنی صدر: چرا که نه، در صورتی که مردم منطقه از این خشونتها رها شوند و صلح بعنوان حقی از حقوق انسان در همه جا مستقر شود، البته شما هم می توانید به همدان بیایید و از مقبره استر و مردخای دیدن کنید.توضیح: گفتگوی فوق که پنجم مهرماه 1392 (27 سپتامبر 2013) از کانال 2 تلویزیون اسرائیل پخش شد، بخشی از گفتگویی است که یکم شهریور 1392 انجام شده بود.
عکسها، تصاویر و نقش ها و نقاشی های پادشاهان و سلاطین امپراطوری عثمانی در ترکیه امروزین و ساخت امپراتوری عثمانی بر روی کاغذ نقاشی
m i
سهشنبه 9 مهر 1392 ساعت 10:28 ب.ظ
استاد باسلام
بجز سلطان عبد الحمید آیا عکسی از سلاطین دیگرعثمانی هم موجود است هرچند مانند ناصرالدین شاه جعلی
پاسخ:
دو سه تایی به صورت تابلو نقاشی.
ساخت مجسمه دروغین شیردال از نقره و برنز تلاش سازمان میراث فرهنگی برای واقعی و اصلی جلوه دادن دست ساخته قلابی و بی ارزش
سهشنبه 9 مهر 1392 ساعت 06:50 ب.ظ
«شیر دال» اصل است یا تقلبی؟
https://khodnevis.org/article/52899#.UkrnV9IRROE
پاسخ:
هزار بار تقلبی است. یک کار شلخته و احتمالا حاصل کارگاه های قلابی سازی اسلامبول است.
آمون : گفتار پیشین :
و این هم متن لینک :
«شیر دال» اصل است یا تقلبی؟
تایید عجولانه دکتر نجفی
۰۹/مهر/۱۳۹۲ مانا آذرنجفی پیش از بررسی شیردال از سوی کارشناسان، آنرا قاطعانه«اصل» خواند. در دوران احمدینژاد، بسیاری از اهالی رسانه جستجوگری را وظیفه خود میدانستند، امروز، بررسی اصالت شیردال در دولت اعتدال و امید فراموش شده است.
بیشتر بخوانید
حکایتی از رفتن اساتید و جلوس جماعت انقلاب فرهنگی
بازار سیاه تخمک: «یک تلفن بزنید»
چرخ اقتصادی که قلم تحصیل را شکسته است
سیاست تفکیک جنسیتی در دانشگاهها ادامه دارد
اعتیاد در مدارس ایران
هنوز چند روزی از ریاست حمید بقایی در سازمان میراث فرهنگی نگذشته بود که دو برادر کلاهبردار ایتالیایی مدعی کشف ارتش کمبوجیه در مصر شدند. ذوقزدگی مدیران میراث فرهنگی به رئیس جمهور وقت نیز رسید و او ادعای بازگرداندن بازماندگان ارتش کمبوجیه را مطرح کرد.فعالان و دوستداران میراث فرهنگی همراه با رسانهها خیلی جدی و مسوولانه موضوع را پیگیری کردند و دست آخر هم مشخص شد این ادعا پوچ و بیاساس بوده است.این روزها اما اوضاع تفاوت چشم گیری با گذشته دارد، ابتدا وزارت امورخارجه آمریکا در صفحه توییتر خود اعلام کرده که یک جام باستانی ملقب به شیردال را به ایران ارجاع داده است. تایید خبر از جانب مقامات ایرانی ذوقزدگی مدیران میراث فرهنگی را در پی داشت اما این بار ماجرا متفاوت بود.هر چند برخی از پژوهشگران و کارشناسان حوزه میراث فرهنگی معتقد به تقلبی بودن این اثر هستند اما فریاد سکوت در اکثریت رسانهها به گوش میرسد. این روزها نه خبری از پیگیری است نه از انتقاد، زمانه حالا فرق کرده و منتقدان دیروز شیفتگان امروزند اخبار جز به تمجید و هورا کشیدن نه تنها مورد بی مهری واقع می شوند که حالا نوبت تیغ سانسور اصلاحطلبان است که بر واقعیت کشیده می شود مبادا گوشه امیدشان به اندکی ناامیدی منقش شود.رضا مرادی غیاثآبادی که تا پیش از این منبع بسیاری از گزارشهای منتقدان و اهالی رسانه بود یکی از افرادی است که به جای ذوقزدگی، اما و اگرهایی را به این اهدا وارد میداند، حالا همان اهالی رسانه او را به بیسوادی و سو نیت محکوم میکنند. وی درباره این اثر باستانی مینویسد:«آنچه که در تصویرهای همراه خبر دیده میشود، اثری است منسوب به گنجینه غار کلماکره در
نزدیکی شهر پلدختر در لرستان که در اروپا و آمریکا به غار غربی مشهور است.این آثار که همگی از جنس نقره هستند، در اواخر دهه ۱۳۶۰ شمسی بطور اتفاقی توسط مردم محلی پیدا شدند و تعداد زیادی از آنها را یک قاچاقچی بینالمللی عتیقهجات از ایران خارج کرد و به موزهها و مجموعههای خصوصی در نواحی مختلف دنیا انتقال داد. همراه این آثار، تعداد قابل توجهی اشیای تقلبی نیز وجود داشته است.چرا که در چنین مواقعی، در ایران و همه جای دنیا، بلافاصله سازندگان اشیای تقلبی دست به کار ساختن نمونههای تقلبی آنها میشوند. شی موضوع این خبر اثری از جنس نقره و به شکل حیوانی است که بدن و دستهای شیر و سر و پاها و بالهای عقاب را دارد. به این موجودات شیردال یا فونیکس میگویند.اما درباره ارجاع آن به ایران باید گفت که اولاً آمریکا طبق مقررات و میثاقنامههای بینالمللی «موظف و متعهد» بوده که این اثر و دیگر آثار مشابه که پس از سال ۱۹۷۰ از ایران خارج شده را فوراً به ایران بازگرداند. در نتیجه نمیتوان اصطلاحات و تعابیری همچون «اعطاء/ بخش/ هدیه» را برای این عمل بهکار برد. دیگر آنکه در اینگونه اخبار و ادعاها لازم است تا به وجود طرف دوم ماجرا نیز توجه شود. یعنی چنین ارجاعی قاعدتاً میباید با قید این نکته نیز باشد که پروتکلهای اجرایی به تمامی و به دقت توسط طرفین انجام و اجرا شده، طرف ایرانی آن را تحویل گرفته، اصالت آنرا پس از انجام کارشناسی تأیید کرده و صورتجلسهها را امضا کرده است. هرگونه اظهارنظر یا خبر قطعی مبنی بر چنین ارجاعی میباید پس از طی این مراحل انجام شود. در بین آثار منسوب به غار« کلماکره» نیز همچون آثار منتسب به نواحی دیگر، اشیای قلابی فراوانی وجود دارند که حتی در ویترین موزههای جای گرفتهاند.»در این میان، باستانشناس دیگری نیز احتمال تقلبی بودن این اثر را جدی میداند. شهرام زارع نیز از باستانشناسانی است که تا پیش از این یکی از منابع مورد تایید خبری بسیاری از رسانهها بود و حالا اخمهای بسیاری از نوع نگاه وی در هم گره خورده است. زارع درباره این اثر باستانی به رسانههای داخلی ایران میگوید: «نکته قابل تأمل آن است که در اصالت اغلب اشیای منسوب به مجموعه «کلماکره» شک و شبهه وجود دارد. چون شاید چند برابر آنچه از آثار این منطقه به یغما رفته، اشیای بدلی از روی این مجموعه ساخته شده و در بازار اشیا عتیقه به خرید و فروش رسیده است. به نظر میرسد اثر تحویل داده شده نیز یکی از همین نمونههای تقلبی باشد. ویژگیهای ساختاری اثر، ترکیب اجزا بدن این جانور، آرایهپردازیها و شکل پرچ و لحیم-کاری اجزا و اتصالات مختلف بدن حاکی از این امر است. به نظر میرسد که این یک اثر تلفیقی است که با چسباندن ترکیبی نامربوط از قطعات مختلف به این شکل پدید آمده است. البته برای قضاوت درست و دقیق میبایست از نزدیک توسط متخصصان بررسی شود.»شیردالها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجستهای از آن در شوش پیدا شده است.روی کفل این شیردال نوشتهای است به خط میخی عیلامی از «اونتاش گال» که آن جانور را به «اینشوشیناک» خدای خدایان عیلام هدیه کرده است. این شیردال که بدست بانو گیرشمن بازسازی شده در قلعه شوش نگهداری میشود. مردم ایران باستان شیردالها را نگهبان گنجینههای خدایان میپنداشتند.شیردال بازگشته به ایران یک جام نقرهای متعلق به قرن ۷ پیش از میلاد است که احتمالا از غاری در شمال غربی ایران به سرقت رفته است. این جام در سال ۲۰۰۳ از یک قاچاقچی عتیقه به نام هشام ابوتعم لبنانی تبار در آمریکا گرفته شده بود.در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی یکی از مجموعه داران بسیار ثروتمند آمریکایی این اثر را به این شرط که آن را در آمریکا تحویل بگیرد به قیمت ۹۰۰،۰۰۰ دلار از ابوتعم می خرد. ابوتعم در سال ۲۰۰۴ این اثر را به آمریکا میبرد. او ارزش اثر را در اظهارنامه گمرکی ۲۴ دلار اعلام کرده بوده است که این امر سو ظن ماموران کمرگ را بر انگیخته بود. با بررسی کارشناسان، موضوع نقره بودن و عتیقه بودن این شی مطرح میشود. ابوتعم مبدا شی را سوریه اعلام کرده بود.گفته میشود «اسکار ماسکارلا» کارشناس آمریکایی بازنشسته موزه مترو پولیتن پیشتر در مقالهای قدیمی با نام «وصلههای ناجور هیات امنای موزه دلالان اشیا باستانی پژوهشگران و ماموران دولتی» تقلبی بودن این شی را گوشزد کرده بود.اسکار ماسکارلا از باستان شناسان معروف آمریکایی است و یکی از بزرگترین حامیان نظریه وجود گسست فرهنگی مفرغ به آهن در شمال غرب محسوب میشود.مسوولین میراث فرهنگی چه میگویند؟محمدعلی نجفی، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری اما در گفت و گو با رسانه های داخلی ایران ، با تاکید بر این موضوع که شیردال تقلبی نیست میگوید: «این شی در سال ۲۰۰۳ در گمرک آمریکا گرفته میشود در این راستا کارشناسان آمریکایی با بررسی این شی تاریخ و پیشینه آن را مربوط به قرن هفتم پیش از میلاد عنوان کردند.»به گفته وی با توجه به آنکه اصل بودن شیردال توسط کارشناسان آمریکایی تائید شده و در حال حاضر نیز در موزه ملی ایران توسط کارشناسان ایرانی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته میتوان گفت این شی اصل است و خبرهایی که پیرامون تقلبی بودن آن منتشر شده را تکذیب میکنم.قاطعیت نجفی رئیس سازمان میراث فرهنگی در حالی است که هنوز نظریه قطعی کارشناسان در خصوص اصل بودن این شی اعلام نشده است. هر چند با این نگاه قاطعانه احتمالا در صورت تقلبی بودن شی مذکور نیز فرمان سکوت صادر خواهد شد.حالا گذشته است دوران احمدینژادی که بازار نقد داغ بود و اهالی رسانه و فعالان حوزههای اجتماعی و سیاسی جستجوگری را وظیفه خود میدانستند امروز دولت اعتدال و امید را نه تنها نباید نقد کرد که به هیچ عنوان هم نباید در مقابل واکنشها و اظهارنظرهای غیرکارشناسانه آنها ایستادگی کرد.ـــــــــــــ
* گویا وظیفه روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی امروز گویا تنها هورا کشیدن است و دست زدن در مقابل پاسخهای رئیس جمهورشان در کنفرانس مطبوعاتی، تشکر و تبریک هزارباره است برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری و مجیزگویی مدیران و وزرایی است که از فیلتر اعتدال و امید بیرون آمدهاند.جامعه
عید پوریم و هولوکاست(هالوکاست) و براندازی نسل یهودیان به انتقام نسل کشی، قتل عام و کشتار بومیان ایران به دست یهودیان باستان
دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت 08:11 ق.ظ
اقای نیسی
من نتونستم عبارت نقل شده از طرف شما یعنی "جنایتی شنیع و نسل کشی" را در آدرسی که دادید ببینم.
در آدرس مذکور آمده که ظریف گفته:
"هولوکاست یک افسانه نیست و مقام معظم رهبری کشتن افراد بیگناه را رد و آن را محکوم میکند."
نیسی
سهشنبه 9 مهر 1392 ساعت 03:49 ق.ظ
در پاسخ به جوینده عبارت ' جنایت شنیع '
متن کامل مصاحبه وزیر خارجه
ظریف : " هولوکاست هم جنایتی شنیع و نسل کشی بود و نباید هرگز تکرار شود. "
مجری: واژه افسانه افراد را ناراحت می کند؟
ظریف: این مشکل ترجمه از فارسی به انگلیسی است . وقتی که تصویر رد می شود مطلبی در ترجمه گم می شود. ممکن است بخشی از معنی از دست برود. متاسفانه بارها این اتفاق افتاده است.
نکته این است که ما کشتار مردم بی گناه را محکوم می کنیم چه این کشتار در آلمان نازی باشد یا اینکه در فلسطین رخ دهد. هولوکاست هم جنایتی شنیع و نسل کشی بود و نباید هرگز تکرار شود.
http://www.akairan.com/havades-akhbar/yjc/a25895584710393102.html
سهشنبه 9 مهر 1392 ساعت 10:03 ق.ظ
آقای نیسی ممنون که لینک رو اصلاح فرمودید. در لینک قبلی آن جمله ای که نوشته بودید نبود.
در مورد مطلبی هم که درباره رابطه ایران و آمریکا نوشتید کاملا حق با شماست. اصلا انقلاب ایران هم کار آمریکا بود. سفیر سابق ایران در انگلستان در گفتگو با بی بی سی به صراحت گفت آمریکا چهار میلیون دلار به امام خمینی پول داد که در ایران انقلاب کند. اصلا ایران کارش سرکوب مقاومت اسلامی در عراق و افغانستان و سودان و فلسطین و بقیه جاها هست. اصلا اسرائیل به فرمان ایران و با پول ایران فلسطین را اشغال کرده. اصلا اسرائیل فقط از ایران فرمان و دستور و پول می گیره. اصلا بزرگترین دشمن اسلام و فلسطین ایران هستش. اصلا ایرانی ها یهودی اند و اسرائیلی ها مسلمان. اصلا ایران همون اسرائیل می باشد و ایران فقط نقش بازی می کند که دشمن غرب و اسرائیل هستش. اصلا در ایران فقط یک نفر مسلمان وجود داره و اون هم فقط شمایید و ما همه دوست اسرائیل و ملت اسرائیل هستیم. شما یه نفر هم که کاری از دستت برنمی آید جز حرف زدن تو این کامتن دانی.
سوال
سهشنبه 9 مهر 1392 ساعت 01:15 ب.ظ
آقای نیسی لطفا بفرمائید که
حالا اگر این هولوکاست افسانه نبود و واقعا در مورد یهودیها در جنگ دوم اجرا شده بود از نظر بنیان اندیشان خوب بود (به عنوان انتقام پوریم ) یا خیر مانند دیگر کشتار های انسانی شنیع و زشت بود؟
پاسخ:
زشت بود نثل صبزا و شتیلا. با این تفاوت که صبرا و شتیلا به اثبات نیازی ندارد و هولوکاست داستانی است بدون ادله اثباتی.
آمون : پیگیری مطلب بدین گونه است برای یادداشت پیشین :
برچسبها: هولوکاست(هالوکاست) و یهودی سوزی، رئیس جمهور دکتر حسن روحانی، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، نسل کشی، قتل عام ، براندازی نسل، پوریم،داستان واقعی کشتار مردم، دروغ جلوه دادن کشتار واقعی پوریم، پوریم یهودیان، نسل کشی ایرانیان، کشتن بی گناهان در عید پوریم یهود، اشغال سرزمین فلسطین به دست یهود، جنایت / جنایات یهود در جهان
اهمیت واقعه نسل کشی ایرانیان در زمان هخامنشیان به نام عید پوریم یهودیان در شناخت تاریخ و تمدن و فرهنگ جهان و ملل باستانی و کهن
صائب
دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت 10:35 ب.ظ
استاد کتاب "آرنولد توین بی، بررسی تاریخ" رو معتبر می دونید؟ تمام کتاب به خوبی همین قسمت هست؟
تو اینترنت فقط یه نسخه خلاصه 750 صفحه ای ازش موجوده ترجمه ی محمد حسین آریا.
پاسخ:
هر نگاه به تاریخ که پوریم پایه نباشد کتاب قصه است.
شعری به زبان انگلیسی از یک وبلاگ وب نوشته های خصوصی
abbas
دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت 07:35 ق.ظ
http://historyview.blogspot.ca/
پاسخ:
طبق معمول فیلتر است.
آمون : شعری است انگلیسی !
An Amateur At Best
My Writings On My Passions - History, Languages, Some Movies, Technology, Architecture, Life, Blah Blah Blah.
Friday, June 7, 2013
Not On Memories
Not solely on memories as you say
But on memories and each other to fill our days
Not to grow old slow and alone until over is our stay
But to together see the seasons turn back to whence they came
Not by cursing the empty luck that takes us our separate ways
But by basking in the destiny that crises-crosses our paths again and again
Not for losing hope of seeing one another and just walking away
But for trusting in the magic that always ensures we meet each other half way
هولوکاست و قتل عام یهودیان اروپا توسط ارتش رایش سوم آلمان نازی و نسل کشی عام بومیان منطقه خاورمیانه توسط یهودیان در عید پوریم
نیسی
دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت 03:52 ق.ظ
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در مصاحبه روز یکشنبه اش با شبکه آمریکایی ای بی سی، هلوکاست را "جنایتی شنیع و نسل کشی" خواند.
آقای ظریف در پاسخ به سوال مجری برنامه که گفت آیت الله خامنه ای هفت سال پیش هلوکاست را "افسانه کشتار یهودیان" خوانده، افزود "هلوکاست افسانه نیست و هیچ کس در ایران چنین چیزی نگفته، بلکه مشکل از ترجمه نادرست و خارج از متن ناشی شده است."
به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» وزیر امور خارجه در برنامه زنده «این هفته با اسفانو پولوس» در شبکه ای بی سی نیوز به سوالات چالشی مجری این برنامه پاسخ داد.
http://www.snn.ir/NSite/FullStory/News/?id=265281&Serv=1&SGr=4
پاسخ:
پوریم هم نام جشن عروسی خاخام بزرگ بوده است.
برچسبها: هولوکاست(هالوکاست) و یهودی سوزی، انکار هولوکاست و احمدی نژاد، رئیس جمهور دکتر حسن روحانی، آدولف هیتلر، پیشوای آلمان نازی، نسل کشی، قتل عام ، براندازی نسل، پوریم،نسل کشی و قتل عام ایرانیان، پوریم یهودیان، نسل کشی ایرانیان، براندازی نسل ایرانیان، عید پوریم، عید پوریم یهودیان، قتل عام ایران، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران
حوزه فعالیت سیاسی روحانیون شیعه در ایران عصر محمدرضا شاه پهلوی و نقش آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی در رهبری سیاست های روحانیت
یکی
دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت 12:29 ق.ظ
سلام .
در مورد ترور شاه در پست قبل فرمودید :موجب تحولات سیاسی پر دامنه ای از جمله منع فعالیت سیاسی حزب توده و مراکزی از تجمعات سیاسی روحانیون شد.
اگر امکان دارد بفرمایید اون مراکزی که روحانیون در آنها فعالیت سیاسی مجاز میکردند چه اسامی داشتند و کجا بودند؟
این سوال به دنبال اینه که میخواهد بداند آیا ظهور مذهب در ایران بر پایه تشیع همزمان است با ظهور سیاسی شدن همین مذهب یا نه!!
پاسخ:
سیاسی ترین حوزه فعالیت روحانیون در ان زمان منزل سید ابوالقاسم کاشانی در پامنار بود.
آمون : برای پیگیری گفته های قبلی :
نقش رودهای بزرگ اروپایی در حفظ سطح و میزان آب دریاچه خزر به عنوان بخشی از سرریزی آبهای طوفان نوح از محل وقوع طوفان عظیم نوح
حنیف
یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 07:28 ب.ظ
سلام استاد
بنا به اطلاعات دم دستی ویکی پدیا رود ولگا به تنهایی بیش از 80 درصد تغذیه ی آب دریای خزر را تشکیل می دهد. شمال این دریا بسیار کم عمق (تا پنج متر) است و کمتر از نیم درصد آب دریا در یک چهارم شمال آن واقع شده ولی در جنوب عمق حدود 1000 متر است. سرچشمه ی رود ولگا حدود 225 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و سطح آب خزر هم اینک 28 متر پایین تر از سطح آبهای آزاد است. رود ولگا با 3691 کیلومتر طول و دبی بیش از 8000 متر مکعب برثانیه طولانی ترین و پرآب ترین رودخانه اروپاست. اگر در مقطعی ناگهان هزاران کیلومتر مکعب آب وارد این چاله شده پس باید گفت رود ولگاه هزاران سال تا جنوب این دریا امتداد داشته است (تا زمان طوفان نوح) در اینصورت باید رد این رودخانه در بستر دریا قابل شناسایی باشد. حتی یافتن آثاری از تمدن در جلگه ی این رودخانه که اکنون در بستر دریا واقع شده هم دور از ذهن نیست هم اینک بیش از ده شهر بزرگ در امتداد این رود می باشد. طوفان نمی تواند چاله ای به عمق 1000 متر ایجاد کند همچنین باید پاسخی برای اکوسیستم خاص این منطقه یاقت. اگر این دریا از زمان طوفان نوح ایجاد شده, آیا جنگلهای انبوه شمال هم از آن زمان ظهور کردند؟
اگر آب طوفان تا ارتفاع 1500 متر بالا آمده از چه راهی خود را به دریای خزر رسانده است؟ کوههای زاگرس که به تنهایی 10 قله ی حدود 4000 متر دارد, آیا ارتفاع کمتر از 1500 متر هم دارد و در اینصورت آب را به کدام سمت سوق می دهد به شرق (یا مرکز فلات) یا به غرب و جنوب (که در حال حاضر تمام رودخانه ها این مسیر را دارند). اگر آب طوفان بخواهد از سمت شمال شرق ترکیه به سمت دریای خزر برود هم باید دید ابتدا توسط جلگه های دریای سیاه به دام نمی افتد؟ در اینصورت آب وارد دریای سیاه می شود نه دریای خزر.
پاسخ:
طبیعت اقالیم گوناگون، در مزور زمان و حوادث طبیعی دچار انواع تغییرات می شود و مناظر امروز عمر دراز ندارند مثلا گمان کرده اید که ولگا در زمان طوفان نیز جریان داشته است. به نقشه ای با پستی و بلندی های منطقه نگاه کنید پاسخ سئوالات تان را می یابید. ضمن این که زاگرس را وارد بازی خیالی خود کرده اید که در صورت مسئله نبود.
آمون : این نوشته، مطلب قبلی در همین موضوع است :
برچسبها: دریای خزر، کاسپین Caspian Sea، دریاچه ارومیه ، اورمیه، اورمیا، تبخیر آب دریاها و دریاچه ها، خشک شدن تدریجی آب دریاچه ارومیه، منابع طبیعی ، طبیعت ، زیستگاه، کاخ کرملین، مسکو، روسیه، روس ها، سرریز شدن آب طوفان نوح به ایران، داستان قرآنی توفان(طوفان) نوح ع، فیلم مستند طوفان نوح، ناصر پورپیرار
متن نامه شجاع الدین شفا به سید علی حسینی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران به دنبال ناآرامی ها و شورش های تابستان 88 ایران
abbas
یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 08:47 ق.ظ
http://abradat.com/Articles/Page1/Pyam-Shojaldin-Shfa.htm
پاسخ:
این یکی هم جواب نداد.
آمون : این هم متن نامه این آنوسی مامور کنیسه :
پیام شجاع الدین شفا به سید علی خامنه ای:«با سرنیزه
میتوان به قدرت رسید، ولی روی آن نمی توان نشست
این نامه را به عنوان یک ایرانی از جمع هفتاد میلیون نفر ایرانی دیگر به شما می نویسم، و اگر آن را به صورت نامهای سرگشاده می نویسم، بدین جهت است که سایر ایرانیان نیر بتوانند بر مضمون آن آگاهی یابند، و در عین حال بتواند به گوش غیر ایرانیان نیز برسد، تا واقعیتهای ناشناختهای را برای آنان روشن کند.
***
بیست سال است شما بر مسند رهبری کشورمان نشستهاید، و به موجب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با اختیاراتی قانونی بر این مسند نشستهاید که از اختیارات غیرقانونی بدترین دیکتاتورهای مبتذل جهان سومی فراتر می رود. ولی برخورداری از این اختیارات، تعهدات روشنی را نیز چه در برابر خداوند و چه در برابر مردم کشور خودتان بر عهده شما می گذارد. آنچه مربوط به خداوند است در کتاب آسمانی قرآن، و آنچه مربوط به ملت ایران است در قانون اساسی جمهوری اسلامی مشخص شده است.
***
حکم روشن قرآنی در این مورد آن است که «نباید عداوت شما نسبت به گروهی، شما را بر آن دارد که پا از طریق عدالت بیرون گذارید» (سورة مائده، آیه 8) و «خداوند به شما امر میکند که چون حاکم شوید میان مردمان به عدالت رفتار کنید» (سورة نساء، آیه 58) و «با یکدیگر در نکوکاری و تقوی یاری دهید و نه در دروغ و ستمگری» (سورة مائده، آیه 3).
***
و در مورد آنچه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مربوط میشود، در اصل بیست و هفتم این قانون تصریح شده است که «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح، به شرط اینکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است».
در جریان انتخاباتی که در خردادماه امسال برای گزینش رئیس جمهوری مملکت صورت گرفت، بسیار و بسیار از کسانی که در دادن رأی شرکت جسته بودند دریافتند که در اعلام نتایج این رأیگیری شدیداً دستکاری شده است تا رئیس جمهوری قبلی کشور همچنان رئیس جمهور باقی بماند.
منطقاً میبایست اینان از بابت این دستکاری به مراجع قضائی شکایت کنند، ولی این مرجع متأسفانه خودش در انجام این تقلب شریک بود. بدین جهت راهی برای این مردم باقی نماند جز اینکه از طریق تظاهرات عمومی، آنطور که قانون اساسی اجازه داده بود وارد عمل شوند، با قید اینکه این تظاهرات مخل به مبانی اسلام نباشد، و تا آنجا هم که دیده شد هیچ کاری که مخالف مبانی اسلام باشد در آن صورت نگرفت مگر اینکه از دیدگاه شما، ابراز مخالفت با آقای محمود احمدینژاد ابزار مخالفت با اسلام تلقی شود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از شرایط ضروری مقام رهبری را «صلاحیت لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه» دانسته است، در اینصورت یا باید قبول کنید که چنین صلاحیت لازم را ندارید و یا بپذیرید که اظهارنظر شما یک اظهارنظر شرعی نیست، بلکه یک تصمیمگیری «کودتایی» است.
***
در پایان هفته این کودتای سیاسی، شما انجام مراسم نماز جمعه را در دانشگاه تهران شخصاً به عهده گرفتید. و این بار در خطبههای خودتان از این نیز فراتر رفتید و شمشیرکشانه به مخالفان رئیس جمهوری برگزیده شما اخطار کردید که نه انتخابات را ابطال میکنم و نه رئیس جمهوری را عوض میکنم، و هر نفسکشی را هم که در کار من فضولی کند اس.اس.های اسلامی را می فرستم تا تکلیف آنها را معلوم کنند، و با چنین شمشیرکشی، این بار دست به کودتایی نظامی زدید، در حالیکه در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی وظیفة ارتش و وظیفه پاسداران جمهوری «جهاد در راه خدا و گسترش قانون عدل الهی» شناخته شده است و نه کودتای نظامی.
و باز نیز، در نماز جمعه... تیرماه جاری آیتالهی بنام احمد خاتمی را مأمور کردید تا در تکمیل شمشیرکشی شما، با توپ و تشری محکمتر ضرورت بازداشت و محاکمه مخالفان مقام مقدس محمود احمدینژاد را از دستگاه قضائی کشور خواستار شود.
***
متأسفانه هم شما و هم آیتالله احمد خاتمی و هم دیگر آیتاللههای گوش به فرمان شما، اصل پنجاه و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی را فراموش کرده یا تعمداً نادیده گرفتهاید که: «حاکمیت مطلق بر جهان از آن خداوند است و هم اوست که انسانها را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است، و هیچکس نمیتواند این حق را در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.»
***
پس از همه این بیعدالتیها و این زورگوییها، می باید به صراحت یادآور شد که اکنون دیگر شما و رئیس جمهوری منتصب شما و دولت او در نزد آن دسته از مردم کشور که حقوقبگیران دستگاه حاکمه نیستند، مشروعیت مذهبی خودتان را از دست دادهاید و ازین پس تنها با قانون زور حکومت می کنید، ولی این ضربالمثل بسیار معروف و در عین حال بسیار آزموده شده را از یاد نبرید که میتوان با سر نیزه به قدرت رسید، ولی نمیتوان روی سر نیزه نشست.
***
حضرت آیتاللهالعظمی! شما با مطالعات وسیع خود در تاریخ اسلام و بخصوص تاریخ خلفای قبل از خودتان، به احتمال بسیار تاریخالخلفای معروف سیوطی را خواندهاید، و در این صورت می باید بخش جالبی از آن را که به عبدالملکابن مروان مربوط می شود را خوانده باشید. این به من امکان می دهد که از شما بپرسم: فکر نمیکنید که این فرضیه مشهور که تاریخ غالباً تکرار می شود، فرضیه صحیحی باشد؟
برای این که سایر خوانندگان این نامه سرگشاده نیز در جریان امر باشند، این موضوع را به صورت جامعتری نقل میکنم:
پنجمین خلیفه بنیامیه، عبدالملکابن مروان (26ـ86 هجری) خونخوارترین خلیفه این خاندان بود. وقتیکه طلحـة ابن زبیر صحابی پیامبر حاضر به بیعت با او نشد، عبدالملک فرمان قتل او را داد، ولی وی برای نجات جان خود به خانه کعبه پناه برد و در آنجا بست نشست. با اطلاع بر این موضوع، عبدالملک حجاجابن یوسف ثقفی والی بصره را که به سفاکی و خونریزی شهرت داشت برگزید و از او خواست که به هر صورت که مقتضی بداند زبیر را به قتل رساند و سرش را برای او به شام (دمشق) بفرستد و برای انجام این مأموریت سپاه کارآمدی را نیز در اختیار او قرار داد.
با دریافت این فرمان، حجاج مردم بصره را برای برگزاری نماز جمعه به مسجد بزرگ شهر فرا خواند، و در خطبه نماز بدانان گفت: دانسته باشید که خلیفه سفاکترین والی خودش را برای انجام مأموریتی بزرگ برگزیده است، و این برگزیده او منم. هم اکنون میان شما سرهای بسیاری را میبینم که آماده بریده شدنند.، و نفس های بسیاری را می شنوم که آماده خاموش شدنند، اگر نخواهید از جمله آنها باشید، باید بی چون و چرا آماده همکاری با سپاه خلیفه باشید، و در غیاب من نیز هوس سرکشی نکنید.
چند روز بعد عازم مکه شد و بی درنگ خانه کعبه را به محاصره گرفت، و برای نخستین بار در تاریخ اسلام آنرا به منجنیق بست تا برای سپاهیان او راه دخولی بدان باز شود. چند روز تمام دیوار کعبه با منجنیق کوبیده شد تا سرانجام حصار شکست و سپاهیان حجاج وارد آن شدند و زبیر را در بستگاهش سر بریدند. و از آنجا تمامی خدام مسجدالحرام را کشتند، و حجرالاسود معروف را چهار پاره کردند و خود مسجدالحرام را آتش زدند.
سپس دامنه کشتارها را به داخل شهر کشاندند و درهای خانههای قریشیان را سوزاندند و نقاب از صورت زنان قریش کشیدند و بدانان تجاوز کردند و هر چه را که آنان داشتند به غارت گرفتند. و چون کار مکه به پایان رسید، به مدینه تاختند و همه غارتگری ها و آتشافروزی ها و کشتارها را در آنجا تکرار کردند.
به پاداش این خدمتگذاری، عبدالملک حکومت مکه و مدینه و طائف را به حجاج داد و عراق را نیز که در آن شورش برخاسته بود، ضمیمه قلمرو حکومتی او کرد.
***
از جمله واقعیت های قرآنی، که از جانب دستگاه شما و رئیس جمهوری منصوب شده شما نادیده گرفته شدهاند، این است که قرآن در همه سورههای خود از خداوند بصورت رحمان و رحیم یاد کرده است و مفهوم این امر طبعاً این است که خواست خداوند نامبده شدن به همین صورت است، در صورتی که "اسلام ناب محمدی" شما، از نخستین روزی که به نام انقلاب اسلامی پا به میدان گذاشته است تا به امروز، این خدا را جز به صورت قهار و جبار نشناسانده و حتی یک بار نشانی از عطوفت و بخشش در او نداده است.
از جمله دیگر واقعیت ها این است که بیست سال تمام است شما در مقام رهبر مذهبی تنها کشور شیعه اثنی عشری جهان، خود را مجری تعالیم دینی و فرامین حکومتی علیابن ابیطالب امام اول شیعیان شمردهاید و می دانیم که این تعالیم به بهترین صورت در نهجالبلاغه این امام منعکس شدهاند، یکی از بلیغترین فصول این نهجالبلاغه رهنمودهایی است که حضرت علی، در آستانه عزیمت مالک اشتر نخعی به سرزمین مصر برای تصدی حکومت این کشور، به وی نوشته است؛ و مهمترین این رهنمودها این هشدار بزرگ است که: «ای مالک، بترس از خون های به ناحق ریخته شده، که در پیشگاه خداوند گناهی بزرگتر از آن نیست!»
***
و شما این هشدار پرشکوه را شنیدهاید و همچنان به آدمکشان بسیجی خود دستور کشتار بیگناهان را دادهاید، و برای افزون کردن حجم خون های به ناحق ریخته شده، سپاه پاسداران خود را نیز وارد همین میدان کردهاید.
در همین نامه حضرت علی به مالک اشتر، آمده است که: «اجرای مهمات امور را به کسی از رعایای خودت واگذار که ستیزهجو و لجوج نباشد و در لغزش پایداری نکند، و اگر به خطای خود آگاه شود، شهامت بازگشت به راه درست را داشته باشد». و شما این مأموریت را به دست دستنشاندهای به نام محمود احمدینژاد دادهاید که هم ستیزهجو است و هم لجوج، و در لغزشهایش پایدار است، و حاضر به قبول خطای خود نیست و شهامت بازگشت به راه درست را نیز ندارد.
***
1330 سال پیش، حسینابن علی، بزرگمردی از تبار پیامبر اسلام، به علت اینکه حاضر به بیعت با خلیفهای فاسق و جبار بنام یزیدابن معاویه نبود، در یک روز گرم تابستانی مانند روزهای کنونی ما، در جنگی بسیار نابرابر با قوای چند هزار نفری یزید جنگید و مردانه جان باخت. و به ظاهر کار این سرکشی، با همه شکوهمندی آن به پایان رسید، ولی همین شکست بزرگترین حماسه جهان اسلام را بدنبال آورد، حماسهای که از جمله پیامدهای آن برقراری تشیع در ایران بود.
ولی حضرت ولی فقیه جمهوری اسلامی ایران!
اجازه دهید بیپرده به شما بگویم امروز این حماسه شکوهمند حسینی درست در جهت عکس آن رویداد چهارده قرن پیش تکرار شده است، یعنی اکنون دستگاه حکومتی شما است که در نقش یزید وارد میدان شده است، و رئیس جمهوری منتصب شماست که ایفای نقش شمر ذیالجوشن را بعهده گرفته است، و این آیتاللههای گوش به فرمان شما هستند که نقش دستیاران گوش به فرمان یزید را ایفا میکنند و این بار حماسهآفرینان واقعی مردان و زنانی هستند که با منطق دفاع از حق قانونی خود به میدان آمدهاند، ولی با منطق قدرتنمایی صاحبان قدرت روبرو شدهاند آن صندوق رأیگیری نیز که رئیس جمهوری برگزیده شما سر از آن برآورده است، همان صندوقی است که هفتصد سال پیش عارف بزرگ ما مولوی در باره آن گفته بود:
تا بداند کافر و گبــر و یهــود
کاندر این صندوق جز لعنت نبود!
***
پیش از پایان این نامه سرگشاده، وظیفه میهنی خودم میدانم که پیش از فرا رسیدن ساعت بیست و پنجم، و برای اینکه کار به خونریزی های احتمالی خطرناکی نکشد، به شما یادآوری کنم که با همه محبتی که نسبت به نور چشمی عزیزتان دارید، متوجه باشید که او اکنون مهره سوختهای بیش نیست که به گفته شاعر "نه در مسجد گذارندش که رندی و نه در میخانه کاین خمار خام است"، و دیر یا زود خواهید دید که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در برابر او روش مقاومت در پیش خواهند گرفت و چوب و چماق های او دیگر کاری از پیش نخواهد برد.
و نیز خواهید دید که در صحنه بینالمللی هم او را دیکتاتور بیپشتوانهای بیش نخواهند شناخت که رهبر مذهبی کشورش در خطای محاسبهای خطرناک، سرنوشت خود و همه رژیم خود را در راه تحمیل او به قمار گذاشته است.
با مراتب احترامامضاء: شجاعالدین شفا
چهاردهم ژوییه 2009 -شفا
برچسبها: جمهوری اسلامی ایران، آیت الله سید علی حسینی خامنه ای، رئیس جمهور دکتر محمود احمدی نژاد، حکومت انسان به نام خداوند، حکومت و خلافت خداوند بر روی زمین، حکومت و نمایندگی خداوند بر زمین، اجرای حدود و احکام قرآنی اسلامی، آنوسی ها و مارانوسی ها، مزدوران، آنوسی ها؛ تظاهر یهودیان به اسلام، امام شیعه
دریاچه هامون و خشک شدن تدریجی آب ها و حوضه های آبی منطقه خاورمیانه و ایران طی سیاستگذاری های خائنانه سیاستمداران وطن فروش
عرفان
یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 12:31 ق.ظ
سلام استاد
دریاچه هامون سومین دریاچه بزرگ ایران هم بکلی خشک شده است.
پاسخ:
منبع تغذیه هامون در افغانستان بود که مدت هاست بسته شده.
آمون : یادداشت پیشین در این باب :
جامعه بهائیان و انتخاب هیئت مدیره و کادر رهبری بهائیت در حیفای اسرائیل و عکسی از مصرف تریاک توسط سیاستمداران مذهبی ایران
abbas
یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 05:58 ق.ظ
http://irangreen-42.blogspot.ca/2011/10/blog-post.html
abbas
یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 08:01 ق.ظ
http://bahaism.blogspot.ca/2013_04_01_archive.html
پاسخ:
متاسفانه شاید هم به دلیل اشتی کنان هر دو لینک مسدود است.
آمون : اولی، عکس مصرف دخانیات توسط شیخ اول فعلی کشور است که ساختگی به نظر می رسد، احتمالا برگرفته از پیپ کشیدن، دومی هم لینک جالبی است از بهائیان و انتخابات کمیته رهبری که هم سیاه پوست! در بین شان هست و هم دو نفر به اسم استفان و چند مطلب جالب دیگر نظیر تمایل بیشتر به مصرف الکل تا کشیدن تریاک و غیره!
برچسبها: بهائیت، بابیت، بهائیان، بابیان، اسرائیل / اسراییل / ارض مقدس، حشیش، شیره، تریاک، تریاق، زهر، زهر،پاد زهر، تریاک،دخانیات،افیون، سیگار، قلیان، پیپ، تریاک،دخانیات، دخانیات، مواد مخدر، مخدره، کوکائین، هروئین، تریاک،مواد مخدر، آیت الله سید علی حسینی خامنه ای، ناگفته های پنهان سیاست و تاریخ، پشت پرده پنهان سیاست
بازگرداندن مجسمه قلابی و مجعول شیردال ایرانی از اشیا یادگاری ساخته شده به اسم ایران باستان و تاریخ هخامنشیان مزدور یهودیان
شنبه 6 مهر 1392 ساعت 07:24 ب.ظ
http://www.isna.ir/fa/imageReport/92070603759/
رونمایی از جام سیمین شیردال در تهران
پاسخ:
made in Isfahan.
عکس آقا نجفی اصفهانی هنگام ادای نماز جماعت به عنوان بخشی از تصاویر تاریخی حوزه تاریخ معاصر ایران و انقلاب مشروطه ایران قاجاری
abbas
شنبه 6 مهر 1392 ساعت 10:22 ق.ظ
http://www.yadegaran.com/viewphotoall.php?pageNum_showerPagination=2&totalRows_showerPagination=51&cat=566&source=zower.php&origin1=iran.php&origin2=%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%AA
پاسخ:
ممنون.
گفتگوی اجتماعی در کشور تازه تاسیس ایران فعلی و شروع و تداوم حکومت بازیگران و صحنه پردازان نمایش های خیابانی ترور و انقلاب ملی
ساده لوح
شنبه 6 مهر 1392 ساعت 10:02 ق.ظ
1- خشک شدن دریاچه پریشان در کازرون هم آیا عمدی بوده است؟! به نظر من اشتباهات بسیاری در مدیریت داخلی و خارجی کشور بخصوص در بعد از انقلاب صورت گرفته و می گیرد که علت العلل آن همانا تحقیر نمودن تخصص و عدم بکارگیری نظرات متخصصین امر در حوزه های مختلف است( چندی است که مدرک گرایی هم مد شده و دانشگاه های دولتی دست چندم و بخصوص دانشگاه آزاد که در هیچ رشته ای آدم با سواد بیرون نداده و نمی دهد گروه گروه فارغ التحصیل دکتری بیرون می دهد و لابد باید به اینها باید گفت متخصص !!!)چرا و چگونگی آن و این که چه کسانی از این همه آسیب به منابع طبیعی کشور سود برده و می برند بحث غم انگیز دیگری است. به سرنوشت حیات وحش ایران قبل و بعد از انقلاب نگاه کنید؟! می توانم به جرات بگویم که در این کشور هیچ کوهستانی نیست که در آن به بهانه و تظاهر به توسعه عشایری و روستایی و معدنیابی و اکتشاف نفت و ... جاده نکشیده باشند و کوهستانهای بکر را در دسترس افراد شکارچی تفنگ مسلسل دار ماشین سوار قرار نداده باشند. در زمان رضا خان و پسرش کمتر کسی حتی از عشایر کشور جرأت داشت حتی تفنگ شکاری را داشته باشد. به همین خاطر علیرغم فراوانی مردم عشایر در کشور(آن وقتها حد اقل 30 درصد مردم ایران زندگی عشایری داشته اند و اکنون طبق گزارشات آمار گیری ده ساله در سال 1385 کمتر از 1% مردم ایران عشایر بوده اند) کوهستانها پر بود از میش و بز کوهی و دشتها پر بود از آهو! اما اکنون بعضی مردم عادی گویا سلاح ضد زره آر پی جی 7 هم در خانه دارند؟! منظورم این است که یک بی تفاوتی و لاقیدی و «کم بها شماری» نهادینه شده بخصوص در حوزه منابع طبیعی و کشاورزی وجود دارد (که آنهم ناشی از درآمد بی دردسر و سرشار فروش نفت خام و گاز طبیعی کشور است). همه اینها احتمالا عمدی هم نباشند ولی بیشتر ناشی از همان به سخره گرفتن تخصص در حوزه های مختلف و از جمله کشاورزی و منابع طبیعی بوده و هست!
2- با عرض جسارت خدمت استاد به نظرم این که ماحصل تمام نادانی های خود را در حلیه گری یهودیان و یا دیگران جستجو کنیم تنها از خود رفع مسئولیت نموده ایم و با این نگاه هیچگاه نخواهیم توانست هیچ یک از مشکلات خود را حل کنیم. همانگونه که سالهاست خود فریاد می زنید ما کشور و مرم جوانی هستیم و لذا در بحث مدیریت و کشورداری هم بی تجربه و از اواخر دوران به اصطلاح قاجار و بخصوص در زمان پهلوی ها یکسری ادارات عریض و طویل را هم از سیستمهای کشورداری غربی بطور ناشیانه و بعضا با کمترین بهره وری و کارکرد کپی برداری نموده ایم(آقای مهران مدیری در سریال قهوه تلخ بخوبی به این موضوع پرداخته بود).اگر قدرتهای بزرگ بگذارند، متاسفانه سالها و ده ها طول خواهد کشید تا بسیاری از مفاهیم مملکت داری برایمان به اصطلاح جا بیافتد و در این مسیر البته خسارتهای زیادی خواهیم خورد و بعضا مورد سوء استفاده سودجویان و حلیه گران خودی و غیر خودی نیز قرار خواهیم گرفت. خلاصه اینکه حیله گری حلیه گران یک بحث است و ساده لوحی و حیله خوردن من بحث دیگری است. من در درجه اول باید فکری به حال خود بکنم.
پاسخ:
دریاچه پریشان را هم ارباباان منطقه برای افزودن به کشت و کار خود خشکاندند که گمان می کنم ماجرای آن در مراجع قضایی شیراز مطرح است. در سرزمینی که سلسله قاجار و ناصرالدین شاه و امیرکبیر و حافظ و سعدی اش قلابی اند و در مقابل چشمان یک گروهان آدم نظامی و اداری و صاحب سواد و مقام نمایش نامه ترور شاه به صحنه می برند و به اصطلاح صدا از کسی در نمی آید، هرنوع گفت و گوی اجتماعی مثل این است که سر به سر خودمان بگذاریم.
آمون : پیشتر از این :
سرریز شدن آب های حاصل از بارندگی طوفان نوح و تشکیل حوضه های آبی در اطراف ترکیه امروزین، دریاچه خزر، آرال، ارومیه، باتلاق گاوخونی
؟
شنبه 6 مهر 1392 ساعت 09:52 ق.ظ
با عرض سلام وخسته نباشید
دریای خزر با آن وسعت(که بزرگتر از ترکیه است) و حجم زیاد آب میتواند سرریز طوفان نوح باشد؟
پاسخ:
کافی است از خود بپرسید این حجم آب از ترکیه بزرگ تر از چه منبعی فراهم شده. زیرا اگر آب رودخانه های کلان دنیپر و دن به آن وارد نمی شد، حالا یک دریاچه ارومیه و مرداب گاو خونی و اورال و قم هم در شمال ایران داشتیم.
آمون : از همین گفتگوها :
برچسبها: دریای خزر، کاسپین Caspian Sea، تبخیر آب دریاها و دریاچه ها، توپ قاپی، استانبول، ترکیه،دریاچه ارومیه ، اورمیه، اورمیا، سرریز شدن آب طوفان نوح به ایران، فیلم مستند طوفان نوح، منابع طبیعی ، طبیعت ، زیستگاه، سازمان حفاظت از محیط زیست، فاجعه/ فجایع زیست محیطی بشری، خشک شدن تدریجی آب دریاچه ارومیه
تعمد دولت و سیاستگذاری های عامدانه به منظور خشکاندن بستر زهکشی دریاچه ارومیه و خشک کردن آب دریاچه اورمیه(رضائیه) آذربایجان غربی
محمد اوجال
شنبه 6 مهر 1392 ساعت 01:31 ق.ظ
استاد گرامی، ممکن است کمی بیشتر در مورد خشک کرده شدن عمدی دریاچه ارومیه توضیح بفرمائید؟
پاسخ:
1. بستن سد بر رودخانه هایی که به دریاچه می ریخت.
2. برداشت بی حساب از مخازن زیر زمینی با حفر چاه عمیق.
در حوزه دریاچه ارومیه سی هزار پروانه چاه عمیق صادر شده است.
محمد اوجال
شنبه 6 مهر 1392 ساعت 01:18 ب.ظ
وجود 30 هزار حلقه چاه عمیق مجاز در آذربایجان غربی
http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8910030090
آمون : تمایلا بنگرید به :
و در مورد تعداد چاه های عمیق هم می توانید به این لینک مراجعه کنید چون نسخه فوق، نسخه چاپی است و نسخه اصلی فارس نیوز این است :
تلاش عمدی/ عامدانه در خشک شدن دریاچه ارومیه به عنوان توسعه کشاورزی و الگوبرداری از خشک سازی دریاچه آرال عهد استالین، شوروی سابق
یکی
جمعه 5 مهر 1392 ساعت 05:50 ب.ظ
منظور شما اینه که اون باتلاقها و دریاچه ها با اون مقدار آبی که از رودهای متصل به اونها دریافت میکنن کسری آب تبخیری و جذبی زمین را نمیتوانند جبران کنند ؟
در این صورت خشک شدن تدریجی اونها امری طبیعی میشه.
منتها عامل بهره برداری حریصانه ایرانی از منابع رودخانه ها چه اثری خواهد داشت؟!
پاسخ:
همین برداست حریصانه از اب رودخانه هایی که اورال را تغذیه می کرد. در نهایت آن دریاچه را فدای توسعه کشت پنبه در دوران استالین کرد. بعدها به این اشتباه اعتراف کردند. به گمانم ماجرای دریاچه ارومیه کپی کشی عمدی از ماجرای دریاچه اورال بود.
آمون : بازگشت دارد به :
برچسبها: فاجعه/ فجایع زیست محیطی بشری، تبخیر آب دریاها و دریاچه ها، خشک شدن تدریجی آب دریاچه ارومیه، دریاچه ارومیه ، اورمیه، اورمیا، آذری، آذربایجانی و آذربایجان، سازمان حفاظت از محیط زیست، منابع طبیعی ، طبیعت ، زیستگاه، سرریز شدن آب طوفان نوح به ایران، فرهنگ بومی و تمدن منطقه ای، ناگفته های پنهان سیاست و تاریخ
فیلم مستند طوفان نوح و کشف کشتی نوح و سرریز شدن آب طوفان به منطقه ایران و تشکیل مرداب و تالاب و دریاچه های متعدد داخل ایران
یکی
جمعه 5 مهر 1392 ساعت 03:37 ب.ظ
سلام.
در مورد خشک شدن دریاچه ارومیه و اورال منهم با استاد موافقم.
همین دریاچه وان در سصد کیلومتری دریاپچه ارومیه هنوز هم هیچ تغیری نکروه است .این در حلیه که وان هم از بقایای طوفان نوح بوجود آمده...
پاسخ:
دریاچه ارمنستان، دریاچه ارومیه، دریاچه ائورال، دریاچه خزر، باتلاق های بزرگ قم و گاو خونی که همگی بر اثرشیب شرقی زمین به وجود امده حاصل سرریز دبی طوفان به سمت شرق است.کافی است در حوزه هر یک از این نیمه مرداب ها به دنبال عامل تغذیه اب بگردید.
آمون : اشاره بحث از اینجا قابل پیگیری است :
محبت و علاقه دوستان بنیان اندیش به آقای ناصر پورپیرار(ناریا) و ترویج اندیشه و آرای بنیان اندیشانه در وبلاگ و صفحات شخصی دوستان
بنیان اندیش
جمعه 5 مهر 1392 ساعت 12:21 ق.ظ
خانم naina چند بار سعی کردم در وبلاگ تان نظر بگذارم نشد متاسفانه و تصمیم گرفتم آخرین کامنتی که ارسال نشد را اینجا نصب کنم:
سلام
تاسیس وبلاگ را تبریک می گویم و امیدوارم مطالب غنی و عمیق را به صورت مستمر ادامه دهید.
مقاله اخیر هم بسیار روشن گر بود و خوب تدوین شده بود.
naina
جمعه 5 مهر 1392 ساعت 03:04 ب.ظ
آقای بنیان اندیش ممنون از اظهار لطف شما. ان شاءالله شما هم در این مسیر موفق باشید.
پاسخ:
ایضا
به جای حروف کد بیرون داد.
آمون : ما که وبلاگی ندیدیم !
خشک شدن دریاچه اورال و خشک شدن دریاچه ارومیه (رضائیه) و نقش انسان در تغییر طبیعت و دستکاری در جزئیات محیط زیست بشری
محمد اوجال
جمعه 5 مهر 1392 ساعت 02:23 ب.ظ
آقای نیما
خشک شدن طبیعی یک دریاچه، یک مسئله است، و بی توجهی مسئولین امر به تبعات مختلف این رویداد طبیعی، مسئله ای است دیگر.
پاسخ:
اقای اوجال. خشک شدن دریاچه ارومیه و حتی دریاچه اورال یک مسئله طبیعی نبوده است.
آمون : این هم نکته قبلی ذکر شده :
تاریخ، گذشته، زبان، فرهنگ و تمدن دیرین و کهن و قدیمی ترک ها و آذری های ایران و آذربایجان و ترکیه و امپراطوری عثمانی در آناتولی
کلام ماندگار حق
جمعه 5 مهر 1392 ساعت 12:10 ق.ظ
استاد خواهش می کنم. به خدا کار خاصی نمی کنم و ما شرمنده شما هستیم . در این اقدام قصد داشتم به هیچ وجه وارد مکالمه و دیالوگ نشوم و فقط مطالب شما را خلاصه درج کنم ولی عکس العمل عربگری برام عجیب بود.
ضمن اینکه دفاع متعصبانه و لجبازانه ایشان از زبان ترکی آن هم با این همه ادعای ایشان بر بنیان اندیشی و دنبال کردن مطالب شما جای سوال بسیار دارد .
پاسخ:
زبان و فرهنگ ترکی فهرست تالیفات ندارد. به کارتان ادامه دهید.
آمون : این منظور نظر است :
سازمان حفاظت از محیط زیست و احیا و مبارزه با خشک شدن دریاچه ارومیه (اورمیه، رضائیه) و تشابه خشک شدن دریاچه اورال در زمان شوروی
Nima
پنجشنبه 4 مهر 1392 ساعت 11:24 ب.ظ
استادگرامی:این همه هیاهو به مناسبت خشک شدن دریاچه ارومیه که دراثر یک حادثه بوجودآمده چه دلیلی دارد؟آیا هزینه کردن برای احیای آن کار بیهوده ای نیست؟بنابر قول یکی از کارشناسانشان همین بلا بر سر دریاچه اورال نیزآمده است.
پاسخ:
دریاچه اورال حوزه تمدنی ندارد.
آمون : البته نام دقیق، آرال است ARAL ولی خوب، اورال هم در ایران گفته می شود! این هم شرح دریاچه نابود شده:
عفت و عصمت زنان و چگونگی به انحراف کشیده شدن زنان و ریشه یابی روابط نامشروع جنسی زنان و هرزگی و افزایش آمار طلاق های زنان جامعه
مفلح اسماعیلی
پنجشنبه 4 مهر 1392 ساعت 08:49 ب.ظ
لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (226بقره)
با سلام به استاد عزیز آیه را چگونه ترجمه می نمایید
عوامل ودلایل طلاق در کشور را چگونه می بینید آیا صحیح است که نزیک به پنجاه در صد طلاق ها بعلت مشکلات جنسی بین زوجین می باشد وبطور کلی مختصری درمورد طلاق این بلای خانمان سوز توضیح دهید
پاسخ:
زنان به طوز معمول در کمبودها صبورند مگر در مورد اختلال و یا گسست روابط جسمی و جنسی که راه حلی جز طلاق و یا برقراری رابطه نامشروع ندارد که غالبا و به خاطر علاقه به فرزندان، خانم ها راه حل دوم را برای رفع کمبودهای شان انتخاب می کنند.
آمون : کامنت ویرایش شد! فوقا، کامنت جدید است.
مفلح اسماعیلی
پنجشنبه 4 مهر 1392 ساعت 08:49 ب.ظ
لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (226بقره)
با سلام به استاد عزیز آیه را چگونه ترجمه می نمایید
عوامل ودلایل طلاق در کشور را چگونه می بینید آیا صحیح است که نزیک به پنجاه در صد طلاق ها بعلت مشکلات جنسی بین زوجین می باشد وبطور کلی مختصری درمورد طلاق این بلای خانمان سوز توضیح دهید
پاسخ:
زنان به طوز معمول در کمبودها صبورند مگر در مورد اختلال و یا گسست روابط جسمی که راه حلی جز طلاق و یا برقراری
رابطه نامشروع ندارد که غالبا و به خاطر علاقه به فرزندان، خانم ها راه حل دوم را انتخاب می کنند.
یادی از گذشته،نوستالژی، مرور خاطرات گذشته ناصر پورپیرار و بنیان اندیشی در برخوردهای متحجرانه و عقب مانده ناشی از واماندگی مدعیان
کلام ماندگار حق
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 11:08 ب.ظ
آب و آشوب در لانه ی حشرات ایران شناس! (۴)
برخی تذکر می دهند که کاربرد کلماتی چون «حشرات» و «بوزینگان»، در یادداشت های من، با ادبیات تبادل نظر تناسب ندارد و به بحث آکادمیک لطمه می زند. نخست این که من با کسی تبادل نظر نمی کنم و هیچ آکادمیسینی در برابر خود نمی بینم. کتاب هایی با اسناد و استدلال و عکس و سابقه و سخن، با زبان متعارف بررسی نقادانه منتشر می کنم و در برابر بوزینگانی را شاهدم که به جای پاسخ، این جا و آن جا، فقط فحاشی و دهن کجی می کنند و برای سران ایران شناسی و اربابان اورشلیمی خود معلق می زنند. وانگهی تا همین جا هم مسلم است که مخاطبان من در زمره ی متهمان به جنایت و خیانت فرهنگی به وسعت تمام تاریخ بشرند و توصیفات من هنوز محترمانه ترین خطاب و لقب برای کسانی است که به قصد ستردن رد پای کشتار و انهدام بی مقیاس و نامحدود حادثه ی پلید پوریم، اساس دانایی قومی وملی و منطقه ای ما را به اباطیلی آلوده اند که رفع و رجوع و شست و شو و جمع وجور کردن آن ها به سعی مومنانه ی لااقل یک نسل نیازمند است.
به گمانم این گروه ناصحان اخلاق مدار به عمق فاجعه پی نبرده اند و دستگیرشان نیست که از کدام کسان سخن به میان است. اگر در نظر آنان امثال آستروناخ و هرتسفلد و اشمیت و گدار و گیرشمن و نیبرگ و از این قبیل و به تبع آن ها بهار و خانلری و تفضلی و مشکور و شهبازی و شعبانی و رجبی و بی مایگان دیگری در این ردیف، هنوز قابل خطاب محترمانه اند، پس اساس این نبرد را، که جز مقابله ی دروغ و جعل و ناراستی با حقیقت و حجت و حساب کشی نام نمی گیرد، دست کم گرفته اند و از یاد برده اند که با گروهی سر و کار داریم که پنج سال پس از ارائه ی تزهای «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، جز بی حرمتی و توطئه چینی و دعوت به سکوت و ساختن فیلم های کارتنی و برگزاری نشست ها و نمایشات روحوضی ایران شناسی، عکس العمل عالمانه ای نداشته اند. ما درست از این مسیر است که این آوازمندان قلابی و بی مقدار ایران و شرق شناسی را شناسایی و با آن ها تعیین تکلیف می کنیم. اگر دو سال پس از این که در کتاب نخست ساسانیان مطمئنا و از طریق نمایشات تصاویری جان دار و غیرقابل تردید و انکار، اثبات شد که تخت جمشید یک سایت کهن و یک زیگورات ایلامی است که به وسیله ی نیزه داران هخامنشی تصرف و تخریب شده و در قرن اخیر نیز باستان شناسان یهودی از قبیل هرتسفلد صد و پنجاه هزار متر مربع بقایای ابنیه ی در خاک پنهان مانده ی ایلامی آن محوطه را، پس از حفاری و آشکار سازی، یکسره برچیده اند، ولی یک به اصطلاح استاد تاریخ و باستان شناس دستمزد بگیر خودی، همانند شاپور شهبازی، به جای تامل در این اسناد و عکس ها، که به هویت و دیرینگی سرزمین و مردم او مربوط است و در جای مقابله با جاعلان و خراب کارانی که به نام شرق شناس هستی و هویت منطقه را بازیچه گرفته اند، در نفس های آخر زندگی هم، برای استقرار و استمرار همان جعلیات و دروغ ها آماده است که به عنوان سیاهی لشکر در یک کارتن کودکانه ی مضحک و مسخره ی سراپا بی هنری با نام بی مسمای «شکوه تخت جمشید» شرکت کند، پس خطاب های من نوش جان او و سزاوار است که بدون حرمت فرهنگی صحنه ی حیات را برای نسلی باقی بگذارد که به عرصه ی نوین زمینه سازی برای همبستگی قومی و دینی و انسانی در منطقه آماده می شوند و مصمم اند که همان شرق میانه ی کهنی را که چند هزاره پیش از ورود وحشیان هخامنشی، نگین نواندیشی و دانش و هنر و فلسفه و حکمت و زندگی جمعی مسالمت آمیز بود، از نو زنده کنند...
http://w3.naria.ir/view/5.aspx?id=20
کلام ماندگار حق
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 11:10 ب.ظ
یکشنبه 29 آبان1384 ساعت: 22:3
با سلام به دوستان و نیز دشمنان آشکار و پنهان. عرض می کنم که بخش ساسانیان در مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» 5 و یا 6 قسمت خواهد شد و قسمت چهارم آن در حال آماده شدن است. درباره ی گزینش دوستانه و محفلی و محاسبه شده ی چهره های ماندگار هم، که چند سالی است منبع دیگری برای حیف و میل و بلع بودجه های باد کرده شده، به طور کل قابل تشخیص است که در سده ی اخیر، در حوزه ی فرهنگی ایران، کم تر چهره ای که درخور ماندگاری شمرده شود، ظهور کرده و به همین قرار آب کفن نخشکانده از یاد زمانه پاک می شوند. مدت هاست که برای حضور در مدار ماندگاری تفاوت هایی بروز کرده و مدت هاست که تکرار کنندگان دانایی های ثبت شده را صاحب عنوان فرهنگی نمی شمرند، و حافظ و جامع جمیع علوم و فنون و مستدرکات موجود جهان را نیز، حد اکثر معلمی شایسته می دانند و نه صاحب اندیشه ای ماندگار. زیرا او مصرف کننده و مکرر کننده ی دانایی های دیگران است و خود در تولید آن ها نقش و اثری نداشته است. اینک کسی را لایق مقام ماندگاری می دانند که حرف و نظری نو بیاورد و بر سرمایه ی دانش و آگاهی موجود، حتی به قدر پول سیاهی بیافزاید. مثلا رسیدن به ارتفاع صاحب نظری و ماندگاری در ریاضیات، مستلزم غلبه بر گره ناگشوده ای در آن علم است، و نه ترجمه ی پر غلط چند کتاب ریاضی از تالیفات دیگران! چنین شخصی حد اکثر یک مترجم درجه ی سه شمرده می شود و نه چون پرویز شهریاری چهره ای ماندگار در ریاضیات!!!!؟
کلام ماندگار حق
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 11:12 ب.ظ
نویسنده: ناصر پورپیرار سه شنبه 29 آذر1384 ساعت: 8:55
حتی برخی از آنان با مسخرگی تمام مدعی شده اند که اگر پورپیرار پیدا نشده بود آن ها خیال داشتند فهم انحصاری و افتخار آفرین خود را از تاریخ ایران ارائه دهند و طبیعی است در حالی که از ناتوانی و عقب ماندگی خود دندان بر هم می سایند خروج تخم طلایی در شکم را به دوره ای دیگر موکول می کنند. به شما بگویم که مجموع این مدعیان، حتی اگر هزار نفر شوند قادر نخواهند بود هیچ حرف نوی در این زمینه عرضه کنند، دارای کم ترین نواندیشی ملی نیستند و جز تناول به تکرار تهوعات اروپایی ذائقه ی دیگری ندارند. برای نمونه من آماده ام تا انتشار جلد بعدی تحقیقات ساسانی را سالی عقب بیاندازم تا این آقایان فقط درباره ی سکه های معروف به ساسانی ابراز عقیده ی تازه ای کنند و منشا آن را بیابند. مطمئن باشید علی رغم این همه کلید که در 5 سال گذشته در اختیار آنان گذارده ام باز هم جز معرفی چهره های بی نام و نشان این سکه ها به این یا آن امپراتور قلابی ساسانی کار دیگری از آنان بر نخواهد آمد! اگر باور ندارید، بفرمایند این گوی و این میدان.
عربگری
چهارشنبه 3 مهر 1392 ساعت 06:42 ب.ظ
با سلام خدمت استاد و سایر دوستداران استاد
جناب «کلام ماندگار حق» حق با شماست
در همین راستا نیز 4 سال پیش از تمام دوستان استاد پورپیرار تقاضا کردم که جمع شویم و شبی یا روزی را به مناسبت کارهای استاد و در بزرگداشت وی گرامی بداریم و هفته ها دعوت کردم ولی تنها یکی از دوستان، آنهم از کانادا اعلام یاری و حضور در مراسم را نمود و بنده از دعوت خود شرمسار شدم هرچند که استاد نیازی به این بازیها(به قول خودشان) نداشته و ندارند
و می خواهم این درد بزرگ را جار بزنم که عموم شما دوستانی که به لطف وبلاگهای مجانی و لامکان و لامشخصات، در لاف زنی ید طولایی دارید ولی در عمل از خیل اینهمه دوستان، کمتر کسی جرأت آفتابی کردن خود را دارد تا مبادا به جرم استاد گفتن به استاد سر به نیست نشوند!
اما دکتر پرویز شهریاری نیز همانطور که گفتید از چهره های ماندگار(!) مصوب صدا و سیمای فراماسونری است و کسی که در آنجا معرفی شود تکلیفش نیز مشخص است
به جهت متخصص ریاضی بودن خودم، پرویز شهریاری را نسبتا خوب می شناسم وی مترجم کتابهای جیبی و کتابهای بازیها و سرگرمیهای ریاضی هستند و از 25 سال پیش که از ترجمه هایشان در تالیف کتب درسی استفاده شد دیگر کتابهای ریاضی پر از نقاشی های بی ربط است مثلا شما برای آموزش حل یک دستگاه ساده دو معادله دو مجهولی مجبورید داستان مصور بی ربطی را آموزش دهید که ضمن تشریح داستان، اصل مسأله نیز حتی از ذهن معلم فراموش می شود و نتیجه آن سبک آموزش ریاضی، این تورم و گرانی افسار گسیخته در اقتصاد و قفل سیاست داخلی و خارجی است.
کلام ماندگار حق
چهارشنبه 3 مهر 1392 ساعت 09:45 ب.ظ
آنان بدین سبب، سراسیمه و هراسان، از ورود به مباحث بنیانی می گریزند، که از حقیقت به خوبی آگاه اند و می دانند در سرزمینی تا دوران صفویه، فاقد زیربنای تجمع و تولید، شهر و بازار و حمام و کاروان سرا و پل و بناهای حکومتی و اشرافی و دیگر نشانه های وجود و تجمل، هر گونه گفت و گو از تظاهرات فرهنگی، در قرون نخست و میانه اسلامی، از جمله و به خصوص تالیف شاه نامه، به مطایبه می ماند و درگیری با موضوع و مبحث آن، موجب رسوایی و شکست مدعیان می شود. آن ها نیک باخبرند که به طور قطع وارد کردن بازمانده های تمدن مجهول ساسانیان، به پروسه توسعه فرهنگ اسلامی، از آن قبیل که گواهانی چون ابن مقفع قرن دوم و ابن ندیم قرن چهارم برای آن تراشیده اند، جز ره نوردی در مسیر دروغ و جعل نیست، جز به همت یهودیان صورت نگرفته و جز قصد پوشاندن وسعت اثرات فاجعه بار پوریم را نداشته است، که بیست و دو قرن تجدید حیات و تمدن در این حوزه را ناممکن کرد.
گاه بر خود می بالم که جریان این تجسس را به گونه ای هدایت کرده و به کانالی فرستاده ام، که پس از هفت سال گفت و گوی محاسبه شده و گام به گام، از تریبونی محدود، اینک کسانی را آماده شنیدن این مدخل باور نکردنی می بینم که شاه نامه را به زمان صفویه نوشته اند و تمام آن قرآن هایی که با ترجمه فارسی در دارایی های قرون سوم تا دهم هجری فهرست شده، جدید نوشته هایی از دوران پس از صفوی است و به قصد القاء حضور فرهنگ فارسیان از آغاز اسلام فراهم کرده اند! زمانی که هنوز مسجدی در ایران نبوده و انحصارا با مظاهر زندگی مردمی رو به روییم که به طور پراکنده، در قلاعی فراز کوه می زیسته اند! اگر بر این سخن درخواست گواه کنید، بگویم نگارش آن قرآن های ترجمه داری را که در کتاب «فرهنگ نامه قرآنی» به اوایل قرن چهارم و یا حتی اواخر قرن سوم منتسب کرده اند، بر «کاغذ نخودی ضخیم آهار دار» می گویند، که در ایران و جهان تا سده های اخیر، هنوز تولید نمی شده است!
تمام خشم یهود و عوامل آن ها در ایران، که به صورت صدور فحش نامه ها و مجموعه اتهامات احمقانه علیه صاحب این قلم، از آن نشست مرکز گفت وگوی تمدن ها تا مطالبی که در نشریه اطلاعات سیاسی- اقتصادی در این اواخر بروز کرده، از آن است که هرگز تصور نمی کردند این مباحثات دامنه ای چنین وسیع بگیرد و دودمان شان را به باد دهد و اینک به خود لعنت می فرستند که با تاخیر به حربه ممانعت دست برده اند و خشم بیش تر آنان زمانی زبانه می کشد که هنوز نمی دانند در آینده چه مطلبی به میان خواهم کشید و کنجکاوی وادار و ناگزیرشان می کند امکان ارائه مباحث در حد همین وبلاگ را امتداد دهند و به راستی این دیدگاه درستی است که هنوز هم زمینه را آماده عرضه مداخل هوش ربایی نمی بینم که از وسعت توجه یهود به اختفای ماجرای پوریم نزد مردم جهان حکایت می کند، زیرا ارائه ی آن ها مخصوص زمانی است که گره های ذهنی آن روشن فکری اندکی بازتر شود که در یک و نیم قرن گذشته بر باورهایی لمیده که از تاروپود انواع جعلیات تاریخی بافته اند. این همان داروی تلخی است که جز اندک اندک و به مدد چند چاشنی و شیرینی، از حلقوم این ننران بی سواد بد ادای روشن فکر نما، پایین فرستاده نمی شود.
نویسنده: ناصر پورپیرار یکشنبه، ۱۷ دی ماه ۱۳۸۵ ساعت ۰۳:۰۰
http://w3.naria.ir/view/1.aspx?id=171
کلام ماندگار حق
پنجشنبه 4 مهر 1392 ساعت 08:31 ب.ظ
با سلام خدمت استاد عزیز
آقای عربگری من یادم نمی آید در موردی لاف زده باشم و از این عکس العمل غیر طبیعی شما متعجبم. بنده هیچ ادعایی ندارم پس لطف کنید بیخود من را طرف خطاب قرار ندهید. بنده حقیر تنها سعی دارم با گلچین و خلاصه ای از مباحث و یادداشت های گذشته استاد و نشر آنها در این قسمت بنیان اندیشان وسعت جعل و خیانت و کثافت کاری های یهود را فراموش نکنند و مثلا در مباحث قاجاریه متوقف نمانند و به یاد آورند در گذشته چه مطالبی ارائه شده و مثلا داغ جعل کثیفی چون شاهنامه در دلشان سرد نشود و ... و مطالب گذشته استاد کهنه نشود و مرور شود.
حال منتظر بودم ببینم اولین معترض به این اقدام چه کس یا کسانی هستند تا باطن منافق خود را رو کنند. به نظر می رسد شما از این اقدام من بدجوری عصبانی هستید.
در ضمن بدانید اتفاقا بهترین و موثر ترین راه مبارزه با یهود و خدمت به بنیان اندیشی دقیقا همان مطلبی است که شما به تمسخر می گیرید یعنی نوشتن مطلب در وبلاگ های مجانی و لامکان و ... وتبلیغ و تبلیغ و تبلیغ و مکرر کردن حرف های استاد و بنیان اندیشی و نه برگزاری مراسم و بزرگداشت و ... برای استاد چون خود استاد می دانند همه ما چقدر ارادت قلبی بهش داریم و چقدر مدیونش هستیم.
خوش باشید.
پاسخ:
شرمنده می کنید.
خودزنی و اقدام به نابودی بخشی از دروغ به نیت نگهداشت و حفظ مهمترین دروغها در بالون در حال سقوط فرهنگ جهودزده کنونی
آزاده | ق
پنجشنبه 4 مهر 1392 ساعت 01:35 ق.ظ
http://www.bartarinha.ir/fa
برکناری وزیر مشهور انگلیس به خاطر ایران
http://www.bartarinha.ir/fa/news/68888
کد خبر: ۶۸۸۸۸
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۵
تعداد بازدید: ۳۵۶۵
اخبار روز » سیاسی
وزیر اسرائیلی:
ترک سالن هنگام سخنرانی روحانی اشتباه بود
یائیر لاپید، وزیر اقتصاد رژیم امور مالی رژیم اسرائیل و عضو کابینه ائتلافی بنیامین نتانیاهو، از تصمیم هیئت این رژیم در سازمان ملل برای ترک سالن مجمع عمومی در زمان سخنرانی روحانی انتقاد کرده و آن را یک «اشتباه» خوانده است.
وی در این رابطه اظهار داشته: «اسرائیل نباید به عنوان مخالف دائمی راه حل های صلح آمیز شناخته شود. ما باید کاری کنیم که ایرانی ها مخالف صلح جلوه داده شوند. ترک سالن مجمع عمومی شبیه اقداماتی است که اعراب در مقابل اسرائیل انجام می دهند».
-------------------------------------------------------------
هی کاسکو خفه شو .. محض رضای خدا . باز فیلبان دیکته کرد . من نمی دونم چرا جدیدا مد شده ، هر بی سروپایی می خواد خودشو مطرح کنه از اون ور میاد مجیز یهود رو می گه صهیونیسم رو مثلا لعنت می کنه ، یه عده هم عرب رو لعنت می کنند .
این روش زیادی امل نشده ؟ خز شد رفت رسید به بید .
آقای لاپید ، دیر اومدی جگر جان ؟ ، همچنان که حنای آقای نتانیاهو و آقای استراو دیگه رنگی نداره و این ترک کردن مثلا صحن . این مجله که اسمش ایده آل و دارای یک سایت شبیه به نسخه تابناک ، داره خودشو میکشه که یه خودی نشون بده ، دستشو عین بقیه بگیر ، ولله ثواب داره .
ژنرال بنی گانتس نارنجی رو انداخت تو زبون ها منم فیل و آفریقا و تور تونل را پیشکش کردم . این مجله مثلا لوکس ، ویژه اعیان ها خودشو خفه کرد طرح جلد مجله اش شد مهدی هاشمی و فیل و تور آفریقا . چه اتفاقی افتاد ؟
اون هفته یه درگیری لفظی داشتیم ، تیتر زده بود " کارهایی که فقط از اعراب بر می آید " . همین ( برترین ها ) تحریریه نسخه بدل تابناک با همون کاربرهای دیکته نویس که همه جا آفتابی می شوند . یعنی همان سربازان وظیفه هفت رنگ .
یه جا می نویسند ما با یهود مشکلی نداریم ، درد ما فقط صهیونیسم . بعد شبیه اون نویسنده درباری که دستش برای ما رو شد و خطاب به من یه شر و ور نوشت : " من با دولت صهیونیست که نیت نابود کردن کشورم که آفتاب تابان است مخالفم . من دعوتنامه اورشلیم برای شرکت در جشنواره ادبیات جهان را رد کردم . من نارنجی ام .. نارنجی ام .. نارنجی ام . "
حالا طرف تا پارسال جیغ می زد من سبزم مثل ندا .
هرچی هم با ایماء اشاره بازی کردم که بفهمه ، این نارنجی یه رنگه ، پولیش .. نه نور آفتاب . نفهمید که نفهمید ، . به تبعیت ایشون این جماعت حکومتی . تا کل خاورمیانه . ما هم به زرنگی گانتس خندیدیم .
لاپید جان از سال 59 که یه عده دوره افتادند که بفهمند چطور دورشون زدند در ایران بعد مثلا پیروزی انقلاب ، به بد ردپایی رسیدند . 6 سال وقت گذاشتم رو سکنات این ساکنان مجازی تحریریه تا فهمیدم آنچه را که نباید می فهمیدم .
پان عرب تا پان تورک رو میذاریم کنار ، بابا جان تو لااقل بیا برای ما یه شرح درست از رفتار ایرانی جماعت بده به ما. به هر حال تو هم با یه طعنه تکراری اومدی جلو . بچه کدوم محلی با اون پوست زیتونیت ؟ یه مقدار از اصل و نسب این جماعت رو دادم کف دستشون .. می خوای تا باقی رو هم بذل کنم ؟ بس کنید این دعواهای زن و شوهری رو ، ریشه اش در اومد .
دانشگاه کلدونیان گلاسکو اون مدرک رو پس بگیر.
آقای خولیو ولاسکو – شنیدم دهنتو زیادی باز کردی ؟ میشه لطفا از اون تفاوت فاحش بیشتر توضیح بدی .. آخه من دیر گرفتم . ما اینجا یه عده عرب با شیوخ خود خوانده مفت خور و نماینده مجلس عرب تبار بنا بر سوگند خودشون داریم. هیچ واکنشی که نشون ندادند . هی یابو از کدوم امپراطوری چُسی اومدی که نه شتر رو دیوار تخت جمشید رو دیده و نه مردمی که نمی دونند عرب کیه و چیه ؟ مدام ساتراپی و پارادایس ردیف می کنند . بعد هم ادعا می کنی که مردم ایران رو از ننه اشون بهتر می شناسی ؟ آرژانتینی هستی ... دیگه ؟
تا برسیم به اون مثلا بخشنامه که جدیدا صادر شده که از توهین به اقوام پرهیز کنید . به کی تذکر میدی .. یه عده واسه همین حقوق می گیرند مگه غیر از اینه ؟
سایت برترین ها ، زحمت بکش خودت ورق بچین . فال تاروت که از یه سایت آمریکایی ( ( Horoترجمه می کنی میدی به یه جماعت بیکار تر از خودت رو تعطیلش کن.. یه کم ابتکار خرج کن . آخه ما هم به اونجا سرک می کشیم مثل یه خانه دار ساده اما با یه نیت پلید دیگه
سایت تابناک از نکاح جهاد صحبت کردی . چطور ؟ اول انقلاب و اون فواحش توبه کرده که سر از جبهه جنگ و مسئول بند زندان ها در آوردند متعه نبودند اما حالا که رسید به سوریه شد النکاح من سنتی ؟ .. حیا کن یه خرده .
عجبا امروز هم عین خبر نکاح در این سایت بود http://www.israelnationalnews.com/
کی به کی دیکته کرده .. خورشید می تابد
آخرش ، هی ژنرال خودم و خودت و جونم و جونت از بابت نارنجی . خودت پیشنهاد دادی پس زیرش نزن . در آخرین پست .

یکی
پنجشنبه 4 مهر 1392 ساعت 01:23 ب.ظ
تورو خدا یکی به من بگه این بابا آزاده اصلا" چی میگه!
از درگاه خداوند برایت بهبودی هر چه سریعتر میطلبم جناب آزاده.
پاسخ:
این اخرین سبک انتقاد از خود یهودیان است.
اقتصاد نا به سامان بازار کتاب و حوزه فرهنگی و گرانی تحمل کتاب برای علاقه مندان و کتاب دوستان در تامین و تهیه کتاب برای مطالعه
چهارشنبه 3 مهر 1392 ساعت 09:00 ب.ظ
جلدی 12 تومن این چه وضعشه؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
????????????
پیامبران اولوالعزم خداوند و رسالت الهی پروردگار و تعیین انبیای برگزیده و مصطفای خداوندی و برگزیدگان مصطفی و منتخب در امر رسالت
عرفان
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 02:40 ق.ظ
آقای عربگری
در مورد مصطفی شما منظور مطلب را نگرفته اید. پیشنهاد می کنم دوباره مطالعه کنید.
بحث سر بهترین خلق بودن محمد است که مسلمانان اعتقاد دارند در حالیکه بصراحت قرآن او در میان برترین ها نیست. بلکه بارها گوشزد می کند که او یک فرد کاملا معمولی مانند دیگران است که در گمراهی بسر می برده ولی همین فرد قرآن را از جانب پروردگار به مردم ارائه داده است. هم اکنون در رادیو و تلوزیون کشورهای اسلامی از آآفریقا گرفته تا خاورمیانه به پیغمبر پرستی مشغولند. توجه کنید:
«وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»اسرا79. این بهترین مقامی است که خداوند با اما و اگر برای پیامبر در نظر گرفته. کسی منکر جایگاه رفیع او نزد خداوند نیست, بحث استاد این است که چگونه کسانی با گردن کشی در برابر صراحات قرآن قرار می گیرند, تا راه را برای نقشه های آینده خود هموار سازند
عربگری
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 07:58 ب.ظ
آقای عرفان
سلام
۱- بنده تا به اینجایش، نظری در مورد مصطفی نداده ام بلکه گفتم نیاز به کمک دوستان دارم. ولی حالا می گویم که فکر نمی کنم مصطفی یا اولواالعزم هیچ نوع طبقه بندی از جانب خدا،برای انبیاء یا سایر مردمان نیکوکار باشد چنانکه اگر شما صفتی برتر در آدم و یا در نوح و یا در آل عمران و یا در آل ابراهیم یا در مریم، (بنا به سندیت قران) می بینید که همان برتری در محمد(ص) نیست به ما آدرس دهید مشتاقانه ببینیم.
بنده در آدمی که براحتی فریب شیطان را خورده و هبوط کرده یا در نوحی که دلبسته فرزند کافر خود است یا در ابراهیمی که بت را می شکند و به دروغ به گردن بت بزرگ می اندازد و یا در موسی که برای طرفداری از همکیش خود، فرد بی گناهی را می کشد چیزی بهتر از محمد(ص) طبق قرآن نمی بینم چه رسد در آل آنها که قطعا هزاران هزار از آن آل، پیامبر هم نبوده اند. پس با این اوضاع چطور هنوز می گویید مصطفی یک رتبه برتر است و محمد این رتبه را حائز نشده است؟
شما نیز ممکن است برای داوری فوتبال یک فردی را مصطفی کنید(برگزینید) که فقط داوری خوب می داند ولی هرگز به معنی برتر بودن وی بر تمام کسانی که مصطفایشان نکردید نیست زیرا کسان دیگر در زمینه دیگر از او مصطفی ترند.
2-اعتقادات هر گروهی برای بنده محترم است ولی سندیتی در مباحث منطقی به اعتقادات صرف نمی توانم قائل شوم
3- نمی دانم که ما به عنوان مسلمان که مدعی مومن بودن و قرآن خواندن هم هستیم چرا هنوز متوجه نشده ایم که هرگز خداوند مبنای رده بندی نظامی یا حکومتی برای بشر قائل نیت، پیامبران را به عنوان ارباب و مردم را به عنوان رعیت برنگزیده است بلکه برای خداوند همه رعیت اند چه نبی چه ناس.
و خداوند مانند ما نیست که برای مردم پادشاه برگزیند چنانکه هیچکدام از پیامبران خود را پادشاه ننامیده و اصولا چنین دیدگاهی در قرآن برای طبقه بندی جامعه وجود ندارد
کلمه مقام هم مثل سایر کلمات عربی در فارسی، اشتباها معنی پست و سمت حکومتی می دهد و گرنه در عربی ایستگاه و سایر معانی را می دهد
موسی هارون را برادر خود می خواهد ما وی را وزیر موسی می کنیم خداوند محمد را رسول عالمیان معرفی می کند ما وی را پادشاه می خوانیم، و خلاصه همه چیز را با عقل ناقص خود بی ارزش و ناقص می کنیم
همانطور که قانون ... خاتمی و احمدی نژاد و ... رافقط رئیس جمهور معرفی می کند و ما آنها را ابتدا قدیس و شافع و پس از چند سال جاسوس و خائن و احمق می سازیم...
بنابراین باید یک پارادایم شیفت اساسی در درک معنی خدا، قرآن، پیامبر و نبوت(نه حکومت)، و مردم بدهیم و گرنه کلاف سردر گم اسلاممان ما را به چیزی بدتر از بیراهه هایی که تا به حال رفته ایم و به جای هدایت و رشد، گمراهتر و ذلیل تر شده ایم خواهیم رسید.
۴- ونهایتا جناب عرفان، اینجا وبلاگ استاد است و الحمدلله به کوری چشم دشمنان، ایشان هم سحت و سلامت هستند، نه وکیل معرفی کرده اند و نه سخنگو، و تمام نظراتشان را بولدوزر وار بی هیچ واهمه بیان می کنند و فکر نمی کنم نظر ایشان نیاز به تفسیر توسط شما یا هر کس دیگر باشد به اعتقاد بنده اگر جملات ایشان را شما یکی بفهمید دیگر نیازی به توضیح برای هیچ بنی بشری نیست. شما فقط می توانید نظر خودتان را بگویید نه اینکه از جانب ایشان ابراز فیض نمائید.
والسلام
پاسخ:
به گمانم بستن سد بر این مقوله و مبتدا، رجوع اولیه و عمیق و دقیق به کتاب پاپیروس هاست.
بی حیایی و وقاحت و بی شرمی مدعیان دانش و دانشمندی و پر رویی در تداوم ادعاهای دروغین و باطل شده فرهنگی و اختلاف و تفرقه افکنی ملی
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 02:25 ب.ظ
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/148096
پاسخ:
ظاهرا بی حیایی علمی - تاریخی نزد این حضرات محدوده ندارد که پس از ابطال شناس نامه سنگی آنان در بیستون هنوز از حروف و خط و سلسله و امپراتوری هخامنشیان می گویند.
برچسبها: موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو، الواح/ لوحه های هخامنشی، خط میخی،امپراطوری/ سلسله هخامنشیان/خاخام، جعل کتیبه های هخامنشی در ایران، خط میخی فارسی باستان، خط داریوشی، کتیبه بیستون داریوش کبیر هخامنشی، کتیبه های ایران باستان، خط میخی،جعل کتیبه بیستون در قرن اخیر، حجاری ها و کتیبه نویسی های کهن، یهود
عکس سپاه و لشکر امپراطوری عثمانی در حال لشکرکشی و آماده باش برای حمله به مصر و اشغال آبراهه و کانال کشتیرانی سوئز مصری
abbas
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 07:19 ق.ظ
http://www.flickr.com/photos/ottoman_palestine_1/3609504911/in/photostream/
پاسخ:
راه نداد متاسفانه.
آمون : این هم عکس بدون فیلتر :
گزارشی از وزارت اطلاعات ایران به زبان انگلیسی و توضیح بخشها و فالیت های امنیتی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته
abbas
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 05:00 ق.ظ
http://www.fas.org/irp/world/iran/mois-loc.pdf
پاسخ:
و این یکی هم
آمون : فیلتر که نیست ولی از این لینک می شود دانلود کرد هم :
وبلاگ تاریخ در تصویر و کاربرد نمادهای شیطان پرسی در بیت الله الحرام و کعبه، رمی جمرات و تسلط شیطان پرستان بر مسجد الحرام و مکه
سهشنبه 2 مهر 1392 ساعت 02:15 ق.ظ
http://tarikhdartasvir.blogspot.ca/2013/09/blog-post_11.html
پاسخ:
باز نشد
آمون : توهم بی ارزشی بود.
شعر علی ای همای رحمت محمد حسین شهریار و ادعای آقای جواد محقق در تعلق آن به شاعر معاصر دیگر با دیوان چاپ شده قبل از شهریار
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 08:49 ب.ظ
http://www.mehrnews.com/detail/News/2139813
پاسخ:
زعمای فرهنگی ما حالا آماده می شوند تا برای تعیین تکلیف ضمیمه دود خود یک جنگ حیذزی و نعمتی و ساطور کشی در این نشست و ان سالن به راه اندازند اما بودن و نبودن ناصزالدین شاه و ترور شدن یا نشدن این شاه و آن شاه را چون دود زا نیست به طویله اذهان می سپرند.
آمون : این هم متن کامل خبر :
کد خبر: 2139813 تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۶/۳۰ - ۱۶:۳۳
فرهنگ و ادب > ادیبات ایران
انتقاد تند کارشناسان تبریزی به جواد محقق؛
آیا سراینده شعر «علی ای همای رحمت» شهریار نیست؟
جواد محقق، پژوهشگر پیشکسوت که نسبت به منشأ شعر معروف «علی ای همای رحمت» ابراز تردید کرده و گفته این شعر در دیوان شاعری قبل از شهریار وجود داشته است، با حجمی از مخالفتها به ویژه از سوی کارشناسان و پژوهشگران تبریزی روبرو شده است.
جواد محقق، شاعر و پژوهشگر ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره واکنشها به اظهار تردید او نسبت به سراینده شعر «علی ای همای رحمت» که بسیاری آن را متعلق به شهریار میدانند، گفت: چند روز قبل در حوزه هنری جلسهای برای بزرگداشت استاد شهریار برگزار شد و من این مسئله را آنجا مطرح کردم، البته نه به عنوان طرح قضیه، بلکه از حیث طرح یک پژوهش ادبی و به دوستانی هم که از حرفهای من رنجیده بودند، گفتم باید اجازه بدهند کار پژوهشی آن انجام شود، با باد کردن در رگهای گردن، این مسئله حل نمیشود!وی افزود: همین مسئله انعکاس پیدا کرد و در آنجا هم عدهای آمدند و از تعصبورزیهای معمول به خرج دادند و از تبریز هم چند خبرنگار و بعضی از استادان دانشگاه به من زنگ زدند و جویای این مسئله شدند. خلاصه در این چند روز من دائماً درگیر تلفنها و صحبتها بودهام.محقق اضافه کرد: قرار بر این است که کار جدیتری در این زمینه انجام شود و چنانچه این کار انجام شد، خود به خود معلوم میشود چه کسی شبههافکنی میکند؟ چون من به این دوستان تبریزی قول دادهام فعلاً صحبتی نکنم تا آن کار پژوهشی انجام شود و مستندات قضیه دربیاید، فعلاً سکوت میکنم تا انشاءالله کار کمی سر و سامان بگیرد. آنها هم در پژوهشگاهی در تبریز دارند کارهایی میکنند و من هم قول دادهام فعلاً بیشتر از این حرفی نزنم.این پژوهشگر گفت: میگویند کارشناسان با این حرفهای من مخالفت کردهاند. آنها اگر «کورشناس» هم بودند باید میپرسیدند ماخذ این شعر کجاست؟ وقتی دیوان طرف چاپ شده، میخواهیم بگوییم چه؟ میخواهیم بگوییم چاپ نشده؟! خُب این شعر (علی ای همای رحمت) قبلاً در دیوان شاعر دیگری چاپ شده است.وی افزود: البته این چیزی از بزرگی شهریار کم نمیکند. او که در شاعری، ناتوان نبوده است، شهریار شاعر بزرگی است و شعرهای خوبی هم دارد و حتی در حوزه شعر مذهبی هم شعرهای خوبی دارد و به عنوان مثال شعر «شب علی» او کمتر از این شعر نیست.محقق که از ادامه گفتگو اجتناب میورزید، نام شاعری را هم که او معتقد است شعر «علی ای همای رحمت» در دیوان او چاپ شده، ذکر نکرد و بار دیگر تاکید کرد: فعلاً اجازه بدهید این هیاهوها بخوابد، آن وقت درباره این موضوع بیشتر حرف میزنم. من به دوستان پژوهشگر تبریزی هم قول دادهام که فعلاً در این زمینه صحبتی نکنم تا کارهای تحقیقیشان را انجام دهند. آنها گفتهاند مستنداتی در این باره هست و من هم منتظرم مستندات آنها را ببینم.جواد محقق روز 25 شهریور در مراسم گرامیداشت روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد محمد حسین شهریار و رونمایی از کتاب «سلام بر حیدربابا» در حوزه هنری گفته بود: با وجود احترام فراوانی که برای شهریار قائلم در سال 60 یا 61 و در زمان حیات ایشان این موضوع را مطرح کردم که شائبههایی وجود دارد که این شعر سروده شهریار نباشد، ولی این مسئله شان ایشان را هم کاهش نمیدهد. به هر حال تحقیقات ادبی باید راه خودش را برود تا بتواند پرتوی بیشتری را در روی واقعیات بیفکند. البته من در این مورد مقالهای هم نوشتم اما وقتی ماجرای خواب شهریار و دیدارش با مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رخ داد از انتشار آن به احترام این رخداد صرفنظر کردم، اما معتقدم باید بالاخره روزی این مسئله مطرح شود.
این هم خبر تکمیلی از این آدرس :
آیا شهریار سارق ادبی است ؟یکشنبه ، ۳۱ شهریور ۱۳۹۲ ، ۲۰:۳۴2 نظرطلا نیوز : مفتون امینی میگوید، شاعری قبل از شهریار شعر «علی ای همای رحمت» را در همین مضمون سروده؛ اما این به این معنا نیست که شهریار سرقت ادبی کرده است.
جواد محقق هم میگوید، با توجه به تقاضای استادان تبریزی فعلا درباره این ماجرا حرف نمیزند، اما هیاهوها که بخوابد، توضیح میدهد.مفتون امینی - شاعر و از دوستان محمدحسین شهریار - در گفتوگو با ایسنا، درباره صحبت جواد محقق که در مراسم بزرگداشت شهریار گفته بود، شعر مطرح «علی ای همای رحمت» پیشتر در دیوان شاعر دیگری آمده است، عنوان کرد: من خودم این شعر را دیدهام که فکر میکنم در دیوان ذاکر تبریزی یا جویای تبریزی آمده است و حالا درست یادم نیست. من این دیوان را در کتابخانه شفق تبریز دیدم، اما بعد هرچه دنبالش گشتم، نبود.او افزود: شعر ذاکر تبریزی یا جویای تبریزی هم دقیقا بر همین وزن است و همین مضمون را دارد، اما شعر شهریار بهتر است.مفتون امینی که به دو زبان فارسی و ترکی شعر میگوید، در ادامه تأکید کرد: این سرقت ادبی نیست، اتفاق عجیبی هم نیست و شاعران دیگر هم این تجربه را دارند. اما این موضوع به این معنی است که شعر «علی ای همای رحمت» کاملا از شهریار نیست. یعنی اگر شعر شاعر قبلی نبود، امروز شعر «علی ای همای رحمت» شهریار هم نبود و از این نظر، شاعر پیش از او نسبت به شهریار فضل تقدم دارد. اما من معتقدم شهریار بسیار بهتر به این موضوع پرداخته و شعر او شعر بهتری است.جواد محقق - شاعر - هم در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در توضیح آنچه درباره شعر «علی ای همای رحمت» شهریار گفته است، عنوان کرد: ماجرا مفصل است. اما چون دوستان و استادان تبریز از من خواستهاند، فعلا حرفی نمیزنم تا آنها خودشان تحقیق کنند و هیاهوها و گردوخاکها بخوابد؛ اگرچه خودشان با این طرف و آن طرف حرف زدهاند و حرف من را تکذیب کردهاند.
و این هم بیان اصل مطلب از این لینک :
یک پژوهشگر ادبی، منشأ شعر معروف «علی ای همای رحمت» را معرفی کرد
عباس خوش عمل، پژوهشگر ادبی که 25 سال پیش در مقالهای مفصل در روزنامه اطلاعات اعلام کرده بود: شعر محمدحسین شهریار در وصف حضرت علی (ع) با اندکی تغییر در اصل متعلق به میرزا آقا مصطفی افتخار العلماء، شاعر دوره قاجار، متخلص به «صهبا» بوده است، بر این گفته خود پای فشرد.عباس خوشعمل، شاعر و پژوهشگر ادبی که در زمینه تصحیح اشعار آئینی به تحقیق و پژوهش مشغول است و 25 سال قبل هم مقالهای مفصل از او درباره شعر معروفی که در وصف حضرت علی (ع) سروده و گفته میشود، متعلق به شهریار است، در روزنامه اطلاعات چاپ شده است، بار دیگر بر مدعای خود در آن مقاله پژوهشی پافشاری کرد و در این باره به خبرنگار مهر گفت: شعری که گفته میشود شهریار در وصف حضرت علی (ع) سروده است، در اصل متعلق به میرزا آقا مصطفی افتخارالعلماء متخلّص به «صهبا» شاعر دوره ناصرالدین شاه بوده است.وی با بیان اینکه مطلع شعر، «علی ای سحاب رحمت تو چه آیت خدایی» است، افزود: مطلع شعری که شهریار سروده «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» است و در واقع شهریار تنها با جابجایی کلمه «همای» به جای «سحاب» و تغییر ردیف، شعر خود را در وصف امام اول شیعیان سروده است.این پژوهشگر در عین حال تاکید کرد: صهبا شاعر عصر ناصری است و دست کم 50 تا 60 سال قبل از شهریار، این شعر را سروده است و اولین نفری هم که به این مسئله پی برده، من نبودهام و کسان دیگری قبل از من به این موضوع اشاره کردهاند. اتفاقاً یادم هست که من در مقالهام نظرات آنها را هم اساس کارم قرار داده بودم.خوشعمل تاکید کرد که کتاب این شاعر عهد قاجار بیش از 80 سال قبل چاپ شده و دسترسی به آن که شعر مذکور را هم دربردارد، دست کم در کتابخانههای بزرگ که نسخ خطی را نگهداری میکنند، امکانپذیر است.خبرگزاری مهر، آماده انتشار نظرات دیگری در این باره است.
تلاش های متعصبانه در به کرسی نشاندن نظریات غلط و احمقانه شخصی و انکار استدلالات بر حق طرف مورد مباحثه و نارضایتی از حذف نظرات
علی
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 04:18 ب.ظ
با سلام
جناب آقای پورپیرار، آیا اجازه دفاع به بنده می دهید یا نه؟
به خداوندی خدا قسمتان می دهم که اگر بفرمایید نظر شما را علنی نمی کنم ، دیگر اصلاً و ابداً نظری ارسال نمی کنم. این درست نیست که در اوج تبادل نظرات نظر طرف مقابل را علنی کنید و نظر بنده را علنی نکنید.
لطفاً خدا را در موقع خواندن این نظر به یاد داشته باشی.
والسلام
پاسخ:
بارها در محتوا و منظور یادداشت های شما باریک شده ام و متعصبی را یافته ام که قدر تقلا برای رشد اندیشه را نه می فهمد و نه می جوید.
علی
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 07:06 ب.ظ
با سلام
جناب آقای پورپیرار، از شما و هر کس دیگر از خوانندگان این وبلاگ اگر از بنده دلگیر شدند ، صمیمانه طلب بخشش می کنم. خدا نگهدارتان
پاسخ:
فکر کن علی اقا برای خودت هم خوب است.
آمون : سررشته داستان :
واقعه ساختگی ترور محمدرضا شاه پهلوی در 15 بهمن 1327 در دانشگاه تهران و ضرورت بازبینی بنیانی تاریخ معاصر ایران بعد از ترورر شاه
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 12:45 ب.ظ
توجه شما به این نکته که عکس یکی از کارت ها ی فخر آرایی ضارب محمد رضا پهلوی مهر ندارد جالب بود. البته اگر توجه کنیم چهره ی فخرآرایی در تمام عکس ها با هم متفاوت است به خصوص عکس جسد که موهایش فری است در حالی که موهای فخر آرایی در دیگر عکس ها صاف است. تا نظر استاد چه باشد؟
پاسخ:
اگر اسناد آن ترور باطل است پس هسته سیاسی ایران پس از آن حادثه را باید دوباره نوشت. آشفتگی تاریخی سرگیجه آوری ظهور خواهد کرد.
آمون : منظور در این دو یادداشت همین وبلاگ است :
نماد و سمبل خمسه، دست فاطمه، دست فاطیما، دست حضرت ابوالفضل العباس، نماد دست فاطمه و یک چشم نگهبان در وسط گودی کف دست
نیسی
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 05:20 ق.ظ
سلام علیکم
نماد معروف یهودیان " دست فاطمه "
http://www.alquds.co.uk/wp-content/uploads/picdata/2013/09/09-19/19qpt899.jpg
" دست فاطمه " از دوران قدیم در بچگی برایمان جالب توجه بود و با گذشت زمان واضح گردید که " دست فاطمه " جزئی از فرهنگ غرب است و تعبیر فرانسوی آن :
La main de Fatima ou la main de Fatma
یعنی " دست فاطمه " مسلمین و یا " دست فاطمه " یهود؟ به همان اندازه که مورد توجه مسیلمین است محل اهتمام یهود و حتی سرخپوستان نیز می باشد. به نسبت کمتری " دست فاطمه " در مناطق مختلف پاکستان و هند و تا حدودی در سراسر اروپا به ویژه در مناطقی مانند فرانسه و اسپانیامورد توجه است.
در نتیجه نمی توان پذیرفت که " دست فاطمه " ریشه در فرهنگ اسلامی داشته باشد و قصه هایی که حول و حوش آن بافته شده و ربط آن به نبی اسلام و فاطمه دخترش صحیح نیست و فاقد سندیت و اثبات تاریخی می باشد.
همچنین نه تنها اثری از " دست فاطمه " در حجاز که مبدأ اسلام است دیده نمی شود بلکه آن را از نمادهای شرک به حساب می آورند.
http://www.alquds.co.uk/?p=85771
آمون : همچنین در همین وبلاگ بنگرید به :
ویکیپدیا هم قبلا به اسم یهودیان رزرو کرده است :
برچسبها: نمادها و سمبلهای یهودی، ستاره داوود، منورا،سمبل های یهود، یهود، تزریق افسانه و دروغ به اسم تاریخ، دین سازی ، خرافه ، انتشار خرافات، شباهت مناسک مذهبی یهود و محرم، تشابه اعمال دینی شیعیان و بهود، مشابهت اعمال دینی شیعه و یهودیان، یهود و دروغ پراکنی به اسم تاریخ،نماد ، سمبل، مظهر، علامت، مفهوم
غفران و آمرزش گناه مجرمان و ظالمان در روز قیامت به واسطه تضرع و زاری و درخواست و طلب شفاعت از قدیسان و امامان و قبور امامزادگان
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 01:56 ق.ظ
دوست عزیز جناب علی
وجود شافع دلیل قبول شفاعت او از جانب خدا نیست. انسان یا به شفاعت کسی نیاز دارد یا ندارد. در صورتی نیاز دارد که سرنوشت او را عوض کند یعنی تصمیم خدا را عوض کند, که محال است چون بارها در قرآن بصراحت بیان شده. اگر کسی نیاز ندارد یعنی مورد رضای خداوند است هم که دیگر جای بحثی نیست. اعتقاد به شفاعت دو نتیجه محتمل در بر دارد. اول اینکه خداوند چیزی از اعمال افراد فراموشش شده و در محاسبات او اشتباهی رخ داده است و بنابراین شافعان محترم آن را به خداوند گوشزد می کنند و دوم اینکه تصمیم خداوند درست است ولی شافعان محترم از او می خواهند در عین حال محاسبات خود را نادیده بگیرد و مجازات فرد مورد نظر را تخفیف دهد. در هر دو صورت شما مرتکب شرک شده اید. انسان یا به بهشت می رود یا به جهنم. تفاوت این دو هم بسیار بسیار است. چگونه خداوند چنین اشتباه عظیمی مرتکب می شود و کسی را اشتباهی به جهنم می برد (چنانچه در کتب شیعه فراوان است) و باز چگونه ممکن است براثر شفاعت و یا لعنت کسانی, فردی را از بهشت به جهنم یا بالعکس منتقل کند؟ در سوره زلزال می فرماید هرکس ذره ای نیکی یا بدی کرده باشد آنرا خواهد دید. ولی شما معتقدید شافعان می توانند این ذره را جابجا کنند
اعتقاد به اینکه برخی آیات قرآن برخی دیگر را تلطیف می کند هم گونه ای دیگر از شرک است. (هرگز هیچ جای قرآن چنین چیزی قابل مشاهده نیست) در واقع می گویید خداوند نوسان رأی دارد. شاید مثلا فرد مورد نظر تقریبا روی مرز است و شافعان محترم خداوند را از تردید در می آورند تا او را به بهشت بفرستد! دوست من چرا اشارات صریح خدا را مبنی بر عدم پذیرش شفاعت نادیده می گیری و سعی می کنی با فلسفه و اما و اگر کلیشه ی ذهن خود را بر قرآن غالب و نه قالب کنی؟ لطفا دقت کنید از سوره بقره:
« اى کسانى که ایمان آوردهاید از آنچه به شما روزى دادهایم انفاق کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و کافران خود ستمکارانند (۲۵۴) خداست که معبودى جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبک او را فرو مىگیرد و نه خوابى گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست, کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشتسرشان است مىداند و به چیزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمىیابند کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست و اوست والاى بزرگ (۲۵۵) »
در آیه 254 می فرماید شفاعتی نیست. در آیه ی بعد می فرماید: کیست که بی اذن او شفاعت کند. شما خیلی راحت از این آیه ی 255 نتیجه می گیرید که پس خدا به بعضی ها اجازه می دهد, ولی به آیه ی قبل توجه نمی کنید.شما یک ایه بیاورید که خدا به کسی اذن شفاعت می دهد
و گفتند رحمان فرزندى اختیار کرده منزه است او بلکه بندگانى ارجمندند (۲۶) که در سخن بر او پیشى نمىگیرند و ««خود به دستور او کار مىکنند»» (۲۷) آنچه در میان دستانشان است و آنچه پشتسرشان است مىداند و جز براى کسى که رضایت دهد شفاعت نمىکنند و خود از بیم او هراسانند (۲۸) و هر کس از آنان بگوید من جز او خدایى هستم او را به دوزخ کیفر مىدهیم سزاى ستمکاران را این گونه مىدهیم (۲۹) (سوره 21)
ًدر اینجا فرشتگان تنها تصمیم خدا را تایید (نه عوض) می کنند. یعنی اگر خدا ازکسی راضی بود میگن درسته اگه ناراضی بود هم میگن درسته! یعنی عملا هیچ فایده ای بحال فرد نداره.
بدیهی است که در آیه 29 منظور از ادعای خدایی تنها به زبان آوردن نیست بلکه کوچکترین عملی است که غیر از خواست خدا باشد پس در واقع شفاعت آنها چیزی غیر از خواست خدا نیست و خدا هم که بارها فرموده که هیچ شفاعتی در کار نیست. مثل اینکه شما بگویید پسرم روی حرف من حرف نمیزند و تنها کسی را که من میخواهم به مهمانی دعوت میکند. پس در واقع او خواسته شما را اجرا میکند.
« و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا برای هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد (۲۶) » (انبیاء)
این آیه هم اگر حرف ملائکه غیر از رای خدای باشد رد می شود و اگر مطابق رای خدا باشد هم ارزشی ندارد چون اگر خدا از کسی راضی باشد دیگر نیازی به شفاعت غیرخدا ندارد. آیه 48 مدثر هم بر وجود شافعین دلالت دارد نه بر قبولی شفاعت آنها.
نتیجه اینکه شفاعت چه باشد و چه نباشد هییییییییییچ فرقی به حال ما ندارد. تمام ختم کلام.
مهران قدیم
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 09:32 ق.ظ
جناب علی
"ایاک نعبد و ایاک نستعین" را چگونه میفهمید؟
شما هم از مسیر علویت به طریق الوهیت میرسید؟ که وضوی بی ولایت آب بازی است؟
پس "انا اقرب من حبل الورید" چه میشود؟
توسل یعنی درخواست از امام رضا برای بچه دار شدن؟
اصلا چرا به امامزاده ها می روید؟ که جسم مرده او پس از مرگش واسطه و پارتی شما شود؟ این وسط پول هم میدهید؟ نگویید که شهیدان زنده اند ال.. اکبر.
زاد و ولد امامزاده ها را چگونه باور میکنید؟ و این امامزاده های جدیدالولد را هم؟
انجا که در این سرزمین و پس از چندین قرن؛ تعداد 1500 امامزاده سال 1357 به بیش از 11500 امامزاده رسمی و به گفته مسئولین بیش از 32000 امامزاده (سال 1392) در کل کشور رسیده است که قرار است به صورت تخصصی و ایجاد وبلاگ جداگانه برای هر امامزاده، خدمات تخصصی اراده شده نظیر رفع فقر؛ نازائی؛ شوهر یابی و .... را برای زائرین محترم دسته بندی و معرفی نمایند.
با خودتان چند چندید اخوی؟
موعظه
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 11:24 ق.ظ
اشکالی که امثال آقای «علی» دارند این است که قرآن فصیح را کلمه به کلمه می خوانند و ترجمه و تفسیر می کنند. قرآن یک کتاب است. این کتاب به طور کلی در باره «دو» موضوع است؛ اول این که عالمی را «خالقی» هست و آن خالق یکتای بی همتا و بی نیاز از ولی و وصی و فرزند و شفیع و هر ضمیمه و برچسبی که سایر مخلوقات دارند است. دوم اینکه آن خالق مانند طوماری در نهایت جهان را دوباره جمع و به حالت اول خلقتش برمی گرداند و برای انسانها «روز بازخواستی» هست. مابقی مطالبی که در متن آمده فقط و فقط در جهت اثبات این موضوعات و راهنمایی انسان در جهت حضور با نمره قبولی در روز قیامت در پیشگاه خداوند است.
جناب علی و امثالهم باید توجه داشته باشند که خداوند قرآن را موعظه هم می خواند. به این معنی که هر سوره قران در باره یک یا چند سرفصل موعظه می کند و در انتهای هر موعظه در تمام سوره های قرآن کریم توجه انسان به وحدانیت خداوند و اجتناب از انتساب هرگونه شرک به او تذکر داده می شود. بنابراین خواندن کلمه به کلمه قرآن باعث انحراف است. باید توجه کرد مبحث کلی سوره در چه موردی است و در باره چه چیزی موعظه می شود، آنگاه معنی کلمات هم برایتان روشن می شود. یادم هست در دوران دبیرستان معلم عربی داشتیم که هیچگاه در امتحان کلمه ای نمی داد تا معنی آنرا بنویسیم، چون می گفت کلمه در جمله معنی پیدا می کند و خارج از جمله مانند ماهی بیرون آب است!
در مورد شفیع هم آنچه از قرآن کریم مستفاد می شود این است که در آن زمان اهل کتاب(یهودیان و مسیحیان) که خود را از بنی اسرائیل می دانسته اند و لذا خود را اولاد پیامبران گذشته، بخصوص حضرت ابراهیم(ع)، می دانسته اند(بخصوص یهودیان) بر این باور بوده اند که چون اولاد پیامبران بوده اند آتش جهنم نخواهند دید(که خداوند تذکر می دهد که اگر چنین است پس چرا از مرگ می ترسند و طلب هزار سال عمر می کنند؟!) و هم این که آن اجدادشان آنها را در روز قیامت شفاعت خواهند نمود! بنابراین خطاب قرآن کریم در باره شفاعت صرفاً اهل کتاب و بخصوص یهیودیان است.
خداوند در سوره بقره دو بار در دو آیه عیناً تذکر می دهد که گذشتان هرچه بودند مسئول اعمال خودشان و شما مسئول اعمال خود هستید.
(توجه این که در توراتهای کنونی حتی یک کلمه هم در باره روز قیامت نیست و عرصه عذاب و جزای یهودیان در طول عمرشان و در همین دنیا تعریف شده است!)
این موضوع شفیع دقیقاً از فرهنگ اهل کتاب و بخصوص یهودیان وارد فرهنگ تشیع شده است و به هیچ عنوان اشاره قرآن کریم به شفاعت امامان شیعه نیست، چرا که در آن زمان هنوز همه مسلمان بوده اند و هیچ امامی هم در کار نبوده است تا شفاعتش مطرح باشد. بنابراین مسلمان معتقد به شفاعت در انحراف آشکار با متن فصیح قرآن کریم است.
از طرف دیگر همان گونه که قرآن کریم اشاره دارد گذشتگان هرچه بوده اند برای خود کرده اند و شما هم فرزند و پیرو هرکه باشید مسئول اعمال خود هستید. مثلا در یک کلاس درس ریاضیات همه دانش آموزان یک کتاب واحد را می خوانند حال اگر کسی کتاب و درسش را بخوبی خوانده و فهمیده و امتحانش را بیست گرفته باشد آیا منطقی است معلم درس به آن دانش آموزانی که نگاهی هم به کتابش نکرده و یا به اندازه کافی دقت نکرده اند بگوید خب شما مجیز آقای بیست گرفته را بگوئید تا من هم به شما نمره قبولی بدهم؟! و یا آقای بیست گیرنده به مردودی ها بگوید شما مجیز مرا بگوئید و برای من دست افشانی کنید تا من هم شفاعت شما را پیش معلم بکنم تا به شما هم نمره قبولی بدهد؟ آیا عقل شما چنین معلم و چنین دانش آموزی را قابل احترام می داند؟! بنابراین هر مومنی در هر عصری موظف به عمل به فرامین کتابش است( در مورد مسلمین فرامین قرآن کریم). علی و حسن و حسین و دیگران موظف به عمل به فرامین قرآن بوده اند. نسلهای بعد هم موظف به عمل به قرآن بوده اند ما هم موظف به عمل به قرآن هستیم. نسلهای بعد از ما هم تا روزی که قیامت برپا شود موظف به عمل به فرامین خداوند در قرآن کریم هستند. این نه منطقی است و نه عقلانی و نه عادلانه است که خداوند عده ای را بخاطر این که از اولاد فلان پیامبر هستند علیرغم شقی بودنش(مثال فرزند حضرت نوح(ع)) ببخشد و یا کسانی را بخاطر اینکه برای پیامبر اسلام(ص) و یا فلان امام که موظف به عمل به فرامین کتاب قرآن بوده اند اشک می ریزند و سینه زنی می کنند مورد لطف قرارد دهد؟! یا خداوند از آن رهبران دینی بخواهد تا پیروانشان را که نماز نمی خوانده اند مگر از روی ریا و برای رسیدن به پست و مقام دنیوی، روزه نمی گرفته اند مگر از روی ریا و برای رسیدن به رفاه دنیوی، ذکات نمی داده اند مگر از روی ریا و تظاهر و چاپیدن بسایر بیشتر از آنچه داده اند، حج نگذارده اند مگر برای گرفتن لیبل حاجی و چاپیدن خلق الله و ظلم به خلق الله، بلعیدن بیت المال، حرام و بلعیدن پول بیت المال مسلمین در لهو و لعبی به نام ورزش فوتبال، زمین خواری، رانتخواری، دروغ شاخدار به عالم وآدم، پارتی بازی، فحشا و زنا، نان مردم بریدن، به اصطلاح زیرآب خلق خدا را زدن، فقط اقوام و خویشان و هم حزبی ها خود را در ادارات دولتی استخدام کردن، قانون را فقط برای ضعیفان اجرا کردن و ده ها و صدها بزه و کار غیر انسانی و غیر اخلاقی دیگر(که طومارش مثنوی هفتادمن می شود) را شفاعت کند، صرفاً برای این که برای کسی مراسم سوگواری و روضه خوانی و آش نذری برپا می کرده اند؟! آیا عقل سلیم بشری این را می پذیرد؟ در غیر اینصورت خداوند را بسیار بسیار تحقیر کرده ایم و جایگاه و منزلتش را نشناخته ایم. آیا به عظمت کائنات و بزرگی جهان فکر کرده اید؟ ادعای ما این است که اینهمه مخلوق خداوند است و خداوند می فرماید که خلقت آسمانها از خلقت شما بزرگتر بوده است اگر تعقل کنید. من تعجب می کنم امثال آقای علی چه جایگاهی برای خداوند قائلند؟!
آمون : این جوابیه ها برای این یادداشت نیز بودند :
سوره ضحی و اشاره به ضلالت پیامبر اسلام (ص) و هدایت در پرتو آیات قرآن مجید و ترجمه صحیح، سالم و منقح از کتاب آسمانی مسلمانان
امید
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 01:06 ق.ظ
سلام
نظرتون در مورد آیه هفت سوره ضحی که به پیامبر می فرماید که گمراه بوده و بعد هدایتش داده چیست؟؟
این گمراهی چگونه می تونه باشه؟؟و آیا همین ترجمه صحیح آن است؟؟
پاسخ:
به یادداشت های اسلام و شمشیر رجوع کنید.
ساخت و جعل احمقانه عکس حاج سیاح بر روی عکس قلابی و مجعول میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه قاجار و جعل مضاعف تصاویر
و
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 12:55 ق.ظ
http://images-02.delcampe-static.net/img_large/auction/000/228/626/584_001.jpg?v=1
در مقایسه با:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/9/9e/Hajj_Sayyah.png
پاسخ:
دومی را حاج سیاح گفته اند.
ارزیابی علمی و دینی و اعتقادی کتاب تاریخ قرآن نوشته محمود رامیار، برگزیده دومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
vasegh
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 08:55 ب.ظ
سلام خدمت استاد گرامی و همه بنیان اندیشان
استاد اگر مقدور است می خواستم نظرتان را راجع به کتاب تاریخ قرآن نوشته محمود رامیار بدانم
پاسخ:
تفاوتی با سایر تالیفات قرانی ندارد.
آیات قرآن کریم در باب امکان شفاعت شفیعان و بندگان خاص خدا در حق گناهکاران و عفو و بخشش و غفران الهی برای مجرمین و خطاکاران
حسن طالب زاده
سهشنبه 26 شهریور 1392 ساعت 08:04 ق.ظ
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ
قُلْ أَوَلَوْ کَانُوا لَا یَمْلِکُونَ شَیْئًا وَلَا یَعْقِلُونَ
آیا غیر خدا را به شفاعت می گیرید؟ بگو هرچند اختیار چیزی را نداشته باشند و نیاندیشند
قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا ۖ
ۖ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
بگو شفاعت یکسره و کاملا از آن خداست مالکیت آسمانها و زمین از آن اوست و در نهایت بسوی او باز می گردید
وَإِذَا ذُکِرَ اللَّـهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ۖ
وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ
چون خدا به تنهایی یاد شود دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند منزجر می شود و چون کسانی غیر خدا یاد شوند آنها شاد می گردند
سوره زمر آیات 43 تا 45
این آیات مبارک نقطه پایانی است بر تمام بحث های شفاعت انبیا و اولیا و اوصیا و شهداو ....شفاعت یکسره از آن خداست و غیر از قران مجید هیچ وسیله تقربی نیست اما افسوس که قران بین مدعیان مسلمانی مهجور است و....
علی
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 09:27 ق.ظ
اقای طالب زاده بهتر که همه ایات قران در مورد شفات را بررسی کنید.
حناب طالب زاده، ایاتی که سودمندی شفاعت را نفی می کند، منحصر در ایاتی چون(لا تنفعها شفاعة) یا( لا یقبل منها شفاعة) نیست، بلکه آیاتی مثل آیات سوره مدثر است که تعبیر به ( فما شفاعة الشافعین) دارد و چنین تعبیری بیانگر وجود شافعین در قیامت است که شفاعت آنان به فعلیت رسیده، شافع بالفعل هستند، چنان که بیانگر ان است که شفاعت این گروه نفعی به حال کافران و مجرمان مخصوص ندارد. و طبعاً این سوال مطرح می شود که پس شفاعت انان به حال چه کسی نافع است که پاسخ ان را دسته ای دیگر از ایات می دهد که شفاعت انان به حال کسانی نافع هستند که خود مرتضای الهی یا ماذون از طرف او و دینش مرضی خدا باشد و به بیان دیگر کسی شفاعت در حق او از جانب خداوند ماذون و سخن شفیع درباره او مرضی خداوند باشد:( لا یشفعون الا لمن ارتضی) یا ( یومئذ لا تانفع الشفاعة الا من اذن له ال رحمن و رضی له قولا).
پس ایات 42تا48سوره مدثر از شدت ایاتی که نفی مطلق شفاعت می کنند می کاهد و رابط میان دسته اول و سوم خواهد بود، یعنی پس از آن که ایاتی از قران با شدت اصل شفاعت را نفی کرد، ایات سوره مدثر از این شدت می کاهد و می گوید: فی الجمله شفاعت و شافعانی هستند، لیکن مجرمانی که مکذب قیامتند از شفاعت آنان بهره مند نمی شوند و ایات دیکر شرایط شافعان و شرایط استفاده کننده از شفاعت را بیان می کند. و در قران شفعیان متعددی هستند که عبارت است از فرشتگان که ایه5سوره شوری بیان می کند . شفعیان دیگر پیامبران هستندو مورد دیگر توبه می باشد ؛ مورد دیگر مومنان می باشد مثل ایه 10سوره حشر که انجا که خداوند دعا و طلب مغفرت آنان برای یکدیگر را نقل می کند. مورد دیگر قران می باشد مثل ایه 16سوره مائده( یهدی به الله من اتع رضوانه سبل السلام)؛ مورد دیگر در قران ایمان می باشد مثل ایه 31سوره احقاف یا ایه 28سوره حدید . همه این موارد شفعیان در دنیا هستند . و همچنین در قران شفعیانی نیز در قیامت امده است مثل فرشتگان ، قران، اصحاب اعراف، شاهدان ، پیامبر اکرم می باشد.
پس همانطور که می بینیم خداوند متعال هنگامی که به بندگان صالح خود اجازه شفاعت می دهد ، اصل شفاعت از آن اوست و تنها به آنها اجازه داده تا شفاعت کنند. پس شفیع حقیقی در این هنگام فقط خداست.
بنیان اندیش
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 01:15 ب.ظ
جناب علی سلام.
مباحثات شما با دوستان را پی گیری می کنم. گفته اید که ؛متعصب؛ نیستید . من هم امیدوارم همینطور باشد ولی دوست دارم با چند کامنت بنیان اندیشانه و از منظر بنیان اندیشی با شما بحث کنم آنگاه معلوم خواهد شد متعصب هستید یا نه.
در کامنت آخر نوشته اید:
...........
و همچنین در قران شفعیانی نیز در قیامت امده است مثل فرشتگان ، قران، اصحاب اعراف، شاهدان ، پیامبر اکرم می باشد.
...........
می شود لطف کنید و آدرس آیه مورد نظری در قرآن که صراحت به شفاعت :پیامبر اکرم: دارد را بیاورید؟
ضمن اینکه لقب و صفت :اکرم: برای پیام آور اسلام یعنی محمد را از کجای قرآن برداشت کرده اید؟
با سپاس.
پاسخ:
خداوند در قران برای آخرین پیامبرش آل و ذریه قرار نداده و چون نوح و ادم و ابراهیم و مریم مصطفی نخوانده است.
ادعای شیعیان در تحریف شدگی قرآن کریم و اعتقاد به سوره های حذف شده قرآن مانند سوره النورین(سوره ولایت علی بن ابیطالب و اهل بیت)
vasegh
پنجشنبه 28 شهریور 1392 ساعت 11:08 ق.ظ
سلام علیکم
جناب نیسی از این که می فرماید ناقص بودن قرآن عظیم توسط فرقه شیعه علنی شده است. لطف کنید بفرمایید توسط جه کسی یا کسانی این نقص علنی شده? لطفا سند و مدرک ارائه دهید
نیسی
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 03:50 ق.ظ
سلام علیکم
جناب آقای vasegh
مطلب زیر توسط یکی از دوستان در وبلاگ حق و صبر نصب شده که عین آنرا در اینجا می آورم:
چرا شیعیان امروز نسبت به برائت از کسی مانند نوری طبرسی (مدفون در حرم امام علی (ع)) نویسنده کتاب "فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب" که در اثبات تحریف قرآن موجود و عدم ایمان به آن نوشته شده است و سایر افراد معتقد به تحریف (که شامل تقریبا تمام بزرگان شیعه میگردد) اقدام نمی نمایند.
در آخر سوره نورین یا ولایت (سوره 115 معروف شیعه) که به گفته برخی از آنان از قرآن حذف شده نیز از ملا محمد باقر المجلسی از کتابش (تذکرة الأئمة) آمده است.
سوره نورین که به گفته بعضی ها از قرآن اصلی به دلیل نام بردن حضرت غلی حذف شده است: عن صاحب کتاب دبستان المذاهب "وبعضهم یقولون إن عثمان أحرق المصاحف، وأتلف السور التی کانت فی فضل علی وأهل بیته علیهم السلام منها هذه السورة:
و اما سوره ادعایی شیعه: سوره 115:
بسم الله الرحمن الرحیم. یا أیها الذین آمنوا آمنوا بالنورین أنزلناهما یتلوان علیکم آیاتی ویحذرانکم عذاب یوم الدین. نوران بعضهما من بعض وأنا السمیع العلیم، إن الذین یوفون بعهد الله ورسوله فی آیات لهم جنات نعم، والذین کفروا من بعد ما آمنوا بنقضهم میثاقهم وما عاهدهم الرسول علیه یقذفون فی الجحیم، ظلموا أنفسهم وعصوا الوصی الرسول أولئک یسقون من حمین. إن الله الذی نور السماوات والأرض بما شاء واصطفى من الملائکة وجعل من المؤمنین أولئک فی خلقه یفعل الله ما یشاء لا إله إلا هو الرحمن الرحیم. قد مکر الذین من قبلهم برسلهم فأخذناهم بمکرهم إن أخذی شدید ألیم إن الله قد أهلک عاداً وثموداً بما کسبوا وجعلهم لکم تذکرة فلا تتقون وفرعون بما طغى على موسى وأخیه هارون وأغرقناه ومن تبعه أجمعین لیکون لکم آیة وإن أکثرکم فاسقون. إن الله یجمعهم فی یوم الحشر فلا یستطیعون الجواب حین یسألون. إن الجحیم مأواهم وإن الله علیم حکیم. یا أیها الرسول بلغ إنذاری فسوق یعملون قد خسر الذین کانوا عن آیاتی وحکمی معرضون مثل الذین یوفون بعهدک إنی جزیتهم جنات النعیم. إن الله لذو مغفرة وأجر عظیم وإن علیاً من المتقین وإنا لنوفیه حقه یوم الدین. ما نحن عن ظلمه بغافلین. وکرمناه على أهلک أجمعین. فإنه وذریته لصابرون. وإن عدوهم إمام المجرمین. قل للذین کفروا بعد ما آمنوا طلبتم زینة الحیاة الدنیا واستعجلتم بها ونسیتم ما وعدکم الله ورسوله ونقضتم العهود من بعد توکیدها وقد ضربنا لکم الأمثال لعلکم تهتدون. یا أیها الرسول قد أنزلنا إلیک آیات بینات فیها من یتوفاه مؤمناً ومن یتولیة من بعدک یظهرون، فأعرض عنهم إنهم معرضون. إنا لهم محضرون فی یوم لا یغنی عنهم شیء ولا هم یرحمون. إن لهم فی جهنم مقاماً عنه لا یعدلون. فسبح باسم ربک وکن من الساجدین. ولقد أرسلنا موسى وهارون بما استخلف فبغوا هارون فصبر جمیل. فجعلنا منهم القردة والخنازیر ولعناهم إلى یوم یبعثون. فاصبر فسوق یبصرون. ولقد آتینا بک الحکم کالذین من المرسلین. وجعلنا لک منهم وصیاً لعلهم یرجعون. ومن یتول عن أمری فإنی مرجعه فلیتمتعوا بکفرهم قلیلاً فلا تسأل عن الناکثین، یا أیها الرسول قد جعلنا لک فی أعناق الذین آمنوا عهداً فخذه وکن من الشاکرین. إن علیاً قانتاً باللیل ساجداً یحذر الآخرة ویرجوا ثواب ربه قل هل یستوی الذین ظلموا وهم بعذابی یعلمون سیجعل الأغلال فی أعناقهم وهم على أعمالهم یندمون. إنا بشرناک بذریته الصالحین. وإنهم لأمرنا لا یخلفون، فعلیهم منی صلوات ورحمة أحیاء وأمواتاً یوم یبعثون. وعلى الذین یبغون علیهم من بعدک غضبی إنهم قوم سوء خاسرین. وعلى الذین سلکوا مسلکهم منی رحمة وهم فی الغرفات آمنون. والحمد لله رب العالمین.
سورة النورین أو سورة الولایة من خاتمة مجتهدی القوم الملا محمد باقر المجلسی من کتابه (تذکرة الأئمة) ثم علقنا علیها فی الهامش بقولنا:
وقد ثبت بهذا أن سورة النورین التی ذکرها الخطیب نقلاً عن کتاب شیعی "دبستان مذاهب" لم ینفرد بذکرها ملا محسن الکشمیری، بل وافقه علامة الشیعة المجلسی أیضاً حیث ذکرها فی کتابه، فماذا یقول – لطف الله الصافی الذی أنکر نسبة الکتاب إلى الشیعة؟ فهل "تذکرة الأئمة" کتاب شیعی أم کتاب سنی؟ وهل الملجسی من أعیان الشیعة أم لا؟
ومن قول الإمامیة کلها قدیماً وحدیثاً إن القرآن مبدل، زید فیه ما لیس منه، ونقص منه کثیر، وبدل منه کثیر" ["الملل والنحل" ج4 ص182 ط مکتبة المثنى بغداد].
آمون : اشاره به این یادداشت ماضیه است :
دستور کتک زدن زنان در آیه 34 سوره نسا (النساء) قرآن کریم و ترجمه و تفسیر و برداشت مفهومی از ضرب و شتم و اضراب نسوان و کتک
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 01:01 ق.ظ
با سلام
آقای مسعود سنجری و طالب حقیقت
در پیج " حق و صبر " در فیسبوک ، دوستان نظر استاد پورپیرار در مورد " ضربوهن " ایه 34 سوره نساء را جویا شدند .
پاسخ استاد به جناب دومینو :
(( دومینو
جمعه 2 فروردین 1392 ساعت 2:23 PM
سلام علیکم.
در زبان عربی آنچه را که اعتصاب غذا گفته میشود به "اضراب عن الطعام"موسوم است بنابراین منطقی بنظر میرسد اگر ترجمه ونه تفسیر!" واضربوهن..." را نه تنبیه بدنی بلکه به حال خود رهانمودن نمود.
لازم به ذکر است در زبان عربی اصطلاح "اضراب عن الطعام"ترک و رهانمودن غذا معنا میدهد پس خواهش میکنم برا روشن نمودنمان بازنگری مجددی در ترجمه های مغرضانه دشمنان دین خدا انجام دهید واین یک بهانه نیز از دشمنان قرآن گرفته شود.
والسلام
پاسخ:
در قرآن کریم فعل ضرب عمدتا همراه مثل امده با معنای خداوند مثل می زند. اما در باب زنان منظور کتک زدن است که در ایه 34 سوره نساء و در آیه 44 سوره صاد آمده که پس از شکایت ایوب از شیطنت زن اش فرمان کتک زدن او، ظاهرا با دسته ای ترکه صادر می شود . ))
مسعود سنجری
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 01:34 ب.ظ
برادر بزرگ استاد پورپیرار
سلام علیکم
ظاهرا برخی برای کتک زدن همسران خودشان از شما طلب امضای قرآنی دارند. کلمه اضربوهنّ در آیه 34 با توجه به جمله معنی کناره گرفتن و دور شدن دارد و این تفسیر و تأویل نیست بلکه معنای کلمه است که قبلا با شما بزرگوار در میان گذاشته شد.
والسلام علیکم
فی امان الله
پاسخ:
در باره ایه سوره صاد و زدن با دسته ای از ترکه چه می گویید؟
محمد اوجال
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 03:31 ب.ظ
با سلام و عرض خسته نباشید
جناب استاد، در پاسختان به سوال حول معنای کلمه "اضربوهن" در آیه مرتبطه، فرموده اید: «در آیه 44 سوره صاد آمده که پس از شکایت ایوب از شیطنت زن اش فرمان کتک زدن او، ظاهرا با دسته ای ترکه صادر می شود.» بنده آیه 44 سوره صاد (همچنین آیه 83 سوره انبیاء) را بررسی کردم اما در آن آیات سخنی از "سیطنت زن ایوب" نیست؟ آیا آیات دیگری در این باره هست؟
ضمنا، در آیه مذکور (وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ...) خداوند می فرماید که "با دسته ترکه بزن"، اما مشخص نیست چه چیزی قرار است زده شود؟
ممنونم
پاسخ:
معلوم است که با دسته ای ترکه تار نمی زنند.
مسعود سنجری
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 04:33 ب.ظ
بزرگوار اینجا هم به حرکت در آوردن ترکه بجای کتک زدن و تادیب بکار رفته. اگر غیر از این می بود از کلمه جلد استفاده می شد.
دومینو
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 05:15 ب.ظ
باسلام.
آیه ۳۴ سوره نساء و حواشی آن ترتیبات تربیتی ونحوه برخورد با زنان سرکش را بصورت مرحله ای بیان مینماید.از منظر ترجمه ای بعید بنظر میرسد مرحله بعد از کتک زدن، بازگشت اختیاری زن باشد...
دومینو
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 05:57 ب.ظ
دو تفاوت عمده بین آیه ۳۴سوره نساء و آیه ۴۴سوره ص وجود دارد:
۱.سوره نساء یک دستور العمل تربیتی است ولی در سوره ص خداوند یک دستور کار جهت رهایی حضرت ایوب از شر شیطان ارائه میفرماید که در قالب مثال داستان را برای پیامبرش بازگو مینماید.
۲.ترکیب بکار رفته از فعل "ضرب" در سوره ص که بصورت "فاضرب به"آمده معنای متفاوتی با "اضربوهن" سوره مبارکه نساء را ایجاد میکند همانگونه که در جاهای مختلف دیگر میتوان ترکیب دیگری مثال زد،مانند ضرب المثل که مصداق قرآنی دارد...
امیدوارم وارد تأویل یا تفسیر نشده باشم!
جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 06:06 ب.ظ
سلام استاد
در مورد سوره ص و کتک خوردن همسر ایوب اشتباه نمی کنید؟ کل آیات این است ولی من اشاره صریحی در مورد زدن همسر ایوب نمی بینم.
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
دومینو
شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 05:43 ب.ظ
باسلام خدمت استاد ودوستان
جناب سنجری عزیز همانگونه که شما نیز اشاره نمودید در آیه ۳۴ص اشاره ای به زن حضرت یعقوب نشده واین موضوع فقط درترجمه ها آمده است،به گمانم همه مترجمان باید برای روشن شدن معنای واقعی آیه شریفه "نرمش قهرمانانه!" نشان دهند
آمون : همچنین بنگرید به این دو یادداشت در همین وبلاگ :
کارل هاینریش مارکس و فردریش انگلس، بنیان گذاران تئوری و نظریات اقتصادی سرمایه داری اروپایی و مارکسیسم و سوق جامعه به سوسیالیزم
اسماعیل رجبی
پنجشنبه 28 شهریور 1392 ساعت 08:15 ب.ظ
جناب آقای پورپیرار
با سلام .
احتراما چندی پیش کتاب " در باره مسأله یهود " به قلم کارل مارکس ، نوشته شده در سال 1843 ( حدود 170 سال قبل ) را مطالعه نمودم . ( کتاب علیرغم حجم اندکش ) دارای دو مترجم و سه ویراستار است و منطقا در برگردان به زبان فارسی نباید مشکلی داشته باشد . اما متاسفانه در رابطه با محتوای کتاب و مسأله یهودیان جامعه اروپا در آن زمان و نظرگاه کارل مارکس در رابطه با آن ، جز مشتی مفاهیم گنگ چیزی دستگیرم نشد .
خواهشمندم در صورت صلاحدید کلیدی جهت فهم این کتاب در اختیار اینجانب قرار دهید .
سپاسگزارم .
سلامت باشید .
پاسخ:
به زبان اصلی یعنی آلمانی بخوانید.
احتراما ، ضمن تشکر از پاسخ کوتاه بالا ، نکات زیر را به عرض میرسانم :
کتاب " در باره مساله یهود و گامی در نقد فلسفه هگل " توسط آقای مرتضی محیط ترجمه شده که طبق اعلام مقدمه کتاب ، ایشان در همه موارد از ترجمه آقای رضا سلحشور که سالهای قبل تر ، این کتاب را ترجمه نموده اند ، سود برده و آنرا ترجمه خوبی میدانند .
کتاب توسط آقایان محسن حکیمی و حسن مرتضوی ویراستاری شده و طبق اعلام مقدمه کتاب ، قبل تر هم توسط آقای کامران نیری جهت چاپ در خارج از کشور مورد ویراستاری قرار گرفته است .
بنابراین بطور قطع این کتاب از نظر ترجمه و انتقال مطالب به زبان فارسی نمیتواند مشکل اساسی داشته باشد . مشکل اصلی در دو چیز است : 1 – سواد و اطلاعات اندک اینجانب 2 – شیوه نگارشی کارل مارکس که در آن زمان بشدت متاثر از شیوه بیانی و نگارشی هگل بوده است . در آن دوران ، مارکس عضوی از حلقه هگلیان جوان بوده است . ظاهرا پیچیده نویسی هگل مورد علاقه مارکس نیز بوده است .
مشکل اصلی اینجانب در کامنت قبل ، درک چگونگی نظرگاه مارکس در رابطه با مساله یهودیان و بخصوص یهودیان اروپا بوده است و نه ایراد گرفتن به ترجمه و ویراستاری کتاب .
پیش فرضهای من بگونه ایست که فکر میکنم جنابعالی میتوانید پاسخ مناسبی ارائه نمایید . زیرا : 1 - بر اساس شناختی که از شخصیت جنابعالی بر اساس مکتوبات و مصاحبه هایتان دارم ، میتوانم بدرستی حدس بزنم که شما از اوان جوانی و نوجوانی شیفته کتاب و مطالعه بوده اید . به قول مثل عامه "کرم کتاب" بوده اید . 2 – موارد جدی فعالیت های اجتماعی و سیاسی جنابعالی در بخش قابل توجهی از دوران زندگی اتان ، بگونه ای بوده که قطعا آشنایی وسیعی با اندیشه های مارکسسیتی داشته اید و در این زمینه دست به مطالعات گسترده ای زده اید . 3 – تلاشها و فعالیت های گسترده و جانانه جنابعالی در یافتن رد پای تخریب گر یهود در عرصه های متنوع سیاسی ، اجتماعی ، تاریخی ، فرهنگی و . . . نشان میدهد که قطعا نمیتوانسته اید از پیگیری نظرگاههای کارل مارکس هم در باره یهودیان صرف نظر کرده باشید . ( با توجه به اینکه مارکس شخصیتی است که جدای از باور داشتن و یا باور نداشتن به اندیشه هایش نمیتوان او را دست کم گرفت ) .
همه موارد بالا باعث شد که در رابطه با نحوه نگرش کارل مارکس در باره یهودیان از جنابعالی یاری بطلبم .
در اینجا بیان چند پیش فرض در باره کارل مارکس نیز ضروری به نظر میرسد : 1 - کارل مارکس فرزند هاینریش مارکس لوی (Marx Levi)، یک وکیل دادگستری یهودی بود که از خانوادهٔ خاخامهای معروف شهر محسوب میشد. هاینریش «مارکس لوی» به خاطر محدودیتهایی که دولت پروس برای حقوقدانان یهودی قائل شده بود و به خاطر این که بتواند شغل خود را در دادگستری حفظ کند، به شاخهٔ پروتستان مسیحیت گروید و از آن پس خود را هاینریش مارکس نامید. در سال ۱۸۲۴ فرزندان وی نیز به مسیحیت گرویدند. 2 - خانواده کارل مارکس پولدار اشرافی و ثروتمند نبوده و خود او نیز همیشه از مشکلات مالی رنج میبرده است . خصوصا در سالهای تبعید و پایان عمر که
فشار شدید مشکلات مالی دامنگیر او و خانواده اش بوده تا حدی که باعث مرگ دو تن از فرزندانش شده است . 3 – کارل مارکس دارای اعتقاد و باور دینی و خداشناسانه نبوده و او را بنیانگذار مشرب نوینی در فلسفه ماتریالیستی میدانند . 4 – اگر چه در عرصه اعتقادات جامعه شناسانه ، برخی او را خیالپرداز میدانند ولی تا کنون ندیده ام کسی او را طرفدار ثروتمندان و زرسالاران بداند . در این میان تنها یک استثنا دیده ام که با دید دیگری در این زمینه به او نگریسته و البته سندی نیز ارایه نکرده است ( گاری آلن نویسنده کتاب هیچکس جرات ندارد ) . 4 – ظاهرا تعدادی از کتابهای کارل مارکس در چند دهه پس از مرگش به چاپ رسیده است .
ضمن تشکر از حوصله و صبر جنابعالی ، خواهشمندم در صورت صلاحدید کلیدی جهت شناخت بهتر کارل مارکس و بخصوص نظرگاه او در باره یهودیان در اختیار اینجانب قرار دهید .
سپاسگزارم .
سلامت باشید .
پاسخ:
نظریه پردازی مارکس و همراه اش انگلس در حوزه و سطح مسائل سرمایه داری کلاسیک اروپا است و از فرمول بندی روابط اجتماعی اشرافیت و روابط تولیدی شرق به سبب ناآشنایی مطلبی نگفته و ننوشته اند که خود علت اولیه و اصلی نااشنایی و بغرنجی داده های ان ها برای جوامع شرقی است. انان فیلسوفان یک چشم اند.
ترور دروغین محمد رضا شاه پهلوی در بازدید دانشگاه تهران در 15 بهمن 1327 و بهانه شدن آن برای تغییرات مورد نظر به بهانه امنیت جامعه
پنجشنبه 28 شهریور 1392 ساعت 04:41 ب.ظ
http://www.alef.ir/vdcb89b85rhb95p.uiur.html?199212
پاسخ:
تمام مراکز و شخصیت هایی که بدون تفحص وقوع ترور را پذیرفتند در توطئه شریک بوده اند.
برچسبها: ترور، قتل، آدمکشی، اعدام انقلابی، تاریخ معاصر ایران، عصر پهلوی ها، کشتن، خفه کردن، اعدام، مرگ سخت، محمدرضا پهلوی در ترازوی قضاوت، تاریخ معاصر ایران، حزب توده، کمونیسم، سوسیالیسم،، شاهنشاه آریامهر محمدرضا پهلوی، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران، پشت پرده پنهان سیاست، ناگفته های پنهان سیاست و تاریخ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر