سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۱

پست 1132 تا 1154

سریال شهر دقیانوس  (متفرقه)

دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 12:34 PM

علی

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 11:21 PM
استاد می خواستم نظرتان را درباره سریال شهر دقیانوس که روزهای شنبه دوشنبه و چهارشنبه ساعت 22:15 از شبکه اول سیما پخش می شود جویا شوم.
پاسخ:
اقای علی. هیچ قسمتی از ان سریال را ندیده ام.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ساخت شیراز  (شهرهای ایران)

دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 12:33 PM

علیرضا_1

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:58 PM
سلام و عرض ادب
استاد عزیز همانگونه که اگاه هستید مطالبی و عکسهایی در کتاب پیدایش عکاسی در شیراز (منصور صانع) است که خواستم با در میان گذاردن انها جویای نظر شما باشم. عکساهی مربوط به حافظیه در سال 1316 ه.ق  عمارتی را نشان میدهد(حافظیه) با یک قبرستان بزرگ در میان ان. در سمت راست تصویر شکل قبرها متفاوت با بقیه در سمت چپ تصویر است .؟ شکل این عمارت از نظر کف سازی ,حوض مستطیلی شکل در مقابل دو ستون ورودی و شکل ستونها و همچنین حجره ها قرینه عمارت اندرونی (ارگ کریمخانی) است بطوری که از لحاظ معماری بنظر میرسد هدف بنا و زمان ساخت انها یکی بوده ؟ سه سال بعد از این تصویر به دستور مظفرالدین شاه بروی یکی از قبرها بقعه ای فلزی ساخته میشود و با مضمون شعری در بالای ان.
به عهد خسرو عادل مظفرالدین شاه
به امر زاده ازاده اش ملک منصور
خرد پژوه مهندس مزین الدوله
بریخت این اساس و بداد دستور
بد از هزاروسه صد نوزده فزون کآورد
شعاع سلطنه این طرفه بقعه را بظهور.

از متن بالا 1.بعد از معرفی و تاریخ نگاری دقیق اسمی از شخصیتی که بقعه برای او ساخته شده نبرده اند.
2. با نگاهی به عکس و شکل بقعه که مانند طرح بعضی امامزادهای بی نام ونشان در دوردست ترین روستاها و همچنین سنجیدن این اثر با عمارتی که در گذشته دور ان قبرستان بنا شده ادمی به این فکر فرو میرود که اگر این اثر مهندسی ساز و برای شخصیتی مهم است پس بقیه اثار چگونه است.بطور خلاصه و مشهود غلو شده است.
با مقایسه عکس درب ورودی ساختمان قدیمی ارامگاه سعدی در همان زمان که نشاندهنده استعداد بسیار بالاتر در سازهای فلزی است (صفحه 59)   

3.  با توجه به اینکه قبرهای مشابه قبر حافظ زیاد بوده چرا بعد از مدت مدیدی بالای سر ان بقعه ای ساخته میشود تا مقبره حافظ از بقیه قبرها متمایز گردد.(با توجه به شخصیت و اهمیتی که حافظ در دید مردم ان زمان داشته باشد).

در بقعه سعدی از این مسئله که با بستن دخیل و شفا گرفتن بگذریم که نشان دهنده دید صرفا مذهبی مردم به ان شخصیت است نوشتهای بالای سر ان ضریح گویا چه مطلبی است ؟

پاسخ:
اقای علی رضا 1. درباره ان کتاب و تصاویرش ضمن یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ فراوان گفت و گو شده است. شهر شیراز با دلایل و مستندات کافی در حوالی 200 سال پیش در میان صحرایی، چنان که می گویند به همت کریم خان زند ساخته شده. اگر چنین است پس چه گونه حافظ قریب 600 سال پیش گفته است که خوشا شیراز و وضع بی مثال اش؟ به ان یادداشت ها رجوع کنید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

کلی بافی  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:35 PM
ما قال
یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 6:17 PM
جناب منصور

تمام متن شما توجیه و تاویل تفکر آلوده به شرکتان بود . دوست عزیز فکر میکنید شرک در یک جامعه چگونه نهادینه می شود ؟ انحراف از کجا آغاز می شود ؟

آن تمثیل قصاص هم که کردید نمونه واضحی از مغلطه و سفسطه بود .

گویا واقعا بعضی اوقات یک اعتراف کوچک به اشتباه تا حد صعود به قله اورست سخت و زجر آور میباشد .

استاد گرامی از شما که داعی احترام به نص قرآن و ترجمه درست هستید بعید است که در مقاله «سبت» را «شنبه» ترجمه کرده اید  همانطور که جمعه روزی از ایام هفته نیست سبت هم روزی از ایام هفته نیست لطفا اصلاح نمایید .
پاسخ:
آقای ماقال. هر ادعایی در باب دیگران باید که با ادله خود همراه باشد. کلی بافی ابزار اثبات نیست.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تعارفات شاگردانه  (دوستانه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:28 PM
یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 02:42 AM
جناب رضا-۱
بنده تا کنون ترجمه ای از آن کتاب ندیده ام.
جناب ماقال
زندگی و مرگ مادی در مورد تمام موجودات است. حیات معنوی و واقعی انسان بسیار وسیعتر است. خداوند وقتی در قرآن در مورد انسان سخن می گوید راجع به موجودی غیر منحصر به این دنیا سخن می گوید و الا عذاب و پاداش بی معنی است. حیات مادی خیلی اوقات بایپاس می شود مثلا انسان در حالت جنینی یا نوزادی می میرد.حیات مادی در واقع حیات حیوانی ماست.
دوست عزیز ، هستی ما از خداست. اما آنچه مد نظر من بود و شما و تمام دوستان دیگر هم بخوبی منظورم را متوجه شدید حیات حیوانی را به حیات معنوی می نگارد، در واقع زندگی بی معنی عین مردگی است انگار که اصلا به دنیا نیامده ای. و چه بسا بدتر از آن زیرا اگر بدنیا نیامدن را صفر بگیریم، در ظلالت و جهالت مردن برابر منهای بینهایت است. من در واقع ممنون خدایم هستم که مرا در معرض نور هدایت قرار داد خدای متعال خود نیز نادانی را به مردگی تشبیه کرده است.(6،122) (45،21) (30،52) (27،80) او بارها تذکر می دهد که مرده را از زنده و زنده را از مرده بیرون می آورد (10،31) ، (3،27) ، (6،95)  آیا این خروج از مردگی به زندگی و بالعکس نمی تواند از هدایت به گمراهی رفتن و بالعکس باشد؟ شاید بارها شنیده باشید که می گویند فلانی دلش مرده است، یا روحش مرده است در حالیکه می دانید جسمش زنده است. چگونه کسی که حیات حیوانی خود را بوسیله کسی (مثلا پزشک) باز می یابد خود را مدیون او می داند ولی من که حیات ابدی خود را باز یافته ام خود را مدیون پورپیرار ندانم. این تنها بدلیل خدمتی است که او به بشریت می کند و الا نیازی به آن ندارد همانگونه که خدا به پیامبر می فرماید که بگو در قبال آنچه می کنم از شما تمنایی ندارم و اجرم با خداست. اگر این را شرک بدانیم پس اگر کسی را بجرم قتل قصاص کنیم هم مرتکب شرک شده ایم زیرا مرگ و زندگی در دست خداست و ما به این دلیل قاتل را قصاص کرده ایم که او را موجب مرگ می دانیم و در مرگ مقتول او را با خدا شریک کرده ایم.
«آیا کسى که مرده بود و زنده‏اش گردانیدیم و براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود چون کسى است که گویى گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون‏آمدنى نیست این گونه براى کافران آنچه انجام مى‏دادند زینت داده شده است (۱۲۲) » (انعام)
پاسخ:
دوست عزیز. من در آن اندازه که اعلام می کنید، نیستم.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سرزمین یهودیان  (یهود)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:26 PM

طالب الحق

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 02:36 AM
استاد سلام بر شما

مشتاق وصال
سوالی داشتم :
با وجود این چند آیه صریح دیگر شکی میماند که بنی اسراییل بعد از گذر از بحر به فلسطین برنگشتند تا الأن ادعای مالکیت آن را کنند:

سوره اسراء:
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى تِسْعَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَا مُوسَى مَسْحُورًا

قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا

فَأَرَادَ أَن یَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِیعًا

وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ اسْکُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِکُمْ لَفِیفًا

ویا بقره:

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاؤُواْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ
پاسخ:
اقای طالب الحق. از نظر تاریخی یهودیان چندان با سرزمین فلسطین و مسجد الاقصی و اورشلیم بی ارتباط اند که هرگاه آن ها را مشغول تلو خوردن در برابر دیوار ندبه می بینم، از خود می پرسم این ها این دیوار را چه گونه صاحب شده اند و اصولا دیوار ندبه از چه مسیر تاریخی با یهودیان مرتبط می شود؟
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

زنان در قرآن  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:24 PM

فتح

شنبه 9 مهر 1390 ساعت 3:20 PM
آقای پورپیرار با باز خوانی سوره مبارک نور مشکل حل نشد چون اگر ما با استناد به گفته شما ملک یمین را شریک جنسی بدانیم باید معانی بسیاری از احکام و کلامات قرآنی مانند نکاح،فحشا، متعه ، محصنه  را درک کنیم.
در سوره نور داریم:
الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۲﴾
الزَّانِی لَا یَنکِحُ إلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ ﴿۳﴾
در اینجا زنا کار و مشرک در یک ردیف قرار گرفته اند.
وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾
زن محصنه چه کسی است آیا زنی که شرکای جنسی متعددی را برگزیده صرفا بخاطره دوری از شریکش و انتخاب شریک دیگری از محصنه بودن می افتند یا نه محصنه معنای دیگری بجز پاکدامنی دارد
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۱﴾
ایا آن اشاراتی که در رابطه با فحشا داشتید را کافی میدانید ما به عنوان کسی که مروج نظرات شما هستیم فحشا را چگونه توضیح دهیم آن فحشایی که شیطان به آن امر می کند چیست؟
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ ﴿۲۶﴾
خبیثات و خبیثین چه کسانی هستند اصولا خبیث چه مفهومی دارد. و حالا
إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۱۱﴾
این آیه از چه جایگاهی اهمیت پیدا می کند از دید نکاح، زنا، فحشاء اصولا آیا دیگر با این اوصاف  تهمت مفهومی دارد؟
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۱﴾
در اینجا زنان نگاه خود را از چه حفظ کنند؟ اگر قرار به  گزینش شریک جنسی و تعویض آن است.
وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿۳۲﴾
وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۳۳﴾
آنها که نمی توانند یا امکان نکاح ندارند باید منتظر چه فضلی از جانب خدا باشند.و مفهوم این جمله چیست الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ  آیا ملک یمین در اینجا همان متعه است که درخواستی دارد یا نه این دو متفاوت هستند و کلا تفاوت متعه و ملک یمین چیست؟
چرا در این آیه
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلَا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۵۸﴾
ملک یمین هم ردیف  کسی است که بالغ نشده است . آیا شریک جنسی فقط حق برقراری رابطه جنسی را دارد
با رجوع به سوره نساء باز با سوالاتی مواجه می شویم:
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ ﴿۳﴾
تفاوت نکاح با دختر یتیم و دیگر دختران در چیست . ملک یمین چگونه زنی است.
حالا به قول شما سوال گردن کلفت این است آیا به هر زنی مهر تعلق می گیرد یا به زن محصنه، متعه ، ملک یمین.هر چند بایقین از آیات قرآن به نکاح و متعه مهر تعلق می گیرد اما با چه کیفیتی.
وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَیْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنکُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّىَ یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا ﴿۱۵﴾
وَاللَّذَانَ یَأْتِیَانِهَا مِنکُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَا إِنَّ اللّهَ کَانَ تَوَّابًا رَّحِیمًا ﴿۱۶﴾
از آنچه در مقالات شما در باره فحشا گذشت هنوز نمی توان مرز مشخصی برای آن یافت در رابطه ی زنان و مردان و نکاح و ملک یمین  فحشا را چه باید تعریف کرد.
وَلاَ تَنکِحُواْ مَا نَکَحَ آبَاؤُکُم مِّنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاء سَبِیلًا ﴿۲۲﴾
آیا می توان با ملک یمین پدر نکاح کرد یا او را به ملک یمین قبول کرد؟
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاء ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿۲۴﴾
آیا تمام محدودیتها برای زنان محصنه است همانطور که گفتم زن محصنه چگونه زنی است ایا زنی است که در نکاح است پس تعریف نکاح چیست؟
و آیا متعه رابطه ای شبهه نکاح است؟
اینها مطالبی است که نه قم ونه نجف به آن دخول جدی نمی کنند و جوابی در خور نمی دهند مفتی و مولوی هم که کل هم منکر هستند. پس می ماند مقالات جناب پورپیرار برای همین خ.استار ادامه این مقالات شدم.  
پاسخ:
آقای فتح. می بینم که به دنبال ستون بلندی از استنتاجات مرقوم داشته اید: «اینها مطالبی است که نه قم ونه نجف به آن دخول جدی نمی کنند و جوابی در خور نمی دهند مفتی و مولوی هم که کل هم منکر هستند». بیاناتی که تا صدور حکم نادیده گرفتن کلی مطالب غیر قابل فهم قرآن فقط چند بند انگشت فاصله دارد! در قرآن کریم همه جا بر رعایت حقوق زن در هر مراتبی که به شما نزدیک می شود حکم شده است نه نهی ارتباط با آنان، که در آیه ۲۴ سوره نساء در صورت ادای اجور بهره گیری از زنان با رعایت های لازم مجاز است.
اما می خواهم با این شامورتی آشنای تان کنم که چه کسان و گروهانی از این ابزار سرکج ترجمه و تفسیر برای سر در گم کردن و بی راهه بردن مطالب قرآن و مردم مومن سود برده اند.
«و به کم خردان اموال شان را که خداوند شما را به سرپرستی آنان گماشته ندهید و از (سود و بهره) آن خوراک و پوشاک شان دهید».
(نساء، ۵ . ترجمه خرم شاهی).
آیا چه می بینید؟ حکم قرآنی نهی خوردن سود پول و دادن و گرفتن ربا
بر باد رفت و فضای مناسبی برای ارسال چند سئوال نو که البته بدون پاسخ می ماند گشوده شد!؟ آسان تر آن که در هر بار رجوع به قرآن ابتدا آیه هفتم از سوره آل عمران را بخوانیم، که پیش شرط ورود به مندرجات کتاب خدا است.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

گنبد کربلا  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:20 PM

محمدرضا نیسی

جمعه 8 مهر 1390 ساعت 9:34 PM
سلام‌علیکم استاد عزیز

با آرزوی صحت و سلامت برای شما.

مباحث اخیر همانند گذشته در درک صحیح و اصولی مفاهیم قرآن کریم راهگشا بوده و امیدوارم بتوان آنرا به گوش سایر مسلمین رساند.

عکسی که آقاس رضا-1 درباره جایگاه منسوف به قبر امام حسین در لینک زیر قابل مشاهده است
پاسخ:
اقای نیسی. شرح احوال و نام و سال ثبت ندارد؟
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

انتشار دروغ  (عجز و آوارگی مخالفان)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:20 PM
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 8:51 PM
سلام
در تمام ویکیپدیاها یی که در مورد شما مقاله دارند به جز ویکیپدیای عربی و پشتوِ -عرب شدید
ناصر پورپیرار؛ ناصر بناکننده یا عبدالناصر بنی کنعان (اهواز -۱۹۴۰) نویسنده عرب ایرانی
Nasir Purpirar (Abdulnasser Bani-Kanaan) (ناصر پورپیرار) Arap Irani kökenli Iranlı bir tarihci ve yazar dir
Nasir Pûrpîrar, (Abdulnasser Bani-Kanaan)(farsî: ناصر پورپیرار) mêjûnas, dîrokzan û nûserêkî nawdar û
hawçerxî Erebe Îranî ye
.Nasser Pourpirar (Abdulnasser Bani-Kanaan) (ناصر پورپیرار) är en arab iransk revisionistisk historiker och författare känd för sina kontroversiella teorier som ifrågasätter dagens historieskrivning om Iran från akemeniderna till safavidperioden.
ناصر پورپیرار 1319 دا اهوازدا دونیایه گلیب. معاصر عرب ایرانلی بیر یازان دیر.


پاسخ:
ابراز چنین کودکی ها از ناتوانی و نادانی کسانی سرچشمه می گیرد که گمان می کنند با تغییر دادن محل تولد من که در شناس نامه ام ثبت است، کار ساخت و ساز در خرابه تخت جمشید را کامل می کنند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

عکسی قدیمی از کربلا  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:19 PM

مجمد اوجال

جمعه 8 مهر 1390 ساعت 5:59 PM
آقای abbas

آن عکس مزار امام حسین که نوشته اند در سال 1810 گرفته شده، به نظر جعلی می آید؛ اندازه گنبد هیچگونه تناسبی با ساختمان زیرینش ندارد!
پاسخ:
اقای اوجال. حدس شما باید درست باشد. چون تقسیم بندی و تکه پاره کردن و نام گذاری جدید بر اقالیم بین النهرین جدید تر از اسامی شهرهای کربلا و نجف و به طور کلی کشور عراق است. آن ها بر سه اقلیم قرن ها خاموش بابل و سرزمین طوفان و خاک بی نشانه حیات انسانی ایران،
نام های عراق و ایران و عثمانی و اخیرا ترکیه گذارده اند. سرزمین هایی که برای قطعه قطعه کردن امت اسلام و تدارک فرق مذهبی و اقوام گوناگون و دشمن هم، تولید، تشکیل و تربیت شده اند تا حتی بر سر تصاحب مولانای قلابی هم، که عامدانه از خزاسان بزرگ تا مصر را زادگاه او می گویند هرچه می توانیم بر سر و مغز یکدیگر بکوبیم.
 
 
 
 
 
رضا -1
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 6:03 PM
http://www.mediafire.com/?lf2ynl8qhtah2l7

عکس مرقد امام حسین
پاسخ:
آقای رضا 1. باز هم برداشت عکس میسر نشد.  
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

روایات  (اسلام)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:17 PM

علیرضاـ۱

جمعه 8 مهر 1390 ساعت 11:05 AM
جزییات دیگری از اسلام با شمشیر

http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=48771
پاسخ:
آقای علی رضا 1. ممنون. توسل به حدیث و روایت ان هم به زمانی که خط عرب استعداد نگارش و حفظ اصالت اشارات محدثان و راویان را ندارد و هرکسی می تواند هر مطلب مورد نیاز خود را بر زبان امامان و پیامبر بگذراند، ارزش ثبت در اسناد تاریخی را ندارد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

عکسی از کربلا  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:15 PM

abbas

جمعه 8 مهر 1390 ساعت 03:34 AM
http://www.facebook.com/media/set/?set=a.204243626269936.57012.203990466295252&type=1  استاد سلام.در بین عکسهای که برایتان فرستادم تنها عکسی است که در سال ۱۸۱۰ از محل امام حسین برداشته شده
پاسخ:
آقای abbas. لینک باز نشد. اگر ممکن است عکس را ای میل کنید به آدرس: info@karangbooks.com
این که 200 سال پیش دوربین عکاسی به کربلا و نجف رسیده باشد محل تردید قوی است.  
 
 
 
 
 
ضد یهود
جمعه 8 مهر 1390 ساعت 4:54 PM
آقای پورپیرار از اینجا عکس مذکور را ببینید:

http://www.facebook.com/photo.php?fbid=272880282739603&set=a.204243626269936.57012.203990466295252&type=1
پاسخ:
جناب ضد یهود. این لینک هم باز نشد. لطفا فقط عکس را به ای میل داده شده بفرستید. ممنون  
 
 
آمون : فیلتر است چون !
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ملک یمین و اعراب  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:13 PM

فتح

جمعه 8 مهر 1390 ساعت 01:02 AM
جناب پورپیرار، فکر میکنم در مورد مساله ملک یمین نیاز به یک یا چند پست دیگر است هنوز زوایای آن لااقل برای من بطور کامل روشن نشده گفته شما در باره زبان عرب و متن پیش از نزول قرآن کریم قابل قبول است اما گفته آقای منصور در مورد عربهای امروز هم دور از واقعیت نیست من از عربهای خوزستان گرفته تا عراق و لبنان و مصر و تونس و مغرب (مراکش) و الجزایر هر که رایافتم با همین مشکلی که آقای منصور گفتند درگیر دیدم از آنها در باره ملک یمین پرسیدم همه آن را کنیز ترجمه کردند در حالیکه برای کنیز کلمه ای غیر از ملک یمین در زیان عربی بکار می برند.در ضمن در باره متعه و جواز آن هم نیاز به گفتگو احساس می شود.
پاسخ:
آقای فتح.  کلید گشایش درب سرسرای حقیقت همین نکته ای است که خود بدان اشاره کرده اید: عرب در همه جا برای کنیز واژه جاریه را به کار می برد الا در قرآن و آن گاه که با معنای اصلی ملک یمین آفتاب اسلام تا انتهای هر دخمه ای ورود خواهد کرد و اتهام سخت گیری های اجتماعی به خصوص در روابط زن و مرد از شانه دین خدا برگرفته خواهد شد، پس نمی توان چهره زیرک و فرصت طلب دشمن را در پس این شگردهای پلید ندید آن گاه که عرب ساکن حواشی صحرای شمالی آفریقا هم به وجهی غیر قابل توضیح ملک یمین را کنیز معنا می کند! با این توجه لازم که اگر ملک یمین را کنیز معنا کنیم خداوند منان را  بی توجه به جامعه مسلمین، فقط مشغول رفع و رجوع مشکلات کنیز داران می بینیم. برای حل مسئله و مشکل متعه هم کافی است سوره نور را بی کسب جواز از تعصب جاری دوباره خوانی کنیم.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

انسجام مطالب  (حرف های فعلا مبهم !)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:07 PM

رحمانی

پنجشنبه 7 مهر 1390 ساعت 09:48 AM
با سلام خدمت همگی

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ(6 بقره)
یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ(9 بقره)
به یاد پوریم زدگان و رخداد پلید و ویرانگر پوریم و به امید شناخت کامل پوریم و مشرکان پوریم ساز

با سلام و خسته نباشید خدمت ابرمرد تاریخ شرق میانه
ما فقط و فقط می توانیم بگوییم
اجرکم عند الله

برای اینکه مثلا شما شما معتادی را از اعتیاد خلاص کنید، پزشکان طرحی می دهند ، مثلا اگر شخص در روز 100 واحد مصرف می کرده ، درفاز اول ، توصیه می کنند در هفته اول به 90 واحد کاهش یابد، دقت کنید یعنی پزشکان به عنوان کارشناس می گویند با دست خودمان باید 90 واحد مواد مخدر به معتاد بدهیم بکشد، در فاز دوم یعنی ، هفته دوم 80 ، هفته سوم 70 ووو
حالا دقت کنید منظور از 90 واحدی که داده شده ، مبارزه با معتادی بوده نه معتاد کردن ! هر چند به این کار توصیه شده است ، یعنی اگر ملاک شما همین بازه زمانی یعنی یک هفته باشد، نتیجه این می شود که ، کارشناسان، معتاد پرورش می داده اند!!! آن هم با دست خودشان به صورتی آشکار و برنامه ریزی شده !
باز هم با بحثی کلان روبرویم ، آبجکتیو نگاه کنید ، آبجکت کلان لزوما نباید از نظر حجم یا زمان یا کاربرد و غیره کلان باشد بلکه نوع نگرش به آن آبجکت و اجزاء تشکیل دهنده آن کلان بودنش را تعیین می کند

البته دقت شود ، اینجا بازه کوچک است ، پس سریعا مطلب را درک می کنیم ، اما اگر بازه بزرگ باشد چه؟
یعنی هر کدام از این بازه ها 50 ساله باشند چه ؟ عموما ما به بررسی بازه های بزرگ آشنا نیستیم.اگر مثلا بازه نگرشی خود را روی بعضی از مسائل از چند دهه ، به چند سده ارتقاء دهید ، زوایای دیگری از جریان را خواهید فهمید و راحت تر بسته های جریانی را پیدا خواهید کرد

"و اگر نبود، روشنگریهای استاد کامل، ما هم در بهترین حالت کدخدامنشی بیش ، نمی شدیم!!! چنانکه اینهمه مسلمان مخلص ،کدخدامنشی بیش نشده اند؟!"

وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا

با تشکر فراوان
پاسخ:
آقای رحمانی. مباحث ایران شناسی بدون دروغ  در حوزه خرد و کلان دنباله یکدیگرند، به نحوی که اگر فقط صحت یکی از این مدخل ها حتی در مقیاس خرد پذیرفته شود، ماهیتا به معنای قبول تمام آن هاست. به همین دلیل اگر از منکری صد بار بخواهید که بر صحت مطالب یکی از این همه یادداشت تایید و یا حتی ردیه بگذارد جز خاموشی پاسخی نمی گیرید. زیرا آنان هرگز با چنین شیوه تحقیقی مواجه نبوده اند و بنا بر این خود را دست بسته می یابند. این که منکران پیوسته به فحاشی و اتهام زنی متوسل اند از آن است که به محض برداشتن قلم برای مقابله کلامی خود را تهی و بی محتوا می یابند، دیگ خشم شان قلقل می کند و به زمین و آسمان می تازند بی این که راه چاره دیگری بیابند. برای مثال کافی است فرض کنیم کسی بر صحت رخ داد پوریم و عواقب آن معتقد شود، آن گاه هر سطر و کلامی در منظر تاریخی او با داده های این یادداشت ها به صورتی پله ای منطبق خواهد شد. به گمان من یهودیان که سازمان ده دستور و سیستم سکوت درباره این مباحث اند، بیش و پیش از همه به دورنمای ظهور این ناتوانی واقف بوده اند. بدین ترتیب گره آن راز دیگر هم گشوده می شود که اگر به نحو و دلیلی ادامه تحریر این یادداشت ها را متوقف کنم، دنبال کننده جانشین نخواهد یافت. موفق باشید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

مزار امام هشتم شیعیان، 81 سال پیش  (نظرات جالب دیگران)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:01 PM

مجمد اوجال

پنجشنبه 7 مهر 1390 ساعت 00:28 AM
مزار امام هشتم شیعیان، 81 سال پیش
 
 
 
 
آمون : همه می دونن ماشین خطا می کنه! اما ظاهرا بازار وارد کردن اسامی واجب الفیلتر!! اون قدر شلوغه که با ماشین اسامی وارد می شن و طبعا قبر امام هشتم هم میره قاطی چیزهایی که باید فیلتر بشه!! ای دل غافل!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

ندانسته های از قرآن  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:59 PM

علیرضا_1

پنجشنبه 7 مهر 1390 ساعت 00:14 AM
با سلام و عرض ادبی دوباره
استاد عزیز همانطور که فرموده بودید برای گرفتن جواب خود به پاسخی که به کامنت اقای منصور داده بودید رجوع شد و با بررسی بقیه تحقیقات ارزشمندتان رد موارد بدون سند و مدرک و ادله کافی به وفور دیده میشود بنابراین طبیعیست با  نبودن متن عربی متعلق به قرون مقدم بر اسلام و نزول قرآن  و زمانی که کلیدی نداریم که تردیدهای معنا گذاری موجود بر لغات قرآن را از طریق مقایسه با متن  همسن و همسان بگشاییم شما بر اصول خود راسخ و استوار بمانید . و به نظرم کامنت دوستان تلاش برای فهمیدن اموزهای قرانی است که با توجه به شرایط بالا به سوی دیگری تغییر میکند و انچه در این شرایط به ذهن ناقصم خطور میکند  این است که بدون هیچ گونه تعارف بدانیم  که به چه میزان و چقدر از قران را نمی دانیم شاید مرزی باشد بین روشنی وتاریکی .
پاسخ:
آقای علیرضا 1. پاسخ همان است که قرآن می فرماید:
والراسخون فی العلم یقولون آمنا به، کل من عند ربنا...
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سوله  (تخت جمشید)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:56 PM

نتاب

چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 7:54 PM
سلام استاد عزیز
بە دو تا عکس تخت جمشید در این سایت برخوردم:

http://runykey.blogfa.com/89114.aspx در یکی از انھا بنایی شبیە تخت جمشید با مصالح امروزی ساختە شدە است.
پاسخ:
آقای تبریزی. آن بنای سوله مانند را حالا موزه تخت جمشید می گویند!
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

انتقاد از دوستان  (حرف های فعلا مبهم !)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:55 PM

ما قال

چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 4:44 PM
سلام استاد گرامی خسته نباشید ، با اجازه ار محضر شما چند کلامی برای بیان داشتم و البته لحن تندم را می بخشید .


"استاد بزرگوارم، گستاخی مرا ببخشید و بگذارید بحساب همان روح بنیان اندیشی که خود در وجود من دمیده اید، من زندگی خود را مدیون شما هستم ."

جناب منصور ، از محضر خدای یکتا شرم کنید که نفس نفس هایتان را مدیون او هستید نه استاد پورپیرار !

واقعا برخی از رفتارها و گفتارهای دوستان بنیان اندیش پس از اینهمه نگاه بنیان اندیشانه به قرآن که حقا توسط استاد ترویج شده (منظورم ترویج بنیان اندیشی در قرآن است نه ترویج گفتار مشرکانه!) باعث حیرت فراوان و غیر قابل توجیه است . سخنانی بسیار سخیف تر از این را آقای غفوری بارها بیان کرده که امیدوارم اندکی از سکوی احساسات پایین امده و منطقی تر به قضایا نگاه کند و مسیر انحرافی خود را به سوی قرآن باز گرداند . البته بنیان اندیشی قدردان زحمات آقای غفوری هست و خواهد بود ولی دلیل نمی شود در برابر انحرافات آشکار و رفتارهای خارج از ضابطه قرآنی سکوت کرد و بر خلاف قرآن فضای رفیق بازی ایجاد کرد . این تشر ها و تذکر ها هم کاملا برادرانه بود .

شخصا قبول دارم استاد یک مغز متفکر به تمام معنا و استثنائی است . خواستم بگویم  مثل پورپیرار در تمام جهان و بین 7 میلیارد انسان جور وا جور تنها به اندازه انگشتان دو دست مانند پورپیرار وجود دارند و نفس می کشند ولی دیدم این نظر غیر حقیقی و غیر منطقی است و باید اعتراف کرد آقای پورپیرار از نظر "مختصات فکری" و قوه "استدلال" در جهان نظیر ندارند و استثنا هستند ، اینرا شواهد و آثار مکتوب ایشان می گوید نه گفته های احساسی بدون مدرک ، چه کسی تا کنون حقایق تاریخی را از ایران تا ترکیه و اندونزی و اسپانیا و هند و ... مورد تحقیق جدی قرار داده و هزاران جلد کتاب جعلی را بی اثر ساخته ، قوم مغول و هون و عرب و ترک را از اتهام غیر واقعی وحشیگریهای بنیان برافکن تاریخی تبرئه کرده ، امپراطوریهای عظیم ولی پوشالین هخامنشیان و ساسانیان و اشکانیان را به زباله دانی تاریخ فرستاده و حقیقت دیوار دروغین چین را عیان کرده و کارکرد اصلی این اثر را مشخص کرده ؟ یا محل وقوع طوفان نوح را عیان کرده و .... ؟ ولی تمام اینها دلیل نمی شود رفتارها و ستایش های مشرکانه از خود صادر کنیم .

از دوستانی قدیمی هم شکایت دارم که با ژستی حق به جانب و مرید وار وانمود می کنند که به مغز تمام گفته ها و مدخل های استاد تسلط دارند و سوال کننده را با تشر و تمسخر تحقیر می کنند . این که کسی مانند خانم حاجی زاده در کمال بی ادعایی و خلوص سوالات ذهنش را با وجود اشراف به جو حاکم بر قسمت نظرات و با وجود آگاهی کامل از وجود زبان هایی طعنه زن و نیش دار بیان می کند قابل ستایش است ، در برابر کسانی که کسر شان می دانند جهالت و مجهولات ذهنی خود را بیان کنند.

به نظرم استاد باید بیشتر قدر شاگردانی چون خانم حاجی زاده و آقای طالب حقیقت و منصور و ... را که همیشه صادقانه رفتار می کنند را بداند و بساط مرید بازان را که جو بنیان اندیشی را مسموم کرده اند تا حدی که  آدم رغبت به حضور در قسمت نظرات را ندارد را بر چیند و این فضا را کمی خوشایند تر و تمیزتر کند.
پاسخ:
آقای ما قال. عفریت هایی چند سر از همه سو برای بستن این وبلاگ و چهار شقه کردن وارد شوندگان و نظر پردازان و بنیان اندیشان این وبلاگ خنجر تیز می کنند. آن چند ابراز احساسات  کاملا واقعی است و اگر شخصا مستند تختگاه هیچ کس را می دیدم به آسانی علائق دیگرم را کنار می گذاردم و دنبال کسب افتخار همراهی با استاد غفوری نازنین می شدم. به گمان من چنین مواعظی که به بهانه گیری می ماند، در گردابی که یهودیان از خیانت و دزدی و اتهام های رنگارنگ گرد این وبلاگ چیده اند، اظهار شادمانی و خرج کردن احساسات کنترل نشده حقا که هیچ است. موفق باشید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

عکسی قدیمی از منارجنبان  (شهرهای ایران)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:44 PM

مجمد اوجال

چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 04:44 AM
عکسی بسیار قدیمی از "منار جنبان" روستای! اصفهان :
پاسخ:
آقای اوجال. منبع و محل برداشت این عکس در کجاست؟  
 
 
 
مجمد اوجال
چهارشنبه 6 مهر 1390 ساعت 3:27 PM
با سلام

استاد، آن عکس مربوط به منار جنبان در میان عکسهای موجود در آدرس زیر بود، اما منبع اصلی آن را نمی دانم.
پاسخ:
اقای اوجال. آن عکس نمی تواند فقط همان یکی باشد. هر عکسی از اصفهان همزمان با آن عکس به شناسایی اصفهان 120 سال پیش کمک می کند.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

راهنمایی به کامنت  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:43 PM

علیرضاـ1

سه شنبه 5 مهر 1390 ساعت 12:11 PM
سلام و عرض ادب به استاد عزیز و دوستان
در مورد پاسخی که به اقای منصور فرموده بوده اید که
نبودن متن عربی متعلق به قرون مقدم بر اسلام و نزول قرآن است و کلیدی نداریم که تردیدهای معنا گذاری موجود بر لغات قرآن را از طریق مقایسه با متن  همسن و همسان بگشاییم
ایا ما با یک بن بست مواجه هستیم و یا هنوز روزنهای امید در این مورد وجود دارد .
2در باب ترجمه دقیق زبان عرب هم قرن با قران ایا کلماتی هست که ترجمه دقیق معادل ان کلمه در زبان فارسی وجود نداشته ؟ چاره چیست .
قبلا از زحمات شما کمال تشکر را دارم.
پاسخ:
آقای علی رضا ۱. به پاسخ کامنت آقای منصور رجوع کنید.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

لینک معیوب  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:42 PM

abbas

سه شنبه 5 مهر 1390 ساعت 08:10 AM
http://www.discoveringislam.org/dr_zaghloul_najjar.
پاسخ:
آقای abbas. متاسفانه باز نشد.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

تاویل و فهم آیات  (قرآن)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:38 PM

منصور

سه شنبه 5 مهر 1390 ساعت 01:23 AM
سلام و درود خدمت استاد گرانقدر و دوستان بزرگوار
دو مشکل اساسی در مورد فهم قرآن مطرح فرمودید که کاملا بجا و غیر قابل جبران است، نبود متن معتبر همزمان یا نزدیک به زمان نزول قرآن و بیگانه بودن مردمان هلال شرقی جهان اسلام با زبان عربی. با دلایلی که در مباحث منسجم ایران شناسی مطرح شد مشکل اول که لاینحل است و وجود مکتوبی نزدیک به زمان نزول قرآن محال است، حتی هیچ ابزاری برای اثبات یا امتحان اصالت چنین اثری هم در اختیار نداریم. و اما مشکل دوم، خدمتتان عرض کنم که در جنوب اهالی بسیاری بزبان عربی تکلم می کنند و شبانروز رادیوهای عربی و صدای قرآن گوش می کنند و مشغول قرآن خواندن هستند و تعصب خاصی به این رفتار دارند، آنها حتی عید فطر خود را با عربستان می گیرند، تعصب های نژادی و غیر دینی آنها بماند. اما همین افراد نه تنها کلمات مورد بحث ما بلکه بسیار ساده تر از آن را هم از قرآن نمی فهمند، فقط می خوانند و می خوانند. در عراق هم چنین وضعی وجود دارد. اعراب دیگر نقاط عالم اسلام هم همین گونه اند زیرا حداقل بنده تاکنون هر چه از دنیای غرب اسلام یافته ام همان مزخرفات دنیای شرقی را بلغور کرده است. اصلا زبان قرآن واقعا چیزی جدای از زبان عربی فعلی است و مشترکات بسیار کمی با آن دارد. «مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی» برای تجزیه و ترکیب کلمات و عبارات قرآن کتاب «الجدول فی اعراب القرآن» نوشته «محمود عبدالرحیم صافی» اهل سوریه را برگزیده است. هر چند این کتاب ممکن است برای حضرتعالی و بسیاری خوانندگان ارجمند آشنا باشد، بنده ضمن عذرخواهی از تطویل کلام شرحی را که درباره این کتاب آورده ضمیمه کرده ام تا خوانندگان عزیز خود قضاوت کنند و بدانند که حتی در قرن حاضر اهالی عرب زبان دنیای غرب اسلام هم مسموم همان کتابهای جعلی هستند که به دنیای اسلام تنقیه شده است. نکته قابل توجه این است که علیرغم اینکه در باب جد و جهد این نویسنده و شب زنده داری او برای تالیف چنین کتابی سخنها گفته، حتی یک کلمه راجع به زندگی او نگفته است و آدم بازهم با نظایر تاریخ سیستان یا دیگر کتب بی هویت فعلی مواجه می شود.
بنابراین ، از عربی یاد گرفتن هم چیزی عاید ما نمی شود، زیرا این عربی هم دستخوش همان تحولاتی شده است که منجر به تالیف کتابهایی از همان بلاد غربی در مورد قرآن شده با همان نگرشی که حاکم بر کتابهای دنیای شرق اسلام است. تنها راه باقی مانده این است به قومی عرب زبان و بکر و دور از هرگونه تعرض دشمنان فرهنگی اسلام در اعماق دره یا جنگلی دست پیدا کنیم تا بتوانیم عربی ناب را از آنها بیاموزیم. درست همانگونه که حضرتعالی در جنگلهای اندونزی چنین مسلمانانی یافتید.
بالاخره به نتیجه گیری و سوالات مهمی می رسم که امیدوارم قابل پاسخ دادن باشند: اول اینکه چگونه در حالی که هر گونه تلاش برای فهمیدن کلمات غریب قرآن را تاویل می دانیم، هر آنچه تا کنون از قرآن دریافته ایم را تاویل ندانیم؟ بهر حال همین مقدار قابل فهم فعلی هم زمانی نامفهوم بوده است وبرای فهم آن تلاشی صورت گرفته و از عربی به فارسی ترجمه شده اند.
دوم اینکه چگونه می توان مطمئن بود نسل آینده همین میزان از قرآن را که برای ما قابل فهم و خارج از مناقشه است را بفهمد. اگر با گذشت 1400 سال، مجموعه عواملی قرآن را از یک کتاب کاملا قابل فهم در زمان نزول (غیر از کلماتی که خداوند صراحتا عدم فهم آن توسط بشر را تذکر داده است) به کتابی اینچنین با این تعداد کلمات غریب و نامفهوم تبدیل کرده است پس باید منتظر باشیم که مثلا در چند صد سال آینده هیچ کلمه ای از قرآن قابل فهم نباشد.
سوم اینکه تاویل را چه می دانیم؟ آیا فهم ما از تاویل، خودْ، تاویل نیست؟ انشاءالله در کامنتی دیگر مطالبی در مورد تاویل خواهم آورد در باب اینکه تاویل به حوزه فهم درآوردن لفظ نیست بلکه آوردن ماهیت کلمه از عالم معنی به عالم شهود است و این کار هم فقط از خداوند بر می آید نه کس دیگر. خداوند در ادامه ی «ما ادراک» ها توضیحات مفصلی ارائه می کند با این حال باز هم ما درک درستی از واژه مورد نظر نداریم بدلیل اینکه از حوزه دسترسی تجربه دور است. عرب آن زمان همین کلمات را هم می فهمیده اما از درک آن عاجز بوده است حتی بسیاری از کلمات بدون «وما ادراک» نیز از دایره درک انسان بدور است مثلا «شجره زقوم» که سه بار در قرآن تکرار شده یا بسیاری کلمات دیگر و بطور کلی تمام کلمات و تعابیر و جملات مربوط به دنیای دیگر از حوزه درک ما خارج است.  هرگونه تلاشی در جهت توضیحی بیش از آنچه خداوند ارائه کرده است، تاویل محسوب می شود نظیر آنچه آیت الله دستغیب در کتاب معاد خود انجام داده است....
چهارم اینکه با توجه به مورد اول و دوم، خداوند که می دانسته عرب قومی کوچک است و در دنیای پهناور میلیاردها غیر عرب زندگی می کنند و تصریح می کند که ما شما را با زبانهای مختلف آفریده ایم او که می دانسته زبان عربی بمحض تبدیل به غیر عرب تاویل خواهد بود و از حقیقت خود دور خواهد شد، لابد منظورش از «افلاتذکرون»، «افلاتعقلون» و... اعراب زمان پیامبر بوده است نه غیر عربها و عرب زبانهای فعلی که بسیاری از کلمات قرآن را نمی دانند! پس چرا مدعی شده که باید تمام دنیا مسلمان شوند و تنها دین مورد قبول اسلام است؟
و بالاخره پنجم اینکه با توجه به موارد اول، دوم و چهارم، قرآن در حال حاضر کتابی کاملا معتبر و مستند اما بی خاصیت است چون بمحض اینکه بخواهیم آن را بفهمیم بسمت تاویل رفته ایم و آن را از حقیقت خود دور کرده ایم.
استاد بزرگوارم، گستاخی مرا ببخشید و بگذارید بحساب همان روح بنیان اندیشی که خود در وجود من دمیده اید، من زندگی خود را مدیون شما هستم .
پاسخ:
آقای منصور. می دانیم که اعراب متن مقدم و یا همزمان با قرآن ندارند و با رسیدگی به اجزاء و لوازم نگارش، چون خط بالغ شده و ابزار و الواح مناسب و لازم، قرن ها پس از طلوع اسلام نیز امکان تولید محصولات فرهنگی به شمایل کتاب را نداشته اند. اگر قرار را بر این بگذاریم که اعراب زمان پیامبر نیز به میزان این همه مفسر ریز و درشت و رسمی و قلابی زمان ما نسبت به قرآن سئوال تراشی می کردند، آن گاه حجم قرآن چندین برابر کتابی بود که اینک در دست و قلب خود نگه می داریم، اگر مقرر است با مراجعه به متن و به عنوان یک بنیان اندیش از زوائد غیر قرآنی پرهیز کنیم، پس در آن کتاب مراجعان به پیامبر برای دریافت پاسخ سئوال بسیار اندک اند و سئوالاتی ساده و سطحی دارند ضمن این که اگر متن به هر علت، سئوالی را درخورد زمان شناسایی نکرده باشد با دو صورت رسمی، یعنی و ما ادراک و انتظار دریافت پاسخ حضوری در قیامت رفع و رجوع شده است.  این همه، هنوز در حیات پیامبر و زمانی است که ارتباط با آسمان برقرار است. یکی باید لااقل در این مرز و ارتفاع نزد خود و یا در حضور جمع از خویشتن بپرسد در روزگار جاری، از چه کس می پرسیم و مرجع پاسخ گوی مان کیست؟ آیا انتظار نزول آیه نوی با مضمون و ماادراک را داریم و یا در پیشگاه عالمی از مراکز حوزوی نشسته ایم؟ مورد اول که توهم است و در مورد دوم هم بنده ای را در مقام سخن گو و مسئول روابط عمومی قرآن قرار داده ایم، که مصداق کافری است. اگر بر این مطلب اضافه کنید جاعلانه بودن تمام تولیدات غیر قرآنی تا قرن دهم هجری، به سبب نبود امکان نگارش را، آن گاه تکلیف تک تک ما معلوم می شود: خروج از رشته تاویلگران و قرار دادن خود در زنجیره راسخون در علم.  
 
 
 
 
 
منصور
سه شنبه 5 مهر 1390 ساعت 01:25 AM
شرحی بر کتاب «الجدول فی اعراب القرآن»
«این شرح را نخستین تفسیر کامل در اعراب قرآن است. در زمینه روش تفسیر ادبى تفاسیر متعددى نوشته شده است که در میان آنها الجدول نقش ممتاز و برجسته‏اى دارد. زیرا مولف در تدوین این اثر زحمات فراوانى کشیده است. مباحث ادبى آن بسیار دقیق است. مطالب بلاغى آن به هم پیوسته است و در مفاهیم صرفى پژوهشهاى عمیقى ارائه داده است.
مولف براى تالیف این اثر سالهاى متمادى تلاش نموده، شبها را به پژوهش در مباحث علمى این اثر سپرى کرده و روزها را در جمع آورى اطلاعات آن پشت سر گذاشته است تا توانست اثرى ارائه کند که بهترین خدمت به زبان عربى و قرآن باشد و شاهراه تحقیقى دانشجویان ادبیات عربى و تفسیر ادبى باشد.
وى این کتاب را به سبک کلاسیک تدوین نمود تا استفاده از آن بسیار آسان و همگانى باشد.
در این اثر آنقدر پژوهشهاى نوین ارائه شده که با آثار مشابه آن در گذشته و حال قابل مقایسه نیست. در میان آثار قرآن پژوهان جاى چنین اثرى بسیار خالى بود و در واقع این اثر به منزله حلقه مفقود شده آثار قرآنى در تفسیر ادبى به حساب مى‏آید.
در شرح حال مولف نقل شده که وى همواره به مطالعه یا نوشتن مشغول بوده، از بهترین تفاسیر ادبى همچون« املاء ما من به الرحمن» ابو البقاء عکبرى، البحر المحیط ابو حیان اندلسى و کشاف زمخشرى کمال استفاده را برده و بر کلیه معجم‏هاى لغوى اطلاع کامل یافته از مهمترین کتابهاى نحوى استفاده کرده است و در واقع مناسب به بررسى دیدگاه بزرگان علم نحو همچون سیبویه، کسایى، ابن مالک و ابن هشام پرداخته است. همه منابع مذکور را با هم تطبیق نموده و مورد تحلیل قرار داده است. مدت شش سال پى در پى روزها و شبها تا طلوع فجر براى تدوین این اثر وقت صرف نمود و در پایان به آرزوى قلبى خود رسید و خدا او را توفیق تالیف ماندگارترین تفسیر ادبى عنایت فرمود.
انگیزه وى در این اثر ارائه پژوهش صرفى، نحوى و بلاغى صرف نبود بلکه هدف او ایجاد پل ارتباطى بین متن قرآن و تفسیر به واسطه ادبیات است و از عهده اینکار به خوبى برآمده است.
از شرح حال و زندگانى و شیوه علمى و مذهب رسمى مولف اطلاع دقیقى نداریم تنها وفات او را به سال 1985 میلادى یک ساعت قبل از تحویل دستنوشته‏هاى کتاب الجدول به انتشارات دار الرشید، ذکر کرده‏اند.
مولف در آغاز کتاب نام آن را« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه» نهاده ولى ناشر در روى جلد عنوان« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه و بیانه مع فوائد نحویه هامّه» را انتخاب نموده است. این اثر به الجدول شهرت پیدا کرده است.
الجدول جامعترین و کاملترین تفسیر ادبى به حساب مى‏آید. در این کتاب یکدوره تفسیر با اسلوب ادبى و بلاغى از آغاز تا انجام قرآن با پژوهشهاى دقیق ادبى ارائه گردیده است. مباحث آن از نظم و اسلوب ویژه‏اى برخوردار است. در این اثر توجه زیادى به وجوه و احتمالات ادبى شده ولى با اینحال تلاش مولف بر آن است که از میان احتمالات وجهى را ترجیح دهد که با اصل لغت و قواعد ادبى سازگار باشد.
وى در این کتاب قرائت حفص بن سلیمان از عاصم بن ابى نجود اسدى را انتخاب نموده تا خوانندگان به راحتى از آن استفاده نمایند و سرگردان نشوند زیرا این قرائت در میان مسلمانان از شهرت بسزایى برخوردار است. در این اثر هیچ کلمه‏اى( اسم، فعل و حرف) بدون اعراب نمى‏باشد و سعى شده از اصطلاحات جدید علمى و دانشگاهى ادبیات عرب استفاده شود تا مورد توجه تحصیل کردگان و فارغ التحصیلان دانشگاهى قرار گیرد.
*انگیزه تالیف       ابتدا
وى در آغاز کتاب انگیزه خود را از تدوین این اثر چنین گزارش میدهد: وقتى تفسیر بحر محیط ابو حیان اندلسى را مورد بررسى قرار دادم متوجه شدم ابو حیان جدولى از اعراب قرآن ارائه داده ولى این جدول بسیار کوچک و مختصر است. به سایر تفاسیر ادبى همچون املاء ما من به الرحمن عکبرى و کشاف زمخشرى هم که مراجعه نموده وضعیت را همانگونه دیده و تغییر چشمگیرى مشاهده نکرده است به همین خاطر تصمیم مى‏گیرد جدولى از اعراب و بیان قرآن ارائه دهد که مفصل و گسترده باشد بطوریکه تمام مفردات و جملات و ترکیبات قرآن را شامل شود و همه را مورد پژوهش ادبى قرار دهد و از این لحاظ یک تفسیر ادبى جامع و کامل ترتیب دهد.
*ساختار تفسیر       ابتدا
مطالب تفسیر به ترتیب قرآن است و از این جهت از تفاسیر ترتیبى به حساب مى‏آید. از سوره فاتحه شروع شده و به سوره ناس خاتمه مى‏یابد.
نخست آیه را مطرح مى‏کند و مباحث تفسیرى و ادبى را در چند عنوان ارائه مى‏کند در اولین عنوان به اعراب آیه مى‏پردازد و از نظر نحوى آن را تحلیل مى‏کند و اعراب کلمات و جملات را مشخص مى‏نماید در دومین عنوان به مباحث صرفى واژگان مى‏پردازد. مفردات را ریشه‏یابى مى‏کند و اشتقاق صرفى و تصریفات آن را گوشزد مى‏نماید. معانى لغوى مفردات در این بخش مورد بررسى قرار مى‏گیرد.
در سومین عنوان به مطالب بلاغى مى‏پردازد. در این بخش نکات فنى بلاغى را شرح میدهد. این بخش مشحون از نکات دقیق علم معانى، بیان و بدیع است در این قسمت قطره‏اى از دریاى فصاحت و بلاغت یگانه معجزه جاوید پیامبر خاتم( ص) قرآن مجید نمایان مى‏گردد و عطش سینه تفتیده تشنه کامان ماندگارترین اثر ادبى جهان هستى( قرآن) را سیراب مى‏نماید.
در آخرین عنوان به فوایدى که از آیه میتوان، برداشت نمود اشاره میشود. در این عنوان مباحث گوناگونى به عنوان فایده مطرح مى‏گردد که برخى از آنها بدین قرارند:
- مباحث علوم قرآنى مربوط به سوره‏ها و آیات‏
- اهداف و مقاصد سور
- فرهنگ لغوى واژه‏گان قرآنى‏
- استفاده تفسیرى از مطالب بلاغى و بیان ارتباط بین نکات ادبى، بلاغى با مباحث تفسیرى‏
- آراء و دیدگاههاى ادبى و بلاغى‏
*روش تفسیرى       ابتدا
روش مفسر در تنظیم مباحث تفسیرى این اثر بدینگونه است که مطالب را بصورت تفکیک شده در چهار بخش تحت عنوان اعراب، صرف، بلاغت و فواید ارائه مى‏دهد و هر واژه را در اولین مورد استعمال آن در قرآن مورد بحث قرار مى‏دهد و هنگام تکرار آن از تکرار مکررات خوددارى مى‏کند تا خواننده را خسته نکند.
البته همانگونه که روشن است این روش موجب اشکالى مى‏شود و آن اینکه وقتى خواننده به واژه‏اى مراجعه کند که قبلا مورد بحث قرار گرفته و آدرس آنرا نیز نداند دچار سرگردانى و اتلاف وقت مى‏گردد. مولف براى رفع این کمبود جلد شانزدهم این تفسیر را تدارک دیده و آن را به فهرست کلید مباحث اختصاص داده در اینگونه موارد باید به جلد فهارس مراجعه کرد تا از فهرست کامل واژگان قرآن واژه مورد نظر را بدست آورد.
نکته دیگر اینکه مولف دیدگاههاى مختلف بزرگان علم ادبیات و بلاغت را مطرح مى‏کند و آنها را مورد نقد و بررسى قرار مى‏دهد و در پایان به داورى مى‏پردازد و قول برتر را برمى‏گزیند. به همین خاطر این اثر صرف جمع آورى مباحث ادبى و بلاغى از منابع نیست بلکه یک اثر تحقیقى است که در سرتاسر آن آثار اجتهاد و پژوهش مولف نمایان است.
در مواقعى که اعراب قرآن با قواعد ادبى ناسازگار است اصل را بر اعراب قرآن نهاده است. زیرا مبناى وى همچون دکتر صبحى صالح و دیگران، آن است که قرآن حاکم بر لغت و ادبیات عرب است نه بر عکس که البته این مبنا صحیح و درست است.
*مصادر تفسیر       ابتدا
مصادر و مراجع تفسیر را شاید بتوان به چند دسته تقسیم نمود.
دسته اول مصادرى که مولف در متن تفسیر بدانها تصریح نموده است مانند کشاف زمخشرى الجدول / ج 1 / ص 63 و البحر المحیط ابو حیان اندلسى الجدول / ج 1 / ص 178 و 179
دسته دوم مآخذى که مولف از آنها استفاده کرده ولى نام آنها را ذکر نکرده و محقق کتاب خانم استاد لینه حمصى آنها را در پانوشت یادآورى کرده است این دسته نسبت به دسته اول بیشترند و برخى از آنها بدینقرارند:
- املاء ما منّ به الرحمن ابو البقاء عکبرى‏
- حاشیة الجمل على الجلالین‏
- انوار التنزیل بیضاوى‏
- النحو الوافى عباس حسن‏
- الفیه ابن مالک‏
- مغنى اللبیب ابن هشام‏
دسته سوم مآخذى است که مولف از آنها با اشاره و کنایه یاد کرده و خانم حمصى هم آنها را بازیابى نکرده است. مانند الجدول / ج 1 / ص 502
نسخه‏شناسى‏
اصل این کتاب توسط مولف مشتمل بر مباحث اعراب و صرفه بوده است کما اینکه مولف در آغاز کتاب نام آن را« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه» نهاده است و با همین عنوان و محتوا دو بار چاپ میشود.
دکتر محمد حسن حمصى مدیر انتشارات دار الرشید به هیئت علمى آن موسسه پیشنهاد مى‏کند دو عنوان دیگر بر اصل کتاب بیفزایند تا کتاب از هر حیث کامل و جامع گردد فلذا مباحث بلاغى و فواید تفسیرى تحت عنوان بلاغت و فواید بر آن افزوده گردید. به همین خاطر در چاپ بعدى عنوان کتاب به« الجدول فى اعراب القرآن و صرفه و بیانه مع فوائد نحویه هامّه» تغییر کرد.
این اثر توسط استاد خانم لینه حمصى مورد بازبینى قرار گرفته و موارد غلط و لغزشهاى قلمى مولف اصلاح گردیده و تا جائیکه امکان داشته مصادر آن را در پانوشت متذکر شده که البته برخى از موارد متاسفانه مآخذیابى نشده است.
تعلیقه‏هاى مفیدى خانم حمصى بر آن نوشته که بر ویژگیهاى این نسخه مى‏افزاید. از ویژگیهاى دیگر این نسخه اختصاص جلد شانزدهم به فهرست مباحث تفسیرى در فوائد و مطالب بلاغى در بلاغت و پژوهشهاى صرفى در صرف است که استفاده از این کتاب بزرگ را آسان و هموار نموده است.
نسخه حاضر چاپ چهارم است که در سال 1418 هجرى برابر 1998 میلادى توسط دار الرشید دمشق و بیروت و موسسة الایمان بیروت چاپ گردیده است.
دکتر حمصى مدیر دار الرشید مقدمه‏اى بر آن نوشته و استاد نور الدین شمس پاشا تقریظى بر چاپ قبلى نوشته بود که در این چاپ آمده است. و استاد خانم لینه حمصى نیز روش مراجعه و تصحیح و بازخوانى متن را گزارش داده است.
این مجموعه در 31 جزء و 16 جلد ارائه شده است.
پاسخ:
ایضا
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

سوالات بیرون از وبلاگ  (متفرقه)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:02 PM

Alper Tabrizli

دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 7:28 PM
سلام استاد خسته نباشید
خیلی ممنون از بابت یادداشت و پاسخ های روشنگرتان!  

اگر به خاطر داشته باشید قبلا در مورد حضور دو گروه بنیان اندیشی (یکی درباره مسائل تاریخ و دیگری در باره قرآن) و نیز صفحاتی جهت معرفی هر یک از مستندات و کتاب های بی نظیرتان  در سایت فیس بوک گفته بودم که به کمک برخی از خوانندگان همین سایت اداره می شوند , و همانگونه که می دانید بدون حضور شما  پاسخ به سوالات گاها خیلی دشوار و ناممکن می شود ! یکی از سوالات مرسوم همان بود که دوست عزیزمان آقای سنجری گفتند ( یعنی بحث بر سر مساله پوشش و بررسی آیات قرآن در این خصوص ) آیا امکان دارد پاسخ و یا یادداشتی کامل به این مساله بنویسید تا دیگر جای ابهامی برای سوال کنندگان نماند؟
و نیز آیا اجازه می دهید بعد از این سوالاتی از این قبیل را ( که توانایی اقناع و یا پاسخ دادن کامل و صحیح نداریم ) به این سایت منتقل کنیم ؟
پاسخ:
آقای آلپر تبریزی. گمان می کنم اگر سئوالات را به وبلاگ منتقل کنید صورت به تری بگیرد. ضمن این که اجبار دوستان به پاسخ نویسی گاه معلوم می کند که تا چه سطح یا عمقی مطلب را دریافته ایم و تا کجا توان دفاع از مطالب پایه را داریم.
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

احساس تورم  (عجز و آوارگی مخالفان)

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 9:01 PM

فرشته

دوشنبه 4 مهر 1390 ساعت 6:12 PM
استاد از پاسختون به اقای رحمانی معلوم میشه که از دست بچه ها ناراحتین.استاد به بزرگواری خودتون ببخشین،تنها مرجع پاسخگویی به سوالات تنها شما استاد نازنین هستین و بس. دوستان هم بهتره ادب خودشونو در محضر استاد حفظ کنن
پاسخ:
خانم فرشته. البته چند نفری هم با تغذیه از توضیحات نیم تراشیده و گاه خصوصی من چنان در خود احساس تورم می کنند که مدخل های نیمه پرداخته مرا مصادره و در اثاثه فکری خود وارد می کنن! عیبی هم ندارد اگر لااقل در ضمیر خود هشدار دهد که اختراعی نکرده و تنها مضمون پیش شنیده ای را تکرار کرده است.  

هیچ نظری موجود نیست: