راه نجات و صراط مستقیم (متفرقه)چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 01:23 AM محمد اوجال اولوتورک سه شنبه 10 اسفند ماه سال 1389 ساعت 3:16 PM با سلام خدمت استاد و همه دوستان استاد، آقای احمد الکاتب (محقق عراقی، مولف کتاب تطور فکر السیاسی الشیعی) که معرف حضورتان هست. بنده از طریق Facebook گاهی اوقات باایشان ارتباط داشته ام. چند شب پیش طی کامنتی برای یکی از مقالاتشان، این سوال را از ایشان پریدم که: راه حل رفع اختلافات و تفرقه و دشمنی کنونی بین مسلمانان را چه می دانید، و اساسا برای این مسئله راه حلی هم در نظر دارید؟ جوابی که گرفتم بسیار قابل تامل است و عمق رسوخ تفکرات یهودساخته در میان باصطلاح روشنفکران و صاحبنظران مسلمان را آشکار می کند. ایشان در جواب گفتند: راه حل این اختلافات، «دموکراسی» است!!! . . . بیخود نیست که انگلستان وی را در آغوش خود جای داده است! پاسخ: آقای اوجال ترک. بدانید راه نجاتی جز اعتراف عمومی به بازیچه شدن در دست یهود گشوده نیست و صراط مستقیمی جز شاه راه بنیان اندیشی نداریم. ایمیل پراکنی جدید 206 (عجز و آوارگی مخالفان)چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 01:20 AM محمدرضا نیسی سه شنبه 10 اسفند ماه سال 1389 ساعت 2:14 PM سلامعلیکم خط صفری سنگ روی یخ جناب 206! واقعا که انسان بیشرف و دروغگو و شیادی هستی. ذوب شده ولایت یهود! شیاد! بیشرف! دروخگو! به همین زودی فراموش کردی؟ واقعا که دروغگو فراموش کار است!!!!!!!! یادت رفته در سریهای قبلی که نقد مفصلی بر "کلاشیهای فوقوقیحانه"ات نوشتم چگونه لالمونی گرفتی؟ یادته که نوشتم از عبارات و کلمات خوت استفاده میکنم که بهانهای برای فرار از جواب پیدا نکنی؟ و آن موقع جز سکوت راه چارهای برایت نمانده بود. اکنون نیز از همان عبارات مشعشعی که در یادداشتهای پوچ و فاقد مبانی و صرفا مطولات استفاده کردم و اگر یادت رفته دوباره یادداشتهای خودت را بخوان تا متوجه شوی. آخر شیاد بیشرف! فقط تو حق فحاشی و سرهم کردن دروغ داری و وقتی بقیه از تو سؤال میکنند خودت را به در و دیوار و زمین و آسمان میکوبی که من چون حرف حق میزنم اینها به من فحش میدهند مگر خودت نگفتی که ماها دستمان از جوابت خالی است، خوب اکنون خیلی سخت نیست چند تا سوال مطرح کردم جوابشان را مغز مملو از تعفنات ارائه بفرما 1- بلند قامت سروگون! چنان در تعفن تولیدی خودت فرو رفتهای که همه کوتوله فرض میکنی. تو که صاحب قامت رفیع علمی و فرهنگی هستی بفرما آن ستون مطول را چگونه حوالهتان کردهاند؟ 2- فکر نکن با ادبیات چاله میدانی دست به دامن روانشناس خیالی شدن برایت مفری از پاسخ ایجاد میکند. کوتوله فرو رفته در تراواشات متعفن خودساخته! 3- ما در دهات زندگی می کنیم و به این زندگی افتخار میکنیم و همه انواع حقوق را به خوبی میشناسیم. اما در آن طویلهای که بزرگت کردند به شما آموزش ندادند که مباحث علمی مسابقه دومیدانی نیست که جام را فقط به نفر اول میدهند و در مباحث علمی تقدم و تاخر بیمعناست؟ آیا چون شما بار اول مباحثات را مطرح کردی، کسی حق ندارد سوال مطرح کند؟ مگر تو هستی که برای بار اول این مباحث را مطرح میکنی؟!! ولی فکر میکنم آقای پورپیرار بود که برای اولین بار این مباحث را مطرح کرد و نه شما!!! خط صفریها! ذوب شدگان ولایت یهود! با استناد به همان "عکسهای مسخرهی وارونهیتان" پرده از "شیادیهلی فوقوقیحانهتان" برداشتم و چند ماه است فقط سکوت اختیار کردهاید و یا مثل این بار خود را به زمین و آسمان میکوبید که از ارائه جواب فرار کنید. .... سه شنبه 10 اسفند ماه سال 1389 ساعت 2:22 PM ... مجددا سوالات را مطرح میکنم و اگر شیاد و دروغگو و بیشرف نیستید، به جای کوبیدن خویش به زمین و آسمان ایرادات "عکسهای مسخرهیتان" را بدهید: دروغها و "کلاشی"های جناب 206 در یادداشت "و پاسارگادشناسی تحریفشده آقای پورپیرار" 1- از مبحث آوارهای کاخهای جعلی کوروش سابقا کبیر آغاز میکنم؛ جناب 206 اگر به شما بگویم "کلاش" و "شیاد" این فقط توصیف یک ساعت از احوال و اقوالتان است! هر چی در دایرةالمعارفها گشتم کلمات مناسبی برای توصیف احوال و اقوالتان نیافتم. جناب 206 بفرمائید در شهر شما خاکبرداری از محوطههای تاریخی را آواربرداری مینامند؟! در شهر یا دهات شما به رسوبات و خاکهائی که به مرور زمان روی آثار تاریخی مینشیند، آوار میگویند؟! میشود لطف کنید و تعریفتان را از آوار بفرمائید تا خواننده مبنای بحث شما را متوجه شود و به خطا نرود! خوب حالا متوجه شدیم خاکهای برداشته شده از روی آثار تاریخی را آوار این آثار میدانید؛ و بر طبق این نظریه بیبدیل و بسیار بدیع جناب 206 و مشاوران بینظیرشان، نتیجه میگیریم دیوارها، ستونها، سقف و بقیه اجزای کاخهای جعلی کوروش سابقا کبیر به مرور زمان و بر اثر عوامل محیطی فرسوده شده و به خاک تبدیل شدهاند. چطور عوامل مخرب طبیعی کاری با این پایه ستونهای "خوشتراش"!!! و نیمه ستونها و آن ستون معروف و لانه لکلکاش! نداشته؟! چرا فقط دیوارها و سقفهای نگونبخت به خاک تبدیل شدهاند؟! اکنون جناب 206 و مشاوران معظم بفرمائید بر اساس نظریه راهگشای تاریخیتان این سرستونهای "خوشتراش" چگونه از دست عوامل بیرحم طبیعی جان سالم به در بردهاند؟ جناب 206 بر اساس نظریه تاریخی جدیدتان ما میگوئیم این پایه ستونها را جاعلان محترم شیکاگوئی و کمبریجی با گودبرداری از دل خاک خارج کرده و آنها برای جعل کاخ برای کوروش سابقا کبیر مورد استفاده قرار دادهاند. 2- در عکس صفحه 14 در محلی که کاخ P نامگذاری شده یک عارضه بسیار واضح به رنگ روشن و سایه نسبتا بلند آن دیده میشود و در وسط محلی که کاخ R نامگذاری شده یک عارضه با رنگ متفاوت و مقداری تیرهتر دیده میشود که سایه با طول متوسط نسبت به بقیه دارد. در گوشه پائین سمت چپ محلی که کاخ S نامگذاری شده باز هم عارضهای به رنگ تیره و با سایه نسبتا بلند دیده میشود ولی برای خط تیره بلندی که مشاهده میشود و جناب 206 آنرا شاهد و گواه خویش برای وجود آن ستون معروف و لانه لکلک معروفترش قرار دادهاند، هیچگونه عارضهای دیده نمیشود و فقط چند میلیمتر بالاتر یک عارضه با رنگ تیرهتر دیده میشود که هیچگونه ارتباطی با این سایه ندارد. اکنون جناب 206 بفرمایند بر اساس نظریههای بیبدیلشان ما حق نداریم بگوئیم جاعلان کاخهای کوروش سابقا کبیر این عکس را دستکاری کردهاند؟ اگر ایشان و مشاورانشان متوجه این نکته نبودهاند پس بر چه مبنایی دیدگاههای خود را "تزلزلناپذیر" میدانند!؟ البته بر اساس نظریه بیبدیل جدیدتان وقتی خاکهای رسوب کرده بر آثار تاریخی، آوار است این چنین دستکاری هم چون "دلتان میخواهد" قابل استناد است!!! حال اگر جناب 206 و مشاوران باهوشتر از خرگوششان میگویند نه! برای آن سایه مطول عارضه داریم ما هم سمعا و طاعتا میپذیریم، خوانندگان گرامی لطفا تمام عارضهها چه جعلی و چه واقعی این تصویر را به خاطر بسپارند که در بند بعدی با آن کار داریم. 3- به عکس اول صفحه 12 توجه کنید اگر عمارت جعلی مقبره کوروش سابقا کبیر را با یک خط فرضی به تخت سلیمان وصل کنیم کاخ جعلی S با کمی خطا روی این خط قرار میگیرد و 2 کاخ جعلی دیگر با فاصله کمی بالا و پائین این خط فرضی قرار میگیرند. اکنون در عکس صفحه 15 که به نظر من اساسیترین مبنای "تزلزلناپذیری" "کلاشی"های جناب 206 است، همان خط فرضی را در نظر بگیرید در این تصویر هر3 کاخ جعلی کوروش سابقا کبیر باید مشاهده شوند. حال عکس دستکاری شده توسط جاعلان شیکاگوئی در صفحه 14 را با این عکس مقایسه کنید و خود بخوان حدیث مجمل این شیادی را!!! جناب 206 یک جلسه فوقالعاده اضطراری با مشاورین باهوشتان تشکیل دهید و بفرمائید جاعلان شیکاگوئی چگونه آن سایههای مطول را حواله شما کردهاند؟! پس آن ستون بسیار مطول با آن لانه لکلک معروفش در این عکس کجاست؟!!! آن همه سایه روشنهائی که در عکس صفحه 14 به ما نشان دادید در این عکس کجایند؟ نکند میخواهید بگوئید فاصله عکاس زیاد بوده، پس چطور است که در عکس صفحه 14 که فاصله 10 برابر و شاید بیشتر باشد ولی مطول بودن "سایههای حواله شده" کاملا واضح است؟! 4- جناب 206 چه استدلالی برای اثبات مربوط بودن عکسهای صفحه 17 به کاخهای جعلی کوروش سابقا کبیر دارید؟ نکند باز هم میخواهید از کلیله و دمنه و ابن خلدون برایمان دلیل بیاورید یا از اربابان جعل شیکاگوئی؟!! شکستن ستون فقرات یادداشت "پورپیرار، طوفان نوح و اختفای آیات قرآن" جناب 206 و مشاورین محترم در ابتدا بر خود لازم میدانم که از بررسیهای کامل آیات قرآن برای تأکیدی مجدد بر جهانی نبودن طوفان نوح تشکر کنم و بعد از آن به بررسی ستون فقرات مبحث طوفان نوحتان میپردازم. زبان عربی به دلیل توانمندی بینظیرش (تقریبا میتوان گفت) برای هر مفهوم یک کلمه مستقل دارد و این به دلیل تکامل این زبان در طول حیات بشر است. یعنی اینکه (بر خلاف زبانهای دیگر) اگر کسی متنی از قرآن را دستکاری کند و با کلمات مشابه جایگزین کند حتما مفهوم تغییر خواهد کرد و بلعکس نمیتوان از یک کلمه به دلیل معنای یونیک مفهوم مشابه دیگری برداشت کرد. این به غیر از ارتباط بیبدیل کلام عرب با اعداد و ریاضیات است. اکنون آیه 69 سوره اعراف که بنا به گفته جناب 206 مبنای بحث ایشان است، را در صفحه 8 در نظر میگیریم: از "إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ " امکان برداشت جانشینی مکانی وجود ندارد و کلمه "خلفاء" همانگونه که در بخش بعدی آیه آمده به نوع خاصی از جانشینی اشاره دارد که متضمن یک مفهوم معنویست نه یک مفهوم فیزیکی. اکنون به "وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ " توجه کنید؛ بله اینجاست که بر خواننده غیرعرب مشخص میشود که "خلفاء" نوعی جانشینی با مفهومی فیزیکی نیست که خداوند به قوم عاد میگوید آن جایگاه و نعمات و مواهب ویژهای که به آنها داده و قبل از آنها به قوم نوح نیزداده را به یاد آورند و بدانند که این مواهب اعطائی خاص باعث نجات قوم نوح نشد. حال جناب 206 و مشاوران اعظم بفرمایند واقعا به دلیل خواندن ترجمه آیات چنین خطای فاحشی مرتکب شدهاند یا اینکه در راستای کلاشیهایشان دست به تفسیرهائی در حوزه زبانشناسی زدهاند؟! جناب 206 بر اساس این نظرتان؛ امام علی که بعد از خلفای راشدین مرکز حکومت را به کوفه انتقال داد، از خلافت مسلمین ساقط شده چون اصل "خلفاء" بودن از دید شما را رعایت نکرده و در جای قبلی باقی نمانده است!!! سؤالاتی درباره مکان و نحوه وقوع طوفان از منظر جناب 206 1- جناب 206 و مشاوران باهوششان در این یادداشت "مریدان" خود را مجددا از نظریههای جدید بیبهره نگذاشتهاند و میفرمایند برای یافتن مکان طوفان نوح به دنبال یک دره و یا یک جای ریگزار که باقیمانده یک سیل بوده، باشیم. خوب اگر چنین باشد سیل که دیگر کوهها را نمیپوشاند و قوم نوح که بر فراز بلندترین کوه رفته بودند نجات مییافتند و تمسخرهایشان به پیامبر خدا برای ساخت کشتی در بیابان هم درست از آب درمیآمد. جناب 206 تصور کردهاید حکمت خداوند همانند حکمت خیالی فردوسی است که غرب جغرافیائی را به شرق منتقل میکند؟! جناب 206 و مشاوران نظریهپرداز اگر حکمت خداوند مانند حکمت بیبدیل شما باشد که برای مقابله با سیل در یک مسیل ریگزار به پیامبر خود بگوید کشتی بسازد که باید حال و روز جهان مانند حال و روز "سرخورده و درمانده" شما ومشاورینتان باشد! "یک خبر: خبردار شدهام خیلیها با دریغ پول از جیب شخصی " به خرید قایق نجات روی آوردهاند چرا که دانشمندان به دنبال ارائه نظریه جدید جناب 206 از نقصان روشهای ارئه شده برای مقابله با سیل "سرخورده و درمانده" شدهاند و توصیه کردهاند برای مقابله با سیل مردم در خانههای خود قایق نجات داشته باشند!!! 2-جناب 206 در صفحه 16گفتهاید طغیان رود اردن میتواند تا کیلومترها را زیر آب ببرد؛ آیا آماری از طغیانهای رود اردن دارید که چنین اتفاقی و یا در مقایس کمتر رخداده باشد؟ اگر چنین باشد که نباید اکنون منطقه اطراف رود اردن دارای تراکم جمعیتی 350 نفر در کیلومتر مربع باشد و این در حالی است که پرجمعیتترین کشور دنیا یعنی چین تراکم جمعیتی معادل 130 نفر در کیلومتر مربع را دارد. 3- باز در همین صفحه میفرمائید هرگونه تلاطم در دریای سرخ و خلیج عقبه تا کیلومترها را زیر آب میبرد. خوب در این صورت خداوند چه نیازی داشته بارن بباراند؟ با یک زلزله مانند آنچه در آسیای جنوب شرقی رخ داد یک سونامی عظیم قوم نوح را هلاک میکرد 4- جناب 206 و مشاوران معظم اگر بررسیهای دقیق انجام میدادید، درمییافتید که نقطهای که در حوالی رود اردن امکان جمع شدن آب وجود دارد، بحر المیت است که امروزه به دلیل کاهش ورود آب، سطح آب آن حدودا 400 متر پائینتر از آبهای آزاد است و تاکنون با توجه به جغرافیای و اقلیم آن هیچگونه نشانهای از زندگی بشری در آن مشاهده نشده و فقط عدهای برای تفریح بدانجا میروند. شاید در اینجا بخواهید نظریه بدیع دیگری برای "مریدان"تان ارائه دهید که نخیر قوم نوح در همینجا زندگی میکردهاند، در این صورت بلندی اطراف آنها را از غرق شدن حمایت میکردند. 5- جناب 206 نمیتوانید با گفتن "الله أعلم" خود را از آوردن دلیل برای نظریاتتان بینیاز کنید و کلاشیهایتان را به خوانندگان و "مریدان" عقلباختهتان قالب کنید... در پایان باید به شما خط صفری ذوب شده در ولایت یهود باید بگویم : کمی قامت سروگونتان را بلند کنید تا از تعفن خودساختهتان خارج شوید و اطراف را بهتر ببینید و شاید و احتمالا شاید برای این شیادیهای فوقوقیحانهتان جوابی بیابید پاسخ: آقای نیسی. شنیده ام در یادداشتی محل دفتر کار مرا در خیابان ۱۶ آذر فرض کرده است!!! و چیزهای دیگری در همین باب شنیده ام که علامت فشار زیاد او برای تولید فضولات کافی جهت معلق زدن شادمانه در آن است. مزاحم اش نشوید، زیرا از ورای هیاهوی به میدان فرستادن این مخبط عام، می توان دریافت که کنیسه و کلیسا تا چه میزان در برابر یادداشت هایی چون قلم و ظهور دیر هنگام صلیب در کلیساها دچار افسردگی و تنگ دستی اند. چه کار بزرگی به خواست خداوند انجام شد. دیری نمی گذرد که فرهنگ جهان به دو دوره تقسیم خواهد شد: ماقبل تحقیقات پورپیرار و پس از آن. رئیس جمهوران ترور شده آمریکا (نظرات جالب دیگران)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:22 AM حسین دوشنبه 9 اسفند ماه سال 1389 ساعت 12:31 PM با سلام. ایا این واقایع حقیقت دارد.؟ History Mystery تاریخ مرموز Abraham Lincoln was elected to Congress in 1846. John F. Kennedy was elected to Congress in 1946. آبراهام لینکلن در سال 1846 به سنا را یافت جان. اف. کندی در سال1946 به سنا راه یافت Abraham Lincoln was elected President in 1860. John F. Kennedy was elected President in 1960. آبراهام لینکن در سال 1860 به ریاست جمهوری انتخاب شد جان. اف. کندی در سال 1960 به ریاست جمهوری انتخاب شد Both were particularly concerned with civil rights. Both wives lost their children while living in the White House. هر دو توجه خاص به حقوق بشر داشتند. همسر هر دو در زمان زندگی در کاخ سفید فرزندشان را ازدست دادند Both Presidents were shot on a Friday. Both Presidents were shot in the head هر دو رئیس جمهور در روز جمعه ترور شدند تیر به سر هر دو رئیس جمهور اصابت کرد Now it gets really weird. حالا واقعاً حیرت آور می شود Lincoln's secretary was named Kennedy. Kennedy's Secretary was named Lincoln. اسم منشی لینکلن کندی بود اسم منشی کندی لینکلن بود Both were assassinated by Southerners. Both were succeeded by Southerners named Johnson. هر دو توسط جنوبی ها ترور شدند جانشین هر دو یک جنوبی به نام جانسون بودند Andrew Johnson, who succeeded Lincoln, was born in 1808. Lyndon Johnson, who succeeded Kennedy, was born in 1908. اندرو جانسون که جانشین لینکلن شد در سال 1808 به دنیا آمده بود لیندن جانسون که جانشین کندی شد در سال 1908 به دنیا آمده بود John Wilkes Booth, who assassinated Lincoln, was born in 1839. &n bsp; Lee Harvey Oswald, who assassinated Kennedy, was born in 1939 جان ویلکس بوتس که لینکلن را ترور کرد متولد 1839 بود لی هاروی اسوالد که کندی را ترور کرد متولد 1939 بود Both assassins were known by their three names. Both names are composed of fifteen letters. هر دو تروریست دارای نام سه کلمه ای بودند نام هر دو از 15 کلمه تشکیل شده بود Now hang on to your seat. حالا محکم روی صندلی بنشینید Lincoln was shot at the theater named 'Ford'. Kennedy was shot in a car called 'Lincoln ' made by 'Ford'. لینکلن در تآتری به نام فورد ترور شد کندی در اتومبیلی به نام لینکلن ساخت کارخانه فورد ترورشد Lincoln was shot in a theater and his assassin ran and hid in a warehouse. لینکلن در تآتر ترور شد و قاتل فرار کرد و در یک انبار مخفی شد Kennedy was shot from a warehouse and his assassin ran and hid in a theater. کندی از داخل یک انبار ترور شد و قاتل فرار کرد و در یک سالن تئاتر مخفی شد Booth and Oswald were assassinated before their trials. هر دو تروریست قبل از محاکمه ترور شدند یعقوب و اسراییل (قرآن)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:21 AM علیرضا دوشنبه 9 اسفند ماه سال 1389 ساعت 06:53 AM با سلام، برادر گرامی آقای پورپیرار، منبع من قرآن عظیم است. سئوالی هم که مطرح کردم واضح است. آن آیاتی هم که اشاره کردید را به دقت خواندم، هیچ برهانی مبنی بر اینکه یعقوب و اسرائیل دو فرد متفاوتند نیافتم. خوشحال میشوم پاسخ این سئوال را عنایت کنید، چون میخواهم نظر شما را در یادداشتی که بزودی نصب میکنم (با اجازه) منتشر کنم: آیا آیات 27 تا 34 سوره غافر تابلوی کاملی از یعقوب بودن اسرائیل ترسیم کرده است؟ بله یا خیر هم کفایت میکند. با تشکر. پاسخ: آقای علیرضا. چنان که همه می توانند به آسانی حقایق را از درون آیاتی بیرون کشند که در کامنت قبل عرضه کردم، اینک توجه دوباره می دهم که قرآن کبیر اصولا ابراهیم برگزیده و ذریه او اعم از یعقوب و یوسف را مسلمان معتقد به یکتایی خداوند و نه یهودی و مسیحی مشرک می شناساند. ضمن این که در آیات معرفی شده حتی کلمه ای نیافتم که به تلمیح اشاره ای به آرزوهای شما داشته باشد. در نهایت میان ابراهیم و یعقوب و یوسف معرفی شده در قرآن با ادعاهای تورات در باب این گزیدگان که گویا اهل قدرت نمایی در تشک کشتی با داوری یهوه هم بوده اند، تفاوت بسیار است. یهود و ترس از افشای جهانی حقایق (یهود)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:17 AM توحید یکشنبه 8 اسفند ماه سال 1389 ساعت 10:06 PM سلام استاد . خسته نباشید . واقعا متاسفم برای یهود بزدل و عاجز شده . من یک هفته پیش پستی در رابطه با معرفی کامل کتابهای شما همراه با تصویر در وبلاگم قرار داده بودم ولی امروز با کمال تعجب مشاهده کردم تصاویر و توضیحات کتابها کاملا حذف شده . گویا عده ای به وبلاگم رسوخ کرده اند و این نشان می دهد که یهودیان چقدر از کتاب های شما خود را در خطر می بینند . گویا آنها نمی دانند که مسلمان بنیان اندیش بیدی نیست که با این بادها بلرزد و حتی حاضریم در راه حقایق افشا شده جان خود را عطا کنیم زیرا ما مانند یهود آرزوی عمر ۱۰۰۰ ساله نداریم و خود را برای یک زندگی برتر و جاودانه آماده می کنیم . البته من در حال نصب مجدد تصاویر و توضیحات هستم. خدا یار و یاورتان . قُلْ مَن ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِکُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا (احزاب-۱۷) پاسخ: آقای توحید. چند باری گفته و نوشته ام که تامل انجام شده در موضوع تاریخ شرق میانه و حتی جهان آسیبی بس تعیین کننده تر از مبارزات مسلحانه ملت بزرگ فلسطین بر پایه های کنیسه و کلیسا وارد آورده است. هراس یهود از برملا شدن حقایق تازه در باب خیانت های فرهنگی به مجموعه دانایی های جهان، از آن رو موجه است که می دانند اگر قضایا را کوچک بشمرند و از رسوخ ان به دانسته های متفکران ازاد جهان ممانعت نکنند دست کم صدها دانشگاه غربی و حتی شرقی را به طویله تبدیل خواهد کرد. آیا در میان این تلاش یهود همکاری بخش های فرهنگی این جمهوری با ممانعت از چاپ مستندات مربوط به بحث را به چه تعبیر کنیم؟ یعقوب و اسرائیل (بنی اسرائیل)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:15 AM علیرضا یکشنبه 8 اسفند ماه سال 1389 ساعت 9:12 PM برادرگرامی و محقق جناب پورپیرار سلام علیکم با توجه به اینکه یوسف فرزند یعقوب بوده و موسی به سوی بنی اسرائیل فرستاده شده است، آیات 27 تا 34 سوره غافر پرتره کاملی ازاین حقیقت است که "یعقوب" همان "اسرائیل" نبی است. تصدیق میفرمایید؟ وَقَالَ مُوسَىٰ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ . وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ...........وَلَقَدْ جَاءَکُمْ یُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِّمَّا جَاءَکُم بِهِ (خلاصه سوره غافر 27 تا 34) تشکر. علیرضا پاسخ: آقای علی رضا. پاسخ تان را از آیات قرآن، به خصوص آیات ۱۲۶ تا ۱۴۰ سوره بقره بردارید و مسائل نبوت را با مراجعه به تورات های جدید نپراکنید که میان ابراهیم تورات و ابراهیم قرآن فاصله میان ایمان و کفر است. یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّورَاةُ وَالإنجِیلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هََذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطَ کَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّیثَاقًا غَلِیظًا آمون : اصولا آیا ممکن است این یوسف ، همانی باشد که فرزند یعقوب است؟! دو دنیای متفاوت ! افزایش فاصله یادداشت ها (دوستانه)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:10 AM یکشنبه 8 اسفند ماه سال 1389 ساعت 08:35 AM سلام استاد عزیز فاصله یادداشت ها بسیار زیاد شده است!علت تاخیر چیست؟! پاسخ: خانه تکانی!؟ شبح 206 و میزان دانایی و اطلاعات او (عجز و آوارگی مخالفان)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:06 AM ۴۰۵ جمعه 6 اسفند ماه سال 1389 ساعت 6:48 PM سلام. شبات شاد!! این 206 قبلا گفته بود که همه ما رو می شناسه و تمام دوستداران استاد، به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسه. بعد من گفته بودم که این 206 باید هر چی در مورد من یک نفر می دونه بنویسه( هر چی یعنی هر چی، لااقل اسم کوچیک یا خونوادگی یا حتی اون یکی اسمم که با اون کامنت می نوشتم) در غیر این صورت مادر فلانه( یعنی مادرش روسپی و خودفروش بوده است) که الان مدتیه گذشته و دستش به "هیچ" من هم نرسیده. بعد از اون، حتی به اون کامنت من هم اشاره نکرده چون "چیزی "نداره و اون بنده خدا راست گفت که این مادر ...، خودش هم یک زن و ... است. حالا در آخرین یادداشتش نوشته: از اسلام و شرایع آن نهراسید که آلترناتیوهایی که برای آن عرضه می شود( مسیحیت،زردشتیت،کمونیسم، سکولاریسم و ...) نیز هر کدام نواقص خود را دارندو اسلام اگر از آنها برتر نباشد، کمتر هم نیست و از پنجه در پنجه انداختن با آنها کم نمی آورد. اولا چرا یهودیت رو ذکر نکرده؟! دلیلش ساده است: چون اسلام و آلترناتیو های اون رو دارای نواقص معرفی کرده ولی این جهود مادر ... به دین خودش اشاره نکرده تا نشون بده چه قدر حرومزاده است. اعتقادی به نقص در جهودیت نداره. مادر هرزه حتی میگه : اگر برتر نباشد !! دوما اشاره اون به پنجه در پنجه انداختن، من رو یاد مادرش می اندازه که خیلی پنجه ها رو تجربه کرده و کم هم نیاورده. در ضمن اون جهود پدرسگ هم IP ارومیه داره. معلومه که اون هم مادر ... است و اصولا به همین دلیل یهودیت بر اساس مادر هست و نه پدر و این است آیین یهود، دینی که مردانش برده های جنسی و زنانش معیار ومقیاس اصالت و نجابت و عبودیت و هدایتند! به همین دلیل به اینها اگر فحش ناموس هم بدی، هیچ اتفاقی نمی افته چون اصولا زنهاشون "حق" دارند این کارها رو بکنند و این برای اونها، مثل آشپزی و مرتب ساختن خونه جزء تکالیف و آئین خانه داری محسوب میشه! اگر بگی مادرت خیلی .... باحالی بود، درست مثل این می مونه که بگی مادرت خیلی باسلیقه بود یا آشپز قابلی بود! کلی کیف می کنند! پاسخ: آقای ۴۰۵. برای ارائه حقایق نیازی به فحاشی و توهین نیست. طرف مدت ها ادعا می کرد سرفصلی در باب کج رفتاری در زندگی اجتماعی و سلوک شخصی من باز و رسوای خاص و عامم خواهد کرد. بعد هم به شهادت خودش مطالبی را که سال ها پیش در کتاب چند بگو و مگو در باب قسمت کوچک ولی پر افتخاری از حوادث و سرگذشت سیاسی خود نوشته بودم به مثابه کشف اسرار و نمونه افشای مجهولات از سرگذشت من کپی کرده بود! مزاحم اش نشویم زیرا چنان که پیشاپیش اشاره کردم مشغول تولید مدفوع به میزانی است که بتواند با سر در آن شیرجه زند. یقین بدانید ان چه در اطراف من شنیده اید و گفته اند، بی کم و کاست و از الف تا یای آن دروغ و مطلقا اظهار نادانی است. اگر مردم تمام جهان از جهود و غیر آن را برای یافتن یک لکه سیاسی یا اجتماعی در هستی من مامور کنند، همگی دست خالی باز خواهند گشت. زیرا بدگویی درباب من ذهنیاتی است که یا توده ای ها به تلافی ضربه هایی که از انتشارجزوه های ناریا خورده بودند به دنبال هم بسته و یا گله گوسفندان کورش و داریوش و سلطنت طلبان و قوم پرستان و دیگر ناقص عقلان دشمنان اسلام در خیال خود ساخته اند. آسوده خیال باشسد که او هیچ نمی داند. تغییر رفتار های یهودیان (یهود)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:04 AM علیرضا جمعه 6 اسفند ماه سال 1389 ساعت 4:50 PM واقعا این یک لطف الهی بود. آخر چقدر دوگانگی، چقدر دروغ! شما که ادعای مسلمانی میکنید: >> وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا << شما که تفریحاتتان این است که لعن و نفرین به یهود بفرستید: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا . متفکر عزیز جناب پورپیرار، 3000 سال از آن مردمان گذشته است. امروز هنر کنیم، این نجاستی که دنیای اسلام را فراگرفته است را از صورتمان پاک کنیم! امروز شیعه و سنی بدتر از یهود و نصاری اند. من شاهدم. شما خودتان شاهدید. پس خواهشا اجازه نصب این کامنت های اهانت آمیز را نسبت به افرادی که صرفا اظهار نظر مودبانه میکنند را ندهید. امروز خودمان، مردممان، مملکتمان خطاب "انما المشرکون نجس" شده اند، ظلم است که در مورد مردم 3000 سال پیش مجادله کنیم. با تشکر. پاسخ: آقای علیرضا. فراموش نکنید تمام فرقه گرایی و کج روی هایی که به نام اسلام رواج داده اند و از جمله مذهب تراشی و حدیث و روایت نو یسی و غیرآن حاصل حرام زادگی خاخام ها و کشیشان مشرک است! خدا را شکر و چنان که می بینیم تاثیر مضمون و مستندات یادداشت های اخیر ایران شناسی بدون دروغ چندان و چنان بوده است که یهودیان یکی یکی با پرچم مستقل و بدون نصب ماسک آنوسی در وب ظاهر می شوند! آمون : یهودیان یکی یکی با پرچم مستقل و بدون نصب ماسک آنوسی در وب ظاهر می شوند! آیات در باب بنی اسرائیل (بنی اسرائیل)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 03:00 AM علیرضا جمعه 6 اسفند ماه سال 1389 ساعت 1:19 PM سلام؛ این آقای عارف محب الله، نکته خوبی رو مطرح کرده. من یک سئوال از دوستانی دارم که به ترکیب بنی اسرائیل حساسیت پیدا کرده اند: اگر به جای بنی اسرائیل، قوم "بنی سائوسائو ژاپنی" می بود، آیا در نتیجه داستان هدایت تغییری ایجاد میشد، یعنی قوم سائو سائو به آن انکارها و کفرهای بنی اسرائیل دست نمی زدند؟؟ جدن می خواهم ببنیم چند نفر از این دوستانی که اینطور به این آقای محب الله، تیکه پراکنی میکنند، خودشان انسان شناسی قرآنی بلدند که طوری می نویسند که اگر خودشان در بین بنی اسرائیل بودند، طور دیگری عمل میکردند؟! مگر شما دوستان "انسان" نیستید؟ آیا اگر امزوز پیامبری بین ما بود و مقرر میکرد که همدیگر را بکشیم، همانطور که موسی بر بنی اسرائیل مقرر کرد، آیا شما حاضر بودید چاقو بدست ترتیب خواهر و مادر و برادر و دوست خود را بدهید؟؟؟ چون بنی اسرائیل از این آزمایش سربلند بیرون آمده و قرآن در آن آیه تصدیق می کند. جدن چند نفر از این دوستان خوشنظر ما جرات انجام این حکم را دارند که حالا اینطوری نکته آقای محب الله را نادیده میگیرند؟ لطفا نکته آقای محب الله را بگیرید! پاسخ: آقای علی رضا.توجه کنید که آیات رافت و قدرت در وجه بنی اسراییل، با زبان گلایه و به صورت شرط بیان می شود. یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُواْ نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ (بقره ۴۰) اگر به یادداشت های مربوط به موضوع در مقالات اسلام و شمشیر رجوع کنید، می توانید سیر و چه گونگی مراتب خطاب خداوند به بنی اسراییل و یهود، از عطای نعمت تا خطاب نجس را دنبال کنید. انتشار عمومی مستندها (انعکاس و بازتاب)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:58 AM آرمین پنجشنبه 5 اسفند ماه سال 1389 ساعت 12:45 PM سلام استاد استاد پپورپیرار میخواستم با اجازه شما ٬مستندهای تختگاه..٬مجعولات.. و زخم نشر را در یکی از مراکز پخش CD وDVD در کرج قرار بدم،البته اگر این اجازه را به من بدهید؟ پاسخ: آقای آرمین. با تشکر . مجازید. جنگ و تامین منافع جهودان (یهود)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:51 AM محمد اوجال اولوتورک پنجشنبه 5 اسفند ماه سال 1389 ساعت 03:51 AM استاد، نظرتان در مورد این ادعا چیست: World War Two Was the Jewish Conquest of Europe پاسخ: اقای اوجال اولوترک. جنگ های بزرگ و حتی محلی و کوچک، کشورهای درگیر را به صرف هزینه های نامتعارف مجبور می کند، چنان که مخارج جنگ عراق و افغانستان کمر اقتصادی غرب را خرد کرده است. بدین ترتیب جنگ موجب ضعف اقتصادی طرفین نزاع و رونق بازار وام دهندگان به طرفین جنگ، یعنی یهودیان ربا خوار و بانک باز، شده است. بد نیست در وب بگردید و میزان بدهی دولت های اروپایی و آمریکا را به کارچاق کن های یهود در پایان جنگ های اول و دوم جهانی ملاحظه کنید. انکار خداوند با علم (متفرقه)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:47 AM چهارشنبه 4 اسفند ماه سال 1389 ساعت 7:11 PM سلام استاد استاد جواب شما به کسایی که میخوان با پیشرفت علم وجود خدا رو زیر سئوال ببرن چیه؟! مثلا میان و یه آدم رو خارج از رحم درست میکنن و از این نوع کارا؟!! پاسخ: چنین کوشش هایی اصل خلقت را زیر سئوال نمی برد. شمه ای از وقایع پشت پرده مصر و لیبی (نظرات جالب دیگران)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:45 AM علیرضا چهارشنبه 4 اسفند ماه سال 1389 ساعت 6:39 PM آقای محمدرضا نیسی سلام ناگفته های زیادی در مورد آن خانواده "غد شیلد" (تلفظ درست به آلمانی اینگونه است) و شاخه های آنها دارم. فقط توجه شما و دوستان را به این نکات پیرامون مسائل اخیر جلب میکنم: پسر خوانده بن علی (تونس) در ماه می 2010، بانک به اصطلاح اسلامی زیتون را افتتاح کرد. خود بن علی اعلام کرده بود که قصد دارد، تونس را به هاب اقتصادی آفریقای شمالی تبدیل کند. حالا آنها با یک شرکتی به نام GFH وارد پروژه های مشارکتی کلان اقتصادی و سرمایه گذاری شده بودند. فقط یکی از کوچکترین آنها ساخت ساحلی به ارزش 3 میلیارد دلار برای جذب توریست بود. دیگه فکر بقیه شو بکنید! ....در یک کلام آنها انحصار آن خانواده را که مالکین رسمی بانک "بازل" (بانک مرکزی همه بانکهای مرکزی) و صاحبان بازار سرمایه آفریقا هستند را خواستند، نادیده بگیرند....و نتیجه این شد که امروز می بینید! راستی..تا یادم نرفته اینکه GFH هم شرکت سرمایه گذاری "بحرینی" است!!؟ اما مساله مصر، را از دیدگاه از هم پاشاندن انحصار بانکهای به اصطلاح اسلامی مصری ببینید. اگر چه عملکرد این بانکها هرگز اسلامی نبوده اما با پشتوانه ای که در عملیات بانکی از همدیگر نشان دادند، انحصار بازار نقدینگی شمال آفریقا را به شدت تهدید میکرد. به همین خاطر گروه بین الملل بحران این خانواده فرش را از زیر پا کشید!! همانطور که با مصدق خودمان و ماجرای بانک ملی همینکار را انجام دادند! ( و تقریبا هیچ کسی هم به این نپرداخته) کسانی مثل جرج سوروس، واربرگ های این زمونه هستند و بیش از نوکری و اجرای امر صادره از این خانواده که نزدیک به 29 کاخ خصوصی سرتر از کاخ الیزه در اروپا دارند، هیچ غلطی انجام نمی دهند. در این عکس بیل و هیلاری کیلینتون را با "سر اویلین غدچیلد و لین فورستر (همسرش)" در فضای باز می بینید: http://i104.photobucket.com/albums/m184/justiceinc/Clinton-RothschildMeet.jpg اما لیبی: از این جوانک بپرسید که انحصار بازرگانی ذغال سنگ دنیا را صاحب شده است و کسی بود که شورای قضات انگلستان را برای آزادکردن بمب گذار لاکربی که لیبیایی بود متقاعد کرد: ناتانیل غدشیلد یکی از اعضای جوان خانواده http://cache2.asset-cache.net/xc/81285704.jpg?v=1&c=NewsMaker&k=2&d=77BFBA49EF8789215ABF3343C02EA5480C967B7444633CCA07FE272F1FFBBED62122A2FE3D186369 الله سبحانه تعالی فرموده که "آرزوی برتری را که عده ای را بر عده دیگری کرده ایم نخورید" . این ثروت و این قدرت همه آزمایش است برای این که ببینیم "ایکم احسن عملا" . با تشکر. پروار بندی یهودیت از مسیحیان (یهود)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:41 AM محمد اوجال اولوتورک چهارشنبه 4 اسفند ماه سال 1389 ساعت 3:30 PM "Thanks to the terrible power of our International Banks, we have forced the Christians into wars without number. Wars have a special value for Jews, since Christians massacre each other and make more room for us Jews. Wars are the Jews' Harvest: The Jew banks grow fat on Christian wars. Over 100‑million Christians have been swept off the face of the earth by wars, and the end is not yet." (Rabbi Reichorn, speaking at the funeral of Grand Rabbi Simeon Ben‑Iudah, 1869). پاسخ: آقای اولوتورک. کاش فشرده و مختصری از کامنت را برای دوستانی که انگلیسی نمی دانند ترجمه می کردید. محمد اوجال اولوتورک پنجشنبه 5 اسفند ماه سال 1389 ساعت 01:53 AM به روی چشم استاد، گرچه انگلیسی بنده هم دست و پا شکسته است. امیدوارم اشتباه ترجمه نکرد باشم. « ما به مدد قدرت بسیار بالای بانکهای بین المللی مان، مسیحیان را به جنگهای بی شماری وادار کرده ایم. جنگها برای یهود ارزش و اهمیت ویژه ای دارند، چرا که مسیحیان همدیگر را قتل عام می کنند و بدین ترتیب فضای بیشتری برای یهودیان باز می شود. جنگها، خرمن (؟) یهودیان هستند. در اثر جنگهای بین مسیحیان، بانکهای یهودی پر رونق تر و پر درآمد تر می شوند. بیش از 100 میلیون تن از مسیحیان در نتیجه جنگها از روی زمین محو و نابود شده اند، و این هنوز پایان ماجرا نیست.» (قسمتی از سخنان «خاخام ریشورن» در سال 1869 بر سر مزار سیمون بن یهودا) موجود ناشناخته ای به نام عارف محب الله (افراد و شخصیت ها)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:39 AM حاجی زاده چهارشنبه 4 اسفند ماه سال 1389 ساعت 1:30 PM سلام خسته نباشید استاد خیلی عجیبه که شما چرندیات این پسرک روانپریش رو تایید میکنید!؟ پاسخ: خانم حاجی زاده. این یکی دو یادداشت اخیر ایشان بی مجامله اعتراف صریح او به پیووند با دین یهود بود، و نه بهتان های ما. آمون : منظور ، کامنت های جهودی است به نام عارف محب الله. آقای عبدالله شهبازی (افراد و شخصیت ها)سه شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 02:34 AM چهارشنبه 4 اسفند ماه سال 1389 ساعت 10:46 AM (((( استاد نظر شما در مورد آقای عبدالله شهبازی چیست؟ پاسخ: او یک شارح با اسلوب ژورنال نویسان است، نه صاحب نظری با مدخل مستقل، در حوزه تاریخ. |
درباره نظرات ارسال شده و پاسخ هایی که استاد ناصر پورپیرار ارائه می دهند
یکشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۱
پست 564 تا 580
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر