منجی عالمیان (کتیبه ها)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 8:01 PM محمدرضا نیسی جمعه 2 مهر ماه سال 1389 ساعت 9:50 PM سلامعلیکم جناب آقای پورپیرار این یادداشت یکی از مباحث تعیینکننده و استراتژیک در تشخیص جعلیات ایادی کلیسائی-کنیسهای است. بعد از این یادداشت و شاهبیت آن ( که حتی اگر بتوان الفبای یک کتیبه را دستوپا شکسته قرائت کرد ولی معنا و مفهوم آنرا چه کسی باید توضیح دهد ) همه بنیاناندیشان با اطمینان و منطق قوی درباره کتیبهنویسیهای سیاحان باستانشناس!!! بحث خواهند کرد. استاد عزیز، این بحث درباره همه کتیبههای تاریخی ( چه جعلی و چه اصیل ) قابل تعمیم است. همه اهل حقیقیت و فکر سپاسگذار شما خواهند بود و ای کاش مراکز تحقیقاتی و علمی که علیاقاعده مبنای کارشان فکر و استدلال است، خود را از بند جعلیات برهانند و کنترل فکرشان را از دست مسؤلین اتاق فکر!!! خارج کنند. ای کاش جناب آقای دکتر احمدینژاد و مدیرانشان به جای تمسک و توسل به کوروش سابقا کبیر و جستجوی راه نجات در جعلیاتی چون استوانه منسوب به کوروش کبیر و توجیهتراشیهای عجیب و غریب برای رفتار پیامبرگونه!!! کوروش سابقا کبیر با توسل به مبنای انسانی و دینی، گروهی از کارشناسان بیغرض و بنیاناندیش که مورد اعتماد خودشان باشند را مأمور شناساندن مبانی ارائه شده در یادداشتهای ایرانشناسی بدون دروغ کنند که راه نجات همه ما و اسلام عزیز در این مسیر است إنشاءالله پاسخ: آقای نیسی. قرآن خود منجی عالمیان است. دو کامنت متوالی در باب کاریکاتور و تعیین حدود نادانی (جملات زیبا)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:59 PM سلام محمدی1 پنجشنبه 1 مهر ماه سال 1389 ساعت 1:27 PM با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی: با گذشت دو هفته از نصب جزوه ی ( حقیقت در کارتون) ، دیروز یک سایت دیگراز سایتهای کارتون و کاریکاتور، بدون ارتباط و در گیر شدن با نوشته ی من ، توهینهایی دیگر را گذارد . که بنده هم جوابی برایشان گذاشتم که همچون موارد دیگر نصب نکرد. قسمتی از این نوع خطاب ها را برایتان میگذارم . ((سگ دست آموز. این اراجیف سرشار از کینه . افتادن در کجراهه ایدولوژی اسلامی. بیمار هستید. توهم شما . قر زدن و نق زدن . اسلام قابلیت ارضای خوی حیوانی وپایین تنه . کج راهه هایی همچون اسلام . مسخی که جناب سلام محمدی هم از. ادعاهای بیمارگونه حضرتعالی. شمارا از گلی که در ان گیر افتاده ایید . مثل یک مرد (آن هم با سبیل های دراز ). استاد منگولتان در عوالم نئشگی . بدیهی ترین جیزها را به شما شیرفهم کنم . حضرت ناصر خان پ.پ.پ (این "پ" آخرش را خودم اضافه کردم به معنی پوک . اسلام از گندی که زده است . دریا از دهان سگ نجس نمیشود . دنیای پر ازاوهام و خیالبافی هایتان . مردی با سبیل های دراز آمده است . جناب هیتلر هم از وجود اینجنین آدمهای ساده لوحی سود برد . واقعا جگرم کباب شد !!! توهمات ایدئولوژی مآبانه شما کار دستان داده . خصومت وکینه وعقده بیمارگونه. بیش از اندازه معمول--نارسیسیت و خود پسندید . برای رهایی از این مرض خود بزرگ بینی از خداوند متعال برایتان .. کینه ها و عقده های شخصی .. توهمات آقای پور پیرار . نوشته¬های آقای محمدی هم دقیقا همون (جسارت نباشه) توهمات هست . مقاله ای وسیع ، منتها به عمق اپسیلون . به ریشخندتان میگیریم . نابسامانی های روحی روانیتان . بنده را یاد دارودسته جناب هیتلر میندازید !؟ نهایتش اگر خیلی به خودش فشار بیاورد میشود ناصر پور پیرار !!!. باید در سطح خودتان برخورد شود . این مقالات و حملات و کینه ورزی ها را زیاده از حد جدی نگیرید . گواه یک جریان فاشیستی . خصومت سادیستی . جبهه گیری ناشیانه . نوشته سلام محمدی آنقدر سخیف و بی ارزش)) سلام محمدی 2 پنجشنبه 1 مهر ماه سال 1389 ساعت 1:28 PM قسمتی ازجوابیه ی من به آن سایت ، که خود نشانگر آن است که چرا جرات نصب آن را نداشته اند. 8 – خوانندگان مطلب بنده ، قطعاً هنگام مطالعه ی جزوه ی ( حقیقت در کارتون ) درک کرده اند ، که نویسنده ی مطلب در هریک از پاراگراف ها ی متنش ، اطلاعات و اشراف بر مباحث در رابطه با هنر ، که بررسی کرده نمایان است . مثلا پیداست که نویسنده با مطالعه هزاران صفحه آثار دکتر مددپور، فریتیوت شوان و غیره ، چکیده و لب مطلب جهت گیری به مسیر مطالب و نویسنده را در یکی دوسطر خلاصه کرده است . نیازی به گفتن ندارد که خلاصه کردن تحلیل آثار و رویکردهای دوران مختلف در جغرافیای متفاوت ، سالها مطالعه و تجزیه و تحلیل آثار هنری را در عمق خود دارد ، که مفهوم و رویکرد کلی مکتبی را با چند پاراگراف بنمایاند . و اگر مطالب نیاز به بسط بیشتری داشت قطعاً اطلاعات نویسنده یاری گر ادامه دادن آن به وسعت چند جلد کتاب می رسید . با این رویکرد ، بنده از جناب آقای علی پور و دیگر دوستان می طلبم ، که اگر در به اصطلاح نقدهای آقای علی پور و تمامی نظرات کسانی که در مقام نفی و یا نقد بنده در این سایت و دیگر سایت ها حضور یافته اند ، اگر توانستند یک پاراگراف ، فقط یک پاراگراف ، بحث تخصصی در حوزه تاریخ هنر ، فلسفه هنر و ... و تجزیه و تحلیل آثار هنری که قابل "رجوع " باشد را ، در مقابل نوشته ی من بیابند ، در کامنت بعدی نصب فرمایند . که بنده در همین سایت اعلام می نمایم : برای همیشه طراحی ، نقاشی ، کاریکاتور را کنار بگذارم و حتی کلاسم را نیز تعطیل نمایم . به این امید که در روشنگری همدیگر بدون تحقیر و تنفر ، بلکه متفکرانه و محترمانه بکوشیم . موفق باشید . پاسخ: آقای سلام محمدی. برای کشف حد نادانی آنان به جای بحث های مطول تعریف هنر را بپرسید تا معلوم شان شود که کوک شده اورشلیم اند. ضمنا این درگیری ها تا حدودی صنفی و تخصصی است انتظار نداشته باشید کسانی که در این جرگه نیستند حرفی برای زدن داشته باشند. مسلم است که دریافت جایزه اول در پکن خود جوابی است به قرقر کنندگان. نوشته های برادر (حرف های فعلا مبهم !)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:56 PM اکبر پنجشنبه 1 مهر ماه سال 1389 ساعت 04:21 AM نکته بمقدمه اسلام و شمشیر : آیا مسیر تحولات بشر تا به امروز تابع قوانین اجبار نمی باشد . اغاز تمدن ,شهر نشینی میباشد و شهر در اثر روابط تجاری فرم گرفته است. پاسخ: اخوی. از مقدمه عبور کن و به متن یادداشت ها برس که بسیاری از سئوالات را جواب خواهد داد. اعتبار کتاب استر تورات بر اساس موضوع قلم (پوریم)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:55 PM ()()()() پنجشنبه 1 مهر ماه سال 1389 ساعت 02:23 AM استاد گرامی این سؤال را دوباره از شما میپرسم باشد که هدایت شوم اگر بر اساس مبحث قلم کل کتب به جز قرآن غیر معتمد میشوند ، پس با کتاب استر یهود تنها مأخذ داستان پوریم باید چه کنیم پاسخ: آقای ()()()(). اثبات وقوع پوریم ربطی به کتاب استر تورات ندارد، یادداشت شماره ۱۰۴ ایران شناسی بدون دروغ را بخوانید. سلام محمدی برنده ی جایزه طلای 3مین فستیوال جهانی Red Man چین شد (نظرات جالب دیگران)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:47 PM سلام محمدی پنجشنبه 1 مهر ماه سال 1389 ساعت 01:05 AM با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی . سلام محمدی برنده ی جایزه طلای 3مین فستیوال جهانی Red Man چین شد . http://irancartoon.ir/news/archives/2010/09/_3_red_man.php لینک های مفید ناریا ( آقای ناصر پورپیرار ) (نظرات جالب دیگران)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:45 PM 01 چهارشنبه 31 شهریور ماه سال 1389 ساعت 4:50 PM حق وصبر به زبان عربی لطفا این آدرسها را در وبلاگتان پیوند کنید naria.maktoobblog.com arabic-naria.blogsky.com arabic-naria.blogspot.com haghvasabr2.vatanblog.com http://haghvasabr2.vatanblog.mobi مشکل مدیریت جهان (قرآن)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:44 PM محمد اوجال اولوتورک چهارشنبه 31 شهریور ماه سال 1389 ساعت 00:09 AM در خبرها آمده است که در یکی از شهرهای ایالت کالیفرنیای آمریکا، بنایی با امکان اسکان 1000 نفر، با هدف مقابله با انواع بلایای طبیعی ساخته شده است. ویژگیهای این بنا چنین ذکر شده است: مقاومت در برابر: زلزله 10 ریشتری، انفجار اتمی 50 مگاتونی در 16 کیلومتری، طوفان و وزش باد با سرعت 730 کیلومتر در ساعت، حرارات 675 درجه ناشی از آتش سوزی به مدت 10 روز و ... . ضمنا سازندگان بنا مدعی هستند که این بنا می تواند ساکنان خوش شانسش! را حتی از حوادث پایان دنیا نیز نجات دهد! منبع: http://www.trt.net.tr/Haber/HaberDetay.aspx?HaberKodu=c0f9253b-8797-42b8-97ff-58356b43e6d0 این خبر را که خواندم، فورا به یاد این آیه 78 سوره نساء افتادم که می فرماید: « اَیْنَ مَا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فى بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ ... » به راستی که انسان چه قدر احمق و نفهم است! همین چند ماه پیش بود که کل اروپا تنها در برابر خاکسترهای معلق ناشی از انفجارهای آتشفشانی، به طور کامل فلج شده بود! « ... فَمَالِ هؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدیثًا » (نساء، 78) « اِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا » (احزاب، 72) پاسخ: آقای اوجال اولوتورک. اگر هرکسی در مراتب مربوط به خود فهم رجوع به قرآن را داشته باشد، این همه کاربرد روش دیوانگان در مدیریت دنیا را شاهد نبودیم. هک ایمیل و نتایج مثبت آن برای جهود (نکات بدیع و آموزنده)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:43 PM م سه شنبه 30 شهریور ماه سال 1389 ساعت 5:20 PM سلام. ببین دوست من، به جای هک ایمیل ، یه ایمیل یا تلفن از خودت بهم بده که مثل چند نفر دیگه که رمز ایمیل رو دارند، تو هم داشته باشی و مجبور نشی وقتت رو با هک کردن تلف کنی. برای همه مون این بهتره. همون طور که دیدی، ایمیلهایی که به اون صندوق وارد میشه، در چند گروه دسته بندی میشه: علمی، فانتزی و سرگرمی، مد لباس های فصل، عکس های هنرپیشه هایی مثل جنیفر لوپز و آنجلینا جولی، عکاسی و عکس های منتخب فلان سال یا فلان نشریه، فروش های اینترنتی و تبلیغات اینترنتی، اوپوزوسیون هایی سیاسی که تازه گیلاس مشروب رو بالا رفته اند و مدام به مردم میگن لنگش کن تا ما بیاییم و ارباب شما بشیم، آخرین به روز رسانی های سایت های اینترتنی و فایلهای مفید قابل دانلود و در انتها، جواب های استاد پورپیرار که صبر کن، به زودی به اون بحث هم می رسیم و تا یادم نرفته، یه تعداد ایمیل در مورد تقویت میل جنسی در هر دو جنس که بدون که اونها هم صرفا دکان تیغ زنی و کلاهبرداریست و لاغیر! حال اگر تو هم به بحثی علاقه داری، می تونی مثلا تو گروههای اینترنتی عضو بشی و در اون ایمیل مشترک باشی به شرطی که با ایمیل های دیگران کاریت نباشه، دیگران هم با ایمیلهات کاری نخواهند داشت. یا اگر اون آیدی رو به هر دلیل لازم داری، بگو برای همیشه بهت واگذارش کنم و دیگه دنبالش نباشم. من و دوستام هم میریم یه ایمیل دیگه با یه اسم با مسمی تر باز می کنیم که خاصیت pop-imap-forward هم داشته باشه. یا هر کاری دوست داری بگو بکنم. در ضمن دقت کن ایمیل رو به فرمت نمای کلاسیک ببینی و هر ایمیلی که خوندی، بعدا به عنوان نخوانده علامت بزنی مثلا ایمیل زیر رو یادت رفته خوانده علامت بزنی: Flag this message .:. .:. .:. .:. .:. boyphoto.:. .:. .:. .:. .:. همسر احمدی نژاد در فرودگاه الجزایر (عکس) Monday, September 20, 2010 9:26 AM From: "Nina" <besttgroup_2001@yahoo.com.sg> Add sender to Contacts To: undisclosed-recipients اصلا حرفه ای کار نکرده ای. این ها رو گفتم تا بتونی تا من بعد بهتر بشی. با آرزوی موفقیت های روز افزون برای هکر فعالی مثل شما. موید و منصور باشید. پاسخ: آقای م . ای میل مرا هم هک کرده اند. احتمالا خاخام به آن ها وعده داده که اگر ده ای میل از بنیان اندیشان را حک کنند، تمام عیوب ساختاری خرابه تخت جمشید ترمیم خواهد شد. نخستین سرود ملی ایران (نظرات جالب دیگران)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:36 PM منصور سه شنبه 30 شهریور ماه سال 1389 ساعت 5:05 PM جهت انبساط خاطر دوستان عمو سبزیفروش _ داستانی واقعی داستانی که در زیر نقل میشود، مربوط به دانشجویان ایرانی است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» برای تحصیل به آلمان رفته بودند و آقای «دکتر جلال گنجی» فرزند مرحوم «سالار معتمد گنجی نیشابوری» برای نگارنده نقل کرد: «ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد «احمد شاه» تحصیل میکردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام نمود که همۀ دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوریم که عدۀمان کم است. گفت: اهمیت ندارد. از برخی کشورها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل میکند و همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد، و سرود ملی خود را خواهد خواند. چارهای نداشتیم. همۀ ایرانیها دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم، و اگر هم داریم، ما بهیاد نداریم. پس چه باید کرد؟ وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم. به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم... یکی از دوستان گفت: اینها که فارسی نمیدانند. چطور است شعر و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و بگوئیم همین سرود ملی ما است... کسی نیست که سرود ملی ما را بداند و اعتراض کند... اشعار مختلفی که از سعدی و حافظ میدانستیم، با هم تبادل کردیم. اما این شعرها آهنگین نبود و نمیشد بهصورت سرود خواند. بالاخره من [دکتر گنجی] گفتم: بچهها، عمو سبزیفروش را همه بلدید؟.. گفتند: آری. گفتم: هم آهنگین است، و هم ساده و کوتاه. بچهها گفتند: آخر عمو سبزیفروش که سرود نمیشود. گفتم: بچهها گوش کنید! و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم:«عمو سبزیفروش . . ... بله. سبزی کمفروش . . . بله. سبزی خوب داری؟ . .. . بله» فریاد شادی از بچهها برخاست و شروع به تمرین نمودیم. بیشتر تکیۀ شعر روی کلمۀ «بله» بود که همه با صدای بم و زیر میخواندیم. همۀ شعر را نمیدانستیم. با توافق همدیگر، «سرود ملی» به اینصورت تدوین شد: عمو سبزیفروش! . . . بله سبزی کمفروش! . ... .. .. بله سبزی خوب داری؟ . . بله خیلی خوب داری؟ . . . بله عمو سبزیفروش! . . . بله سیب کالک داری؟ .. . . بله زالزالک داری؟ . . . . . بله سبزیت باریکه؟ ... . . . . بله شبهات تاریکه؟ .... . . . . بله عمو سبزیفروش! . . . بله … این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه، با یونیفورم یکشکل و یکرنگ از مقابل امپراطور آلمان ، «عمو سبزیفروش» خوانان رژه رفتیم. پشت سر ما دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند.. از «بله» گفتن ما به هیجان آمدند و «بله» را با ما همصدا شدند، بهطوری که صدای «بله» در استادیوم طنینانداز شد و امپراطور هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان بهخیر گذشت.» فصلنامۀ «ره آورد» شمارۀ 35، صفحۀ 286 آنچه در مورد کاریکاتورها ادامه دارد (نظرات جالب دیگران)شنبه 3 مهر 1389 ساعت 7:34 PM سلام محمدی 2 دوشنبه 29 شهریور ماه سال 1389 ساعت 09:26 AM آقای مسعود شجاعی طباطبایی : آقای سلام محمدی چطور انتظار دارید مطلبی از شما را روی سایت ایران کارتون بگذارم که در دفاع از صدام نوشته اید، مهره ای که باعث شهادت بیش از سیصد هزار جوان برومند ایرانی شد، به گوشه ای از نوشته شما رجوع می کنم:"، چرا از دادگاه صدام که در نشریات و رسانه های دنیا منتشر گردید بی اطلاع هستید ؟ ((«صدام با رد ادعاهای رسانههای آمریکایی درباره چگونگی بازداشتش گفت: من در حال خواندن نماز مغرب، بازداشت شدم! چطور انتظار دارید به توهین هایی که به هنرمندان کاریکاتوریست کرده اید بی توجه باشم، با عرض شرمندگی از دوستان هنرمندم و مخاطبین این وبلاگ بعضی از نوشتهایتان را مجبورم اینجا بیاورم، فکر می کنم دیگران به راحتی می توانند درباره شما قضاوت کنند:" - چطور می شه بزرگمهر حسین پور شد؟ داروی (...) بریزن روی کلشون و ......... –علی درخشی در یک جمله؟ همون بی کله! -چطور می شه توکا نیستانی شد؟ هر چی اشتباه تو زندگی هست رو مرتکب بشید! -محسن نوری نجفی در یک جمله؟ خیس عرق شدم! -چطور می شه بهرام عظیمی شد؟ با 10 سال به سلمانی نرفتن و خالی بندی و کلی ادا و اطوار می توان تا 80 درصد بهرام عظیمی شد! و.... و....متاسفم برایتان... تا به حال تصور دیگری از شما داشتم متاسفم که در توهمی خطرناک غوطه ور شده اید و وادعا دارید شاهد حرفهای آبکی در مقابل نوشته ام بوده ام...! به راستی مباحثتان را جدی و اندیشمندانه می پندارید؟ نوشته هایی سرشار از توهین و... جواب سلام محمدی : آقای طباطبایی : از شما انتظاری بیش از این می رفت .. لااقل فکر می کردم که مسیر جزوه ام را خواهید یافت و از همان مسیر آن را مورد بی مهری قرار می دهید . 1- فرموده اید (( در دفاع از صدام نوشته اید )) آیا این جمله ، برداشت رییس خانه کاریکاتور ایران از این جزوه ام بوده است ؟!! اکنون ایمان پیدا کردم که کارتونیست ها هیچگاه در مقام متفکر ظهور نخواهند کرد . واگر نوشته ام را با تامل مطالعه می فرمودید ، لا اقل این قسمت از نوشته ام را میخواندید که (( اینجا بحث از کافر و مسلمان ، دیکتاتور و آزادیخواه وغیره خواندن ، و تصمیم گیری بر سر این موضوع نیست .که این مقاله چنین وظیفه ای ندارد و فقط به عنوان موضوعی که نسبت به سایر محدوده های جغرافیایی و تفکر ، با آن متناقض برخورد می گردد بررسی می شود )) . و ای کاش در حد یکی از مخاطبان کردیش کارتون مسیر نوشته را می یافتید ، که نمونه ای از آن را برایتان میگذارم ((در مورد صدام و پیش کشیدن نام او در مقاله آقای محمدی بنده هیچ اثری از دست کشیدن از هنر و به دست گرفتن تفنگ وآلت قتاله برای کشتن جهانیان ندیدم بلکه نکته ظریف و قابل تاملی در آن نهفته بود . در مقاله به اینکه صدام چه کسی بود و خوب بود یا بد مسلمان بود یا نه روشنفکر بود یا نه ....هیچ اشاره ای نشده و در کل بحث بر سر صدام مطرح نیست بلکه نحوه نگرش هنرمندان به سوژه صدام با توجه به قرار گرفتن در حیطه های سیاسی و تفکری و جغرافیایی هر هنرمند بوده است . مثلا کارتون صدام ایرانی شخصی منفور و خون ریز و به دور از هر گونه احساسات انسانی و ... و درنگاه عرب صدام شخصی ناجی و نترس و شجاع و ...........وقت آن فرا نرسیده که گوش به زنگ حرف یک سیاستمدار و یا یک ... نباشیم. آیا وقت آن نرسیده که خودمان باشیم نه همانند تصاویر متضادی از یک شخصیت در اقصی نقاط عالم که هر کدام راوی سیاستمداران خود هستند نه راوی حقیقت آن چه هست . و بحث آقای محمدی را در این سو یافتم نه آنچه آقای سوران از آن برداشت کرده بودند . )) در برخورد با هر یک از موضوعاتی که عنوان کرده ام از سه منظر موضوع را کاویده ام الف : تطبیق کارتون های ایرانی و بلندگوی تصویری سیاسیون این حوزه را نشان دادن ب: نظرات و رویکردهای متفاوت و متناقض در جغرافیای دیگر نسبت به همان موضوع . ج: از منظر متفکرانه ، بی طرفانه و علمی نگریستن به موضوع . مثلا از دیدگاه سیر تکاملی نوشتار و قدمت و آزمایش کردن اوراق ، در برخورد با نقشه های جعلی و قدیمی عنوان شده خلیج فارس . واثبات این نکته که هیچ یک از کارتونیست ها از این دیدگاه ،که دیدگاهی متفکرانه و پرسش گرانه است به موضوع ننگریسته اند . 2- فرموده اید ((چطور انتظار دارید به توهین هایی که به هنرمندان کاریکاتوریست کرده اید بی توجه باشم، با عرض شرمندگی از دوستان هنرمندم و مخاطبین این وبلاگ بعضی از نوشتهایتان را مجبورم اینجا بیاورم، )) واقعاً این جملات را توهین می پندارید ؟ آیا از مصاحبه های آنها بی خبر هستید ؟ دوست عزیز، فقط می توانم خدمتتان عرض کنم که این جملات از زبان خود کارتونیست ها بدون برش مصاحبه ، در جواب سئوالی است که در نوشته ام آورده ام ، و علت توهین پنداشتن آن را ندانستم از دیدگاه شما چیست !!! 3- فرموده اید (( متاسفم که در توهمی خطرناک غوطه ور شده اید )) بسم الله ، بفرمایید جزوه ام را نقد کنید که قبل از اثبات توهم بنده ، چنین خطابی از زبان یک مسلمان خطااست . 4- فرموده اید (( به راستی مباحثتان را جدی و اندیشمندانه می پندارید؟ )) و می دانستم تنها سخن کارتونیست ها تکرار همین جملات از دهن افتاده است . زیرا متفکر ، اول عدم اندیشه در نوشته را اثبات می کند ، بعداً مخاطب آ نرا فاقد اندیشه می خواند . در مقابل این جمله ی شما دیدگاه متفکر، محقق و منتقد معاصر ، آقای ناصر پورپیراردر رابطه با نو شته ام را برایتان میگذارم .(( نوشتار جامعی بود که نشان می داد هنر ابزاری در دست کسانی است که غالبا علیه روشنایی عقل و انسانیت به کار می رود و انواع مختلف آن مثلا در موسیقی ناندانی پر برکتی برای کنیسه شده است. به خصوص آن وجهی که کاریکاتور به آلودن سیمای بزرگان ملت ها می پردازد، از برگ های آلوده کتاب هنر است، چنان که شما به خوبی نمایان کردید. خسته نباشید )) 5- خدمتتان عرض کنم که جواب جزوه ای 34 صفحه ای را در دو سطر نمی توان داد که در همین دوسطر عدم آگاهی شما از نوشته ی من هویداست . و در آخر اگر واقعاً سخنانی مستند و منطقی برای گفتن دارید استفاده می کنم ، که به همین قصد نوشته هایم را می نگارم . با تشکر |
درباره نظرات ارسال شده و پاسخ هایی که استاد ناصر پورپیرار ارائه می دهند
شنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۹
صفحه دوم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر