ترجمه ای متناسب تر و معقول تر و صحیح تر از قرآن به فارسی سلیس (نظرات جالب دیگران)یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 12:02 PM فرهاد شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 3:18 PM سلام استاد ارجمند لطف بفرمایید ترجمه فارسی قرآنی را به ما معرفی کنید. و اگر میشه کدام کتاب در زمینه آ شنایی با مکتب های سیاسی کامل تر هست که مطالعه کنیم؟؟ بنده خدا یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 00:06 AM سلام بر همگی و استاد عزیز: خطاب به فرهاد: بنده قبلا در مورد ترجمه قرآن که کدام بهتر است، از استاد سوال کرده بودم که ایشان ترجمه آیتی را پیشنهاد داده بودند. نه اینکه ترجمه ای کامل باشد، بلکه به بقیه ترجمه ها ترجیح داده بودند که در نمایشگاه بین المللی کتاب امسال کلی دنبال این ترجمه گشتم و پیدایش نکردم. انحصارات بازارهای جهانی دارو و بهداشت و سلامت و ایمنی در آمریکا (نظرات جالب دیگران)یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 01:14 AM link شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 7:35 PM بازار جهانی دارو در انحصار کیست؟ نشریه اقتصادی فوربس در تازهترین گزارش خود بزرگترین شرکتهای صنایع دارویی جهان را معرفی کرد. به گزارش خبرنگار ایسنا، در این ردهبندی شرکت آمریکایی مک کسون با فروش ۱۱۹.۹ میلیارد دلاری بزرگترین شرکت صنایع دارویی جهان لقب گرفته و سه شرکت آمریکایی دیگر نیز به نامهای کاردینال هلث، آمریسورس برگن و پیفایزر به ترتیب با ۱۰۶.۷، ۸۰.۷ و ۶۷.۴ میلیارد دلار فروش ردههای دوم تا چهارم را به خود اختصاص دادند. در مجموع ۳۹ شرکت صنایع دارویی در بین ۲۰۰۰ شرکت بزرگ قرار دارند. بیشترین تعداد شرکتهای بزرگ صنایع دارویی جهان متعلق به آمریکا با ۱۳ شرکت و ژاپن با ۱۰ شرکت است. در بین ۳۹ شرکت بزرگ صنایع دارویی جهان به جز آمریکا و ژاپن نام شرکتهایی از کشورهای بریتانیا، سوئیس، آفریقای جنوبی، اسرائیل، ایرلند، هند، آلمان، فرانسه، دانمارک، چین، کانادا و بلژیک به چشم میخورد. احتمال عرضه سیفون های دستشویی هخامنشی در تخت جمشید نیمه کاره (تخت جمشید)شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 6:34 PM محمد اوجال شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 2:19 PM سایت "شیراز 1400": تصاویری حیرت انگیز از کشف ۲۰ متر از سیستم ۲ کیلومتری دفع آبهای سطحی در تخت جمشید در حالیکه همزمان با بارندگی تمامی شهرهای کشور از تهران گرفته تا مشهد ، اهواز و شهرهای کوچکتر غرق در آب گرفتگی ناشی از نبود سیستم دفع آبهای سطحی می شوند ، بخشی از سیستم حیرت انگیز دفع آبهای سطحی در تخت جمشید کشف شد که پاسخی جدید است به افرادی که تخت جمشید را بنایی نیمه کاره می دانند که هیچگاه در آن مراسمی انجام نشده است! آبراهههای زیرزمینی تختجمشید یکی از شگفت انگیزترین بخشهای تختجمشید محسوب میشود. در گذشته برای خروج آبهای محوطه تختجمشید کانالهای ساخته شده که براساس شواهد و مستندات بیش از ۲ کیلومتر امتداد داشته است. گفته میشود هخامنشیان در برخی از قسمتها صخره را تا ۹ متر تراش داده و پائین رفتهاند و در بخشهایی نیز با افزودن سنگهای غول پیکر توانستهاند به شیب مورد نظر دست یابند تا آب بدون گل و لای از کانال خارج شود. ------ استاد، حقیقتا باید به احوال این جماعت دل سوزاند!... پاسخ: وقتی روی زمین مدرک عظمت تخت جمشید نیست، برای خالی نماندن عریضه به زیر زمین پرداخته اند. شاید هم چندی دیگر نمونه هایی از سیفون های هخامنشی را عرضه کنند و البته نوع سنگی آن را. ترجمه کتاب سفینه سلیمانی،سفر تایلند در زمان صفویه به زبان ژاپنی (نظرات جالب دیگران)شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 6:33 PM ساسان بابکان چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 10:40 AM خیلی بسیار زیاد فراوان جالب می باشد که پورپیران می نگارد که در اثر پوریم هیچکسی در این سرزمین نیکوی آریایی ما تا زمان ناصرالدین شاه مغول تبار زندگی نمی نموده است ، در حالیکه بتازگی یک سفرنامه کشف بگشته از یک آریایی پارسی جوهر راستین بنام نیکوی محمدربیع ابراهیم که این شخص نیکو سفیر شاه سلیمان صفوی آریایی ببوده است که از طرف این پادشاه پارسی نیکو جوهر به عنوان سفیر به سرزمین نیکوی تایلند رهسپار بگشته و یک سفرنامه نیکو از خویشتن به یادگار بگذاشته می باشد بنام سفینه سلیمانی (به به از این اسم نیکو) و نسخه خطی این سفرنامه نیکو توسط پورفوسور مردیث اون در کتابخانه مخطوطات شرقی بریتانیای کبیر کشف بگشته و به چاپ رسیده می باشد. البته شوربختانه ما هرچقدر سند و مدرک به پورپیران و دارودسته وی نشان بدهیم وی می نگارد که این اسناد نیکو جعلینه می باشند!!!! در حالیکه صدها کتاب درباره تمدن نیکوی آریایی و هاخامنشی ما در سرزمین تایلند نبشته گشته است، پورپیران به عنوان سرکرده دشمنان نزاد نیکوی آریایی می نگارد تمام این کتابها را افراد نادان نبشته اند و فقط خود وی دانا می باشد!!! طالب حقیقت شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:22 PM سلام به استاد و دوستان. جناب ساسان بابکان. الحق که آن کتاب «سفینه ی سلیمانی» نمونه ی بسیار خوبی برای نشان دادن سهل انگاری و یا حقه بازی در تاریخ است. من این کتاب را چندی پیش خواندم. هرچند ارزش خواندن ندارد. مشتی داستان ابلهانه است که گویا وقایع نگار سفیر ایران به تایلند آن هم در زمان شاه سلیمان صفوی نوشته است!! اما به مقدمه ی آن نگاه کنید. عباس فاروقی مصحح کتاب، در مقدمه چیزی به این مضمون آورده است که: این کتاب دو نسخه داشت؛ یکی در کتابخانه ی بریتانیا و دیگری در کتابخانه ی ملک. هر دو نسخه پر از اغلاط املائی است و نسخه ی کتابخانه ی ملک از آن یکی بدتر. به نظر می رسد که این نسخه از روی نسخه ی کتابخانه ی بریتانیا کپی شده باشد. نسخه ی بریتانیا در اوایل قرن بیستم، از شخصی به نام دیوید(نام خانوادگی اش یادم نیست) خریداری شده است. صفحه ی آخر کتاب که معمولا دربردارنده ی تاریخ نوشتن آن است، آب دیده و خوانده نمی شود. قدمت آن را از روی سبک خط نوشته اش تشخیص داده اند! اما جالب است که همین کتاب بی ارزش و بی هویت، دستمایه ی کتاب هایی مانند «نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب» نوشته ی عبدالهادی حائری می شود تا به وسیله ی آن، رابطه ی ایران و غرب را توضیح دهد! و اخیرا هم قرار است این سفینه ی بی در و پیکر را به ژاپنی ترجمه کنند! http://icro.ir/index.aspx?siteid=261&pageid=21789&newsview=574951 جا دارد که یک خسته نباشید مخصوص به خدمت جاعلان، خریداران، مصححان، مفسران و مترجمان این اثر و همه ی دیگر آثار این چنینی عرض کنیم. نظریه مالتوس و سری های واگرا و همگرای جمعیت و رشد و فزونی جمعیت (نظرات جالب دیگران)شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 6:29 PM بی نام شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 11:35 AM نظریه مالتوس از پذیرفته ترین نظریه های رشد جمعیت است که به عنوان یک عامل مرجع در بحث جامعه شناسی مورد ارجاع واسناد است .نظریه مالتوس بر این باور است که رشد جمعیت منطبق بر الگوی یک تصاعد هندسی و رشد امکانات تغذیه با الگوی منطبق بر یک تصاعد عددی بوده وخطر رشد جمعیت را به این وسیله گوشزد می نماید. پذیرش چنین الگویی در بحث جمعیت هر چند دارای اشکالات وایرادات بسیار است ولی به عنوان یک نظریه پذیرفته شده وبه اصطلاح کاچی است بعض هیچی.برای مثال رشد جمعیت از الگوی یک تصاعد هندسی ورشد منابع تغذیه از الگوی یک تصاعد عددی پیروی نمی کنند بلکه از الگوی سریهای واگرا و خارج از ضابطه های الگوریتمی پیروی می کنند چرا که در هر جامعه انسانی تحت شرایط مختلف مانند شرایط اقلیمی ، شرایط فرهنگی ،سیاسی ،اقتصادی ،علمی ،بلایای طبیعی ومهاجر پذیر و بومی گریز و... این سری واگرا دارای ساختار متغییر و غیر متشابه است وحتی در بعضی مواقع خاص این سری واگر به شدت همگرا و ساختار الگو را بی تناسب با جامعه تهی از جمعیت می کند مانند آنچه که استادبه استناد قران برای بعضی از اقوام ذکر کردند. لذا تعیین یک الگوریتم مشخص با وجود المانهای متنوع و متغییر وحوصول نتیجه های متفاوت به سبب شدت وضعف هر یک از المانهای متغییر وجود ندارد. عقلانی ترین نوع تعیین الگوریتم در این مورد به نظر بنده اتکا به روش استقراءو مشاهده با توجه به المانهای مختلف وموثر و همان روشی است که استاد به آن استناد کرده و هیچ جامعه ای را با کیله استاندارد و واحد توزین نکرده اند. چه بسا در جامعه ای دو برابر شدن جامعه سی سال ودر جامعه دیگر صد سال باشد. کپی رایت copy right و حقوق انحصاری و محرمانه و وفق سری سوداگران (نظرات جالب دیگران)شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:11 PM موومان جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 4:25 PM دوستان اشاره به این حقیقت هولناک را در لابلای پاسخ استاد پورپیرار جدی بگیرند: «...که از راه دور و از جانب یک ناشر بزرگ در انگلیس آمده است تا انحصار ترجمه مطالب به زبان انگلیسی را دریافت کند و البته حق التحریر هم خواهد داد...و بالاخره متنی را به دو زبان تنظیم می کند که انحصارا حق ترجمه و نشر مطالب با ترجمه انگلیسی به فلان ناشر داده خواهد شد و همین. دیگر شما مالک نوشته خودتان نیستید...» این آفت انحصار در حق بهره برداری از محصولات معنوی، تحت عناوین دهان پرکنی مثل حق کپی رایت و غیره، یکی از کثیفترین شگردهای یهودیان در سوءاستفاده از دانایی های عام بشری ست، که بنا بر ذات خود متعلق به عموم بشریت است نه اینکه در انحصار کمپانی ها باشد. این چه معنی دارد که مثلا حق ترجمه ی یک کتاب به یک ناشر بخصوص فروخته شود؟؟؟؟!!! آیا اگر از سطحی نگری خارج شده و کمی در عمق مطلب فرو رویم، جمله ای مسخره تر از آن خواهیم یافت؟؟ آیا ترجمه حقی است که فروخته شود؟؟؟!!! و یا در مثالی دیگر، این به چه معناست که شرکتی یک محصول شیمیایی ویژه را با فرمول انحصاری و محرمانه وارد بازار کند؟؟؟ آیا همگی ما انسانها در یک دنیای مشترک زندگی نمی کنیم و در مقابل طبیعت واحدی مسئول نیستیم؟؟ و اگر اینطور است، آیا محرمانه نگه داشتن فرمول یک محصول به بهانه ی حفظ جایگاه اقتصادی در برابر رقبا در بازار، به معنای ایجاد فساد مادی و معنوی در زمین و تخریب طبیعت نیست؟؟ در این راستا به محصول COREXIT ساخته ی کمپانی هولدینگ نالکو اشاره می کنم که برای پراکنده کردن لکه های نفتی از جمله پس از حادثه ی شرکت BP در خلیج مکزیک به کار رفته است: http://en.wikipedia.org/wiki/Corexit این محصولات، به ویژه COREXIT 9500 برای طبیعت سمی هستند. فشار افکار عمومی باعث شد تا بخشی از اطلاعات محرمانه ی آنها به بیرون درز کند: «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس...» (روم، ۴۱) پس به هوش باشیم که چه دیوارهای انحصار اطلاعاتی متنوعی را در مقابل ما علم کرده اند؛ موانعی که طیفی از آن هم همین بایکوت رسانه ای تحقیقات آقای پورپیرار به دستور مستقیم اورشلیم بوده، و همراه با بانکداری یهودساخته مانند دو بال پرنده ی فساد و بدبختی در جهان سایه افکنده اند. ایرادات و بهانه های بنی اسرائیلی یهودیان و سنگ اندازی در راه حق (عجز و آوارگی مخالفان)جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 10:55 PM ساده دل جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 12:33 PM استاد منظورتان از اینکه یهودیان مانع میشوند چیست؟ آیا برای ترجمه مانع مالی در میان هست؟ پاسخ: شگرد یهودی مانع تراشی بسیار حساب شده است. روزی کسی وارد دفتر می شود و با لکنت زبان تفهیم می کند که از راه دور و از جانب یک ناشر بزرگ در انگلیس آمده است تا انحصار ترجمه مطالب به زبان انگلیسی را دریافت کند و البته حق التحریر هم خواهد داد. پاسخ می شنود که قصد دریافت حق تالیف ندارم و بالاخره متنی را به دو زبان تنظیم می کند که انحصارا حق ترجمه و نشر مطالب با ترجمه انگلیسی به فلان ناشر داده خواهد شد و همین. دیگر شما مالک نوشته خودتان نیستید. تاکنون سر سه فقره از این سفیران حقه باز را به طاق کوبیده ام که قصد ترجمه به زبان های ترکی استانبولی و عربی را داشته اند. ۱۱ سال پیش سازمان جهانی یهود در سایت لوتوس دستور بی توجهی به این تحقیقات را داده اند و حالا پس از این همه سال و این انبوه مطالب در این جمهوری اسلامی آن دستور سکوت با دقت کامل رعایت می شود. ارسال مجموعه هایی از سئوالات بی ربط نیز با همین مقصد است. مستند جدیدی از استاد مجتبی غفوری در آخرین مراحل ساخت و تولید خود (مستند جدید(نامگذاری موقت))جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 12:05 PM *** جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 06:32 AM استاد عزیز سلام یادمه که بهمن ماه فرمودید بزودی مستند جدید آماده میشود.میتونیم امیدوار باشیم تا پایان این ماه شاهد این امر باشیم؟ پاسخ: شاید هم در آخر تیر. استاد غفوری نازنین از فشار کار چون چوبی نازک شده و خدا را شکر نخواهد شکست. احتمالا پایانی بر یک بحث جمعیت شناسانه در وبلاگ آقای پورپیرار (نظرات جالب دیگران)جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 12:03 PM مسعود جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 01:20 AM آقای مهدی - مهدی قهر کدام است؟ اصولا در بحث، دلخوری بی معناست. مثال سگ و گربه را بی ربط به موضوع دانستم. همین... توضیحات شما و آقای سنجری مرا متقاعد نکرد. کفایت مذاکرات را به این خاطر گفتم که این بحث مربوط به مطالب گذشته است. طولانیتر شدن این پرسش و پاسخها که گاها بی ربط به یکدیگر هستند را خارج از حوصله جمع حس میکنم. در هر حال چه این فرمول صحیح باشد چه نه، چه خود واقعا به درستی آن برسیم یا اینکه به خاطر فرموده استاد آن را بپذیریم، فرقی در این حقیقت که این سرزمین قرنهای متمادی خالی از تجمع متمدن بوده است نمیکند. در هر حال با تشکر از وقتی که برای نگارش کامنت اختصاص دادید. در پناه حق باشید. مسعود سنجری جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 02:26 AM آقای مسعود همان پاسخ استاد به شما برای پایان این بحث کافی است. اگر واقعا به دنبال رفع ابهام باشید همین پاسخ کوتاه استاد را خواهید گرفت. آمون : اگر این آخر داستان باشد، ارجاع به ماقبل این می شود: مبارزه علنی یهودیان با بنیان اندیشی و بهانه بنی اسراییلی آوردن (یهود)جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 12:00 PM مسعود جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 01:25 AM چند وقت پیش کتاب اسلام و شمشیر را در اختیار یکی از دوستانم که در مالزی تحصیل میکند قرار دادم. برای این که این کتاب را در اختیار سایر دوستان مسلمانش قرار دهد سراغ ترجمه انگلیسی کتاب را میگرفت. استاد آیا این مجموعه یادداشتهای ارزشمند به انگلیسی ترجمه شده است؟ پاسخ: آقای مسعود. یهودیان علنا می گویند که مانع کار خواهند شد و تاکنون هم موفق بوده اند. واگذاری مجازات الهی عذاب نازل شده بر یک قوم به بندگان زمینی (جملات زیبا)پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 9:27 PM محمد اوجال پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 3:00 PM با سلام جناب پورپیرار، در پاسخی که برای آقای مهدی مهدی نوشته اید از تشابه رخدادهای ذکر شده در قرآن (که در آنها مردمانی در اثر بلایای آسمانی بکلی نابود شده اند) و رخداد پوریم سخن گفته اید. این موضوع (گرچه در یادداشت شماره 77 نفی کرده اید، اما) آیا "قرینه"ای بر "غیر زمینی بودن علت رخداد پوریم" نیست؟... ضمن اینکه از سوی دیگر می توان پرسید: چه قرائن و شواهدی مبنی بر "زمینی" و به عبارت صحیح تر "انسانی" بودن علت حادثه پوریم می توان ارائه کرد؟ ممنونم پاسخ: آقای اوجال. پیش تر هم در این باب مختصری گفته شد با این اشاره که خداوند انهدام هیچ قوم و موردی را به قوم دیگر واگذار نکرده و مجازات خاطیان با انواع و اسباب حوادث آسمانی اجرا شده است. زیرا آدمیان در قوم مجری چه بسا خود شایسته عذاب اند. برداشت آماری در مورد جمعیت ایران بر اساس رشد عمومی جمعیت ایران (متفرقه)پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 9:24 PM مسعود پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 2:29 PM آقای سنجری این صفر نسبی همان صفر نسبی است که در دو سطر آخر صفحه 1363 جلد 4 برآمدن صفویه یا همان یادداشت 150آمده است. این که "در کل افزایش جمعیت فعلی ایران حاصل مهاجرت غیرطبیعی است " چه ربطی به سؤال من داشت برادر؟ به جز ایران، دیگر برای چه کشور یا منطقهای میتوان از این روش برگشت به عقب با نرخ رشد ثابت و همچنین ثابت دانستن تعداد سالهای لازم برای دو برابر شدن جمعیت در همه دورههای تاریخی استفاده نمود؟ آقای مهدی-مهدی به نظر من هم برای این که "بحث به زنجیره ای از ایراد و پاسخهای گیج کننده و غیر قابل جمعبندی منجر نشود" و بحث از سگ و گربه به آوردن مثال از ماجرای انقراض دایناسورها نرسد بهتر است بگوییم کفایت مذاکرات... پاسخ: آقای مسعود. اگر فرمول تکثیر فقط در ایران صحیح باشد و با نحوه رشد هیچ قوم دیگر منطبق نشود، صحت برداشت آماری در مورد رشد نفوس در ایران را تخریب نمی کند.
آمون : و چه بحث مفصلی! رجوع به:
http://purpirar.blogsky.com/1391/03/18/post-2102/
حجار و نقاش و معمار فتحعلی شاه در راه کتیبه نویسی برای قاجار (کتیبه ها)پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 5:02 PM مسعود پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 12:13 PM "...فتحعلی شاه که زمان قبل از پادشاهی خویش را در شیراز گذرانده بود، با دیدن نقش برجسته های آن دیار، سه نفر به نامهای حجارباشی، نقاشباشی و معمارباشی را مسئول ساخت کتیبهای در چشمه علی به همراه دو کتیبه مشابه، یکی در تنگه واشی در فیروزکوه و دیگری در تونل وانا در جاده هراز کرد..." استاد نظرتان راجع به این کتیبهها که به نام فتحعلی شاه وجود دارد چیست؟ پاسخ: از قماش سفرهای ناصر الدین شاه به فرنگ است. چشم روشنی دیوان اشعار ناصرالدین شاه قاجار بی سواد و ترک غیر فارس (قاجار)پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 5:01 PM سعید.س پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 07:17 AM سلام استاد پس از ناصرالدین شاه سیاح چشممان به ناصرالدین شاه شاعر روشن! گویا یکی از ملزومات ملکداری در این مملکت داشتن طبعی دیوانساز است! http://babajoonshirazi.blogfa.com/post/80
مسعود پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 12:54 PM دیوان ناصرالدین شاه قاجار به صورت پی دی اف http://www.ketabfarsi.org//ketabkhaneh/ketabkhani_2/ketab2309/ketab2309.pdf پاسخ: برای سازندگان شاه نامه فردوسی، ساخت دیوانی برای زیر بغل ناصرالدین شاه هم دشوار نبوده و نیست. به تر همان که به دنبال ناصرالدین شاه در اروپا بگردید.
آمون : البته چنین کتابی از چنان لینکی قابل دانلود نیست. ظاهرا مشکلی در لینک دادن وجود دارد. ادامه سلسله مباحث مربوط به جمعیت شناسی مرتبط با پوریم در جهان (نظرات جالب دیگران)پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 4:59 PM سعید.س چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 1:53 PM جناب آقای سنجری! با این که مخاطب شما آقای مسعود بودند نه من اما اجازه دهید بگویم که جمعیت انسان مثل قطعه یخ نیست که جلوی انوار آفتاب آب شود و در زمین فرو رود! حتی در صورت مهاجرت از یک نقطه به نقطهای دیگر از یک کشور نیز جز نفوس همان کشور محسوب میگردد! باری، ما به مهاجرپذیر بودن یا مهاجرفرست بودن یک کشور کاری نداریم؛ فقط طبق فرموده حضرت استاد جمعیت فعلی آن را بنا بر یک نرخ رشد معقول عقب میبریم! همان گونه که حضرت استاد در مثالی بزرگتر جمعیت کرهی زمین را بدون هیچ گونه تمایزی در فاکتورهای گوناگون محاسبه کردند پس بایستی بتوان این کار را در مورد عربستان که جز ناچیزی از این کرهی خاکی است نیز انجام داد. مسعود پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 00:41 AM آقای سنجری هر کشور یا منطقه ای از جهان را که صلاح میدانید و به نظرتان از نظر وفور منابع آبی و غذایی شبیه ایران است و مهاجر فرست هم نیست انتخاب کنید و با روشی که درباره ایران مصداق دارد جمعیت آن را به عقب برگردانید تا بیینید که خیلی زود به صفر نسبی میرسید و مناطقی را که در آنها پوریم رخ نداده است را نیز با استفاده از این روش که نرخ رشد جمعیت را همواره در طول زمان ثابت فرض میکند خالی از جمعیت ببینید. برای بنده قبول خالی از تجمع متمدن بودن سرزمین ایران بدون این بحث جمعیت شناسی تاریخی هم با استناد به دلایل بسیار ارائه شده از سوی استاد در طول این سالها مورد قبول و اعتماد است و نیازی به محکمتر کردن آن با این مدخل نمیبینم. با آرزوی سلامتی برای استاد عزیز... اگر جسارتی هم شد انشاالله خواهید بخشید. مسعود سنجری پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 08:59 AM آقای سعید .س شما بگونه ای رفتار می کنید که انگار برای نوشتن مطلب در وبلاگ استاد باید از شما اجازه بگیریم؟ موضوعاتی هم که نوشتید ارتباطی با آنچه نوشته ام ندارند. پدیده مهاجرت باید در هر محاسبه جمعیتی حاضر باشد. استاد بحث جمعیت را بعنوان یکی از راههای نشان دادن انقطاع حیات در ایران طرح کردند و چون در شبه جزیره عرب انقطاع حیات وجود نداشته لذا روش محاسبه باید متفاوت باشد. مسعود سنجری پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 09:29 AM آقای مسعود این صفر نسبی که فرمودید چه هست؟! در کل افزایش جمعیت فعلی ایران حاصل مهاجرت غیرطبیعی است و مطالبی که استاد برای مقایسه جمعیت اطراف منطقه خاورمیانه مثل اروپا و آسیا برشمردند صحیح هستند. مهدی - مهدی پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 11:04 AM آقای مسعود، در پاسخ به جنابعالی مجبور به مفصل نویسی هستم تا انشاء الله بحث به زنجیره ای از ایراد و پاسخ های گیج کننده و غیر قابل جمع بندی منجر نشود. موضوع جمعیت شناسی مختص تجمعات انسانی در محدوده رخداد پوریم نیست. گرچه به مطالعه سرزمین پوریم زده کمک مناسبی می کند ولی اعمال آن در جغرافیای دیگر کره ارض، دریچه نوی به شناخت حیات انسان روی زمین باز می کند. واقعیاتی هستند که قابل انکار نیستند: اول آنکه هیچ رخداد ویرانگر طبیعی نیز تمام انسان های یک منطقه را از بین نمی برد. چه رخدادهای اجتماعی و انسانی مانند جنگ چه رخدادهای طبیعی مانند زلزله، گردباد یا یک سیل به شکلی که می شناسیم، نه تنها تمام انسان های یک منطقه را پاکسازی نمی کند بلکه در بدترین حالت بیش از بیست درصد جمعیت را از بین نمی برد. دوم آنکه انسان برخلاف سگ و گربه، به حداقل باقی مانده از زاد ولد خود، حساس است. کسی یک سگ یا گربه اجاق کور نمی نامد یا آن سگ یا گربه از آنکه هیچ فرزندی نیاورده یا هیچکدامشان باقی نمانده اند ناراحت نمی شود و اقدام به تجدید آن نمی کند. حیوانات بسته به شرایط محیط و امکاناتی که برای آنها فراهم است زاد ولد می کنند. ولی انسان ها از قدیمترین دورانی که بشر به یاد دارد نه تنها از بی فرزندی گریزان بوده و انسان های بی فرزند در میان آنها، حتی امروز، استثناء و غالباً از سر ناچاری چنین بودده اند، بلکه انسان حتی به یک فرزند نیز اکتفاء نمی کند و تک فرزندی برای انسان نگران کننده است و آن هم پدیده ای نادر در میان انسانها از گذشته تا امروز است. سوم اینکه بصورت منطقی تجمعات انسانی بر روی زمین بصورت همزمان از چند نقطه جوانه نزده اند بلکه از یک جغرافیا به جای های دیگر پراکنده شده اند. نگاه به این واقعیات ما را به چند نتیجه هدایت می کند. اول آنکه اگر نقطه ای اکنون مسکون است از روز اول چنین نبوده و این جمعیت با یک مهاجرت شکل گرفته است. پس اگر بررسی جمعیت یک منطقه در زمان دور یا نزدیک جمعیت آن را به صفر نسبی میرساند پس آن زمان همان مهاجرت تجمعات اولیه است. دوم اینکه اقوامی بر روی زمین، بر اثر حوادثی غیر عادی که نمونه هایی از آن را خداوند در قرآن ذکر می کند، بطور کامل معدوم شده اند. پوریم یک نمونه تسویه کامل است و بنیان اندیشی مدعی نیست که تنها نمونه است. نمونه دیگر طوفان نوح است که ترکیه را پاکسازی کرده. چنین مواردی نه تنها وجود داشته اند بلکه حتی کم نیستند. مشکل اینجاست که کسانی که تاریخ رسمی را تدوین کرده اند بدون اشاره به هیچ رخداد قابل توجهی و تنها با اشاره به چند جنگ که جز کسر قلیلی را از نمی توانسته از میان ببرد، جمعیت این سرزمین را پیوسته و پشت در پشت و نسل در نسل همین اعلام کرده اند. در هر منطقه ای مهاجران یا به سرزمینی بکر وارد شده اند یا به محلی رفته اند که اقوام پیشین بر اثر رخدادی که بر ما شناخته نیست، تسویه کامل شده اند. در ایران نیز جز این نیست. یکبار پوریم منطقه را خالی از سکنه کرده و بار دیگر چند صد سال پیش مهاجرانی به این منطقه وارد شده اند و جمعیت اولیه را تشکیل داده اند. در عربستان هم، حتی کمبود امکانات اگر رشد جمعیت را کند هم کرده باشد ولی مانع از آن نشده است و فزونی جمعیت نسبت به امکانات آن جغرافیا باعث سر ریز جمعیت به جغرافیاهای دیگر شده است. در ضمن این را هم اضافه کنم که ما از رخدادهایی که جمعیت انسانی را تعدیل کرده باشد، پس از نزول قرآن تا چند صد سال پیش، یعنی در بازه ای در حدود هزار سال، بی اطلاعیم. به هر حال نمی توان منکر آن سه واقعیتی که عرض کردم، شد. به جای آنکه تعجب شما مانع از پذیرش واقعیات و تبعات آن باشد، بیاندیشید که چه بر سر انسان گذشته که از آن بی اطلاعیم. با احترام مهدی پاسخ: آقای مهدی. در واقع توجه به تشابه عواقب، میان سایت های تخریب شده در ماجرای پوریم، با دیگر نمونه های مذکور در قرآن را، که هیچ یک اثری از بارسازی ندارند، می توان به عالی ترین صورتی انهدام کامل و بی جایگزین و یا همان قتل عام شناخت. زیرا در هر دوی این ماجراها بازمانده انسانی برای ترمیم و تجدید حیات نبوده و اطلاعات در باب مردم ساکن در دایره این حوادث به تمامی مفقود شده است با این تفاوت که نام اقوام نابود شده بر اثر خشم الهی را در اشارات قرآن می توان یافت و در قتل عام پوریم حتی همین اندازه آگاهی نیز به دست نمی آید. آمون : این بحث، ذیلی است بر: افتخار کردن ایرانیان به گذشته و عدم توجه و اقدام برای دوران فعلی (نظرات جالب دیگران)پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 4:53 PM عبود پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 03:51 AM یک استاد ایران دوست آلمانی: شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می نازید بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید! امروز یک استاد آلمانی ام که بیش از ۷۰ سال عمر دارد مرا زیادی به فکر انداخت.می گوید پیش از انقلاب بسیار به ایران سفر کرده است و بعد از انقلاب یک بار که برای همیشه اش بس بوده! شیفته ی عمر خیام و حافظ و اصفهان و طبیعت کردستان است.امروز بعد از ساعتی حرف از خاورمیانه و اعراب و تاریخ و پرسپولیس شد و بلاخره رو به من وعصبانیتهایم نسبت به اعراب گفت:شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می بالید و این واقعن حق شماست اما هرگز با هیچ کدام از شما آشنا نشده ام که برای یک بار هم که شده از خودتان حرف بزنید و بگویید حداقل در همین ۱۰۰ سال اخیر چه کرده اید؟ همیشه ناراضی هستید و همیشه می نالید.همیشه مقصرهایی وجود دارند که شما را از پیشرفت بازداشته اند و همیشه اعراب ۱۴۰۰ سال پیش مقصرهای اصلی این بازی هستند. اگر تمام این ۱۴۰۰ سال شما به این حال گذشته باشد دلیل حال و روز امروزتان را می فهمم.با هر کدام از شما ایرانی ها که آشنا می شوم از تاریخ تان حرف میزنید بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید و همیشه می اندازید گردن دیگران یا پدرانتان. همیشه از حمله اعراب حرف می زنید و گویی همین دیروز اتفاق افتاده است و طی این ۱۴۰۰ سال دست و پای ما برای تغییر بسته بوده است اگرچه یادتان می رود اینطور نبوده و حتا بعد از اسلام شما هنرمند و دانشمند و فیلسوفهایی که می بایست باشید بوده اید.کمی به اوضاع خودتان چه قبل از انقلاب رضا خان چه قبل از انقلاب خمینی و چه حالا نگاه کنید .. هرگز راضی نیستید :( بلاخره کی می خواهید از خودتان حرفی بزنید؟می گفت: پیش از انقلاب که به ایران می آمدم همه به نظر خوشبخت میر سیدند و این را می شد حداقل از سر و وضع و خانه زندگی ها و رقص و پایکوبی ها فهمید.ولی باز هم همه ناراضی از شاه بد می گفتند.بعد از انقلاب که آمدم اثرات مخرب جنگ را دیدم و نمی توانستم درک کنم چرا دست به کار ساختن نمی شوید.برایت متاسفم پریسای عزیز که نمی توانم در این زمینه همراهت شوم!! تو را نمی گویم ولی این عقاید نژاد پرستانه درباره ی اعراب را بسیار شنیده ام. اعراب امروز در دنیا پیشرفته تر، آبرودارتر، دوست تر، همراه تر و موفق تر هستند و من برای آن بیشتر ارزش قائل هستم تا برای مردمانی که همیشه شاکی از همگان و مغرور به آنچه که دیگر نیست یعنی تاریخ. من خوب می دانم حکومت شما خونخوار است اما خوب تر می دانم که آنها متعلق به یک کشور دیگر نیستند و جزئی از کل همان مردمان هستند.در آن کشور هیچکس به فکر ساختن نیست.شما اگر نخبه باشید فراری ،اگر بی پول باشید جنایتکار،اگر معمولی باشید سکوت کنندگان بزرگ،اگر بی سواد باشید دین دار و انقلابی و اگر ثروتمند باشید فراری از هویت واقعی تان هستید.وقتی از اینکه اعراب پر رویی می کنند و سن کشورشان به سن پدربزرگ من قد نمی دهد حرف زدم،گفت:در جلسه ای بودم که استاد جغرافیایی اهل پرتغال می خواست درباره ی هویت اصلی اعراب حوزه خلیج فارس صحبت کند.در میان حرفهایش می گوید: آنها ۷۰ سال پیش وجود نداشتند! ناگهان همه اعضای جلسه استاد جغرافیا را به سکوت وا می دارند و می گویند: اتفاقن همین نکته ی قوت است و نشان دهنده ی اینکه:اعرابی که وجود نداشتند امروز سرمایه های غرب را به هر شکل ممکن به سمت خودشان جذب می کنند و در حال سازندگی و کسب رضایت بیشتر مردمشان هستند این اتفاقن می تواند مایه ی افتخارشان باشد.یادتان نرود که بشر همیشه در حال فتح کردن است.اگر نتوانید دفاع کنید و خودتان را نشان بدهید دیگرانی هستند که داشته های شما را ببرند و این قانون طبیعت است که حالا با پروتوکولها و کتابهای قانون بین المللی رنگ و لعاب شده! ربطی به ایرانی بودن یا عرب و غربی ندارد احتمالا اشاره به خزعبلات و چرند و پرند های شایع در تاریخ ایران (متفرقه)پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت 4:52 PM aydin چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 11:50 PM زنگ تفریح : http://www.youtube.com/watch?v=UQsmTWbRTbw استاد اگه خسته شدید نگاه کنید که خیلی حال میده ! نقطه سر خط . آفرین به صبر شما آمون : طبق معمول! فیلتر است! اگر کسی از دوستان دید، به ما هم بگویم، توهم بزنیم که همین طور است که می فرمایند! آقای رضا مرادی غیاث آبادی و قضاوت در برابر واکنشهایش به ناریا (نظرات جالب دیگران)چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 11:57 PM رهگذر چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 2:38 PM آقای موومان مشکل اینجاست که برخلاف تصور شما، من اصلن به کسی نمره ندادم! نمرات ذکر شده فقط مثال بودن آقا معلم موومان! البته اگه شما معلم خوبی هستین، من مخالفتی ندارم که شما به اون آدم هم نمره بدین! چه صفر و چه سه یا چهار! اسمش رو هم رو برد بزنین تابستون بیاد دوباره امتحان بده! راستی من نمی دونم این روزها هم مثل زمان ما بچه ها تجدید میشن یا دروه و زمانه عوض شده؟؟
محمد اوجال چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 4:44 PM جناب آقای رهگذر، سلام اگر کسی مستند تختگاه هیچکس را دید و "نیمه کاره بودن تخت جمشید" و "تبعات منطقی متعدد آن" را درک کرده و پذیرفت، اما هنوز و ـ به عنوان اولین و ابتدایی ترین "گام" پس از آگاهی از گمراهی پیشین ـ به جای "متوقف کردن" تکرار ادعاهای جاری در خصوص تخت جمشید و هخامنشیان و ...، به تداوم و ترویج همان ادعاها و یا مطالب مرتبط با آنها پرداخت، پس یا به ساده ترین عبارت یا در باغ تشریف ندارد و یا "آگاهانه" دست به چنین عملی می زند، که تکلیف آن هم مشخص است. (در عین حال نگاهی به همان مطلب وی، با عنوان "در ستایش پورپیرار"، و توجه به دلایلی که برای سزواری آقای پورپیرار به تحسین و تمجید بر می شمرد، کافی است تا عمق درک وی از مطالب و تحقیقات جناب پورپیرار را بسنجیم!) این قاعده ای کلی است که بنده قبول دارم و وقتی مطالب آقای غیاث آبادی را مرور می کنم، می بینم که این قاعده برای ایشان صادق است. موفق باشید
آمون : و این داستان ادامه دارد از :
http://purpirar.blogsky.com/1391/03/17/post-2096/
اندر باب اصفهانیان و شناخت آنها بر اساس شواهد عینی فردی غیره (نظرات جالب دیگران)چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 4:38 PM آیدین قشقایی چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 10:28 AM سلام به دوستان من الان حدود یکسالی هست که در شهر اصفهان ساکنم و در این مدت سعی کرده ام از طریق بررسی و مشاهده شواهد و سوابق موجود؛ به شناختی از مردم و شهر اصفهان دست یابم. در ادامه برخی از ویژگیهای اصفهان و اصفهانیها را بر می شمارم. پیشاپیش عرض کنم که این یافته ها صرفاً تجربیات من از زندگی با مردم این شهر است. 1-در این شهر فاصله طبقاتی خیلی کم است و بخش عمده ای از مردم این شهر طبقه متوسط و بالا هستند هر چند از ظاهر آنها معلوم نباشد. 2-اصفهانیها اصولاً مردمی قناعت پیشه اند و علیرغم توان مالی خوب؛ اهل تجملات نیستند. ضمناً موقعی که اموراتشان با پراید می گذرد نمی روند پژو بخرند ووو 3- فساد مشهود در این شهر بالنسبه کم است و بی گمان یکی از شهرهای سالم ایران از این لحاظ است. البته من با فردی اصالتاً کرد که می گفت حدود 20 سال در این شهر زندگی کرده در این مورد سئوال کردم گفت اتفاقاً فساد در این شهر زیاد است منتهی آن را عیان نمی کنند!!!! 4- این شهر شهر تمیزی است و روزی دو بار زباله ها جمع آوری می شود: ساعات 10 صبح و 10 شب. ضمناً در سطح شهر به جز در مکانهای پربازدید؛ در بقیه جاها سطلهای زباله تعبیه نشده است. 5- مردم این شهر غریب نواز نیستند و اصولاً از غریبه ها خوششان نمی آید. عموم افرادی که اصالتاً اصفهانی نیستند و در این شهر ساکن اند از اصفهانیها دل خوشی ندارند. 6-در بین مردم این شهر افرادی با چهره تبتی و ازبکی هم زندگی می کنند که با همان لهجه کذایی اصفهانی هم صحبت می کنند. 7-اصفهانی جماعت مفت و مجانی کاری نمی کند و بقول قدیمیها؛ الکی روی زخم کسی جیش هم نمی کند!!!! 8-یک ویژگی فضولی و سرک کشی در زندگی دیگران در فرهنگ اصفهانیها وجود دارد که از سرک کشیدن در زندگی دیگران خوششان می آید. این فرهنگ اصفهانیها باعث شده برخی از غیر بومیان ساکن در این شهر مردم آن را دهاتی خطاب کنند!!!! 9-بخش عمده ای از مهاجرین به شهر اصفهان به دلایل عدیده ای از قبیل نزدیکی به محل کار؛ غریب نواز نبودن اصفهانیها وووو؛ در شهری در 20 کیلومتری شمال اصفهان با نام شاهین شهر ساکن شده اند. این شهر گرانتر از اصفهان است؛ فرهنگ پوشش زنان و مردانش هیچ شباهتی به اصفهان ندارد. عموم مردم این شهر مهاجرین از استانهای خوزستان؛ چهارمحال و لرستان هستند که شامل اقوام لر؛ عرب ؛ قشقایی ؛ دزفولی وووو می شوند. قشقاییهای این شهر عموماً دو رگه اند. در این شهر تا دلتان بخواهد سمبوسه فروشی و فلافل فروشی وجود دارد که عموم فروشندگان آن هم بر و بچ خوزستان هستند. یکی از لهجه های رایج در اصفهان لهجه گزی( شهرکی در فاصله 10 کیلومتری شمال اصفهان) است که گویا با لهجه مناطق خرزوق ( شهرکی در 5 کیلومتری شمال اصفهان) وووو اشتراکات زیادی دارد. این لهجه به نظر ملغمه ای از فارسی با زبانهای دیگر است که من در حال حاضر به دنبال مطالعه این لهجه هستم. فکر کنم این زبان یکی از زبانهای یدیش یهودیان باشد. انشالله به محض تکمیل مطالعاتم؛ نتایج را خدمت دوستان اعلام خواهم کرد. آیدین قشقایی چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 1:10 PM دوستان در ادامه مطالبم در مورد اصفهان؛ مردمان دو روستا در استان اصفهان خیلی از لحاظ علمی رشد کرده اند و زبانزدند: روستای نصرآباد در جنوب غربی شهر اصفهان در خیابان آتشگاه؛ روستای فشارک در شرق شهر اصفهان در مسیر اصفهان به نائین. بخشی از پزشکان و بزرگان اصفهان از مردم این دو روستا هستند. نام خانوادگی بخش عمده ای از مردم نصر آباد؛ "نصر اصفهانی" است. مباحثه دوستان در مورد جمعیت شناسی در ایران و عربستان بدون پوریم (نظرات جالب دیگران)چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 4:21 PM عزیز سه شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 7:24 PM استاد گرامی در پی پاسخ به آقای مسعود سئوالی پیش امد.در اینکه ایران (و منطقه پوریم زده) تا چند صد سال پیش خالی از سکنه بوده استدلالات قدرتمندی از جانب شما ارائه شد بطوری که اصلا نیازی به استفاده از بحث در مورد نرخ رشد جمعیت نبود و ان براهین کافی بودند.اما با اینهمه هم شما وهم در کلیپی که اقای طالب حقیقت بزرگوار که بوسیله شما تایید شد به مبحث نرخ رشد پرداختید. سئوال این است چرا درباره جمعیت ایران نیازی به تحقیقات اختصاصی جمعیت لازم نیست ولی وقتی نوبت به عربستان میرسد استفاده از این روش برای اثبات خالی از سکنه بودن سرزمین عربستان مطالعات اختصاصی لازم است؟ ممنون مسعود سه شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 11:31 PM استاد برای سؤالم درباره بحث جمعیت شناسی تاریخی که جوابی از شما نگرفتم، لااقل به مرجعی در قم، مفتیای در سرزمین نجد یا خاخام کنیسهای رجوع میدادید تا شاید پاسخی دریافت کنم... منصور چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 00:48 AM آقای عزیز با سلام. پیشنهاد می کنم کتاب برآمدن هخامنشیان را مطالعه فرمایید بخصوص مقدمه و مطالب ابتدایی آن را که به طور بنیادین به عوامل موثر در بقا و پیشرفت تجمع های تمدنی پرداخته است. به نظر اینجانب آن مطالب بسیاز مهم است و قابلیت بسط بیشتر دارد. مسعود چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 00:51 AM خوشحال میشوم دوستانی که جان مطلب را دربارهی جمعیت شناسی تاریخی گرفتهاند بنده را نیز در درک صحیح آن یاری کنند که چرا دربارهی ایران میتوان با برگردان به عقب در زمان، جمعیت را در زمان طلوع عصر به اصطلاح صفوی به صفر نسبی رساند ولی در مورد مثلا عربستان نیاز به مطالعات اختصاصی است؟ سعید.س چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 07:16 AM آقای مسعود برای دریافت پاسخ سؤالتان ASAP به من رجوع کنید. با تقدیم احترام مسعود سنجری چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 09:36 AM آقای مسعود مبنای بحث جمعیت شناسی درباره ایران دلایل متعدد ذکر شده در خصوص نوساز بودن این کشور و جدید الورود بودن مردم فعلی به آن است. همچنین همان توقف ساخت و ساز مقارن با ظهور حاخام منشیان نیز عامل مهمی در این بحث هست. حال آیا این توقف ساخت و ساز در شبه جزیره عرب هم رخ داده است تا با همان معیارها و پارامترها در خصوص جمعیت فعلی آن دست به محاسبه بزنیم؟ اگر می پذیرید که حیات در آن منطقه استمرار داشته است لذا باید با مبانی دیگری در خصوص جمعیت فعلی آن قضاوت کرد. سعید.س چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 10:18 AM جناب سنجری عزیز! ما با در نظر گرفتن زمان 100 سال برای دو برابر شدن جمعیت، تأثیرات احتمالی فاکتورهای غیرمنتظره همچون قحطی، خشکسالی و ... (حتی شما بخوانید پوریم) را خنثی کرده و این عوامل را از دایره بحث کنار میگذاریم؛ چرا که بنا بر گفتهی حضرت استاد اگر انسان نتواند در صد سال به هر دلیلی، نسل خود را دو برابر کند بایستی ریغ رحمت را سر کشد و عطای زمین را به لقایش بخشد. پس در روند بحث، هیچ تمایز و تفاوتی بین عرب و عجم و ترک و تات نیست. اشتباه در اینجا است که ما در بحث مذکور، عوامل محیطی را ثابت فرض میکنیم و مثلا در محاسبهی جمعیت کرهی زمین نرخ رشد یک عرب در کویر لمیزرع نجد را با نرخ رشد یک سوئدی مرفهالحال برابر میگیریم و برای کرهی زمین جمعیت تریلیاردی میتراشیم و به دنبال علل نبود جمعیت مفقوده هستیم. جناب آقای مسعود! کلید بحث، در اغفال ما از عوامل محیطی و یکسان پنداشتن آن برای همگان است. چه برای ایران و چه برای عربستان این نرخ با توجه به شرایط محیطی متفاوت است. پایدار باشی. مسعود چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 10:21 AM آقای مسعود سنجری چرا جدیدالورود بودن مردم فعلی و نوسازبودن یک کشور و همچنین توقف ساخت و ساز باعث میشود که بتوان با نسبتهای برابر در طول زمان به عقب برگشت و جمعیت را به صفر نسبی رساند؟ دلایل ارتباط این دو مقوله با یکدیگر چیست؟ پس تکلیف مطالب ابتدای یادداشت 207 که جمعیت زمین در 25 قرن پیش 100 هزار نفر فرض شده و با مبنا قرار دادن دو برابر شدن جمعیت در هر 100 سال به رقم بیش از 3 تریلیارد برای زمان حال رسیدهایم چه میشود؟ آیا فقط سرزمین نجد است که نیاز به مطالعات اختصاصی و مبانی دیگری در خصوص جمعیت دارد؟ آقای سعید.س آدرس بدهید خدمت میرسم. مسعود سنجری چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 12:34 PM آقای مسعود شبه جزیره عرب بدلیل کمبود منابع آبی و غذایی تا دوران معاصر نمی توانسته پذیرای تجمعات مسکونی بزرگ باشد لذا با توجه به شرایط سخت زیست محیطی گروه های ساکن در آنجا حتی در صورت افزایش جمعیت چاره ای جز مهاجرت به مناطق دارای وفور نداشته اند. بر عکس در ایران قسمت های زیادی دارای وفور منابع آبی و غذایی است و لذا اگر این تواریخ جعلی را صحیح فرض بگیریم حتی بعد از حمله مزعوم مغولها هم باید جمعیتی بسیار بزرگ تری را در ایران شاهد باشیم. علاوه بر این برخلاف شبه جزیره عرب که یک سرزمین مهاجر فرست است (بدلیل کمبود منابع آبی و غذایی) اما ایران بخاطر وضع جغرافیایی و وفور منابع آبی و غذایی در بسیاری از نقاط آن سرزمینی مهاجر پذیر هم شناخته می شود. بنابر این مثال استاد در خصوص نحوه افزایش جمعیت در باره ایران مصداق دارد ولی درباره شبه جزیره عرب باید با روش دیگری به سنجش و بررسی دست زد. |
درباره نظرات ارسال شده و پاسخ هایی که استاد ناصر پورپیرار ارائه می دهند
چهارشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۱
پست 2097 تا 2116
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر