شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۱

پست 367 تا 388

چند سوال و جواب  (متفرقه)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 12:00 PM
سمیرا
سه شنبه 9 آذر ماه سال 1389 ساعت 6:14 PM
سلام آقای پورپیرار،خسته نباشید.
ممنون از جواب  قبلی شما که  توضیحاتتان همیشه در مسائل روزمره چاره ساز بوده است!
آقای پورپیرار خواهشآ به این سؤالات هم پاسخ دهید:
1)شاید که به این سؤال پاسخ داده اید اما آدرس دقیقی ندارم که؛ چرا خط عیلامی قابل خواندن نیست ؟توضیح مبسوطی بیاورید سپاسگذار می شوم!
2)ترجمه ای که از سفرنامه شاردن  در کتاب اول خود ،بخش سوم :ساسانیان که  مربوط به قضیه تخت جمشد می باشد برداشته اید از کدم ترجمه می باشد:ترجمه یغمایی یاهژبریان؟
3)همچنین در همان کتاب اگر مشخصا(ترجمه و نشر) کتاب "تخت جمشید"اریک اشمیت را بدهید ممنون شما خواهم بود.
4)آقای کامبخش فرد  که حفار تپه قیطریه  و همکار مرحوم نگهبان در چند سایت کهن بودند، یکشنبه فوت کردند. آیا ایشان هم دنباله رو اهداف یهود در ایران بودند؟
پاسخ:
خانم سمیرا. جای بحث مبسوط درباره خط عیلامی در وبلاگ نیست.
نسخه نشر طوس است.
کتاب تخت جمشید اشمیت بسیار نایاب و قیمت آن سرسام آور است.
کام بخش فرد را نمی شناسم ولی ارجاعات اش تفاوتی با دیگران ندارد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

انتشار اسناد محرمانه دولت آمریکا  (متفرقه)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:54 AM
محسن
سه شنبه 9 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:06 PM
استاد گرامی نظر شما درباره انتشار اسناد محرمانه دولت آمریکا از طریق سایت ویکی لیکس چیست؟
پاسخ:
آقای محسن. آن چه را در بساط اطلاعات و به هر نحو و صورتی عرضه می کنند، بی ضرر تشخیص داده اند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

نماز در هر حالتی  (اسلام)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:49 AM
توحید
یکشنبه 7 آذر ماه سال 1389 ساعت 9:39 PM
مسلم اینکه تعداد رکعات را قرآن تایید نمی کند ، تعداد رکعاتی که مزاحم ارتباط صحیح با خدا بخاطر دقت در رعایت تعداد آنها می شود و به نظر توسط کسانی اختراع شده به منظور ایجاد تشویش در صلاه و تراشیدن دهها دستورالعمل پوچ بدون منبع قرآنی و حتی عقلی مانند «احکام شک در نماز» برای کسب ارتزاق از باورها و دین مردم . نکته جالب دیگر اینکه ما شاهد تعدادی دیگر از آیات هستیم که به حواشی و جزئیات نماز در شرایط گوناگون و یا حتی شیوه وضو گرفتن اشاره کرده اند :


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَإِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنکُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَفُوًّا غَفُورًا (نساء-43)

وَإِذَا کُنتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَکَ وَلْیَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْیَکُونُواْ مِن وَرَآئِکُمْ وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ یُصَلُّواْ فَلْیُصَلُّواْ مَعَکَ وَلْیَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُم مَّیْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن کَانَ بِکُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ کُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَکُمْ وَخُذُواْ حِذْرَکُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا (نساء-102)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ وَإِن کُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُم مِّنْهُ مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَکِن یُرِیدُ لِیُطَهَّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (مائده-6)


ولی حتی یکبار در قرآن اشاره به تعداد رکعات نشده است .


با تامل در آیات دیگر به این نتیجه می رسیم که نماز ، یک ارتباط بی تکلف بین بنده و خدایش است ، نماز نه تنها در آیین کفری چون «بودیسم»  ، «جوکیسم» و ... وجود دارد بلکه از نظر «فرم» مانند همین صلاه مسلمین است ، یعنی در آنها هم «رکوع» وجود دارد و هم «سجود» و تنها اختلاف در اذکار است :


إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی «طه-14»


بنابراین تعداد رکعات اصلا مهم نیست ، بیایید خود را جای مسلمین صدر اسلام بگذاریم ، و تنها دستور امر به «صلاه» به ما داده شود ، ما نماز را چگونه به جا خواهیم آورد ؟ طبیعی است که نماز ما بسیار نزدیک به فرم کنونی آن خواهد بود ، چون در قرآن هم «رکوع» و هم «سجود» بکار رفته است ، رکوع نشانه احترام و خضوع است ، سجود نشانه تسلیم نهایی و مطلق و یکی از فرم هایش می تواند همین پیشانی بر زمین گذاردن باشد ، بنابراین ارکان نماز از خود قرآن استخراج می شود ، می ماند اذکار نماز که هر مسلمان عاقلی آن را از کتاب مقدسش یعنی قرآن انتخاب می کند ،  در هنگام ایستادن مهم نیست دست باز باشد یا بسته ، هر کدام که آرامش بیشتر و ارتباط بهتری را برقرار کند درست است ، در حال ایستاده سوره حمد را می خوانیم که هم کوتاه است و هم تقریبا جامع تمام آموزه های قرآنی و بعد از حمد می توانیم یک سوره دیگر بخوانیم . در رکوع و سجود اذکار خاصی الزامی نیست بلکه می توان آیاتی که در آن تسبیح و تحمید پروردگار آمده را خواند ، بخصوص که در روش سنتی هم هیچ ذکر ثابت و مورد توافقی وجود ندارد و این نشان می دهد که حقیقتا صلاه شکل ثابت و مشخصی نداشته ، چه اگر اینطور بود طبیعتا مسلمین همانطور که تعداد رکعات نماز را از سنت پیامبر می دانند باید در مورد ذکری که در هنگام سجود و رکوع توسط پیامبر بکار می رفته هم توافق داشتند .

تعداد سجده و رکعات هم اصلا مهم نیست ، شاید کسی یکبار سجده طولانی کند و ارتباط لازم را با همان یک سجده بر قرار کند وکسی هم با 2 یا 3 یا بیشتر و همچنین تعداد رکعات .

در پایان این آیه قرآن برایم بسیار قابل تامل است که :


أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ (نور-41)
پاسخ:
آقای توحید. در قرآن ادای ذکر خداوند، حتی در حالت به پهلو خوابیده در بستر نیز پذیرفته شده است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

خریدار ، جبران کننده کمبود سرمایه تولید کننده  (اقتصاد)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:47 AM
مجیدنصراصفهانی
یکشنبه 7 آذر ماه سال 1389 ساعت 2:39 PM

باسلام خدمت برادر بزگوار وخرد اندیش ودلسووز اسلام ومسلمین  محمد اورجال تورک


برادرمحمد اورجال تورک ممنون ازکامت زیبا زیبا وپرمحتوایتان درمورد ربا ..


دمورد میزان سود انکی در کشور ایران وترکیه باید عرض کنم که متوسط این سود درایران حدود 23 درصد ودرکشور 5 درصد است

درایران نرخ بهره بانکی دربانکهای خصوصی 26 درصد ودربانکهای دولتی بغیرازچند بانک 20 درصد است که متوس نرخ بهره بانکی
بعبارتی می شود 23 درصد البته این درصد بگمان نده تاحدودی غیر واقعی است وممکن است کمترازاینها باشد
به لینک زیر مراجعه کنید

http://webcache.googleusercontent.com/search?q=cache:cQgOi5FsWToJ:http://www.consbank.com/news-3129.html+%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86+%D8%B3%D9%88%D8%AF+%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%DB%8C+%D8%AF%D8%B1%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1+%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87&hl=en&strip=1

البته نرخ بهره دربانکهای تورکیه درسال 2006 . نرخ بهره در ترکیه 5/22 درصد و نرخ سود سپرده‌ها 5/17 درصد بوده.

البته ماهیت این اقتصاد این دوکشور بسیار بایکدیگر متفاوت است ونمی توان مقایسه درست کرد.---
----------------------
درمورد حرمت ربا بی شک همگان درموردان متفق القول هستیم که ربا خوردن بخاطر نصایح صریح قران حرام است وهیچ شکی دران نیست هرچند درقران درپاره ای موارد خوردن حرام نظیر خوردن گوشت خوک ومیت بدلایلی نظیر اضطرار وواجبار نه تنها حرام نیست بلکه دراین موارد واجب هم می شود .
وی بینیم دیدگاه قران دمورد خوردن حرام یکسان نبوده وبستگی به شرایط خاصه دارد.
به ایات 3 سوره مائده رجوع کنید .
ودرمورداقتصاد جامعه درقران در غالب ایاتی نظیر ایات که بیان کننده حدود بدست اوردن مال (حلال وحرام) ونیز ربا ورشوه وحتی بیع توضیح داده واما بصورت بدیهی ازایات قران بعضی ازمصادیق حلال وحرام ربا وراشی ومعلوم واشکار می شود مسلمین حدود الهی را می ناسند .
ولی مکل ازجایی شرع می شود که ایا فلان عمل یک مسلمان نظیر هدیه دادن جز مصادیق رشوه قرار می گیرد
مثلا شخصی پولی را به شخص دیگر می دهد به شرط پس گرفتن درموعد مقرروبدون دریافت سود
اما شخصی که وام رادریافت کرده وععد کردن درفلان روز وام راپس می دهم ولی  ازعهد پس دادن ان برنمی اید وشخص قرض دهند از اومی خواهد که به تعهد خود عمل کند دراین صورت ایا اگر شخصی وام گیرنده از شخص وام دهنده درخواست تمدید وام بد هدبه شرط اضافاتی ایا این سود وام را می توان نزول یا ربا نامید.؟ ایا این رباست
ویاشخصی ازهمان اول مال رابدیگری میدهد به شرط بهره بردن ازیک منفعت حال ان منفعت خاصیت مالی داشته باشد حال خاصیت مالی نداشته باشد .خاصیت غیرمالی نظیر حق ارتقاع ([مثلا بدلیل همین قرض شرط کرده باشد برای مدت زمانی ازفلان زمین عبور کند وغیره) بنظر شمادراینجا که بحث ردبدل پول نیست ربا است یانه .....
می بینی مباحث بسادگی پیچیده می شود
--------------------------
درمورد ربا معنای لغتی:به  معنای زیادی سود امده
 الربا الزیاده على راس المال لکن خص فى الشرع بالزیادة على وجه دون وجه‏...
درشرع به زیادتی خاصی گفته می شود که دوکالای همجنس درمکیل موزون درمقابله زیاده دریافت معامله شود.

----
بخشی ازفتوای علما
گاهی دیده میشود بانکها و موسسات مالی و اعتباری نام کارمزد روی سودهای کلان خود میگذارند و میگویند ما 26 درصد کارمزد میگیریم. کارمزد بیش از چهار درصد رباخواری است، این اسم عوض کردن است وگرنه همان رباخواری است و اگر کارمزد از چهار درصد بیشتر شود باید تحت عقود اسلامی همچون مضاربه و اجاره به قصد تملیک و امثال آن صورت گیرد و این مسئله باید با جدیت پیگیری شود اداره پرسنل صندوقها با چهاردرصد کاملا ممکن است.


این بخشی از فتوای آیتالله مکارم شیرازی است که ضمن هشداری جدی نسبت به دریافت کارمزد های کلان از سوی بانکها ایراد شده است.
اظهارات ایشان در حالی در جمع پرسنل و مدیرعامل موسسه مالی و اعتباری مهر عنوان میشود که بانکها برای نخستینبار در سال جاری طبق آمار و ارقام اعلامی بانک مرکزی به نرخ سودی بالاتر از تورم دست یافته و براساس روش معقول و تناسب نرخ سود و تورم فعالیت بانکی خود را در سال جدید آغاز کردند. با این همه بعد از سالها بحث وبررسی از سوی مسئولان نظام بانکی و کشمکش با دولت بر سر تعیین نرخ سودی غیر دستوری و متناسب با تورم برای توازن دخل و خرج بانکها بالاخره با وجود اینکه هنوز هم این رقم با تورم واقعی جامعه هم خوانی ندارد،ولی بانک مرکزی با افتخار از موفقیت بزرگ خود در خاتمه دادن به این مسئله با کاهش نرخ تورم حدود 11 درصدی و سود تسهیلات 14 درصدی یاد میکند. با این روش بانکها دیگر نباید از پرداخت تسهیلاتی بیش از جذب سپردههایشان گلایه کنند و یکسان سازی نرخ سود بانکها را دلیلی بر کاهش جذب سپردههایشان بدانند! حال با فتوای آیتالله مکارمشیرازی در مباحث فقهی در نظام بانکی که شاید چند سالی بود بسته شده بود، دوباره باز شد و بانکها به عنوان معاندین به بانکداری اسلامی پای میز محاکمه مراجع فقهی می نشینند چراکه پیش از این نیز آیتالله بهجت(ره) هر گونه سود بانکی را صراحتا ربا و حرام دانستهاند و تاکید کردهاند: سود بانکی ربا و حرام است،( مگر با معامله شرعیه در قبال سود معین. )این مرجع تقلید در توضیح امکان معامله شرعیه می فرمایند: به این صورت که با سود یک معامله شرعیه انجام دهند، مثلا یک خودکار را از بانک بخرند به مبلغ سود، به شرط آن که بانک فلان مبلغ وام به او پرداخت کند، مانعى ندارد.
منبع خبری تهران امروز

**************
جناب باید موضوعهای ربا کاملا مشخص ومصدیق انهم مشخص باشد همینطورباکلی گویی نمی شود گفت که اره صدد رصد بهره همه بانکهای ایران ازهمه لحاظ ربا است .
درحالی که هر اضافه سودی رانمی توان ربانامید .
تفاوت سود وربا
سودبانکی اضافه ناشی ازدرامد وکاراست ومحتمل الوصول است درحالی که دربا حتمی الوصول است.
ودرضمن
آنچه در اسلام به عنوان ربا ممنوع شده بازده ثابت یا از پیش تعیین شده بر معاملات مالی است و نه نرخ بازده نامشخص به صورتی که در سود مطرح می شود. ... حال اگر توجه کنیم که در یک نظام اقتصادی مبتنی بر بازار رقابتی، بازدهی ثابت و از پیش تعیین شده سرمایه نظرا و عملا غیر ممکن است، به سوء تفاهم بزرگی که موجب شده تا ربا و بهره یکسان تلقی شوند، پی خواهیم برد.

برخی از محققان برای این که بتوانند مساله تحریم ربا را توجیه کنند، نظریه تفکیک ماهوی پول و سرمایه را ارائه کرده اند. یعنی پول را از جرگه سرمایه خارج کرده ماهیتی جداگانه به آن داده اند و با احتیاط آن را سرمایه بالقوه دانسته اند. این عده می گویند اسلام نقش سرمایه را در فعالیتهای اقتصادی می پذیرد و سهم آن را از سود به رسمیت می شناسد، اما پول از آنجا که نقشی در تولید ندارد هر گونه اختصاص بازدهی برای آن ربا و حرام خواهد بود. برخی به این اندازه هم بسنده نکرده منکر هزینه فرصت پول در اقتصاد اسلامی نیز شده اند.
این نظریه چند اشکال اساسی دارد: اولا، این تفکیک خلاف تعبیر قرآن، سنت، فقه، اقتصاد، عرف بازاری و حسابداری است. چرا که به اطلاق همه اینها پولی که در راستای کسب درآمد به کار گرفته می شود سرمایه است و به همین جهت سرمایه در گردش بنگاهها که نوعا به صورت نقد در صندوق یا حساب بانکی بنگاه نگهداری می شود جزء سرمایه بنگاه محسوب می گردد.
ثانیا، بر فرض که گفته این گروه را بپذیریم که پول عامل تولید نیست (نقش مستقیم در تولید ندارد) و بنابراین حق نداریم اسم سرمایه هرچند به عنوان سرمایه نقدی بر آن بگذاریم، نمی توان انکار کرد که پول خصوصا در جوامع مدرن امروزی قابلیت بسیار بالایی در تبدیل شدن به سرمایه فیزیکی دارد. صاحب بنگاهی که پول در حساب بانکی دارد، اعم از این که این پول از خودش باشد یا استقراض کرده باشد، در اسرع وقت می تواند با امضا کردن یک چک بهترین سرمایه فیزیکی را تهیه کرده تولید، درآمد و سود خود را افزایش دهد. پس ما با واگذاری پول، به گیرنده آن هرچند به صورت غیر مستقیم فرصت سرمایه گذاری، تولید، درآمد و سود می دهیم و این از جهت اقتصاد واقعی هیچ فرقی با اعطای مستقیم سرمایه ندارد. در حقیقت سؤال ما از قائلان به نظریه تفکیک این است که آیا این اندازه از فرق (میان اعطای مستقیم و غیر مستقیم سرمایه) موجب می شود که بگوییم واگذارکننده سرمایه سهمی از سود بنگاه دارد، (اما واگذارکننده غیر مستقیم سرمایه (صاحب پول) هیچ سهمی ندارد و باید تنها اصل پولش را بگیرد؟ )
حال چگونه انتظار کسی که پولی برای مشارکت درکارسوداوری استفاده می کند ناید ازان سودان کار پولی دریافت کند وان راجز ربا محسوب کنیم .

ودرضمن مبحث ما کلان (اقتصاد اسلامی شیعوی اگر براساس اصول اجراشود)  واشتباهات اقتصادی که درامربانکداری اسلامی بوجود می اید را نباید درقضاوتهای ماتاثیرکلان بگذارد.


همانطور که می دانیم  اقتصادبراساس فقه شیعه اسلامی اگر کسی پول، سرمایه یا هر مال دیگری را به عقد قرض در اختیار دیگری قرار داده شرط زیاده کند ربا و حرام است; خواه آن مال جهت مصرف، قرض گرفته شود یا برای سرمایه گذاری، خواه نقشی در تولید داشته باشد یا نه. ولی اگر هریک از این اموال براساس عقد مشارکت، مضاربه، مزارعه، مساقات و... در اختیار دیگری قرار داده شود سود حاصل از فعالیت اقتصادی همان طور که به کارفرما می رسد به صاحب پول و سرمایه هم خواهد رسید. به عبارت دیگر، اسلام قیمت گذاری سرمایه (اعم از نقدی یا غیر نقدی) براساس سیستم بهره (قرض با بهره) را ظالمانه دانسته، به جای آن روش دیگری را پیشنهاد می کند. روش اسلام برای تنظیم بازار سرمایه
اسلام با تحریم نظام بهره، شیوه جدیدی در قیمت گذاری سرمایه ارائه می کند و درآمد آن را نه تنها متناسب با نقش آفرینی سرمایه در کل اقتصاد، بلکه متناسب با عملکرد آن در فعالیتی می کند که سرمایه در آن فعالیت به کار گرفته شده است. به این معنی که صاحبان پول و صاحبکاران اقتصادی اگرچه براساس معیار سود انتظاری اقدام به سرمایه گذاری می کنند; لکن متعهد می شوند که سود و زیان ناشی از عملکرد عالیت خودشان را با هم تقسیم کنند. این شیوه از توزیع درآمد بین عامل کار و سرمایه، علاوه بر این که تقسیم درآمد را بین این دو عامل اساسی تولید متناسب با عملکرد و نقش آفرینی هر یک در فعالیت مذکور می کند، به دلیل همراهی صاحب سرمایه با صاحبکار اقتصادی، روند سرمایه گذاری و به دنبال آن تولید و اشتغال و توسعه اقتصادی را از رشد با ثبات و قابل توجهی برخوردار می گرداند
پاسخ:
آقای نصر اصفهانی. این ها که برمی شمرید، مستفاد از فقه است که ذیل نویسی بر قرآن شمرده می شود. کسب مجوز از رسالات، پشت کردن به صراحت های قرآن و نوعی سعی در فریب خداوند و پشت پا زدن به دستورهای دین است.
برای روشن شدن مطلب به این مثال ساده توجه کنید: سرمایه یکی از عناصر تولید است که در حال حاضر در بخش قابل توجهی، از طریق وام و اعتبارات بانکی و در مقابل سودی معین و غالبا گزاف فراهم می شود تولید کننده پرداخت سود بانکی را به هزینه ها می برد که بهای تمام شده کالا را افزایش می دهد. بدین قرار سود بانکی را خریدار کالا می پردازد نه تولید کننده آن. این ظلم واضح و ویرانگری است که روابط اقتصادی جوامع را، به علت خرید سرمایه ربوی از بانک ها، به گردنه گیری بدل کرده و به زودی کل این رابطه مسخره را قفل می کند و به بن بستی ناگشودنی می کشاند.
آیا فقه می تواند جواب دهد که چرا خریدار باید جور کمبود سرمایه تولید کننده را بکشد و جنس را گران تر بخرد؟!!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

چند خاندان شیرازی  (نظرات جالب دیگران)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:41 AM
بی نام
یکشنبه 7 آذر ماه سال 1389 ساعت 2:08 PM
جناب آقای نیسی سلام علیکم
ضمن ارزوی موفقیت وتشکر از جلسات خوبی که با دوستان در اهواز داشتیم به عرض عالی می رسانم که متاسفانه دوست شما اطلاعات اشتباه به شما داده اند .اراده خوانین به طریق بیان شده توسط دوست شما نبوده وموید آن می تواند محله های قدیمی مانند کوشک بی بی چهر(جوادیه فعلی)کوشک کل مشیر حدود سی متری فعلی و قلعه نشینان خیابان نمازی در نزدیکی منزل آقای نمازی است که همگی در محدوده وعمدتا در مرکز شهر و منزلگاه رعیت بوده.

جهت مزید اطلاع:
نکته قابل توجه در مورد آقای نمازی( یکی از خوانین شیرازو بنیان گذار بیمارستان نمازی وابداع کننده آب لوله کشی در شیراز) این است که ایشان اصلا؛ عقبه ا ی در شیراز ندارند و بنا به روایت موجود ایشان از مهاجران فارس زبان وتجار هند به ایران است !!!!.
خان دیگر شیراز جناب دهقان بودند که قلعه نشینی کشن (کشن نام عبری است به معنی جای با صفا)وظن بر یهودی بودن ایشان است رعیت ایشان فعلا؛ با نام دهقان ودهقانی و نام دهقان با پیش وپسوندهایی است وتعداد زیادی از شیرازیان دارای نام فامیل دهقان با پ۱یشوند وپسوند های معمول  هستند .
خان دیگری از سلاله خانهای شیراز آقای مویدی است که آنوسی یهودی الاصل است که رعیت ایشان با نام فامیلی زارع مویدی ودهقان مویدی وکشاورز مویدی به تعداد بسیار وتعدادی از آنها در مقامات فعلی شیراز قرار گرفته اندمانند فرمانده نیروی انتظامی فارس و.....با توجه به این چند فقره وآگاهی از نحوه زندگی حضرات بطلان نظر دوست شما واثبات نظرات استاد عزیز در وارداتی بودن نفوس وفرهنگ و... ویهودی بودن بعضی از بنیانها کاملا؛مشهود است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

یکی از روشهای انسداد راه های رسوخ آنوسیان  (جملات زیبا)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:38 AM
یکشنبه 7 آذر ماه سال 1389 ساعت 08:14 AM
سلام استاد.در جواب بعضی از کامنتها اشاره کردی که در قران صحبتی از ختنه مردان نشده است.
باتوجه به اینکه یهودیان خودشان این عمل را انجام نمیدهند آیا میتوان گفت که اینهم توسط یهودیان در بین مسلمانان باب شده است؟
واگرچنین است هدفشان چیست.
پاسخ:
ختنه از دستورات موکد تورات است و درفصول مختلف از جمله در آیات ۱۰ تا ۱۲ فصل ۱۷ کتاب پیدایش آمده است:
«پس خدا به ابراهیم گفت و اما تو عهد مرا نگاه دار، تو و بعد از تو ذریت تو در نسل های ایشان. این است عهد من که نگاه خواهید داشت، در میان من و شما و ذریت تو . بعد از تو هر ذکوری از شما مختون شود. و گوشت قلفه خود را مختون سازید تا نشان آن عهدی باشد که در میان من و شماست».
حالا اگر مسلمانان به سبب نبود دستور قرانی ختنه نمی کردند، دیگر رسوخ آنوسیان در میان مسلمانان ممکن نمی شد!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

بی هویتی یا تعلق به دروغ ؟  (جملات زیبا)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:36 AM
//
شنبه 6 آذر ماه سال 1389 ساعت 3:03 PM
سلام.
استاد در جمعی از دوستان و همکارانم در مورد نظرات و تحقیقات شما بحثی در گرفت که بعضی از دوستان در هنگامی که درماندگی از جواب در چهراشان کاملا هویدا است در عین تایید نظرات شما در مورد تاریخ و اقدامات کلیسا و کنیسه معتقدند(البته ببخشید من فقط انتقال میدهم) که شما نیز در راستای اهداف جدید کنیسه و کلیسا حرکت میکنید و درنهایت باعث ایجاد حس بی هویتی در ایرانیان می گردید.
حتی ابراز می دارند که شما این اطلاعات دقیق را نیز از منابع انها دریافت می کنید.و چنین چیزی را از قبل برنامه ریزی شده می پندارند.
پاسخ:
آقای //. بی هویتی صدها بار از تعلق به هویت دروغ، شرافتمندانه تر است. آن ها مجازند هر گمانی را درباره من باور کنند به شرط این که بالاخره پاسخی نیز بر مستند بی نظیر تختگاه هیچ کس کار استاد غفوری تدارک کنند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

قدیمترین مستند حفاریهای تخت جمشید در سه بخش  (نظرات جالب دیگران)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:34 AM
یه دوست
شنبه 6 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:25 PM
قدیمترین مستند حفاریهای تخت جمشید در سه بخش
http://www.4shared.com/get/ZjZ_Qqkh/persepolis-oldest_moviepart1.html
http://www.4shared.com/get/EoFSqzLq/persepolis-oldest_moviepart2.htmlhttp://www.4shared.com/get/ewYhSiSh/persepolis-oldest_moviepart3.html 
 
آمون : لینک ها اشتباه درج شده اند و چسبیده به هم. من ترجیح نمی دهم در اصل کامنت ها دست بردگی شود. 
 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

معنای لغوی پرسپولیس  (متفرقه)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:31 AM
از نو
جمعه 5 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:00 PM
سلام به همه ی بنیان اندیشان
میخواستم بدونم کسی میدونه معنی واقعی (پرسپولیس) چیه؟
پاسخ:
معنای لغوی پرسپولیس "شهر فارس ها" است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کتاب نقدی بر پورپیرار  (عجز و آوارگی مخالفان)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:30 AM
حسین
جمعه 5 آذر ماه سال 1389 ساعت 10:07 AM
با سلام.

سایتی است که ادعا می کند اکثر کتابهای تاریخ ایران را جمع آوری کرده است.

لینک زیر مربوط به ((کتاب نقدی بر پورپیرار)) است.برای بیشتر پی بردن به حقانیت صحبتهای آقای پورپیرار پیشنهاد می کنم این کتاب را مطالعه فرمایند.
البته ممکن دوستان قبلا" این کتاب را مطالعه کرده باشند .ولی من به تازگی ان را یافتم.


http://pdf.tarikhema.ir/PDF/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D9%88%D8%B1%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B1 
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

نظر یکی از علما در باب کورش  (نظرات جالب دیگران)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:25 AM
محمد رضا(برادر خلیل)
چهارشنبه 3 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:12 PM
قابل توجه!!!!!!!!!
http://www.sedayeshia.com/showdata.aspx?dataid=5615
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

نماز خواندن  (اسلام)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:24 AM
سمیرا
پنجشنبه 4 آذر ماه سال 1389 ساعت 8:44 PM
سلام آقای پورپیرار خسته نباشید.
در خوابگاه دوستانی دارم که نظرات شما را به آنها گفته ام.در مبحث اسلام شناسی دوستی می گفت که اگر تمام کتب قرون اولیه اسلامی جعل جدید است پس چگونه بدانیم که نماز و کیفیات آن چگونه است؟آیا مسلمانان اندونزی هم در تعداد رکعات و در کیفیات مثل ما  نماز می خوانند؟ممنون
پاسخ:
خانم سمیرا. خواندن نماز به عنوان قرینه ای بر ایمان،  ده ها بار در قرآن تکلیف شده است. در عین حال تذکرات قرآن در باب این که مثلا پیامبر را در صف نماز معطل نگذارید، یا اگر مستید به نماز نایستید تا از ترتیب کلام خارج نشوید و یا تذکر این که صدا را به هنگام نماز بسیار بالا و یا پایین نیاورید و یا ذکر زمان های نماز در صبح و نیمه روز و غروب ، همگی ادای نماز جمعی، درست به صورت امروزین از زمان پیامبر را تداعی می کند. تنها می ماند تعداد رکعات آن که می توان بازمانده ای از سنن اجرایی آن عهد گرفت. چنان که ادای اذان نیز در قرآن ثبت نیست و مهم تر از همه امر ختان مردان است که دستور و تکلیف قرآنی ندارد ولی به عنوان سنت بسیار جدی گرفته می شود. به دوست تان بگویید که نمی تواند به این بهانه ها مدخلی به قدرتمندی نبود خط و ابزار و مواد لازم برای کتاب نویسی تا قرن دهم و یازدهم هجری را ندیده بگیرد.  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ناقد استاد پورپیرار  (عجز و آوارگی مخالفان)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:20 AM
رضا
چهارشنبه 3 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:19 PM
با سلام خدمت جناب پورپیرار
اخیرا شخصی به نام دوستدار تاریخ به ادعاهای حضرت عالی پیرامون اشکانیان در وبلاگ www.nariacritic.blogsky.com پاسخ داده است. دیدن یک بار آن برای خنده بسیار خوب است. به دوستان بنیان اندیش توصیه می نمایم که این وبلاگ را برای انبساط خاطر خویش ببینند. بسیار پاسخ های مسخره ای داده است. خیر سرش دوستدار تاریخ است.
پاسخ:
آقا رضا. چنین به اصطلاح پاسخ نویسی ها، ارج و اعتبار بنیان اندیشی و بنیان اندیشان را بالاتر می برد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

دروغ گویی  (متفرقه)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:18 AM
حسین
چهارشنبه 3 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:11 PM
وقتی که قرار است پیغمبر اسلام را بد جلوه دهند

دو دیدگاه مختلف
 
1-   داریوش هخامنشی: اهورامزدا دروغ را از سرزمین و مردم من بدور نگه دارد
کوروش کبیر : مرد پارسی دروغ نگوید حتی بهنگام مرگ در جنگ
 
 
2-      پیامبر اکرم به علی (ع) : ای علی در 3  جا دروغ نیکوست : میدان جنگ ، وعده به زنان و اصلاح بین مردم  .{ وسایل الشیعه – جلد 12}
پاسخ:
آقای حسین. در این صورت دیگر محلی برای راست گویی باقی نمی ماند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

نقشه تبریز  (نقشه ها)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:16 AM
محمد اوجال اولوتورک
دوشنبه 1 آذر ماه سال 1389 ساعت 5:50 PM
این هم قدیمی ترین رسامی از نقشه! شهر تبریز که گویا در موزه «توپ قاپی» تورکیه نگهداری می شود. ببینید و حظش را ببرید!! :

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تبیین مبین  (قرآن)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:15 AM
طالب حقیقت
دوشنبه 1 آذر ماه سال 1389 ساعت 3:04 PM
با سلام به استاد و دوستان

با دیدن خبری که آقای ***  آن را درج کرده اند، به این فکر افتادم که چه قدر استدلال اینان شبیه استدلال باستان پرستان است. واقعا ما همه ضربه ها را از یک جا خورده ایم و آن هم همین استدلال معکوس؟! است.

به جای اینکه از مشاهده واقعیت به یک نظریه برسند، ابتدا یک نظریه را در ذهن می سازند و سپس تلاش می کنند واقعیت را با آن تطبیق دهند. و جالب اینجاست که علاوه بر استفاده از این شیوه غلط، لااقل به جای آوردن یک دلیل محکم، طوری انگشت اتهام را به سوی دیگران دراز می کنند که انگار وظیفه مخاطب است که برای رد آنان دلیل بیاورد!!!

تکلیف اینگونه ادعاها روشن است: همیشه این مدعی است که نیازمند دلیل برای اثبات ادعای خود است؛ کسی که مدعی نباشد، نیازمند دلیل نیست؛ او مجبور به رد نظر مخالفان نیست؛ این مدعیانند که مجبور به اثبات هستند.

بنابراین جواب این ادعاها و مشابه آن از جانب باستان پرستان فقط یک چیز است: شما باید نظرتان را اثبات کنید.

از قرآن چنین مفاهیمی برداشت نمی شود و اگر شما مدعی مطلبی هستید باید دلیل محکم ارائه کنید و آیه مذکور(نحل: 44) هم حتی در صورت قبول معنای ادعا شده برای آن، اثبات کننده ادعای شما نیست.

و در مورد باستان پرستان: شما دارای ادعاهای تاریخی هستید؛ نه ما. و رد چیزی که شما نمی توانید آن را اثبات کنید بر عهده ما نیست.

با این روش بی بنیان، هزاران ادعا را پراکنده اند و مدعیان طلبکارانه، انتظار دارند که ادعایشان را قبول کنیم و اگر نپذیریم و نتوانیم ادعایشان را رد کنیم (زیرا بعضی اوقات رد ادعای آنها دشوار یا غیر ممکن است: فرض کنیم کسی ادعا کند در فاصله بی نهایت از زمین یک سیاره دیگر دارای حیات وجود دارد. واضح است که ادعای او را نمی توان رد کرد.اما نیازمند قبول هم نیست؛ زیرا دلیلی بر درستی آن وجود ندارد)، ما را متهم می کنند!!! و این همان اغتشاش در تفکر است که امروزه شاهد آن هستیم.

یکی از نمونه های آن هم این است که وقتی ما با مشاهده آنچه هست ، می گوییم «در ایران آثار بعضی سلسله ها یافت نمی شود» یا «کتابهایی نسخه اصل ندارند»، افرادی می پرسند: شاید نابوده باشند و شاید سوزانده شده باشند و شاید و شاید و ... . آن وقت از ما می خواهند که دلیل بیاوریم. غافل از آنکه گفته ما مستند به مشاهده است و گفته آنان حداکثر یک گمان. تنها اگر بتوانند دلیلی جامع و کامل بیاورند، گفته آنان صحیح خواهد بود.

طرز تفکر طبیعی انسان این است که ببیند و نتیجه بگیرد؛ اما وقتی غرضی در میان باشد، این روش معکوس می شود. و خوش به حال کسانی که آلوده غرض نشوند.
از محضر دوستان عذر می خواهم. این را برای آن گفتم که راهنمایی باشد برای آنان که با چنین سوالاتی مواجه شده اند.

راستی جناب استاد به نظر شما معنای آیه 44 سوره نحل چیست؟ «ذکر» و «ما نزل الیهم» چه هستند؟ اگر «ما نزل الیهم» را قرآن مبین بگیریم، آیا مبین احتیاج به تبیین دارد؟
پاسخ:
آقای طالب حقیقت. قرآن خود مبین است.
الر تلک ایات الکتاب و قرآن مبین. (حجر ۱)
... قد جائکم من الله نور و کتاب مبین. (مائده، ۱۵)
فحوای آیات ۴۳ و ۴۴ سوره نحل هم در باب تبیین قرآن نیست، بل خداوند از ارسال متون راه نما به رسولان قبل از پیامبر و از ذکر و زبر می گوید که تاکنون به معنای دقیق آن ها نرسیده ایم و هر کوششی در باب آن ها جز ورود به عرصه تاویل حاصل دیگری ندارد. چنان که خرم شاهی اهل الذکر را در آیه ۴۳ نحل، پژوهندگان کتب آسمانی می نویسد تا مشمول خود او هم شده باشد! و در آیه ۴۴ ، قرآن گفته است که با مراجعه به کاربردهای ذکر در قرآن، این گمانه سر بر می آورد که تعدادی کتاب راه نمای نازل شده را گم کرده ایم!!!؟  
در مجموع از این دو آیه نوعی صدور مجوز از سوی خداوند برای تمسک به تفسیر برداشت کرده اند، آن هم در حالی که برای ذکر در هر آیه ای تعریف و معنای دیگری دارند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

دوران دوم فعالیت های فرهنگی انسان  (حرف های فعلا مبهم !)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:12 AM
مهران حقیقت
دوشنبه 1 آذر ماه سال 1389 ساعت 1:03 PM
سلام دوستان

فکر میکنم تمام تاریخ به قدمت ۵۰۰ سال بیشتر نیست. مابقی را در این ۵۰۰ سال جعل کرده اند.
تا نظر استاد چیست.
پاسخ:
آقای مهران حقیقت. دوران دوم فعالیت های فرهنگی انسان، پس از پوریم، که رسن آن از آغاز در دست یهودیان است، پس از دوران ورود کشتی ها به اوقیانوس آغاز می شود. آن چه در زیر مجموعه علوم انسانی جورچینی کرده اند، چون فلسفه و حکمت و زبان شناسی و غیره، کلام به کلام حرف مفت و بی ارزش است.  
 
 
آمون : علت انتخاب این عنوان برای این یادداشت، تا حدی برداشت خصوصی خودم است اگر چه تا حدی نامربوط است، به موضوعی خاص برمیگردد، شاید روزی باز شود و از همین رو، در گروه " حرف های فعلا مبهم ! " هم قرار داده شد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

غاصب کیست ؟  (بنی اسرائیل)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:08 AM
***
یکشنبه 30 آبان ماه سال 1389 ساعت 12:38 PM
این هم یک تفسیر از مرجع تقلید!!
علت ذکر نشدن نام ائمه‌(ع) در قرآن
آیت‌الله العظمی سبحانی با استناد به آیات و روایات، به این سؤال که چرا نام ائمه شیعه در قرآن نیامده است را پاسخ گفتند.

به گزارش خبر حوزه متن سؤال و پاسخ معظم‌له به شرح ذیل است.

*چرا نام امامان دوازده‌گانه در قرآن مجید نیامده است؟

پاسخ: روش آموزشی قرآن بیان کلیات و اصول عمومی است. تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده پیامبر گرامی می‌باشد. رسول خدا(ص) نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلکه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنان که می‌فرماید:

«وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْر لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون».[1]

«قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه برای مردم نازل شده است، برای آنها بیان کنی و آشکارسازی، شاید آنان بیندیشند».

در آیه یاد شده دقت کنید، می‌فرماید:«لِتُبَیّن» و نمی‌گوید: «لِتَقرأ» یا «لِیَتلُو» و این نشانه آن است که پیامبر (ص) علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنی را روشن کند. بنابراین، انتظار این که مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است که انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی کشور ذکر شود. اکنون برخی از روش‌های قرآنی را در مقام معرفی افراد بیان می‌کنیم:

1. معرفی به نام

گاهی وضعیت ایجاب می‌کند که فردی را به نام معرفی کند، چنان‌که می‌فرماید:

«وَمُبَشّراً برَسُول یَأْتِی مِنْ بَعْدی اسْمُهُ أَحْمَد».[2]

«(عیسی می‌گوید:) به شما مژدة پیامبری را می‌دهم که پس از من می‌آید و نامش احمد است».

در این آیه، حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفی می‌کند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل می‌نماید.

2. معرفی با عدد

و گاهی موقعیت ایجاب می‌کند که افرادی را با عدد معرفی کند، چنان که می‌فرماید:

«وَلَقَدْ أَخَذَ اللّه مِیثاقَ بَنی إِسرائیلَ وَبَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیباً...».[3]

«و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم».

3. معرفی با صفت

بعضی اوقات وضعیت به‌گونه‌ای است که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی کند؛ چنان که پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتی معرفی کرده است.

«الّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُول النّبیَّ الأُمّی الّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدهُمْ فِی التَّوراةِ وَالإِنْجِیل یَامُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ ویُحِلُّ لَهُمُ الطَّیّبات وَیُحَرّمُ عَلَیْهِمُ الخَبائِث وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ...».[4]

«کسانی که از رسول و نبی درس ناخوانده‌ای پیروی می‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدی‌ها بازشان می‌دارد، پاکی‌ها را برای آنان حلال کرده و ناپاکی‌ها را تحریم می‌نماید و آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و بارهای گران و زنجیرهایی که بر آنان بود، از ایشان برمی‌دارد...».

با توجه به این روش، انتظار این که اسامی دوازده امام با ذکر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بیاید، انتظاری بی جا است؛ زیرا گاهی مصلحت در معرفی به نام است و گاهی معرفی به عدد و احیاناً معرفی با وصف.

اگر این اصل را بپذیریم و بگوییم خداوند باید کلیه مسائل اختلاف آفرین را در قرآن ذکر کند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود; در این صورت باید صدها مسأله کلامی و عقیدتی و فقهی و تشریعی در قرآن ذکر شده باشد، مسائلی که قرن‌ها مایة جنگ و جدل و خونریزی در میان مسلمانان شده است، ولی قرآن دربارة آنها به طور صریح و قاطع ـ که ریشه‌کن کنندة نزاع باشد ـ سخن نگفته است، مانند:

1. صفات خدا عین ذات اوست یا زاید بر ذات؟

2. حقیقت صفات خبری مانند استوای بر عرش چیست؟

3. قدیم یا حادث بودن کلام خدا.

4. جبر و اختیار.

این مسایل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولی آن‌چنان شفاف و قاطع که نزاع را یک سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است و حکمت آن در این است که قرآن مردم را به تفکر و دقت در مفاد آیات دعوت می‌کند، بیان قاطع همة مسائل، به گونه‌ای که همة مردم را راضی سازد، بر خلاف این اصل است.

* معرفی به نام، برطرف کنندة اختلاف نیست

پرسشگر تصور می‌کند که اگر نام امام و یا امامان در قرآن می‌آمد، اختلاف از بین می‌رفت، در حالی که این اصل کلیت ندارد؛ زیرا در موردی تصریح به نام شده ولی اختلاف نیز حاکم گشته است.

بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‌های غصب شدة خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند:

«إِذْ قالُوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابْعَث لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبیلِ اللّه».[5]

«آنان به یکی از پیامبران خود گفتند: برای ما فرمانروایی معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم...».

پیامبر آنان، به امر الهی فرمانروا را به نام معرفی کرد و گفت:

«إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلکاً...».[6]

«به راستی که خدا طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است».

با این‌که نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشی پرداختند و گفتند:

«أَنّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤتَ سَعَةً مِنَ المالِ...».[7]

«از کجا می‌تواند فرمانروای ما باشد، حال آن که ما به فرمانروایی از او شایسته‌‌تریم، و او توانمندی مالی ندارد؟...».

این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام برای رفع اختلاف کافی نیست، بلکه باید موقعیت جامعه، آمادة پذیرایی باشد.

چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه، سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری کنند، چنان که این مسأله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:

صد هزاران طفل سر ببریده شد    تـا کلیـم اللّه مـوسی زنـده شـد

دربارة حضرت مهدی(ع) که اشاره‌ای به نسب و خاندان ایشان شد، حساسیت‌های فراوانی پدید آمد و خانة حضرت عسکری(ع) مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.

در پایان یادآور می‌شویم: همان‌طور که گفته شد، قرآن به سان قانون اساسی است. انتظار این که همه چیز در آن آورده شود، کاملاً بی‌مورد است. نماز و روزه و زکات که از عالی‌ترین فرایض اسلام است به طور کلی در قرآن وارد شده و تمام جزئیات آنها از سنت پیامبر(ص) گرفته شده است.

[1] . نحل/44.

[2] . صف/6.

[3] . مائده/11.

[4] . اعراف/157.

[5] . بقره/246.

[6] . بقره/247.

[7] . بقره/247.
پاسخ:
آقای*** با نگاه درست به یکی دو جمله زیر بطن مطلب آشکار می شود:

«بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‌های غصب شدة خود را بازستانند».

بنی اسرائیل در این متن، اراده جهاد دارد آن هم برای بازگرداندن زمین های غصب شده و آزاد کردن اسیران قوم خود! اگر بنی اسرائیل برای رهایی از ستم فرعون، از مصر به بین النهرین پناه برده، و برای اسکان به شهادت تورات، با اقوام بومی نجد جنگیده، پس ادعای غصب به یهودیان برمی گردد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کتابهایی در زمانی که انکان نگارش نبوده  (کتابت و کتاب نویسی)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:04 AM
محمد اوجال اولوتورک
یکشنبه 30 آبان ماه سال 1389 ساعت 03:27 AM
خانم عایشه
نمی دانم این اطلاع موثق!! را از کدام منبع گرفته اند، اما این هم یک اطلاع وخبر موثق!! و متواتر!! دیگر از منبعی موثق تر!! یعنی دروغنامه و جعلنامه موسوم به «تاریخ طبری» (نسخه PDF ترجمه فارسی آن را می توانید از آدرس انتهای این کامنت دانلود کنید) :
«... خوله پیامبر را دعوت کرد که بیامد و عایشه را عقد کرد و در آن هنگام وی 6 سال داشت» (ترجمه فارسی تاریخ طبری ، جلد 4، ص 1291)
«عایشه گوید: و چون به مدینه رفتیم ابوبکر در منح (؟)، محله بنی حارث بن خزرج، فرود آمد. روزی پیمبر به خانه ما آمد، تنی چند از مردان انصار و چند زن با وی بودند، مادرم بیامد، من در ننویی بودم و باد می خوردم. مادرم مرا از ننو پایین آورد و سرپوش مرا بیاورد و صورتم را با آب بشست. آنگاه مرا کشید و برد و چون به نزدیک در رسیدم مرا نگه داشت تا کمی آرام شدم. آنگاه به درون رفتم. پیامبر خدا در اطاق ما بر تختی نشسته بود. گوید: و مرا کنار او نشانیده و گفت: «این خانواده تو است، خدا آنها را به تو مبارک کناد و تو را به آنها مبارک کناد». و مردم و زنان برفتند و پیمبر در خانه ام با من زفاف کرد، نه شتری کشتند، نه بزی سر بریدند، من آنوقت 7 سال داشتم ... » (همان، صص 1291 و 1292)
« عروة بن زبیر به عبدالملک بن مروان چنین نوشت: درباره خدیجه دختر خویلد از من پرسیده بودی که چه وقت درگذشت؟ وفات وی سه سال یا نزدیک به سه سال پیش از هجرت پیمبر بود و پس از وفات خدیجه عایشه را عقد کرد، پیمبر دو بار عایشه را دیده بود و به او می گفتند: «این زن تواست». عایشه آنوقت 6 سال داشت. هنگامی که پیامبر به مدینه هجرت کرد با عایشه زفاف کرد و هنگام زفاف عایشه 9 سال داشت.» (همان، 1292)
استاد،
وقتی این سطور و مطالب مشابه سراپا جعل دیگر در ارتباط با تاریخ اسلام را می خوانم، عزم و اراده ام برای ترجمه «اسلام و شمشیر» بیشتر از پیش، و ارادتم به شما افزونتر وافزونتر می شود. استاد، سوگند می خورم که تا خون در رگهایم جاری است و نفسی می کشم، لحظه ای از انتشار اندیشه های شما دست نکشم.
. . . . .
لینک دانلود ترجمه فارسی تاریخ طبری:
http://pdf.tarikhema.ir/PDF/دانلود-کتاب-تاریخ-طبری
پاسخ:
آقای اوجال اولوتورک. کتاب هایی چون طبری و الفهرست ابن ندیم مایه انتشار فساد در شناخت درست اسلام و اهلیت اقوام بوده است، مملو از زن بارگی و خون خوارگی. به معنایی تاریخ و زمان نگارش مجموعه  اوراق مربوط با علوم انسانی، که اینک راهبر مراکز آموزشی حوزه ها و دانشگاه های خودی است، به دوران نبود خط و قلم برمی گردد و  بدون شک همگی مجعول اند. اگر حتی به متون گمراه کننده این وجیزه ها دخالت نکنیم با یکی دو سئوال فنی کوچک، تماما با بی آبرویی به آب شسته می شوند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ایرانیان ، نویسندگان دستورالعمل عربی ( یا دستور زبان ؟! )  (مستند نشر زخم)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:00 AM
حسین محمدی
شنبه 29 آبان ماه سال 1389 ساعت 3:11 PM
احمدی‌نژاد-دستورالعمل-زبان-عربی-را-ایرانی‌ها-نوشتند

http://www.asriran.com/fa/news/145814/
پاسخ:
آقای محمدی. یک نسخه زخم نشر لازم دارد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

میزان خیانت کنیسه و کلیسا  (اهل کتاب)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 10:57 AM
حمیدالله افغان
شنبه 29 آبان ماه سال 1389 ساعت 01:09 AM
بسیار زیبا روشن و  عالی
استاد بزرگوار باز هم  مثل گذشته  از طرف  شما آفرینش و پرتاب یک شهاب روشن و سوزان را بر شیطان دروغ شاهد بودیم.
بر همه ی ما مبارک باد.
سوالی که قبلا مطرح کرده بودم درین نوشته پاسخ روشن خود را یافت.
استاد گرامی!
در افغانستان که باید بر پایه این دروغ ها سرزمین جز امپراطوری های هخامنشی و ساسانی بوده باشد تا کنون سر سوزن نشانه یی از آن " سلسله" ها را نیافته اند.بر عکس افغانستان پر است از علایم حضور تمدن یونانی مثل منطقه "آی خانم"  و بودایی مثل بامیان و تمدن امتزاج یافته از آن مانند تمدن گریکو بودیک "هده" در ولایت ننگرهار.
یک عمر جنگ افغانها و ایرانی ها این است که زادگاه زردشت بلخ است یا مثلا شمال غرب ایران.ما که هیچ علامتی ازین دین در افغانستان ندیدیم.بسیار گفتند که آتشکده نوبهار بلخ از زردشت مانده است.بعد ها ثابت شد که آن اتشکده نه بل معبد بودایی بوده است.
استاد همین بلخ که داستان سازی های زیادی در باره آن شده را من چند بار  از نزدیک دیده ام.درست است که من انتظار نداشتم یک شهر معمور را در آن جا ببینم. زیرا خرابه ها هم می توانند عظمت یک تمدن را برای ما نشان دهند. از بس این خرابه ها که فقط یک تل خاکی بیش نیست، حقیر است که غیر از عظمت می تواند هر چیز باشد.غزنی(غزنه) هم همینطور.اگر سلطان محمودی که  به خانه های گلی اکتفا کرده که بعد از مردنش آن را باران برده است، دیگر این همه امپراطوری غزنویان ساختن با گله از چهار صد شاعر و غیره فقط مسخره کردن ما بوده که به همت شما و دانش شما رسوا گردید.
زنده و پاینده باشید.
پاسخ:
آقای حمید الله. خیانت سازمان داده شده از سوی کنیسه و کلیسا، با دروغ بافی و جعلیات در باب هویت و فرهنگ و دین مردم این منطقه، چنان پیچ در پیچ و همه جانبه است، که شرح و توصیف کامل آن در ده ها هزار برگ نوشته نیز نمی گنجد.  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

فاتحه ای بر مزار خط سومی ها  (خط سومی ها !!)

جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 10:55 AM
Aref SHAH
جمعه 28 آبان ماه سال 1389 ساعت 9:22 PM
emruz karam ba iran wa iranian beh payan resid.

zohure sheytan sanadi ast bar oje mizane kid wa makr wa hoggeh bazi dar tehrane zamane hokumate reza mirpanj.

Bozorg tarin  sanad e aberu rizi  wa KURI ye 1500 milion mosalman e  gollabi;
به خداوند درباره مفاهیم آیات و کلمات قرآن سئوال ندهیم که سرانجام سر از تأویل و تولد عتیق تازه ای بیرون خواهد کرد.
tohmate hoggeh bazi wa nesbat dadan e sefate khod be SHAHANSHAHE  hasti tawassot e sheytan e sagir dar ruz e roshan

sanade daghwat beh TAMARKOZ ruye DORUG tanha ba hadafe  bala bordane mizane dorug yaghni tanha khurake sheytan dar jahan  tawassote kode SHEYTAN ;
این یادداشت، فراخوانی به عصیان علیه دروغ و علیه کارگزارانی است که فرصت می جویند تا نم آبی به ریشه پوسیده و درخت بی بر و بار تاریخ شرق میانه برسانند

Maghni ye
خداوند
baraye
رَبِّنَا
sanade oje doshmani ba
پروردگار ماست
wa niz ba maghny kardane
دانایان پابرجا
baraye
الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ
beh  jaye   pafeshari konandegan dar danestan

Sanade daghwat beh  bi tawajohy beh hoshdare giamateh nazdik;
سرانجام باید بتواند آن کنکاش های وسیعا باب شده را متوقف کند
باید عادت چنین پرسش هایی را کنار گذاریم و کنترل کنیم،
باید قاعده را بر این بگذاریم که همانند راسخون در علم و مؤمنین کامل، که سیزده قرن سئوال نکردند، چه طور خورشید خاموش خواهد شد، به خداوند درباره مفاهیم آیات و کلمات قرآن سئوال ندهیم
طبیعتا هر جهدی در گشودن بابی در این موضوع، کوششی یهودانه از قماش عملیات عتیق نیشابوری است
زیرا قرآن کتابی برای دیروز و امروز نیست و انکشاف کامل آن موکول به طول زمان حیات در پهنای کائنات است
wa niz wahshate sheytan az residane nur khoda wa takamole bashar

Sanade doshmani ye ashekar e  shagerdan wa parastesh konandegan e in sheytan ba DAGHWAT E GORAN;
حاجی زاده
مدتها مردم جاهل،  در برابر توسعه روزافزون فساد و ظلم و گناه به سکوت و صبر و دعا تشویق شده اند
به همین دلیل است که من به درستی و حقانیت راه و عملکرد استاد پورپیرار یقین دارم

Gowahe inkeh digar peyrowane sheytan wa gafuri ra niz dochare azab e SAMERI khaham kard;
رشد
متاسفانه مدتی است که از دوستان بنیان اندیشمان طالب الحق و حاجی زاده و منصور خبری نیست.
لااقل یک کامنت  بزارید بدانیم سلامتی
فریبا حاجی زاده
نمیتونم باور کنم که جناب ارشد نگران سلامت ما باشن! احتمالا مترصد نشانه ای هستن تا برای ما هم مارک
خط سومی بچسبانند! من اسباب شادی این افراد رو مهیا نمیکنم و این جاسوس بازیها رو میشناسم

consciousness or the LIGHT is the ground of all being than you make known the unknown by      ONLY     asking god  cause
 وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ
پاسخ:
آقای Aref SHAH. می توان واضح تر هم نوشت. در حالت کنونی جز رساندن فاتحه ای بر مزار مرحوم خط سومی ها نیست.

هیچ نظری موجود نیست: