فرانسیس ریشار Francis RICHARD (نظرات جالب دیگران)دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:39 AM علیرضاـ۱ یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 6:24 PM این هم نتیجه چندین سال تقلب و دروغگویی http://paysdefrance.blogfa.com/post-23.aspx مرکز پژوهشى میراث مکتوب»، به پاس ۳۵ سال مطالعات ایران شناسى فرانسیس ریشار و ارج نهادن به همت او در جهت نسخه شناسى و فهرست نگارى میراث گرانبهاى مکتوب فارسى، مراسم گرامیداشتى براى او در دوم آذر۱۳۸۴برگزار کرد. در این مراسم استاد ایرج افشار در تجلیل از فرانسیس ریشار گفت:« فرانسیس ریشار، آداب، سنن و فرهنگ ایران شناسان مشهور گذشته را در حوزه مطالعات ایرانشناسی به دوره معاصر منتقل کرده است و در دو زمینه متنشناسی و نسخهشناسی و نیز در تبیین وجوه هنری نسخههای خطی فارسی و بررسی تاریخ نقاشی ایران و ارتباط آن با نسخههای خطی، بسیار ماهر است». در پایان نیز لوحهای تقدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب وکتابخانة ملّی ایران به فرانسیس ریشار تقدیم گردید باید گفت فرانسیس ریشار، ایران شناس ، فهرست نویس و نسخه شناس شهیر فرانسوى، و مدیر بخش هنر اسلامی موزه لووراز جمله پژوهشگران نام آورى است که به حکم تأملات ژرفى که در میراث فرهنگى ایرانیان صورت داده است نامى جاودان در فهرست خادمان فرهنگ ایران یافته است . آدرس تماس : Francis RICHARD CNRS - UMR 7528 - "Mondes iranien et indien" BULAC 60, rue de Wattignies 75 012 Paris - France Tél. : +33 (0)1 53 46 15 61 Fax : +33 (0)1 53 46 15 9 E-mail : francis.richard@bulac.sorbonne.fr E-mail : francisrichard7@voila.fr آمون : نکته جالب، ایمیل این استاد بین المللی است! مولوی در هرگزآباد (در جهان)دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:37 AM بی نام یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 1:59 PM با سلام برایم سوال بود که چرا بایستی مجموعه اشعار منسوب به مولوی توسط استاد پورپیرار جعل یهود خطاب شود، هنوز هم برایم یهودی بودنش قطعی نشده، اما همین قدر برایم مشخص و محرز شد که آن به اصطلاح مولوی با اشعار لطیف و گاه رکیکش آنقدر هم که می گویند قرآن نمی خوانده! و احتمالا اصلا قرآن را یکبار هم نخوانده، یا شاید عربی نمی دانسته و "فیه ما فیه"ش را با کدام احکام اسلام کتابت نموده یا چگونه استاد تمام و کمال "علم کلام" بوده،باری! دلیل آنکه هنوز نمی دانسته قرآن "قربانی" ابراهیم را "اسماعیل" می داند، نه به روایت تورات "اسحاق"! شعر و لینک زیر را مطالعه کنید: این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این خضر است و الیاس این مگر یا آب حیوانی است این . . . مست و پریشان توام موقوف فرمان توام اسحاق قربان توام کاین عید قربانی است این http://www.iranjewish.com/Essay/Essay49.htm پاسخ: آقای بی نام. و نیز فرموده اند. ما زقرآن مغز را برداشتیم پوست را پیش خران بگذاشتیم ظاهرا در کف ما جز پوست نمانده است. در زمانی که سایه ای از شهر تبریز هم بر زمین ثبت نیست، شاعر ما شمس تبریز را در میان مستمعین خود می یابد، تا ماجرا به حدیث غرای دروغ و عوام فریبی تبدیل شود. بی نام دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 08:08 AM استاد عزیز ودوستان بنیان اندیش سلام علیکم کامنت یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 1:59 PM از این حقیر نیست . با توجه به کامنت گذاریهای مکرر با نام دیگران به دوستان عزیز سفارش می کنم در دام نفاق دشمنان نیفتند. بی نام (2) دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 09:28 AM آقای بی نام (اصلی) بنده قصد جعل اسم شما را نداشتم. فقط خواستم نامم را ننویسم. معنایی در باب لغت شیراز (نظرات جالب دیگران)دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:30 AM hassan... یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 11:24 AM cyrus/کورش/و cyrus=سیراس یا سیراز=شیراز....متشکر وسلا مت باشید. آمون : کمی عجیب است ولی قابل تامل و تحمل. ورود و شناخت داشتن از دوستان (در حاشیه ( جدید))دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:29 AM نصراصفهانی یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 10:59 AM سلام من قصد اخلال وایجادهیاهو دراینجاندارم بنابراین اگر صلاحدید شما اقتضا کرد این کامنت رانصب کنید .(همانااز نظرماامت اسلام از تفرقه هیچ نفع اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ، مذهبی ، نخواهندبرد.) هیچ یک از علمای شیعه برادران اهل سنت را کافر نمی دانند بالعکس ما انهارا مسلمان دانسته و ارتباط با ایشان را به عنوان مسلمان لازم می دانیم .و به همین سبب اعتقاد داریم که بسیاری از انهابه بهشت می روند اما نکته اینجاست که اعتقاد قلبی عموم اهل سنت با اعتقادات بزرگان ایشان منافات دارد چون وقتی شخصی حقیقت را دانست و فهمید که بین خلفا و اهل بیت پیامبر (ص) در گیری بوده است دیگر نمی تواند به هردو علاقه داشته باشد . جناب. آرش - فتوای ابن تیمیه چه ربطی به بی گناهی مامون وعالم دربار عباسی دارد ؟ما یحیى بن أکثم وخلفای شمارا را در ظرف تاریخی خودش و از زبان هم نوعانش سنجیدیم نه نه فراتر از آن - تمام مطالبی که درمقاله گذشته نقل شد همگی ازکتب معتبر اهل سنت وراویان وعالمان بزرگ معتبر نقل شدند . اگه اشکالی هست مربوط به کتب خودتان است . درموردیهودی بودن باید عرض کنم طبق گفته علمای اهل سنت قوم یهود با عمرارتباط مستحکم داشتند وبرای ایشان القاب وفضیلتهای دروغین جعل می کردند. علمای اهل سنت صریحا گفتهاند که یهود یان عمر را فاروق نامیدند ! و نه پیامبر! قال بن شهاب بلغنا أن أهل الکتاب کانوا أول من قال لعمر الفاروق وکان المسلمون یأثرون ذلک من قولهم ولم یبلغنا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم ذکر من ذلک شیئا . ابن شهاب گوید : این گونه به ما رسیده است که اهل کتاب نخستین کسانی بودند که به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آنها متأثر شدند و این لقب را در باره عمر استعمال کردند و از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم هیچ مطلبی در این باره به ما نرسیده است . الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 44 - ص 51 و تاریخ الطبری - الطبری - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 4 - ص 57 . پاسخ: آقای نصر اصفهانی.بد نیست برخوردتان با نیمه کاره بودن تخت جمشید و قتل عام پوریم را هم بدانیم. ارباب کیخسرو شاهرخ (نظرات جالب دیگران)دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:28 AM رامین.ص یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 09:31 AM سلام: خائنینی که خادم جلوه داده می شوند! به بهانه تجلیل از ارباب کیخسرو شاهرخ ... یکی از مهمترین خیانت های فراماسون ها به ملت و کشور ایران، تغییر و تحریف تاریخ این سرزمین بوده و هست. آنها با هدف ضربه زدن به اعتقادات و نابودی تفکر و اندیشه اسلامی به این کشور آمدند و از همان نخستین سالهای ورودشان به تاریخ سازی و دگرگون نشان دادن گذشته این کشور پرداختند تا بدین وسیله هویت مردم این سرزمین را مسخ کرده و به فراموشی بسپارند. آنها خائنان به این ملت را خادم و خادمینش را خائن جلوه دادند و با توهمات و تصورات جعلی، تمدن پیش از ورود اسلام را درخشان و پرشکوه جلوه دادند تا برخلاف واقعیت، اسلام را ویرانگر آن تمدن جعلی بنمایانند. در حالی که همه تواریخ معتبر خارجی و داخلی بر فرهنگ و تمدن پرجلال و جبروتی که اسلام به این کشور و همه دنیا بخشید اذعان داشته و دارند. این تحریف تاریخ همچنان توسط فرزندان خلف همان فراماسون ها، ادامه یافته است. آنها در نشریات و کتاب هایشان علنا خودفروختگان و خائنانی مانند میرزا ملکم خان و سیدحسن تقی زاده و میرزاحسین خان سپهسالار و محمدعلی فروغی و... که اسناد و مدارک متعدد و انکارناپذیری بر عملکرد ضدایرانی و ضدملی شان تأکید کرده را اصلاح طلب و مترقی و انقلابی و میهن پرست معرفی می کنند! و حتی ابایی ندارند که واگذاری منابع مختلف این سرزمین به بیگانگان که توسط همین به اصطلاح ملیون صورت گرفت را خدمت به ملت محسوب گردانند!! اما تأسف آنجاست که برخی دستگاههای فرهنگی این کشور که از کیسه بیت المال تغذیه می شوند و به اصطلاح منابع فرهنگی ملت مسلمان به شمار می آیند، در جبهه همین فراماسون ها قرارگرفته و با تحریف تاریخ به تقدیس و تطهیر سیاه ترین چهره های این سازمان مخوف و صهیونیستی تاریخ معاصر بپردازند تا همان هدف دیرین ماسونی یعنی هجوم به هویت تاریخی این ملت را تداوم بخشند. چهارشنبه شب، ۲۰آذرماه در قسمتی از سری جدید "کاراگاه علوی"، که از شبکه اول سیما پخش شد تحت عنوان پرداختن به پرونده های جنایی و قتل های دوران رضاخان، ماجرای مرگ مشکوک ارباب کیخسرو شاهرخ محور اصلی داستان بود که گویا در تابستان سال ۱۳۱۹ توسط عوامل شهربانی رضاخانی به قتل رسید. اما در این قسمت از مجموعه در لوای این قصه، به تقدیس و تجلیل از چهره ای پرداخته شد که از اعضای برجسته لژ بیداری ایران بوده که یکی از مؤثرترین لژهای ماسونی تاریخ ایران در جهت تحکیم پایه های استعمار و سازمان های صهیونیستی در این مملکت محسوب گشته و در انحراف انقلاب مشروطیت به نفع انگلیس، حاکمیت سلطنت پهلوی و بنیادگذاری نهادهای ضدایرانی و ضداسلامی طی سالهای پس از مشروطیت تا اواخر دوران رضاخان نقش اصلی را برعهده داشت. در قسمت یادشده از مجموعه "کاراگاه علوی"، دلیل قتل ارباب کیخسرو، نیکوکاری، مخالفت با رضاخان و دوستی و نزدیکی با مخالفین او و همچنین گویندگی پسرش (بهرام شاهرخ) در رادیو برلین زمان جنگ دوم جهانی و سخن پراکنی علیه رضاخان ذکر شده بود. این در حالی است که کمتر محقق و پژوهشگر تاریخ ایران است که اطلاع نداشته باشد، رضاخان نزدیکترین و سرسپرده ترین دوستانش از جمله تیمورتاش را به دلائل مختلف سربه نیست کرد. از طرف دیگر ارباب کیخسرو نه تنها هیچگاه مخالف رضاخان نبود، بلکه بنا به تصریح خاطرات خودش از سوی سردار سپه و در طول حاکمیت او بر پست های مختلف تکیه زد. چرا که همو در مجلس شورای وقت، لوایحی همچون فرماندهی رضاخان بر کل قوا، تغییر سلطنت قاجاریه و حکومت رضاخان را تقویت کرده بود. حسین مکی در "تاریخ بیست ساله ایران" درباره ارباب کیخسرو می نویسد که او در تفکرات خود از آمریکایی ها طرفداری می کرد به طوری که در برخی جاها از مستشاران آمریکایی همانند مورگان شوستر و ملسپو به شدت دفاع و پشتیبانی کرده است. اما گویا این نگاه غیر کارشناسی به تاریخ معاصر که در صدا و سیما چندان فرصت بروز پیدا نکرده بود همزمان در مدت کوتاهی بطرزی سوال برانگیز و در گوشه ای دیگر به شکل و شمایل کامل تر فرصت خودنمایی پیدا نمود. "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" در ۴ دی ماه مراسمی در تجلیل و بزرگداشت ارباب کیخسرو شاهرخ به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی این سرزمین برگزار کرد! و سیمای جمهوری اسلامی نیز چند روز قبل با پخش برخی از سخنرانی های جلسه انجمن مفاخر جبران مافات کرد. به راستی کدام محقق و مورخی است نداند که ارباب کیخسرو شاهرخ از اعضای مهم "انجمن اکابر پارسیان هند" بود. انجمنی که اینک با روشن شدن اسناد معتبر، ارتباطش با امپراطوری صهیونیستی خاندان روچیلد و ساسون های بغداد مسجل گشته است. انجمنی که در تجارت های کثیفی همچون تجارت تریاک مشارکت داشته و از این طریق ثروت هنگفتی کسب کردند و از طرف دیگر به وسیله جاسوسانی مانند "مانکجی هاتریا" و "اردشیر جی ریپورتر" اساس تشکیلات فراماسونری را در ایران بنیاد گذاردند. ارباب کیخسرو شاهرخ، خود در خاطراتش می گوید که کارمند مجموعه تجارتی ارباب جمشید جمشیدیان بوده است. فردی که در گسترش نفوذ اکابر پارسیان هند در ایران تلاش بسیاری به خرج داد و با اتصال زرتشتیان به فرقه ضاله بهاییت (که از سوی صهیونیست ها تقویت می شد) تعداد زیادی از هموطنان زرتشتی را به سوی بهاییت کشانید و در زمره جاسوسان شبکه جهانی صهیونیسم قرار داد. نکته جالب اینکه در مراسم "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" از همین ارباب جمشید جمشیدیان نیز تجلیل به عمل آمده و صراحتا ذکر شده که ارباب کیخسرو، جای پای ارباب جمشید گذارده است! اگرچه تاریخ سازی ماسونی همواره سعی داشته که ماجرای قتل ارباب کیخسرو شاهرخ را به گویندگی پسرش بهرام شاهرخ در رادیو برلین نسبت دهد، اما امروز با اسناد و مدارک مختلفی که منتشر شده و در دسترس است، به نظر می آید دیگر بر یک محقق تاریخی واضح است، حضور بهرام شاهرخ در رادیو برلین آلمان هیتلری، جز یک برنامه انگلیسی ماسونی برای نفوذ در دستگاه تبلیغاتی نازی ها نبوده است، چنانچه بهرام شاهرخ پس از جنگ و برخلاف تمامی همکاران آلمان نازی (که بلااستثناء توسط متفقین، بازداشت و محاکمه شدند) بدون هیچ گونه تعقیب و محاکمه به ایران آمد و در راس اداره تبلیغات قرار گرفت! و حتی در هفته نامه "مرد امروز" شروع به مقاله نویسی و شرح خاطرات خود نمود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیز وی در زمره اصلی ترین نیروهای وابسته به سازمان های صهیونیستی بود، چنانچه بنا به خاطرات دنیس رایت، (نخستین سفیر انگلیس پس از کودتای ۲۸ مرداد) وی به همراه ارنست پرون (عضو مهم سازمان جهانی فراماسونری در دستگاه محمدرضا پهلوی)، پیام شاه را به دنیس رایت رساند که در مذاکرات کنسرسیوم نفتی، خود شاه مستقیما حضور خواهد داشت! در سالهای اخیر عکس های بهرام شاهرخ همراه سرشاپور ریپورتر (سرجاسوس سرویس اطلاعاتی انگلیس و رابط اصلی امپراتوری جهانی صهیونیسم و خاندان روچیلد) منتشر شده و پرده از دیگر ارتباطات سری او با تشکیلات فراماسونری برداشته شده است. خسرو معتضد در جلد اول کتاب "هویدا، سیاستمدار پیپ، عصا، گل ارکیده" ضمن اشاره به ارتباطات مراسله ای ارباب کیخسرو شاهرخ با یک پست اطلاعاتی انگلیس در بمبئی در سالهای جنگ جهانی اول، از دست داشتن سرویس اطلاعاتی آلمان هیتلری در قتل ارباب کیخسرو به دلیل آگاهی از عضویت وی و پسرش در لژهای فراماسونری و نفوذ بهرام شاهرخ در رادیو برلین سخن گفته است. شگفتی آنجاست که گویا مسئولین "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" نسبت به هیچ کدام از اسناد فوق توجه نداشته و صرفا بر یک سری نوشته جات و مکتوبات ماسونی تکیه کرده اند. نگاهی اجمالی به در مواردی دیگر از مراسم بزرگداشت و تقدیر "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" حکایت از آن دارد که در برنامه های فوق تقریبا هیچ یک از مفاخر واقعی انقلاب اسلامی که نقش سترگ و انکارناپذیری در تاریخ فرهنگ و آثار فرهنگی این آب و خاک داشته اند، مورد تجلیل و نکوداشت قرار نگرفته و اغلب برگزیدگان از میان اشخاصی خنثی و بی تاثیر در اعتلای فرهنگ این سرزمین انتخاب شده اند و بعضا هم مانند ارباب کیخسرو شاهرخ از جمله خائنین به این فرهنگ و مملکت بوده اند! خائنینی که با حضور در تشکیلات فراماسونی، تمامیت دینداری و ملیت و میهن پرستی خویش را در برابر این تشکیلات مخوف صهیونیستی و مطامع و اهداف استعماری آن قربانی نمودند. چنین بزرگداشت و تبلیغی برای یک فراماسونر شناخته شده، در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی که با مدیریت عالیه ریاست جمهور محترم و معاون ایشان و همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره می شود، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ شاید گفته شود مرحوم مدرس یک بار در مجلس از ارباب کیخسرو تمجید کرده است . در این باره باید گفت : جمله کنایه آمیز مرحوم مدرس در وصف ارباب کیخسرو شاهرخ که خطاب به نمایندگان منفعل و وابسته مجلس شاهی بیان شده بود (که این ارباب کیخسرو از همه شما مسلمان تر است!) باتوجه به سابقه مدرس در زبان و لحن نیش و کنایه جهت هشدار و انذار برای هر آگاه به تاریخ و خصوصا مطلع بر سیره و روش مرحوم مدرس، اظهر من الشمس است که هیچ تعریفی نسبت به ارباب کیخسرو در آن مستتر نیست، بلکه به نظر می رسد بیانی کنایه آمیز درباره نمایندگان مجلس آن دوران است که علیرغم ادعای مسلمانی، هیچ یک به وظایف و تکالیف مسلمانی خود در مورد اعتراض و تقابل با رژیم دیکتاتوری رضاخان عمل نمی نمودند. نمونه هایی از این کنایه ها در سخنان بزرگان و علما وجود دارد. مثلاً حضرت امام خمینی (ره) در اردیبهشت ۱۳۲۳ در هشداری که نسبت به گروهی از روحانیون و اندیشمندان اسلامی و گویندگان مذهبی می دهند پس از ذکر نقاط ضعف و عدم اتحاد در مقابل دستگاه ظلم و جور ستم شاهی اینگونه بیان کنایه آمیز خود را به کار می گیرند:"... خوب است دینداری را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک ده زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزیی تعدی به او شود برای او قیام کنند..." آیا از نظر مسئولین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منظور حضرت امام(ره) از بیان این جملات دفاع از فرقه ضاله بهاییت بوده است؟! به هر حال اگر چه صرف مطرح ساختن چهره ها و شخصیت های خائن و سیاهکار تاریخ این کشور به خودی خود امری مثبت است، اما به شرط آنکه برای نسل امروز و فردا، خیانت هایشان را آشکار و کارنامه اعمال آنها را مکشوف گردانند که از قضا، برنامه ها و فیلم هایی ازاین دست فرصت مناسبی برای افشای توهم انگاری به شمار می آید. در غیر این صورت جز آب به آسیاب دروغ پردازی و هویت زدایی دیرین ماسون های نخواهد بود. اما مسئولین "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" مکلفند در مقابل این تحریف آشکار تاریخ ایران موضع بگیرند. متاسفانه تبلیغ برای تطهیر شخصیت ارباب کیخسرو شاهرخ (به عنوان یکی از پیچیده ترین اعضای لژ ماسونی در ایران که تا همین اواخر به جز کتاب اسماعیل رایین سند دیگری مبنی بر عضویتش در لژ بیداری ایران وجود نداشت) مسبوق به سابقه است، از جمله کتابی در سال ۱۳۸۲ به عنوان خاطرات ارباب کیخسرو شاهرخ و از زبان شاهرخ بسیاری از وقایع تاریخی و نقش ماسون ها در آنها را تحریف شد. ضمن اینکه متاسفانه هم اکنون نیز مجسمه ارباب کیخسرو شاهرخ نیز به عنوان بانی کتابخانه مجلس در صحن مطالعه این کتابخانه نصب است! با این حساب به نظر می آید که در حق رضاخان میرپنج اجحاف شده که مجسمه اش را در کنار سر در دانشگاه تهران یا در میدان راه آهن و یا مقابل درب زندان مخوف کمیته مشترک ضد خرابکاری (موزه عبرت فعلی) نصب نکرده اند!! پیش درآمدی بر مقاله اولتراامپریایسم (دوستانه)دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:27 AM حذف یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 00:15 AM سلام پورتهای https بسته شده. گوگل و خیلی سایتهای دیگه بسته شده. من جمله سایتهای انتقال پول! مثلا یکی دو روز اول این پروژه ای که شروع کرده اند و معلوم نیست دارند چه غلطی می کنند بدون اینکه اطلاع داده باشند، حتی سایتهای بانک ملی و سپه هم فیلتر بود! بعدا فهمیدن که ای بابا! اینها نباید فیلتر باشند! این نوابغ دهر و علمای عظام اما باید در برابر حرامزاده ای مثل من زانو بزنند دیگه! نمی شه! میشه؟!! خوب ، حالا بدون توجه به این مسایل، دارم اولترا رو تموم می کنم. شاید فردا تمومش کردم ایشاللا! ولی اون بخشی که در مورد سقوط شوروی بود، یک متن بینظیر بود! واقعا دارم با تمام وجودم حسش می کنم! الان همونیه که اونجا نوشتین! اصلا مو نمی زنه! در مورد خودم! شانس که ندارم که! باباش میگه یه کم کوتاه بیا راست و ریست کنیم بره! میگم بابا! من نیستم! همینه که هست! میگه بیا و خوبی کن! وقتی می خوام، نمی خوان! وقتی نمی خوام، دو دستی تحویلم میدن. بدبختی از این بالاتر؟! پاسخ: آقای حذف. ان نوشته متعلق به ۲۵ سال پیش است. در آن مورد هم هیچ یک تفاوتی با آن دیگری ندارند. مثل بازی دیلنا می مانند و بدترین شان متعلق به نوع روشن فکری آن هاست.. مبانی و مبادی بنیان اندیشی (در حاشیه ( جدید))یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 00:07 AM سیما شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 7:01 PM استاد گرامی آقای ملازاده بنیان اندیش نیستند و فقط از مطالب شما خوششان می آید چون پنبه تاریخ مورد اتکای تشیع را می زنید. ایشان هم یک آخوند سنی هستند مثل بعضی از آخوندهای شیعه خودمان که هر دو گروه بر اساس تاریخها و جعلیات ساخته یهودیان مشغول فحش دادن به بکدیگر هستند و هرکدام مذهب خودشان را اسلام واقعی می دانند. پاسخ: سیما خانم. مثلی است که می گویند: دو لنگه اش یک خروار است. بنیان اندیشی چند مبداء حرکت تعیین کننده دارد که نخستین آن قبول رخ داد پو.ریم و عواقب آن است. آقای ملا زاده هنوز در این باب اظهار نظری نکرده اند و مبداء ثانی که نبود خط بالغ شده عرب است، بی مهابا تمام احادیث و روایات را به قصه بدل می کند. ایشان در این باره هم خاموش بوده اند. معلوم است که بنیان اندیشی به دنبال تعریف و تمجید از این و آن نیست. مبارزه با حقیقت با طوفانی از دروغ های مکرر (عجز و آوارگی مخالفان)یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 00:06 AM مسعود سنجری شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 3:40 PM برادر بزرگ استاد پورپیرار گرامی سلام علیکم روز گذشته در تاشکند پایتخت ازبکستان مراسمی در بزرگداشت هفتاد و یکمین سالگرد درگذشت شاعر ازبک " شیر علی نوائی " برگزار شد. جالب اینکه تمام اشعار این شاعر به زبان فارسی است! ازبکها معتقدند که شیر علی بزرگترین شاعر شرق است! و برای او انواع و اقسام کرامات اخلاقی و علمی و ادبی قائلند! استاد شتاب کنید پروژه های تحمیق در همه جا در حال بازاریابی و جلب مشتری هستند. اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم. والسلام علیکم فی امان الله پاسخ: درست می گویید. آوار و بهمنی از بزرگداشت انواع دروغ های تاریخی و فرهنگی به راه انداخته اندکه خوش بختانه قادر نیستند تا برگه ای از اوراق بنیان اندیشی را جا به جا کنند و شاهدیم که تفکر نو در این مراتب روزانه در حال خزیدن به سوی حقیقت است. جرم سکوت در برابر دروغ و خیانت سکوت به بنیان اندیشی (در حاشیه ( جدید))یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 00:05 AM غصه دار شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 3:24 PM سلام استاد پرویز رجبی هم در کوزه افتاد خدا بیامرزدش... امیدوارم که دروغ نیز روزی بمیرد پاسخ: آقای غصه دا. برخی از این حضرات به علت بی اعتنایی به ماحصل دشوار به دست آمده بنیان اندیشی، مجرم اند. علت تسلط بر دروغ های یهود ساخته (افراد و شخصیت ها)یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 00:01 AM محمد شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 3:09 PM دکتر پرویز رجبی درگذشت. به گزارش روزگارنو، دکتر رجبی روز جمعه در اثر بیماری سرطان فوت شد. بنا بر این گزارش، او در سال 1318 در قوچان متولد شد، از دانشگاه گوتینگن آلمان در رشته ایران شناسی و ترک شناسی دکترا گرفت؛ از سال 1373 ریاست بخش ایران شناسی دایره المعارف بزرگ اسلامی را پذیرفت؛ و در زمینه ایران شناسی بیش از چند ده کتاب و مقاله نوشت. هزاره های گمشده، سده های گم شده، ایران شناسی، تاریخ ایران در دوره ایلامی، تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان، کریم خان زند و زمان او، و از زبان داریوش از جمله کتاب های ایشان است. پاسخ: بله تسلط ایشان بر مجموعه ای از دروغ های تاریخی یهود ساخته، که فهرست کرده اید، تنها به کار فراهم اوردن لقمه نانی بود. عمق و برد و انتشار تبعیت از دستور جهانی سکوت (عجز و آوارگی مخالفان)شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 11:58 PM شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 12:27 PM سلام جینگول خان برخی حرکات و گفته ها و حتی کلمات به نظر بنده هیچ سنخیتی با فلسفه بنیان اندیشی ندارد!نمی توان با صهیونیزم مخاف بود و از طرف دیگر هم صداهایی که عمق چهره وحشی این قوم را نشان میدهد هم اهمیتی نداد!شما در مورد جایگاهی صحبت میکنید که در ظاهر دارای قدرتی بسیار بالایی است که توان ایجاد یک حرکت را دارد!ولی چرا فرمانی برای حرکتی صادر نمیشود!آیا نمی شنوند و نمیبینند؟!آنها بسیار از آن چیزی که احساس میکنیم میدانند؛ میدانند! استاد یک سئوال:شما از چه زمانی به عرضه عمومی تحقیقات و یافته هایتان اقدام کرده اید و چقدر تلاش کرده اید که ساختار قدرت هم متوجه این یافته ها بشوند و چقدر نتیجه داده است؟آیا آنها تعارف میکنند یا نمی توانند کاری انجام دهند یا اصلا نمی خواهند انجام دهند؟! پاسخ: یازده سال است که این تحقیقات در جریان است و هنوز نتوانسته ام حتی بخشی از آن را بیان کنم چرا که تریبونی ندارم و در مراجعه به این حضرات حرف های سر بالا می شنوم. بدانید که یهودیان ضربات وارده بر پیکر قوم خود از طریق این تحقیقات را سخت تر و بی دفاع تر از درگیری های نظامی ارزیابی کرده اند و به همین دلیل دستور سکوت درباره این نوشته ها را به داخل فلسطین اشغالی نیز تسری داده اند. سکوتی که به گمانم در سرزمین های اسلامی بسیار عمیق تر و دقیق تر رعایت می شود؟! به راستی اگر مراکز فرهنگی این جمهوری فقط حک قلابی کتیبه ها را به گوش جهانیان برساند از فرهنگ متکی بر اسرائیلیات که سراسر جهان را پوشانده جز هیچ چه می ماند؟! . قدمت ۱۴۰۰ ساله اسلام و اسامی ماه ها و هفته ها (جملات زیبا)شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 11:34 PM سید مرتضی عرب زاده شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 08:43 AM سلام استاد خسته نباشید. چند تا سوال داشتم: 1- با تکیه بر کدام سند عمر اسلام رو 1400 سال مشخص کردن؟ 2- پیدایش هفته و اینکه هفته از 7 روز تشکیل شده به چه برهه ای از تاریخ برمیگرده؟ 3- اسامی ماههای ایرانی نظیر اردیبهشت از چه تاریخی رسمیت پیدا کرد؟ پاسخ: آقای عرب زاده. هر تجمع انسانی پایذار مجبور به تولید اسناد اجتماعی و در صدر ان پته های مالکیت و اجاره و ازدواج است که برخی از این گونه مانده های تاریخ دار مربوط به قرون اولیه اسلام است. اگر حتی یک نمونه تاریخ گذاری شده را به دست آوریم ناگزیر به ادامه رو به تزاید آنیم. در این مورد نیز پاپیروس نوشته های عربی از قرن اول تا هفتم هجری، شایسته اعتنا است. اگر به کتاب پاپیروس ها رجوع کنید، به میزان کافی از این اسناد اجتماعی تاریخ دار بر می خورید. از سال شمار هجری شمسی و نام گذاری ماه های ان جز قصه های مربوط به خیام قطعا یک نمونه قبل از مشروطه نداریم. تولید اردیبهشت و دی و تاریخ شماری شمسی از تحفه های به اصطلاح انقلاب مشروطه است چنان که تا پایان دوران ناصر الدین شاه هم قطعه سندی نیست که تاریخ شمسی خورده باشد. خورد کردن ایام به هفته نیز حاصل برداشت از متون قران و تورات و خلق هستی عالم در شش روز است. و بالاخره باریک شدن کنجکاوانه در این گونه مقدمات هرکسی را در لابیرنتی قرار می دهد که غالبا راه خروجی ندارد. مسجد یا مدرسه ای قدیمی در هویزه (شهرهای ایران)شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 12:32 PM ۱۱-۱۱ جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 6:28 PM سلام از خوزستان مزاحم میشم ضمن تشکر از روشنگری های استاد پورپیرار عزیر مطلبی را می خواستم خدمتتان عرض کنم : گفته می شود در شهر هویزه که به بوابة التشیع (دروازه تشیع )معروف است یک مسجد یا شاید هم مدرسه قدیم موجود بوده که همه افراد مسن اونو یادشون میاد این بنا در زمان رضا خان و همراه یک بنای دیگه که میگن یه قلعه قدیمی بوده کاملا تخریب شده چیز زیادی از این بناها نمیدانیم اگر چیزی میدانید ما را راهنمایی کنید. با تشکر پاسخ: آقای ۱۱-۱۱. در باب هیچ نمی توان حرف موثری زد. باید لااقل نقاشی و تصویری از آن دیده شود. رسم قربانی (دوستانه)شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 12:29 PM *** جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 5:52 PM سلام استاد در خصوص رسم قربانی کردن گاو و گوسفند در پای عروس و دوماد و فرزند تازه به دنیا آمده سوالی خدمتتان کردم. آیا به دستتان نرسید یا قابل انتشار ندانستید؟. با تشکر پاسخ: آقای ***. چنین متنی را نگرفته ام. تبلیغات بنیان اندیشی از ماهواره (در جهان)شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 12:22 PM داریوش جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 4:44 PM باسلام خدمت استادپورپیرار آقای ملازاده که دکترای تاریخ دارنددر کانال ماهواره ای خود بارها ازشما وآثارشما اسم برده اند و خواندن کتاب های شما را به بینندگان توصیه کرده اند. چندین بار هم اظهار کرده اند کاش می توانستم آقای پورپیرار را دعوت بکنم و وقت در اختیارشان بگذارم و برنامه ای را برای ایرانیان در این کانال اجرا می کردند... استاد اگر صلاح بدانید فرصت مناسبی است برای نشر تحقیقات و زحمات شما و رساندن آن به گوش میلیون ها انسان گرفتار در دام جعلیات. تا نظرشما چه باشد. پاسخ: آقای داریوش. به چنین نمایشاتی علاقمند نیستم، برای گسترش دعوت به بنیان اندیشی شتابی ندارم و معتقدم که این مطالب فوق کلان به تر است به تدریج جای خود را در متن جامعه و در یک دیالوگ ملی باز کند. ایشان اگر امکانات لازم را دارند به تر است مثلا تختگاه هیچ کس و یا طوفان نوح و غیره را روی آنتن ببرند. تعصبات و برخوردهای متعاقب آن (متفرقه)جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 11:34 PM مهران پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت 10:03 PM جناب نصر اصفهانی در حماقت تو همین بس که علیرغم خبطهای مکرر و تکرار چرندیات ذهن عقل گریز فرقه خود که از این وبلاگ وزین فرسنگها دور بوده و تف سربالاست و بارها جواب خزعبلاتتان را گرفته اید ولی همچنان در درک حقیقت چون خر خراس به دور خود میچرخید. البته از نسل جهودان اصفهان بودن چنین موجودات تعطیلی هم به بار می آورد. خدا شما را و فرقه بازان قومتان را به راه راست هدایت کناد. آمین پاسخ: آقای مهران. گمان ندارم آقای نصر اصفهانی با نگاه متعصب به ماجرا نگریسته باشند. هر کس نظریه ای در مورد بنیان اندیشی میدهد! (متفرقه)جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 11:23 PM محمد پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت 6:38 PM سلام آقای پورپیرار خسته نباشید.دوستی حقیقت جو و طالب علم که فارغ التحصیل فیزیک می باشد قلمی را برای رسیدن به حقیقت گردانداه است آیا با یافته های ایشان موافق هستید یاخیر لطفاً نظرتان را بدهید.سپاسگزارم http://phyphi.blogfa.com/ پاسخ: در مقاله ایشان فاکت هایی ارائه می شود که با بنیان اندیشی فاصله دارد و در مواردی مخالف آن است. بنیان اندیشی یک کل کلان و غیر قابل تقسیم است. نخلف بخش فرهنگی از قانون اساسی کشور (حرف های فعلا مبهم !)جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 11:11 PM خاخام منوخیم پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت 1:01 PM جینگول عزیز سلام علیکم نتوانستم تاب بیاورم خیلی سعی کردم که سکوت کنم تا مبادا بعضی دوستان بنده را متهم به بعضی چیزها نکنند ولی مهم نیست من هم به اندازه هر معترضی ایستاده در مقابلم حق نظر دارم پس نظر خودم را می دهم تا شاید بعضی از دوستان را متوجه جایگاهشان کنم. حضرت آقا ،رهبر انقلاب دارای ابعاد مختلف است ما بنیان اندیشان حد اقل در یک بعد با ایشان سهیم وهم فکریم . حضرت آقا در سخنرانی آن شب حرف دل ما بنیان اندیشان را زد و اعلام کردند هرکس بر علیه اسرائیل بجنگد مورد حمایت ماست. آیا بیانی ارزنده تر از این وهم پیمانی وهمراهی بیشتر از این برای ما بنیان اندیشان؟آیا سخنرانی آقا اوج اقدام عملی اندیشه ما بنیان اندیشان نیست؟چرا اجازه می دهیم زندگی مادی وعصر وحرج اقتصادی مانع دیدن واقعیت شود وبا لحنی نه شایسته آقا از ایشان انتقاد شود.شاید در بین حکومتیان باشند افرادی که لیاقت نشستن در آن جایگاه ها را نداشته باشند و دفع مطلق باشند ولی نباید مانع کم رنگ شدن حقیقت ونقد طعنه آمیز آن شد. هر کدام از ما که داعیه بنیان اندیشی داریم اگر در جایگاهی چون آقا قرار بگیریم و در مورد یهود واسرائیل غیر از این عمل کنیم ویهود ولابی صهیونیست غیر آنچه که حالیه بر سر ما میآورد انجام می داد آیا می توان به پایداری وپایبندی به حقیقت عقیده توصیف شود واین همه تلاش ضد ومعاضد را نمایش وسناریو طراحی شده ننامید؟ برادرم جینگول من هم مثل شما می گویم "آقا در آن سخنرانی سنگ تمام گذاشتند و حرف دل ما بنیان اندیشان در مورد این قوم پست را زدند" .موفق باشید پاسخ: آقای پارک شهر. با این محاسبه، شما و دوستان تان از سگ هم کم تر می شوید؟!!! آقای خاخام منوخیم. طبیعی است لااقل در بخش فرهنگی نتوانم با مدیریتی همراه باشم که علی رغم قانون اساسی ۱۲ کتاب مرا بدون ذکر دلیل توقیف کرده اند. آیا در میان آن ها کسی نیست که مفهوم تدوین و تالیف ۱۲ کتاب در حوزه تخقیقات ملی را دریابد؟! آیا باید در این باره هم منتظر تاییدیه از سوی مراکز فرهنگی غرب بمانیم. خاخام منوخیم پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت 1:24 PM استاد پاسخ ها کمی نامربوط است در پاسخ قبلی بنده را منصور نامیدید والان پارک شهر!!!! پاسخ: یک بار دیگر رجوع کنید. از نظر فنی رفع نقص از بلاک اسکای است. نتیجه جستجو در اینترنت (متفرقه)پنجشنبه 20 بهمن 1390 ساعت 11:55 PM یکی چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 5:02 PM سلام. خیلی جالبه اگه جستجویی به حروف عبری برای نام شما در وب انجام بدید حتی یک مطلب خالی یا حتی یک تصویر مربوطه را هم پیدا نمیکنید آقای پورپیرار !!!!!!!!! פורפיראר = پورپیرار پاسخ: آقای یکی. نتیجه چه می گیرید. ضمنا گمان نمی کنم آن واژّه عبری که نوشته اید را بتوان پورپیرار خواند. اعتبار کتب فرق (کتابت و کتاب نویسی)چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 11:00 PM نصراصفهانی چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 2:08 PM باورهای علمای اهل سنت درموردعمل شنیع لواط براساس کتابهای خودشان: یحیى بن أکثم: وی که از دشمنان ائمه بوده و مناظره او با امام جواد علیه السلام مشهور است ، در نظر بزرگان اهل سنت از امامان و علماء بلند رتبه به شمار می رود ؛ ابن کثیر در مورد او می گوید : کان یحیى بن أکثم من أئمّة السنّة ، وعلماء الناس و من المعظمین للفقه. البدایة والنهایة ج 10 ص 316 یحیی بن اکثم از امامان اهل سنت و از علمای مردم و از بزرگان فقه بود . او از معروفترین قاضیان اهل سنت و از علمای بنام ایشان بود ؛ در مورد وی شیعه و سنی مطالب بسیار نقل کرده اند که تنها در این زمینه به کلمات علمای اهل سنت در مورد وی می پردازیم : ثعالبی : یحیی بن اکثم و بنی العباس لواط کارترین افراد عرب!!! ثعالبی از علمای به نام اهل سنت و متوفای 420 کتابی در باره القاب مشهور دارد ؛ وی در این کتاب مشهورترین شخص در لواط را یحیی بن اکثم معرفی می کند و می گوید: لواط یحیى بن أکثم !!! أصله من مرو فاتصل بالمأمون ایام مقامه بها فاختص به واستولى على قلبه وصحبه إلى بغداد ومحله منه محل الأقارب أو أقرب .وکان متقدما فى الفقه وآداب القضاة حسن العشرة عذب اللسان وافر الحظ من الجد والهزل ولاه المأمون قاضى القضاة وأمر بألا یحجب عنه لیلا ولا نهارا وأفضى إلیه بأسراره وشاوره فى مهماته وکان یحیى ألوط من ثفر ومن قوم لوط وکان إذا رأى غلاما یفسده وقعت علیه الرعدة وسال لعابه وبرق بصره وکان لا یستخدم فى داره إلا المرد الملاح ویقول قد اکرم الله تعالى أهل جنته بأن أطاف علیهم الغلمان فى حال رضاه عنهم لفضلهم على الجوارى فما بالى لا أطلب هذه الزلفى والکرامة فى دار الدنیا معهم ویقال إنه هو الذى زین للمأمون اللواط وحبب إلیه الولدان وغرس فى قلبه محاسنهم وفضائلهم وخصائصهم وقال إنهم باللیل عرائس وبالنهار فوارس وهم للفراش والهراش وللسفر والحضر فصدر المأمون عن رأیه وجرى فى طریقه واقتدى به المعتصم حتى اشتهر بهم وملک ثمانیة آلاف منهم وما کان بنو العباس یحومون حولهم اللهم إلا ما کان یؤثر عن محمد الأمین من استخدام الخصیان والعبث بهم دون فحول الولدان ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 او لواط کار ترین عرب است : (یکی از صفات مشهور) لواط یحیی بن اکثم است ؛ وی از مرو بود و با مامون ارتباط برقرار کرد و توانست که بر قلب او چیره شود ؛ سپس به همراه او به بغداد آمد و جزو نزدیکترین افراد به مامون بود ؛ وی در باب فقه و آداب قضاوت شهره بوده و خوش برخورد و خوش بیان بود و هم در شوخی و هم در جدی بودن تخصص داشت ؛ مامون او را به مقام قاضی القضاة منصوب کرده و دستور داد که هر زمان در شبانه روز که یحیی خواست بتواند به نزد مامون برود ؛ و با او راز گفته و در کارهای مهم با وی مشورت می نمود . یحیی از ثفر(یکی از بدنام ترین مردان قوم مشهور به این کار) و از قوم لوط نیز بیشتر این کار را انجام می داد ؛ اگر جوان خوش سیمایی را می دید آب دهانش به راه می افتاد !!! و اگر جوانی را می دید که با دل او بازی می کند ، بر بدنش رعشه افتاده و آب دهانش به راه افتاده و چشمانش برق می زد !!! وی در خانه خویش به جز نوجوانان (ریش در نیاورده) خوش سیما به کار نمی گرفت و می گفت : خداوند اهل بهشت را که از ایشان راضی است چنین نعمت داده است که جوانان خوش سیما بر ایشان خدمت می کنند ؛ زیرا ایشان بهتر از کنیزکان هستند ؛ چرا من این نعمت و کرامت را در این دنیا نطلبم !!! وی مامون را به این کار ترغیب کرد !!! و نیز گفته شده است که او بود که مامون را ، به این کار پلید ترغیب کرده و نوجوانان را در نظر او زینت داد و در دل وی نیکی های ایشان و فضیلت های ایشان و خصوصیات ایشان را می گفت ؛ و نیز می گفت که ایشان شبها کار عروس را می کنند و روز کار سوارکاران دلاور را ، و هم در خانه و هم در شکار و هم در سفر و هم در شهر به کار می آیند ؛ به همین جهت مامون نیز نظر وی را پذیرفته و راه وی را در پیش گرفت ؛ معتصم نیز بدو اقتدا کرده تا آن جا که وی به جمع کردن غلامان مشهور شد و هشت هزار نفر از این غلامان در گرد خویش داشت !!! بنی العباس به خاطر وی با غلامان در ارتباط بودند !!! و به همین جهت بنی عباس مراقب حال خویش نیز نبودند !!! مگر آنکه که در مورد محمد الامین روایت شده است که وی خواجگان را به عنوان غلام گرفته و با آنها ارتباط داشت ؛ نه با جوانان نیرومند !!! مامون نیز از یحیی ترس داشت !!! ویحکى أن المأمون نظر یوما إلى یحیى فى مجلسه وهو یحد النظر إلى ابن أخیه الواثق وهو إذ ذاک أمرد تأکله العین فتبسم إلیه وقال یا أبا محمد حوالینا ولا علینا فقال یا أمیر المؤمنین إن الکلب لا یأکل النار ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 حکایت شده است که روزی مامون نگاهش به یحیی افتاد در حالیکه یحیی به فرزند برادر مامون «واثق» نگاه می کرد در حالیکه وی جوانی بود که ریش در نیاورده بود و چشم نواز بود !!! پس خنده ای به او کرده و گفت : ای ابو محمد با ما کاری نداشته باش و به سراغ دیگران برو . پس پاسخ داد : ای امیر مومنان ؛ سگ نمی تواند با آتش طرف شود !!!(یعنی من نمی توانم با شما کاری داشته باشم!!!) توصیف کارهای یحیی از زبان خودش : وی در خلوت خویش با مامون کارهای ناشایست خویش را برای مامون می ستود و ماجرای کارهای ناپسند خویش را برای مامون نقل می کرد ؛ و حتی گاهی با این کار مامون را تحریک نموده و برای وی دلالی نیز می کرد ؛ یکی از این ماجرا ها در کتاب ثمار القلوب آمده است که به علت رکاکت بیش از حد متن از نقل آن معذوریم : ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 کنایه نوه ابو حنیفه به یحیی : وسمعه إسماعیل بن حماد بن أبى حنیفة یوما یغض من جده فقال له ما هذا جزاءه منک قال حین فعل ماذا حین أباح المسکر ودرأ الحد عن اللوطى ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 روزی اسماعیل ، نوه ابو حنیفه شنید که یحیی از پدر بزرگ او بد گویی می کند ؛ پس به او گفت : آیا این پاداش پدر بزرگ من است که مسکرات را حلال دانست و حد را از لواط کار برداشت ؟!!! کنایه های شعرا و تصریحات ایشان در مورد یحیی بن اکثم : وی آن قدر در این کار شهره شده بود که شعرا وی را علنا متهم به این کار کرده و در مورد او شعرها سرودند : این شعر را ابو صخره ریاشی در مورد یحیی بن اکثم سروده و احمد بن ابی نعیم آن را در حضور مامون خواند : حاکمنا یرتشی وقاضینا یلوط والرأس شرّ ما رأس تاریخ بغداد ج14/ص196 حاکم بر ما رشوه می گیرد و قاضی ما لواط می کند ؛ و بدترین بدی ها آن است که از رؤسا باشد . و نیز در مورد او گفته شده است که : قاض یرى الحد فی الزنا ولا یرى على من یلوط بأس تاریخ بغداد ج14 ص196 - تاریخ مدینة دمشق ج64 ص81 و 82- المنتظم ج11 ص319 - شذرات الذهب ج2 ص41 - محاضرات الأدباء ج1 ص249 قاضی که در زنا حد جاری می کند اما در مورد لواط کردن اشکالی نمی بیند!!! اشعار دیگری نیز در مورد او سروده شده است که در آدرس های ذیل موجود است: محاضرات الأدباء ج1 ص249 ؛ ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 به او کنایه می زدند که بیماری ابنه دارد : در این زمینه در مورد او سروده اند که : یحشو بها الممرد إذا ما خلا وهو کما یحشوهم یحتشى ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 همانکاری که وی وقتی با نوجوانان همراه می شود ، انجام می دهد ، دیگران نیز با او همین کار را می کنند!!! در کتب ذیل نیز در این زمینه ماجراهایی نقل شده است : وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص154 ؛ محاضرات الأدباء ج2 ص273 زبان یحیی با دیدن جوانان خوش سیما بند می آمد : ذهبی و غیر او از فضلک رازی در مورد یحیی بن اکثم نقل می کند که : مضیت أنا وداود الاصبهانی إلى یحیى بن أکثم ، ومعنا عشرة مسائل ، فأجاب فی خمسة منها أحسن جواب . ودخل غلام ملیح ، فلما رآه اضطرب ، فلم یقدر یجئ ولا یذهب فی مسألة . فقال داود : قم ، اختلط الرجل. سیر أعلام النبلاء ج12 ص10- تهذیب التهذیب ج11 ص160 - تهذیب الکمال ج31 ص211 - تاریخ مدینة دمشق ج64 ص83 من و داود اصفهانی به نزد یحیی بن اکثم رفتیم و ده سوال با خود برده بودیم ؛ پنج سوال از وی پرسیدیم و به خوبی پاسخ داد ؛ در این هنگام جوان خوش سیمایی وارد شد ؛ وقتی که نگاه یحیی به او افتاد از حالت عادی خارج شده و نتوانست که به حتی یک سوال دیگر پاسخ دهد ؛ پس داود گفت : برخیز که این شخص دیوانه شد!!! عشقبازی با جوانان!!! وی در این زمینه متخصص فن بوده و موارد بسیاری از وی نقل شده است که ما به خاطر حفظ عفت کلام از نقل آنها معذوریم : تاریخ بغداد ج14 ص195؛ وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص152 عبد الله بن مبارک : لما استولى الناصر على طبرستان فوض إلى عبد الله بن المبارک القضاء وکان یرمى بالابنة فقال یا أمیر المؤمنین أنا أحتاج إلى رجال أجلاد یعینوننی فقال قد بلغنی ذلک محاضرات الأدباء ج1ص249 وقتی که ناصر بر طبرستان چیره شد قضاوت را به عبد الله بن مبارک واگذار کرد – عبد الله متهم به بیماری ابنه بود - ؛ پس عبد الله گفت : ای امیر مومنان ؛ من مردانی جَلُد (نیرومند) می خواهم که من را در این کار یاری کنند . ناصر پاسخ داد : به ما خبر رسیده بود که تو مردانی جَلٍد(خوش پوست و عیاش) می خواهی!!! (جلد در زبان عربی به دو معناست) خطیب بغدادى: روى الذهبی عن مکی بن عبد السلام الرمیلی قال : کان سبب خروج الخطیب من دمشق إلى صور ، أنّه کان یختلف إلیه صبیّ ملیح ، فتکلّم الناس فی ذلک. سیر أعلام النبلاء: 281/18. ذهبی از مکی بن عبد السلام روایت کرده است که علت کوچ کردن خطیب بغدادی از دمشق آن بود که جوانی خوش سیما در خانه او رفت و آمد می کرد ؛ به همین جهت مردم در مورد او شروع به صحبت کردند !!! ابن الانماطى ذهبی در مورد او می گوید : الحافظ البارع مفید الشام ... وقال عمر بن الحاجب: کان إماماً ثقة حافظاً مبرزاً فصیحاً سألت عنه الحافظ الضیاء فقال : حافظ ثقة مفید إلا أنه کثیر الدعابة مع المُرد. تذکرة الحفاظ: ج 4 ص 1404 ، سیر أعلام النبلاء: ج 22 ص 174 حافظ متخصص ، آگاهی دهنده مردم شام ... عمر بن حاجب در مورد او می گوید : او امام و مورد اطمینان و حافظ و مشهور و خوش بیان بود ؛ از حافظ ضیاء در مورد او پرسیدم پس گفت : حافظ است و پر فایده ؛ اما زیاد با نوجوانان (ریش در نیاورده) شوخی می کند!!! پاسخ: آقای نصر اصفهانی.مطالب شما را از باب میزان پوسیدگی و ناقابلی اسناد فرقهای اسلامی ثبت شد ولی فراموش نکنید که به علت نبودن خط و ابزار مناسب نگارش فرض وجود هر کتابی در حوزه ای که می فرمایید، تا قرون اخیر ابتلای به کذب ا ست. انتشار کتابی به نام "ناصر پورپیرار" در خارج از کشور (انعکاس و بازتاب)چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 11:23 AM طالب حقیقت چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 03:04 AM کتابی با عنوان «ناصر پورپیرار»(Nasser Pourpirar)! by: Lambert M. Surhone http://www.bookadda.com/books/nasser-pourpirar-lambert-m-6135178318-9786135178319 Book: Nasser Pourpirar Author: Lambert M. Surhone ISBN: 6135178318 ISBN-13: 9786135178319 Binding: Paperback Publishing Date: 2011-03-15 Publisher: Betascript Publishing Number of Pages: 124 Language: English http://www.amazon.ca/Nasser-Pourpirar-Lambert-M-Surhone/dp/6135178318 پاسخ: آقای طالب حقیقت. بله چنین کتابی قریب 9 ماه پیش به زبان انگلیسی و احتمالا فرانسه در اروپا منتشر شده است که نام مرا بر عنوان کتاب گزارده اند. هنوز دست رسی به کتاب ندارم و بدون مراجعه مستقیم، نمی توان در باب آن چیزی گفت و یا نوشت. همین قدر آشکار است که علی رغم فشار سازمان های یهود که در اختفای تزهای تاریخی بنیان اندیشانه بسیار جدی کوشیده اند، نظرات مربوطه توجه محققان اروپایی را در حوزه هایی جلب کرده است، که انتشار کتاب فوق، خود دلیلی بر این گمانه است. باید نسخه ای از کتاب را برای آقایان جا خوش کرده در وزارت ارشاد فرستاد تا شاید قبول کنند که با مجوز ندادن به کتاب ها، موضوع مفقوده نمی شود. با این همه برای اظهار نظر قطعی هنوز زود است، از زحمتی که کشیده اید ممنونم و این را هم گفته باشم که کتاب سه مولف دارد که دو نفرشان خانم و شاید هم ایرانی اند. مسعود سنجری چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 2:07 PM برادر بزرگ استاد پورپیرار سلام علیکم انتشار کتاب با نام شما در اروپا صرفنظر از مندرجات آن موفقیت بزرگ و مهمی است که آنرا به شما و دوستان تبریک عرض می کنم. واضح است که جدل حول افکار شما وارد مرحله جدیدتری می شود. والسلام علیکم فی امان الله باز شدن بحث پوریم به کلاسهای درس دانشگاه های ایران (پوریم)چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 11:22 AM علیرضاـ۱ سه شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 3:25 PM سلام استاد عجب زمانه ای شده . سرکلاس دانشگاه جلسه اول بدون مقدمه استاد تاریخ اسلام عنوان میکنه که هرگونه مطلب در مورد پوریم سر کلاس ممنوع و در اخر وقتی مقاله اسلام و شمشیر بدون درج منبع ان ارائه میگردد بالاترین نمره را میدهد. ![]() پاسخ: آقای علیرضاـ۱. ساده است. او کتاب اسلام و شمشیر را نخوانده و در مورد پوریم هم نقل هایی شنیده است و بس. مهاجرت و توطئه مهاجرت (متفرقه)چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 11:19 AM خاخام منوخیم سه شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 07:38 AM ازچیزی که اطلاع ندارید. پس لطف بفرمایید به عقاید دوست عزیزی که حتی از مرد یا زن بودنش نا آگاهید چنین گیر ندهید.از زمانی که بنده جینگول را شناختم همینطور بوده وهمینطور هم هست ونظام وحضرت آقا را دوست دارند. لطفا" در معقولات وارد نشوید. پاسخ: آقای منصور. غلط یا درست بودن این گمانه ها، چه چیزی را عوض خواهد کرد؟! مهاجرت از هند هم مانند مهاجرت از ایران مثلا به کانادا یا آمریکا است مگر این که مهاجرت بخشی از توطئه ای قابل اثبات باشد. آمون : متاسفانه کامنت اصلی ظاهرا درج نشده است و پاسخ در کامنتی دیگر داده شده است. اختلال در سایت ناریا (نظرات جالب دیگران)چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 11:16 AM ! دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 02:23 AM سرور مربوطه سایت ناریا به دلایل حقوق بسته شده است. مشکل اش حل خواهد شد. نیاز به کتابها (دوستانه)دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 8:28 PM شاهین یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 5:33 PM سلام استاد متن کتابها به فرمت word موجود؟ جهت ساخت کتابها با فرمت epub میخواستم ![]() استاد چه وقت هایى در دفتر کارتان حضور دارید؟ دوستان هم اکنون کتاب اسلام و شمشیر به فرمت epub موجود هست. پاسخ: آقای شاهین. خیلی مرتب نیست به تر است با تلفن قرار بگذاریم. به هر حال ممنونم هرچند نمی دانم فرمت epub چیست! مشکل درک افراد از بنیان مطالب (حرف های فعلا مبهم !)دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 8:27 PM علیرضا_1 یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 5:25 PM با سلام اقای رامین_ص .................................................................. دستگاهی که شامل ضبط و پخش می شد ساخته و آن حباب به عنوان بلند گو بود.(ساخت dvd playerتوسط ایرانیان باستان.)" .................................................................. خدا پدر سازنده کارتونهای سند باد را بیامرزد که حد اقل داستان های باور کردنی تری را تعریف میکرد . پاسخ: آقای بیر تورک. اشکال شما همین است که خود نوشته اید: اقرار می کنم که دانسته های تاریخی من کم است. باید 300 یادداشتی را بخوانید که از متن و موضوع آن ها بی خبرید. لینک مدال شجاعت رجب طیب اردوغان (متفرقه)دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 8:26 PM abbas یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10:55 AM http://mockingbird.creighton.edu/english/fajardo/teaching/eng120/gilgames.htm پاسخ: آقای abbas. دو ای میل برای تان فرستادم آیا رسیده است؟ مطالعه آنلاین جلد اول مجموعه کتابهای تاملی در بنیان تاریخ ایران (در حاشیه ( جدید))یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 7:16 PM محمد اوجال یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 03:25 AM لینک مطالعه آنلاین جلد اول مجموعه کتابهای "تاملی در بنیان تاریخ ایران" http://www.belgeler.com/blg/2pik/1 پاسخ: آقای اوجال. ممنون ضمن آن که نمام کتاب ها به صورت پی دی اف در اختیار استاد غفوری نازنین است که گویا برای تعیین تکلیف منتظر وقت آزادند. کار انجام شده شما هم الگوی بسیار نظیفی برای ادامه است. |
درباره نظرات ارسال شده و پاسخ هایی که استاد ناصر پورپیرار ارائه می دهند
پنجشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۱
از پست 1603 تا 1630
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر