تبدیل ابوشهر به بوشهر و پروژه فارسیزاسیون ایران و خلیج فارس-عربی (نظرات جالب دیگران)چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 01:53 AM یه نفر سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 8:02 PM استان خلیج فارس قبلا بسیاری از اسامی مشمول این تغییرات شده اند مثلا (( ابو شهر )) تبدیل شده است به (( بوشهر )) . یک پروژه طولانی ولی بسیار دقیق بنام فارسیزاسیون ایران ویران . منبع برداشت عکس ناصرالدین با لباس زنانه (قاجار)چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 00:22 AM محمد اوجال سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 4:29 PM استاد، آن عکس جعلی ناصرالدین شاه (روزنامه به دست) را از چه منبعی برداشت کرده اید؟ پاسخ: آقای اوجال. زیر همان عکس آدرس اش را نوشته ام. عکس روی جلد کتاب یادداشت های روزانه ناصرالدین شاه است. درددل های بنیان اندیشان از تنهایی حقیقت در عصر مدرنیسم جدید (در حاشیه ( جدید))سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 9:20 PM بیابان حقیقت سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 10:49 AM سلام استاد واقعا در این روزگار باید حقیقت را به بیابانی تشبیه کرد که جز رهگذرانی اتفاقی ونادر که به میل قدم در آن گذاشته اند ندارند. برایم جالب است پس از این همه مطالب کوهسان از قلم شما که هر صفحه اش به تنهایی سر تر و پروزن تر از اقدامات تمامی روشنفکران و سردمداران دنیای اسلام در جهان اسلام برای ایجاد اتحاد اسلامی است عده ای باز مرید کسانی هستند که در قریب نیم قرن حضور خود در راس امور مسلمین حتی قدمی به اندازه قدم یک مورچه در اتحاد مسلمین برنداشته اند و هنوز بالای منبر از افسانه ها و داستانهای یهود ساخته می گویند. خدا خودش صبر عطا کند. آیدین قشقایی سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 12:06 PM سلام به دوستان من حدود 4 سال پیش خلاصه نظرات جناب آقای پورپیرار و لینک مستندهای ایشان را به آقایان روشنفکر ترک از آذری تا قشقایی فرستادم گفتند بزودی جوابیه ای آماده خواهند کرد. چهار سال گذشت و خبری نشد!!!! سایت و وبلاگ تمامی کسانی که عناوینی مثل خبرگزار و خبرنگار و محقق و وکیل و وصی با خودشان یدک می کشند و در سطح ملی یا رسانه ای اسمشان را شنیده بودم را گشتم و مطالب را خدمتشان ایمیل کردم و یا در سایتشان پیام گذاشتم ولی از پاسخ خبری نشد که نشد!!!! دلمان خوش بود بالاخره فردی با نام مستعار 206 پیدا شد که بقول خودش دنبال حقیقت است رفتیم و دیدیم که حساب وی هم از آنتی و دوستانش چندان جدا نیست و وی هم دکانی باز کرده و با حقه ای دیگر دنبال نان برای سفره خودش می گردد!!! امید که روزی روشنفکر متعهدی پیدا شود!!!! آمون : این حرف دقیقا تایید می شود چرا که این کار توسط خود بنده نیز انجام شده است در کنار این مطلب که شبکه ها و سایت های مختلف ماهواره ای و اینترنتی نیز مشمول همین امر هستند، حتی آنها که ادعای مخالفت سنگین دارند! منظورم تمام ایمیل ها و آدرس هایی است که ارائه می شود! منزلت و پهنای آرزوهای انسانها و ادب و کردار والا (جملات زیبا)سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 1:53 PM مهران سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 09:03 AM جناب حسین نام نوشته اید: {{آقای مهران اهل ادب و تربیت و مدعی ادب. هر کاری اسمی دارد. مدفوع خوردن عارف و امثال او هم اسمش مدفوع خوردن است. شما چرا عصبانی شدید من نمی دونم !!! }} بنده عصبانی نشدم ولی از حضور سبک مغزی چون تو ناراحت شدم. اگر به خداوند و کتاب هدایت او قران ایمان داشته و یکبار آنرا خوانده بودید باید میدانستید که خداوند در قران میفرمایند: وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَیَسُبُّوا اللَّـهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ ۗ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿١٠٨﴾ الانعام و آنهایى را که جز خدا مىخوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم. آنگاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام مىدادند آگاه خواهد ساخت. (سوره انعام ۱۰۸) و نیز به زبان و دو لب که زبان را در بر گرفته و ابزار صحبت آدمی است اشاره و می فرماید: وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿٩﴾ و زبانی و دولب برای او قرار دادیم:سوره بلد آیه ۹ باری: زبان پاک داشتن و دوری از فحاشی و بد زبانی و داشتن کرداری آراسته دستوری است قرانی که متاسفانه مدعیانی چون تو جز ادعا بهره ای از قران و تعالیم آن نبرده اید. پاسخ: پهنای اقیانوس ها به وسعت آرزوهای آدمی نمی رسد و هرچه شخص بی منزلت تر آرزوهای اش عالی مقام تر. خدمت به مردم خوزستان و باز کردن گره های کارهای آنان (زبان ها)سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 08:33 AM آزاده / ق دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 3:21 PM تاریخ به یاد می آورد که گروهی از سپاه بابک خرم دین که بخاطر لباس های سرخ رنگ شان به سرخ جامگان معروف بودند در این سرزمین زندگی می کردند که عرب های مهاجر به آنها بخاطر لباس های سرخ شان لقب محمره دادند و این نام محمره ماندگار شد . سرانجام در سال 1314 ، فرهنگستان ایران نام این شهر را ، از محمره به خرمشهر یا شهر خرم یا خرمدینان ( سپاه بابک خرمدین ) تبدیل کرد . خب . اون وقت این یارو که اسمش بابک خرم دین بوده جومه اشم سرخ بیدِه با کی جر ( جنگ و دعوا ) کِردِه ؟ : عرب مهاجر مسلمان . حتما اون عرب های مهاجر دیروز اجداد همین قبائل و عشایر امروزی خوزستان هستند که برای خودشان یک کتاب تاریخ قطور دارند ؟ اونهم نسخه شیعی و علوی و نجفی . گاهی وقت ها ، یه خدانشناسی میاد واسه دلش یه چاخان مصلحتی می گه . پشت بندش یه عده بی خبر خدا میان و مدام به اون دروغ گوشه می دن . دروغی که هر روز گوشه بخوره ، هر روز کش بیاد بدست عرب ، کورد و لور و ترک و اون بقیه ، و هر روز وسیع تر میشه ، میشه همین ناکجاآبادی که اسمش خاورمیانه است . لابد ، بابک خرم دین با عرب های یهودی مهاجر نزاع داشته . یهودی الاصل هایی که تبارشان برمی گردد به قوم حضر . ... حضر موت ، اجتماعی پهناور از یهودیان باستانی رانده شده از مصر وفلسطین در یمن . که به ایران مهاجرت کردند . تا به امروز هیچ توجیه و توضیح علمی از حضور اقوامی که به حضرمی شهره هستند و در خوزستان ساکن ، به جویندگان داده نشد . و نساب ها مدام یک کلیشه را تکرار کردند " حضر " همان شهری ها هستند قطب مخالف عرب ، اعراب و بادیه نشین ها ، بدوی ها . aydin دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 9:54 PM در مورد تاریخ اعراب و قبایل آنها اطلاعات چندانی ندارم ولی تا آنجا می دانم که بابکیان یا خرمدینان یا سرخ جامه گان هم یک افسانه هستند مثل هخامنشیان خانم آزاده / ق . لطفا فتنه جدیدی به پا نکن . ترک ها با اعراب هیچ خصومتی حتی تاریخی ندارند . پاسخ: خانم ازاده/ق. روزگار بی مروتی است. به فکر فردای خود باشید و ول خرجی نکنید. باز کردن هر گره ای از تاریخ و هویت و فرهنگ خوزستان، خدمت به مردم ان منطقه است. آزاده / ق سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 06:20 AM aydin قصد باز کردن فتنه جدیدی ندارم . پیشوایان دینی ما که شعار دیانت سوای سیاست است را مدل حکومت شرقی ها قرار می دهند اما در اسرائیل همچنان مو به مو از روی کتاب های آسمانی عمل می کنند و بی بی ( بنیامین نتانیاهو ) را هدایت . سر کلاف را شل و این دیگران هستند که جدی گرفته اند و همچنان می نویسند . مطلبی که راجع به بابک نوشتم . از روی یک ویژه نامه برداشته بودم . مگه به این هوا | | فاصله دقت نکردی . و آن توضیح که به پهنای یک پوزخند است . "" تاریخ به یاد می آورد که گروهی از سپاه بابک خرم دین که بخاطر لباس های سرخ رنگ شان به سرخ جامگان معروف بودند در این سرزمین زندگی می کردند که عرب های مهاجر به آنها بخاطر لباس های سرخ شان لقب محمره دادند و این نام محمره ماندگار شد . سرانجام در سال 1314 ، فرهنگستان ایران نام این شهر را ، از محمره به خرمشهر یا شهر خرم یا خرمدینان ( سپاه بابک خرمدین ) تبدیل کرد . "" بریده ای از روزنامه راه مردم آمون : از این آزاده /ق هر کاری بر می آید الا راستی و درستی. راهنمای ترجمه جدید و تازه از قرآن به راه نمایی خداوند و مهلت اجل (نظرات جالب دیگران)سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 01:28 AM هیوا دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 7:51 PM "...برای ترجمه تازه هم باید خداوند راه نمایی کند و اجل مهلت دهد...." آقای پورپیرار با سلام را هنمایی خداوند چگونه است؟ باید منتظر وحی بود؟ سروشی شدید به حمد خدا!! روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر فرنگستان و ملاقات با شاهان (نظرات جالب دیگران)سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 01:07 AM محمد اوجال دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 01:45 AM روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر فرنگستان ترجمه قرآن آقای غلامعلی حداد عادل و کیفیت آن (قرآن)دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 7:04 PM مترجم دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 12:36 PM استاد گرامی نظرتان در مورد ترجمه قرآن آقای غلامعلی حداد عادل چیست؟ ظاهرا باید ترجمه متقن و معتبری باشد؟ اگر ندیده اید لطفا ببنید که نظر شما البته چیز دیگریست. پاسخ: ترجمه ایشان را ندیده ام. صدور گاز مصر به اسراییل و انفجار خطوط از زمان سقوط حسنی مبارک (سیاسی)دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 5:01 PM دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 08:39 AM آمون : لینک مربوط به خبر قطع صدور گاز مصر به اسراییل و 14 بار انفجار خطوط از زمان سقوط حسنی مبارک است. انعکاس ملاقات ناصرالدین شاه و ملکه ویکتوریا در نشریات اروپایی (قاجار)دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 11:41 AM abbas یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 11:13 PM http://qajar.wordpress.com/2008/03/ پاسخ: آقای عباس. باز نشد. آمون : لینک مربوط است به وبلاگی در باب خاندان قاجار و در آخرین پست هایش، به سفرهای ناصرالدین شاه قاجار به انگلستان و ملاقات با ملکه ویکتوریا پرداخته است با تصاویری مجعول از نشریات آن زمان که ظاهرا به بازتاب مسافرتها اقدام کرده اند که الحمدلله، چشم فتنه، کور، فیلتر است! نخستین ساکنین شهر تبریز در دوران قلعه نشینی دوران قاجار ایران (شهرهای ایران)دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 01:57 AM aydin یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 10:09 PM استاد به نظر شما بنابه نقشه های دوره قاجار که قدمت زیادی هم ندارند مثلا در مورد تبریز اسامی این اشخاص ذکر شده در نقشه را به عنوان ساکنین اولیه این قلعه ها شناسایی کرد و پی به مفاهیم و ماهیت اصلی بعضی از مسائل برد ؟ پاسخ: آن ها نخستین مهاجران اند که در تبریز مشتقر شده و خانه ساخته اند. ترجمه ای قابل اعتنا از قرآن و ترجمه های قرآنی در ارزیابی کیفی (قرآن)دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 00:42 AM بنده خدا یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 8:29 PM سلام استاد؛ آیا ترجمه ای از قرآن به فارسی را معرفی می کنید که به دور از تعصبات مذهبی باشد اگر نیست چرا خودتان اقدام به ترجمه نمی کنید؟ پاسخ: ظهرا ترجمه ایتی قابل اعتناتر اسیت و نه این که ترجمه ای درست باشد. برخی از ترجمه ها هم اهانت مستقیم به قران مبارک است. برای ترجمه تازه هم باید خداوند راه نمایی کند و اجل مهلت دهد. کتاب "سفرنامه های ونیزیان در ایران" و تعداد چاپ آنها (نظرات جالب دیگران)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 10:56 PM یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 5:07 PM آقای علیشکر باهارلی کتاب "سفرنامه های ونیزیان در ایران" (تا آنجا که بنده دیده ام) در "دو نوبت"، یکی در سال 1349 و بار دیگر در سال 1381، به چاپ رسیده است. بنده نسخه چاپ 1349 را در اختیار ندارم، اما به نظر می رسد آن تبدیل و تغییرها در متن مورد اشاره شما (و به طور کلی در تمام کتاب) کاملا برعکس است، یعنی احتمالا در چاپ 1349، عبارات مورد نظر به صورت "سلطان ترک/ترکان/..." بوده است که در چاپ بعدی (1381) به شکل "سلطان عثمانی/عثمانیان/..." تغییر داده شده است. این موضوع از مطلبی تحت عنوان "یادداشت" (به قلم ناشر)، که در چاپ جدید پیش از "مقدمه مترجم" آمده است، قابل برداشت است (برای دیدن متن "یادداشت" کتاب از طریق لینک زیر، ابتدا باید در سایت noorlibs.ir "عضو" شوید): http://www.noorlib.ir/View/fa/BookView.rem?BooKID=6768&BookPageNum=5&VolumeNum=1 قسمتی از متن یادداشت ناشر: «سفرنامه هاى ونیزیان در ایران از اولین سفرنامه هایى است که شرکت انتشارات خوارزمى(1349) منتشر کرده است. چاپ دوم این سفرنامه به سبب کوشش فراوان در تنقیح آن (مقدمهء مترجم بر چاپ دوم) مدتها به تأخیر افتاد. {...} آقاى منوچهر امیرى پس از سالها تلاش، متنى اصلاح شده را در اختیار ناشر گذاشت که اصلاحات آن در دو بخش بود: یکى کلمات منفردى که در متن اصلاح شده بود (با این فرض که نظم حروفچینى بهم نخورد)، و دیگرى اصلاحات چندسطرى،که در انتهاى کتاب با عنوان تعلیقات منظّم شده بود. ... » . . . آقای حسین، فرموده اید: "...مترجمان فارسی برای رعایت واقعیت تاریخی آنرا به عثمانیان ترجمه می کردند". این مترجمان محترم اگر نگران "واقعیت های تاریخی" بودند، اساسا آنگونه کتابهای مجعول و یا حداقل مملو از دروغ و افسانه، از قبیل "سفرنامه های ونیزیان در ایران"، را مستقیما به زباله دان می فرستاند، نه اینکه با ترجمه آنها به ترویج و اشاعه هر چه بیشتر "دروغ" کمک کنند!!!!... آمون : درج این مطلب در امتداد این مطلب است: ریشه دین و مذهب و علاقه به عکس ناصرالدین شاه قاجار و ماموریت وی (قاجار)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 9:14 PM علی قدیمی یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 1:45 PM ناصرالدین شاه از کجا آمده یا بدستور چه کسی آمده اصل و نصبش خبری هست یا چرا عزادار و شیعه مذهب است و به عکس و فیلم علاقه دارد جمعیت دور و برش و کشورش و طول و عرض کشورش را در چند سطر خلاصه بفرمایید تا حضور ذهن و تصوری از آن دوران داشته باشیم پاسخ: آقای علی. حوصله کنید. عکسهای ناصرالدین شاه در سفر به اروپا و سرود خدایگان هخامنشی (قاجار)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 7:27 PM منصور یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 1:15 PM سلام استاد سفر ناصرالدین شاه به اروپا را از باب بزرگی دم خروسهای آن شاید بتوان بزرگترین دروغ دوران او دانست مثلا می توان توجه کرد که آیا این سران که از سراسر اروپا برای گرفتن عکس یادگاری روانه فرانسه و انگلیس شده اند آیا به تنهایی هم با ناصرالدین شاه عکسی گرفته اند یا خیر. با توجه به رونق عکاسی در اروپای آن زمان که بخصوص در روزنامه های آن عصر انعکاس یافته آیا عکسی از ناصرالدین شاه در سفر به اروپا با همان کیفیت دیگر عکسهای موجود همزمان در اروپا موجود است یا خیر و سوم اینکه با توجه به آثار متعدد بجای مانده از امپراتوری روم که در سراسر اروپا پراکنده است آیا ناصرالدین شاهی که خوره عکس گرفتن حتی در اندرونی خود داشته آیا هوس نکرده یک عکس یادگاری در میان آن بناها بگیرد؟ آیا سران آن کشورها چنین انگیزه ای نداشته اند که او را به یک مکان با کلاس برای عکس یادگاری گرفتن ببرند تا مجبور نباشد بر روی گلدان نشسته و تیغ و خار گلها را به خود هموار سازد. حالا متوجه می شوم «سر آرتور هاردینگ» سفیر انگلیس در زمان مظفرالدین شاه چرا می گوید در زمان کودکی در مدرسه بمناسبت ورود ناصرالدین شاه سرود «خدایگان هخامنشی» سرودیم! حالا می توان فهمید که چرا در تهران برای تمام ممالک اروپایی سفارتخانه باز کرده است. باید ببینیم انشا الله درباره دوران مظفرالدین شاه چه خواهید نوشت . باید ببینیم که آیا بوی جنگ جهانی اول به ایران رسیده یا خیر ...... پاسخ: آقای منصور. حوصله کنید تا نشان دهم که آن شاه عاشق دوربین و صاحب صدها تصویر درحالات گوناگون، حتی یک عکس دست نبرده از سه سفرش به اروپا ندارد! هر نمونه مجعول، به استثنای نمونه های کپی، در هر زمینه و از جمله عکاسی، حکایت از نبود اصل می کند. تاریخ 500 ساله خوزستان و عشیره های آن در کنار مقبره دانیال نبی (شهرهای ایران)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 6:22 PM آزاده / ق یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 06:42 AM آقا ناصر چند روز پیش به دیدن دوستی رفتم که مقداری از یادداشت های شما را قبلا برایش پرینت گرفته و برده بودم ، به ویژه اینکه " در زمان ظهور و طلوع اسلام، به سبب وسعت آسیب قتل عام پوریم، در ایران انسان زنده ای نبوده است، که مثلا عرب به او لقب عجم دهد " . خب عکس العملش بعد از قرائت یادداشت ها ، دو جور بود . -در حال مطالعه کتابی ست که از کازرون برای او پست شده که سرگذشتی از پیامبر مسلمین در آن به چاپ رسیده که بیماری صرع داشته و هر بار که می غشید ، بعد از بهبودی می گفت که مکاشفه ای به او دست داده . -کتاب سرگذشت تاریخ قبائل خوزستان را به من داد و توصیه کرد حتما آن را مطالعه کنم . و .... حتما آن صفحه نشانه گذاری شده که مطلبی راجع به سرگذشت تاریخی عشیره اش دارد را حتما نگاهی بکنم . که چطور اجداد دلیرش با امام علی وارد سرزمین پارس شدند !!! یکی دو ساعت پیش هم صفحه ویکی پدیا را بالا بردم و چیزهای جالبی هم راجع به زبان عربی خوزستانی خواندم و هم سرگذشت عشایر خوزستان . بی سبب نیست احمد کسروی از تاریخ 500 ساله خوزستان نوشت . پاسخ: خانم ازاده. آدمک هایی با این حد از ظرفیت دریافت را با مستند طوفان و تختگاه محک بزنید. اگر از ان محکمات تاثیر نگرفتند پس اجازه دهید با همان یهود نوشته ها در باب عشیره خود خوش باشند. حالا شما که بچه محل خوزستانید، بگردید شاید اسناد سالمی از حضور ۵۰۰ ساله همان قبائل کسروی ساخته و یا زمان بالا بردن مقبره دانیال، چیزکی بیابید. تغییر لغت عثمانی به ترکان در کتاب سوم برآمدن صفویه (حرف های فعلا مبهم !)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 4:31 PM علیشکر باهارلی یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 01:36 AM جناب آقای ناصر پورپیرار با سلام و آرزوی اصلاح حال مسلمین در صفحات 1737 و 1738 "مجموعه تاملی در بنیان تاریخ ایران ؛ کتاب سوم : برآمدن صفویه ( یادداشت شماره 194 . "در باب صفویه و عثمانی") از کتاب "سفرنامه های ونیزیان در ایران" عبارتی بدین صورت نقل کرده اید : « هنگامی که این امور صورت می گرفت ونیزیان که می خواستند بیش از پیش "سلطان ترک" را گرفتار مشکلات کنند چنین صلاح دیدندکه در صدد آزمایش برآیند و در صورت امکان طهماسب پادشاه ایران را به جنگ با او برانگیزند چه طهماسب شهریاری سخت مقتدر بود و "از ترکان نفرتی بی پایان داشت". زیرا هم میان "ایرانیان و ترکان" بر سر عقاید خرافی و موهوم اختلاف بود و هم شاه خود صدمات متعدد و گوناگون از "ترکان" دیده بود. پس ونیزیان رسالت خود را مردی برگزیدند به نام وینست الگزندر که یکی از وزیران دولت ونیز بود و از "زندان ترکان" در قسطنطنیه گریخته و تازه به ونیز بازگشته بود. مردی بود سخت خردمند و پر تجربه و از آن جا که بغایت نکته سنج بود و در زبان ترکی مهارت داشت وی را در تعهد چنین مهمی شایسته تر از دیگران یافتند ». ( سفرنامه های ونیزیان در ایران - صفحه ۱۹۴) اگرچه جنابعالی مشخصات منبع مورد استنادتان را ذکر نکرده اید لیکن مسلم است که نقل مزبور از کتاب "سفرنامه های ونیزیان در ایران ؛ ترجمه : دکتر منوچهر امیری ؛ انتشارات خوارزمی" است اما با این تفاوت "معنادار" که در کتاب مذکور چنین آمده است : « هنگامی که این امور صورت می گرفت ونیزیان که می خواستند بیش از پیش "سلطان عثمانی" را گرفتار مشکلات کنند چنین صلاح دیدندکه در صدد آزمایش برآیند و در صورت امکان طهماسب پادشاه ایران را به جنگ با او برانگیزند چه طهماسب شهریاری سخت مقتدر بود و "از عثمانیان نفرتی بی پایان داشت" . زیرا هم میان "ایرانیان و عثمانیان" بر سر عقاید خرافی و موهوم اختلاف بود و هم شاه خود صدمات متعدد و گوناگون از "عثمانیان" دیده بود. پس ونیزیان رسالت خود را مردی برگزیدند به نام وینست الگزندر که یکی از وزیران دولت ونیز بود و از "زندان عثمانیان " در قسطنطنیه گریخته و تازه به ونیز بازگشته بود. مردی بود سخت خردمند و پر تجربه و از آن جا که بغایت نکته سنج بود و در زبان ترکی مهارت داشت وی را در تعهد چنین مهمی شایسته تر از دیگران یافتند ».{ البته قید علامات گیومه (") در دو نقل بالا از طرف بنده است} . سؤال این است که آیا تغییر "معنادار" ! کلمات و عبارات : « سلطان عثمانی» به : "سلطان ترک" ، "از عثمانیان نفرتی بی پایان داشت" به : "از ترکان نفرتی بی پایان داشت" ، "عثمانیان" به : "ترکان" و "زندان عثمانیان " به : "زندان ترکان" از سوی شما به عمل آمده است یا خیر و اگر از سوی شما به عمل آمده ، دلیل این کار چیست ؟ با تشکر علیشکر باهارلی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاسخ: آقای علیشکر باهارلی. چیزی در منقولات این وبلاگ مگر به سهو بی ذکر منبع نمی ماند و تغییر نمی کند. حالا هم که سایت به علت کمبود باند ناشی از هجوم دانلود کنندگان بسته است و دسترسی به یادداشت ۱۹۴ ندارم، خودتان به آخرین چاپ کتاب دروغ نامه ونیزیان رجوع کنید. عجیب است که شماره یادداشت با شماره صفحه کتاب یکی درامده است. نفرت عثمانیان از ترکان نیز از ان مقولات شنیدنی است و نشان می دهد که جاعلان دل به دریا زده اند. حسین یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 10:10 AM بوزینه محترم آقای عارف محب الله. اینقدر مدفوع آقای خامنه ای را تناول کن تا سیر بشی. آقای علیشکر باهارلی. معمولا رسم بر این بوده که حضرات اروپاییان هنگام صحبت از عثمانیان لفظ ترکان را به کار می بردند و مترجمان فارسی برای رعایت واقعیت تاریخی آنرا به عثمانیان ترجمه می کردند چون مقصود اروپاییان از ترکان همان عثمانیان بوده است. تفاوت مورد اشاره شما احتمالا ناشی از دو چاپ و ویرایش مختلف کتاب از سوی انتشارات خوارزمی است. خانم آزاده بنویسید که خوب می نویسید. ببینیم بالاخره از ته نوشته های شما چی درمیاد. یافته های باستان شناسی ایران و انتساب آنها به دوران پس از پوریم (متفرقه)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 3:23 PM میدیا یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 00:56 AM با سلام خدمت استاد با حساب جعلی بودن تصویر ناصرالدین شاه که کاملا مشهود می نماید فکر کنم تحقیقات استاد به سمتی می رود که سابقه تمدن در این سرزمین پس از پوریم به زحمت به صد سال برسد.اگر این مقدمه برآمدن مردم باشد پایانش باید بسیار جالب باشد. یک سوال :تکلیف آثاری که از سایتهای کهن ایران به سرقت رفته چیست؟آنها را کجا برده اند ؟امکان دارد که آنها را برای پاک کردن رد پوریم به صورت کامل از بین برده باشند؟ موفق باشید پاسخ: آقای میدیا. با وجود فراوانی مانده های مصرفی در سایت های کهن ایران، که در مورد جیرفت حتی غیر عادی است، باز هم این یافته ها را به گران بها ترین عتیقه های جهان تبدیل و میراث مجموعه داران را غنی کرده است. اساتید باستان شناس بیش تر این اثار را به تحوی غارت کرده اند که در عین حال معرف تمدن شرق میانه ماقبل پوریم معرفی نشود. خانم ازاده. کوتاه تر و منسجم تر و حتی مودب تر و یا به قول حکما، قل و دل. حمایت از فردوسی با بیانی نامفهوم و گنگ و الکن و ناقص (عجز و آوارگی مخالفان)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 09:02 AM شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 2:54 PM استاد فک کنم طرف حسابشان شما باشید!! روحانی پاسخگو به شبهاتی درباره فردوسی http://www.tabnak.ir/fa/news/239530/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%DB%8C وقتی مغول ها آمدند، سعدی چه کرد؟ http://www.tabnak.ir/fa/news/239524/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%BA%D9%88%D9%84-%D9%87%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%AF%D9%86%D8%AF-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF پاسخ: کسی از این حضرات بخواهد تا این جمله خود را معنا کنند. کسی در قرن هفتم هجری قمری در بدترین اعصار تاریخی کشور زندگی میکند و تمام آثارش زنده میماند، در واقع او عین زمان است. تغییر تاریخ نوشته های وبلاگ آقای ناصر پورپیرار (دوستانه)یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 00:29 AM شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 2:29 PM استاد چرا تاریخ این یادداشت آخر مال 31 فروردین است و تاریخ کامنت هایش مال یک روز قبل؟ شما این یادداشت رو 31 فروردین نگذاشته بودید.چهارشنبه 30 ام گذاشته بودید پاسخ: یادداشت 21 در روز 30 فروردین نصب شده بود. پس از یک ویراستاری اشتباها به چرک نویس فرستادم. وقتی متوجه شدم که مقاله چند ساعتی حذف شده بود و در برگشت تاریخ 31 را خورد. روژه گارودی و زرتشت و اسلام در نظر او و مسلمانی از معاویه و علی (افراد و شخصیت ها)شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 9:39 PM آزاده / ق شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 04:17 AM < ویکی پدیا - روژه گارودی : « بر این باورم که پیامبران الهی هیچ یک پیامی بیش از گفتارنیک، پندارنیک و کردار نیک نیاوردهاند که اگر در این مورد با من همعقیده باشی، باید بگویم که هیچ کدام زیباتر و بهتر از زرتشت آنرا بیان ننموده است. » حالا این قسمت را داشته باشید . در کتاب هشدار به زندگانی ، به تحقیق در باره ادیان بزرگ، مانند زرتشتیگری، هندوگرایی، دین بودا و یهود میپردازد و سرانجام کمال مطلوب خود را در اسلام مییابد و سپس مسلمان میشود. > زبانم لال – یا دیگ شوربای ویکی پدیا زیادی شور شده یا رجاء گارودی هم از آش معاویه می خورده و هم نماز امیرالمومنین رو می خونه . آقا ناصر بیشتر کتاب ها و یادداشت هایتان را مطالعه کردم ، مقدار کمی مانده . نظری راجع به گارودی جایی نوشتید ؟ راهنمایی ..لطفا . پاسخ: خانم آزاده. اثری از خواندن غالب یادداشت ها در نوشته های شما دیده نمی شود. گارودی از سر و کول تمام رسولان و پیامبران هم که بالا رود، و روی دوش آن ها بنشیند باز هم دیذه نمی شود. کمال الملک،معلم نقاشی ناصرالدین شاه قاجار و مجوز نصب رادیو (عجز و آوارگی مخالفان)شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 3:17 PM رشید جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 9:00 PM با سلام خدمت استاد گرامی در جستجوی که با نام ناصر الدین شاه انجام دادم این تصویر مورد توجه را دیدم که قابل تامل است http://mouhajer.files.wordpress.com/2008/01/image005.jpg کارنامه ی ناصر الدین شاه که معلم هنر او کمال الملک است. واقعا جالب است !!! این هم مجوز نصب رادیو مربوط به همان تاریخ بنام آقای مومان جهت نصب در منزل خودش آقای ارجمندی !!!!؟؟ http://mouhajer.files.wordpress.com/2008/01/image006.jpg اخ از دست مهران مدیری که بعد سریال قهوه ی تلخ او هر گاه اسم کمال الملک را می آورند یاد جمال الملک (پدر پادشاه جهانگیر خان ) می افتم و یک دل سیر به قیافه ی مسخره اش می خندم. پاسخ: لینک های ارسالی باز نشد. لطفا به ای میل وبلاگ با ادرس زیر بفرستید. info@karangbooks.com احمدی نژاد و کتاب «مگر این پنج روزه» ناصر پورپیرار در مورد سعدی (متفرقه)شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 11:18 AM جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 8:12 PM سلام استاد کاش یک توضیح کلی در مورد سئوال قبلی میدادید!بگذریم... استاد یا من ندیدم یا اینکه بزرگداشت عجیب سعدی و حضور رئیس جمهور و دستورات او در باب این شاعر شیرین سخن! و پوشش رسانه ای چندین باره این ماجرا علتی دارد!!بعید میدان دیگر رئیس جمهور از جریان شیراز و سعدی بیخبر باشد و ندانسته تن به این کارها بدهد!! پاسخ: این اطوارها برای کم کردن تاثیر کتاب مگر این پنج روزه است. مقدمات کتاب «برآمدن مردم» و یادداشت های آقای پورپیرار (دوستانه)شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 02:23 AM شهاب جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 5:57 PM با سلام دو یادداشت 20 و 21 واقعا تأثیر گذارند. استاد به گمانم می رسد کتاب اولِ "بر آمدن مردم" به تنهایی شامل "مقدمات" شود که خود به نظر حجم وسیعی از مطالب و گفتارها را در برخواهد گرفت. برایتان از صمیم قلب طول عمر و سلامتی را آرزومندم پاسخ: آقای شهاب. ممنونم |
درباره نظرات ارسال شده و پاسخ هایی که استاد ناصر پورپیرار ارائه می دهند
پنجشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۱
پست 1855 تا 1879
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر