شنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۹

صفحه پنجم

سرگردانی در دعاوی پوچ قومی  (زبان ها)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:26 PM
مجیدنصراصفهانی
دوشنبه 22 شهریور ماه سال 1389 ساعت 8:48 PM
باسلام خدمت برادر گرامی اقای بی نام
اگر خداعمری دهد شعبه(۲ ) جبهه خلق قهرمان ودمکرات عرب  رابه حول قوه الهی احداث می کنیم تا برگی زرین باشد برافتخارات جهان اسلام شایدهم مدخلی باشدبرای تشکیل حکومت عربستان ایران ......
فقط  رنگ پرچمش راباید مدیران شبکه الجزیره عربی تایید کند
ارم ان را شبکه العربیه  خداوند خحلق دمکرات قهرمان عربی را بپاید
؟؟
--

برادر گرامی  اگر زمانی یک عرب باهر عقیده ای از ترشی ماست عشیره خود صحبت کرد بیقین خورشید ما عاشق بهرام شده است.
دوست من برتریت عشیره های عرب رابنده خوب می شناسم
از مهمان نوازی این خلق عرب که ادم راخجالت زده می کنند
قانون مداریشان نگو که گویا مهد تمدن بشری هستی اجرای قوانین حکومتی که جمعه بازاریست ؟

کاش از ماجراهای قتل های ناموس درعربستان ایران ( بوشهر بندرعباس ....) خبرداشتی یالاقاقل ازدخترکشی های پدران دلسوز عرب مطلبی درج می کردی ......
این فقط مدنیت عرب ایران است
قصد توهین نداشتم .......دشمنی  هم باقوم عرب نداریم


گفتی ده جدت رامی شناسی خوب افتخار کردی خوب مدال طلای انسانیت برگردنت سنگینی کرد.
قول استاد شهبازی : تنها اقوامی که دارای شناسنامه فرهنگی تاریخی مشخص دارند ؟ پارسیان هند(زرسالاران پارسی)
یهودیان ملعون اند(زرسالاری یهودی )
بندهم داری شجره نامه مشخص وغیره هستم وغیره که شاید سرهنگ زاهدی ها مثله بنده پیوند خانوادگی محکم نداشتند
خاندای که بیشترین خدمات فرهنگی رابه دیر اصفهان کردند البته پنهه خانوادگی من درچند فامیل  منحصرنشده
اینها چه نفعی برای بنده دارد ؟
نمی دانم پوند خانوادگی برای بنده دراخرت  جز تو توشه اعمال صالح   است؟ نه برادر کشک باد نجان هم نیست

****


بقول ابن خلدون عصبیت قومی درجهان عرب سبب تکمیل جوامع توده ای عرب شده است


چه رنجی می برد عصبیت عربی درسودان

-------
بهرحال هرسخصی نه باید از پارس زبان بودن یاعرب زبان بودنش
خفت بکشد نه به پارس زبان بودن عرب زبان و اذری بودنش
افتخارافراطی داشته باشد ؟ مانمی گیم عب رنج کشیده نیست ولی رنج کشیدگی عرب پیرهن عثمان نشود

یک دزد دزد است چه فارس باشد چه اذری باشد چه عرب
یافارس بودن سبب دزد شدن یا دزد نشدن کسی نمی شود
برتریت بشری همان طور که  خداوند باریتعالی متذکر شده است علم وتقوای انسانی است ونیز
عدم برابر کسی که بداند وایمان بیاورد وعمل صالح انجام بدهد با کسی که نداند ایمان نیاورد وعمل صالح انجام ندهد وسلام
 
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
خانم حاجی زاده بیخیال این ماجراشویدکه قصه حامد برایتان تکرار می شود    

پاسخ:
آقای اصفهانی. دنبال یک سرگشته کامل در این ماجرا می گشتم که شما با این کامنت خود را معرفی کردید!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

آنچه که جدی گرفته نشد از طرف دوستان  (در راه اتحاد مسلمین)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:23 PM
مسعود سنجری
دوشنبه 22 شهریور ماه سال 1389 ساعت 7:56 PM
برادر بزرگ استاد پورپیرار
دوستان عزیز

سلام الله علیکم

امیدوارم بتوانم با این یادداشت به بحث و جدل پیش آمده خاتمه بدهم. قبل از هر چیز باید یادآوری کرد که دو یادداشت اخیر استاد پورپیرار از جمله بهترین و مهمترین مطالب این بررسی ها هستند و تا زمانیکه کامنت خانم حاجی زاده در بخش نظرات نصب نشده بود فضای وبلاگ در جهت استفاده از مطالب استاد بود. اینجانب قبل از هر کسی به یادداشت ایشان اعتراض کردم و همان دو یادداشت خود را کافی می دانم. جالب اینکه ایشان در ابتدا فرمودند که قصد مطایبه داشته اند اما الآن می فرمایند که از قبل هم می دانستم که .........

در هر حال تا زمانیکه برادر عزیزم محمد اوجال اولوتورک با دقت سعی در جلوگیری از ادامه بحث داشتند نیازی به نصب کامنت نمی دیدم و وقت خود را صرف آماده کردن ترجمه یادداشت شماره یک قلم کردم. اما متاسفانه در زمانیکه این بحث در حال فروکش کردن است فردی با اسامی مختلف کامنتهایی برای شعله ور نگهداشتن و ادامه این بحث و جدل می نویسد. لذا لازم است تا بنحوی در پایان دادن به این جدل و تمرکز بر مطالب سرنوشت ساز استاد تلاش نمائیم.

بهرشکل در سجال کلامی که پیش آمد برادران عزیز مهندس نیسی و طالب الحق از هویت و قومیت عربی با ذکر دلایل صحیح دفاع کردند اما به قومیت دیگران اهانت نکردند ولی از طرفی شاهدیم که خانم حاجی زاده و آقای سعید و برخی دیگر مفاهیم قرآنی و اسلامی و سیاسی و ملی را برای هتاکی و تحقیر دیگران بکار می برند و انگار که خود را قاضی دادگاه تصور کرده باشند دست به استجواب و صدور حکم و تکفیر این و آن و خصوصا اعراب می زنند.

از همه اجازه می خواهم تا بپرسم آیا دلایل و مستندات محکم استاد در خصوص ساخت کشور ایران توسط روسها را پذیرفته ایم؟

اگر پاسخ مثبت است آنگاه با پذیرفتن این موضوع سئوالی مطرح می شود و آن اینکه

آیا حکومت تزارها برای رشد و گسترش اسلام دست به ساخت و تجهیز این کشور زدند؟

همینطور از جناب آقای سعید که مسائل سیاسی را مطرح می فرمایند دعوت می کنم تا به مصاحبه روزنامه جامعه با والری ژیسکاردستن (که در زمان وقوع انقلاب وزیر خارجه فرانسه بود)در ایام آغازین دوره اول ریاست جمهوری آقای خاتمی نگاهی بیاندازند (روزنامه جامعه بلافاصله در روز بعد از نشر این مقاله تعطیل شد!)

اما بعد ... کشوری که در آن زندگی می کنیم براساس توافق بین مردم آن تشکیل نشده بلکه برمبنای هیمنه و غلبه گروهی بر دیگران شکل گرفته است. باعث تاسف اینکه این هیمنه و غلبه با کمک بیگانگان و برمبنای تامین مصالح آنان تحقق یافته. برای بقا و سربلندی این کشور باید مبانی تاسیس آن از حالت غیرتوافقی فعلی بهر طریق به حالتی توافقی تحول پیدا کند یعنی راه بقا در توافق بین تمام گروههای موجود است. قدم اول در این راه قبول طرف دیگر است و اینکه بپذیریم که با هم تفاوت داریم ولی حق و حقوق یکسانی داریم که این امر یک تعارف نیست که با مجاملات بتوان به آن دست یافت.

نمونه این موضوع حوادث جاری کشور ترکیه است که نحوه تشکیل و تاسیس آن با ایران یکسان است ولی ترکها با هوش ذاتی که دارند برای سلامت جستن از طوفانی که قریب الوقوع است و برای بقای کشورشان تغییر در مبانی آنرا آغاز کرده اند و انتخابات اخیر با هدف رسیدن به یک نظام توافقی صورت می گیرد که بزرگترین ضربه به جدایی خواهان و هیمنه طلبان است.

اما در مقابل در اینجا عده ای با لجن پراکنی و هتاکی سعی در اسکات دیگران می کنند که این کار محدود به قومیت خاصی نخواهد شد و همه را در بر خواهد گرفت. آنچه در ورزشگاه آزادی علیه تیم تراکتور سازی صورت گرفت نشانه از این بنیان متعفن و نفرت انگیز دارد که مانع از هرگونه استقرار در این کشور است.

در پایان از دوستان تقاضا دارم تا در هیچ جدلی از آیات قرآن استفاده نکنند. از برادرم مهندس نیسی تقاضا دارم تا هرچه سریعتر ترجمه کلیپ استثنایی آقای طالب حقیقت را کامل کنند و همچنین از برادر گرامی طالب الحق هم خواهش می کنم تا ترجمه یادداشتهای قلم را ادامه دهند. انشالله بتوانیم بر روی یادداشتهای اخیر استاد تمرکز کنیم.

والسلام علیکم
فی امان الله
پاسخ:
آقای سنجری. ادامه این گفت و گوهای آزاد، در بطن خود معلوم کرد ستیز میان اقوام این منطقه تا چه میزان بادکنکی و بی مورد است و فی الواقع حالا که می دانیم همگی در تروپ سیزده به دری عضویم که در این اواخر، در این جا و آن جای این سبزه زار سفره قصه های خود را پهن کرده ایم و به همین دلیل کسی نتوانست به روشنی بیان کند چه چیز، به چه مقدار، از چه کسانی و با ارائه چه سندی طلب تاریخی و قومی دارد. حالا که ظاهرا همگی خیال دارند دست از شلیک بردارند و دنبال میانجی برای آشتی می گردند، برای پر کردن اوقات فراغت بعدی پیشنهاد دارم به دنبال آن تحولی بگردید که احتمالا می تواند موجب بازگشت وحدت مسلمین شود. به زبان ساده کدام دگرگونی در بازخوانی تاریخ اسلام می تواند آن جامعه یکپارچه اسلامی را که قبل از تفرقه برنامه ریزی شده موجود برقرار بود، بازآفرینی کند؟ بسم الله
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

شرمندگی برای دوستان  (نکات بدیع و آموزنده)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:21 PM
سیما
دوشنبه 22 شهریور ماه سال 1389 ساعت 4:56 PM
واقعا کشتین خودتونو با این بحثهاب بی سرانجام قومی. بسه دیگه. اصلا جایی واسه نطر دادن باقی نزاشتین. مگه اینجا چت رومه؟؟
پاسخ:
سیما خانم. اگر درگیری کنونی در مقیاس ستون کامنت این وبلاگ را، عملا به میان اقوام منتقل کنید، آن گاه خدا را شکر خواهیم کرد که فاصله بین دو انفجار در مساجد مسلمانان این همه به درازا می کشد.  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

عقل اسلام ستیزان  (متفرقه)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:19 PM
شنبه 20 شهریور ماه سال 1389 ساعت 9:03 PM
سلام
اقای نیسی براستی که ظرف ۳دقیقه انهمه کامنت را نوشته اید و ان ذیگری را ظرف ۱ دقیقه !!؟؟؟
-------------------------
اقای محمدی
این کاسترو هم مثل گلدامایر و دیگر نظریه پردازان شارلاتان و حقه باز است و وجه سیاسی را در نظر دارد .
---------------------------
اقای عماد براستی دشمنان اسلام را احمق فرض کرده ای ؟!
و اسمان سوراخ شده و مسلمین دنبال همه چیز در ثریا میگردیم !!
----------------------------
اقای پورپیرار شما تا ۶ سال پیش از ایران به کشورهای شنگن و امریکا و کانادا و استرالیا میرفتید ؟
پاسخ:
لااقل سالی دو بار. دشمنان اسلام هم فوق احمقند وگرنه به عراق و افغانستان حمله نمی کردند تا کتک خورده و سرافکنده به زیر دامن آن مجسمه خنده دارشان برگردند. شبات شاد!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کولی ها و قجر و قاجار  (قاحار)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:16 PM
غصه دار
شنبه 20 شهریور ماه سال 1389 ساعت 11:39 AM
سلام به همگی و عیدتان مبارک
استاد حتما خبر اخراج کولی ها از فرانسه رو شنیدید. من این خبر رو از شبکه الجزیره دیدم که برای کولی ها از لفظ غجر استفاده می کرد. خواستم بدونم این غجر با قجر یا قاجار ما ارتباطی داره یا نه؟!!!!
ضمنا در عنفوان جوانی !!! یه فیلم از امیر کاستاریکا در مورد کولی های رومانی یا یوگسلاوی یا همون طرفا دیدم که کلمات تابلو فارسی استفاده می کردند.
اگه میشه کمک کنید ببینیم بالاخره ریشه ابا اجدادی ما به کجا می رسه!!!!!!!!!!
با سپاس
پاسخ:
آقای غصه دار. حوصله کنید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

اعتبار از آن چه کسانی است ؟  (نکات بدیع و آموزنده)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:15 PM
حدیثه
جمعه 19 شهریور ماه سال 1389 ساعت 8:46 PM
سلام بر استاد گرامی و عرض تبریک عید سعید تمامی مسلمین. استاد اگر ممکن است نظر خودتون را درباره برنامه زنده راز که در طول ماه مبارک رمضان از شبکه چهار تی وی پخش شد بفرمایید چون نظرتون برام مهمه و می خواهم بدونم. با تشکر
پاسخ:
خانم حدیثه. در جهانی که کلید کنجکاوی های فرهنگی آن در  جیب یهودیان است، هرکسی که میز و آب میوه و نور و دوربینی برای رساندن حرف هایی به شنوندگانی در اختیار می گیرد، از صافی گذشته و در وجوهی کاملا بی اعتبار است.  مثلا آقای اصغر زاده از تریبون های کلیسای کل سود می برد ولی پورپیرار ۶ سال است اجازه ورود به کشورهای شینگن و آمریکا و استرالیا و کانادا را به جرم یهود ستیزی ندارد و روشن فکری سرزمین تازه متولدش که بدون شک بی ریشه ترین
علف هرز باغ روشن فکری جهان است، اما ادای صنوبرهای کهن را از خود در می آورند، انتظار فراهم آمدن فرصتی را می کشند که گلوی اش را به طناب دار بسپرند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

شهامت داران در ورود به مبحث پوریم  (پوریم)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:13 PM
محمدرضا
جمعه 19 شهریور ماه سال 1389 ساعت 8:35 PM
در مصاحبه زیر اصغر زاده به سنت شکنی آقای پورپیرار در در تحقیقات تاریخی منطقه اشاره نموده و در کتابشان چندین با به این موضوعات اشاره نموده.

قسمتی از این مصاحبه به انگلیسی:


Lisa: Naser Pourpirar is also labeled as Anti-Iran. I noticed you reference him quite a bit in your book. What is his story?

Alireza: Naser Poorpirar (or Pourpirar) is a very intelligent historian, and a very complex character. I respect him for his originality and his independent research, but I don't agree with his methodology and with some of his conclusions.

Lisa: How do you mean? Can you expand on it a bit more?

Alireza: You see, in my book I explore some aspects of an emergent anti-colonial and critical historiography in the region. In Africa, for example, we have T.O. Ranger who initiates over 40 years ago the importance of writing African history from an African standpoint, based on African epidemiologies and methodologies. And in India, we have the Subaltern Studies Collective, a group of researchers and scholars who come together in early 1980s and begin writing a history of India and South Asia from the standpoint of the subaltern, the marginalized and excluded. This kind of historiography is not a top-down method of history writing; it is a bottom-up historiography. And this is a major departure from all sorts of elitist, 'nationalist,' Orientalist and colonialist historiography. Well, in Iran this historiography starts effectively with Naser Poorpirar. For the first time in Iran's modern history, a local historian decides to take on the challenging task of re-examining a history written by foreign missionaries, travelers, priests, ambassadors, anthropologists, philologists, and historians. And this local historian is Naser Poorpirar. No one else has done this before him. In Iran he is the first to produce a local historiography by exposing misconceptions and misrepresentations inherent in the Orientalist historiography of Iran. He has done a great job in this field and he will be remembered because of this.

Lisa: What about the problematic area of his work that you mentioned?

Alireza: You might have noticed that my book starts with a mild criticism of Edward Said's Orientalism. I critic Said for failing to properly discuss "Aryanism." The reason for this is, in an Iranian context we are dealing with Aryanism more than anything else. As a matter of fact, in my book I show the evolution of this concept of "Aryan race" from its inception up to the emergence of fascism and Nazism in Europe. I show clearly in the book how Adolph Hitler's definition of this term does not differ that much from its current definition in dominant Iranian literature. In an Iranian context then, we need an interrogation of this concept of 'Aryanism' more than any other term. Poorpirar does not do an effective job in this area. Aryanism, moreover, was a discourse constructed to reject Judaism, Semitic races and biblical religions. It was an anti-Semitic and anti-Jewish project from the very beginning. How can such a project be manufactured by the Jews? And herein lies a major contradiction in Poorpirar's methodology.

Lisa: Is he saying Aryanism is constructed by the Jews?

Alireza: He does not discuss Aryanism per se. He tends to indicate that the current animosity among different ethnic groups in Iran and in the region is a result of historical Jewish conspiracy. Now the way I see it, there are several things wrong with this picture. To begin with, various non-Persian ethnic groups in Iran have no animosity against the dominant Persian group. All they want is to be treated equally as equal citizens of their country. It is only the elites of Persian group and their culture that constantly humiliate other groups as subhuman, lacking in culture, lacking in civilization, lacking in linguistic abilities, and so on. For instance, the Persian culture identifies Turks as donkeys (Tork-e khar); it identifies Arabs as dogs (Taazi), and so on and so forth. It bans the languages of non-Persian groups and seeks to supplant them by its own Farsi language. Obviously, here we are dealing with a racist and colonial condition in which one group dominates others. There is a huge power configuration and power imbalance at work here that Poorpirar's conspiracy theory does not and cannot address.

Instead of focussing our attention on Persian racism and its elimination through our democratic anti-racist struggles, he wants to divert our attention to some historical wild goose chase regarding Purim, this and that.  Now I have nothing against doing historical research; but I am against linking in a deterministic way the events of 2500 years ago to contemporary situations. Contemporary conditions require contemporary solutions. It is not a Jewish conspiracy that today the language of the Kurd, the Turk, the Arab, the Baluch, the Lor and the Turkmen is banned in Iran. It is a result of an 80-year-old racism. Of course, we should go back to history and try to see what has happened that we have ended up this way; we should try to analyze, if we can, the historical roots and causes of our contemporary problems. But this is different than getting ourselves stuck in the swamps of history. An engagement with history is useful insofar as it provides insights for our contemporary issues. Historicism, antiquarianism, and a superficial fascination with ancient history will not solve our contemporary problems.

The other loophole in Poorpirar's conspiracy theory is the phenomenon of colonialism. For the most part, Aryanism and bio-genetic racism were discursive constructs to justify the colonization of other lands by white Europeans. The idea was that the white Nordic race was a superior race genetically, mentally, and culturally while other races were inferior and could not create higher civilizations, could not properly run their own affairs, could not manage their own resources. It was thus seen as a mission of the white Aryan race to colonize these supposedly inferior races and run their affairs for them. You cannot single out Iran, as Poorpirar does, and say that in the case of Iran it was a Jewish conspiracy to infiltrate Aryanism into the country, but in the case of India, for example, it was the work of British colonialism. This historical conspiracy theory does not hold much water.

Furthermore, if the current racism in Iran was a result of Jewish conspiracy, then the presumably anti-Zionist Islamic regime in Iran should have done away with this racism immediately after dethroning the shah and seizing the political power in 1979. But why didn't they? Why doesn't the current Islamic regime lift the ban on Non-Persian languages? Why does it not allow these languages to become languages of instruction, of schooling, of reading and writing for their speakers? Is this too a Jewish conspiracy? Is the current Islamic regime in Iran controlled by the Jews as well? The historical conspiracy theory is a ridiculous argument promoted particularly by the government of president Ahmadinejad and his fundamentalist supporters. Thinkers like Pourpirar, in order to survive and to write, capitalize on these foolish sentiments so that they may get some kind of immunity from Iran's sensor and torture organizations.


AN INTERVIEW WITH ALIREZA ASGHARZADEH
INTERVIEWER: Lisa  A. Hamdoon, University of Toronto
پاسخ:
آقای محمد رضا. لابد حالا اعتراض خواهید شنید که چرا از متن انگلیسی استفاده می کنید. هیچ حرف مهمی از زبان اصغر زاده در این مصاحبه نخواندم و مثلا چیزی در باب اثرات پوریم در توقف رشد تمدن نگفته، با زیر بنای بنیان اندیشی بیگانه است و مثلا کلامی درباره مستندهای با خون دل ساخته شده بر زبان نرانده و تا توانسته از مبانی گریخته است. مختصر بگویم صاحب نظرگاه زیر در باب تاریخ و تمدن، برای آسیاب های مخصوصی میرابی می کند و بس:

«جنبش سکولاریسم در ایران کنونی یکی از مهمترین حوزه های مقاومت علیه بنیادگرائی سیستم حاکم است».

زیرا نه در ایران جنبش سکولاری در جریان است و نه جمهوری اسلامی قدمی در مسیر بنیان گرایی اسلامی برمی دارد!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

جغرافیای هدایت بشر  (متفرقه)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:12 PM
چرا
جمعه 19 شهریور ماه سال 1389 ساعت 3:05 PM
سلام

سئوالی از توحید نویسنده منطق آب دوغ خیاری کردم مرا به شما ارجاع دادند امیدوارم بدون پاسخ نمانم

به نظر شما با توجه به اینکه تنها نام پیامبران در منطقه خاورمیانه به ذکر آن پرداخته شده است می توان گفت از لخاظ جمعیتی ما محدود به این مناطق بودیم و بعدها گسترش پیدا کرده است آیا با وجود مناطق دیگر جهان و حضور بومی ها می توان این نگاه را پذیرفت؟ بومی های امریکایی یا بومی های استرالیا؟ لطف کنید مستدل سخن بگویید نظراتتان در وبلاگم قید کنید

پاسخ:
آقای چرا. مشکل شما با جغرافیای کنونی هدایت در چیست، هنگامی که دو رخ داد غول آسای تجمع و تمدن، طوفان نوح و عبور از نیل، در این منطقه روی داده و زبان با ظرفیتی چون لسان عرب در این حوزه قادر به انتقال فرهنگ قرآن بوده است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کاریکاتور  (نظرات جالب دیگران)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:10 PM
سلام محمدی
جمعه 19 شهریور ماه سال 1389 ساعت 00:29 AM
با سلام خدمت استاد و دوستان.

حقیقت در کارتون (کاریکاتور موضوعی )
http://www.kurdishcartoon.com/?Page=Articles&cmd=4&id=586&se=
دوستان گرامی افتخار داده و من را از راهنماییهایتان محروم نسازید.
باتشکر
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

دروغ در زمان جعل و خیانت  (نقش رستم و نقش رجب)

شنبه 3 مهر 1389 ساعت 12:10 PM
کرامت پورترک
پنجشنبه 18 شهریور ماه سال 1389 ساعت 10:28 PM
سلام استاد
منظور من از سفال های پاسارگاد آنهایی است که در تل تخت پیدا شده است و در مستند مجعولات مجلل آستروناخ به آنها اشاره کرده است و سفال هایی سلوکی می باشند. در ضمن یک نکته دیگر می خواستم خدمت شما عرض نمایم و آن اینست که  سکو های کعبه زرتشت در سال   1367 توسط حسن راهساز مسئول دفتر فنی تخت جمشید برداشته شده است و گزارش این عملیات در بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد ثبت است. یک شنبه در مورد این مسائل بیشتر صحبت خواهم کرد. با تشکر
پاسخ:
آقای پورترک. سال ۱۳۶۷ یعنی ۲۲ سال قبل. در حالی که علاوه بر عکس های متعدد، شخصا و نخستین بار در سال ۱۳۴۰ و لااقل ۵۰ سال پیش مکعب را بدون سکو دیده ام! چشم بندی که نیست!!!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
<<    1      2      3      4      5      6      7      8      9      10    >>

هیچ نظری موجود نیست: