سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۱

پست 1094 تا 1111

امتحان تاریخ  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 7:38 PM

علیرضاـ۱

جمعه 25 شهریور 1390 ساعت 00:52 AM
با سلام
آشنایی با معماری جهان .مولف:دکتر محمد ابراهیم زارعی (عضو هیئت علمی دانشگاه بو علی سینا )
یکی از دروس رشته معماری      صفحه ۷۸ـ۷۹             راه شاهی که از سارد پایتخت لیدیه تا شوش به مسافت ۱۶۰۰ مایل ۲۵۶0کیلومتر امتداد داشت با ۱۱۲ ایستگاه بین راهی در طول ان برای کمک به حمل ونقل در مدتی کمتر از  نود  روز در سراسر امپراطوری و حتی سنگفرش بودن راههای شوش و اکبتانه و تخت جمشید نمونه کوچکی! از معماری هخامنشی بوده.

تازه فکر کن این نود روز جز سوالات پایان ترم هم بیاد
پاسخ:
آقای علی رضا-۱. بنای آن ۱۱۲ ایستگاه میان راهی پیش ساخته بوده و آن جاده ۲۵۶۵ کیلو متری را هم ۱ میلیون اسیر رومی در ۳ ماه  ساخته اند که از باد و باران تغذیه می کرده اند. در ورقه امتحانی همین مطلب را بنویس ۲۰ خواهی گرفت.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

جلابیب  (نظرات جالب دیگران)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 7:35 PM
فریبا حاجی زاده
پنجشنبه 24 شهریور 1390 ساعت 5:09 PM
سلام
چند نکته میتواند به کشف معنی جلابیب کمک کند:
1. در هر دو آیه مورد بحث (33/ 59 و 17/ 64) اجلب و جلابیب با حرف اضافه علیه همراه است.
2. در آیه 64 سوره اسرا اجلب توسط اسب یا پا انجام میگیرد. ممکن است این فعل در معنای پایه دارای مفهوم حرکت باشد.
3. طبق این دو آیه ج ل ب عملی هست که هم شیطان و هم زنان بدان مرتکب شده اند.
4. فعل ج ل ب عملی نکوهیده و شیطانی است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

نامه ای از یک دوست  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 7:27 PM
پنجشنبه 24 شهریور 1390 ساعت 09:30 AM
سلام
شانسی ایمیلم رو دیدم این آدم برای شما نامه نوشته بود. براتون پست کردم. هر جوابی دارید به خودش بفرستید. محض احتیاط و اینکه ممکنه باز تایید کنید ایمیل طرف رو براتون نمی فرستم و اسمش رو هم از آخر نامه حذف می کنم! اگر مایل بودید وارد ایمیل من بشید و متن کامل نامه رو بخونید! رمز ایمیلم رو براتون اس ام اس می کنم!
خودم یه کم راهنمایی کردم و گفتم لااقل یادداشت های قلم رو هم بخونه.
--------------------------------


جناب استاد پورپیرار
سلام علیکم
این بار سوم است که برای شما می نویسم. تمام سلسله مقالات «اسلام و شمشیر» را مطالعه کردم.(در پی «پلی بر گذشته» هم هستم) لازم است چند نکته را خدمتان عرض کنم:
1) در مورد دکتر صبحی منصور فرموده بودید ملاک سلامت افراد در فتوای قتل و تکفیر آنها نیست. بنده هم با شما موافقم. دادگاههای صالحه جهان احتمالا قذافی را هم به مرگ محکوم خواهند کرد اما بین کسی که در کسوت یک پژوهشگر تنها سلاحش قلم بوده و سالها به صورت مسالمت آمیز در مسیر اصلاح اندیشه و زدودن خشونت و خرافات گام برداشته با یک قاتل جنایتکار فرقی نیست؟ آیا قرآن برای آزادی اندیشه احترام کامل قائل نیست؟ اصلا به چه حقی می توان متعرض کسی شد آن هم فقط و فقط به صرف داشتن اندیشه خاص(غلط با درست)؟ شما بهتر از من می دانید که همه فارغ التحصیلان دانشگاه الازهر دوره های فقهی کاملی را می گذرانند اما گرایشات تحصیلیشان متفاوت است مثلا یکی در گرایش تفسیر متخصص است یکی در حدیث و ... طنز روزگار در این است که دکتر منصور استاد تاریخ و تمدن اسلامی است و با آگاهی کامل و جامع دست به نقد مزخرفات بخاری و ابن هشام و ... زده است. بنده صادقانه می گویم از مقاله 43 به بعد «اسلام و شمشیر» احساس می کردم در حال مطالعه متنی از صبحی منصور هستم. البته برداشت من در کل این است که اختلافاتی هم وجود دارد که در ادامه ذکر خواهم کرد.
2) متاسفانه متفکران دینی و فقهایی که مثل شما یا در دنیای عرب مثل منصور بیندیشند بسیار قلیلند. شما از علامه عسگری نام بردید. کسی که منکر پدیده ای به نام نسخ در قرآن بود (درست مثل دکتر منصور) در واقع مهجوریت اندیشمندان قرآنی درست به اندازه مهجوریت قرآن کریم، مظلومانه است. می توان نام مرحوم محمد جواد غروی اصفهانی را هم به لیست قرآنیون مهجور افزود. در واقع تعداد صحابه ساختگی خیلی بیشتر از 150 است. طبقات ابن سعد که دربرگیرنده تاریخ 2 قرن ابتدای اسلام است نهایتا حدود 4500 تذکره را در بر می گیرد(صحابه و غیر صحابه) اما ابن حجر عسقلانی 6 قرن بعد در کتاب «الاصابة» نام 8000 صحابه را رو می کند!!! اما چرا جریان غالب نواندیشی دینی در کشورهای مسلمان نقطه نقد خود را از این خرافات آغاز نمی کند بلکه مثلا روی تحلیلهای بی فایده کیفیت وحی یا ... تمرکز کرده است. در مورد کسانی مثل ابن ندیم یا عتیق نیشابوری به زحمت می توان چند خط در کتب تاریخی یافت. من تمام مجموعه عظیم «تاریخ الاسلام و مشاهیر» و «سیر الاعلام النبلا» شمس الدین الذهبی را بررسی کردم اما تذکره ای از ابن ندیم یا عتیق بن محمد نیافتم. تنها در «لسان المیزان» ابن حجر چند سطر درباره او وجود دارد. آنطور که بنده متوجه شدم شما تمام منابع تاریخی، تفسیری،حدیثی و رجالی را ساخته و پرداخته 3 قرن اخیر می دانید. آیا این ادعای شما کمی غیرقابل اثبات نمی نماید؟ آیا مثلا کتاب حجیم «فتح الباری شرح صحیح البخاری» ابن حجر یا «البدایة و النهایة» ابن کثیر هم، چنین است؟ اگر این نظر را با این نظر تعدیل کنیم که تا 3 قرن بعد از وفات نبی(ص) هیچ چیز مکتوبی وجود نداشته و همه تواریخ گرته برداری شفاهی و مغشوش از این دوره طولانی است مستندتر نیست؟ مثلا شما چه دلیلی در دست دارید که کتاب «سیر الاعلام النبلا» ذهبی یا «تهذیب التهذیب» ابن حجر در 3 قرن پیش ساخته شده اند؟
3) شاید من بد متوجه شدم اما به نظرم نوعی رویکرد دیگر ستیزی(بیشتر یهود ستیزی) در مقالات شما وجود داشت. در حالی که خود قرآن همه را به یک چوب نمی راند:
«لَیْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ*یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ*وَمَا یَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلَن یُکْفَرُوْهُ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ»(آل عمران113-)
«وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ»(الاعراف 159)
در واقع خود قرآن نافی خط کشی های انسانها در مورد شرک و کفر و ایمان و اسلام است چرا که بیشتر انسانها دانسته یا ندانسته مبتلا به شرک هستند:
«وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِکُونَ»(یوسف106)
در واقع جهد شما در استخراج معنای کلمات قرآن از خود قرآن(و نه کتب لغت) کاملا صحیح و منطبق بر منطق قرآن کریم می باشد. مثلا معنایی که شما از «ملک یمین» ارائه دادید همسو با معنایی است که محمد الشحرور متفکر مسلمان سوریه ای بیان می کند.(محمد الشحرور در کتاب «الکتاب و القرآن» در مسیر مشابه شما و صبحی منصور گام برداشته است) اما در استخراج کلماتی مثل «ایمان» و «کفر» به نظر می رسد قدری زود قضاوت کرده اید(البته شاید برداشت حقیر اشتباه باشد) و نوعی یهودستیزی دیده می شود. دکتر منصور با استناد به آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِیَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِیدًا»(النساء136) معنای ایمان را متفاوت از معنای فقهی میداند. لازم به ذکر است که مفسران مسلمان در طول تاریخ برای رهایی از مخمصه تفسیر این آیه(به علت پیش فرضهای حدیثی و غیرقرآنی از کلمه آمنوا) اسباب نزول جعلی مانند اینکه «آمنوا»ی اول خطاب به عبدالله سلام است ساخته اند! بنده مصرانه خواهش می کنم مقاله «الاسلام دین السلام .. ولکن المسلمین...؟؟..» از دکتر منصور را بخوانید و نظرات ایشان را هم بررسی کنید.(بنده این مقاله را به فارسی ترجمه کرده ام اما خوانش متن عربی آن لطف دیگر دارد)
3) دفعه قبل نوشته بودید که مقالات شما را به دکتر منصور معرفی کنم. متاسفانه بنده در ایران هستم و دسترسی من به ایشان تنها از طریق سایت اهل القرآن است. اما باید عرض کنم که نقاط اشتراک بسیاری با ایشان دارید. البته تفکر شما نسبت به پیدایش منابع تاریخی رادیکال تر از ایشان است.
در پایان به شما خسته نباشید گفته و صمیمانه منتظر پاسخهایتان هستم.
با تشکر
---------
اسمش رو اینجا نوشته بود!
پاسخ:
اگر آگاهی از پوریم و عواقب آن را حذف کنیم آن گاه سعی در توضیح رفتار و گفتار یهود و نصاری را بی حاصل کرده ایم. آقای عزیز راه های چندی را به شهادت ناممکن بودن تولید کتاب در قرون اولیه و میانه هجرت رفته ایم که در صدر همه نبود خط و ابزار نگارش کارآ تا قرن دهم هجری است. در واقع نه این که تولید انبوهی کتاب  در سه قرن اخیر ناممکن باشد بل برعکس تولید آن تا سه قرن پیش به علت نبود امکانات و ابزار لازم نظیر خط و قلم غیر ممکن می شود. در نهایت توجه می دهم که جز لت هایی مستقل و مجزا از قرآن هنوز دست نوشته دیگری در موضوع تاریخ و حدیث و فقه و فلسفه و شعر و غیره حتی به میزان کف دست در سراسر جهان اسلام با عمر دورتر از ۳ قرن پیش نیافته ایم.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ادنی و جلابیب  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 7:24 PM

منصور

پنجشنبه 24 شهریور 1390 ساعت 07:40 AM
«أدنی» به شکل صفت تفضیلی بعنوان متضاد کلمات زیر و در موضوع مربوطه آمده است:
«خیر»  (2،61) کیفیت غذا ؛ «اکثر» (58،7) تعداد افراد ؛ «أکبر» (32،21) شدت عذاب؛ اسمی برای دنیا در برابر«آخرت» (7،169) ؛
متضاد «أقصی» در مورد مسافت (30،3) ،(کلمه «أقصی» را می توانید در (28،20) یا (36،20) یا (17،1) ببینید. « تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ » در مورد زمان است (73،20) ؛ صراحتا بمعنی «کمتر» در « ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى » (53 آیات 8و9)
در تمام آیات فوق «أدنی» به تنهایی معنی خاصی ندارد و فقط معنی کمتر می دهد بلکه با توضیحی که خداوند می دهد معلوم می شود که چه چیزی کمتر. «دنیا» هم صفت تفضیلی مونث است بعنوان متضاد «آخرت» بارها در قرآن ذکر شده مثلا (3،14) ، (10،7) ، (14،3) .
معنی «أدنی» در «ذَلِکَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ» (33،51) و «ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ» (4،3) و «ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ» (33،59) یا « ذَلِکَ أَدْنَى أَن یَأْتُواْ بِالشَّهَادَةِ عَلَى وَجْهِهَا» (5،108) یا « وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ» (2،282) یکسان است. ولی واقعا بدلیل لکنت فارسی نمی توان آن را ترجمه کرد شاید بتوان گفت «to approach» یا «to approximate» یا «to advance» و تاکیدی بر انجام فعل پس از «أّن» دارد و احتمال آن را افزایش می دهد، فعلی که چه مثبت چه منفی مفهومی مثبت دارد. بنابراین تاکید بر شناخته شدن است نه بقول استاد شناخته نشدن. بنابراین معنی این قسمت از آیه (33،59) چنین است: «این کمک می کند که شناخته شوند بنابراین اذیت نشوند».
و اما «یدنین» ثلاثی مزید از باب «افعال» است که برای متعدی کردن فعل ثلاثی مجرد بکار می رود. یعنی کم کردن.
در التحقیق راجع به جلباب چنین نوشته:
و أمّا الجلباب: فهو مصدر کدحراج، و أصل جلبب ثلاثیّ ثم الحق بتکریر اللام بالرباعی، و تکریر اللام یدلّ على دوام الجلب و استمراره، الى أن یلازم من یجلبه، و هذا هو معنى الجلباب.
فالتعبیر بالمصدر فی مقام إرادة الذات: یدلّ على المبالغة فی مفهومه، و الزیادة:
تدلّ على زیادة معنى الجلب، و الزیادة فی الآخر: تدلّ على الاستمرار، و مفهوم الجلب: یقتضی التمامیّة، فیدلّ على أنّ الجلب إنّما یتحقّق بعد تمامیّة الجالب من جهة اللوازم الأوّلیّة، فلا یقال إنّ القمیص أو الخمار أو نحوهما من الملابس الضروریّة، موارد لمفهوم الجلب.
فظهر بهذه القرائن: أنّ الجلباب هو ما قیل: إنّه ما یغطّی الثیاب، و یستر البدن و الثیاب معا، و الملاءة الّتی یشتمل بها، و الملحفة، و الرداء الّذی یستر تمام البدن و یلبس فوق الثیاب. فالجلباب بهذا المعنى هو الّذی یقتضیه و یجلبه حجاب المرأة و محفوظیّتها، کما أنّ الفقر یقتضی الاشتمال بالصبر و إحاطته على الفقیر، و محجوبیّة المرأة و عفّتها تقتضی أن تجلبب بالبیت و البیت جلبابها.
فحقیقة الجلباب: هی ما یجلب و یلازم و یغطّی الجالب.
. یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ- 33/ 59.
أی لبس الجلباب أقرب من المعروفیّة بالعفّة و التقوى و المحجوبیّة، فیعرفن به و لا یؤذین.
فالمراد من المعروفیّة: التعرّف بالتقوى و الحجاب لا التعرّف الشخصی، فانّ التعرّف الشخصی یتحقّق کاملا بدون الجلباب، و الجلباب مانع عن ذلک التعرّف.
و هذا دلیل آخر على أنّ المراد من الجلباب ما یغطّی بدنه و ثیابه حتّى یتحقّق المحجوبیة و التقوى و الستر الکامل، و یعرفن بها.
و أمّا صیغة الجمع (جلابیب): فهی باعتبار جماعة النساء و فی مقابلتها. و أمّا کلمة من الدالّة على التبعیض: فباعتبار لزوم التستّر بواحد من الجلابیب.
. وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ- 17/ 64.
أی اجعل نفسک متهیّأ و تجمّع علیهم، و مرجع التجمّع و التألّب علیه الى جلب النفس لیتجمّع علیه، بالخیل و الرجل، و هذا معنى الإجلاب علیهم.
فظهر أنّ معنى الجلب محفوظ فی جمیع الموارد من مشتقاتها.
پاسخ:
آقای منصور. ضمن تشکر، دو نکته را از یاد نباید برد: نخست این که شروح لغوی و گرامری کنونی در زبان عرب را پس از نزول قرآن و با استناد به آن ساخته اند و مهم تر این که با قبول سلامت و اصالت، اعراب زمان پیامبر به همین متن امروزین قرآن مومن شده اند و عقلانی است تصور کنیم که لغات نامانوس قرآن برای عرب، همان چند نمونه ی به دنبال «و ما ادراک» آمده است و از ان که در آغاز،  به همراه متن برای فهم به تر، تفسیر ارسال نشده، پس مولف قرآن فهم متن ارسالی را نیازمند تفسیر بندگان زمینی نمی دیده است. بنا بر این اختراع تفسیر در کنار متن امری مشکوک و با مقاصد دیگری است. و بالاخره اگر شناخته شدن را سبب آسیب ندیدن اهل خانه پیامبر بدانیم، پس آیات ۵۷ و ۵۸ را نقض و اهالی را دوست دار ساکنین خانه رسول الله دانسته ایم! غرض این که پوشاندن بیش تر، ذلک ادنی ان یعرفن، احتمال شناخته شدن و آزار دیدن را کم می کند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سامی  (حرف های فعلا مبهم !)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 7:13 PM

سامی

پنجشنبه 24 شهریور 1390 ساعت 03:05 AM
استاد شما چقدر باهوشید
پاسخ:
آقا یا خانم سامی. گفته اند که سامی ها باهوش اند. افسوس که مدت هاست جز یهود قومی مشغول تحرکات تاریخی دیده نمی شود.  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سریالی درباره زندگی حضرت محمد(ص)  (اسلام)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 7:09 PM

مسعود سنجری

سه شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 12:07 PM
برادر بزرگ استاد پورپیرار گرامی
سلام علیکم

چند روزی است که در مصر ساخت سریالی درباره زندگی حضرت محمد(ص) آغاز شده و قرار است تا ماه رمضان آینده آماده شود. سناریو این سریال از کتاب "محمد" نوشته کشیش انگلیسی "کارین آرمسترانگ" برداشته شده. خدا رحم کند! حالا باید پیامبر را از این راه بشناسیم!
مثل تفسیرهای مبتکرانه گولدزیهر یهودی از قرآن کریم که احقیت تشیع را اثبات نمودند! عجب روزگاری است.

والسلام علیکم
فی امان الله
پاسخ:
آقای سنجری. صد نوع از ابراز این گونه حرام زادگی ها، که کارهای گولد زیهر در صدر شیادی های یهودیان است، هرگز نمی تواند ذره ای از عظمت و اعتبار قرآن نخواهد کاست.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ترجمه آیات حجاب  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:57 PM

عابدی

دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 02:06 AM
سلام استاد فرزانه، خسته نباشید. صحبت هایی که در مورد حجاب در دفترتان بحث شد به صورت تکمیل شده برای تان ارسال می کنم.

«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» ﴿سورة الأحزاب، ٥٩﴾

«یدنین» هم ریشه با «أدنی» است، حال که مترجمان به «فرو افکندن» و «پایین کشیدن» و ... ، ترجمه کرده اند، در حالی که با توجه به سایر آیات، باید به معنای «کمتر کردن» باشد و هم چنین «أدنی» را به جای کمتر، به معنای مناسب گرفته اند!!

چنان چه در دفترتان، در مورد ریشه «جلابیب» بحث کردیم و این که این همان ریشه «جلب» است که ریشه اش در آیه 64 سوره الإسراء نیز آمده است، باید علمی و عملی تر گفت، کلمات رباعی که حرف سوم و حرف چهارم شان یکسان باشد، حرف چهارم به عنوان «حرف زائد» محسوب می شود (تفریق بین حرف اصلی و حرف زائد). «جلابیب» یک کلمه رباعی از جمع مکسر «فعالیل» است، و ریشه رباعی اش همان چهار حرف «ج»، «ل»، «ب» و «ب» (جلبب) است. بنا بر این حرف سوم و حرف چهارم شان یکسان است، آن گاه می توان حرف چهارم اش را نادیده گرفت. عرب برای این مورد، کلمات متددی دارد که می توان «سؤدد»، «قردد»، «شملل» و ... را مثال آورد که نخستین مورد، «سؤدد»، در قرآن بزرگ، به معنای «سیاهی»، هم به صورت «سود» (سوره فاطر آیه 27)، و هم به صورت «سودّ» (سودد) (سوره الزمر آیه 60، سوره الزخرف آیه ١٧) به کار رفته است.

پس بنا به آن چه در دفترتان بحث شد، تفاسیر تراشی برای واژه جلبب یک حقه بازی دیگری از کارهای حضرات شناخته شده است.

«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا.»
﴿سورة الإسراء، 64)

به آیه 64 سوره اسراء توجه کنید که «جلب»، یک کار شیطانی توصیف شده است. با توجه به آیه 59 سوره احزاب، ان شاء الله مفهوم اش بیش تر باز خواهد شد. اینک می توان با بیان این مطالب، به ترین و درست ترین ترجمه را برای این آیه 59 سوره احزاب، داد که شاهکارانه آن را برای احکام حجاب گرفته اند!!

«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»
(سورة الأحزاب، ٥٩﴾
«ای نبی، بگو به زنان خویش و دختران خویش و زنان مؤمنین که کمتر کنند بر خویشتن از «جلب» خویش، این نزدیک تر است بدان که شناخته شوند پس آزار نشوند و خدا است آمرزنده مهربان‌.»

پایدار باشید.
پاسخ:
جناب استاد عابدی. اشکال برخورد با زبان عرب، نداشتن متن پیش از قرآن است که راه حل تطبیق را منتفی می کند. بنا بر این دست رسی به معنای محکم و مطمئن و حتی موقعیت صرفی و یا نحوی و گرامری کلمات در مواردی ممکن نیست مگر این که به موضوع آیه توجه شود و معانی را بر مبنای منطق کلام بپذیریم. با این تذکر که فرهنگ قرآن و گفتار خداوند ضابطه معین و چون هر تالیف دیگری اسلوب بیان خود را دارد، که بیش تر شوخ ناک و شیرین زبان است. برای دست رسی به معانی در آیات ۵۷ تا ۵۹ سوره احزاب نیز که آیاتی مسلسل اند، توجه به اسلوب بیان قرآن تا حد زیادی راه نماست.
«خداوند در دنیا و آخرت لعنت می کند و وعده عذابی سخت به کسانی می دهد که خدا و رسول اش را آزار می دهند. و گناه آشکاری مرتکب می شوند آنان  که مومنین زن و مرد را بدون یقین و بر سبیل احتمال و بهتان می آزارند. ای پیامبر به زنان و دختران و زنان مومنین بگو ساده ترین راه شناخته نشدن و آزار ندیدن، بر خود بستن سرپوش است».
این ترجمه بر اساس نوع گفتار قرآن است و در صحت آن اصراری ندارم.  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

راهنمایی  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:52 PM

رامین.ص

یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 7:00 PM
سلام علیکم:

استاد گرامی در کتاب تاریخ عرب نوشته فیلیپ حتی عرب را صحرا نشین معنی کرده و گفته که عرب نام تمدنی نیست.اگر امکان ان هست در این مورد توضیح بیشتری می خواستم. برای تحقیق در این مورد میتوانید مارا راهنمایی کنید که به چه مرجعی رجوع کنیم هرچند منبع صحیحی غیر از شما نمی شناسیم.با تشکر فراوان.
پاسخ:
آقای رامین. به قرآن رجوع کنید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

قرض الحسنه  (حرف های فعلا مبهم !)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:51 PM
یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 10:43 AM
سلام
قرض الحسنه یعنی قرض دادن مالی به یک محتاج فقط جهت رضای خداوند بدون چشم داشتی به پس گرفتن آن
استاد آیا این استنباط از قرض الحسنه مورد نظر خداوند صحیح می باشد؟
پاسخ:
در انتهای نماز صبح سئوال ات را از خداوند بپرس!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

دایرة المعاریف  (عجز و آوارگی مخالفان)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:50 PM

دوستدار شما از کرج

یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 04:08 AM
همینک در ویکیپیدیا دارن یه مدیر جدید انتخاب میکنن. ولی بهش گیر دادن که چرا توی مقاله پورپیرار برچسب درستی زدی. برچسب درستی یعنی در درستی مطالب این مقاله ابهام وجود دارد. دارن به بنده خدا به جرم دفاع از پورپیرار گیر میدن.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%B4%D8%AF%D9%86/Elph
پاسخ:
آقا و یا خانم دوستدار ار کرج. نه فقط ویکی پدیا بل تمام دانش نامه و دائره المعارف های جهان بی استثنا به درد پیچیدن زرد چوبه می خورند. بنا بر این نگران رفت و آمد در صفحات آن نباشید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ایمان به زردشت  (نکات بدیع و آموزنده)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:47 PM

نتاب

یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 02:50 AM
سلام استاد،
این اقای عبدالکریم سروش، انقدر بیسواد است کە استدلال میکند کە چون در قران ذکری از زردشت جعلی نشدە، پس قران گفتە خود پیامبر است.

علت اینکە بە یاد این ادعاھای سروش بیافتم این است کە این سروش بیسواد نیز فکر میکند کە در زمان رسول اکرم جامعە خالی از ھر گونە تمدنی بودە است.
پاسخ:
آقای نتاب. سازندگان زردشت هنوز منتظرند تا به نخستین ایمان آورده به او خیر مقدم بگویند. مثلا از همین آقای سروش سئوال کنید اگر قرآن را قبول ندارد، چرا به زردشت ایمان نمی آورد و زردشتی نمی شود؟!  
 
 
 
 
آمون : نمی دانم، گاهی تفکرات معکوس، خیلی حال می دهد!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تسخیر سفارت اسراییل در قاهره  (سیاسی)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:45 PM

هیوا

شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 7:14 PM
استاد با سلام
آیا تسخیر سفارت اسرائیل در قاهره فصل نوینی در تاریخ معاصر خاور میانه ی اسلامی را آغاز نمی کند؟
پاسخ:
باید منتظر نتیجه بود که این اقدام آیا موجب قطع رابطه کامل و رسمی خواهد شد یا خیر.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

آبادان  (شهرهای ایران)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:33 PM
حمید
سه شنبه 29 شهریور 1390 ساعت 12:55 PM
جناب استاد در یکی از نوشته های دکتر مصطفی طباطبایی مثلی عربی را خواندم به نظرم جالب اومد و آن این بود که عربها اگه بخوان بگویند نیست بالاتر از سیاهی رنگ می گویند:  ٌماوراء عبادان قریه ! البته ترجمه تحت الفظی آنرا نگفته بودند ولی تاآنجا که من می دونم عربها به آبادان میگن  عبادان. آیا می توان گفت ازقدیم میان عریها مشهوریوده که اونطرف تر از آبادان آبادی یا شهری وجود ندارد و خالی از سکنه بودن ایران رامعلوم می کند؟
پاسخ:
آقای حمید. منبع این حرف ها سالم و قابل تایید نیست.  
 
 
 
 
آمون : به گمانم که بخش های از دست رفته قبلی رو دوباره درج کرده باشم و اگر تکراری بود، لطفا تذکری بدین تا اصلاح کنم. مرسی.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سرمایه داری جهانی  (اقتصاد)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:32 PM

رهگذر غریبه

سه شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 12:32 PM
سلام استاد تمام پیچیدگی ذهن من در موضوع فلاکت های سرمایه داری با یادداشت هواخوری 6 حل و فصل شد. این تیزبینی دانشمندانه را از کجا تامین می کنید؟ خداوند حامی و نگهدار شما باشد.
پاسخ:
آقای رهگذر غریبه. اینک کم ترین سهم در تولید سرمایه داری، چه یک مداد بسازد و یا آخرین مدل اتومبیل، به عهده کارخانه ای است که محصول به نام او به بازار می اید. به طوری که می توان گفت صاحب براند، اضافه بر نام و آرم براند کمپانی فقط مونتاژ کننده قطعات متعددی است که از براندهای دیگر خریده است. حالا ساختن یک پیچ هم کورپوریشن خود را دارد و مجموعه غول آسای به هم پیوسته و جهانی است که بدون حمایت بانک ها متوقف می مانند. تمام هزینه های ربوی این گونه تولید سرمایه داری را که در محصولی چون اتومبیل سر به صدها تولید کننده می زند خریدار اتومبیل می پردازد. تمام این شیوه دقیق و شنیع چپاول به نام سرمایه داری انجام می شود.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

حجاب برای بانوان  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:26 PM

خسروی

پنجشنبه 3 شهریور 1390 ساعت 12:41 PM
جناب آقای پورپیرار عزیز
با سلام و آرزوی سلامتی و کامیابی.
استاد محترم با توجه به شناختی که از قرآن عظیم الشان دارید آیا امکان دارد نظرتان را در باب وجوب حجاب برای بانوان در قرآن بپرسم. ایا آیه ای که اشاره به توصیه خداوند به پیامبر در باره بر گرفتن جلاب برای زنان مومنه می کند از باب توصیه اخلاقی است و یا اینکه از باب واجب بودن حجاب است؟
با تشکر
پاسخ:
آقای خسروی. حجاب یک پوشش فقهی در اسلام است و صراحت قرآنی ندارد مگر در تاویل ایات.  
 
  
 
 
خسروی
پنجشنبه 3 شهریور 1390 ساعت 7:54 PM
جناب آقای پورپیرار
با تشکر از جواب روشن و صریح حضرتعالی .
چنانچه حجاب صراحت قرآنی ندارد بنابراین معنی آیه 59 سوره احزاب چه خواهد بود. آیا کلمه "جلابیبهن" چه معنی دارد. از اینکه اوقات شریف را می گیرم پوزش میخواهم. چون در اینمورد مورد سوال قرار گرفته ام و از طرفی شخصی  غیر شما را مناسب برای پاسخ به معضلات اینچنینی سراغ ندارم ، مسدع اوقات شدم.
در پناه حق پایدار باشید.

یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما
پاسخ:
آقای خسروی. اشارات صریح  دو آیه 57 و 58 از سوره احزاب، یک توصیه امنیتی و موقت در موقعیتی مخصوص و جلوگیری از شناسایی توسط دشمن و رد احتمال بروز آزارهای بعدی است. این روش و شگرد امروزه در محیط های ناامن سیاسی و مبارزاتی حتی به وسیله مردان دو طرف نیز رعایت می شود.  
 
 
 
 
 
یه نفر
جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 10:33 AM
استاد  با عرض سلام خدمتتان
آیات 30 و 31 سوره مبارکه نور  را اگر ممکن است توضیح بفرمایید که در رابطه با پوشش زنان است  یا اینکه این آیات ترجمه دیگری دارند ....
پاسخ:
آقای یه نفر. سرویس اتوبوس رانی مطمئنی به مقصد شهرهای مذهبی در کار است که به آسانی شما را به مرکز استفتاآت و رفع شبهات می رساند.  
 
 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

بیداری اسلامی  (سیاسی)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:24 PM

مدرس

دوشنبه 31 مرداد 1390 ساعت 10:34 PM
جناب استاد نظرتان درباره بیداری سراسری  اسلامی چیست؟
پاسخ:
آقای مدرس. تا زمانی که مسلمانان در خواب عمیق فرقه بازی اسلامی فرو رفته اند، چیزی از بیداری نمی توان گفت.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

خاکساری در برابر حقیقت  (نظرات جالب دیگران)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:24 PM

رهگذر غریبه

یکشنبه 30 مرداد 1390 ساعت 11:32 PM


درباره آقای « ناصر پورپیرار » ، مورخ و محقق دگر اندیش و منتقد تاریخ ایران ، بحث و گفتگو فراوان است ولی متاسفانه تا کنون نقدی علمی از سوی مسند داران علمی کشور و افراد صلاحیت دار در این امر صورت نگرفته است و ما شاهد انتقادات مختلف از سوی افراد مختلفی هستیم که تقریبا همه آنها بدون تخصص لازم در این زمینه هستند و تنها از روی علاقه به تاریخ ایران زمین اقدام به این کار می نمایند که البته سطح اینگونه مقالات از نظر ارزش و اعتبار بسیار متغیر و متنوع است ، چه بسا نقدهای بی پایه و اساس و در مقابل چه بسا نقدهای مفید و محترمانه .

بنده پس از آشنایی با این کلوپ مشاهده نمودم که همه مقالات بر خلاف جناب « پورپیرار » نگاشته شده اند و تصمیم گرفتم یک مقاله معتبر و با ارائه سند ارائه کنم تا شاید باب گفتگو و تبادل نظر باز شده و بحث از حالت یک رویه و یکطرفه آن خارج شود ، و ارائه این مقاله و عکس العمل متقابل مدیران این کلوپ را محکی برای شجاعت اخلاقی و علمی و بروز حسن نیت و میزان اعتقاد آنها به دموکراسی می دانم .



باری عده زیادی بر این عقیده اند که هیچ محفل علمی و استاد تاریخی در ایران به آرا و تالیفات جناب پورپیرار اهمیتی نداده و آنها را فاقد ارزش لازم برای نقد می دانند !! بنده با دلیل و سند می خواهم اثبات کنم که اسناد و نامه های پنهان و افشا نشده ای وجود دارد که خلاف این امر را اثبات می کند که در زیر آنها را ارائه می کنم :





نامه آقای دکتر «احسان یار شاطر» عضو هیات علمی دانشگاه «کلمبیا » امریکا و مدیر موسسه بین المللی ایرانشناسی «ایرانیکا» :



«دانشمند گرامی، جناب آقای ناصر پورپیرار

از مطالعه ی کتاب شما «مگر این پنج روزه» بسیار بهره مندی حاصل کردم. این که جناب عالی مشهور و مالوف را نپذیرفته و اقوال رایج را مورد نقد دقیق قرار داده اید، موجب خرسندی هر خواننده ای است که پای بند اصول عقلی است. این کتاب مسائلی را روشن کرده است که دانشمندان سلف مورد دقت کافی قرار نداده اند. امید است جناب عالی بتوانید این دقت نظر و همین تردید در آن چه قبول عام یافته است را در مورد دیگر شاعران نیز به کار برید، همان طور که تا حدی در مورد حافظ در همین کتاب به کار برده اید. با تجدید تشکر، ارادتمند، احسان یار شاطر، ۸ نوامبر ۲۰۰۰».

نامه ای دیگر از آقای «یارشاطر» :

دانشمند گرامی آقای پورپیرار

سه نسخه از کتاب «دوازده قرن سکوت» که لطفا ارسال داشته بودید، عز وصول بخشید. بسیار ممنون شدم. یک نسخه را از طرف شما به کتاب خانه «ایرانیکا» هدیه کردم و یک نسخه را نیز به کتاب خانه ی دانشگاه کلمبیا فرستادم . بسیاری از مسائل تاریخ ایران محتاج بازنگری است و موجب خوش وقتی است که شما بدون تاثیر پذیری از عقاید رایج به بازبینی این مسائل پرداخته اید. ارادتمند، احسان یار شاطر، ۵ ژانویه ۲۰۰۱».

نامه أقای « محمد جعفر یاحقی » ، مولف و محقق سرشناس و عضو هیات علمی ادبیات دانشگاه « فردوسی مشهد » :

«دوست دانشمند و دل آگاه، جناب آقای ناصر پورپیرار

ضمن عرض شاد باش نوروزی متقابل به استحضار می رساند که نامه مورخ ۲۵/۱/۷۸ حضرت عالی منضم دو جلد از چاپ دوم کتاب عزیز مگر این پنج روزه عز وصول یافت. بی شک چاپ دوم کتاب با افزوده ها و تجدید نظرهای بایسته پرتو تازه بر چهره معرفت اثر سعدی بزرگوار خواهد افکند. باید بخوانم و با دقت با چاپ پیشین که برایم ملکه ذهن شده است مقایسه کنم. چاپ قبلی آن تقریبا به مشهد نیامد و من چند جلدی را که به لطف شما رسیده بود به دوستان اهل رساندم که چون ورق زر دست به دست می شد، در هر کلاسی که موضوع کتاب را مطرح می کردم ولوله ای بر می انگیخت و همه مشتاق زیارت و قرائت کتاب بودند و نمی یافتند. امیدوارم ترتیبی دهید که از چاپ دوم مقداری برای انتشارات امام چهار راه دکترا به مشهد ارسال دارند.

جای شما در اول اردیبهشت ماه ۷۸ در شیراز خالی بود. ذکر خیری در همایش یاد روز سعدی از شما شد و متوجه شدم که به دلایلی حضور در این جمع را تحریم کرده اید، امید است من جزو تحریم شده ها و ملامت شده ها نباشم. حق با شماست، چنان که در مصاحبه گفته اید، گروهی نمی خواهند و نمی گذارند کتاب شما مطرح شود در حالی که مقاله من در شیراز موید کتاب شما بود. من خراسان در خیال سعدی را مطرح کرده بودم، خراسانی که فقط از راه خوانده ها و شنیده ها می شناخته است. با اخلاص، یاحقی».

نامه ای دیگر از آقای یاحقی :

«دوست گرامی و نقاد راز دان، جناب پورپیرار

بدون تعارف از کنجکاوی، نکته بینی و مخالف خوانی شما خوشم می آید و همین سبب می شود تا کتاب شما را تا انتها نخوانم به هیچ خواندنی دیگر رغبت نکنم و پس از اتمام هم تا مدت ها خوانده های دیگر به دلم ننشیند. این احساس واقعی من است که کتاب های شما به واقع بر آن اثر می گذارد و تا مدت ها پس از آن هم مرا گرم نگه می دارد...». (یاحقی، لندن، از نامه سوم دسامبر ۲۰۰۱)

ایضا نامه ای دیگر :

دوست دانشمند و گرامی، جناب پورپیرار

آن قدر در ارسال رسید و سپاس از دریافت دو ترجمه قبلی (خلاصه تاریخ کتزیاس و سفر نامه رابی بنیامین) تعلل و امروز و فردا کردم که بخش سوم پلی بر گذشته هم رسید. بعد هم چنان گرم خواندن شدم که پاک اعلام وصول و تشکر یادم رفت. بابا خیلی ملاحظه ما را کرده ای و گرنه به قیاس دیگران و از ما بهتران نوشته های ناچیز و نا درخور من بیش از این ها در قلم و نگاه شما سزاوار ملامت بود، این جا حسابی پارتی بازی کرده بودی، که چنین مباد. با همه این احوال من همچنان معتقدم زبانی که در سده سوم هجری رودکی و شهید و بوشکور و ربنجنی و حنظله و عمار و آغاجی و... داشته است (و همه این ها قبل از ترحمه قرآن های موصوف یعنی سده چهارم بوده اند) نمی تواند زبانی ضعیف و ناکارآمد از آن دست که شما تصور فرموده اید باشد. بگذریم، دست و پنجه و قلم و اندیشه شما درد نکند. می خوانم و عصبانی می شوم و لذت می برم و در هر حال آفرین می گویم». (با اخلاص محمد جعفر یاحقی، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۱)

البته خوانندگان محترم برای مشاهده اصل « نامه ها » می توانند به این لینک مراجعه کنند :

http://www.naria.ir/download/html.aspx?number=100

و نتیجه گیری را به خوانندگان فهیم این وبلاگ واگذار می کنم .
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

برملا نشده ها  (سیاسی)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:18 PM
پنجشنبه 20 مرداد 1390 ساعت 1:57 PM
شاید اندک مباحثه و برخورد با باستان پرستان و مزدوران و کاسه لیسان یهود و یهودیان و برخورد های تخریبی ایشان اوج صبر و حوصله طاقت فرسای استاد عزیز را به وضوح نشان دهد.نادیده پیداست از زمان شروع این مباحث و نشان دادن چهره پلید آن چه اعمال و رفتاری را که در حق استاد عزیز نکرده و چه آزارهایی را که نرسانده اند!باور بفرمایید اگر در دنیای مجازی این مباحث صورت نمی گرفت آن کسی که از شنیدن حقیقت رگ گردنش باد میکرد و چنان خشمی وجودش را میگرفت و تمام گذشته ای که برای خود به صورت داستان پریان در آورده به یک باره به جهنمی تبدیل میشد و با وجود شعارهای دهن پرکن بی معنی در باب آزادی و دموکراسی اجداد قلابی شان معلوم نبود چه بلایی سر برخی از ما می آمد!!
استاد ان شالله که مشکلات شما به زودی برطرف شود و خداوند طول عمر با عزتی به شما بدهد تا بیشتر مباحث را به جلو برده و کار این جماعت را به جاهای باریکتری بکشانید.
پاسخ:
ممنون. حتی اندکی از خیانت های فرهنگی و به تبع آن سیاسی که در تاریخ معاصر در لباس و اسامی گوناگون نسبت به این ملت روا داشته اند، برملا نشده و پذیرش آن حقیقت که در پس افسانه های نو و کهنه کنونی پنهان کرده اند چندان دشوار است که خردمند آرزو می کند که کاش چشم و گوش نداشت.  
 
 
 
 
آمون : به طور اتفاقی این کامنت را دیدم و احتمالا چند کامنت آتی هم مربوط به این ها خواهد بود که فکر می کنم با توجه به تغییر وبلاگ، از دستم در رفته اند و ندیده ام  و حالا باید آرشیو کنم. در صورت تکراری بودن هم، عرض معذرت!

هیچ نظری موجود نیست: