تخت جمشید ببین النهرینی و اصالت آن و عیلام(ایلام) و شوش در ایران (تخت جمشید)جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 9:31 PM صالح پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 11:31 PM با سلام استاد گرامی سوالی برایم پیش آمده و ببخشید که مربوط به این یادداشت نیست، در پاسخ به سوال یکی از دوستان در مورد تخت جمشید فرموده اید: «آقای ایدین. حقیقت است که تخت جمشید یک بنای بین النهرینی و کهن است و....» استاد با توجه به بین النهرینی بودن بنای تخت جمشید، در مورد تمدنهایی که امروزه آنها را با نامهای عیلام و شوش می شناسیم آیا باید این مناطق را هم جزو « امتداد تمدنی » بین النهرین آن زمان قلمداد کرد؟ زیرا همانطور که مستحضر هستید تمام نشانه ها و آثار باستانی این مناطق (عیلام و شوش ) از قبیل زیگورات و نوع سفالهای بجا مانده و حتی خط میخی، همانند بنای تخت جمشید، شبیه و همخوان با نوع بین النهرینی آن می باشد. با تشکر پاسخ: آقای صالح. باید مدتی صبر کنید تا به خواست خداوند این گره باز شود. جلب مشتری برای عارف محب الله یهودی در شباهت به جنیفر لوپز (عجز و آوارگی مخالفان)جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 7:04 PM yanar پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 3:08 PM Hi Mr. or Miss muheb allah, In fact you must be - she male -. Your god is incredible, like your body. In my dream your body is perfect but just for fucking. Do you know that in my country, people will ready pay a lot of money to have your body just for one night? For example one million dollars. Would you please let me that I call you, sun of the beach!!!!? Forgive me my master , dear purpirar, about this text. پاسخ: جلب مشتری می کند. تبدیل شدن به jennifer lopez یک بیمار سایکوتیک از تیمارستان گریز! (عجز و آوارگی مخالفان)جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 5:37 PM ... پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 12:17 PM عارف جون اگه اندامت مثه جنیفر لوپز شده شرط عقل است که مثه این ضعیفه باسنتو دو میلیون دلار (سه میلیارد تومن)بیمه کنی چون خطر بزرگی تو را تهدید می کنه. پاسخ: آقای ... در این باب و در ارومیه گفت و گو کم نیست. آمون : قضیه مربوط می شود به تعدادی از هرزه نویسی ها و spam فرستادن های یک روانپریش زنجیر پاره کرده به نام عارف محب الله که به علت سایکوز شدید، فکر می کند تبدیل به جنیفر لوپز می شود. پروردگار هر چه سریعتر میزان عقل او را افزایش دهد که بیش از این ملعبه این و آن نشود با چنین نوشته هایی:
تحقیق در مورد فوریم/پوریم و بررسی های آن و مستند سازی آن (پوریم)جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 12:41 PM صالحی نیا پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 11:51 AM سلام از این که با وبلاگ علمی و ارزنده شما آشنا شدم بسیار خوشحالم. درباره فوریم جستجو می کردم و یادداشت عالمانه ای که شما سال ۸۶ در این باره نوشته اید خواندم برایم بسیار جالب بود. مشتاقم بدانم آنچه در این جا نوشته اید جایی منتشر شده تا بتوانم برای مستند ساختن نظر شما در نوشته های خودم به آن ارجاع دهم یا خیر. پاسخ: آقای صالحی نیا. تاکنون 15 جلد کتاب و 4 دی وی دی مستند درباره تاریخ ایران منتشر شده است. برای تهیه آن ها با تلفنئ 66492049 تهران تماس بگیرید. ارسال فیلم مستند حکومت یک ساله پیشه وری در آذربایجان توسط روسها (شهرهای ایران)جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 11:13 AM Khalil پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 08:57 AM سلام استاد عزیز من چند ماه پیش فیلمی که آقای aydin اشاره کرده اند برای ایمیلتان فرستادم ولی فکر کنم با مشکل مواجه بوده که نرسید.مستند بسیار جالبی هست حتماً به دردتان می خورد. با تشکر پاسخ: آقای Khalil. لطف کرده اید. اگر در دسترس دارید مجددا لینک بفرمایید. آمون : بازگشت به: فیلم مستند حکومت یک ساله پیشه وری در آذربایجان توسط روسها (شهرهای ایران)جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 03:11 AM aydin پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 00:08 AM استاد آیا می توان گفت سازندگان پل در حال ساخت مسیر انحرافی برای رودخانه به منظور اتمام پل هستند ؟ عکس آخر هم چون امضایی است بر کل نوشته هایتان تا به امروز . استاد اگر فیلم مستند تبریز قدیم که به زمان حکومت یک ساله پیشه وری از آذربایجان توسط روس ها تهیه شده دقت کنید نظایر این صحنه ها که در عکس آخر نشان داده اید فراوان است . زنده باشید . پاسخ: آقای ایدین. ان فیلم را ندیده ام. ممنون می شوم اگر به لینک آن راه نمایی کنید. بیان مشابهت های جزئی برای انکار کلی نوساز بودن ۳۳ پل اصفهان (شهرهای ایران)جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 00:38 AM زین العابدین حسینی چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 11:41 PM سلام علیکم استاد فکر میکنم در عکس سی و سه پل اشکالی موجود نیست. در این عکس کهنگی بنا مشهود است الخصوص در بال چپ و قسمت ورودی که دیواره آن از پایین ریزش کرده است. آنچه را هم در پاسخ به آقای سنجری از ساخته نشدن فصیح بال چپ می گویید اگر منظور شیب ورودی به پل است که در عکس های امروزی هم بدون تغییر جدی به همان صورت قابل مشاهده است مثلا: http://dc143.4shared.com/img/119119534/3b1311b0/880427_33pol.jpg?sizeM=7 در این عکس سه دهنه سمت چپی عبور آب و 9 طاقچه بالای آن (که طاقچه سومی از سمت راست مسدود است) بدون تغییر جدی با عکس مورد اشاره شما مشهود است. پاسخ: آقای حسینی. لینکی که فرستاده اید، شاید از جدیدترین عکس های پل باشد که در معماری و مصالح آن تغییراتی اعمال شده است. برای نزدیک تر شدن به مطلب کافی است سه دهانه اخر که سمت چپ و راست ان ها دو پایه سنگی قرار دارد و ستون بلند ورودی به پل از سمت چپ و دهانه اضافی ورودیه به پل را با هم مقایسه کنید تا مغایرت ها مشخص شود. بی پیوندی مهاجرین تازه وارد به ایران پس از پوریم(عید یهودیان) (شهرهای ایران)پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 9:18 PM شهاب چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 10:48 PM با سلام استاد، ممنون می شوم در مورد تصویر آخر کمی بیشتر توضیح دهید. تجمع عده ای زیر کُرسی آن هم در فضای باز نشان از بی مسکن بودنشان می دهد، اما به ظاهر اینان از عشایر هم نیستند چرا که ظاهرا در کنار دیوارهای کاهگلی سکنی گزیدند. توضیح دیگری هم دارد؟ پاسخ: آقای شهاب . ملاحظه امکانات اندک این مهاجران، به ترین دلیل برای غیر بومی بودن آن هاست. نوع زند گی اوضاع بی پیوند شان با این آب و خاک را علنی می کند. به خواست خدا در یادداشت های بعدی با این موضوع و مدخل آشنا تر خواهیم شد. ناصرالدین شاه در لباس فرنگی و چند عکس از آذربایجان و تلگراف ها (متفرقه)پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 00:04 AM abbas چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 07:29 AM http://www.iran-goftogoo.com/forums/lofiversion/index.php/t2958-652.html پاسخ: آقای abbas. ممنون. ولی این لینک هم باز نشد. آمون : الحمدلله به فضل و کرم نهاد محترم و وزین و نازنین فیلترینگ، ما از دیدار این صفحه شیطانی و مضل و گمراه کننده ابنای بشری که جز در اندیشه نابودی و تباهی حرث و نسل و ایجاد تفرقه بین مومنین و مومنات بود، محروم شدیم و از ضلالت، رستیم و توصیه می کنم که دیگران هم همچنان در مسیر حقیقت و سلامت و عافیت و عاقبت به خیری، مثل دوی سرعت، در تکاپو باشند! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته!! تبیین و تعیین جایگاه تعهد هرکسی به حقایق تاریخی و تخت گاه هیچ کس (متفرقه)چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 9:00 PM ساکت سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 10:31 PM سلام استاد بزرگ وار شکسته نفسی می کنید چون مطالبی که بیان کردم به هیچ وجه تعارف نبود. من این جمله را نمی بسندم که بگویم مثلا در آینده بشریت مدیون شما خواهد بود چرا که صاحب دین اصلی همان آفریدگار بی همتاست که نابغه ای چون شما به ما ارزانی داشت و چنین علمی را نصیب شما کرد و ما همگی مدیون او هستیم. ارزش کار شما در این است که خود را نفروختید و جان و مال در راه حقیقت گرو گذاشته اید که اجر بی بدیلی برای این جانفشانی برایتان سلاینزد خداوند طلب می کنم . استاد همان دو خط مختصر ولی بس زیبا عمیق شما در همین مقاله اندازه یک دنیا حرف برای گفتن دارد و آن عکسی که گویای حقیقت است و نیاز به شرح ندارد. بازهم می گویم هر شخصی که با مواجهه با این مطالب کوهسان بنیادین و با وجود در معرض قرار گرفتن این مطالب هنوز علایق و سلایقش تغییری نکند انسانی در زمره حقیقت جویان واقعی و در خور اعتنا نیست. موفق باشید . پاسخ: آقای ساکت. جایگاه تعهد هرکسی به حقایق تاریخی، فقط با دعوت او به دیدار از تختگاه هیچ کس به دست می آید موفق باشید.. فلسفه تحلیلی خط در جواب مقالات عظیم قلم آقای ناصر پورپیرار (عجز و آوارگی مخالفان)چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 7:38 PM نصراصفهانی سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 9:35 PM چه خط و زبان، در کدام مکان، با چه ابزار و بر کدام ماتریال نوشته شده و ایا عین قابل دیداری از ان مانده است؟! ----------- http://neyestan-fa.persianblog.ir/tag/%d9%be%d9%88%d8%b1%d9%be%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%b1_ پاسخ: آقای نصر اصفهانی. یک دی وی دی تختگاه هیچ کس را برایش بفرستید، بیماری اش را علاج خواهد کرد. حقه و نیرنگ در پس سلام و احترام و تشکرات دوستانه و صمیمیت دروغین (عجز و آوارگی مخالفان)چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 02:05 AM حمید سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 1:18 PM جناب استاد ضمن خسته نباشید نکته ای را خدمتتان عرض می کنم حمل بر جسارت نباشد: اگر به چند خط اول مقاله جالبتان توجه کنید خط مشی بررسی اسناد و تحقیقات شما در آن ترسیم شده است و آن این است که چون سقرهای ناصرالدین شاه غیر قابل اثبات است پس برگ برگ تاریخ قاجار غیرقابل استناد است. این روش را شما در طول مسیر دور و دراز تحقیقات چندین ساله تان بکار برده ایذ اما جای بسی تعجب است در مورد تورات که سرشار از قصه های کودکانه و بی سرو ته می باشد اینگونه بر خورد نکرده اید و تز اصلی شما که پوریم باشد را از آن استخراج کرده اید!آیا این دوگانگی دلیل خاصی دارد؟ پاسخ: بیش تر و دقیق تر و کامل تر بخوانید. احداث سی و سه پل اصفهان در دوران معاصر و نه صفویه (متفرقه)سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 8:24 PM مسعود سنجری سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 08:16 AM برادر بزرگ استاد پورپیرار سلام علیکم مقاله بسیار زیبایی است. جدا خسته نباشید. البته معاندین و بهانه جویان در خصوص عکس ساخت سی و سه پل خواهند گفت که این تصویر ساخت و ساز در اطراف آنست و نه خود آن. بهرحال تصویر بسیار مهمی است. والسلام علیکم فی امان الله پاسخ: آقای سنجری.عکس با زبان فصیح از ساخته نشدن بال چپ پل می گوید. پله های ترقی در نردبان بنیان اندیشی و بیان آزادانه مطالب مدعیان (عجز و آوارگی مخالفان)سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 4:19 PM aydin سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 00:12 AM بعضی ها سکوت را در حال شکستن هستند ! شاید این مطلب ویکی پدیا ی عزیز ! را خوانده اید : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B1 اگر خوانده اید هم دوباره مرور کنید . گویا ویژه نامه گل آقا است در باب استاد ! پاسخ: آقایaydin. مزاحم سعی شان در تولید دل خوشی برای خود نباشید. بدون این شکلک سازی و معلق زدن ها و حبس بیش تر موج کینه در گلو زندگی شان را بی دوام تر کند. هر سطری که در نفی حقیقت می نویسند بنیان اندیشی را پله دیگری به اوج نزدیک تر می کند. آمون : لینک مربوط است به سایت ویکیپدیا که خزعبلاتی در باب آقای پورپیرار نوشته است که فقط نام و نام خانوادگی آن صحت دارد و بس! الگویی برای یک گفتگوی سالم در وبلاگ حق و صبر (ناریا) و دوستان (دوستانه)سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 12:15 PM ساکت دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 11:30 PM جناب محب خود دانی ولی در گردش تاریخ باطل و تفکر باطل نابود شدنی است همانطور که رشته تاریخ نگاری دو هزار و بانصد ساله تاریخ یهودیان توسط شخصی به نام بوربیرار خاکستر شد. چیزی که واضح است مکتب شما چیز دندانگیر تری از مکاتب و دولتهای فعلی جهان اسلام که در طوفانی اکثریت انها دود شد و به هوا رفت ندارد و اشتباهتان این است که چون دیگر دگم اندیشان و دیکتاتور های تاریخ علاقه ای به باز اندیشی و قبولی اشتباهات و ضعف های خود ندارید . همین که من را به یهودی بودن متهم می کنی نشانگر بی استدلالیتان است و به اصطلاح صدای خوردن کفگیر به ته دیگ. رفیق بی فکر ، بنده یکی از خوانندگان بر و با قرص مطالب استاد هستم و چهار سال است شاگردی ایشان را می کنم. احتمالا استاد آمار IP من را دارد و هیچ باکی هم از افشای هویتم ندارم و اگر اسم مستعار استفاده می کنم برای این است که راحت ترم و دوست ندارم خود نمایی کنم . فکر نمی کنم ابراز عقیده جرم باشد هر کس حق دارد عقاید و دیدگاههای خود را بیان کند هر چند چماق دست مکتب داران مقلد شما معروف و شهره عام و خاص است . بنده با مطالعه قرآن و بر اساس معیارهای قرآن شیوه عمل و رفتار و کارنامه 30 ساله مکتب شما را کاملا ظالمانه و باطل می دانم بخصوص در رفتار با مخالفین و البته در باطل بودن مخالفین هم شکی ندارم ولی این دلیلی بر حق بودن شما نمی شود. دوست من با کد خدا منشی و چوب و چماق که نمی توان تفکری را بر پا کرد ، همه ما بندگان کوچک نازل کننده قرآن هستیم و نباید کسی را به مقام اربابی و خدایی در زمین برسانیم به گونه ای که انتقاد از او ترس آور باشد و مجازات سخت غیر انسانی داشته باشد ، آن بنده خدا هم که شما مریدش هستید از نظر من بسیار بی سواد و کم اهمیت است که اثری ماندگار در تاریخ اسلام نگذاشته است و منبر دارانش شب و روز افسانه های یهود را بالای منبر نجوا می کنند و او هم کسی نیست مثل من و دیگر انسان ها و هیچ منزلت و ارج و قربی نسبت به دیگر ان ندارد و خود را مجبور به مطیع بودن از او نمی دانم . البته این نظر شخصی من بود و شما راحتید هر طور مایلید رفتار کنید و مثلا آن شخص را به مقام خدایی هم برسانید و در حد یک قدیس او را بپرستید زیرا شعار من این است که : قولوا لا اله الا الله تفلحوا و این شعاریست که جانم را فدای آن خواهم کرد. پاسخ: آقای ساکت. شاید بتوان این کامنت شما را، با حذف تعارفات درباره من ، الگوی گفت و گوی سالم در این وبلاگ شناخت. به هر حال ممنونم. آیت الله علوی بروجردی: مردم باید با فواید بیمه آشنا شوند (نظرات جالب دیگران)سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 02:22 AM دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 5:54 PM آمون : لینک خبری است بدین شرح: آیت الله علوی بروجردی: مردم باید با فواید بیمه آشنا شوندقم- یکی از اساتید حوزه علمیه قم با تاکید بر آگاهی بخشی به مردم در زمینه ضرورت بیمه گفت: فرهنگ بیمه باید در کشور ترویج شود.آیه بهشت زیر پای مادران است در قرآن و نا/مسلمان بودن مادران (قرآن)دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 10:00 PM abbas دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 03:55 AM استاد سلام ۰ استاد وفتی خدا در قرآن می گوید که بهشت زیر پا ی مادران است آیا منظور خدا فقط مادران مسلمان است یا تمام مادران دنیا؟ ممنون پاسخ: آقای abbas. اخیرا تفسیر عتیق نیشابوری را خوانده ای؟ از کجا می توان به منویات الهی پی برد. غرض این است که پدر و مادر را عزیز بداریم.ممکن است زنی به سبب گرایش به شرک مورد مواخذه خداوند قرار گیرد ولی از مقام مادری که خلع نمی شود. غرض این که به سخنان خداوند در قرآن بدون شرح و بسط تفصیلی و مفسرانه عمل کنیم. یک نفر دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 11:57 AM سلام آقای عباس ، به نظر بنده منظور از اینکه بهشت زیر پای مادران است این است که اگر شما می خواهید به بهشت بروید به زیر پای مادرتان باید بیفتید یعنی اینکه مادرتان را سرور خود بدانید و احترام بگذارید. نه اینگه مادران همه به بهشت می روند. اینجا منظور اصلی جمله اهمیت احترام به مادر است نه مادر بودن. ضمنا این جمله در قران نیامده است بلکه به حضرت محمد نسبت می دهند. محمد اوجال دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 3:05 PM آقای abbas در کجای قرآن گفته شده که بهشت زیر پای مادران است؟ آمون : منتظرم کسی از بهانه گیران بنی اسرائیلی، طلبکارانه بپرسد چرا آقای پورپیرار تذکر نمی دهد که چنین مطلبی در قرآن نیست و دیگران می گویند، در حالیکه در مورد قرآن، ادعاهای آن چنانی دارد و کتاب « اسلام و شمشیر » می نویسد؟!! نقش یهودیان در سینمای مصر به نقل از سایت رسمی یهودیان ایران (نظرات جالب دیگران)دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 02:10 AM یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 5:02 PM بسیاری از هنرپیشههای بزرگ مصر، یهودی بودند که بعدها نام خود را تغییر دادند و اکنون بیشتر مردم نمیدانند که آنها یهودی بودهاند. البته این یهودیان همزیستی سازنده و سالمی با مسلمانان داشتند و برخی حتی به اسلام گرویدند بسیاری از افراد نمیدانند که لیلی مراد (لیلی زکی مراد) اصلا یهودی است و همینطور برادرش فخیر مراد (موریس مراد) (1928 - 1981) نیز یهودی بود. بسیاری واقعا نمیدانند که نجوی سالم (نظیر موسی شحاته) (1925 - 1987) هنرپیشه کمدی، که ملت مصر از هنر بازیگری او لذت میبرند، یهودی است و همین طور راقیه ابراهیم (راشیل اُبراستیو لوی) که با بازی در برابر محمد عبد الوهاب در فیلم «گلوله در قلب» (رصاصه فی القلب) در سال 1944 (1323) همانند یک ستاره به شهرت رسید، یهودی است آمون : متن را عینا به همینجا منتقل می کنم. چرا بسیاری از هنرمندان با نامهی واقعی خود فعالیت را ادامه دادند، ولی برخی نام خود را تغییر دادند؟ یا از برملا شدن یهودی بودن و به دنبال آن رویگردانی مردم؛ واهمه داشتند؟ ی این که چون آن نامها مانوس نبودند و برای این که برای همیشه در یادها باقی بمانند، نام خود را تغییر دادند؟چرا در میان هنرپیشگان زن و مرد قدیمی مصر، نامهی ناآشنا دیده میشود؟ پاسخ این پرسش روشن است. سینمی مصر به دست بیگانگان پا گرفت و در ابتدا، بیشتر، مصریان یهودی به آن پرداختند. بسیاری از هنرپیشههی بزرگ مصر، یهودی بودند که بعدها نام خود را تغییر دادند و اکنون بیشتر مردم نمیدانند که آنها یهودی بودهاند. البته این یهودیان همزیستی سازنده و سالمی با مسلمانان داشتند و برخی حتی به اسلام گرویدند. نام برخی هنرمندان مانند مهندس دکور، مهندس صدا یا مدیر فیلمبرداری . . . عجیب به نظر میرسد و همچنان نامانوس باقی مانده است. نامهی مذکور را میتوان در فیلمهی قدیمی که کم و بیش در تلویزیون نمیش داده میشود، مشاهده کرد و چه بسا تماشاگران کانال فضیی مصر هنگام تماشی فیلم متوجه آن شوند. تماشاگران مصری از مسلمانان گرفته تا قبطی، ریشه نامهی مصری را به خوبی میشناسند. البته امکان دارد تصور کنید آن نامها مربوط به بیگانگان است، زیر این بار مصر در آغاز فعالیتش، یعنی از سال 1896 تا 1911 میلادی (1275 - 1290 شمسی) به بیگانگان متکی بود. اما زمانی خواهد رسید که بدانیم آن نامهی عجیب و غریب از آن مصریانی است که اصلا یهودی بودند. مثلاً بسیاری از افراد نمیدانند که لیلی مراد (لیلی زکی مراد) اصلا یهودی است و همینطور برادرش فخیر مراد (موریس مراد) (1928 - 1981) نیز یهودی بود. بسیاری واقعا نمیدانند که نجوی سالم (نظیر موسی شحاته) (1925 - 1987) هنرپیشه کمدی، که ملت مصر از هنر بازیگری او لذت میبرند، یهودی است و همین طور راقیه ابراهیم (راشیل اُبراستیو لوی) که با بازی در برابر محمد عبد الوهاب در فیلم «گلولهی در قلب» (رصاصه فی القلب) در سال 1944 (1323) همانند یک ستاره به شهرت رسید، یهودی است . . . و همین طور نامهی زیاد دیگر . . . چرا؟ مسئله پیچیده به نظر میرسد و دلیل روشن و واضحی ندارد. چرا بسیاری از هنرمندان با نامهی واقعی خود فعالیت را ادامه دادند، ولی برخی نام خود را تغییر دادند؟ یا از برملا شدن یهودی بودن و به دنبال آن رویگردانی مردم؛ واهمه داشتند؟ ی این که چون آن نامها مانوس نبودند و برای این که برای همیشه در یادها باقی بمانند، نام خود را تغییر دادند؟ در مورد اول بید گفت که انگیزه اصلی تغییر نام ستارگان مرد و زن، ترس نبوده و بید به این مورد با دید شک و تردید نگریست. زیرا هم اکنون نیز نامهیی مانند «شیکوریل»، «صید ناوی»، «شملا»، و . . . بر سر زبانهاست. نکته مهم این است که در آن زمان، شنیدن و تکرار آن نامها مشکلی یجاد نمیکرد . . . لذا بید به مورد دوم بسنده کنیم. ب این که بسیاری از هنرمندان یهودی نبودند، ب این حال برای یجاد جاذبه، نامهی خود را تغییر دادند. یهودیان در سینما با آغاز قرن جاری و گسترش انتشار نوارهی مصور سینمیی، یهودیان مصر وارد صنعت سینما بخصوص در قسمتهی هنری و مهندسی آن شدند. آنان گروه «کر» نیز تشکیل دادند و این حرفه، به ویژه در زنان، تا زمان برپیی انقلاب ژوئیه 1952 (1331)، مختص یهودیان بود. شخص جستجوگر در فیلمهی نمیشی دهههی سی و چهل بخوبی درمییابد که دهها زن یهودی، گروه «کر» تشکیل میدادند. دومین نکته قابل ملاحظه در بررسیهی مربوط به زندگی مصریان این است که یهودیان در این زمینه یکه تاز بودند و نه فقط راه برای آنان کاملا هموار بود، بلکه برای خود رقیبی نمیشناختند. داوود حسنی، آهنگساز مشهور، نیز از این که با آن صدی گیری خود سوره «یاسین» را تلاوت کند به هیچ وجه نگران نبود. همین مرد، زمانی که ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد، برای همه آنها اسمهی عربی- مصری، کمال، انسیه و فواد را برگزید. یهودیان مصر نه تنها از رخدادهی جامعه خود به دور نبودند، بلکه در ناراحتی و حزن ملت مصر شرکت داشتند. این حالت از مقاومت در برابر اشغال انگلیس کاملا هویدا بود. انقلاب سال 1919 (1298)، در همه مظاهر زندگی مادی و معنوی میهن اثر گذاشت و بر روح توانی مصری نسبت به تشخیص و پیداری و روی آوردن به یک هدف ملی که همان استقلال باشد، صحه گذاشت. زکی مراد به پاس انقلاب 1919 (1298) آواز خواند و در اپری «دهه پاک»، (اعشره الطاهره «الطیبه»)، نقش اول را یفا کرد. داوود حسنی ترانه تنظیم شده از قصیده احمد شوقی را که عشق به مقاومت علیه اشغالگران را در دل بیدار میکرد و خواستار بازگشت رهبران مصر بود، خواند. با انقلاب 1919 (1298) بیداری و آگاهی در مورد اهمیت سرمیههی مصری که جیگاه طبیعی آن در خود مصر است، افزیش یافت. بدین ترتیب سرمیههی ملی که به طور تصادفی در اختیار گروه خاصی نیز بود، در همه زندگی و اقتصاد مردم جاری شد. به دنبال این حرکت، بسیاری از صنیع راهاندازی شدند و قوانین گمرکی که به قصد حمیت از تولیدات وضع شده بود، موجب شد که بسیاری از امتیازهی کشورهی بیگانه در این کشور لغو شود. در بحبوحه انقلاب، زنان نیز وارد کارزار شدند و در تظاهرات شرکت فعال داشتند. پس از آن تعداد دختران جوینده علم افزیش یافت و موسیقیهی سید درویش و داوود حسنی که برگرفته از آوی ملت، شامل کارگران، کشاورزان، پیشهوران و کارمندان بود منتشر شد. با انقلاب 1919 (1298) سرمیههی بیگانگان در مصر کمتر شد و در نهیت، دست قدرتمند بیگانگان از سینمی مصر کوتاه گشت و سرمیه و پول کشور مصر که بر قدرت، تمیل و خواست ملت در ابعاد سیاسی و اقتصادی در جهت تحقق استقلال و آزادی و قدرت ملت استوار بود، جیگزین شد. یک سال پس از پیروزی انقلاب، سهامداران بانک مصر که در پیریزی بسیاری از پیههی صنعت ملی در کشور سهم به سزیی داشتند، گردهم جمع شدند. در ینجا نام یک یهودی مصری، متولد اواخر قرن گذشته، در اسکندریه، به عنوان یکی از نمادهی بزرگ جهان سینما درخشیدن گرفت. «توگو مزراحی» زمانی که آتش جنگ جهانی دوم شعلهور شد، صنعت سینمی مصر در مرحلهی از شکوفیی قرار داشت که هیچگاه به آن مرحله نرسیده بود و هرگز نیز نرسید. تعداد استودیوها به 9 عدد رسید که تعدادی از آنها همچنان فعالند و همین امر موجب شد که با آغاز دهه چهارم، تعداد تولید فیلمها در یک سال، به عدد چهل رسید. در برابر پوییی تولید فیلمهی سینمیی، سالنهی نمیش در قاهره و اسکندریه و بیشتر شهرهی بزرگ مصر نیز راه اندازی شد و بدین ترتیب فیلمهی تولید کشور مصر به یکی از کالاهی مهمی تبدیل شد که بیشتر منطقه غربی را پوشش میداد. «توگو مزراحی» زندگی هنری خود را همزمان با سینمی صامت، به عنوان همکار با محمد کریم، کارگردان ادامه میداد، ولی او در پیهگذاری صنعت سینما در کشور مصر نیز شرکت فعال داشت و یک استودیو در شهر اسکندریه و در پی آن استودیوی دیگری در قاهره راهاندازی کرد و در آن شهر اقامت گزید. قاهره که در دهههی سی و چهل دژ مستحکمی برای تولید فیلمهی سینمیی بود، رشد نسبتا بالیی در این زمینه داشت و در استودیوهیی که مزراحی راهاندازی کرده بود، دهها فیلم تولید شد که ساخته او نبودند، بلکه همکاران سینمییاش در مصر و آنانی که در تحقق این آرزو یاورش بودند، تولید کرده بودند. سینماگران مصر درصدد اثبات این نکته بودند که سینمی این کشور، همانند مردمش که با ساختن اهرام ثلاثه میراث بیشماری از آثار باستانی از خود به جی نهادند، قابل تأمل است، همچنان که امتیاز دیگر توگو مزراحی، کشف ستارگان سینماست. در میان همه ستارگان زن، شید «لیلی مراد» و «راقبه ابراهیم» جزو سرشناسترین باشند. آغاز کار لیلی مراد در سینما به دلیل شهرت وی به عنوان خواننده بود. این همان چیزی بود که بهیجه حافظ (1912- 1983) [1291 - 1362] اولین زن کارگردان سینمی مصر را بر آن داشت که از او بخواهد در اولین فیلم خود «اضحیا» (قربانیان) در سال 1933 (1312) آواز بخواند. قرار بود لیلی مراد در فیلم «قبله فی الصحر» (بوسهی در صحرا)، به کارگردانی بهیجه حافظ مجددا آواز بخواند، ولی این طرح به شکست انجامید. ممکن است این پرسش برای ما مطرح شود که چگونه میتوان سینمی لیلی مراد را که همچنان بر دلهی مردم حکومت میکند و هر از گاهی در تلویزیون ظاهر میشود، توصیف کرد؟ مشکلی نیست که با شتاب بگوییم که سینمی لیلی مراد، سینمیی با سبک ویژه است. جادویی در آن وجود دارد که برای تو روشن نیست، ولی با آن همزیستی داری، البته شید صدی لیلی مراد، یکی از دلیل این موفقیت باشد. از سوی دیگر، سینمی لیلی مراد نه فقط هیچ مشکلی بریت یجاد نمیکند، بلکه برعکس، فیلمهی او، تو را به دنیی بسیار مشابه و البته بدون وجود مشکلات وارد میکند. . . . بنا به تعبیر «سامی سلامونی» منتقد، در گذشته سینمی مصر، به ویژه در دهه سی و چهل، فیلمی وجود نداشت که داستانهی عشقی آن بدون مشکل و ناراحتی به سرانجام برسد. . . و این طبیعی است که تماشاگران به طور موقت دچار ناراحتی شوند. در این حالت هرگاه زمان نمیش فیلم به درازا کشد، طبیعتاً فرصتهیی برای ابراز ناراحتی و در نهیت اجری ترانه در فیلم به وجود میید. فیلمهی لیلی مراد خارج از این قاعده نبود ... این هنرمند در یک فیلم به طور متوسط هفت ترانه میخواند. اگر لیلی مراد همان هنرپیشه معروف باشد که گاه نقشهی مشابه و گاه متفاوت را بازی میکند، بید گفت که لیلی مراد خواننده نیز عامل اصلی در ارتقی آوازهی سینمیی بود، ترانههیی که جزو اصلی در روال فیلمهی دراماتیک بود. گفتنی است که لیلی مراد ملیت مصری خود را بر یهودی بودنش ترجیح داد و طولی نکشید که به پذیرش اسلام نیز گردن نهاد. فراتر از ین، گفته میشود که او با شدت تمام دعوتهی رسمی در سطح بسیار بالا به ویژه از سوی گلدامیر- نخست وزیر معروف رژیم صهیونیستی ر برای دیدار از اسرائیل رد کرد. .... استثنا در قاعده یک هنرپیشه که بعدها «راقیه ابراهیم» نام گرفت هم داریم که در سال 1915 (1294) در کوی یهودیان متولد شد. او از یک خانواده یهودی مصری فقیر بود و همین موجب شد که تحصیلات را نیمه تمام باقی گذارد و در فروشگاهها به عنوان فروشنده لباس مشغول کار شود ... در سال 1937 (1316) توگو مزراحی او را کشف کرد و در فیلم «سلامت در خوبی است» همراه با نجیب یمانی وارد دنیی سینما کرد ... ولی او فقط زمانی که در برابر محمد عبدالوهاب در فیلم «گلولهی در قلب» به یفی نقش پرداخت، مورد توجه واقعی قرار گرفت. او در این فیلم همراه با محمد عبدالوهاب، ترانه «حکیم عیون» (چشم پزشک) را در این فیلم خواند. پس از این فیلم، راقیة ابراهیم به عنوان یکی از ستارگان بزرگ سینمی مصر مطرح شد . . . به تدریج موضع راقیه ابراهیم به نفع یهود وضوح بیشتری یافت. همه کارگزاران در امور هنری او را به غرور، تعصب شدید نسبت به هنرمندان زن مصری - البته به جز زنان هنرمند یهودی - متهم میکردند. راقیه ابراهیم به ویژه پس از جریاناتی که انقلاب ژوئیه را در پی داشت، هیچ گاه نتوانست وجود خود را در مصر تثبیت کند. لذا به آمریکا مهاجرت کرد و به عنوان میهماندار دفتر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل متحد مشغول به کار شد ... او با یک مرد ثروتمند آمریکیی یهودی تبار ازدواج کرد و همراه او، شرکت بزرگی با نام «اوکدزهابر» تأسیس کرد، بدین ترتیب همه خبرهی مربوط به او و ارتباطش با مصر قطع شد. منبع: روزنامه جام جم (30/9/79) به نقل از: الشروق، ترجمه سید محسن ساری عکس هایی از امام موسی صدر، روحانی برجسته ایرانی در لبنان و جهان (نظرات جالب دیگران)دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 00:28 AM محمدرضا نیسی یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 1:58 PM سلامعلیکم عکسهایی از موسی ! صدر نظر استاد سلام محمدی در مورد هنر در مقاله ای به نام: فراسوی دیدن (نظرات جالب دیگران)یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 6:31 PM سلام محمدی یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 03:09 AM با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی خانم حاجی زاده ، اگر لطف بفرمایید و نوشته ی " فراسوی دیدن " بنده را مطالعه فرمایید ، جواب سئوالتان را خواهید یافت و بیشتر در محضرتان استفاده خواهم برد . http://www.salammohammadi.com/fa/showpost.php?id=10 باتشکر
آمون : بازگشت به این نوشته است:
http://purpirar.blogsky.com/1391/02/24/post-1974/
تاریج درج مقاله بعد وبلاگ ناریا (آقای ناصر پورپیرار) در سایت (دوستانه)یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 3:37 PM بنده خدا شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 10:19 PM سلام استاد مقاله بعدی را کی رو وبلاگ قرار میدید؟ من که منتظرم و هر روز چندین بار به وبلاگ سر میزنم. پاسخ: ان شاء الله به زودی. |
درباره نظرات ارسال شده و پاسخ هایی که استاد ناصر پورپیرار ارائه می دهند
پنجشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۱
پست 1976 تا 1996
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر