شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۱

پست 408 تا 437

ترجمه عربی اسلام و شمشیر  (اسلام و شمشیر)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:26 PM
مسعود سنجری
یکشنبه 12 دی ماه سال 1389 ساعت 1:19 PM
برادر عباس نازنین
سلام علیکم

ترجمه عربی اسلام و ششیر در وبلاگ به آدرس زیر موجود است

والسلام علیکم
فی امان الله

http://haghvasabr2.blogsky.com/
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

شعر و قرآن  (قرآن)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:25 PM
محمد اوجال اولوتورک
یکشنبه 12 دی ماه سال 1389 ساعت 01:50 AM
استاد از راهنماییتان ممنونم.
پس در اینصورت کلمه «الذین» در آیه 227 سوره شعرا، ربطی به «الذین» مستتر در «یتبعهم الغاون» ندارد و به «شعرا» بر می گردد؟
پاسخ:
آقای اولو تورک. خطاب مستقیم آیه ۲۲۴ متوجه شعرا است، ضمیری به همراه ندارد : «والشعرا یتبعون الغاون».  
  
 
آمون : البته صحیح آیه این است :  
وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

بازگشت از شعرسرایی  (قرآن)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:21 PM
محمد اوجال اولوتورک
شنبه 11 دی ماه سال 1389 ساعت 9:08 PM
با سلام
بنده به قواعد زبان عربی تسلط ندارم اما تقریبا مطمئنم که در آیه ای که ذکر کرده اید (إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ...)، ضمیر «الذین» به «الذین»یِ مستتر در فعل «یتبعهم» (در آیه «والشعراء یتبعهم الغاون») بر می گردد. یعنی معنای آیات به صورت مختصر به این شکل می شود که «از شاعران، "آنان" که گمراه اند، تبعیت می کنند، ... ، نه "آنان" که ایمان آورده و عمل نیک انجام می دهند ... ».
البته در این زمینه، باید استاد و سایر دوستان عربی دان و علی الخصوص دوستان عرب اظهار نظر کنند.
موفق باشید
پاسخ:
آقای اولو تورک. آیه ۲۲۷ سوره شعرا اشاره به کسانی دارد که از  شعر بافی باز می گردند و به عمل صالح و ذکر مکرر خداوند رو می کنند. باز گویی این بازگشت به وجه نیکویی در ترکیب  «و انتصروا من بعد ماظلموا»  بیان شده است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

علت رونق شاعری در ایران  (یهود)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:20 PM
محمد اوجال اولوتورک
شنبه 11 دی ماه سال 1389 ساعت 02:00 AM
استاد از توضیحاتتان بسیار ممنونم.

و این نکته را هم ـ که البته یکی دیگر از صدها آموخته ما از محضر شماست ـ برای دوستانی که شاید به تازگی به جمع بنیان اندیشان پیوسته اند اضافه کنم که بدین ترتیب و از پس دریافت این نکته ظریف و با اهمیت از قرآن کریم، اینک می توانیم به یکی از علل این همه شاعر تراشی و شعرسرایی، و فردوسی و حافظ و سعدی و مولانا و خاقانی و رودکی سازی جاعلان و شیادان یهود پی ببریم، که می توان گفت نوعی دهن کجی به خداوند و قرآن کریم بوده است.
پاسخ:
آقای اولوتورک. دقیقا همین طور است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

شعر، نوعی توهین و فحش و ناسزا در قرآن  (قرآن)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:19 PM
محمد اوجال اولوتورک
جمعه 10 دی ماه سال 1389 ساعت 4:34 PM
جناب حسین، سلام

(با اجازه استاد)
تا آنجایی که بنده می دانم خداوند زبان شعر را مستقیما لعنت نفرموده است، اما برخی آیات و از جمله آیه ذیل، تکلیف را در برخود با شعر و شاعری روشن می کند:
« وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ. اَلَمْ تَرَ اَنَّهُمْ فى کُلِّ وَادٍ یَهیمُونَ. وَاَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ. » (سوره شعراء، آیات 224 الی 226)
« ... و از شاعران هم، گمراهان پیروی می کنند. آیا ندیده ای آنها را که در هر وادی سرگردانند و ندیده ای که سخنانی می گویند که به آن عمل نمی کنند.» (امیدوارم ترجمه صحیح باشد)
اگر به سایر آیاتی که در آنها کلمه شعر و شاعر (با این معنای مورد بحث) آمده است دقت کنیم، مسئله روشنتر می شود.
اما نکته قابل تامل و ظریف در ارتباط با آیه فوق این است که این موضوع (یعنی اینکه تابعان شعرا، گمراهان هستند) بلافاصله و به دنبال آیاتی مطرح می شود که در آن از «شیاطین» سخن می شود:
«هَلْ اُنَبِّئُکُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیَاطینُ. تَنَزَّلُ عَلى کُلِّ اَفَّاکٍ اَثیمٍ. یُلْقُونَ السَّمْعَ وَاَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ. وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ.» (سوره شعراء، آیات 221 الی 224)
موفق باشید
پاسخ:
آقای اولوتورک. از کامنت خود نتیجه نهایی نگرفتید. توجه کنید که کافران و مخالفان رسالت پیامبر، برای تخفیف شخصیت رسول خدا، وی را شاعر و مجنون و آیات نازل شده را شعر لقب می داده اند. این مطلبی است که بخش عمده ای از داستان های یهود نوشته درباره ماجراهای صدر اسلام را بر باد می دهد که در باب معلقات سبعه و شب های شعر عرب راه انداخته اند. حال آن که اشارات قرآن حاکی است که شعر در نزد عرب جایگاه والایی نداشته و سرودن آن را با جنون برابر می گرفته اند. اگر به آن قسمت از کلام خدا نیز توجه کنید که تهمت شاعری را از پیامبر ساقط می داند، آشکار می شود که نه عرب صدر اسلام و نه خداوند برای شعر و شاعری مقامی قائل نبوده و سرودن آن را نهی کرده اند.   
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

مصادره به نفع قوم  (زبان ها)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:17 PM
صالح
پنجشنبه 9 دی ماه سال 1389 ساعت 7:31 PM
سلام. استاد تازگی ها نویسندگان ترک هم درمورد تاریخ ایران کتاب های تاریخی می نویسند و بعضی چیزها نوشته اند که برای من تازه هستند. مثلا نوشته اند سومرها و ایلامی ها ترک بودند و زبان التصاقی داشتند. درسته که من خودم ترکم،ولی برای من نظر شما مهم است. می خواستم ببینم این ادعا ها صحت دارند یا نه؟
واما اون آقایی که هم نام من هستید،بهتره تا اطلاعات کاملی در مورد موضوعی ندارید نظر ندهید. من هیچ وقت قصد دلقک بازی و اون چیزی شما گفتید نداشتم.
پاسخ:
آقای صالح. بی معنا و فاقد ارزش بودن چنین ادعاهایی، در چند یادداشت قبل انجام شده است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

زخم نشر در افغانستان  (مستند نشر زخم)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:16 PM
حمیدالله افغان
پنجشنبه 9 دی ماه سال 1389 ساعت 3:59 PM
استاد دانشمند و گرامی!
مستند زخم نشر را دیدم.فاجعه سرنوشت کتاب و کتابخوان در ایران و  افغانستان  و غیره از جاهای سرچشمه می گیرد که تحقیقات درخشان شما یکی از علت های اساسی آن را نیز برای ما شناسانده است.
اما نکته ای که درین مستند بدان اشاره نگردیده، جریان تجارت کتاب از ایران به افغانستان است.تجارت کتاب از ایران به افغانستان سابقه بیشتر از شصت سال دارد.امروزه در شهرهای کابل ، هرات، مزار شریف، قندهار، کندز، پل خمری و همچنان در پاکستان در شهر های مثل پشاور، کویته و اسلام آباد و غیره جاهای که اقلیت بزرگ مهاجران افغان زندگی می نمایند ،به دهها کتابفروشی (کتاب های فارسی) وجود دارند، که حدود 70 درصد کتاب های آن چاپ ایران می باشند. با توجه به وضع فلاکت بار نشر وکتاب و کتابخوانی اگر این نکته را نیزبدان بیفزاییم که قسمتی ازین کتاب ها به دست افغانها میرسد، تصویر کتابخوانی در ایران بیشتر از آنکه تصویر نموده اید،تیره تر وغمبارتر می شود.شما تصور بفرمایید اگر از تیراژ اندک هزار نسخه یی پنجصد یا جهار صد جلد آن از افغانستان و پاکستان سر در آورند، با توجه به جمعیت هفتاد میلیونی ایران ،مقدار باقیمانده بسیار اندک و در نتیجه فاجعه بار است.
مشکل ما افغانها درین زمینه خود داستان دراز و غمبارتری دارد که نمیخواهم سر شما را بدرد آورم. فقط اضافه می کنم که ما تجارت کتاب از ایران به افغانستان را موهبت الهی می پنداشتیم اما کاش این تجارت نمی بود تا ما با این روشنفکری مریض وتقلبی که شما پرده از رسوایی اش برداشته اید ، آشنا نمی شدیم وبه ما سرایت نمی کرد.اما از خداوند  شکرکذار هستیم  که تحقیقات درخشان شما در منطقه تابیدن گرفت ،و با بنیان اندیشی، بنیان دروغ را در حال درهم شکستن است.
پاسخ:
آقای حمید الله. این که هنوز به سعی یهود بنیان اندیشان را از تریبون های رسمی محروم کرده اند، خود می رساند که تا چه حد از عمومی شدن این مدخل ها می ترسند. فسیکفیکهم الله
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

معماری تخت جمشید  (تخت جمشید)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:14 PM
علی رضا
پنجشنبه 9 دی ماه سال 1389 ساعت 12:44 PM
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز
استاد روشنگریهای جنابعالی در مورد تاریخ ایران و منطقه و جهان بی نظیر است و چراغ راه طالبان حقیقت.
استاد سوالی که در مباحث اخیر و در متعلق دانستن بنای تخت جمشید به ساکنان اصلی منطقه (مثلا بابلیان) مطر ح میشود این است که در مستند تختگاه هیچ کس سبک و سنگی بودن این بنا با اقلیم منطقه و با سابقه ساخت و سازهای این منطقه ناسازگار عنوان میشود که با نظریه اخیر کمی تضاد پیدا میکند. لطفا در این باره بیشتر توضیح بفرمائید. ممنون
پاسخ:
آقای علی رضا. انتخاب مکان نامناسب تخت جمشید، به سهولت آن را از داشتن هویت بومی و ملی محروم می کند. این که امروز این مجموعه در حاشیه جنوبی ایران قرار دارد، مبنای مطمئن و مطلقی برای ایرانی شمردن آن نیست، چنان که در تمام موارد تکنیکی و فنی و مواد اولیه نیز نمونه بومی ندارد. در این باب مطالب تکمیلی به وقت خود ان شاء الله ارائه خواهم داد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

شعر و شاعری در قرآن  (قرآن)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:13 PM
حسین
پنجشنبه 9 دی ماه سال 1389 ساعت 09:04 AM
با سلام.
استاد در جواب یکی از کامنتها نوشته بودید که زبان شعر لعنت شده است.آیا در قران ایه ای در مورد منفور بودن شعر وجود دارد.؟
با تشکر
پاسخ:
آقای حسین. در آیات انتهایی سوره شعرا، خداوند شاعران را تحقیر کرده است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تردید  (حرف های فعلا مبهم !)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:12 PM
چهارشنبه 8 دی ماه سال 1389 ساعت 7:38 PM
http://news.yahoo.com/s/ap/20101227/ap_on_re_mi_ea/ml_israel_ancient_teeth
پاسخ:
جای تردید فراوان دارد.  
  
آمون : الحمدلله که هر جا سر می زنی، فیلتر است و لاجرم، مبهم!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ابراز خشم از قرآن  (افراد و شخصیت ها)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:09 PM
محمد
چهارشنبه 8 دی ماه سال 1389 ساعت 08:58 AM
 با سلام استاد
کافر زندیق مصطفی بادکوبه ای در جواب به آن کسی که در برنامه تلویزیونی صدا و سیما  گفته بود که زبان بهشت عربی است این مزخرفات را در نشت انجمن شعر خوانده.

شعر (خدای عرب)  از مصطفی بادکوبه ای
سروده ۲۷ آبان ۸۹


http://www.youtube.com/watch?v=Ew5EG-ZE2R0&feature=player_embedded

مرا به قعر جهنم ببر خدای عرب
بشرط آنکه نیاید در آن صدای عرب

مرا بهشت چه حاجت که زاده عشقم
بهشت حوری و غلمان بود سزای عرب

هزار ننگ ترا باد گر نمی فهمی
بجز کلام پر از قهر و انحنای عرب

خدای من همه عشق است بی نیاز کلام
نه آن خدا که همی سر دهد صلای عرب

خدای عشق و محبت که خانه اش دل ماست
نه مبتلای الفبا و مبتلای عرب

"اشد کفر و نفاقا"مگر نه گفته توست؟
چه می کنند نفهمان بسی ثنای عرب؟!

قساوت عربی نیست در خور تکذ یب
مگر دروغ بود اصل کربلای عرب

شعار عفو و پیام برابری می داد
که جا گرفت به دل کیش مصطفای عرب

اگر سرود عدالت نبود و عشق خدا
نمی سرود قلم مدح مرتضای عرب

فساد موبد و ساسانیان به بادم داد
وگرنه فر اهورا کجا ولای عرب

بر آستانه زرتشت می نهم سر جان
نه آن بهشت که باشد به زیر پای عرب

بهشت من سخن پرتوان فردوسی است
که نیست در سخنش رنگ اعتنای عرب

به بوستان و گلستان بهشت جاوید است
بهشت رشد بشر نی شکم سرای عرب

بهشت من سخن حافظ خوش الحان است
کلام پخته کجا شرح قصه های عرب

سخن ز مثنوی معنوی بگو ای دوست
که شادمانه بهشتی است بی عزای عرب

بهشت نقد جهان در رباعی خیام
هزاربار به از باغ  بی صفای عرب

کلام گاندی و شعر هوگو شرف دارد
بر آن سخن که برآید ز ادعای عرب


مرا به خشم مبین ای خدای کوچک خام
به جرم آنکه ندانسته ام بهای عرب

اگر که رفته بود عرب از سرای پاک"امید"
نمی سرود چنین شعر از جفای عرب

خدای من که خدای دلی به عشق قسم
که میهنم برهانی تو از بلای عرب
پاسخ:
آقای محمد. این گونه ابراز وجود و روده درازی های بی ثمر، که با زبان لعنت شده شعر بیان می شود، ابراز خشم نسبت به قرآن است که در قلب و ضمیر میلیون ها مسلمان قرار دارد، بی این که کم ترین اعتنایی به این حضرات ابراز کنند. اگر مایل به امتحان بودید از اهل کتابی که در فروشگاه های کتاب مقابل دانشگاه پرسه می زنند بپرسید بادکوبه ای و یا حتی اخوان ثالث را می شناسند؟! چنان که در مستند زخم نشر ملاحظه شد که مشتریان کتاب های دانشگاهی نیز الگوی روشن فکر مورد نظر خود را نداشتند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

نشر زخم در یوتیوب  (مستند نشر زخم)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:06 PM
علیرضا
سه شنبه 7 دی ماه سال 1389 ساعت 9:00 PM
آقای رهگذر سلام،

مستند زخم نشر را می توانید در یوتیوب تماشا کنید.
http://www.youtube.com/nariaproduction
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

فلاکت نشر ایران  (مستند نشر زخم)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:05 PM
صالح
سه شنبه 7 دی ماه سال 1389 ساعت 7:08 PM
پس موضوع مستند زخم نشر چیه؟
پاسخ:
شرح اوضاع فلاکت بار صنعت نشر ایران.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تورات و پوریم  (پوریم)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:04 PM
توحید
یکشنبه 5 دی ماه سال 1389 ساعت 10:09 PM
سلام استاد

اگر پس از چند سال درس آموزی از محضر شما شایسته ارائه نظر باشم ، درباره نتیجه گیری انتهاییتان در مورد هخامنشیان منطقی ترین نظریه برایم این است که اشارات تورات به قتل و عام پوریم را اصیل و واقعی و تاریخی بدانم و شخصیتهایی همچون اخشورش و داریوش و کوروش و کمبوجیه و ... را شخصیتهایی حقیقی و تاریخی ولی نه صاحب امپراطوری ای به نام هخامنشیان ، بلکه قومی شرور و اجیر شده برای یورش به بین النهرین که یهودیان در 100 پیش به کمک گنگ باستان شناسی خود و برای رد گم کردن اصل ماجرا و بیگانه بودن آنها و غیر بومی بودن آنها بنای نیمه تمام بابلی تخت جمشید را تصمیم گرفت به نام آنها سند بزند و با جعل چند کتیبه در تخت جمشید و بیستون این آثار بابلی را هخامنشی معرفی کند تا با «ایرانی» وانمود کردن آنها این رد را گم کنند که آنها بیگانگانی اجیر شده برای نجات یهود بوده اند و برای این منظور بهترین راه ایجاد نمایه هایی از بازمانده های بابلی منطقه برای بخشیدن هویتی مستقل به هخامنشیان با این برداشت که هخامنشیان یک حکومت مقتدر منطقه ای بوده اند که در حق یهود ذلیل و ضعیف لطف کرده و آنها را نجات داده اند تا کسی شک نکند که هخامنشیان هیچ استقلالی نداشته و تنها جیره خوار یهودیان بوده اند .
پاسخ:
آقای توحید. در حال حاضر که اثبات نونوشته بودن تورات از ده مسیر مختلف ممکن است اشارات  به قتل عام پوریم در کتاب استر را، به شهادت مساکن سوخته در سایت های کهن، و قطع کامل تولید و توزیع، در سراسر ایران باید جدی گرفت و ملحقات هخامنشی آن  را به دور انداخت، چرا که با عوالم مادی تاریخ همخوانی ندارد. در عین حال کتیبه سر پل ذهاب و بیستون دو مضمون مشترک با دو ارائه از نظر گرافیک مختلف اند. یافتن صاحب اصلی نقش برجسته ها و موضوع نزاع و اسیران آن، چندان روشن نیست، ولی به کارگیری خط تصویری و کهن در کنار مهر، ماجرای آن را لااقل به بیش از دو هزاره مانده به ظهور مسیح عقب می برد و مسلم است که نمی تواند ربطی به داریوش  هخامنشی و حتی بابلیان داشته باشد. در مورد تخت جمشید هم با تکیه به حساسیت یهود در علم و بزک کردن و نیز داستان نویسی توراتی بر نقاط مختلف بیستون و مقبره و به خصوص تخت جمشید،احتمالا  سعی در تامین شبه معبدی برای سلیمان در ایران، پس از فروپاشی بابل آشکار می کند که مقاومت جمعی بومیان ایران و ماجرای پوریم دنبال کردن آن را عقیم گذارد. در این جا هم درس دیگری در باب مسائل تاریخ ایران قابل برداشت است که اگر بومیان ایران به عنوان سدی در برابر یورش وحشیان هخامنشی و یهودیان ایستادگی و مهاجمان را ناگزیر به انتخاب قتل عام شبانه کرده اند، پس ورود بی مزاحم یونانیان به ایران در پی گریز از لشکریان روم، با روشنی بیش تری فقدان حیات انسانی  بر اثر وسعت نسل کشی عام در آغاز ورود مزد بگیران هخامنشی را قویا اثبات می کند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سکه ها  (نظرات جالب دیگران)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 2:00 PM
مسعود سنجری
سه شنبه 23 آذر ماه سال 1389 ساعت 10:05 AM
برادر عظیم الشأن استاد پورپیرار
سلام علیکم

با علم مسبق به یافت نشدن سکه و اوراق نقدی در تمدن های باستانی قاره آمریکا (آزتک ها، اینکاها و مایا ها) وقتی سئوال و جواب هایی را -که زحمت آنرا شما استاد عزیز متحمل شدید -کنار یکدیگر قرار می دهم بیش از پیش در این حسرت می مانم که چرا به مدخل سترگ "فقدان وجود سکه در تمدن های ماقبل پوریم ایران " نپرداخته اید.

سئوال:
آیا سکه های یونانی در یک نظام اقتصادی و به عنوان یک واحد نقدی مورد داد و ستد قرار می گرفته اند یا بصورت هدیه و یادگاری از آنها استفاده می شده است؟
پاسخ:
آقای سنجری. سکه های مهاجران یونانی از نظر ارزش و ماتریال که فقط نقره بود ارزش هدیه و یادگاری را نداشت و چون انواع مختلف داشت کاربرد اقتصادی آن ها  به عنوان برابر نهاد کالا قابل تصور است

سئوال:
استاد با توجه به حجم و گستردگی سکه های جعلی اسلامی- که شما قبلا به آن اشاراتی داشته اید- تاریخ مقرون به صحت استفاده مسلمانان از مسکوکات و اوراق نقدی را از چه دورانی تخمین می زنید؟
پاسخ:
آقای سنجری. هنگامی که پایه های استقرار خلفای راشدین و بنی امیه و بنی عباس و حتی توهم جنگ های صلیبی و استقرار فاطمیون در مصر و غیره و غیره دست تراش یهودیانی است، که سکه های واقعی و یونان پایه را به پارتیان می بخشند، پس هم آنان در ساختن هرنوع سکه به هر نام و از هر زمان ناتوان نبوده اند. در واقع اصولا تشکیل حاکمیتی گسترده در حد ضرب سکه در منطقه شرق میانه مگر در چند قرن اخیر، قابل ارائه نیست، اندک سکه های یافت شده در بنادر جنوب ایران بسیار مختصر و محلی و بی ارزش برای روابط اقتصادی کلان در سده های اخیر است و حکایت از وجود قدرت قوی و متمرکز نمی کند. کافی است به موقعیت و گستره بندر بوشهر در ۱۵۰ سال پیش دقیق شوید.

سئوال:
آیا در تمدنهای باستانی شرق آسیا (چین؛برمه؛کامبوج و ...) و تمدن باستانی مصر نیز آثاری از سکه یا اسناد نقدی یافت شده است؟
پاسخ:
آقای سنجری. در چین سکه های مختلف و با ارزش های گوناگون یافت شده که در مصر نیست و در باب آسیای جنوب شرقی به نمونه ای برنخورده ام.

بدین ترتیب با توجه به عدم وجود مسکوکات و اوراق نقدی در بخش عمده جهان مسکون و متمدن که دلالت بر روش زندگی و روش اقتصادی متفاوت از روش رباخوارانه یهود ساخته فعلی است می توان به تصوری از حجم جنایات این جماعت( از کشتار و قتل عام،تزویر،تاریخ سازی،دین سازی و و و و .... که بر مبنای اشارات الهی در قرآن مصادیق بارز فساد تلقی می شوند) در جهت غلبه و سیطره بر روش زندگی مردم نواحی مختلف جهان دست یافت. سیطره ای که در زمان ما تحت عنوان جهانی سازی هم از آن یاد می کنند و در حقیقت ورود به منظومه یهود ساخته است و  در نهایت جهان را تبدیل به بازاری می کند که در آن برای سود بردن بیشتر همه کار و همه چیز مجاز است.
حادثه پوریم و نظیر جدیدتر آن در محو و نابودی تمدن های باستانی آمریکای لاتین مثالهایی بارز از وحشی گری یهودیان در غلبه و تحمیل روش زندگی خود بر جهانیان است.
استاد گرامی ، امیدوارم تا در زمانی که مناسب می دانید به مدخل دوران ساز "فقدان وجود سکه در تمدن های ماقبل پوریم ایران "بپردازید.

والسلام علیکم
فی امان الله
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

دولت فخیمه ملکه انگلیس  (نکات بدیع و آموزنده)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:57 PM
abbas
یکشنبه 21 آذر ماه سال 1389 ساعت 03:28 AM
استاد سلام .بنظر شما چرا ملکۀ انگلیس باید یک مسجد اسلامی را در ابوظبی افتتاح کند.
پاسخ:
آقای abbas. این هم از علائم ظهوره! آن ها دیگر نه به عنوان ارباب بل به گدایی مقداری پوند می آیند تا چند روز دیگر چرخ بارگاه ملکه و دولت فخیمه انگلیس بگردد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کاربرد سکه ها  (اشکانیان)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:54 PM
مسعود سنجری
شنبه 20 آذر ماه سال 1389 ساعت 01:43 AM
برادر گرامی استاد پورپیرار عزیز
سلام علیکم

استاد گرامی اگر اجازه بفرمائید در چند مرحله سئوالاتی در خصوص سکه را طرح میکنم:

آیا سکه های یونانی در یک نظام اقتصادی و به عنوان یک واحد نقدی مورد داد و ستد قرار می گرفته اند یا بصورت هدیه و یادگاری از آنها استفاده می شده است؟

با تشکر
والسلام علیکم
فی امان الله
پاسخ:
آقای سنجری. سکه های مهاجران یونانی از نظر ارزش و ماتریال که فقط نقره بود ارزش هدیه و یادگاری را نداشت و چون انواع مختلف داشت کاربرد اقتصادی آن ها  به عنوان برابر نهاد کالا قابل تصور است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

آرزو  (دوستانه)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:50 PM
محسن
چهارشنبه 17 آذر ماه سال 1389 ساعت 9:38 PM
بسم الله الرحمن الرحیم     استاد عزیز سلام بی پایان الله و طول عمر باعزت بر شما   چندین سال است کتاب ها ومطالب شما را پیگیری میکنم  الله یاورتان باشد که چقدر زحمت کشیده اید تا این مطالب را مثل مو ازماست بیرون بکشید شگرد شما واقعا قابل تحسین است هم در ارائه مطالب وهم در فهماندن این موضوع که خوانندگانتان را وامی دارید که چشم وگوش بسته هر نوشته وگفته ای را نپذیرند این از اظهار نظر دوستان پیداست که بنیان اندیشی که در حقیقت شما تاسیس کردید در اول راه است                           .همچنین اسلام واقعی متحد وبی درگیری وفرقه بازی را که از قران   نشات مگیرد را ازنوشته های اسمانی تان در اسلام وشمشیر  چشیدم وبیشتر تضادها برایم حل شد چه بزرگ مردی هستید شما     دستتان رامی بوسم  اجرکم عند الله
پاسخ:
آقای محسن. با تشکر وظیفه ای است مقرر که سعی در انجام درست آن دارم. دعا کنید که این گفتارهای نو راهی هم به گوش مسئولان فرهنگی بیابد.  موفق باشید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

زیرزمین های اروپا  (نکات بدیع و آموزنده)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:49 PM
علیرضا
چهارشنبه 17 آذر ماه سال 1389 ساعت 6:12 PM
به به!

در کتابخانۀ ملی اتریش ۲۵۰ پاپیروس متعلق به قرن هفتم میلادی پیدا شده است که از جمله اطلاعات تازه ای در بارۀ فتح ایران به دست اعراب در بر دارد. به طور کلی این مدارک تاریخی مربوط به فتوحات عرب در خاورمیانه و آفریقای شمالی است. کارشناسان اتریشی هنوز محتوای این پاپیروس ها را در اختیار عموم قرار نداده اند.
http://www.persian.rfi.fr/print/39140

با اجازه شما من هم برم زیر زمین شاید چیزی پیدا کنم! شما هم بد نیست زیر زمین خانه را چک بفرمائید!
پاسخ:
آقای علیرضا. در زیر زمین ها پس از قتل عام پوریم در ۲۵۰۰ سال پیش چیزی از دست ساخته های مردم این حوالی پیدا نمی شود مگر این که در همان زیر زمین ها ساخته باشند. شگفت این جاست که تمام اسناد مربوط به تاریخ و دین و مذهب و فرهنگ ما در زیر زمین های اروپا پیدا می شود بدون این که بگویند در چه زمان دزدیده اند!!؟ هنگامی که قبول ماجرای پوریم جهانی شود، آن گاه مقدار کالاهای قلابی و دور ریختنی موزه ها دیدنی است. جالب این جاست که یهودیان خودشان هم به خودشان کلک می زنند. ابتدا شیء و کتابی را می سازند و با زمینه چینی نوکران کنیسه که کارشناس معرفی می شوند به موزه های جهان می فروشند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ظرافت های نادیده اندیشه ورزی  (دوستانه)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:48 PM
الفهرست جعلی
چهارشنبه 17 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:46 PM

اینک سالهاست که آقای پورپیرار بروش نزول آیات الهی چگونگی خالی بودن فلات ایران از تمدن را توضیح میدهد یعنی مانند خدا که اول با ارسال تورات بعد انجیل و در آخر قران خواستهای خود را توضیح میدهد، ایشان هم با ذکر شرایطی اول همه را به کشتار مورد اشاره یهودیان عادت داد و  ایران را از اشکانی و ساسانی خالی کرد و فردوسی را با شعوبیه دوران غزنوی همراه کرد و بعدها دیدیم که نه تنها فردوسی و شعوبیه جعلی شد که حتی تولد تمدن در ایران تا دوران ناصرالدینشاه عقب نشست.حال با بسط دوباره تخلیه تمدن به قبل از هخامنشیان چرا برخی از دوستان مشکل دارند؟ اماآنچه ممکن است در آینده نزدیک شاه آن باشیم: بسط موضوع جعلیات از پیش از عیلامیان و تا دوره ریاست جمهوری دوره نهم خواهد بود و مطمئن باشید بنیان اندیشهای استخواندار بازهم احسنت گویان به کسانی که از آنها انتظار بی دقتی را ندارند، حمله خواهند کرد.
پاسخ:
آقای الفهرست. تشبیهات شما برای کار کوچکی که مشغول انجام آنم، اغراق نویسی حاشیه سازی است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

چرا اول تورات، بعد قرآن ؟  (قرآن)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:45 PM
abbas
چهارشنبه 17 آذر ماه سال 1389 ساعت 02:51 AM
استاد سلام خسته نباشید.اگر کسی از شما سوال کند که چرا خدا قرآن را اول به جای تورات نیاورد چه جوابی به او می دهید؟
پاسخ:
آقای abbas. در قرآن آیه ای است که به پیغمبر تکلیف می شود در برابر درخواست معجزه از او پاسخ دهد که نیاز به عرضه معجزه مربوط به دوران عقب ماندگی اجتماعات بوده است. آیه ای که به خوبی نزول تورات و انجیل و قرآن را نیاز فصول رشد و تربیت آدمی معرفی می کند. چنین است که موسی عصای اژدها شونده دارد، عیسی مرده زنده می کند ولی قرآن فقط راه نمایی است که: قولوا لا اله الا الله تفلحوا. کافی است جوامع انسانی را بدون تاثیر گرفتن مرحله ای از متون راه نمای آسمانی تصور کنید که مشغول خوردن یکدیگرند!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

هماهنگی آخرین ورژن تورات با جعلیات توسط کنیسه  (یهود)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:36 PM
محمد اوجال اولوتورک
چهارشنبه 17 آذر ماه سال 1389 ساعت 01:54 AM
برادر بنیان اندیش عزیز جناب فتح، سلام
به نظر می رسد «سوء برداشت» شما از برخی از موضوعات مطرح شده توسط استاد، باعث سردرگمی تان شده است. نوشته اید:
« ... پس باید منتظر شد و دید با داستان پوریم و استر چه می کنید چون همه ما (شاید هم من تا اینجا) داستان استر را واقعیت تاریخی و دلیلی برای توقف رشد تمدن می دانم.»

چه کسی گفته است که داستان استر یک واقعیت تاریخی است؟ استاد در هیچ یک از نوشته هایشان چنین چیزی را مطرح نکرده اند. و به گمان من اساسا این، مسئله ای قابل اثبات نیست. وانگهی و مهمتر از آن، استاد در هیچ جا داستان استر مندرج در تورات را «مستند» و «مدرک» وقوع قتل عام پوریم نگرفته اند. اگر به این داستان اشاره شده است، فقط به عنوان «شاهد» ادعای «از پیش اثبات شده» قتل عام پوریم است، نه «مدرک» وقوع آن. به عبارت واضح تر، استاد ابتدا با توجه دادن به قرائن و شواهد مادی متعدد و آوردن دلایل و استدلالات عقلی گوناگون، وقوع قتل عام وسیع و پردامنه ای را در منطقه اثبات کرده اند، سپس و پس از اثبات کامل و قطعی آن، داستان استر را هم «شاهد»ی بر مدعای خود گرفته اند. داستانی که بودن یا نبودن آن، خللی در دلائل وقوع واقعه پوریم ایجاد نمی کند. (و اگر می بینید استاد در یادداشت 104، داستان استر را به عنوان اولین دلیل وقوع پوریم آورده اند، این در واقع، بازی ماهرانه و زیرکانه استاد با مهره های چیده شده توسط خود یهودیان، بر علیه خودشان است، و نه چیز دیگر! ........ چرا فقط یهودیان «زیرک» باشند، کمی هم ما مسلمانان «زیرکی» کنیم، اینطور نیست؟!)
به هر حال، اگر مشکل شما، چگونگی اثبات قتل عام پوریم است، به گمان من برای این منظور، تنها همان مسائل مطرح شده در یکی از جلدهای مجموعه « تاملی در بنیان تاریخی ایران» (دوازده قرن سکوت، کتاب اول: بخش سوم، ساسانیان، قسمت سوم: پیشینه های ناراستی) کافی است!
موفق باشید
پاسخ:
آقای اولوتورک. قضیه به همین صورت است. اگر اثبات نو نوشتن تورات میسر است و  کنیسه نسخه قدیم با فصل استر ندارد، پس گره قضیه باز می شود: کنیسه آخرین ورژن تورات را با  جعلیات تاریخی و فرهنگی و سیاسی خود همآهنگ کرده است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

استر ، تنها یکی از پایه های استدلالات پوریم  (پوریم)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:33 PM
چهارشنبه 17 آذر ماه سال 1389 ساعت 00:21 AM
آقای پورپیرار خود بهتر میدانید از کی و چه وقت با یادداشتهای شما قدم به قدم آمدم و نه تنها 209 یادداشت بلکه هر چه را که شما معرفی کردید و یا ارسال خوانده ام اما اینکه امروز بگویم در تورات داستانی هست که بر اساس آن 80000 نفر از مردم منطقه قتل عام شدند تاریخ تمدن منحرف شد منطقه خالی از سکنه شد همه دلائل و شواهد ومستندات گواه وصادق این مدعا باشند بعدا آن داستان که پایه و اساس است را با این جمله زیر سوال ببرم "تکیه بر داده های امروزین تورات، که تحریر جدید است، در هیچ باب و صورتی ارزش استنادی ندارد" یعنی همین داستان هم  ارزش استنادی ندارد مگر مگر همان که قبلا  بارها گفتم منتظر یادداشت بعدی باشیم . ("بعدها، به خواست خدا و با ارائه تک نگاری های اختصاصی در باب مطالب کتاب استر تورات، انتقال آن قتل عام به داستان کنونی در باب استر و مردخای و خشایار و دیگران را برملا خواهم کرد").شاید هم اینبار صبوری نکردم جناب +++ ممنون از تذکر شما و خانم حاجی زاده تشکر از تحلیل شما
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
پاسخ:
از یاد نبرید که تمسک به اعترافات تورات در موضوع پوریم، تنها یکی از ۱۵ دلیل قدرتمند وقوع آن نسل کشی بوده است که لابد در یادداشت شماره ۱۰۴ آن را خوانده اید. اینک بحث به نادرستی حضور سلسله ای به نام هخامنشی کشیده شده که مولفان جاعل یهود سخت به وجود چنین نیرویی برای استقرار و آغاز تالیفات تاریخی خود نیازمند بوده اند. اگر اختراع چنین سلسله ای به نقر جاعلانه این همه کتیبه نیاز داشته و انجام شده، پس گفت و گوی تورات در کتاب استر هم پرده بازی و سند سازی دیگری در همان موضوع با حواشی شنگولی چون وشتی و هامان و مردخای و به میدان فرستادن خشایار هخامنشی است. صاحب نظر با نگاهی به مقبره استر و مردخای در همدان، که همزمان با تالیفات تازه در باب تاریخ هخامنشیان ساخته اند راهی به عمق ماجرا باز می کند. لابد باز هم خوانده اید که نقشه برداران روس در همدان ۱۶۰ سال پیش زیارتگاه استر و مردخای ندیده اند! به گمانم توانایی و سخت جانی و خیره سری یهودیان در تزریق دروغ به تاریخ و فرهنگ مردم سراسر جهان را دست کم گرفته و یا فراموش کرده اید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

بیان اندک اندک حقیقت و درک آن  (پوریم)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:29 PM
فتح
سه شنبه 16 آذر ماه سال 1389 ساعت 3:54 PM
آقای پورپیرار ، قدری واضع تر می گویم شما در کتابهای 12 قرن سکوت و پستهای حق و صبر نشان دادید هخامنشیان اجیر کرده یهود هستند کورش را نامی شناختید بر گرفته از خوروش با استناد به کتیبه های هخامنشی  ثابت شد داریوش  خونریز است  و  مخالفین خود را گوش و بینی می برد و به صلابه می کشد کلمه پارس را مترادف وحشی و خونریز معنا کردید با استناد به داستان استردر تورات قتل عام مردم شرق میانه را ثابت  کردید در همان نوشته ها پرده از جعلی بودن برخی سنگ نوشته ها برداشتید و نهایتا بدلیل عدم یافت و رشد هنری سفال در منطقه توقف رشد تمدن را به ثبوت رساندید با کتابهای اشکانیان و ساسانیان و سپس پستهای بعدی حق و صبر عدم تجمع انسانی و شهر نشینی را با ارائه دلیل نشان دادید.مختصرا اینکه همان موقع که نیاز به ورود به دوره معاصر بود مجددا باب کتیبه ها را باز کردید و جعل کامل هخامنشیان و کتیبه ها را مطرح کردید با این حساب پرونده هخامنشیان را بستید و همه آن را جعل خواندید خب اگر این نتیجه حاصل توسعه و تحقیق مضاعف پس از تالیف کتابهای قبلی است می توان با استناد به جمله پست 290 "... با چنان کول باری از داشت و برداشت های نو،  سرانجام بتوان مدعی شد که هیچ مرکز و ماجرایی قادر به اثبات تاریخی سلسله هخامنشی نیست و آگاهی های پر اطوار کنونی در باب آنان، در سراسر منطقه، در حوزه تمدن شرق میانه باستان و در جهان، تنها دو پایگاه لرزان شناخت در اختیار مورخ می گذارد: کتیبه ها و تورات. تکیه بر داده های امروزین تورات، که تحریر جدید است، در هیچ باب و صورتی ارزش استنادی ندارد." گفت هر چه قبلا در باره هخامنشیان گفته شده ابطال است و این پست و پس از آن صحت اما شما همه تورات را هم تحریر جدید می دانید. پس باید منتظر شد و دید با داستان پوریم و استر چه می کنید چون همه ما (شاید هم من تا اینجا) داستان استر را واقعیت تاریخی و دلیلی برای توقف رشد تمدن می دانم.
در ادامه هر چه در دو پیام قبلی گفتم را مجددا لینک می کنم تا موضوع بهتر مشخص شود.همانطور که گفتم باید منتظر پست بعدی بود.
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
آقای پورپیرار داستان از این قرار بود:
داستان استر در تورات => کشتار و قتل عام مردم منطقه=>توقف رشد تمدن=>ظهور اسلام=> احیاء هویت و تمدن
اجیر هخامنشی ها توسط یهودی ها => اظهار هخامنشی ها در منطقه=> منکوب و به صلابه کشیدن مقاومین در مقابل هخامنشی ها (توسط کورش و داریوش)=>ظهور ملکه استر یهودی در دربار هخامنشی=>داستان استر در تورات => و ...
اگر هخامنشی ها جعل هستند ( جمله شما در این پست: "که سرانجام بتوان مدعی شد که هیچ مرکز و ماجرایی قادر به اثبات تاریخی سلسله هخامنشی نیست") و اگر داستان استر هم جعل است (جمله شما در این پست: "تکیه بر داده های امروزین تورات، که تحریر جدید است، در هیچ باب و صورتی ارزش استنادی ندارد" ) و ("بعدها، به خواست خدا و با ارائه تک نگاری های اختصاصی در باب مطالب کتاب استر تورات، انتقال آن قتل عام به داستان کنونی در باب استر و مردخای و خشایار و دیگران را برملا خواهم کرد"). سوال مطروحه این است با حذف هخامنشیان و جعلی بودن تمامی تورات پس اصل مساله زیر سوال است یعنی در غیبت هخامنشی ها و جعل و دروغ بودن تورات ،دیگر چیزی از  داستان استر نمی ماند.و با شیوه استدلال شما هیچ برای اثبات آن نداریم.
البته منتظر پست بعدی هستم ولی امیدوارم جواب به قطره چکان ربطی نداشته باشد.
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
جناب پورپیرار و آقا یا خانم +++
حرف بر سر دیر گرفتن یا نگرفتن مطلب نیست، بلکه همانطور که جناب پور پیرار می گویند: " در تکنیک نظریه پردازی توجه به اشکالات دیده نشده حرف اول را می زند. مثلا آیا این همه مطلب و تصویر در باب نوکنده بودن کتیبه ها در تخت جمشید و نقش رستم و بیستون در تصورات پیشین شما تغییری هم ایجاد کرده است؟ البته می توان مثلا مستند تختگاه هیچ کس را دید و باز هم نیمه تمام بودن ابنیه صفه را نپذیرفت. آب هم از آب تکان نخواهد خورد و موجد تغییر در ارزش مدخل نخواهد شد" با این حساب باید جایی اعلام کنیم حالا دیگه هر استدلالی در باره کشتار داریوش بر اساس کتیبه او گفته شده در کتاب هخامنشیان و یا هر دلیلی که برای کلمه پارس پیشتر پور پیرار در مقالاتش آورده با ارائه این مدخلهای نو ابطال است چون تمام کتیبه ها هخامنشی جعل کامل است به عبارتی خودمانی حالا که قدمان بلندتر شده بیشتر از قبل را می توانیم می بینیم و این جمله با مستند کردن و استدلال مدخلهای جدید مشکلی ایجاد نمی کند اما اگر همچنان مثلا کلمه پارس را مترادف با خونریز بدانیم یا داریوش را فردی که مخالفینش را به صلابه می کشید هیچ دلیلی بجز مراجعه به همان کتیبه کذایی نداریم (جمله ای که صراحتا گفته نشده) .از طرفی باید همچنان منتظر پست بعدی آقای پورپیرار در باره داستان استر بود تا دلائل انتقال آن را به کتاب مقدس در دوران نگارش جدید کتاب استر متوجه شد. رابطه کلمه داستان با کتاب استر هم برای همین است "  آقای پورپیرار داستان از این قرار بود:
داستان استر در تورات => کشتار و قتل عام مردم منطقه=>توقف رشد تمدن=>ظهور اسلام=> احیاء هویت و تمدن"
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
همانطور که شما گفتید در تکنیک نظریه پردازی توجه به اشکالات دیده نشده حرف اول را می زند حرف من هم همین است آنگه قبلا دیده نشده و حالا می بینید.
پاسخ:
آقای فتح. خوب چه مطلب عجیب و غیر قابل فهمی در این یادداشت ها یافته اید، جز این که عرضه قطره چکانی حقیقت شما را کلافه و دچار سرگیجه کرده است. شاید هم نمی دانید بازگویی مطالب فوق کلان، که با باور عومی همخوان نیست، نیازمند طراحی ویژه در ارائه و بیان است، که در پاراگراف اول یادداشت اول به صورت زیر تذکر داده ام:

«به ملاحظه ی معده های ضعیف و ثقیل و زخمی شده، ناشی از تناول طولانی دروغ، تاکنون معمول و روال نبوده است که انبوه یافته های هول آور تاریخی و فرهنگی تازه به دست آمده را، یکجا عرضه کنم. چرا که می دانم بسیاری کسان نه فقط تحمل هضم این خوراک فراوان را ندارند، بل چنان که معلوم شده، جلا و درخشندگی ظاهر این حقایق نیز، چشم هایی را خیره، چهره هایی را درهم و خشن و خلق هایی را چاله میدانی کرده است. به این نشان باید بر این دست صاحب نظران متفرعن و نادان، نور را روزن به روزن بتابانم، داروی تلخ این دانسته ها را قطره قطره به کام شان بچکانم و مائده ی آگاهی را لقمه لقمه به حلق شان بریزم تا بلع آن را از عهده برآیند و امید را به آینده ای ببندم که شکوفه های هوشیاری کنونی بار دهد، مدخل ها و دعوت های سرنوشت ساز مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» و تذکرات مندرج در یادداشت های «اسلام و شمشیر» و نیز این سلسله یادداشت های جدید، مردم ممتاز و در زیر آوار دروغ مانده ی شرق میانه ی جاوید را به خود آورد».

می پرسم آیا تمام این ۲۰۹ یادداشت را خوانده اید؟!  
 
 
آمون : 290 یادداشت ، و نه 209 یادداشت.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

در ادامه راه ایکناسیو اولاگوئه  (اسلام)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:26 PM
علیرضا
سه شنبه 16 آذر ماه سال 1389 ساعت 10:21 AM
استاد پورپیرار، در مورد ایکناسیو اولاگوئه خواستم به اطلاعتان برسونم که در اخیرا در سال 2006 هم فرین امیلیو گنزالس از دانشگاه سویل کتابی منتشر کرده است با همان نتیجه ای که ایکناسیو اولاگوئه منتشر کرده بود. نام کتاب هم به اسپانیولی هست:  Historia General de Al Ándalus

کدام یادداشت شما را میتوان در مورد الفهرست مطالعه کرد؟ ممنونم.
پاسخ:
آقای علیرضا. فصل مشبعی در باب فهرست ابن ندیم در بخش اول کتاب های پلی بر گذشته آورده ام.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کتیبه های یونانی  (کتیبه ها)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:24 PM
مسعود سنجری
سه شنبه 16 آذر ماه سال 1389 ساعت 08:52 AM
برادر بزرگ استاد پورپیرار عزیز
سلام علیکم

با اجازه شما سئوال دوم آقای نیسی را به طریق دیگری مطرح می کنم:
آیا کتیبه های یونانی موجود در منطقه برای مردم فعلی یونان قابل قرائت و فهم هست؟

والسلام علیکم
فی امان الله
پاسخ:
آقای سنجری. تا آن حد که بر کتیبه یونانی در ضلع شمال بدنه مکعب زردشت زوم کرده ام مطلقا قابل برداشت نیست. ولی نه در همه جا.  مثلا از اندک کتیبه های یونانی در خوزستان می توان مطالبی را برداشت کرد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

مفهوم فهرست ، کتاب معروف ابن ندیم  (کتابت و کتاب نویسی)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:23 PM
مهران حقیقت
سه شنبه 16 آذر ماه سال 1389 ساعت 07:43 AM
جناب استاد

ممنون از روشنگری شما.

بسی لذت بردم از نگاه و جوابتان:
آقای علیرضا. در رپرتوار منابع اسلامی به ابن ندیم جایگاه بلندی بخشیده اند. کتاب او الفهرست نام دارد. بی این که اصولا کلمه فهرست در فرهنگ منطقه جایگاه و معنای معینی داشته باشد!!؟
مگر خداوند ما را به راه راست هدایت کند. آمین.

واقعا فهرست کلمه ای ایرانی/ عربی/ یا ...؟
پاسخ:
آقای مهران حقیقت. فهرست یک واژه اصطلاحا  بی پدر و مادر است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کلماتی از غیر  (احیاء وحدت مسلمین)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:19 PM
علیرضا
دوشنبه 15 آذر ماه سال 1389 ساعت 8:05 PM
دوستان بنیان اندیش، کلمات فی الواقع مهم هستند:

متوجه شدم که کلمه "آمین" نام خدائی در مصر بوده است که دست بر قضا تخصصش برطرف سازی زخم چشم بوده است. عجبا که پس از دعاخوانی هم حسب اتفاق دودستی برچشم و صورت هم می کشند!!! تحقیق کردم "آمین" در قرآن کریم وجود ندارد و ترجمه آن در زبان عربی هم معنی محترمانه و درخوری ندارد. چرا که نمی شود از خالق به زور تائیدیه استجابت دعا گرفت!! خواستم اطلاع دهم که در قرآن کریم پس از دعاها از عبارات به جائی همچون "انک انت السمیع و البصیر" و غیره استفاده شده است و نه آمین! انشاءالله برگشتی باشد به اصل متن قرآن کریم.

کلمه دیگری که چندی پیش برخورد داشته ام، کلمه انگلیسی Besiege است!! حتما دیکشنری دارید تا معنی کلمه و تلفظ آنرا جستحو نمائید. وقت آن است که توضیح دهند این کلمه اصالتا انگلیسی-نظامی چطور راه به فرهنگ لغات به اصطلاح اسلامی پیدا کرده است؟؟

کلمه بعدی، کلمه "خدا" است که اینطور که خود با چشم خود دیدم، مشرکین هندی هم از سرتاسر دنیا از این کلمه برای رجوع به الهه های خود استفاده میکنند.. جناب استاد، آیا جای وقت این نرسیده که از پروژه هندی سازی سرزمین خالی از سکنه ایران که در همین 200 سال اخیر توسط دولت رذیله ملکه انگلیس انجام گشته پرده برداری کنید؟

پاسخ:
آقای علیرضا. در رپرتوار منابع اسلامی به ابن ندیم جایگاه بلندی بخشیده اند. کتاب او الفهرست نام دارد. بی این که اصولا کلمه فهرست در فرهنگ منطقه جایگاه و معنای معینی داشته باشد!!؟
مگر خداوند ما را به راه راست هدایت کند. آمین.  
 
 
آمون : Besiege با تلفظ بسیج و به معنی محاصره کردن است .  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

داستان یا واقعیت استر  (حرف های فعلا مبهم !)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:16 PM
فتح
دوشنبه 15 آذر ماه سال 1389 ساعت 6:21 PM
 جناب پورپیرار و آقا یا خانم +++

حرف بر سر دیر گرفتن یا نگرفتن مطلب نیست، بلکه همانطور که جناب پور پیرار می گویند: " در تکنیک نظریه پردازی توجه به اشکالات دیده نشده حرف اول را می زند. مثلا آیا این همه مطلب و تصویر در باب نوکنده بودن کتیبه ها در تخت جمشید و نقش رستم و بیستون در تصورات پیشین شما تغییری هم ایجاد کرده است؟ البته می توان مثلا مستند تختگاه هیچ کس را دید و باز هم نیمه تمام بودن ابنیه صفه را نپذیرفت. آب هم از آب تکان نخواهد خورد و موجد تغییر در ارزش مدخل نخواهد شد" با این حساب باید جایی اعلام کنیم حالا دیگه هر استدلالی در باره کشتار داریوش بر اساس کتیبه او گفته شده در کتاب هخامنشیان و یا هر دلیلی که برای کلمه پارس پیشتر پور پیرار در مقالاتش آورده با ارائه این مدخلهای نو ابطال است چون تمام کتیبه ها هخامنشی جعل کامل است به عبارتی خودمانی حالا که قدمان بلندتر شده بیشتر از قبل را می توانیم می بینیم و این جمله با مستند کردن و استدلال مدخلهای جدید مشکلی ایجاد نمی کند اما اگر همچنان مثلا کلمه پارس را مترادف با خونریز بدانیم یا داریوش را فردی که مخالفینش را به صلابه می کشید هیچ دلیلی بجز مراجعه به همان کتیبه کذایی نداریم (جمله ای که صراحتا گفته نشده) .از طرفی باید همچنان منتظر پست بعدی آقای پورپیرار در باره داستان استر بود تا دلائل انتقال آن را به کتاب مقدس در دوران نگارش جدید کتاب استر متوجه شد. رابطه کلمه داستان با کتاب استر هم برای همین است "  آقای پورپیرار داستان از این قرار بود:
داستان استر در تورات => کشتار و قتل عام مردم منطقه=>توقف رشد تمدن=>ظهور اسلام=> احیاء هویت و تمدن"
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
پاسخ:
آقای فتح. هیچ بخشی از این گفتار شما مفهوم نبود. بد نیست قبل از ارسال کامنت یکی دو بار بازخوانی کنید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

خزران و تقسیم بندی آنها  (قاحار)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 1:12 PM
محمد
دوشنبه 15 آذر ماه سال 1389 ساعت 08:23 AM
استاد گرامی. طومارهای بحر المیت متعلق به تمدن یونانی- رومی صدر اسلام در منطقه است و ربطی به قصه های جهودان درباره اسلام ندارد.
جناب توحید. کتاب خزران کستلر بر منابع باستان شناسی و متون متعدد دیگری استوار است و اشارات او به بعضی منابع اسلامی مثل تاریخ طبری صرفا بخشی از بعضی اشارات اوست و بی اعتباری تاریخ طبری خللی به وجود خزران وارد نمی کند که اخلاف همان هاخامنشیان هستند. به علاوه طبری هم از وجود حضرت محمد و نوح و آدم و ... خبر می دهد. حالا اگر تاریخ طبری از یک منظر یا چند جهت بی اعتبار شد یعنی حضرت محمد و آدم و نو ح و ... وجود نداشته اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وجود خزران هم مثل وجود حضرت محمد به کتاب تاریخ طبری و ... وابسته نیست!
پاسخ:
آقای محمد. خزران دو دسته اند. با چهره های سفید اسلاوی که آق جر خوانده شده اند و شهر آق جری در خوزستان بقایایی از مردم شمال خزر را در خود دارد و قره جرها در جنوب آن منطقه، که در ایران با نام قاجار مصرف شده اند.

هیچ نظری موجود نیست: